مهندسی تبلیغ غدیر: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «آنچه از جهات فكرى مهندسى تبليغ غدير بايد اتفاق بيفتد و بر اساس آن عملى شود، لازم است مراحل علمى حساب شدهاى را طى كند، تا همه كلمات و عباراتى كه به كار مىرود روشن باشد، و مسير مهندسى تبليغ غدير با اطمينان طى شود، و در هيچ يك از مراحل انجام تكل...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
آنچه از جهات فكرى مهندسى تبليغ غدير بايد اتفاق بيفتد و بر اساس آن عملى شود، لازم است مراحل علمى حساب | آنچه از جهات فكرى مهندسى تبليغ غدير بايد اتفاق بيفتد و بر اساس آن عملى شود، لازم است مراحل علمى حساب شده اى را طى كند، تا همه كلمات و عباراتى كه به كار مى رود روشن باشد، و مسير مهندسى تبليغ غدير با اطمينان طى شود، و در هيچ يک از مراحل انجام تكليف الهى انحراف و اشتباه پيش نيايد. | ||
بر اين اساس طى | بر اين اساس طى ۲ بخشِ اين فصل به تبيين این موضوع مى پردازيم: | ||
بخش اول: معناى واژه هاى «مهندسى» و «تبليغ» و «غدير». | |||
بخش اول : معناى | |||
بخش دوم : تركيبِ | بخش دوم: تركيبِ «مهندسى» و «تبليغ» و «غدير». | ||
=== | === معناى «مهندسى تبليغ غدير» === | ||
از آنجا كه سه كلمه «مهندسى»و «تبليغ» و «غدير»هر كدام داراى مفهوم بسيار گسترده اى هستند، بايد دقيقاً روشن كنيم كه در اين نوشتار مى خواهيم در چه محدوده اى از آنها سخن بگوييم و گام برداريم و پيشنهاد دهيم، تا با ايده هاى خارج از محدوده و يا بى ربط به موضوع مواجه نشويم، و از سوى ديگر بتوانيم اهداف دقيق خود درباره غدير را روشن نماييم و بر اساس آن - نه كمتر و نه بيشتر - وارد گفتگو و عمل شويم. | |||
به همين دليل قبل از هر سخنى در اين باره، معناى دقيق اين ۳ واژه را بررسى مى كنيم. | |||
=== واژه «مهندسى» === | |||
كلمه اى كه در «مهندسى تبليغ غدير» ارتباط دهنده بين «تبليغ» و «غدير» به شمار مى آيد واژه «مهندسى» است؛ كه نوع استفاده از آن درباره «تبليغ غدير» را در ۴ مرحله روشن مى كنيم: | |||
==== مرحله اول: معناى دقيق مهندس ==== | |||
امروزه اكثر علوم با همراهى مهندسى مديريت مى شوند. هرچه مهندسى درباره آن علم دقيق تر باشد خروجى آن علم براى عرضه به بشريت بيشتر خواهد بود. | |||
مهندس در لغت به كسى گفته مى شود كه علم هندسه را خوب بداند. | |||
مهندس (engineer) در اكثر كتاب هاى مرجع جهان به كسى گفته شده كه Solving" "Problem را خوب بداند. مهندس كسى است كه براى هر مشكلى بهترين راه حل را پيدا مى كند كه شامل جنبه هاى كيفى و كمى و فيزيكى و اقتصادى و غيره مى شود. | |||
۷ ويژگى يک مهندس چنين است: | |||
۱ . تحقيق (Research) علمى، فنى و صنعتى به منظور كشف راه حل هاى تازه و سودمند. | |||
۲ . توسعه فنى (Development)، به منظور اعمال دستاوردهاى تحقيقات موجود براى غلبه بر يک مشكل يا بهبود كمى و كيفى سيستم و ابزار. | |||
۳ . طراحى (Design) يک يا چند ساختار، سيستم يا ابزار با بهره گيرى از مدل هاى مهندسى، روش ها، نيازهاى كنونى و شرايط خاص. | |||
۳ . طراحى (Design) | |||
۴ . ساخت(Costruction) كه بر اساس آن مهندس وظيفه دارد ضمن آماده سازى فضا و محيط توليد، رويّه ساخت، كيفيت محصول يا احداث بنا - سازه، هزينه تمام شده و نحوه سازماندهى منابع و تجهيزات را مشخص كند. | ۴ . ساخت(Costruction) كه بر اساس آن مهندس وظيفه دارد ضمن آماده سازى فضا و محيط توليد، رويّه ساخت، كيفيت محصول يا احداث بنا - سازه، هزينه تمام شده و نحوه سازماندهى منابع و تجهيزات را مشخص كند. | ||
خط ۳۸: | خط ۳۴: | ||
۵ . توليد (Production) محصول يا سيستم كه شامل برنامه ريزى و زمان بندى كار، (Planning)انتخاب و مشخص كردن ترتيب فرآيندها، ابزارها، مواد اوليه، چيدمان (Layout) عناصر و اجزاى سيستم نهايى Components)آزمايش، بازرسى و عيب يابى محصول است. | ۵ . توليد (Production) محصول يا سيستم كه شامل برنامه ريزى و زمان بندى كار، (Planning)انتخاب و مشخص كردن ترتيب فرآيندها، ابزارها، مواد اوليه، چيدمان (Layout) عناصر و اجزاى سيستم نهايى Components)آزمايش، بازرسى و عيب يابى محصول است. | ||
۶ . به كار اندازى و بهره بردارى (Operation)يك سيستم يا محصول كه ممكن است توسط كسان ديگرى توليد شده باشد. اين مهارت شامل آشنايى با | ۶ . به كار اندازى و بهره بردارى (Operation)يك سيستم يا محصول كه ممكن است توسط كسان ديگرى توليد شده باشد. اين مهارت شامل آشنايى با كنترل هاى مكانيكى، الكترونيكى يا نرم افزارى ابزار و سيستم، تأمين نيرو و انرژى لازم براى به كار افتادن آن حمل و نقل، و ارتباطات و جنبه هاى اقتصادى است. | ||
۷ . مديريت (Management) ابزارها و | ۷ . مديريت (Management) ابزارها و سيستم ها به خاطر تحليل وضعيت گذشته و حال پروژه هاى اجرايى، تجهيزات و دستگاه ها، پيش بينى وضعيت آينده آنها و سازماندهى منابع مالى، انسانى و اطلاعات موجود براى كسب نتايج بهتر در آينده. | ||
اما سرآمد تمامى موارد هفتگانه فوق بايد اخلاق مهندسى، وجدان بيدار، پايبندى به موازين، آيين نامه، استاندارد، رعايت اصول در روابط متقابل، و همچنين روحيه كارِ تيمى و جمعى را اضافه نمود. | اما سرآمد تمامى موارد هفتگانه فوق بايد اخلاق مهندسى، وجدان بيدار، پايبندى به موازين، آيين نامه، استاندارد، رعايت اصول در روابط متقابل، و همچنين روحيه كارِ تيمى و جمعى را اضافه نمود. | ||
==== مرحله دوم: ارتباط مهندسى با تبليغ و غدير ==== | |||
اكنون بايد موارد هفتگانه و اخلاق را با واژه هاى تبليغ و غدير تطبيق كنيم. اين يعنى مهندس بودن غدير و مهندسى كردن تبليغ آن توسط همان مهندسين كه نامشان مبلغين غدير است. | |||
شايد كلمه «مهندسى» درباره دو موضوع «تبليغ» و «غدير» غير عادى به نظر آيد، چرا كه اكثراً كلمه مهندسى درباره علوم طبيعى امثال ساختمان به كار مى رود، كه در آن يک مهندس با در نظر گرفتن مقاومت خاک و مصالح مصرفى در سازه ساختمان آن را تحليل نمايد، و سپس با در نظر گرفتن نيروى احتمالى زلزله آن را طراحى نمايد. | |||
آنگاه با در نظر گرفتن دو موضوعِ مقرون به صرفه همراه با ايمنى لازم براى يک طراحى مطمئن، مهندسين خاص خود را به استخدام درآورد. | |||
