بعثت، غدیر و مهدویت: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه غدیر
 
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
== چكيده ==
== چکیده ==
در نوشتار حاضر، ابتدا رابطه بعثت و مهدويت و حکومت عدل جهاني امام عصر(علیه السلام) در ضمن آيه اظهار (هو الذي ارسل رسوله بالهدي...) بحث و بررسي شده و سپس حلقه اتصال (غدير) ميان بعثت و مهدويت و رابطه آن با بعثت و حکومت جهاني امام مهدي در ضمن آيات شريفه وعد (وعد الله الذين آمنوا منکم...) و اکمال (اليوم اکملت لکم دينکم...) پژوهيده شده است.
در نوشتار حاضر، ابتدا رابطه بعثت و مهدویت و حکومت عدل جهانی امام عصر علیه السلام در ضمن آیه اظهار {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ...}} بحث و بررسی شده و سپس حلقه اتصال (غدیر) میان بعثت و مهدویت و رابطه آن با بعثت و حکومت جهانی امام مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف در ضمن آیات شریفه وعد{{متن قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا...}} و اکمال {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ...}} پژوهیده شده است.


با روشن شدن زوايای مختلف بحث، نقش حساس و رابطه منطقی بعثت، غدير، مهدويت و حکومت جهانی تبيين شده است.
با روشن شدن زوایای مختلف بحث، نقش حساس و رابطه منطقی بعثت، غدیر، مهدویت و حکومت جهانی تبیین شده است.


واژه‌هاي كليدي: بعثت، مهدويت، اظهار، خلافت، ولايت، تمکين.
'''واژه‌های کلیدی''': بعثت، مهدویت، اظهار، خلافت، ولایت، تمکین.


=== مقدمه ===
== مقدمه ==
به نظر مي‌رسد دين اسلام از ميان اديان ديگر داراي سه مرحله اساسي، مرحله آغاز، مرحله کمال و مرحله پيروزي است. اولين مرحله با «بعثت» پيامبر اعظم(صلی الله علیه وآله) شروع شد و در حدود ۲۳سال طول کشيد. مرحله دوم نيز با «ولايت» حضرت علي(علیه السلام) شروع شده و تا ظهور حضرت حجت(علیه السلام) ادامه مي‌يابد. بالاخره مرحله سوم با «ظهور امام عصر» آغاز مي‌شود و در دوران حکومت ايشان به پيروزي نهايي مي‌رسد. در قرآن آياتي وجود دارد که به هر سه مرحله اشاره دارد.
به نظر می‌رسد دین اسلام از میان ادیان دیگر دارای سه مرحله اساسی، مرحله آغاز، مرحله کمال و مرحله پیروزی است. اولین مرحله با «بعثت» پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله  شروع شد و در حدود ۲۳سال طول کشید. مرحله دوم نیز با «ولایت» حضرت علی  علیه السلام شروع شده و تا ظهور حضرت حجت علیه السلام ادامه می‌یابد. بالاخره مرحله سوم با «ظهور امام عصر» آغاز می‌شود و در دوران حکومت ایشان به پیروزی نهایی می‌رسد. در قرآن آیاتی وجود دارد که به هر سه مرحله اشاره دارد.


ما در موضوع مقاله (بعثت، غدير، مهدويت و حکومت جهاني از ديدگاه اهل‌سنت) مي‌كوشيم آياتي را که با سه مرحله مذکور ارتباط دارد، يعني آيه اظهار و آيه وعد و بالاخره آيه ولايت را در اين عرصه بررسي كنيم.
ما در موضوع مقاله (بعثت، غدیر، مهدویت و حکومت جهانی از دیدگاه اهل‌سنت) می‌کوشیم آیاتی را که با سه مرحله مذکور ارتباط دارد، یعنی آیه اظهار و آیه وعد و بالاخره آیه ولایت را در این عرصه بررسی کنیم.<ref>سید فیاض حسین رضوی</ref>


==== بعثت و مهدويت و ارتباط ميان آنها ====
== '''بعثت و مهدویت و ارتباط میان آنها''' ==


===== آيه اظهار =====
=== آیه اظهار ===
هوالذي أرسل رسوله بالهدي ودين الحقّ ليظهره علي الدّين كلّه ولو كره المشركون؛[۱]
<blockquote>{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}؛<ref>توبه/ ۳۳؛ صف/ ۹.</ref>


او كسي است كه رسولش را با هدايت و آيين حق فرستاد، تا آن را بر همه آيينها چيره و غالب گرداند، هر چند مشركان كراهت داشته باشند.
او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیینها چیره و غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند.</blockquote>در آیه مذکور سه سؤال عمده است که باید پاسخ داده شود.


در آيه مذكور سه سؤال عمده است که بايد پاسخ داده شود.
سؤال نخست: مرجع ضمیر (هاء) در «لیظهره» به چه چیزی بر می‌گردد؟ به پیامبر یا به دین حق؟<ref>زادالمسیر فی علم التفسیر، ج۳، ص۲۹۰.</ref>


* سؤال نخست: مرجع ضمير (هاء) در «ليظهره» به چه چيزي بر مي‌گردد؟ به پيامبر يا به دين حق؟[۲]
سؤال دوم: چیرگی به چه معناست؟ آیا به معنای تسلط یافتن به وسیله حجت و برهان است یا به وسیله غلبه و پیروزی؟<ref>تفسیر کبیر، ج۱۶، ص۴۰.</ref>
* سؤال دوم: چيرگي به چه معناست؟ آيا به معناي تسلط يافتن به وسيله حجت و برهان است يا به وسيله غلبه و پيروزي؟[۳]


* سؤال سوم: اين چيرگي به دست چه كسي و در چه زماني تحقق مي‌يابد؟ آيا توسط حضرت عيسي(علیه السلام) در آخرالزمان يا به وسيله امام مهدي(علیه السلام) در آخرالزمان؟[۴]
سؤال سوم: این چیرگی به دست چه کسی و در چه زمانی تحقق می‌یابد؟ آیا توسط حضرت عیسی  علیه السلام در آخرالزمان یا به وسیله امام مهدی  علیه السلام در آخرالزمان؟<ref>زادالمسیر،ج۳، ص۲۹۰.</ref>


_در پاسخ به سؤال نخست مي‌گوييم: احتمال دوم (برگشت ضمير به دين حق) به چندين وجه درست است.
==== پاسخ سوال اول ====
در پاسخ به سؤال نخست می‌گوییم: احتمال دوم (برگشت ضمیر به دین حق) به چندین وجه درست است.


* وجه اول: ظهور و سياق آيه دلالت دارد كه ضمير (هاء) به «دين حق» باز مي‌گردد، زيرا در آيه قبل خداوند مي‌فرمايد: «مشركان مي‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند، ولي خداوند جز اين نمي‌خواهد كه نور خود را كامل كند، هر چند كافران ناخشنود باشند.»[۵] نوري كه كفار و مشركان مي‌خواهند آن را خاموش كنند، جز اسلام و دين حق چيزديگري نيست. مفسر بزرگ اهل‌سنت، محمدعلي الصابوري، نيز به اين نكته اشاره مي‌كند و مي‌گويد: «يطفئوا نورالله أراد به نور الاسلام... .[۶] بنابراين، خداوند در آيه مورد بحث به آنها پاسخ مي‌دهد كه اسلام نه تنها از بين نمي‌رود، بلكه بر همه اديان غالب مي‌آيد. خداوند به پيامبر و امت او مژده و بشارت مي‌دهد كه عاقبت، پيروزي و غلبه با آنهاست. پس به قرينه سياق، اتمام نور يعني چيرگي اسلام و همين غلبه و چيرگي باعث مي‌شود كه مشركان خشمگين باشند.علاوه بر اين، در نزد خداوند دين اسلام مهم است كه پيامبر اكرم(صلی الله علیه وآله) براي تبليغ و ترويج آن مبعوث به رسالت شده‌اند. واقعيت اين است كه اسلام هدف پيامبراكرم(صلی الله علیه وآله) است. لذا بايد در آيه مورد بحث چيرگي اسلام مطرح باشد.
وجه اول: ظهور و سیاق آیه دلالت دارد که ضمیر (هاء) به «دین حق» بازمی‌گردد، زیرا در آیه قبل خداوند می‌فرماید: «مشرکان می‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند، ولی خداوند جز این نمی‌خواهد که نور خود را کامل کند، هر چند کافران ناخشنود باشند.»<ref>توبه/۳۲.</ref> 


* وجه دوم: اكثر مفسران اهل‌سنت ضمير (هاء) را به دين حق و اسلام برگردانده‌اند[۷] و ما هم در صدد بيان نظر اكثر اهل‌سنت هستيم.
نوری که کفار و مشرکان می‌خواهند آن را خاموش کنند، جز اسلام و دین حق چیزدیگری نیست. مفسر بزرگ اهل‌سنت، محمدعلی الصابونی، نیز به این نکته اشاره می‌کند و می‌گوید: {{متن عربی|یُطفِئوا نورَاللهِ أرادَ به نور الاسلام…}}<ref>صفوة التفاسیر، ج۱، ص۵۳۲.</ref> بنابراین، خداوند در آیه مورد بحث به آنها پاسخ می‌دهد که اسلام نه تنها از بین نمی‌رود، بلکه بر همه ادیان غالب می‌آید.


* وجه سوم: وجود روايات و اقوال علماي اهل‌سنت[۸] درباره آيه در حق حضرت مهدي(علیه السلام) است. در نتيجه بايد ضمير (هاء) را به دين حق برگردانيم، چرا كه توسط آن حضرت بر ساير اديان غلبه مي‌يابد. بنابراين، اسلام است که بر ساير اديان مستولي مي‌شود.
خداوند به پیامبر و امت او مژده و بشارت می‌دهد که عاقبت، پیروزی و غلبه با آنهاست. پس به قرینه سیاق، اتمام نور یعنی چیرگی اسلام و همین غلبه و چیرگی باعث می‌شود که مشرکان خشمگین باشند. علاوه بر این، در نزد خداوند دین اسلام مهم است که پیامبر اکرم  صلی الله علیه و آله  برای تبلیغ و ترویج آن مبعوث به رسالت شده‌اند. واقعیت این است که اسلام هدف پیامبراکرم  صلی الله علیه و آله  است؛ لذا باید در آیه مورد بحث چیرگی اسلام مطرح باشد.


