سرپرست قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی غدیر
(صفحه‌ای تازه حاوی «== سرپرست قرآن<ref>غدير در قرآن: ج ۳ ص ۱۶۵ - ۱۶۸.</ref> == قرآن با چنان محتوايى كه دارد...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:
قرآن با چنان محتوايى كه دارد بايد چه منزلتى در چشم مسلمانان داشته باشد؟
قرآن با چنان محتوايى كه دارد بايد چه منزلتى در چشم مسلمانان داشته باشد؟


هيچ قوم و ملتى چنين ميراث فرهنگى عظيم‏ الشأنى را بى‏سرپرست رها نمى‏ كنند، و مسئوليت آن را هم به هر كسى واگذار نمى‏ نمايند. آيا ديده‏ ايد كه در همه ملل تكه سنگ‏ هاى جامد هزار ساله را چگونه مورد حفاظت قرار مى ‏دهند، و تاريخچه آن را براى هر بيننده ‏اى بازگو مى ‏كنند!
هيچ قوم و ملتى چنين ميراث فرهنگى عظيم‏ الشأنى را بى‏سرپرست رها نمى‏ كنند، و مسئوليت آن را هم به هر كسى واگذار نمى‏ نمايند.
 
آيا ديده‏ ايد كه در همه ملل تكه سنگ‏ هاى جامد هزار ساله را چگونه مورد حفاظت قرار مى ‏دهند، و تاريخچه آن را براى هر بيننده ‏اى بازگو مى ‏كنند!


در حالى كه قرآن سخن مى ‏گويد، فكر و اعتقاد مى‏ سازد، در بازار عمل به كار مى ‏آيد، بشر را تربيت مى‏ كند، و اين همان طلاى خالص تمام عيارى است كه مستقيماً از حضرت پروردگار نازل شده است.
در حالى كه قرآن سخن مى ‏گويد، فكر و اعتقاد مى‏ سازد، در بازار عمل به كار مى ‏آيد، بشر را تربيت مى‏ كند، و اين همان طلاى خالص تمام عيارى است كه مستقيماً از حضرت پروردگار نازل شده است.


اكنون آيا بى ‏انصافى نيست كه سرپرستى آن را به سقيفه بسپاريم؟ همان گروهى كه از فرط جهل يكى بر جهالت ديگرى مى ‏خندد، و در عين غصب حق على‏ عليه السلام در مشكلاتش دست به دامان او مى‏ شود!؟
اكنون آيا بى ‏انصافى نيست كه سرپرستى آن را به [[سقیفه]] بسپاريم؟ همان گروهى كه از فرط جهل يكى بر جهالت ديگرى مى ‏خندد، و در عين غصب حق على‏ عليه السلام در مشكلاتش دست به دامان او مى‏ شود!؟


آيا مسخره ملل نخواهيم شد اگر با حضور امامان معصوم ‏عليهم السلام -  كه از درياى علم الهى سيرابند -  سرپرستى قرآن را به كسانى دهيم كه وقتى آيات قرآن را مى‏ شنوند اقرار مى ‏كنند كه گويا براى اولين بار آن را شنيده ‏اند و تا آن روز نشنيده بودند، و يا اگر آيه تهديدآميزى از قرآن بر آنان خوانده مى‏ شود آن را تير باران مى ‏كنند؟!
آيا مسخره ملل نخواهيم شد اگر با حضور [[معصومین علیهم السلام|امامان معصوم ‏علیهم السلام]] -  كه از درياى علم الهى سيرابند -  سرپرستى قرآن را به كسانى دهيم كه وقتى آيات قرآن را مى‏ شنوند اقرار مى ‏كنند كه گويا براى اولين بار آن را شنيده ‏اند و تا آن روز نشنيده بودند، و يا اگر آيه تهديدآميزى از قرآن بر آنان خوانده مى‏ شود آن را تير باران مى ‏كنند؟!