سپس با در نظر گرفتن ابعاد زمين و موقعيت آن و سرمايه اى كه براى ساخت و ساز آن وجود دارد، و امكاناتى كه در بازار در معرض فروش است، مهندسين اجرا بهترين فرضيه از ساخت را براى آن مكان طراحى و سپس اجرا كنند | |||
اما همين مفهوم كلى را براى بنايى كه نامش «تبليغ غدير» است مى توان در نظر گرفت. | |||
يعنى با در نظر گرفتن زمينه تبليغ و سرمايه علمى و مالى كه در اختيار داريم و امكاناتى كه براى تبليغ در دسترس ماست، بايد بتوانيم اين مجموعه را مهندسى كنيم و به گونه اى طراحى نماييم كه بهترين فرضيه از تبليغ را براى آن طراحى نموده و سپس اجرا كنيم. | |||
==== مرحله سوم: رمز اصلى مهندسى ==== | |||
بايد دانست كه مهندسى در همه امور جايگاه خاص خود را دارد. همه چيز در دنيا و همه فنى در عالم از دو بُعد اساسى تشكيل شده است: | |||
يكى امكانات و ديگر مديريت و مهندسى آن امكانات. يعنى براى هر نوع كارِ فكرى و عملى در هر جاى دنيا، اعم از كارهاى كوچک و بزرگ، اعم از كارهاى شخصى و اجتماعى، امكاناتى در اختيار هر كس يا هر گروه قرار مى گيرد - چه كم و چه زياد - كه وجود آن امكانات انگيزه دست به كار شدن و حركت درباره آن مى شود. | |||
اما موفقيتِ اولين قدم تا آخرين قدم اين حركت در سايه مهندسى و مديريت آن امكانات است. | |||
هر قدر قدرت مهندسى ضعيف باشد تضييع آن امكانات بيشتر و رسيدن به نتايج كمتر خواهد بود، تا جايى كه گاهى به نابودى آن امكانات بدون هيچ نتيجه اى منجر مى شود، و گاهى به خسارت و زير خط نتيجه هم مى رسد. | |||
بنابراين استفاده از امكانات بدون مهندسى در هيچ جاى دنيا و در هيچ كارى پذيرفته نيست و عاقلانه به حساب نمى آيد. | |||
درباره غدير هم ما بايد امكانات خود را مديريت و مهندسى كنيم تا از يک سو بهترين نتيجه را بگيريم، و از سوى ديگر امكانات را در اثر نداشتن برنامه و نقشه عملى به هدر ندهيم و تبديل به خسارت نكنيم. | |||
==== مرحله چهارم: مهندسى نوعى تجزيه و تركيب ==== | |||
پس از دانستن مفهوم كلى «مهندسى»، نوبت ورود به جزئيات مفهومى آن است. | |||
اگر بگوييم: «مهندسى اول تجزيه و سپس تركيب است» به جا گفته ايم، بيان آن در ۳ مرحله چنين است: | |||
اول: تجزيه ابعاد مختلف يک مسئله و يک شىء براى شناخت جزئيات و خواص و تعداد اجزاى آن و در نتيجه آمادگى براى تركيب. | |||
دوم: تركيب آن شىء با اشياء ديگرِ يا آن مسئله و آن موضوع با موضوعات ديگر براى به دست آوردن نتايج و خواص جديد. | دوم: تركيب آن شىء با اشياء ديگرِ يا آن مسئله و آن موضوع با موضوعات ديگر براى به دست آوردن نتايج و خواص جديد. | ||
سوم: در نتيجه كسى مى تواند درباره موضوعى طراحى و مهندسى كند كه اجزاء و اوصاف آن را بشناسد، چرا كه مهندسى تركيب دوباره همان جزئيات به صورت هاى ديگر است. | |||
بر اين اساس در موضوع غدير هم اول بايد هر يک از «تبليغ» و «غدير» را تجزيه كنيم؛ تا با شناخت دقيق اجزاء و اوصاف هر يک بتوانيم به بهترين و مؤثرترين مهندسى آنها را تركيب نماييم، و كار «تبليغ غدير» را با نتيجه احسن به انجام رسانيم. | |||
=== واژه «تبليغ» === | |||
كلمه اى كه در «مهندسى تبليغ غدير» محور عملياتى اين كتاب است واژه «تبليغ» است، كه بايد مفهوم دقيق و حد آن را تعيين نماييم. | |||
واژه | «تبليغ» و «ابلاغ» ساده ترين واژه در معناى «رساندن پيامى به كسى» است، بدون آنكه قيد و حالتى براى آن شرط شود؛ كه البته «تبليغ» تأكيد بيشترى دارد. كلمات ديگرى هم براى «رساندن»داريم، كه هر يک مفهوم اضافه اى به همراه دارد و با در نظر گرفتن آن مفهوم به كار مى رود. | ||
براى آنكه دقيقاً وظيفه خود را در قبال واژه «تبليغ» تشخيص دهيم تا به همان دقت وارد عمل شويم، در ۳ مرحله به تبيين آن مى پردازيم. | |||
==== مرحله اول: قرآن شيوه نامه تبليغ ==== | |||
بدون آنكه براى فهميدن مفهوم و تعريف «تبليغ» بيش از اين نياز به لغتنامه داشته باشيم، بايد بدانيم كه قرآن كامل ترين پرونده تبليغ را تدوين كرده و همه تجربه ها و راهكارها و شروط آن را در اختيار ما گذاشته، حتى واژه هاى كمكى آن را به كار برده است. | |||
پس بايد پرونده تبليغ را با استناد به آموزه هاى قرآن تدوين كنيم، تا آن گونه كه صاحب دين مى خواهد در راه عملى كردن آن گام برداريم. | |||
در اين باره بايد بدانيم: | |||
اولاً: وقتى مى گوييم قرآن از طرف خدا به وسيله جبرئيل بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شده معنايش اين است كه قرآن ابلاغ يک پيام بزرگ است و يک كتاب تبليغ است. | |||
بنابراين قرآن يک رسالت ابلاغ شده به بشريت است، و خداوند عملاً آنچه براى رساندن آن به بشر لازم بوده نشان داده و بدين وسيله تعريف جامعى از تبليغ و راه هاى آن را به ما آموخته است. | |||
ثانياً: در قرآن درباره گذشته تبليغ رسولان و نيز شيوه تبليغ پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله در آن زمان و كيفيت ابلاغ رسالت به بشريت در آينده ها به طور همه جانبه سخن گفته شده است، و در واقع تجربه هاى گذشته تبليغ توسط مبلغان الهى و راهكارهاى آينده آن به ما آموخته شده است. | |||
ثالثاً: بيشترين واژه هايى كه در قرآن درباره رساندن پيام خدا استفاده شده، مشتقات «تبليغ» و «رسالت» است. | |||
مشتقات ماده «بلغ» در قرآن «بَلَغَ، يُبَلِّغونَ، اُبَلِّغُكُم، اَبلَغتُكُم، بالِغَةٌ، بَليغاً، بَلاغ، البَلاغُ»، و مشتقات ماده «رسل»در قرآن «اَرسَلنا، اَرسَلناكَ، اُرسِلتُ، مُرسَلونَ، رَسولُ، رُسُلِكَ، رُسُلِهِ، الرُّسُل، رَسولِهِ، رِسالَة، رِسالَتَه» است. | |||
پيوند مستقيمى بين رسول و ابلاغ وجود دارد، در اين حد كه اگر رسولى فرستاده مى شود مقصود ابلاغ است و اگر ابلاغى بايد اتفاق بيفتد بايد توسط رسول باشد. | |||
در واقع «رسول» نامه رسان خداست كه پيام را از خدا مى گيرد و تا درِ خانه هاى مردم مى آورد. | |||
مرحله دوم : واژههاى مشابه تبليغ در قرآن | ==== مرحله دوم: واژههاى مشابه تبليغ در قرآن ==== | ||
در كنار واژه «تبليغ»در قرآن، كلمات «دعوت»، «دلالت»، «ارشاد»، «امر به معروف و نهى از منكر»، «تبشير»، «انذار»، «تخويف»، «صدع» نيز به همين معنى به چشم مى خورد؛ كه مفاهيم اضافه هر يک چنين است: | |||