_درپاسخ به سؤال دوم مي‌گوييم: به نظر مي‌رسد اين چيرگي به وسيله غلبه و پيروزي باشد. فخر رازي اين مطلب را مطرح کرده و مي‌گويد:
وجه دوم: اکثر مفسران اهل‌سنت ضمیر (هاء) را به دین حق و اسلام برگردانده‌اند<ref>الجامع لاحکام القرآن،ج۱۱، ص۴۸؛ الکشاف، ج۴، ص۹۹؛ أحکام القرآن، ج۵ ص۳۳۴؛التسهیل لعلوم التنزیل، ص۲۵۲؛ الدرالمنثورفی التفسیربالمأثور،ج۴، ص۱۷۵ و دیگر مفسران….</ref> و ما هم در صدد بیان نظر اکثر اهل‌سنت هستیم.


بدان كه چيرگي بر ديگري، يا با حجت و برهان يا با فراواني و زيادي و يا با غلبه و پيروزي است، و چون بشارت الهي مربوط به آينده است نه حال، و از طرف ديگر، آشكار شدن اين دين با حجت و برهان در تمام زمانها معلوم است، بنابراين بايد چيرگي به معناي برتري اسلام با غلبه باشد.[۹]
وجه سوم: وجود روایات و اقوال علمای اهل‌سنت<ref>تفسیر قرطبی، ج۸, ص۱۲۱ و ج۱۱ ص۴۸؛ تفسیرکبیر، ج۱۶، ص۴۰؛ نور الابصار فی مناقب ال بیت النبی المختار، ص۲۲۸؛ البیان فی اخبار صاحب الزمان،  باب ۲۵, ص۱۵۶.</ref> درباره آیه در حق حضرت مهدی  علیه السلام است. در نتیجه باید ضمیر (هاء) را به دین حق برگردانیم، چرا که توسط آن حضرت بر سایر ادیان غلبه می‌یابد؛ بنابراین، اسلام است که بر سایر ادیان مستولی می‌شود.


البته غلبه جزئي و مقطعي اسلام بر ديگر اديان در زمان پيامبر اكرم(صلی الله علیه وآله) محقق شده و بهترين دليل بر آن، پرداخت جزيه از طرف پيروان اديان ديگر به مسلمانان است. اين بيانگر قدرت و شوكت اسلام در آن دوران است، ولي متأسفانه آنان كه ديروز به مسلمانان جزيه مي‌پرداختند، امروز حتي به مقدسات ما دست تجاوز دراز كرده و از هر سو ما را در محاصره و فشار گرفته‌اند. اين در حالي است كه تلاشها و برنامه هاي تبليغي ديگر اديان، بسيار گسترده و فراگيرشده است. اگر براين باوريم كه قرآن كريم شايسته امروز و فرداهاست، چگونه مي‌توانيم پيروزي اسلام را بر ديگر اديان با اوضاع كنوني، تطبيق دهيم؟ در حالي كه مسلمانان از هر سو در محاصره و حلقه تنگ نظامها، سياستهاي گوناگون و فشارهاي فزاينده قرار گرفته‌اند، منتظر تحقق آن بشارت الهي هستند تا شوكت و عظمت اسلام بر جهان مستولي گردد.
==== پاسخ سوال دوم ====


در تفسير ابن‌جزي چنين آمده است: «و چيرگي آن يعني آن را بالاترين و نيرومندترين دينها قرار داد تا مشرق و مغرب را فراگيرد.»[۱۰] اين همان روايتي است كه گروهي از مفسران از ابوهريره نقل كرده‌اند[۱۱] (و در نظر اهل‌سنت معتبر است). در كتاب درالمنثور چنين آمده است: سعيدبن منصور و ابن‌المنذر و بيهقي در كتاب سنن خود از جابر، درباره «ليظهره علي الدين كله» روايت كرده‌اند كه گفت: اين واقع نخواهد شد مگر اينكه فقط اسلام پيرواني داشته باشد نه يهودي و نه مسيحي.[۱۲]
درپاسخ به سؤال دوم می‌گوییم: به نظر می‌رسد این چیرگی به وسیله غلبه و پیروزی باشد. فخر رازی این مطلب را مطرح کرده و می‌گوید:<blockquote>بدان که چیرگی بر دیگری، یا با حجت و برهان یا با فراوانی و زیادی یا با غلبه و پیروزی است، و چون بشارت الهی مربوط به آینده است نه حال، و از طرف دیگر، آشکار شدن این دین با حجت و برهان در تمام زمانها معلوم است، بنابراین باید چیرگی به معنای برتری اسلام با غلبه باشد.<ref>تفسیر کبیر، ج۱۶، ص۴۰.</ref></blockquote>البته غلبه جزئی و مقطعی اسلام بر دیگر ادیان در زمان پیامبر اکرم  صلی الله علیه و آله  محقق شده و بهترین دلیل بر آن، پرداخت جزیه از طرف پیروان ادیان دیگر به مسلمانان است. این بیانگر قدرت و شوکت اسلام در آن دوران است، ولی متأسفانه آنان که دیروز به مسلمانان جزیه می‌پرداختند، امروز حتی به مقدسات ما دست تجاوز دراز کرده و از هر سو ما را در محاصره و فشار گرفته‌اند. این در حالی است که تلاش ها و برنامه‌های تبلیغی دیگر ادیان، بسیار گسترده و فراگیرشده است.  


قرطبي مي‌گويد: سدي نيز گفته است: اين اظهار دين، به هنگام خروج مهدي(علیه السلام) است كه كسي نمي‌ماند جز اينكه پيرو اسلام شود.[۱۳] در همين زمينه، مقدادبن اسود مي‌گويد: از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) شنيدم كه فرمود:
اگر براین باوریم که قرآن کریم شایسته امروز و فرداهاست، چگونه می‌توانیم پیروزی اسلام را بر دیگر ادیان با اوضاع کنونی، تطبیق دهیم؟ در حالی که مسلمانان از هر سو در محاصره و حلقه تنگ نظام ها، سیاستهای گوناگون و فشارهای فزاینده قرار گرفته‌اند، منتظر تحقق آن بشارت الهی هستند تا شوکت و عظمت اسلام بر جهان مستولی گردد.


لايبقي علي ظهر الارض بيت مدر و لاوبر الاّ أدخله الله (عليهم) كلمة الاسلام، {إمّا} بعزٍّ عزيز و {امّا}بذلّ ذليل، {امّا}تعزّهم فيجعلهم من أهلها فيعزوا به، و اما يذلّهم فيدينون له؛[۱۴]
در تفسیر ابن‌جزی چنین آمده است: «و چیرگی آن یعنی آن را بالاترین و نیرومندترین دین‌ها قرار داد تا مشرق و مغرب را فراگیرد.»<ref>التسهیل لعلوم التنزیل، ص۲۵۲.</ref> این همان روایتی است که گروهی از مفسران از ابوهریره نقل کرده‌اند<ref>تفسیر طبری، ج، ۱۴ ص۲۱۵؛ تفسیر کبیر، ج۱۶, ص۴۰؛ تفسیر قرطبی ج۸, ص۱۲۱؛ الدرالمنثور، ج۴, ص۱۷۶</ref> (و در نظر اهل‌سنت معتبر است). در کتاب درالمنثور چنین آمده است: سعیدبن منصور و ابن‌المنذر و بیهقی در کتاب سنن خود از جابر، درباره {{متن قرآن|لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ}}روایت کرده‌اند که گفت: این واقع نخواهد شد مگر اینکه فقط اسلام پیروانی داشته باشد نه یهودی و نه مسیحی.<ref>الدر المنثور، ج۴، ص۱۷.</ref>


در روي زمين هيچ خانه خشت و گلي و خيمه مويين نمي‌ماند مگر اينكه خداوند آيين اسلام را در آن خانه وارد مي‌كند يا با عزت و سربلندي يا با ذلت و خواري؛ يا اسلام را مي‌پذيرند و خداوند آنها را سربلند مي‌گرداند يا به ناچار در برابر اسلام سر تعظيم فرود مي‌آورند.
قرطبی می‌گوید: سدی نیز گفته است: این اظهار دین، به هنگام خروج مهدی  علیه السلام است که کسی نمی‌ماند جز اینکه پیرو اسلام شود.<ref>تفسیر قرطبی، ج۸، ص۱۲۱؛ تفسیر کبیر، ج۱۶، ص۴۰.</ref> در همین زمینه، مقدادبن اسود می‌گوید: از رسول خدا  صلی الله علیه و آله  شنیدم که فرمود:


بنابراين، نتيجه مي‌گيريم اسلام با پيروزي و غلبه بر جهان مستولي مي‌گردد.
{{متن عربی|لایبقی علی ظهر الارض بیت مدر و لاوبر الاّ أدخله الله (علیهم) کلمة الاسلام، {إمّا} بعزٍّ عزیز و {امّا}بذلّ ذلیل، {امّا}تعزّهم فیجعلهم من أهلها فیعزوا به، و اما یذلّهم فیدینون له}}؛<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۴، ص۴۷۶، ح ۸۳۲۴.</ref>


در پاسخ به سؤال سوم مي‌گوييم: با توجه به اقوال تابعين، احتمال دوم (چيرگي و غلبه به وسيله امام مهدي در آخرالزمان) درست به نظر مي‌رسد. قرطبي مي‌گويد: سدي گفته است: اين اظهار دين، به هنگام خروج مهدي است كه كسي نمي‌ماند جز اينكه پيرو اسلام شود.[۱۵] سعيدبن جبير درباره آيه «ليظهره علي الدين كله ولوكره المشركون» مي‌گويد: ايشان مهدي از اولاد فاطمه است.[۱۶]
در روی زمین هیچ خانه خشت و گلی و خیمه مویین نمی‌ماند مگر اینکه خداوند آیین اسلام را در آن خانه وارد می‌کند یا با عزت و سربلندی یا با ذلت و خواری؛ یا اسلام را می‌پذیرند و خداوند آنها را سربلند می‌گرداند یا به ناچار در برابر اسلام سر تعظیم فرود می‌آورند.


در تفسير قرطبي چنين آمده است:
بنابراین، نتیجه می‌گیریم اسلام با پیروزی و غلبه بر جهان مستولی می‌گردد.


فروي أن جميع ملوك الدنيا كلها اربعة مؤمنان وكافران فالمؤمنان سليمان بن داود و اسكندر والكافران نمرود و بخت النصر و سيملكها من هذه الامة خامس لقوله تعالي ليظهره علي الدين كله و هو المهدي؛[۱۷]
==== پاسخ سوال سوم ====


روايت شده است كه پادشاهان دنيا چهار نفر بودند: دو نفر مؤمن و دو نفر كافر. آن دو مؤمن سليمان‌بن داود و اسكندر بودند و دو كافر نمرود و بخت النصر بودند. به زودي پنجمي نيز از امت محمد(ص) به دليل آيه «ليظهره علي الدين کله» مالک اين دنيا مي‌شود و او مهدي است.