پس بياييد اقرار كنيم: قرآن هم دعوت كننده مى‏ خواهد و هم تفسير كننده. سرپرستى قرآن مسئوليت بزرگى است كه از هر كسى با هر سابقه‏ اى ساخته نيست. اين دو مسئوليت بزرگ انحصاراً بر دوش چهارده نور پاک نهاده شده و ديگران رسماً از دخالت در آن كنار زده شده ‏اند.
پس بياييد اقرار كنيم: قرآن هم دعوت كننده مى‏ خواهد و هم تفسير كننده. سرپرستى قرآن مسئوليت بزرگى است كه از هر كسى با هر سابقه‏ اى ساخته نيست. اين دو مسئوليت بزرگ انحصاراً بر دوش چهارده نور پاک نهاده شده و ديگران رسماً از دخالت در آن كنار زده شده ‏اند.
خط ۱۷: خط ۱۹:
عَلِىٌّ خَليفَتى فِى الدُّعاءِ الى كِتابِ اللَّه: على جانشين من در دعوت به سوى كتاب خداست.<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۵ بخش ۴ پاورقى ۳ از نسخه‏ هاى «ج» و «و».</ref>
عَلِىٌّ خَليفَتى فِى الدُّعاءِ الى كِتابِ اللَّه: على جانشين من در دعوت به سوى كتاب خداست.<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۵ بخش ۴ پاورقى ۳ از نسخه‏ هاى «ج» و «و».</ref>


'''تحليل اعتقادى'''
==== تحليل اعتقادى ====
نقطه حساسى از خطابه غدير است كه على‏ عليه السلام بر سر دست پيامبر صلى الله عليه و آله باشد و حضرت در آن حال او را با قرآن معرفى كند.
 
اين بدان معنى است كه دشمن قرآن نمى‏ تواند دعوت كننده به سوى آن باشد.
 
دشمنان اهل‏ بيت ‏عليهم السلام به سادگى از كنار اين مطلب مى ‏گذرند كه هر كسى با هر سابقه ‏اى از دشمنى خدا و رسول، و با هر فسق و فجورى بتواند مروج قرآن باشد!


نقطه حساسى از خطابه غدير است كه على‏ عليه السلام بر سر دست پيامبر صلى الله عليه و آله باشد و حضرت در آن حال او را با قرآن معرفى كند. اين بدان معنى است كه دشمن قرآن نمى‏ تواند دعوت كننده به سوى آن باشد. دشمنان اهل‏ بيت ‏عليهم السلام به سادگى از كنار اين مطلب مى ‏گذرند كه هر كسى با هر سابقه ‏اى از دشمنى خدا و رسول، و با هر فسق و فجورى بتواند مروج قرآن باشد!
آيا غاصبان خلافت كه آيات صريح قرآن را زير پا گذاشتند و علناً مخالفت خود را با آنها اعلام كردند، مى‏ توانند مردم را به قرآن دعوت كنند؟!


آيا غاصبان خلافت كه آيات صريح قرآن را زير پا گذاشتند و علناً مخالفت خود را با آنها اعلام كردند، مى‏ توانند مردم را به قرآن دعوت كنند؟! اگر اين گونه است در آياتى كه با راه آنان مخالف است چه خواهند كرد؟!
اگر اين گونه است در آياتى كه با راه آنان مخالف است چه خواهند كرد؟!


ما مى ‏گوييم: قرآن مقدس‏تر از آن است كه جز معصومين‏ عليهم السلام و كسانى كه در راه آنانند بتوانند دعوت كننده به آن باشند. قرآن سنگين بارتر از آن است كه جاهلان به سوى آن دعوت كنند. على بن ابى ‏طالب ‏عليه السلام را مى‏ خواهد كه بفرمايد: اين قرآن است، آن را به نطق آوريد ولى هرگز براى شما سخن نخواهد گفت؛ بلكه من هستم كه به شما خبر خواهم داد. اگر از من درباره قرآن سؤال كنيد به شما خبر خواهم داد، چرا كه من اعلم از همه شمايم.<ref>بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۸۲ .</ref>
ما مى ‏گوييم: قرآن مقدس‏ تر از آن است كه جز [[معصومین‏ علیهم السلام]] و كسانى كه در راه آنانند بتوانند دعوت كننده به آن باشند. قرآن سنگين بارتر از آن است كه جاهلان به سوى آن دعوت كنند.
 
على بن ابى ‏طالب ‏عليه السلام را مى‏ خواهد كه بفرمايد: اين قرآن است، آن را به نطق آوريد ولى هرگز براى شما سخن نخواهد گفت؛ بلكه من هستم كه به شما خبر خواهم داد.
 