===== الف . دعوت ===== | |||
«دعوت» به معناى «فراخواندن به سوى خود» است كه نوعى از تبليغ به شمار مى آيد. مفاهيمى كه كنار دعوت در قرآن ذكر شده همه لسان دلسوزانه و خيرخواهانه دارد، كه عبارت است از دعوت به حيات قلوب، دعوت به راه نجات، دعوت به حق، دعوت به راه راست، دعوت با بصيرت به سوى خدا. | |||
===== ب . «دلالت» و «ارشاد» ===== | |||
«دلالت» و «ارشاد» راهنمايى و نشان دادن راه يا چيزى است كه به هدف مى رساند. | |||
تعبير «دلالت» درباره «تبليغ» معمولاً از روى دلسوزى نسبت به راهنمايى شونده است. | |||
===== ج . «امر به معروف و نهى از منكر» ===== | |||
يكى از عباراتى كه به جاى تبليغ در قرآن به كار رفته امر به معروف و نهى از منكر است. | |||
پيداست كه مفهوم اضافى اين واژه نسبت به تبليغ آمرانه و دستورى بودن آن است. آنگاه كه مؤمنى ترک واجب يا وقوع گناهى را مى بيند بايد تبليغ فرمان الهى را با شيوه اى كه حتمى بودن آن را از مخاطب مى خواهد بر زبان بياورد. | |||
===== د . «تبشير»، «انذار»، «تخويف» ===== | |||
بشارت به بهشت و ترساندن از عذاب خدا يكى از شيوه هاى انبيا در تبليغ اوامر الهى و رساندن آن به مردم است. يعنى تبليغى است در قالب بشارت يا ترساندن، كه آيات بسيارى از قرآن ناظر به اين شيوه است. | |||
===== ه .«صدع» ===== | |||
«اِصدَع» از كلماتى است كه به جاى تبليغ در قرآن به كار رفته است. | |||
«صدع» به معناى شكاف انداختن در شىء سخت مثل شيشه و ديوار است كه قابل جبران و اصلاح و بازگشت به حالت اول نباشد. | |||
وقتى از تبليغ با واژه «صدع» ياد مى كنيم معنايش اين است كه آشكارا و علنى و بدون واهمه و با خطابى شكننده دستورات خدا را اعلام كن، كه گويى ضربه اى بر فرق آنان وارد مى كنى كه به اين آسانى نتوانند به اعتقادات قبل باز گردند. | |||
خداوند در اين باره مى فرمايد: | |||
«فَاصدَع بِما تُؤمَر»<ref>سوره حجر: آيه ۹۴ . </ref>: «آنچه را مأمور شده اى به صورت شكننده اى به آنان ابلاغ كن». | |||
===== مرحله سوم: منظور دقيق از تبليغ ===== | |||
با در نظر گرفتن معانى كه از تبليغ و واژه هاى مشابه آن در قرآن و لغت ذكر شد، بايد بدانيم كه تبليغ هميشه افكار مردم را هدف مى گيرد نه اعمالشان را، بدين معنى كه ما در تبليغ هميشه به فكر جا انداختن يک طرز تفكر هستيم نه يک عمل؛ كه البته عمل مترتب بر طرز تفكر خواهد شد، ولى مرحله اول و مسير اصلى آن است كه مردم درست بودن يک فكر و يک ايده و يک اعتقاد را بپذيرند و سپس بر اساس آن عمل كنند، و به همين دليل اگر بدون اعتقاد درست عملى را انجام دهند ارزشى ندارد. | |||
بنابراين اولين مفهوم تبليغ «رساندن يک فكر و اعتقاد» است. در واقع تبليغِ حق است كه فرهنگ باطل را از بين مى برد و هويت اهل باطل را از دستشان مى گيرد، و سپس هويت و فرهنگ حق را جايگزين آن مى كند. | |||
بنابراين اگر تبليغ را به «جَنگ فرهنگى» معنى كنيم به جا گفته ايم. | |||
از مجموع آياتى كه در آنها از مشتقات دو كلمه «بلغ» و «رسل» استفاده شده ۶ موضوع اساسى درباره تبليغ استفاده مى شود: | |||
از مجموع آياتى كه در آنها از مشتقات دو كلمه | |||
الف . ارتباط با خدا و ترس از خدا در تبليغ. | الف . ارتباط با خدا و ترس از خدا در تبليغ. | ||
خط ۱۴۸: | خط ۱۵۲: | ||
ج . وظيفه مخاطب در برابر مُبلّغ و تبليغ. | ج . وظيفه مخاطب در برابر مُبلّغ و تبليغ. | ||
د . عكس | د . عكس العمل هاى مثبت مردم در برابر مُبلِّغ. | ||
ه . عكس | ه . عكس العمل هاى منفى مردم در برابر مُبلِّغ. | ||
و . دوام و استمرار تبليغ. | و . دوام و استمرار تبليغ. | ||
هر يک موضوعات قرآنى فوق درباره تبليغ و آيات مورد استناد آنها در مواضع مربوط به آن در اين كتاب خواهد آمد. | |||
=== واژه «غدير» === | |||
كلمه اى كه در «مهندسى تبليغ غدير» موضوع اصلى اين كتاب به شمار مى آيد واژه «غدير»است. | |||
در ۲ مرحله محدوده دقيق تاريخى و اعتقادى آن را بررسى مى كنيم؛ تا در مهندسى تبليغ هر فراز آن را در جاى خود استفاده كنيم. | |||
==== مرحله اول: غدير چيست؟! ==== | |||
«غدير» واقعه اى است كه در مكانى به نام «غدير خم» اتفاق افتاده، و طى آن پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله به دستور خداوند دوازده امام معصوم عليهم السلام را تا آخر دنيا به جانشينى خود تعيين فرموده است. | |||
«غدير» اساس همه احكام و اخلاق و عقايد اسلام است، به اين معنا كه غدير معدنى است كه بايد همه اينها را از آن استخراج كرد. | |||
اما همين واژه در عين اينكه يک مجموعه به هم پيوسته با هدف واحد است، ابعاد مختلفى دارد كه بايد آنها را تفكيک كنيم و جداى از هم تصور كنيم و خاصيت و نتيجه فكرى هر يک را به دست آوريم، تا در جاى خود از آن استفاده كنيم. | |||
اين جداسازى ابعاد غدير، مى تواند بر اساس تفكيک موضوعات، تفكيك نتايج، تفكيک نيازهاى مخاطب و جهاتى غير از اينها باشد. كافى است نگاهمان را به غدير از زاويه هاى مختلف قرار دهيم، تا ابعاد تأمين كننده نيازهاى متفاوت را در آن جستجو كنيم. | |||
==== مرحله دوم: تقسيمات واژه غدير ==== | |||
غدير را مى توان به چند عنوان بزرگ تقسيم كرد و سپس براى هر يک عناوين فرعى قرار داد، كه اين تقسيم براى جايگاه ها و موقعيت هاى متفاوت تبليغ راهگشا خواهد بود | |||
همان گونه كه مى توان فقط از يک جهت خاص به آن نگاه كرد و در آن محدوده ابعاد آن را به دست آورد. | |||
در اينجا تقسيم بندى اصلى «غدير» را مى آوريم، و بعد از آن به تقسيم بندى هاى ديگر آن نيز اشاره مى نماييم. | |||
===== الف . تقسيم اصلى و منطقى واژه غدير ===== | |||
موضوعات اصلى در ارتباط با غدير طبق استقرائى كه از منابع اوليه و تأليفات برگرفته از آنها به دست آمده ۴ عنوان است: | |||
۱ . تاريخ غدير | ۱ . تاريخ غدير | ||
خط ۱۹۳: | خط ۱۹۲: | ||
۴ . مسائل فرهنگى غدير | ۴ . مسائل فرهنگى غدير | ||
هر يك از اين عناوين چهارگانه زير | هر يك از اين عناوين چهارگانه زير مجموعه هايى به اين شرح دارد: | ||
غدير را از نگاه تاريخى مىتوان از | ====== تاريخ غدير ====== | ||
غدير را از نگاه تاريخى مىتوان از ۴ جهت مورد توجه قرار داد: | |||