روايات بسياري در كتب حديثي اهل‌سنت وجود دارد مبني بر اينكه حضرت مهدي(علیه السلام) از فرزندان پيامبر(صلی الله علیه وآله) است و در آخرالزمان زمين را پر از عدل و داد مي‌كند، کما اينكه قبل از او پر از ظلم و جور شده است.[۱۸] علاوه بر اينها مي‌گوييم: امكان ندارد اين غلبه و پيروزي توسط حضرت عيسي(علیه السلام) باشد ـ‌چنان‌كه برخي معتقدند‌ـ زيرا ما اعتقاد داريم كه پيامبر اكرم(صلی الله علیه وآله) آخرين نبي و افضل آنها و نيز مهيمن بر ساير انبياست. آيا معقول است كه حضرت عيسي(علیه السلام) بيايد و دين اسلام را کامل كند و به اتمام برساند و آن را بر ساير اديان غلبه بدهد، در حالي كه پيامبر اسلام آخرين نبي و افضل آنها باشد! ما مي‌گوييم و ادله هم آن را ثابت كرده‌اند كه اسلام توسط يكي از جانشينان پيامبر و از فرزندان ايشان ـ حضرت مهدي(علیه السلام)ـ بر ساير اديان غلبه مي‌يابد و هيچ محذوري هم پيش نمي‌آيد، زيرا جانشينان حافظ و كامل كننده اسلام‌اند؛ همان اسلامي كه پيامبر اكرم(صلی الله علیه وآله) براي آن مبعوث شدند. ابن‌جوزي درباره نماز خواندن حضرت عيسي(علیه السلام) پشت ‌سر حضرت مهدي(علیه السلام) مي‌گويد: اگر حضرت مهدي پشت‌ سر حضرت عيسي نماز بخواند، به دو دليل جائز نيست: يكي اينكه نماز خواندن ايشان پشت ‌سر حضرت عيسي او را از امامت خارج و مأموم و تابع خواهد کرد. دوم اينکه پيامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: «لانبي بعدي» و همه شرايع بعد از پيامبر نسخ شده است. حال اگر مهدي پشت ‌سر عيسي نماز بخواند، حديث مذكور مورد شبهه قرار مي‌گيرد.[۱۹] همين استدلال نيز در اينجا مطرح است. بنابراين غلبه و پيروزي بر ساير اديان در آخرالزمان توسط فرزند پيامبراکرم(صلی الله علیه وآله) حضرت مهدي(علیه السلام) و به کمک حضرت عيسي تحقق مي‌پذيرد.
در پاسخ به سؤال سوم می‌گوییم: با توجه به اقوال تابعین، احتمال دوم (چیرگی و غلبه به وسیله امام مهدی علیه السلام در آخرالزمان) درست به نظر می‌رسد. <blockquote>قرطبی می‌گوید: سدی گفته است: این اظهار دین، به هنگام خروج مهدی است که کسی نمی‌ماند جز اینکه پیرو اسلام شود.<ref>تفسیر طبری، ج۱۴،ص۲۱۵؛ تفسیر کبیر، ج۱۶، ص۴۰؛ تفسیر قرطبی، ج۸، ص۱۲۱؛ الدرالمنثور، ج۴، ص۱۷۶.</ref> </blockquote>سعیدبن جبیر درباره آیه {{متن قرآن|لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}می‌گوید: ایشان مهدی از اولاد فاطمه علیهما السلام هستند.<ref>البیان فی اخبار صاحب الزمان، باب ۲۵٬۱۵۶.</ref> در تفسیر قرطبی چنین آمده است:<blockquote>{{متن عربی|وروي أن الذين ملكوا الدنيا كلها أربعة مؤمنان وكافران، فالمؤمنان سليمان بن داود والاسكندر، والكافران نمروذ وبختنصر، وسيملكها من هذه الأمة خامس لقوله تعالى (ليظهره على الدين كله) وهو المهدي}}؛<ref>تفسیر قرطبی، ج۱۱, ص۴۸. البته راوی حدیث ابن‌عباس است؛ عقد الدرر فی اخبار المنتظر، ص۴۰.</ref>


==== نتيجه‌گيري ====
روایت شده است که پادشاهان دنیا چهار نفر بودند: دو نفر مؤمن و دو نفر کافر. آن دو مؤمن سلیمان‌بن داود و اسکندر بودند و دو کافر نمرود و بخت النصر بودند. به زودی پنجمی نیز از امت محمد صلی الله علیه و آله و سلم به دلیل آیه «لیظهره علی الدین کله» مالک این دنیا می‌شود و او مهدی علیه السلام است.</blockquote>روایات بسیاری در کتب حدیثی اهل‌سنت وجود دارد مبنی بر اینکه حضرت مهدی  علیه السلام از فرزندان پیامبر  صلی الله علیه و آله  است و در آخرالزمان زمین را پر از عدل و داد می‌کند، کما اینکه قبل از او پر از ظلم و جور شده است.<ref>فرائد فوائد الفکر فی الامام المهدی المنتظر، ص۶۱- ۶۴؛ عقد الدرر فی اخبار صاحب المنتظر، ۴۱- ۴۶؛ الصواعق المحرقة، ج۲، ص۱۶۲؛ السمند، ج۳, ص۲۸.</ref>
۱. سنت خداوند و هدف نهايي بعثت بر اين قرار گرفته است که دين اسلام بر ديگر اديان غالب و چيره شود.


۲. اين غلبه و چيرگي در زمان پيامبر(صلی الله علیه وآله) و پس از آن تا به حال به طور کامل تحقق نيافته است.
علاوه بر اینها می‌گوییم: امکان ندارد این غلبه و پیروزی توسط حضرت عیسی  علیه السلام باشد ـچنان‌که برخی معتقدندـ زیرا ما اعتقاد داریم که پیامبر اکرم  صلی الله علیه و آله  آخرین نبی و افضل آنها و نیز مهیمن بر سایر انبیاست. آیا معقول است که حضرت عیسی  علیه السلام بیاید و دین اسلام را کامل کند و به اتمام برساند و آن را بر سایر ادیان غلبه بدهد، در حالی که پیامبر اسلام آخرین نبی و افضل آنها باشد!


۳. اين چيرگي در آخرالزمان به دست امام عصر(علیه السلام) محقق خواهد شد.
ما می‌گوییم و ادله هم آن را ثابت کرده‌اند که اسلام توسط یکی از جانشینان پیامبر و از فرزندان ایشان ـ حضرت مهدی  علیه السلام ـ بر سایر ادیان غلبه می‌یابد و هیچ محذوری هم پیش نمی‌آید، زیرا جانشینان حافظ و کامل کننده اسلام‌اند؛ همان اسلامی که پیامبر اکرم  صلی الله علیه و آله  برای آن مبعوث شدند.  


==== غدير و رابطه آن با بعثت و مهدويت ====
ابن‌جوزی درباره نماز خواندن حضرت عیسی  علیه السلام پشت سر حضرت مهدی  علیه السلام می‌گوید: <blockquote>اگر حضرت مهدی پشت سر حضرت عیسی نماز بخواند، به دو دلیل جائز نیست: یکی اینکه نماز خواندن ایشان پشت سر حضرت عیسی او را از امامت خارج و مأموم و تابع خواهد کرد. دوم اینکه پیامبر  صلی الله علیه و آله  فرمود: {{متن عربی|لانَبيَّ بَعدي}} و همه شرایع بعد از پیامبر نسخ شده است. حال اگر امام مهدی پشت سر عیسی علیهما السلام نماز بخواند، حدیث مذکور مورد شبهه قرار می‌گیرد.<ref>تذکرة الخواص،ص۳۶۴.</ref> </blockquote>همین استدلال نیز در اینجا مطرح است؛ بنابراین غلبه و پیروزی بر سایر ادیان در آخرالزمان توسط فرزند پیامبراکرم  صلی الله علیه و آله  حضرت مهدی  علیه السلام و به کمک حضرت عیسی علیه السلام تحقق می‌پذیرد.
اسلام که آورنده آن پيامبر اکرم(ص) بوده است و به دست امام مهدي بر ساير اديان چيره مي‌شود، بايد به دليل آيه وعد (... وليمکّننّ لهم دينهم الّذي ارتضي لهم ...)[۲۰] قبل از اين غلبه، کامل شده و به مقام رضايت خداوند رسيده باشد. حال سؤال اين است اين دين کي و در کجا کامل شد و به رضايت خداوند رسيد؟ با روشن شدن پاسخ اين سؤال، حلقه اتصال ميان بعثت و مهدويت و حکومت جهاني امام مهدي، جايگاه واقعي خود را باز مي‌يابد و مثلث بعثت، غدير و حکومت جهاني امام مهدي معيّن و کامل مي‌شود. براي اينکه اين مطلب روشن شود، اندكي در مورد آيه وعد و سپس در مورد آيه اکمال بحث خواهيم کرد.


آيه وعد
==== نتیجه‌گیری ====
# سنت خداوند و هدف نهایی بعثت بر این قرار گرفته است که دین اسلام بر دیگر ادیان غالب و چیره شود.
# این غلبه و چیرگی در زمان پیامبر  صلی الله علیه و آله  و پس از آن تا به حال به‌طور کامل تحقق نیافته است.
# این چیرگی در آخرالزمان به دست امام عصر  علیه السلام محقق خواهد شد.