اگر از من درباره قرآن سؤال كنيد به شما خبر خواهم داد، چرا كه من اعلم از همه شمايم.<ref>بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۸۲ .</ref>


=== ۲. اهل ‏بيت‏ عليهم السلام مفسران قرآن ===
=== ۲. اهل ‏بيت‏ عليهم السلام مفسران قرآن ===
خط ۳۰: خط ۴۱:
الا انَّ تَنْزيلَ الْقُرْآنِ عَلَىَّ وَ تَاْويلُهُ وَ تَفْسيرُهُ بَعْدى عَلَيْهِ: بدانيد كه تنزيل قرآن بر عهده من بود، و تأويل و تفسير آن بعد از من بر عهده اوست.<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۵ بخش ۴ پاورقى از نسخه «ب».</ref>
الا انَّ تَنْزيلَ الْقُرْآنِ عَلَىَّ وَ تَاْويلُهُ وَ تَفْسيرُهُ بَعْدى عَلَيْهِ: بدانيد كه تنزيل قرآن بر عهده من بود، و تأويل و تفسير آن بعد از من بر عهده اوست.<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۵ بخش ۴ پاورقى از نسخه «ب».</ref>


فَوَ اللَّه لَنْ يُبَيِّنَ لَكُمْ زَواجِرَهُ وَ لَنْ يُوضِحَ لَكُمْ تَفْسيرَهُ الا الَّذى انَا آخِذٌ بِيَدِهِ وَ مُصْعِدُهُ الَىَّ ... ، وَ مُعْلِمُكُمْ: انَّ مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ ... :
فَوَ اللَّه لَنْ يُبَيِّنَ لَكُمْ زَواجِرَهُ وَ لَنْ يُوضِحَ لَكُمْ تَفْسيرَهُ الا الَّذى انَا آخِذٌ بِيَدِهِ وَ مُصْعِدُهُ الَىَّ...، وَ مُعْلِمُكُمْ: انَّ مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ...:


به خدا قسم باطن آن را براى شما بيان نمى ‏كند و تفسير آن را برايتان روشن نمى‏ نمايد مگر اين كسى كه دست او را گرفته بلند مى ‏كنم ... ، و به شما مى ‏فهمانم كه هر كس من صاحب اختيار او بوده ‏ام اين على مولاى اوست.<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۴ بخش ۳.</ref>
به خدا قسم باطن آن را براى شما بيان نمى ‏كند و تفسير آن را برايتان روشن نمى‏ نمايد مگر اين كسى كه دست او را گرفته بلند مى ‏كنم...، و به شما مى ‏فهمانم كه هر كس من صاحب اختيار او بوده ‏ام اين على مولاى اوست.<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۴ بخش ۳.</ref>


==== تحليل اعتقادى ====
==== تحليل اعتقادى ====
در اوج خطابه غدير، آنگاه كه پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏ خواهد على بن ابى ‏طالب ‏عليه السلام را بر سر دست بلند كند او را به عنوان مفسر قرآن معرفى مى‏ فرمايد، و به صراحت مى‏ فرمايد كه كسى جز او نمى‏ تواند چنين مهمى را عهده ‏دار شود. اين بار سنگين وحى را جز ختم نبوت قدرت حمل نداشته كه خداوند فقط بر او نازل كرده است. اكنون نيز جز خليفه بر حق او نخواهد توانست اين بار سنگين را بگشايد و جواهرات گرانقيمت آن را در اختيار مردم قرار دهد.
در اوج خطابه غدير، آنگاه كه [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] مى‏ خواهد على بن ابى ‏طالب ‏عليه السلام را بر سر دست بلند كند او را به عنوان مفسر قرآن معرفى مى‏ فرمايد، و به صراحت مى‏ فرمايد كه كسى جز او نمى‏ تواند چنين مهمى را عهده ‏دار شود.


اميرالمؤمنين ‏عليه السلام مى ‏فرمايد: هيچ آيه ‏اى نازل نشده مگر آنكه من مى دانم درباره چه كسى نازل شده و در كجا نازل شده و بر چه كسى نازل شده است.<ref>بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۹۷ ح ۶۰ .</ref>
اين بار سنگين وحى را جز ختم نبوت قدرت حمل نداشته كه خداوند فقط بر او نازل كرده است.