الف . تاريخچه قبل از غدير و زمينه واقعه غدير. | الف . تاريخچه قبل از غدير و زمينه واقعه غدير. | ||
ب . تاريخ واقعه غدير در حجة الوداع: اقدامات پيامبرصلى الله عليه وآله و | ب . تاريخ واقعه غدير در حجة الوداع: اقدامات پيامبرصلى الله عليه وآله و مقابله هاى منافقين. | ||
ج . تاريخچه چهارده قرن بعد از غدير تا امروز. | ج . تاريخچه چهارده قرن بعد از غدير تا امروز. | ||
خط ۲۰۸: | خط ۲۰۵: | ||
د . جغرافياى غدير شامل: تاريخ سرزمين غدير، موقعيت جغرافيايى گذشته غدير، موقعيت جغرافيايى امروز غدير. | د . جغرافياى غدير شامل: تاريخ سرزمين غدير، موقعيت جغرافيايى گذشته غدير، موقعيت جغرافيايى امروز غدير. | ||
====== حديث غدير ====== | |||
غدير در علم حديث از ۳ نگاه بايد مورد توجه قرار گيرد: | |||
الف . منابع روايت كننده آن از شيعه و اهل تسنن و ارزش گذارى آنها. | |||
الف . منابع روايت كننده آن از شيعه و اهل | |||
ب . اسناد و راويان حديث غدير و سنجش آنها و اثبات تواتر حديث غدير. | ب . اسناد و راويان حديث غدير و سنجش آنها و اثبات تواتر حديث غدير. | ||
ج . متن حديث غدير، كه از | ج . متن حديث غدير، كه از ۳ جهت قابل مطالعه است: | ||
۱ . متون مربوط به غدير در روايات اهل سنت. | |||
۲ . متون مربوط به غدير در روايات شيعه. | |||
۳ . متن كامل خطبه غدير. | |||
====== اعتقادات غدير ====== | |||
آنچه به عنوان نتيجه گيرى از واقعه غدير و خطبه آن مطرح مى شود، بُعد اعتقادى آن است، كه در ۶ جهت قابل تأمل است: | |||
الف . | الف . ريشه هاى علمى غدير درباره ولايت. | ||
ب . اثبات امامت با غدير. | ب . اثبات امامت با غدير. | ||
خط ۲۳۹: | خط ۲۳۳: | ||
ه . اگر غدير عملى مىشد. | ه . اگر غدير عملى مىشد. | ||
و . قرآن و غدير، كه شامل | و . قرآن و غدير، كه شامل ۶ عنوان فرعى زير است: | ||
۱ . آيات نازل شده در غدير.۲ . تفسير قرآن در غدير.۳ . مراحل حضور قرآن در غدير.۴ . معرفى قرآن در غدير.۵ . تحليل هاى قرآنى غدير.۶ . موضوع بندى قرآنى غدير. | |||
====== مسائل فرهنگى غدير ====== | |||
موضوعات فرهنگى مرتبط با غدير در ۵ جهت متبلور شده است: | |||
الف . كتابشناسى غدير، كه معرف تأليفات مربوط به غدير طى ۱۴ قرن است. | |||
الف . كتابشناسى غدير، كه معرف تأليفات مربوط به غدير طى | |||
ب . دعاها و زيارات مربوط به عيد و جشن غدير. | ب . دعاها و زيارات مربوط به عيد و جشن غدير. | ||
ج . ادبيات غدير، كه شامل دو جهت شعر و نثر، به | ج . ادبيات غدير، كه شامل دو جهت شعر و نثر، به زبان هاى فارسى و عربى و اردو و تركى و انگليسى و ... است. | ||
د . تبليغ غدير، در شكل هاى مختلف آن طى ۱۴ قرن. | |||
ب . تقسيمات فرضى عنوان غدير | ===== ب . تقسيمات فرضى عنوان غدير ===== | ||
در كنار تقسيم اصلى و منطقى كه براى غدير ذكر شد، مى توان با نگاه هاى مختلف و بر اساس نيازهاى مختلف، تقسيمات ديگرى براى غدير در نظر گرفت. اين تقسيمات تا بى نهايت مى تواند ادامه يابد، كه در اينجا ۴ نمونه ذكر مى گردد: | |||
====== تقسيم بر اساس مخاطبين ====== | |||
مخاطبانى كه مطالب مربوط به غدير را دريافت مى كنند از جوانب مختلفى قابل تقسيم هستند، كه براى هر كدام ابعاد خاصى از غدير با زبان آن گروه قابل بيان خواهد بود. در اينجا به ۶ نمونه اشاره مى كنيم: | |||
الف . كودک، نوجوان، جوان، ميانسال، بزرگسال، كهنسال. | |||
الف . | |||
ب . افراد با سابقه اطلاعات دينى و افراد بدون اين سابقه. | ب . افراد با سابقه اطلاعات دينى و افراد بدون اين سابقه. | ||
ج . فرهيختگان، دانشمندان، دانشجويان، باسوادان، | ج . فرهيختگان، دانشمندان، دانشجويان، باسوادان، كم سوادان، بى سوادان. | ||
د . شيعيانى كه سابقه غدير را دارند، شيعيان كم اطلاع از غدير، اهل سنت مستضعف، علماى اهل سنت، غير مسلمانان از اهل كتاب مثل يهوديان و مسيحيان و زرتشتيان، كفار غير اهل كتاب مثل بت پرستان و ملحدين و بىخدايان و لائيک ها. | |||
ه . افرادى كه خودشان مُبلّغ در اجتماع هستند، افرادى كه فقط به خانواده يا دوستانشان تبليغ مى كنند. افرادى كه فقط خودشان خبر را مى شنوند. | |||
و . افرادى كه فقط مى شنوند و حوصله پيگيرى و تحقيق ندارند، افرادى كه پس از شنيدن دست به تحقيق مى زنند. | |||
====== تقسيم بر اساس زمان ====== | |||
زمانهايى كه مى توان غدير را در آن مطرح كرد هر يک اقتضايى دارد، كه بر اساس آن مى توان مطالبى از غدير را متناسب با آن انتخاب كرد. | |||
در اينجا به ۵ نمونه اشاره مى كنيم: | |||
۱ . جشن هاى مذهبى، ايام عزادارى.۲ . موقعيت هاى عبادت و دعا مثل ماه رمضان و ايام حج.۳ . جشن ها و عزاهاى شخصى مردم.۴ . مهمانى هاى فاميلى.۵ . اجتماع اهل خانه. | |||
====== تقسيم بر اساس مكان ====== | |||
جاهايى كه مى توان در آنها سخن از غدير به ميان آورد، بر اساس اقتضائات مطالبى از غدير متناسب با آن انتخاب مى شود. | |||
در اينجا به ۵ نمونه اشاره مى كنيم: | |||
۱ . در حرم هاى معصومين عليهم السلام و امام زادگان و علما.۲ . در مساجد و حسينيه ها.۳ . در خانه هايى كه مجالس جشن و عزاى اهل بيت عليهم السلام برپا مى شود.۴ . در خوابگاه ها و هتل ها.۵ . در محيط خانه هاى شخصى. | |||
====== تقسيم بر اساس قدرت مُبلّغ ====== | |||
كسانى كه تصميم دارند غدير را تبليغ كنند، با توجه به اندازه علم و اطلاعاتشان از مطالب غدير و قدرت بيانشان و امكانات رسانه اى كه در اختيارشان است، نوع و مقدار انتخابشان از مطالب غدير متفاوت خواهد بود. | |||
بر اساس آنچه گذشت معلوم گرديد كه واژه گسترده غدير با زير مجموعه هايش، براى هر موقعيت و مخاطبى قسمتى از آن را مى طلبد، و يک مفهوم ساده واحد نيست كه در همه جا همان تكرار شود. | |||
=== تركيبِ «مهندسى» و «تبليغ» و «غدير» === | |||
اكنون كه مفهوم و جزئيات سه واژه «مهندسى» و «تبليغ» و «غدير» روشن شد، نوبت به نتيجه گيرى از جمع اين سه كلمه مى رسد كه هدف و عنوان اصلى كتاب حاضر است، و در سه مرحله به بيان آن مى پردازيم. | |||
مرحله | ==== مرحله اول : غدير بايد با مهندسى تبليغ شود! ==== | ||