وعد اللّه الّذين آمنوا منکم وعملوا الصّالحات ليستخلفنّهم في الأرض کما استخلف الّذين من قبلهم وليمکّننّ لهم دينهم الّذي ارتضي لهم وليبدّلنّهم من بعد خوفهم أمناً يعبدونني لايشرکون بي شيئاً ومن کفر بعد ذلک فأولئک هم الفاسقون؛[۲۱]
== '''غدیر و رابطه آن با بعثت و مهدویت''' ==
اسلام که آورنده آن پیامبر اکرم  صلی الله علیه و آله بوده است و به دست امام مهدی علیه السلام بر سایر ادیان چیره می‌شود، باید به دلیل آیه وعد<ref>به اجماع مفسران اهل‌سنت، تمکین به معنای ثبات و غلبه است. ر.ک. تفسیر مقاتل‌بن سلیمان،ج۲، ص۴۲۴؛ جامع البیان عن تأویل القرآن، ج۱۸، ص۲۱۱؛ تفسیر السمرقندی،ج۲، ص۵۲۱؛ تفسیر ابن ابی زمنین، ج۳، ص۲۴۲؛ تفسیر الثعلبی، الثعلبی، ج۷، ص۱۱۴؛ تفسیر السمعانی، ج۳، ص۵۴۴–۵۴۵؛ تفسیر البغوی، ج۳، ص۳۵۴؛ تفسیر النسفی،ج۳، ص۱۵۴؛ تفسیر الرازی، ج۲۴، ص۲۶ و۳۳؛ تفسیر العزبن عبد السلام، ج۲، ص۴۰۹؛ج۱۲، ص۳۰۰؛ تفسیر البیضاوی، ج۴، ص۱۹۸؛ تنویر المقباس من تفسیر ابن‌عباس، ص۲۹۸؛ تفسیر الجلالین، ص۴۶۷؛ ارشاد العقل السلیم الی مزایا القرآن الکریم، ج۶، ص۱۹۱؛ فتح القدیر الجامع بین فنی الروایة و الدرایة من علم التفسیر، ج۴، ص۴۷؛ أضواء البیان، ج۵, ص۵۵۳–۵۵۴.</ref> قبل از این غلبه، کامل شده و به مقام رضایت خداوند رسیده باشد. حال سؤال این است این دین کی و در کجا کامل شد و به رضایت خداوند رسید؟ با روشن شدن پاسخ این سؤال، حلقه اتصال میان بعثت و مهدویت و حکومت جهانی امام مهدی علیه السلام، جایگاه واقعی خود را بازمی‌یابد و مثلث بعثت، غدیر و حکومت جهانی امام مهدی علیه السلام معیّن و کامل می‌شود. برای اینکه این مطلب روشن شود، اندکی در مورد آیه وعد و سپس در مورد آیه اکمال بحث خواهیم کرد.


خداوند به كساني از شما كه ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام داده‏اند وعده مي‏دهد كه قطعاً آنان را حكمران روي زمين خواهد كرد، همان‌گونه كه به پيشينيان آنها خلافت روي زمين را بخشيد؛ و دين و آييني را كه براي آنان پسنديده، پابرجا و ريشه‏دار خواهد ساخت؛ و ترسشان را به امنيت و آرامش مبدل مي‏كند، آن‌چنان كه تنها مرا مي‌پرستند و چيزي را شريك من نخواهند ساخت. كساني كه پس از آن كافر شوند، آنها فاسقان‌اند.
=== آیه وعد ===


در اين آيه خداوند مردم (امت پيامبر) را مورد خطاب قرار داده است و كساني را که ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام داده‏اند (الّذين آمنوا منکم وعملوا الصّالحات) و نيز تنها او را مي‌پرستند و چيزي را شريك او قرار نمي‌دهند (يعبدونني لايشرکون بي شيئاً)[۲۲] به سه چيز مژده مي‏دهد.
===== {{متن قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا ۚ وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِكَ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}؛<ref>نور/ ۵۵.</ref> =====
خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند وعده می‌دهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد، همان‌گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید؛ و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشه‌دار خواهد ساخت؛ و ترسشان را به امنیت و آرامش مبدل می‌کند، آن‌چنان‌که تنها مرا می‌پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت. کسانی که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقان‌اند.


خلافت روي زمين
در این آیه خداوند مردم (امت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم) را مورد خطاب قرار داده است و کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ}}و نیز تنها او را می‌پرستند و چیزی را شریک او قرار نمی‌دهند {{متن قرآن|يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا}}<ref>قرآن چنین مقامی را (یعنی عدم ارتکاب هرگونه شرک از سوی انبیا) مقام عصمت می‌شمارد و رسیدن به آن را در پرتو لطف الهی میسر می‌داند: زاد المسیر،ج۴، ص۱۷۲. بنابراین می‌گوییم: صرفاً معصومان دارای این چنین مقامی خواهند بود.</ref> به سه چیز مژده می‌دهد.


اولين مژده‌اي که به آنها مي‌دهد اين است که «ليستخلفنّهم في الأرض»؛ قطعاً آنان را خليفه و حكمران روي زمين خواهد كرد، همان‌گونه كه به پيشينيان آنها خلافت روي زمين را بخشيد. در اين زمينه ثوبان از پيامبر اکرم(ص) چنين نقل مي‌کند: پيامبراكرم(ص) فرمودند: خداوند زمين را يكجا براي من جمع كرد و من مشرق و مغرب آن را ديدم و ديدم كه امت در آينده نزديک مالك آن مي‌شود.[۲۳]
==== خلافت روی زمین ====
اولین مژده‌ای که به آنها می‌دهد این است که {{متن قرآن|لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ}}؛ قطعاً آنان را خلیفه و حکمران روی زمین خواهد کرد، همان‌گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید. در این زمینه ثوبان از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چنین نقل می‌کند: پیامبراکرم  صلی الله علیه و آله فرمودند: خداوند زمین را یکجا برای من جمع کرد و من مشرق و مغرب آن را دیدم و دیدم که امت در آینده نزدیک مالک آن می‌شود.<ref>المصنف،ج۷، ص۴۲۱؛ صحیح ابن حبان، ج۱۵، ص۱۰۹و ج۱۶، ص۲۲۱.</ref>


آلوسي در مورد اين مي‌نويسد:
آلوسی در مورد این می‌نویسد: اگر بگوییم همه اینها (غلبه اسلام و مسلمانان) به دست مؤمنان در حوزه و در دوران (حکومت امام) مهدی  علیه السلام و هنگام نزول (حضرت) عیسی  علیه السلام تحقق می‌پذیرد، پس نیازی نیست به چیزهایی که قبلاً ذکر کردیم.<ref>روح المعانی، ج۱۷، ص۱۰۴.</ref>


اگر بگوييم همه اينها (غلبه اسلام و مسلمانان) به دست مؤمنان در حوزه و در دوران (حكومت) مهدي(ع) و هنگام نزول عيسي(ع) تحقق مي‌پذيرد، پس نيازي نيست به چيزهايي كه قبلاً ذكر كرديم.[۲۴]
طبری می‌گوید: {{متن عربی|لَيُورِثنَّهم اللهُ أرضَ المشركين مِن العربِ والعَجَمِ، فيجعلُهم مُلُوكَها وساستَها}}.<ref>جامع البیان، ج۱۸، ص۳۴۶</ref> در خصوص {{متن عربی|الارض}} نیز معظم مفسران اهل‌سنت می‌گویند:{{متن عربی|الارض}}بر عمومیت زمین دلالت دارد و نمی‌توان آن را به زمین مکه یا مدینه محدود دانست.<ref>همان، ج۱۸، ص۳۴۶؛ تفسیر الواحدی، ج۲، ص۷۶۸؛ تفسیرالبغوی، ج۳، ص۳۵۳؛ تفسیر النسفی، ج۳، ص۱۵۴؛ أحکام القرآن، ابن العربی، ج۳، ص۴۱۲–۴۱۳؛ تفسیر القرطبی، ج۱۲، ص۲۹۸–۲۹۹؛ التسهیل لعلوم التنزیل، ج۳، ص۷۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۳۱۱؛ فتح القدیر، ج۴، ص۴۷؛ تفسیر الآلوسی، ج۱۷، ص۱۰۴و...</ref> با توجه به این ویژگی دو مطلب زیر به دست می‌آید:


طبري مي‌گويد: ليورثنهم الله أرض المشركين من العرب والعجم، فيجعلهم ملوكها وساستها.[۲۵] در خصوص الارض نيز معظم مفسران اهل‌سنت مي‌گويند: الارض بر عموميت زمين دلالت دارد و نمي‌توان آن را به زمين مکه يا مدينه محدود دانست.[۲۶] با توجه به اين ويژگي دو مطلب زير به دست مي‌آيد:
# این خلافت جهانی خواهد بود و به منطقه‌ای اختصاص نخواهد داشت.
# بدیهی است که چنین خلافت و حکومتی تا به حال به وجود نیامده است.


۱. اين خلافت جهاني خواهد بود و به منطقه‌اي اختصاص نخواهد داشت.
==== تمکین دین مرضی ====
دومین مژده‌ای که به آنها می‌دهد این است که {{متن قرآن|وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَىٰ لَهُ}} دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشه‌دار خواهد ساخت.


۲. بديهي است که چنين خلافت و حکومتي تا به حال به وجود نيامده است.
در خصوص ماهیت این دین میان مفسران اختلافی وجود ندارد و همگی اتفاق دارند که دین مرضی به دلیل آیه {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينا}}<ref>مائده/ ۳.</ref> همان اسلام است که ثابت و مستقر شده و بر سایر ادیان غلبه می‌یابد.<ref>تفسیر مقاتل‌بن سلیمان، ج۲، ص۴۲۴؛ جامع البیان، ج۱۸، ص۲۱۱؛ تفسیر السمرقندی، ج۲، ص۵۲۱؛ تفسیر ابن ابی زمنین، ج۳، ص۲۴۲؛ تفسیر الثعلبی، ج۷، ص۱۱۴؛ تفسیر السمعانی، ج۳، ص۵۴۴–۵۴۵؛ تفسیر البغوی، ج۳، ص۳۵۴؛ تفسیر النسفی، ج۳، ص۱۵۴؛ تفسیر الرازی، ج۲۴، ص۲۶ و۳۳؛ تفسیر ابن عبد السلام،ج۲، ص۴۰۹؛ تفسیر القرطبی، ج۱۲، ص۳۰۰؛ تفسیر البیضاوی، ج۴، ص۱۹۸؛ تنویر المقباس من تفسیر ابن‌عباس، ص۲۹۸؛ تفسیر الجلالین، ص۴۶۷؛ تفسیر أبی السعود، ج۶، ص۱۹۱؛ فتح القدیر، ج۴، ص۴۷؛ أضواء البیان، ج۵, ص۵۵۳–۵۵۴.</ref> با توجه به این ویژگی چندین مطلب به دست می‌آید.


تمکين دين مرضي
۱. با توجه به اینکه اسلام در اواخر عمر شریف پیامبر صلی الله علیه و آله کامل شد و به حد رضایت پروردگار رسید، چون همه مفسران اتفاق‌نظر دارند که سوره مائده از آخرین سوره‌هایی است که بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده است، برخی شأن نزول هایی<ref>مثلاً اینکه آیه در مکه یا در اوایل هجرت در مدینه درباره صحابه نازل شده است. جامع البیان، ج۱۸، ص۲۱۲؛ تفسیر ثعلبی، ج۷، ص۱۱۵؛ احکام القرآن، ج۳، ص۴۰۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۳۱۲–۳۱۳؛ الدر المنثور، ج۵، ص۵۵.</ref> که برای آیه ذکر شده‌اند از اعتبار ساقط می‌شوند.


