چشمه غدیر

از ویکی غدیر
(تغییرمسیر از غدیر)

آبِ چشمۀ غدير

لسان العرب به نقل از إبن أثیر اینگونه بیان می دارد: «خم مکانی است بین مکه و مدینه که چشمه در آنجا سرازیر می شود.»[۱]

در کتاب «معجم ما استعجم»[۲] و «روض المعطار»[۳] چنین آمده: «در این غدیر آب چشمه قرار دارد.»

«معجم البلدان» به نقل از صاحب المشارق مى‏ گويد: «خم جایگاهی است كه چشمه در آن ریخته می شود.[۴]

مسهودی در کتاب خلاصة الوفاء به نقل از أسدی میگوید: «در سه مايلى جحفه در كنار چشمه، مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله است و بين مسجد و چشمه درختانى قرار دارد. اينجا همان غدير خم است.»[۵]

مسهودی در خلاصة الوفاء به نقل از عیاض می گوید: «غدير بركه اى است كه چشمه‏ اى در آن مى‏ ريزد، و بين بركه و چشمه مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله است.»[۶]

توصیف چشمۀ غدیر[۷]

در مورد توصيف چشمه غدير مى‏ توان به نكاتى اشاره نمود:

آبگير

كلمۀ غدير كه به معناى آبگير است همان جايى است كه آب سيل و نيز آب چشمه در آن جمع مى‏ شود و در تمام عبارات تاريخى معروف ‏ترين نام اين منطقه همين آبگير است.

عرام مى ‏گويد: «غدير خم در سمت طلوع آفتاب است و هيچگاه آب آن خشک نمى‏ شود».[۸]

مسجد كنار چشمه

در مکانی بین چشمه و آبگیر که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم توقف نموده و نماز خواندند و خطبه غدیر را ایراد فرموده و امیر مؤمنان را به عنوان صاحب اختیار مردم و جانشین بعد از خود معرفی فرمودند، مسجدی ساخته شد:

بکری در کتاب خود چنین آورده: «بين غدير و چشمه، مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله قرار دارد.» [۹]

حموی در معجم البلدان به نقل از صاحب المشارق بیان می کند که: «خُم موضعى است كه چشمه‏ اى در آن مى‏ ريزد، و بين غدير و چشمه، مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله قرار گرفته است.»[۱۰]

نام تاریخی این مسجد با عنوان «مسجد غدیر» شناخته شده است.

تاريخچه اين مسجد در عنوان «مسجد غدير» آمده است.

سكونت

حموی در کتاب خود از حازمی نقل کرده: این وادی به وخامت توصیف شده.» و وخامت به معنای غیر قابل سکونت بودن است. اما در عین حال حموی از عرّام نقل می کند: «عده بسیار اندکی از قبیله خزاعه و کنانه در این منطقه زندگی می کنند.»

منظور از وخامت غير قابل سكنى بودن آن است؛ ولى حموى از عرّام نقل كرده كه در اين منطقه عده‏ اى از قبیله خزاعه و كنانه زندگى مى‏ كنند ولى بسيار كم ‏اند.[۱۱]

عاتق بن غیث بلادی، جغرافیدان عربستانی سه دلیل بیان می کند که جمعی از مردم به صورت شهری یا روستایی در این منطقه زندگی می کرده اند:

الف) در گذشته نه چندان دور یکی از اهالی بلادیه به خاطر وفور آب در این منطقه، اقدام به احیای چشمه غدیر با حفر چاه نموده است. این نکته را باید توجه داشت که بودنِ یک چشمه آن هم در حجازِ عمدتاً کویری مساوی است با تشکیل شهر یا روستا. خانه های از سنگ بنا شده و حصار اطراف آن نشان مى‏ دهد كه در اين مكان آبادى بوده و زندگی در آن جریان داشته است.

ب) زمین های اطراف غدیر همه دشت و کوهپایه ای بوده و اهل آن منطقه از زمانی سخن به میان می آورند که سراسر این زمین ها از نخل های سر به فلک کشیده پوشیده بوده و این آبادانی می تواند دلیلی بر سکونت عده ای در آنجا باشد.

