منبر شيطان در غدیر: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «امام باقر علیه السلام فرمود: هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير دست امیرالمؤمنین علیه السلام را گرفت، ابلیس در بين گروهش فريادى كشيد و همه شياطينى كه در خشكى و دريا بودند نزد او گرد آمدند و گفتند: اى آقاى ما، و اى مولاى...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[امام باقر علیه السلام]] فرمود: هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير دست امیرالمؤمنین علیه السلام را گرفت، [[شیطان|ابلیس]] در بين گروهش فريادى كشيد و همه شياطينى كه در خشكى و دريا بودند نزد او گرد آمدند و گفتند: اى آقاى ما، و اى مولاى ما، چه نگرانى برايت پيش آمده است؟ ما فريادى وحشتناک تر از اين از تو نشنيده بوديم! | [[امام باقر علیه السلام]] فرمود: هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير دست امیرالمؤمنین علیه السلام را گرفت، [[شیطان|ابلیس]] در بين گروهش فريادى كشيد و همه شياطينى كه در خشكى و دريا بودند نزد او گرد آمدند و گفتند: اى آقاى ما، و اى مولاى ما، چه نگرانى برايت پيش آمده است؟ ما فريادى وحشتناک تر از اين از تو نشنيده بوديم! | ||
ابليس گفت: اين پيامبر كارى كرد كه اگر به نتيجه برسد هرگز معصیت [[خداوند]] انجام نخواهد گرفت. | ابليس گفت: اين پيامبر كارى كرد كه اگر به نتيجه برسد هرگز معصیت [[خداوند]] انجام نخواهد گرفت. | ||
هنگامى كه [[منافقین]] در بين خود گفتند: «پيامبر از روى هواى نفس سخن مى گويد» ، و يكى از آن دو نفر (ابوبكر و عمر) به ديگرى گفت: «نمى بينى چگونه چشمانش در سرش مانند مجانين مى گردد» ، هنگامى كه اين سخنان را گفتند [[شیطان|ابلیس]] از خوشحالى فريادى كشيد و دوستانش را جمع كرد و گفت: «شما مى دانيد كه من قبلاً گمراه كننده آدم بوده ام»!؟ گفتند: آرى. ابليس گفت: «آدم عهد و پيمان را شكست ولى به خداوند كافر نشد؛ اينان عهد و پيمان را شكستند و به پيامبر كافر شدند»!! | شياطين گفتند: اى آقاى ما، و اى مولاى ما، تو بودى گمراه كننده آدم!! | ||
هنگامى كه [[منافقین]] در بين خود گفتند: «پيامبر از روى هواى نفس سخن مى گويد» ، و يكى از آن دو نفر (ابوبكر و عمر) به ديگرى گفت: «نمى بينى چگونه چشمانش در سرش مانند مجانين مى گردد» ، هنگامى كه اين سخنان را گفتند [[شیطان|ابلیس]] از خوشحالى فريادى كشيد و دوستانش را جمع كرد و گفت: «شما مى دانيد كه من قبلاً گمراه كننده آدم بوده ام»!؟ | |||
گفتند: آرى. | |||
ابليس گفت: «آدم عهد و پيمان را شكست ولى به خداوند كافر نشد؛ اينان عهد و پيمان را شكستند و به پيامبر كافر شدند»!! | |||
هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله از دنيا رفت و مردم غير على عليه السلام را براى خلافت به پا داشتند، [[شیطان|ابلیس]] تاج پادشاهى بر سر گذاشت و منبرى نصب كرد و بر روى آن نشست و شياطينش را جمع كرد و به آنان گفت: شادى كنيد، چرا كه تا [[امامت|امام]] قيام نكند خداوند اطاعت نمى شود<ref>جمله آخر اين حديث در متن عربى چنين است: «لا يُطاعُ اللَّهُ حَتّى يَقُومَ الإمامُ» . اين جمله احتمال دو معنى دارد: الف. تا امام بر حقى امور را به دست نگيرد خدا اطاعت نمى شود. ب. تا امام زمان عجل اللَّه فرجه قيام نكند خدا بطور كامل اطاعت نمى شود.</ref>.<ref>روضه كافى: ص ۳۴۴ ح ۵۴۲ .</ref> | هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله از دنيا رفت و مردم غير على عليه السلام را براى خلافت به پا داشتند، [[شیطان|ابلیس]] تاج پادشاهى بر سر گذاشت و منبرى نصب كرد و بر روى آن نشست و شياطينش را جمع كرد و به آنان گفت: شادى كنيد، چرا كه تا [[امامت|امام]] قيام نكند خداوند اطاعت نمى شود<ref>جمله آخر اين حديث در متن عربى چنين است: «لا يُطاعُ اللَّهُ حَتّى يَقُومَ الإمامُ» . اين جمله احتمال دو معنى دارد: الف. تا امام بر حقى امور را به دست نگيرد خدا اطاعت نمى شود. ب. تا امام زمان عجل اللَّه فرجه قيام نكند خدا بطور كامل اطاعت نمى شود.</ref>.<ref>روضه كافى: ص ۳۴۴ ح ۵۴۲ .</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۱۰
امام باقر علیه السلام فرمود: هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير دست امیرالمؤمنین علیه السلام را گرفت، ابلیس در بين گروهش فريادى كشيد و همه شياطينى كه در خشكى و دريا بودند نزد او گرد آمدند و گفتند: اى آقاى ما، و اى مولاى ما، چه نگرانى برايت پيش آمده است؟ ما فريادى وحشتناک تر از اين از تو نشنيده بوديم!
ابليس گفت: اين پيامبر كارى كرد كه اگر به نتيجه برسد هرگز معصیت خداوند انجام نخواهد گرفت.
شياطين گفتند: اى آقاى ما، و اى مولاى ما، تو بودى گمراه كننده آدم!!
هنگامى كه منافقین در بين خود گفتند: «پيامبر از روى هواى نفس سخن مى گويد» ، و يكى از آن دو نفر (ابوبكر و عمر) به ديگرى گفت: «نمى بينى چگونه چشمانش در سرش مانند مجانين مى گردد» ، هنگامى كه اين سخنان را گفتند ابلیس از خوشحالى فريادى كشيد و دوستانش را جمع كرد و گفت: «شما مى دانيد كه من قبلاً گمراه كننده آدم بوده ام»!؟
گفتند: آرى.
ابليس گفت: «آدم عهد و پيمان را شكست ولى به خداوند كافر نشد؛ اينان عهد و پيمان را شكستند و به پيامبر كافر شدند»!!
هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله از دنيا رفت و مردم غير على عليه السلام را براى خلافت به پا داشتند، ابلیس تاج پادشاهى بر سر گذاشت و منبرى نصب كرد و بر روى آن نشست و شياطينش را جمع كرد و به آنان گفت: شادى كنيد، چرا كه تا امام قيام نكند خداوند اطاعت نمى شود[۱].[۲]