دومين مژده‌اي که به آنها مي‌دهد اين است که ...وليمکّننّ لهم دينهم الّذي ارتضي لهم...؛ دين و آييني را که براي آنان پسنديده، پابرجا و ريشه‏دار خواهد ساخت.
۲. با توجه به ویژگی ثبات و استقرار و نیز گستردگی اسلام و غلبه آن بر سایر ادیان، برخی احتمالات از قبیل جزئی، محدود و مقطعی دانستن این خلافت، باطل می‌شود.


در خصوص ماهيت اين دين ميان مفسران اختلافي وجود ندارد و همگي اتفاق دارند که دين مرضي به دليل آيه ...اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتي ورضيت لكم الإسلام دينًا...[۲۷] همان اسلام است که ثابت و مستقر شده و بر ساير اديان غلبه مي‌يابد.[۲۸] با توجه به اين ويژگي چندين مطلب به دست مي‌آيد.
۳. غلبه اسلام بر سایر ادیان صرفاً به معنای فتح ممالک و جزیه دادن پیروان دیگر مذاهب به مسلمانان نیست تا برخی بگویند این فتوحات و پرداخت جزیه تا حدودی در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و خلفا به دست آمده، بلکه به این معناست که تنها اسلام پیروانی داشته باشد و بس. (این بحث در ضمن تفسیر آیه اظهار گذشت)


۱. با توجه به اينکه اسلام در اواخر عمر شريف پيامبر(ص) کامل شد و به حد رضايت پروردگار رسيد، چون همه مفسران اتفاق‌نظر دارند که سوره مائده از آخرين سوره‌هايي است که بر پيامبر(ص) نازل شده است، برخي شأن نزولهايي[۲۹] که براي آيه ذکر شده‌اند از اعتبار ساقط مي‌شوند.
۴. غلبه اسلام بر سایر ادیان به دلیل آیه {{متن قرآن|لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}<ref>توبه/۳۳.</ref> و به اعتقاد فریقین، در دوران امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) محقق خواهد شد.


۲. با توجه به ويژگي ثبات و استقرار و نيز گستردگي اسلام و غلبه آن بر ساير اديان، برخي احتمالات از قبيل جزئي، محدود و مقطعي دانستن اين خلافت، باطل مي‌شود.
==== رفع خوف و ایجاد امنیّت ====
سومین مژده‌ای که خداوند به مؤمنان می‌دهد این است که ترسشان را به امنیت و آرامش مبدل می‌کند:{{متن قرآن|...وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا...}} با توجه به ویژگی تمکین (ثبات و استقرار و نیز گستردگی اسلام و غلبه آن بر سایر ادیان) شأن نزولی که از سوی برخی برای آیه ذکر شده است که امنیّت مورد نظر در آیه در زمان خلفای چهارگانه محقق شده است،<ref>تفسیر القرطبی، ج۱۲، ص۲۹۷.</ref> شأن نزول درستی نخواهد بود.  


۳. غلبه اسلام بر ساير اديان صرفاً به معناي فتح ممالک و جزيه دادن پيروان ديگر مذاهب به مسلمانان نيست تا برخي بگويند اين فتوحات و پرداخت جزيه تا حدودي در زمان پيامبر اکرم(ص) و خلفا به دست آمده، بلکه به اين معناست که تنها اسلام پيرواني داشته باشد و بس. (اين بحث در ضمن تفسير آيه اظهار گذشت.)
علاوه بر این، در زمان هیچ‌کدام از این خلفا امنیت وجود نداشته است. در زمان امام صادق  علیه السلام گویا برخی از عامه نیز گمان می‌کردند که آیه در مورد خلفا اربعه است؛ لذا فضل در خصوص این مطلب از امام جعفر صادق  علیه السلام سؤال کرد و ایشان در جواب به وی فرمودند:<blockquote>{{متن عربی|...متي كان الدين الذي إرتضاه الله ورسوله متمكناً بإنتشار الأمر فی الامة وذهاب الخوف من قلوبها وإرتفاع الشك من صدورها في عهد واحد من هؤلاء وفي عهد علي عليه السلام مع إرتداد المسلمين والفتن التي كانت تثور فی أيامهم والحروب التي كانت تنشب بين الکفار وبينهم}}<ref>التفسیر الصافی، الفیض الکاشانی، تهران، مکتبة الصدر، ۱۴۱۶, ج۳, ص۴۴۴–۴۴۵.</ref>؛


۴. غلبه اسلام بر ساير اديان به دليل آيه «ليظهره علي الدين كله ولوكره المشركون[۳۰] و به اعتقاد فريقين، در دوران امام مهدي(عج) محقق خواهد شد.
... چه زمانی دین مرضی خدا و رسول تثبیت شده است و امر آن انتشار یافته و خوف و شک از قلوب وسینه‌های مردم در عهد یکی از آن سه خلیفه و در عهد علی  علیه السلام با ارتداد مردم بیرون رفته است؟ چه فتنه‌هایی که در ایام آنها برانگیخته شد و چه جنگ‌هایی به آنها نسبت داده شده است که بین آنان وکفار واقع شد.</blockquote>آیا با توجه این اختلاف‌ها و جنگ‌ها می‌توان گفت: امنیت مورد نظر آیه در زمان صحابه محقق شده بود؟


رفع خوف و ايجاد امنيت
نتیجه‌گیری
# مورد خطاب در آیه عموم مسلمانان‌اند و به کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند و تنها او را می‌پرستند و چیزی را شریک او قرار نمی‌دهند، سه چیز ـخلافت روی زمین، تمکین دین مرضی و رفع خوف و امنیت کامل‌ـ مژده داده شده است.
# اسلام در اواخر عمر شریف پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به حد رضایت پروردگار رسید بنابراین، برخی از شأن نزول‌ها که مصداق آیه را قبل از آن می‌داند مردود است.
# با توجه به ویژگی ثبات و استقرار و نیز گستردگی اسلام و غلبه آن بر سایر ادیان، برخی احتمالات از قبیل محدود و مقطعی دانستن این خلافت، باطل می‌شود.
# غلبه اسلام بر سایر ادیان به این معناست که فقط اسلام پیروانی داشته باشد و بس.
# غلبه اسلام بر سایر ادیان، به اعتقاد فریقین، در زمان حکومت حضرت حجت محقق خواهد شد.
# قبل از غلبه و چیرگی، اسلام باید کامل شده و به حد رضایت خداوند رسیده باشد.


سومين مژده‌اي که خداوند به مؤمنان مي‌دهد اين است که ترسشان را به امنيت و آرامش مبدل مي‌کند: ...وليبدّلنّهم من بعد خوفهم أمناً.... با توجه به ويژگي تمکين (ثبات و استقرار و نيز گستردگي اسلام و غلبه آن بر ساير اديان) شأن نزولي که از سوي برخي براي آيه ذکر شده است که امنيت مورد نظر در آيه در زمان خلفاي چهارگانه متحقق شده است،[۳۱] شأن نزول درستي نخواهد بود. علاوه بر اين، در زمان هيچ کدام از اين خلفا امنيت وجود نداشته است. در زمان امام صادق(ع) گويا برخي از عامه نيز گمان مي‌کردند که آيه در مورد خلفا اربعه است. لذا فضل در خصوص اين مطلب از امام جعفر صادق(ع) سؤال کرد و ايشان در جواب به وي فرمودند:
=== آیه اکمال ===
{{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينا}}؛ امروز دین شما را برایتان کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام گرداندم و اسلام را به عنوان دین برای شما برگزیدم.


...متي كان الدين الذي إرتضاه الله ورسوله متمكناً بإنتشار الأمر في الامة وذهاب الخوف من قلوبها وإرتفاع الشك من صدورها في عهد واحد من هؤلاء وفي عهد علي عليه السلام مع إرتداد المسلمين والفتن التي كانت تثور في أيامهم والحروب التي كانت تنشب بين الكفار وبينهم؛[۳۲]
پس از روشن شدن این مطلب که اسلام پیش از غلبه و چیرگی باید در مرحله قبل کامل شده و به حد رضایت خداوند رسیده باشد، نوبت به این سؤال می‌رسد که اسلام کی و کجا کامل شد و به حد رضایت خداوند رسید. پس از روشن شدن این مطلب، به حلقه مفقوده و اتصال (غدیر) بین بعثت و مهدویت خواهیم رسید.


...چه زماني دين مرضي خدا و رسول تثبيت شده است و امر آن انتشار يافته و خوف و شک از قلوب وسينه‏هاي مردم در عهد يکي از آن سه خليفه و در عهد علي(ع) با ارتداد مردم بيرون رفته است؟ چه فتنه‏هايي که در ايام آنها برانگيخته شد و چه جنگهايي به آنها نسبت داده شده است که بين آنان وکفار واقع شد.
در پاسخ به سؤال مذکور می‌گوییم: به اعتقاد بزرگان اهل‌سنت، اسلام در غدیر به وسیله اعلان ولایت حضرت امیر، علی  علیه السلام ، کامل شد و به حدّ رضایت خداوند رسید.