ج) پس از شهادت امیر مؤمنان علیه الصلاه و السلام، فرزندان صحابه و انصار و قریش در دشت های حجاز متفرق شدند و برای خود آبادی هایی ساختند که تاریخ از آبادانی مناطق اطراف غدیر خم پرده بر می دارد.

با توجه به اینکه معمولاً آبادی ها در کنار چاه ها و چشمه های آب به وجود آمده، بعید نیست که مردم در غدیر هم سکونت داشته و اطراف آن را آباد نموده باشند؛ زیرا هم به جاده و آبادی های دیگر نزدیک است و هم سابقه حضور نبی مکرّم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در آنجا ثابت بوده است.

اين سه دليل ثابت مى كند كه سرزمين غدير خم كه امروزه فقط چند چادر نشين در اين سو و آن سويش خيمه زده ‏اند، روزگارى شهر يا روستاى آبادى بوده است.

از منظر علمای شیعه دلیل دیگری وجود دارد که موارد فوق را تأیید می کند، و آن تصریح منابع تاریخی به وجود مسجد غدیر در آن مکان است.

قرائن مذكور نيز مؤيدى قوى بر وجود مسجد غدير است كه طبعاً به خاطر عبور حجاج زمينه سكونت نيز در آنجا فراهم بوده است.[۱۲]

خصوصيات چشمۀ غدير[۱۳]

از آنجا که منطقه غدیر در مسیر سیلاب بوده، در طول تاریخ از جنبه های طبیعی دستخوش تغییراتی گردیده است. به همین دلیل محققان تاریخی توصیفات مختلفی از این منطقه در کتاب های خود بیان داشته اند:

الف. در نزدیکی آبگیر غدیر چشمۀ آبی بوده که گاه کم آب یا خشک می شده و گاه در اثر عوامل طبیعی مسیرش به جای سرازیر شدن در غدیر، به مکان دیگری منتهی می شده است.

ب. در اطراف چشمه درختانی سر سبز و انبوه قرار داشته که باعث زیبایی و طراوت آنجا گردیده، اما در بعض زمان ها در اثر سیلاب و یا در اثر کم آبی یا خشکسالی این درختان یا سر سبزی خود را از دست داده و یا خشکیده اند.

ج. كنار آبگير درختان صحرايى كهنسالى بوده كه پيامبر صلى الله عليه و آله در سايه آنها سخنرانى فرموده است. اين درختان نيز در اثر عمر زياد خشكيده و سيل نيز در از بين رفتن آنها مؤثر بوده است.

د. آبگير از نظر عمق ، عرض و طول در ساليان متمادى كه سيل از روى آن عبور كرده تغييرات زيادى به خود ديده ، ولى محل اصلى آن تغييرى نكرده است و در طول تاريخ تا امروز به عنوان غديرخم محلى معروف بوده است.

واژۀ «غدير خم»[۱۴]

از مجموع معانى كه در فرهنگ‏ هاى عربى براى « غدير» و «خم» ذكر كرده ‏اند مى‏ توان تعريف زير را به دست آورد:

غدير

آبگير و محل پست طبيعى زمين است كه آب باران يا سيل در آن جمع مى‏ شود و معمولاً آب آن تا فصل گرما نمى‏ ماند.

در بین اهل لغت جمع واژه غدیر به سه صورت شهرت دارد:

  • غُدُرٌ وغُدرَانٌ. [۱۵]
  •  غُدُرٌ، و غُدْرٌ، و غُدْرَانٌ‌.[۱۶]
  • غُدْرٌ، و غُدْرَانٌ‌. [۱۷]

درباره علت نامگذارى «آبگیر» به «غدیر» - كه صفت مشبهه است -  دو جهت ذكر كرده ‏اند:

الف) غدیر که صفت مشبهه بر وزن فعیل است را به دو دلیل به «آبگیر» نامگذاری کرده اند:

غدیر یا به معنای اسم مفعول از ماده «مغادرة» است که به معنای رفتن و باقی گذاشتن میباشد و منظور آن است که سیل، آبگیر را پر می کند و آن را رها می نماید و می رود.