در جاى ديگر پيامبر صلى الله عليه و آله را مى ‏بينيم كه به على‏ عليه السلام مى‏ فرمايد: تو رسالت را از سوى من ابلاغ مى ‏كنى. پرسيد: يا رسول‏ اللَّه، آيا شما تبليغ رسالت نفرموده ‏ايد؟ فرمود: من ابلاغ نموده ‏ام ولى تو بعد از من از تأويل قرآن به مردم مى‏ آموزى آنچه را نمى ‏دانند و به آنان خبر مى ‏دهى.<ref>بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۹۲.</ref>
اكنون نيز جز خليفه بر حق او نخواهد توانست اين بار سنگين را بگشايد و جواهرات گران قيمت آن را در اختيار مردم قرار دهد.


در فراز ديگرى دو بار از كلمه «لَنْ» به معناى هرگز استفاده شده است كه مى ‏فرمايد: «لَنْ يُبَيِّنَ لَكُمْ» و «لَنْ يُوضِحَ لَكُمْ»؛ يعنى جز على ‏عليه السلام هرگز نمى‏ تواند قرآن را بيان كند و هرگز نمى‏ تواند روشن نمايد.
[[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین ‏علیه السلام]] مى ‏فرمايد: هيچ آيه ‏اى نازل نشده مگر آنكه من مى دانم درباره چه كسى نازل شده و در كجا نازل شده و بر چه كسى نازل شده است.<ref>بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۹۷ ح ۶۰ .</ref>
 
در جاى ديگر پيامبر صلى الله عليه و آله را مى ‏بينيم كه به على‏ عليه السلام مى‏ فرمايد: تو رسالت را از سوى من ابلاغ مى ‏كنى.
 
پرسيد: يا رسول‏ الله، آيا شما تبليغ رسالت نفرموده ‏ايد؟ فرمود: من ابلاغ نموده ‏ام ولى تو بعد از من از تأويل قرآن به مردم مى‏ آموزى آنچه را نمى ‏دانند و به آنان خبر مى ‏دهى.<ref>بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۹۲.</ref>
 
در فراز ديگرى دو بار از كلمه «لَنْ» به معناى هرگز استفاده شده است كه مى ‏فرمايد:
 
«لَنْ يُبَيِّنَ لَكُمْ» و «لَنْ يُوضِحَ لَكُمْ»؛ يعنى جز على ‏عليه السلام هرگز نمى‏ تواند قرآن را بيان كند و هرگز نمى‏ تواند روشن نمايد.


آنان كه به اين اخطارها توجه نمى ‏كنند و در تأويل قرآن سخن هر گوينده ‏اى را مى‏ پذيرند، در واقع قرآن را سبک مى‏ شمارند و هنوز عظمت آن را نيافته‏ اند.
آنان كه به اين اخطارها توجه نمى ‏كنند و در تأويل قرآن سخن هر گوينده ‏اى را مى‏ پذيرند، در واقع قرآن را سبک مى‏ شمارند و هنوز عظمت آن را نيافته‏ اند.


پيامبر صلى الله عليه و آله در اين باره فرمود: مى‏ دانيد متمسک به قرآن كه با تمسک به آن به شرف عظيم دست مى ‏يابد كيست؟ آن كسى كه تأويل قرآن را از ما اهل‏ بيت ‏عليهم السلام يا از واسطه‏ هايى كه سفيران ما براى شيعيانمان هستند بياموزد.<ref>بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۱۸۴.</ref>
پيامبر صلى الله عليه و آله در اين باره فرمود: مى‏ دانيد متمسک به قرآن كه با تمسک به آن به شرف عظيم دست مى ‏يابد كيست؟
 
آن كسى كه تأويل قرآن را از ما اهل‏ بيت ‏عليهم السلام يا از واسطه‏ هايى كه سفيران ما براى شيعيانمان هستند بياموزد.<ref>بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۱۸۴.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
[[رده:امام شناسی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۲۷

سرپرست قرآن[۱]

قرآن با چنان محتوايى كه دارد بايد چه منزلتى در چشم مسلمانان داشته باشد؟

هيچ قوم و ملتى چنين ميراث فرهنگى عظيم‏ الشأنى را بى‏سرپرست رها نمى‏ كنند، و مسئوليت آن را هم به هر كسى واگذار نمى‏ نمايند.