ما مى گوييم: غديرى كه اعتقاد داريم و بايد تبليغ شود، بايستى مهندسى هم بشود! به عبارت ديگر غدير يک حقيقت فكرى و اعتقادى است كه تصميم به تبليغ آن يعنى رساندن آن به مردم گرفته ايم. | |||
آيا نبايد مخاطب ها و آدرس ها و نوع بسته بندى و مقدار محتوايى آنها و ابزار رساندن بررسى شود، تا اين بسته پستى در سريع ترين زمان با كم ترين هزينه و با مناسب ترين كيفيت محتوايى به دست مخاطب برسد؟!! | |||
==== مرحله دوم : مُبلّغ بايد بهترين پُستچى غدير باشد! ==== | |||
در يک جمع بندى مى توانيم بگوييم: «غدير» يک محصول است كه بايد به دست مصرف كننده برسد، و «مُبلّغ» مثل پُستچى است كه اين محصول را به دست مصرف كننده مى رساند. | |||
با اين نگاه بايد بهترين و | با اين نگاه بايد بهترين و آسان ترين و مقبول ترين و بى دردسرترين شكل رسيدن به دست مخاطبانِ متفاوت را مورد سنجش قرار دهيم. | ||
آنگاه محصولات مختلف غدير را بر اساس مخاطبان تقسيم كنيم و هر كدام را براى مخاطبى در نظر بگيريم؛ و سپس آن محصول مناسب با مخاطب را با وسيله تبليغى مناسب به دست او برسانيم. اين عمليات فكرى و عملى همان است كه نام آن را «مهندسىِ تبليغ غدير» مى ناميم. | |||
مرحله سوم : مهندسى بايد بر تبليغ و غدير حاكم باشد! | ==== مرحله سوم : مهندسى بايد بر تبليغ و غدير حاكم باشد! ==== | ||
مسيرى كه تا اينجا طى كرديم تفكيک و بيان اجزاء سه واژه «مهندسى» و «تبليغ» و «غدير» بود. اكنون با درايت و فكر در سنجش موقعيت ها بايد برخى از اجزاء هر يك را با اجزاء ديگرى بياميزيم و جمع بندى كنيم. | |||
در اتاق فكرمان مخاطبان متفاوت را يک طرف، و مطالب مختلف غدير را در سوى ديگر بچينيم. آنگاه نگاهى به ابزارهاى تبليغى كنيم و بر اساس زمان و مكان و مخاطب، آن را كه مؤثرتر است انتخاب نماييم. | |||
آنگاه به كيفيت اجراى اين تبليغ درباره آن موضوع بينديشيم و بهترين شكل اجرايى آن را پيدا كنيم و در اختيار مجريان قرار دهيم. | |||
اين همان «مهندسى» است كه وقتى بر «تبليغ» و «غدير» حاكم شود بهترين نتايج اعتقادى و عملى را با كم ترين هزينه مالى و انسانى خواهد داد. | |||
== منبع == | |||
مهندسی تبلیغ غدیر(شيوه هاى تبليغ غدير در گذشته و حال و آينده)، تألیف: محمد رضا شریفی. | |||
== پانویس == |
نسخهٔ کنونی تا ۶ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۵۳
آنچه از جهات فكرى مهندسى تبليغ غدير بايد اتفاق بيفتد و بر اساس آن عملى شود، لازم است مراحل علمى حساب شده اى را طى كند، تا همه كلمات و عباراتى كه به كار مى رود روشن باشد، و مسير مهندسى تبليغ غدير با اطمينان طى شود، و در هيچ يک از مراحل انجام تكليف الهى انحراف و اشتباه پيش نيايد.
بر اين اساس طى ۲ بخشِ اين فصل به تبيين این موضوع مى پردازيم:
بخش اول: معناى واژه هاى «مهندسى» و «تبليغ» و «غدير».
بخش دوم: تركيبِ «مهندسى» و «تبليغ» و «غدير».
معناى «مهندسى تبليغ غدير»
از آنجا كه سه كلمه «مهندسى»و «تبليغ» و «غدير»هر كدام داراى مفهوم بسيار گسترده اى هستند، بايد دقيقاً روشن كنيم كه در اين نوشتار مى خواهيم در چه محدوده اى از آنها سخن بگوييم و گام برداريم و پيشنهاد دهيم، تا با ايده هاى خارج از محدوده و يا بى ربط به موضوع مواجه نشويم، و از سوى ديگر بتوانيم اهداف دقيق خود درباره غدير را روشن نماييم و بر اساس آن - نه كمتر و نه بيشتر - وارد گفتگو و عمل شويم.
به همين دليل قبل از هر سخنى در اين باره، معناى دقيق اين ۳ واژه را بررسى مى كنيم.
واژه «مهندسى»
كلمه اى كه در «مهندسى تبليغ غدير» ارتباط دهنده بين «تبليغ» و «غدير» به شمار مى آيد واژه «مهندسى» است؛ كه نوع استفاده از آن درباره «تبليغ غدير» را در ۴ مرحله روشن مى كنيم:
مرحله اول: معناى دقيق مهندس
امروزه اكثر علوم با همراهى مهندسى مديريت مى شوند. هرچه مهندسى درباره آن علم دقيق تر باشد خروجى آن علم براى عرضه به بشريت بيشتر خواهد بود.
مهندس در لغت به كسى گفته مى شود كه علم هندسه را خوب بداند.
مهندس (engineer) در اكثر كتاب هاى مرجع جهان به كسى گفته شده كه Solving" "Problem را خوب بداند. مهندس كسى است كه براى هر مشكلى بهترين راه حل را پيدا مى كند كه شامل جنبه هاى كيفى و كمى و فيزيكى و اقتصادى و غيره مى شود.
۷ ويژگى يک مهندس چنين است:
۱ . تحقيق (Research) علمى، فنى و صنعتى به منظور كشف راه حل هاى تازه و سودمند.
۲ . توسعه فنى (Development)، به منظور اعمال دستاوردهاى تحقيقات موجود براى غلبه بر يک مشكل يا بهبود كمى و كيفى سيستم و ابزار.
۳ . طراحى (Design) يک يا چند ساختار، سيستم يا ابزار با بهره گيرى از مدل هاى مهندسى، روش ها، نيازهاى كنونى و شرايط خاص.
۴ . ساخت(Costruction) كه بر اساس آن مهندس وظيفه دارد ضمن آماده سازى فضا و محيط توليد، رويّه ساخت، كيفيت محصول يا احداث بنا - سازه، هزينه تمام شده و نحوه سازماندهى منابع و تجهيزات را مشخص كند.
۵ . توليد (Production) محصول يا سيستم كه شامل برنامه ريزى و زمان بندى كار، (Planning)انتخاب و مشخص كردن ترتيب فرآيندها، ابزارها، مواد اوليه، چيدمان (Layout) عناصر و اجزاى سيستم نهايى Components)آزمايش، بازرسى و عيب يابى محصول است.
۶ . به كار اندازى و بهره بردارى (Operation)يك سيستم يا محصول كه ممكن است توسط كسان ديگرى توليد شده باشد. اين مهارت شامل آشنايى با كنترل هاى مكانيكى، الكترونيكى يا نرم افزارى ابزار و سيستم، تأمين نيرو و انرژى لازم براى به كار افتادن آن حمل و نقل، و ارتباطات و جنبه هاى اقتصادى است.
۷ . مديريت (Management) ابزارها و سيستم ها به خاطر تحليل وضعيت گذشته و حال پروژه هاى اجرايى، تجهيزات و دستگاه ها، پيش بينى وضعيت آينده آنها و سازماندهى منابع مالى، انسانى و اطلاعات موجود براى كسب نتايج بهتر در آينده.
اما سرآمد تمامى موارد هفتگانه فوق بايد اخلاق مهندسى، وجدان بيدار، پايبندى به موازين، آيين نامه، استاندارد، رعايت اصول در روابط متقابل، و همچنين روحيه كارِ تيمى و جمعى را اضافه نمود.
مرحله دوم: ارتباط مهندسى با تبليغ و غدير
اكنون بايد موارد هفتگانه و اخلاق را با واژه هاى تبليغ و غدير تطبيق كنيم. اين يعنى مهندس بودن غدير و مهندسى كردن تبليغ آن توسط همان مهندسين كه نامشان مبلغين غدير است.