آيا با توجه اين اختلافها و جنگها مي‌توان گفت: امنيت مورد نظر آيه در زمان صحابه متحقق شده بود؟
ابن‌مردویه (م۴۱۰ق)، چندین روایت از ابوسعید خدری، ابوهریره و مجاهد می‌آورد که آیه اکمال در غدیر در شأن حضرت امیرالمؤمنین  علیه السلام نازل شده است.<ref>التفسیر الصافی، ج۳، ص۴۴۴–۴۴۵.</ref> حاکم حسکانی (م‌قرن۵) پنج روایت از ابوهریره، ابوسعید خدری و ابن‌عباس ذکر می‌کند که آیه اکمال در غدیر درباره ولایت حضرت علی  علیه السلام نازل گردیده است.<ref>نک: شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۰۰–۲۰۸.</ref>


نتيجه‌گيري
سیوطی (م۶۱۱ق) از ابن‌مردویه و ابن‌عساکر روایت آورده که ابوسعید خدری گفته است:<blockquote>آیه اکمال در غدیر بعد از انتصاب علی  علیه السلام به ولایت و خلافت نازل شده است. </blockquote>وی همچنین از ابوهریره نقل می‌کند که آیه در غدیر خم در روز هجده ذی‌الحجه نازل شده است.<ref>الدرالمنثور، ج۳، ص۱۶–۱۷.</ref> ابن‌کثیر (م۷۴۴ق) و جمال‌الدین قاسمی (م۹۴۴ق) روایاتی را از ابن‌مردویه از طریق هارون عبدی و ابوهریره آورده‌اند و می‌گویند: آیه اکمال در غدیر نازل شده است.<ref>نک: تفسیر القرآن العظیم،ج۲، ص۱۵؛ محاسن التأویل، ج۴، ص۳۳؛ هر چند برخی از اهل‌سنت آنها را ضعیف دانسته یا از مفتریات شیعه شناخته‌اند، اما این دیدگاه مبنای علمی ندارد؛ چون افرادی که در سلسله سند این روایات آمده‌اند، از نظر رجال شناسان اهل‌سنت توثیق شده‌اند. به‌طور نمونه، علامه امینی تک‌تک رجال سندها را بر اساس موازین اهل‌سنت بررسی و توثیق کرده است: ر.ک. الغدیر، ج۱, ص۲۹۴–۲۹۸.</ref>


۱. مورد خطاب در آيه عموم مسلمانان‌اند و به کساني که ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام داده‏اند و تنها او را مي‌پرستند و چيزي را شريك او قرار نمي‌دهند، سه چيز ـ‌خلافت روي زمين، تمکين دين مرضي و رفع خوف و امنيت کامل‌ـ مژده داده شده است.
سبط ابن‌جوزی که معتقد است آیه اکمال دو بار نازل شده است، یک بار در عرفه و بار دیگر در غدیر، می‌گوید: آیه در هر دو مرتبه مرتبط به ولایت امام علی  علیه السلام است.<ref>نک: تذکرة الخواص، ص۳۷.</ref> قندوزی حنفی (م۱۲۹۴ق) در ینابیع المودة آورده است: <blockquote>بعد اینکه پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم، حضرت علی  علیه السلام را در غدیر خم به ولایت منصوب کردند، آیه اکمال نازل شد.<ref>نک: ینابیع المودة، ج۱، ص۳۴۳ و۳۴۷.</ref></blockquote>با توجه به اقوال بزرگان اهل‌سنت مبنی بر اینکه آیه درباره ولایت امام علی  علیه السلام در غدیر نازل شده است، روشن می‌شود که اسلام در غدیر با نصب امام علی علیه السلام به ولایت کامل شد و به رضایت خداوند رسید؛ بنابراین، پاسخ سؤال مذکور مشخص می‌گردد و حلقه اتصال بین بعثت و مهدویت نیز معیّن می‌شود و به این ترتیب، مثلث بعثت، غدیر و مهدویت و حکومت جهانی کامل می‌شود.


۲. اسلام در اواخر عمر شريف پيامبر به حد رضايت پروردگار رسيد بنابراين، برخي از شأن نزولها که مصداق آيه را قبل از آن مي‌داند مردود است.
== '''نتیجه‌گیری نهایی''' ==
پیامبراکرم  صلی الله علیه و آله اسلام را آورد و ۲۳سال به تبلیغ آن پرداخت. اسلام در اواخر عمر شریف پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به وسیله اعلان ولایت حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام  (پس از تعیین جانشین برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم) کامل شد و به حد رضایت پروردگار رسید و در آخرالزمان به وسیله حضرت مهدی فاطمه علیهما السلام بر همه ادیان غالب و چیره می‌گردد.


۳. با توجه به ويژگي ثبات و استقرار و نيز گستردگي اسلام و غلبه آن بر ساير اديان، برخي احتمالات از قبيل محدود و مقطعي دانستن اين خلافت، باطل مي‌شود.
== منبع: طلوع نور، زمستان ۱۳۸۶، شماره ۲۴. ==


۴. غلبه اسلام بر ساير اديان به اين معناست که فقط اسلام پيرواني داشته باشد و بس.
== پانویس ==
 
[[رده:میراث مکتوب غدیر]]
۵. غلبه اسلام بر ساير اديان، به اعتقاد فريقين، در زمان حکومت حضرت حجت متحقق خواهد شد.
[[رده:مقاله های پیشنهادی]]
 
۶. قبل از غلبه و چيرگي، اسلام بايد کامل شده و به حد رضايت خداوند رسيده باشد.
 
آيه اکمال
 
...اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتي ورضيت لكم الإسلام دينًا...؛
 
امروز دين شما را برايتان كامل كردم و نعمتم را بر شما تمام گرداندم و اسلام را به عنوان دين براي شما برگزيدم.
 
پس از روشن شدن اين مطلب که اسلام پيش از غلبه و چيرگي بايد در مرحله قبل کامل شده و به حد رضايت خداوند رسيده باشد، نوبت به اين سؤال مي‌رسد که اسلام کي و کجا کامل شد و به حد رضايت خداوند رسيد. پس از روشن شدن اين مطلب، به حلقه مفقوده و اتصال (غدير) بين بعثت و مهدويت خواهيم رسيد.
 
در پاسخ به سؤال مذکور مي‌گوييم: به اعتقاد بزرگان اهل‌سنت، اسلام در غدير به وسيله اعلان ولايت حضرت امير، علي(ع)، کامل شد و به حد رضايت خداوند رسيد.
 
ابن‌مردويه(م۴۱۰ق)، چندين روايت از ابوسعيد خدري، ابوهريره و مجاهد مي‌آورد كه آيه اکمال در غدير در شأن حضرت اميرالمؤمنين(ع) نازل شده است. [۳۳] حاکم حسکاني(م‌قرن۵) پنج روايت از ابوهريره، ابوسعيد خدري و ابن‌عباس ذکر مي‌کند که آيه اکمال در غدير درباره ولايت حضرت علي(ع) نازل گرديده است. [۳۴]
 
سيوطي(م۶۱۱ق) از ابن‌مردويه و ابن‌عساکر روايت آورده که ابو‌سعيد خدري گفته است: آيه اکمال در غدير بعد از انتصاب علي(ع) به ولايت و خلافت نازل شده است. وي همچنين از ابوهريره نقل مي‌کند که آيه در غدير خم در روز هجده ذي‌الحجه نازل شده است.[۳۵] ابن‌کثير(م۷۴۴ق) و جمال‌الدين قاسمي(م۹۴۴ق) رواياتي را از ابن‌مردويه از طريق هارون عبدي و ابوهريره آورده‌اند و مي‌گويند: آيه اکمال در غدير نازل شده است.[۳۶]
 
سبط ابن‌جوزي که معتقد است آيه اکمال دو بار نازل شده است، يک بار در عرفه و بار ديگر در غدير، مي‌گويد: آيه در هر دو مرتبط به ولايت امام علي(ع) است.[۳۷] قندوزي حنفي(م۱۲۹۴ق) در ينابيع المودة آورده است: بعد اينکه پيامبر اعظم(ص)، حضرت علي(ع) را در غدير خم به ولايت منصوب کردند، آيه اکمال نازل شد.[۳۸]
 
با توجه به اقوال بزرگان اهل‌سنت مبني بر اينکه آيه درباره ولايت امام علي(ع) در غدير نازل شده است، روشن مي‌شود که اسلام در غدير با نصب امام علي(ع) به ولايت کامل شد و به رضايت خداوند رسيد. بنابراين، پاسخ سؤال مذكور مشخص مي‌گردد و حلقه اتصال بين بعثت و مهدويت نيز معيّن مي‌شود و به اين ترتيب، مثلث بعثت، غدير و مهدويت و حکومت جهاني کامل مي‌شود.
 
نتيجه ‌گيري نهايي
 
پيامبراکرم(ص) اسلام را آورد و ۲۳سال به تبليغ آن پرداخت. اسلام در اواخر عمر شريف پيامبر به وسيله اعلان ولايت حضرت علي(ع) (پس از تعيين جانشين براي پيامبر(ص)) کامل شد و به حد رضايت پروردگار رسيد و در آخرالزمان به وسيله مهدي فاطمه(ع) بر همه اديان غالب و چيره مي‌گردد.
 
پي نوشت:
 
۱. توبه: ۳۳؛ صف: ۹.
 
۲. زادالمسير في علم التفسير، الامام أبي‌الفرج جمال‌الدين محمدالجوزي، تحقيق: محمد‌بن عبدالرحمن عبد‌الله، دارالفكر للطباعة والنشر والتوزيع، ج۳، ص۲۹۰.
 
۳. تفسير كبير فخر رازي، ج۱۶، ص۴۰.
 
۴. زادالمسير، ابن‌جوزي، ج۳، ص۲۹۰.
 
۵. توبه: ۳۲.
 
۶. صفوة التفاسير، محمدعلي الصابوري، دارالقرآن الكريم، بيروت، بي‌تا, ج۱، ص۵۳۲.
 
۷. الجامع لاحكام القرآن، لأبي عبد‌الله محمد‌بن أحمد الأنصاري القرطبي، دار احياء التراث العربي، بيروت، ۱۴۰۵ق، ج۱۱, ص۴۸؛ الكشاف, زمخشري, ج۴, ص۹۹؛ أحكام القرآن, جصاص، ج۵ ص۳۳۴؛ تفسير ابن‌جزي, ص۲۵۲؛ الدرالمنثورفي التفسيربالمأثور، جلال‌الدين عبدالرحمن‌بن ‌ابي‌بکر السيوطي، دارالمعرفة للطباعة والنشر والتوزيع، بي‌تا, ج۴، ص۱۷۵ و ديگر مفسران... .
 
۸. تفسير قرطبي, ج۸, ص۱۲۱ و ج۱۱ ص۴۸؛ تفسير فخر رازي، ج۱۶، ص۴۰؛ نور الابصار في مناقب ال بيت النبي المختار، مؤمن‌بن حسن مؤمن شبلبنحي، دارالحيل بيروت، ۱۴۰۹ق، ص۲۲۸؛ البيان في اخبار صاحب الزمان، الحافظ ابي‌عبد‌الله محمد‌بن يوسف الکنجي الشافعي، مؤسسة النشر‌الاسلامي، ۱۴۱۷ق, باب ۲۵, ص۱۵۶.
 
۹. تفسير كبير, فخر رازي, ج۱۶, ص۴۰.
 
۱۰. التسهيل لعلوم التنزيل، ابن‌جزي الغرناطي الكلبي، دارالکتاب العربي، ۱۴۰۳ق، ص۲۵۲.
 
۱۱. تفسير طبري, ج، ۱۴ ص۲۱۵، شماره ۱۶۶۴۵؛ تفسير كبير فخر رازي، ج۱۶, ص۴۰؛ تفسير قرطبي ج۸, ص۱۲۱؛ در المنثور, ج۴, ص۱۷۶
 
۱۲. در المنثور, ج۴ ص۱۷۵
 
۱۳. تفسير قرطبي، ج۸، ص۱۲۱؛ تفسير كبير، ج۱۶، ص۴۰.
 