آيا ديده‏ ايد كه در همه ملل تكه سنگ‏ هاى جامد هزار ساله را چگونه مورد حفاظت قرار مى ‏دهند، و تاريخچه آن را براى هر بيننده ‏اى بازگو مى ‏كنند!

در حالى كه قرآن سخن مى ‏گويد، فكر و اعتقاد مى‏ سازد، در بازار عمل به كار مى ‏آيد، بشر را تربيت مى‏ كند، و اين همان طلاى خالص تمام عيارى است كه مستقيماً از حضرت پروردگار نازل شده است.

اكنون آيا بى ‏انصافى نيست كه سرپرستى آن را به سقیفه بسپاريم؟ همان گروهى كه از فرط جهل يكى بر جهالت ديگرى مى ‏خندد، و در عين غصب حق على‏ عليه السلام در مشكلاتش دست به دامان او مى‏ شود!؟

آيا مسخره ملل نخواهيم شد اگر با حضور امامان معصوم ‏علیهم السلام -  كه از درياى علم الهى سيرابند -  سرپرستى قرآن را به كسانى دهيم كه وقتى آيات قرآن را مى‏ شنوند اقرار مى ‏كنند كه گويا براى اولين بار آن را شنيده ‏اند و تا آن روز نشنيده بودند، و يا اگر آيه تهديدآميزى از قرآن بر آنان خوانده مى‏ شود آن را تير باران مى ‏كنند؟!

پس بياييد اقرار كنيم: قرآن هم دعوت كننده مى‏ خواهد و هم تفسير كننده. سرپرستى قرآن مسئوليت بزرگى است كه از هر كسى با هر سابقه‏ اى ساخته نيست. اين دو مسئوليت بزرگ انحصاراً بر دوش چهارده نور پاک نهاده شده و ديگران رسماً از دخالت در آن كنار زده شده ‏اند.

۱. اهل ‏بيت‏ عليهم السلام دعوت كننده به قرآن

عَلِىٌّ الدّاعى الى كِتابِ اللَّه: على دعوت‏كننده به كتاب خداست.[۲]

عَلِىٌّ خَليفَتى فِى الدُّعاءِ الى كِتابِ اللَّه: على جانشين من در دعوت به سوى كتاب خداست.[۳]

تحليل اعتقادى

نقطه حساسى از خطابه غدير است كه على‏ عليه السلام بر سر دست پيامبر صلى الله عليه و آله باشد و حضرت در آن حال او را با قرآن معرفى كند.

اين بدان معنى است كه دشمن قرآن نمى‏ تواند دعوت كننده به سوى آن باشد.

دشمنان اهل‏ بيت ‏عليهم السلام به سادگى از كنار اين مطلب مى ‏گذرند كه هر كسى با هر سابقه ‏اى از دشمنى خدا و رسول، و با هر فسق و فجورى بتواند مروج قرآن باشد!

آيا غاصبان خلافت كه آيات صريح قرآن را زير پا گذاشتند و علناً مخالفت خود را با آنها اعلام كردند، مى‏ توانند مردم را به قرآن دعوت كنند؟!

اگر اين گونه است در آياتى كه با راه آنان مخالف است چه خواهند كرد؟!

ما مى ‏گوييم: قرآن مقدس‏ تر از آن است كه جز معصومین‏ علیهم السلام و كسانى كه در راه آنانند بتوانند دعوت كننده به آن باشند. قرآن سنگين بارتر از آن است كه جاهلان به سوى آن دعوت كنند.

على بن ابى ‏طالب ‏عليه السلام را مى‏ خواهد كه بفرمايد: اين قرآن است، آن را به نطق آوريد ولى هرگز براى شما سخن نخواهد گفت؛ بلكه من هستم كه به شما خبر خواهم داد.