شايد كلمه «مهندسى» درباره دو موضوع «تبليغ» و «غدير» غير عادى به نظر آيد، چرا كه اكثراً كلمه مهندسى درباره علوم طبيعى امثال ساختمان به كار مى رود، كه در آن يک مهندس با در نظر گرفتن مقاومت خاک و مصالح مصرفى در سازه ساختمان آن را تحليل نمايد، و سپس با در نظر گرفتن نيروى احتمالى زلزله آن را طراحى نمايد.
آنگاه با در نظر گرفتن دو موضوعِ مقرون به صرفه همراه با ايمنى لازم براى يک طراحى مطمئن، مهندسين خاص خود را به استخدام درآورد.
سپس با در نظر گرفتن ابعاد زمين و موقعيت آن و سرمايه اى كه براى ساخت و ساز آن وجود دارد، و امكاناتى كه در بازار در معرض فروش است، مهندسين اجرا بهترين فرضيه از ساخت را براى آن مكان طراحى و سپس اجرا كنند
اما همين مفهوم كلى را براى بنايى كه نامش «تبليغ غدير» است مى توان در نظر گرفت.
يعنى با در نظر گرفتن زمينه تبليغ و سرمايه علمى و مالى كه در اختيار داريم و امكاناتى كه براى تبليغ در دسترس ماست، بايد بتوانيم اين مجموعه را مهندسى كنيم و به گونه اى طراحى نماييم كه بهترين فرضيه از تبليغ را براى آن طراحى نموده و سپس اجرا كنيم.
مرحله سوم: رمز اصلى مهندسى
بايد دانست كه مهندسى در همه امور جايگاه خاص خود را دارد. همه چيز در دنيا و همه فنى در عالم از دو بُعد اساسى تشكيل شده است:
يكى امكانات و ديگر مديريت و مهندسى آن امكانات. يعنى براى هر نوع كارِ فكرى و عملى در هر جاى دنيا، اعم از كارهاى كوچک و بزرگ، اعم از كارهاى شخصى و اجتماعى، امكاناتى در اختيار هر كس يا هر گروه قرار مى گيرد - چه كم و چه زياد - كه وجود آن امكانات انگيزه دست به كار شدن و حركت درباره آن مى شود.
اما موفقيتِ اولين قدم تا آخرين قدم اين حركت در سايه مهندسى و مديريت آن امكانات است.
هر قدر قدرت مهندسى ضعيف باشد تضييع آن امكانات بيشتر و رسيدن به نتايج كمتر خواهد بود، تا جايى كه گاهى به نابودى آن امكانات بدون هيچ نتيجه اى منجر مى شود، و گاهى به خسارت و زير خط نتيجه هم مى رسد.
بنابراين استفاده از امكانات بدون مهندسى در هيچ جاى دنيا و در هيچ كارى پذيرفته نيست و عاقلانه به حساب نمى آيد.
درباره غدير هم ما بايد امكانات خود را مديريت و مهندسى كنيم تا از يک سو بهترين نتيجه را بگيريم، و از سوى ديگر امكانات را در اثر نداشتن برنامه و نقشه عملى به هدر ندهيم و تبديل به خسارت نكنيم.
مرحله چهارم: مهندسى نوعى تجزيه و تركيب
پس از دانستن مفهوم كلى «مهندسى»، نوبت ورود به جزئيات مفهومى آن است.
اگر بگوييم: «مهندسى اول تجزيه و سپس تركيب است» به جا گفته ايم، بيان آن در ۳ مرحله چنين است:
اول: تجزيه ابعاد مختلف يک مسئله و يک شىء براى شناخت جزئيات و خواص و تعداد اجزاى آن و در نتيجه آمادگى براى تركيب.
دوم: تركيب آن شىء با اشياء ديگرِ يا آن مسئله و آن موضوع با موضوعات ديگر براى به دست آوردن نتايج و خواص جديد.
سوم: در نتيجه كسى مى تواند درباره موضوعى طراحى و مهندسى كند كه اجزاء و اوصاف آن را بشناسد، چرا كه مهندسى تركيب دوباره همان جزئيات به صورت هاى ديگر است.
بر اين اساس در موضوع غدير هم اول بايد هر يک از «تبليغ» و «غدير» را تجزيه كنيم؛ تا با شناخت دقيق اجزاء و اوصاف هر يک بتوانيم به بهترين و مؤثرترين مهندسى آنها را تركيب نماييم، و كار «تبليغ غدير» را با نتيجه احسن به انجام رسانيم.
واژه «تبليغ»
كلمه اى كه در «مهندسى تبليغ غدير» محور عملياتى اين كتاب است واژه «تبليغ» است، كه بايد مفهوم دقيق و حد آن را تعيين نماييم.
«تبليغ» و «ابلاغ» ساده ترين واژه در معناى «رساندن پيامى به كسى» است، بدون آنكه قيد و حالتى براى آن شرط شود؛ كه البته «تبليغ» تأكيد بيشترى دارد. كلمات ديگرى هم براى «رساندن»داريم، كه هر يک مفهوم اضافه اى به همراه دارد و با در نظر گرفتن آن مفهوم به كار مى رود.
براى آنكه دقيقاً وظيفه خود را در قبال واژه «تبليغ» تشخيص دهيم تا به همان دقت وارد عمل شويم، در ۳ مرحله به تبيين آن مى پردازيم.
مرحله اول: قرآن شيوه نامه تبليغ
بدون آنكه براى فهميدن مفهوم و تعريف «تبليغ» بيش از اين نياز به لغتنامه داشته باشيم، بايد بدانيم كه قرآن كامل ترين پرونده تبليغ را تدوين كرده و همه تجربه ها و راهكارها و شروط آن را در اختيار ما گذاشته، حتى واژه هاى كمكى آن را به كار برده است.
پس بايد پرونده تبليغ را با استناد به آموزه هاى قرآن تدوين كنيم، تا آن گونه كه صاحب دين مى خواهد در راه عملى كردن آن گام برداريم.
در اين باره بايد بدانيم:
اولاً: وقتى مى گوييم قرآن از طرف خدا به وسيله جبرئيل بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شده معنايش اين است كه قرآن ابلاغ يک پيام بزرگ است و يک كتاب تبليغ است.
بنابراين قرآن يک رسالت ابلاغ شده به بشريت است، و خداوند عملاً آنچه براى رساندن آن به بشر لازم بوده نشان داده و بدين وسيله تعريف جامعى از تبليغ و راه هاى آن را به ما آموخته است.
ثانياً: در قرآن درباره گذشته تبليغ رسولان و نيز شيوه تبليغ پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله در آن زمان و كيفيت ابلاغ رسالت به بشريت در آينده ها به طور همه جانبه سخن گفته شده است، و در واقع تجربه هاى گذشته تبليغ توسط مبلغان الهى و راهكارهاى آينده آن به ما آموخته شده است.
ثالثاً: بيشترين واژه هايى كه در قرآن درباره رساندن پيام خدا استفاده شده، مشتقات «تبليغ» و «رسالت» است.
مشتقات ماده «بلغ» در قرآن «بَلَغَ، يُبَلِّغونَ، اُبَلِّغُكُم، اَبلَغتُكُم، بالِغَةٌ، بَليغاً، بَلاغ، البَلاغُ»، و مشتقات ماده «رسل»در قرآن «اَرسَلنا، اَرسَلناكَ، اُرسِلتُ، مُرسَلونَ، رَسولُ، رُسُلِكَ، رُسُلِهِ، الرُّسُل، رَسولِهِ، رِسالَة، رِسالَتَه» است.
پيوند مستقيمى بين رسول و ابلاغ وجود دارد، در اين حد كه اگر رسولى فرستاده مى شود مقصود ابلاغ است و اگر ابلاغى بايد اتفاق بيفتد بايد توسط رسول باشد.
در واقع «رسول» نامه رسان خداست كه پيام را از خدا مى گيرد و تا درِ خانه هاى مردم مى آورد.
مرحله دوم: واژههاى مشابه تبليغ در قرآن
در كنار واژه «تبليغ»در قرآن، كلمات «دعوت»، «دلالت»، «ارشاد»، «امر به معروف و نهى از منكر»، «تبشير»، «انذار»، «تخويف»، «صدع» نيز به همين معنى به چشم مى خورد؛ كه مفاهيم اضافه هر يک چنين است:
الف . دعوت
«دعوت» به معناى «فراخواندن به سوى خود» است كه نوعى از تبليغ به شمار مى آيد. مفاهيمى كه كنار دعوت در قرآن ذكر شده همه لسان دلسوزانه و خيرخواهانه دارد، كه عبارت است از دعوت به حيات قلوب، دعوت به راه نجات، دعوت به حق، دعوت به راه راست، دعوت با بصيرت به سوى خدا.