۱۴. مستدرك حاكم، ج۴، ص۴۷۶، ح ۸۳۲۴.
 
۱۵. تفسير طبري، ج۱۴، ص۲۱۵، شماره ۱۶۶۴۵۵؛ تفسير كبير، ج۱۶، ص۴۰؛ تفسير قرطبي، ج۸، ص۱۲۱؛ درالمنثور، ج۴، ص۱۷۶.
 
۱۶. البيان في اخبار صاحب الزمان, باب ۲۵,۱۵۶.
 
۱۷. تفسير قرطبي, ج۱۱, ص۴۸. البته راوي حديث ابن‌عباس است؛ عقد الدرر في اخبار المنتظر، يوسف‌بن يحيي مقدسي شافعي، تحقيق: دكتر عبدالفتاح محمدالحلو، انتشارات مسجد مقدس جمكران، ۱۴۱۶ق, ص۴۰.
 
۱۸. فرائد فوائد الفكر في الامام المهدي المنتظر، مرعي‌بن يوسف المقدسي الحنبلي، تحقيق: شيخ سامي الغريري، موسسه معارف اسلامي، ۱۴۲۱ق, ص۶۱ ‌ـ ۶۴؛ عقد الدرر في اخبار صاحب المنتظر, ۴۶ـ ۴۱؛ الصواعق المحرقة, ج۲, ص۱۶۲؛ مسند احمد، احمد‌بن حنبل، دار صادر بيروت، بي‌تا, ج۳, ص۲۸.
 
۱۹. تذكرة الخواص، سبط ابن الجوزي، بيروت، مؤسسة اهل‌البيت، ۱۴۰۱ق, ص۳۶۴.
 
۲۰. به اجماع مفسران اهل‌سنت، تمکين به معناي ثبات و غلبه است. ر.ک: تفسير مقاتل‌بن سليمان، تحقيق احمد فريد، بيروت، دارالکتب العلمية، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۴۲۴؛ جامع البيان عن تأويل اي القرآن، محمد إبن جرير الطبري، بيروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق, ج۱۸، ص۲۱۱؛ تفسير السمرقندي، أبوالليث السمرقندي، تحقيق: دکتر محمود مطرجي، بيروت، دارالفکر، بي‌تا، ج۲، ص۵۲۱؛ تفسير ابن زمنين، أبي عبد‌الله محمد‌بن عبد‌الله‌بن أبي زمنين، ج۳، ص۲۴۲؛ تفسير الثعلبي، الثعلبي، تحقيق: ابي محمد‌بن عاشور، دار احياء التراث العربي، ۱۴۲۲ق، ج۷، ص۱۱۴؛ تفسير السمعاني، السمعاني، تحقيق: ياسر‌بن ابراهيم و غنيم‌بن عباس‌بن غنيم، رياض، دار الوطن، ۱۴۱۸ق، ج۳، ص۵۴۴ ـ ۵۴۵؛ تفسير البغوي، البغوي، تحقيق خالد عبدالرحمان العک، دار المعرفة، ج۳، ص۳۵۴؛ تفسير النسفي، ابي‌البرکات عبد‌الله‌بن احمد‌بن محمود النسفي، بي‌جا، بي‌تا، ج۳، ص۱۵۴؛ تفسير الرازي، الرازي، ج۲۴، ص۲۶ و۳۳؛ تفسير العز‌بن عبد السلام، الإمام عز الدين عبدالعزيز‌بن عبدالسلام السلمي الدمشقي الشافعي، تحقيق: دکتر عبدالله‌بن ابراهيم الوهبي، بيروت، دار ابن‌حزم، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۴۰۹؛ تفسير القرطبي، القرطبي، ج۱۲، ص۳۰۰؛ تفسير البيضاوي، البيضاوي، بيروت، دار الفکر، بي‌تا، ج۴، ص۱۹۸؛ تنوير المقباس من تفسير ابن عباس، الفيروز آبادي، دار الکتب العلمية، بي‌تا، ص۲۹۸؛ تفسير الجلالين، المحلي، السيوطي، تحقيق مروان سوار، دار المعرفة للطباعة و النشر و التوزيع، بي‌تا، ص۴۶۷؛ تفسير أبي السعود المسمي ارشاد العقل السليم الي مزايا القرآن الکريم، أبي السعود محمد‌بن محمد العمادي، بيروت، دار احياء التراث العربي، بي‌تا، ج۶، ص۱۹۱؛ فتح القدير الجامع بين فني الرواية و الدراية من علم التفسير، محمد‌بن علي‌بن محمد الشوكاني، عالم الکتب، بي‌تا، ج۴، ص۴۷؛ أضواء البيان، الشنقيطي، تحقيق مکتب البحوث و الدراسات، بيروت، دار الفکر للطباعة والنشر، ۱۴۱۵ق، ج۵, ص۵۵۳ـ۵۵۴.
 
۲۱. نور: ۵۵.
 
۲۲. قرآن چنين مقامي را (يعني عدم ارتکاب هرگونه شرک از سوي انبيا) مقام عصمت مي‌شمارد و رسيدن به آن را در پرتو لطف الهي ميسر مي‌داند: زاد المسير, ابن الجوزي، ج۴، ص۱۷۲. بنابراين مي‌گوييم: صرفاً معصومان داراي اين چنين مقامي خواهند بود.
 
۲۳. المصنف, ابن ابي‌شيبه, ج۷, ص۴۲۱؛ صحيح ابن حبان, ج۱۵, ص۱۰۹و ج۱۶, ص۲۲۱.
 
۲۴. روح المعاني، الآلوسي، بي‌جا، بي‌تا, ج۱۷, ص۱۰۴.
 
۲۵. جامع البيان، إبن‌جرير الطبري، ج۱۸، ص۲۱۱.
 
۲۶. همان، ج۱۸، ص۲۱۱؛ تفسير الواحدي، الواحدي، ج۲، ص۷۶۸؛ تفسير البغوي، البغوي، ج۳، ص۳۵۳؛ تفسير النسفي، النسفي، ج۳، ص۱۵۴؛ أحكام القرآن، ابن العربي، تحقيق: محمد عبدالقادر عطا، دار الفکر للطباعة والنشر، بي‌تا، ج۳، ص۴۱۲ ـ ۴۱۳؛ تفسير القرطبي، القرطبي، ج۱۲، ص۲۹۸ ـ ۲۹۹؛ التسهيل لعلوم التنزيل، الغرناطي الكلبي، ج۳، ص۷۱؛ تفسير ابن كثير، ابن كثير، ج۳، ص۳۱۱؛ فتح القدير، الشوكاني، ج۴، ص۴۷؛ تفسير الآلوسي، الآلوسي، ج۱۷، ص۱۰۴. و... .
 
۲۷. مائده : ۳.
 
۲۸. تفسير مقاتل‌بن سليمان، مقاتل‌بن سليمان، ج۲، ص۴۲۴؛ جامع البيان، إبن‌جرير الطبري، ج۱۸، ص۲۱۱؛ تفسير السمرقندي، أبو الليث السمرقندي، ج۲، ص۵۲۱؛ تفسير ابن زمنين، أبي عبد‌الله محمد‌بن عبد‌الله‌بن أبي زمنين، ج۳، ص۲۴۲؛ تفسير الثعلبي، الثعلبي، ج۷، ص۱۱۴؛ تفسير السمعاني، السمعاني، ج۳، ص۵۴۴ ـ ۵۴۵؛ تفسير البغوي، البغوي، ج۳، ص۳۵۴؛ تفسير النسفي، النسفي، ج۳، ص۱۵۴؛ تفسير الرازي، الرازي، ج۲۴، ص۲۶ و۳۳؛ تفسير العز‌بن عبد السلام، الإمام عز الدين عبدالعزيز‌بن عبد السلام السلمي الدمشقي الشافعي، ج۲، ص۴۰۹؛ تفسير القرطبي، القرطبي، ج۱۲، ص۳۰۰؛ تفسير البيضاوي، البيضاوي، ج۴، ص۱۹۸؛ تنوير المقباس من تفسير ابن عباس، الفيروز آبادي، ص۲۹۸؛ تفسير الجلالين، المحلي، السيوطي، ص۴۶۷؛ تفسير أبي السعود، أبي السعود، ج۶، ص۱۹۱؛ فتح القدير، الشوكاني، ج۴، ص۴۷؛ أضواء البيان، الشنقيطي، ج۵, ص۵۵۳ ـ ۵۵۴.
 
۲۹. مثلاً اينکه آيه در مکه و يا در اوايل هجرت در مدينه درباره صحابه نازل شده است. جامع البيان، إبن‌جرير الطبري، ج۱۸، ص۲۱۲؛ تفسير ثعلبي, ج۷, ص۱۱۵؛ احکام القرآن, ابن‌العربي, ج۳, ص۴۰۹؛ تفسير ابن کثير, ج۳, ص۳۱۲ـ۳۱۳؛ الدر المنثور, جلال‌الدين السيوطي, ج۵, ص۵۵.
 
۳۰. توبه: ۳۳.
 
۳۱. تفسير القرطبي, القرطبي, ج۱۲, ص۲۹۷ .
 
۳۲. التفسير الصافي، الفيض الكاشاني، تهران، مکتبة الصدر، ۱۴۱۶, ج۳, ص۴۴۴ـ۴۴۵.
 
۳۳. نک: مناقب علي‌بن ابي‌طالب، الامام ابي بکر احمد‌بن موسي لبن مردويه, ص۲۳۱ـ۲۳۳.
 
۳۴. نک: شواهد التنزيل، الحاکم الحسکاني، تحقيق: الشيخ محمدباقر المحمودي، مؤسسة الطبع والنشر التابعة لوزارة الثقافة و الارشاد الاسلامي، ۱۴۱۱ق, ج۱, ص۲۰۰ـ۲۰۸.
 
۳۵. درالمنثور, سيوطي, ج۳, ص۱۶ـ۱۷.
 
۳۶. نک: تفسير القرآن العظيم، ابن‌كثير، تحقيق يوسف عبدالرحمن المرعشلي، دار المعرفة للطباعة والنشر والتوزيع، ۱۴۱۲ق, ج۲,ص۱۵؛ محاسن التأويل, ج۴, ص۳۳. هر چند برخي از اهل‌سنت آنها را ضعيف دانسته و يا از مفتريات شيعه شناخته‌اند, اما اين ديدگاه مبناي علمي ندارد؛ چون افرادي که در سلسله سند اين روايات آمده‌اند, از نظر رجال شناسان اهل‌سنت توثيق شده‌اند. به طور نمونه، علامه اميني تک‌تک رجال سندها را بر اساس موازين اهل‌سنت بررسي و توثيق کرده است: ر.ک: الغدير, ج۱, ص۲۹۴ـ۲۹۸.
 