اگر از من درباره قرآن سؤال كنيد به شما خبر خواهم داد، چرا كه من اعلم از همه شمايم.[۴]

۲. اهل ‏بيت‏ عليهم السلام مفسران قرآن

عَلِىٌّ خَليفَتى فى امَّتى عَلى تَفْسيرِ كِتابِ رَبّى عَزَّ و جَلَّ: على جانشين من در امتم بر تفسير كتاب خداى عزوجل است.[۵]

الا انَّ تَنْزيلَ الْقُرْآنِ عَلَىَّ وَ تَاْويلُهُ وَ تَفْسيرُهُ بَعْدى عَلَيْهِ: بدانيد كه تنزيل قرآن بر عهده من بود، و تأويل و تفسير آن بعد از من بر عهده اوست.[۶]

فَوَ اللَّه لَنْ يُبَيِّنَ لَكُمْ زَواجِرَهُ وَ لَنْ يُوضِحَ لَكُمْ تَفْسيرَهُ الا الَّذى انَا آخِذٌ بِيَدِهِ وَ مُصْعِدُهُ الَىَّ...، وَ مُعْلِمُكُمْ: انَّ مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ...:

به خدا قسم باطن آن را براى شما بيان نمى ‏كند و تفسير آن را برايتان روشن نمى‏ نمايد مگر اين كسى كه دست او را گرفته بلند مى ‏كنم...، و به شما مى ‏فهمانم كه هر كس من صاحب اختيار او بوده ‏ام اين على مولاى اوست.[۷]

تحليل اعتقادى

در اوج خطابه غدير، آنگاه كه پیامبر صلی الله علیه و آله مى‏ خواهد على بن ابى ‏طالب ‏عليه السلام را بر سر دست بلند كند او را به عنوان مفسر قرآن معرفى مى‏ فرمايد، و به صراحت مى‏ فرمايد كه كسى جز او نمى‏ تواند چنين مهمى را عهده ‏دار شود.

اين بار سنگين وحى را جز ختم نبوت قدرت حمل نداشته كه خداوند فقط بر او نازل كرده است.

اكنون نيز جز خليفه بر حق او نخواهد توانست اين بار سنگين را بگشايد و جواهرات گران قيمت آن را در اختيار مردم قرار دهد.

امیرالمؤمنین ‏علیه السلام مى ‏فرمايد: هيچ آيه ‏اى نازل نشده مگر آنكه من مى دانم درباره چه كسى نازل شده و در كجا نازل شده و بر چه كسى نازل شده است.[۸]

در جاى ديگر پيامبر صلى الله عليه و آله را مى ‏بينيم كه به على‏ عليه السلام مى‏ فرمايد: تو رسالت را از سوى من ابلاغ مى ‏كنى.

پرسيد: يا رسول‏ الله، آيا شما تبليغ رسالت نفرموده ‏ايد؟ فرمود: من ابلاغ نموده ‏ام ولى تو بعد از من از تأويل قرآن به مردم مى‏ آموزى آنچه را نمى ‏دانند و به آنان خبر مى ‏دهى.[۹]

در فراز ديگرى دو بار از كلمه «لَنْ» به معناى هرگز استفاده شده است كه مى ‏فرمايد:

«لَنْ يُبَيِّنَ لَكُمْ» و «لَنْ يُوضِحَ لَكُمْ»؛ يعنى جز على ‏عليه السلام هرگز نمى‏ تواند قرآن را بيان كند و هرگز نمى‏ تواند روشن نمايد.

آنان كه به اين اخطارها توجه نمى ‏كنند و در تأويل قرآن سخن هر گوينده ‏اى را مى‏ پذيرند، در واقع قرآن را سبک مى‏ شمارند و هنوز عظمت آن را نيافته‏ اند.

پيامبر صلى الله عليه و آله در اين باره فرمود: مى‏ دانيد متمسک به قرآن كه با تمسک به آن به شرف عظيم دست مى ‏يابد كيست؟

آن كسى كه تأويل قرآن را از ما اهل‏ بيت ‏عليهم السلام يا از واسطه‏ هايى كه سفيران ما براى شيعيانمان هستند بياموزد.[۱۰]

پانویس

  1. غدير در قرآن: ج ۳ ص ۱۶۵ - ۱۶۸.
  2. اسرار غدير: ص ۱۴۵ بخش ۴.
  3. اسرار غدير: ص ۱۴۵ بخش ۴ پاورقى ۳ از نسخه‏ هاى «ج» و «و».
  4. بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۸۲ .
  5. اسرار غدير: ص ۱۴۵ بخش ۴ پاورقى ۳ از نسخه «ب».
  6. اسرار غدير: ص ۱۴۵ بخش ۴ پاورقى از نسخه «ب».
  7. اسرار غدير: ص ۱۴۴ بخش ۳.
  8. بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۹۷ ح ۶۰ .
  9. بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۹۲.
  10. بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۱۸۴.