ب . «دلالت» و «ارشاد»
«دلالت» و «ارشاد» راهنمايى و نشان دادن راه يا چيزى است كه به هدف مى رساند.
تعبير «دلالت» درباره «تبليغ» معمولاً از روى دلسوزى نسبت به راهنمايى شونده است.
ج . «امر به معروف و نهى از منكر»
يكى از عباراتى كه به جاى تبليغ در قرآن به كار رفته امر به معروف و نهى از منكر است.
پيداست كه مفهوم اضافى اين واژه نسبت به تبليغ آمرانه و دستورى بودن آن است. آنگاه كه مؤمنى ترک واجب يا وقوع گناهى را مى بيند بايد تبليغ فرمان الهى را با شيوه اى كه حتمى بودن آن را از مخاطب مى خواهد بر زبان بياورد.
د . «تبشير»، «انذار»، «تخويف»
بشارت به بهشت و ترساندن از عذاب خدا يكى از شيوه هاى انبيا در تبليغ اوامر الهى و رساندن آن به مردم است. يعنى تبليغى است در قالب بشارت يا ترساندن، كه آيات بسيارى از قرآن ناظر به اين شيوه است.
ه .«صدع»
«اِصدَع» از كلماتى است كه به جاى تبليغ در قرآن به كار رفته است.
«صدع» به معناى شكاف انداختن در شىء سخت مثل شيشه و ديوار است كه قابل جبران و اصلاح و بازگشت به حالت اول نباشد.
وقتى از تبليغ با واژه «صدع» ياد مى كنيم معنايش اين است كه آشكارا و علنى و بدون واهمه و با خطابى شكننده دستورات خدا را اعلام كن، كه گويى ضربه اى بر فرق آنان وارد مى كنى كه به اين آسانى نتوانند به اعتقادات قبل باز گردند.
خداوند در اين باره مى فرمايد:
«فَاصدَع بِما تُؤمَر»[۱]: «آنچه را مأمور شده اى به صورت شكننده اى به آنان ابلاغ كن».
مرحله سوم: منظور دقيق از تبليغ
با در نظر گرفتن معانى كه از تبليغ و واژه هاى مشابه آن در قرآن و لغت ذكر شد، بايد بدانيم كه تبليغ هميشه افكار مردم را هدف مى گيرد نه اعمالشان را، بدين معنى كه ما در تبليغ هميشه به فكر جا انداختن يک طرز تفكر هستيم نه يک عمل؛ كه البته عمل مترتب بر طرز تفكر خواهد شد، ولى مرحله اول و مسير اصلى آن است كه مردم درست بودن يک فكر و يک ايده و يک اعتقاد را بپذيرند و سپس بر اساس آن عمل كنند، و به همين دليل اگر بدون اعتقاد درست عملى را انجام دهند ارزشى ندارد.
بنابراين اولين مفهوم تبليغ «رساندن يک فكر و اعتقاد» است. در واقع تبليغِ حق است كه فرهنگ باطل را از بين مى برد و هويت اهل باطل را از دستشان مى گيرد، و سپس هويت و فرهنگ حق را جايگزين آن مى كند.
بنابراين اگر تبليغ را به «جَنگ فرهنگى» معنى كنيم به جا گفته ايم.
از مجموع آياتى كه در آنها از مشتقات دو كلمه «بلغ» و «رسل» استفاده شده ۶ موضوع اساسى درباره تبليغ استفاده مى شود:
الف . ارتباط با خدا و ترس از خدا در تبليغ.
ب . وظيفه مُبلّغ و هدف تبليغ.
ج . وظيفه مخاطب در برابر مُبلّغ و تبليغ.
د . عكس العمل هاى مثبت مردم در برابر مُبلِّغ.
ه . عكس العمل هاى منفى مردم در برابر مُبلِّغ.
و . دوام و استمرار تبليغ.
هر يک موضوعات قرآنى فوق درباره تبليغ و آيات مورد استناد آنها در مواضع مربوط به آن در اين كتاب خواهد آمد.
واژه «غدير»
كلمه اى كه در «مهندسى تبليغ غدير» موضوع اصلى اين كتاب به شمار مى آيد واژه «غدير»است.
در ۲ مرحله محدوده دقيق تاريخى و اعتقادى آن را بررسى مى كنيم؛ تا در مهندسى تبليغ هر فراز آن را در جاى خود استفاده كنيم.
مرحله اول: غدير چيست؟!
«غدير» واقعه اى است كه در مكانى به نام «غدير خم» اتفاق افتاده، و طى آن پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله به دستور خداوند دوازده امام معصوم عليهم السلام را تا آخر دنيا به جانشينى خود تعيين فرموده است.
«غدير» اساس همه احكام و اخلاق و عقايد اسلام است، به اين معنا كه غدير معدنى است كه بايد همه اينها را از آن استخراج كرد.
اما همين واژه در عين اينكه يک مجموعه به هم پيوسته با هدف واحد است، ابعاد مختلفى دارد كه بايد آنها را تفكيک كنيم و جداى از هم تصور كنيم و خاصيت و نتيجه فكرى هر يک را به دست آوريم، تا در جاى خود از آن استفاده كنيم.
اين جداسازى ابعاد غدير، مى تواند بر اساس تفكيک موضوعات، تفكيك نتايج، تفكيک نيازهاى مخاطب و جهاتى غير از اينها باشد. كافى است نگاهمان را به غدير از زاويه هاى مختلف قرار دهيم، تا ابعاد تأمين كننده نيازهاى متفاوت را در آن جستجو كنيم.
مرحله دوم: تقسيمات واژه غدير
غدير را مى توان به چند عنوان بزرگ تقسيم كرد و سپس براى هر يک عناوين فرعى قرار داد، كه اين تقسيم براى جايگاه ها و موقعيت هاى متفاوت تبليغ راهگشا خواهد بود
همان گونه كه مى توان فقط از يک جهت خاص به آن نگاه كرد و در آن محدوده ابعاد آن را به دست آورد.
در اينجا تقسيم بندى اصلى «غدير» را مى آوريم، و بعد از آن به تقسيم بندى هاى ديگر آن نيز اشاره مى نماييم.
الف . تقسيم اصلى و منطقى واژه غدير
موضوعات اصلى در ارتباط با غدير طبق استقرائى كه از منابع اوليه و تأليفات برگرفته از آنها به دست آمده ۴ عنوان است:
۱ . تاريخ غدير
۲ . حديث غدير
۳ . اعتقادات غدير
۴ . مسائل فرهنگى غدير
هر يك از اين عناوين چهارگانه زير مجموعه هايى به اين شرح دارد:
تاريخ غدير
غدير را از نگاه تاريخى مىتوان از ۴ جهت مورد توجه قرار داد:
الف . تاريخچه قبل از غدير و زمينه واقعه غدير.
ب . تاريخ واقعه غدير در حجة الوداع: اقدامات پيامبرصلى الله عليه وآله و مقابله هاى منافقين.
ج . تاريخچه چهارده قرن بعد از غدير تا امروز.
د . جغرافياى غدير شامل: تاريخ سرزمين غدير، موقعيت جغرافيايى گذشته غدير، موقعيت جغرافيايى امروز غدير.
حديث غدير
غدير در علم حديث از ۳ نگاه بايد مورد توجه قرار گيرد:
الف . منابع روايت كننده آن از شيعه و اهل تسنن و ارزش گذارى آنها.
ب . اسناد و راويان حديث غدير و سنجش آنها و اثبات تواتر حديث غدير.
ج . متن حديث غدير، كه از ۳ جهت قابل مطالعه است:
۱ . متون مربوط به غدير در روايات اهل سنت.
۲ . متون مربوط به غدير در روايات شيعه.
۳ . متن كامل خطبه غدير.