ب) یا به معنای اسم فاعل از ماده «غدر» است که به معنای حیله می باشد و مراد آن است که آبگیر با آب فراوان خود مردم را شگفت زده کرده، اما در وقت احتیاج مردم به آن، آبش تمام می شود.

این معنا را زبیدی در تأیید شعر کمیت قوی دانسته است.[۱۸]

خم

ياقوت در معجم البلدان از زمخشری نقل كرده كه «خم» نام مرد رنگرزى بوده، كه آبگير بين مكه و مدينه به او نسبت داده شده است.

سپس از صاحب مشارق نقل می کند که: «خم به مجموعه درختانی گفته می شود که در آن منطقه وجود داشته و در آنجا آبگیری است که به خم نسبت داده می شود.»[۱۹]

بکری نیز خم را اینگونه معرفی کرده است: «غدیر خم در سه مایلی جحفه قرار دارد و در چشمه ای در آبگیر آن سرازیر می شود که درختان بسیار و درهم پیچیده را به وجود آورده است. به این مجموعه درختان خم می گویند.» [۲۰]

پانویس

  1. لسان العرب؛ ج ۱۲، ص ۱۹۱.
  2. معجم ما استعجم؛ ج ۲، ص ۳۶۸.
  3. روض المعطار؛ الحمیری؛ ج ۱، ص ۱۵۶.
  4. معجم البلدان؛ ج ۲، ص ۳۸۹.
  5. خلاصة الوفاء؛ ج ۲، ص ۴۸۴.
  6. خلاصة الوفاء؛ ج ۲، ص ۴۸۴.
  7. غدير كجاست؟ : ص ۵۱-۵۴.
  8. معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۹۸.
  9. معجم ما استعجم؛ ج ۲، ص ۳۶۸.
  10. معجم البلدان؛ ج ۲، ص ۳۸۹.
  11. معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۸۹.
  12. على طريق الهجرة: ص ۶۰ - ۶۷. معجم معالم الحجاز: ج ۳ ص ۱۵۹.
  13. غدير كجاست؟ : ص ۵۰ .
  14. غدير كجاست؟ : ص ۴۲.
  15. لسان العرب؛ ج ۵، ص ۹.
  16. المعجم الوسیط؛ ج ۲، ص ۶۴۵.
  17. تاج العروس؛ ج ۷، ص ۲۹۵.
  18. تاج العروس؛ ج ۷، ص ۲۹۵.
  19. معجم البلدان؛ ج۲، ص ۳۸۹.
  20. معجم ما استعجم؛ ج ۲، ص ۳۶۸.

فهرست منابع

  • تاج العروس من جواهر القاموس؛ مرتضی زبیدی، محمد بن محمد؛ قم، دارالفکر.
  • خلاصة الوفا بأخبار دار المصطفى؛ علي بن عبد الله بن أحمد الحسني السمهودی، م ۹۱۱ق.
  • الروض المعطار في خبر الاقطار؛  الحميري، ابن عبد المنعم المتوفى سنة ۹۰۰.
  • لسان العرب؛ محمد بن مكرم بن على، أبو الفضل، جمال الدين ابن منظور الأنصاري (المتوفى: ۷۱۱هـ)، دار صادر، بيروت، ۱۴۱۴ ق.
  • معجم البلدان؛ شهاب الدين أبي عبد الله ياقوت بن عبد الله الحموي؛ دار إحياء التراث العربى؛ بيروت – لبنان.
  • المعجم الوسيط؛ المؤلف: مجمع اللغة العربية بالقاهرة، دار الدعوة.
  • معجم ما استعجم من اسماء البلاد والمواضع؛ عبد الله بن عبد العزيز البكرىّ الأندلسىّ المتوفى سنة ۴۸۷ق، تحقیق: مصطفى السّقا؛ عالم الكتب؛ بيروت.