اعتقادات غدير
آنچه به عنوان نتيجه گيرى از واقعه غدير و خطبه آن مطرح مى شود، بُعد اعتقادى آن است، كه در ۶ جهت قابل تأمل است:
الف . ريشه هاى علمى غدير درباره ولايت.
ب . اثبات امامت با غدير.
ج . تحليل اعتقادى واقعه غدير.
د . احتجاجات با غدير.
ه . اگر غدير عملى مىشد.
و . قرآن و غدير، كه شامل ۶ عنوان فرعى زير است:
۱ . آيات نازل شده در غدير.۲ . تفسير قرآن در غدير.۳ . مراحل حضور قرآن در غدير.۴ . معرفى قرآن در غدير.۵ . تحليل هاى قرآنى غدير.۶ . موضوع بندى قرآنى غدير.
مسائل فرهنگى غدير
موضوعات فرهنگى مرتبط با غدير در ۵ جهت متبلور شده است:
الف . كتابشناسى غدير، كه معرف تأليفات مربوط به غدير طى ۱۴ قرن است.
ب . دعاها و زيارات مربوط به عيد و جشن غدير.
ج . ادبيات غدير، كه شامل دو جهت شعر و نثر، به زبان هاى فارسى و عربى و اردو و تركى و انگليسى و ... است.
د . تبليغ غدير، در شكل هاى مختلف آن طى ۱۴ قرن.
ب . تقسيمات فرضى عنوان غدير
در كنار تقسيم اصلى و منطقى كه براى غدير ذكر شد، مى توان با نگاه هاى مختلف و بر اساس نيازهاى مختلف، تقسيمات ديگرى براى غدير در نظر گرفت. اين تقسيمات تا بى نهايت مى تواند ادامه يابد، كه در اينجا ۴ نمونه ذكر مى گردد:
تقسيم بر اساس مخاطبين
مخاطبانى كه مطالب مربوط به غدير را دريافت مى كنند از جوانب مختلفى قابل تقسيم هستند، كه براى هر كدام ابعاد خاصى از غدير با زبان آن گروه قابل بيان خواهد بود. در اينجا به ۶ نمونه اشاره مى كنيم:
الف . كودک، نوجوان، جوان، ميانسال، بزرگسال، كهنسال.
ب . افراد با سابقه اطلاعات دينى و افراد بدون اين سابقه.
ج . فرهيختگان، دانشمندان، دانشجويان، باسوادان، كم سوادان، بى سوادان.
د . شيعيانى كه سابقه غدير را دارند، شيعيان كم اطلاع از غدير، اهل سنت مستضعف، علماى اهل سنت، غير مسلمانان از اهل كتاب مثل يهوديان و مسيحيان و زرتشتيان، كفار غير اهل كتاب مثل بت پرستان و ملحدين و بىخدايان و لائيک ها.
ه . افرادى كه خودشان مُبلّغ در اجتماع هستند، افرادى كه فقط به خانواده يا دوستانشان تبليغ مى كنند. افرادى كه فقط خودشان خبر را مى شنوند.
و . افرادى كه فقط مى شنوند و حوصله پيگيرى و تحقيق ندارند، افرادى كه پس از شنيدن دست به تحقيق مى زنند.
تقسيم بر اساس زمان
زمانهايى كه مى توان غدير را در آن مطرح كرد هر يک اقتضايى دارد، كه بر اساس آن مى توان مطالبى از غدير را متناسب با آن انتخاب كرد.
در اينجا به ۵ نمونه اشاره مى كنيم:
۱ . جشن هاى مذهبى، ايام عزادارى.۲ . موقعيت هاى عبادت و دعا مثل ماه رمضان و ايام حج.۳ . جشن ها و عزاهاى شخصى مردم.۴ . مهمانى هاى فاميلى.۵ . اجتماع اهل خانه.
تقسيم بر اساس مكان
جاهايى كه مى توان در آنها سخن از غدير به ميان آورد، بر اساس اقتضائات مطالبى از غدير متناسب با آن انتخاب مى شود.
در اينجا به ۵ نمونه اشاره مى كنيم:
۱ . در حرم هاى معصومين عليهم السلام و امام زادگان و علما.۲ . در مساجد و حسينيه ها.۳ . در خانه هايى كه مجالس جشن و عزاى اهل بيت عليهم السلام برپا مى شود.۴ . در خوابگاه ها و هتل ها.۵ . در محيط خانه هاى شخصى.
تقسيم بر اساس قدرت مُبلّغ
كسانى كه تصميم دارند غدير را تبليغ كنند، با توجه به اندازه علم و اطلاعاتشان از مطالب غدير و قدرت بيانشان و امكانات رسانه اى كه در اختيارشان است، نوع و مقدار انتخابشان از مطالب غدير متفاوت خواهد بود.
بر اساس آنچه گذشت معلوم گرديد كه واژه گسترده غدير با زير مجموعه هايش، براى هر موقعيت و مخاطبى قسمتى از آن را مى طلبد، و يک مفهوم ساده واحد نيست كه در همه جا همان تكرار شود.
تركيبِ «مهندسى» و «تبليغ» و «غدير»
اكنون كه مفهوم و جزئيات سه واژه «مهندسى» و «تبليغ» و «غدير» روشن شد، نوبت به نتيجه گيرى از جمع اين سه كلمه مى رسد كه هدف و عنوان اصلى كتاب حاضر است، و در سه مرحله به بيان آن مى پردازيم.
مرحله اول : غدير بايد با مهندسى تبليغ شود!
ما مى گوييم: غديرى كه اعتقاد داريم و بايد تبليغ شود، بايستى مهندسى هم بشود! به عبارت ديگر غدير يک حقيقت فكرى و اعتقادى است كه تصميم به تبليغ آن يعنى رساندن آن به مردم گرفته ايم.
آيا نبايد مخاطب ها و آدرس ها و نوع بسته بندى و مقدار محتوايى آنها و ابزار رساندن بررسى شود، تا اين بسته پستى در سريع ترين زمان با كم ترين هزينه و با مناسب ترين كيفيت محتوايى به دست مخاطب برسد؟!!
مرحله دوم : مُبلّغ بايد بهترين پُستچى غدير باشد!
در يک جمع بندى مى توانيم بگوييم: «غدير» يک محصول است كه بايد به دست مصرف كننده برسد، و «مُبلّغ» مثل پُستچى است كه اين محصول را به دست مصرف كننده مى رساند.
با اين نگاه بايد بهترين و آسان ترين و مقبول ترين و بى دردسرترين شكل رسيدن به دست مخاطبانِ متفاوت را مورد سنجش قرار دهيم.
آنگاه محصولات مختلف غدير را بر اساس مخاطبان تقسيم كنيم و هر كدام را براى مخاطبى در نظر بگيريم؛ و سپس آن محصول مناسب با مخاطب را با وسيله تبليغى مناسب به دست او برسانيم. اين عمليات فكرى و عملى همان است كه نام آن را «مهندسىِ تبليغ غدير» مى ناميم.
مرحله سوم : مهندسى بايد بر تبليغ و غدير حاكم باشد!
مسيرى كه تا اينجا طى كرديم تفكيک و بيان اجزاء سه واژه «مهندسى» و «تبليغ» و «غدير» بود. اكنون با درايت و فكر در سنجش موقعيت ها بايد برخى از اجزاء هر يك را با اجزاء ديگرى بياميزيم و جمع بندى كنيم.
در اتاق فكرمان مخاطبان متفاوت را يک طرف، و مطالب مختلف غدير را در سوى ديگر بچينيم. آنگاه نگاهى به ابزارهاى تبليغى كنيم و بر اساس زمان و مكان و مخاطب، آن را كه مؤثرتر است انتخاب نماييم.
آنگاه به كيفيت اجراى اين تبليغ درباره آن موضوع بينديشيم و بهترين شكل اجرايى آن را پيدا كنيم و در اختيار مجريان قرار دهيم.
اين همان «مهندسى» است كه وقتى بر «تبليغ» و «غدير» حاكم شود بهترين نتايج اعتقادى و عملى را با كم ترين هزينه مالى و انسانى خواهد داد.
منبع
مهندسی تبلیغ غدیر(شيوه هاى تبليغ غدير در گذشته و حال و آينده)، تألیف: محمد رضا شریفی.
پانویس
- ↑ سوره حجر: آيه ۹۴ .