۳۷. نک: تذکرة الخواص، ص۳۷.
 
۳۸. نک: ينابيع المودة، سليمان‌بن ابراهيم القندوزي، تحقيق: سيدجمال اشرف، دارالاسوة، ۱۴۱۶ق, ج۱, ص۳۴۳ و۳۴۷.
[[رده: میراث مکتوب غدیر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۲۲

چکیده

در نوشتار حاضر، ابتدا رابطه بعثت و مهدویت و حکومت عدل جهانی امام عصر علیه السلام در ضمن آیه اظهار Ra bracket.png هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ... La bracket.png بحث و بررسی شده و سپس حلقه اتصال (غدیر) میان بعثت و مهدویت و رابطه آن با بعثت و حکومت جهانی امام مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف در ضمن آیات شریفه وعدRa bracket.png وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا... La bracket.png و اکمال Ra bracket.png الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ... La bracket.png پژوهیده شده است.

با روشن شدن زوایای مختلف بحث، نقش حساس و رابطه منطقی بعثت، غدیر، مهدویت و حکومت جهانی تبیین شده است.

واژه‌های کلیدی: بعثت، مهدویت، اظهار، خلافت، ولایت، تمکین.

مقدمه

به نظر می‌رسد دین اسلام از میان ادیان دیگر دارای سه مرحله اساسی، مرحله آغاز، مرحله کمال و مرحله پیروزی است. اولین مرحله با «بعثت» پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله شروع شد و در حدود ۲۳سال طول کشید. مرحله دوم نیز با «ولایت» حضرت علی علیه السلام شروع شده و تا ظهور حضرت حجت علیه السلام ادامه می‌یابد. بالاخره مرحله سوم با «ظهور امام عصر» آغاز می‌شود و در دوران حکومت ایشان به پیروزی نهایی می‌رسد. در قرآن آیاتی وجود دارد که به هر سه مرحله اشاره دارد.

ما در موضوع مقاله (بعثت، غدیر، مهدویت و حکومت جهانی از دیدگاه اهل‌سنت) می‌کوشیم آیاتی را که با سه مرحله مذکور ارتباط دارد، یعنی آیه اظهار و آیه وعد و بالاخره آیه ولایت را در این عرصه بررسی کنیم.[۱]

بعثت و مهدویت و ارتباط میان آنها

آیه اظهار

Ra bracket.png هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ La bracket.png؛[۲] او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیینها چیره و غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند.

در آیه مذکور سه سؤال عمده است که باید پاسخ داده شود.

سؤال نخست: مرجع ضمیر (هاء) در «لیظهره» به چه چیزی بر می‌گردد؟ به پیامبر یا به دین حق؟[۳]

سؤال دوم: چیرگی به چه معناست؟ آیا به معنای تسلط یافتن به وسیله حجت و برهان است یا به وسیله غلبه و پیروزی؟[۴]

سؤال سوم: این چیرگی به دست چه کسی و در چه زمانی تحقق می‌یابد؟ آیا توسط حضرت عیسی علیه السلام در آخرالزمان یا به وسیله امام مهدی علیه السلام در آخرالزمان؟[۵]

پاسخ سوال اول

در پاسخ به سؤال نخست می‌گوییم: احتمال دوم (برگشت ضمیر به دین حق) به چندین وجه درست است.

وجه اول: ظهور و سیاق آیه دلالت دارد که ضمیر (هاء) به «دین حق» بازمی‌گردد، زیرا در آیه قبل خداوند می‌فرماید: «مشرکان می‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند، ولی خداوند جز این نمی‌خواهد که نور خود را کامل کند، هر چند کافران ناخشنود باشند.»[۶]

نوری که کفار و مشرکان می‌خواهند آن را خاموش کنند، جز اسلام و دین حق چیزدیگری نیست. مفسر بزرگ اهل‌سنت، محمدعلی الصابونی، نیز به این نکته اشاره می‌کند و می‌گوید: «یُطفِئوا نورَاللهِ أرادَ به نور الاسلام…»[۷] بنابراین، خداوند در آیه مورد بحث به آنها پاسخ می‌دهد که اسلام نه تنها از بین نمی‌رود، بلکه بر همه ادیان غالب می‌آید.

خداوند به پیامبر و امت او مژده و بشارت می‌دهد که عاقبت، پیروزی و غلبه با آنهاست. پس به قرینه سیاق، اتمام نور یعنی چیرگی اسلام و همین غلبه و چیرگی باعث می‌شود که مشرکان خشمگین باشند. علاوه بر این، در نزد خداوند دین اسلام مهم است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای تبلیغ و ترویج آن مبعوث به رسالت شده‌اند. واقعیت این است که اسلام هدف پیامبراکرم صلی الله علیه و آله است؛ لذا باید در آیه مورد بحث چیرگی اسلام مطرح باشد.

وجه دوم: اکثر مفسران اهل‌سنت ضمیر (هاء) را به دین حق و اسلام برگردانده‌اند[۸] و ما هم در صدد بیان نظر اکثر اهل‌سنت هستیم.

وجه سوم: وجود روایات و اقوال علمای اهل‌سنت[۹] درباره آیه در حق حضرت مهدی علیه السلام است. در نتیجه باید ضمیر (هاء) را به دین حق برگردانیم، چرا که توسط آن حضرت بر سایر ادیان غلبه می‌یابد؛ بنابراین، اسلام است که بر سایر ادیان مستولی می‌شود.

پاسخ سوال دوم

درپاسخ به سؤال دوم می‌گوییم: به نظر می‌رسد این چیرگی به وسیله غلبه و پیروزی باشد. فخر رازی این مطلب را مطرح کرده و می‌گوید:

بدان که چیرگی بر دیگری، یا با حجت و برهان یا با فراوانی و زیادی یا با غلبه و پیروزی است، و چون بشارت الهی مربوط به آینده است نه حال، و از طرف دیگر، آشکار شدن این دین با حجت و برهان در تمام زمانها معلوم است، بنابراین باید چیرگی به معنای برتری اسلام با غلبه باشد.[۱۰]

البته غلبه جزئی و مقطعی اسلام بر دیگر ادیان در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله محقق شده و بهترین دلیل بر آن، پرداخت جزیه از طرف پیروان ادیان دیگر به مسلمانان است. این بیانگر قدرت و شوکت اسلام در آن دوران است، ولی متأسفانه آنان که دیروز به مسلمانان جزیه می‌پرداختند، امروز حتی به مقدسات ما دست تجاوز دراز کرده و از هر سو ما را در محاصره و فشار گرفته‌اند. این در حالی است که تلاش ها و برنامه‌های تبلیغی دیگر ادیان، بسیار گسترده و فراگیرشده است.

اگر براین باوریم که قرآن کریم شایسته امروز و فرداهاست، چگونه می‌توانیم پیروزی اسلام را بر دیگر ادیان با اوضاع کنونی، تطبیق دهیم؟ در حالی که مسلمانان از هر سو در محاصره و حلقه تنگ نظام ها، سیاستهای گوناگون و فشارهای فزاینده قرار گرفته‌اند، منتظر تحقق آن بشارت الهی هستند تا شوکت و عظمت اسلام بر جهان مستولی گردد.

در تفسیر ابن‌جزی چنین آمده است: «و چیرگی آن یعنی آن را بالاترین و نیرومندترین دین‌ها قرار داد تا مشرق و مغرب را فراگیرد.»[۱۱] این همان روایتی است که گروهی از مفسران از ابوهریره نقل کرده‌اند[۱۲] (و در نظر اهل‌سنت معتبر است). در کتاب درالمنثور چنین آمده است: سعیدبن منصور و ابن‌المنذر و بیهقی در کتاب سنن خود از جابر، درباره Ra bracket.png لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ La bracket.pngروایت کرده‌اند که گفت: این واقع نخواهد شد مگر اینکه فقط اسلام پیروانی داشته باشد نه یهودی و نه مسیحی.[۱۳]

قرطبی می‌گوید: سدی نیز گفته است: این اظهار دین، به هنگام خروج مهدی علیه السلام است که کسی نمی‌ماند جز اینکه پیرو اسلام شود.[۱۴] در همین زمینه، مقدادبن اسود می‌گوید: از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود:

«لایبقی علی ظهر الارض بیت مدر و لاوبر الاّ أدخله الله (علیهم) کلمة الاسلام، {إمّا} بعزٍّ عزیز و {امّا}بذلّ ذلیل، {امّا}تعزّهم فیجعلهم من أهلها فیعزوا به، و اما یذلّهم فیدینون له»؛[۱۵]

در روی زمین هیچ خانه خشت و گلی و خیمه مویین نمی‌ماند مگر اینکه خداوند آیین اسلام را در آن خانه وارد می‌کند یا با عزت و سربلندی یا با ذلت و خواری؛ یا اسلام را می‌پذیرند و خداوند آنها را سربلند می‌گرداند یا به ناچار در برابر اسلام سر تعظیم فرود می‌آورند.

بنابراین، نتیجه می‌گیریم اسلام با پیروزی و غلبه بر جهان مستولی می‌گردد.

پاسخ سوال سوم

در پاسخ به سؤال سوم می‌گوییم: با توجه به اقوال تابعین، احتمال دوم (چیرگی و غلبه به وسیله امام مهدی علیه السلام در آخرالزمان) درست به نظر می‌رسد.

قرطبی می‌گوید: سدی گفته است: این اظهار دین، به هنگام خروج مهدی است که کسی نمی‌ماند جز اینکه پیرو اسلام شود.[۱۶]

سعیدبن جبیر درباره آیه Ra bracket.png لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ La bracket.pngمی‌گوید: ایشان مهدی از اولاد فاطمه علیهما السلام هستند.[۱۷] در تفسیر قرطبی چنین آمده است:

«وروي أن الذين ملكوا الدنيا كلها أربعة مؤمنان وكافران، فالمؤمنان سليمان بن داود والاسكندر، والكافران نمروذ وبختنصر، وسيملكها من هذه الأمة خامس لقوله تعالى (ليظهره على الدين كله) وهو المهدي»؛[۱۸] روایت شده است که پادشاهان دنیا چهار نفر بودند: دو نفر مؤمن و دو نفر کافر. آن دو مؤمن سلیمان‌بن داود و اسکندر بودند و دو کافر نمرود و بخت النصر بودند. به زودی پنجمی نیز از امت محمد صلی الله علیه و آله و سلم به دلیل آیه «لیظهره علی الدین کله» مالک این دنیا می‌شود و او مهدی علیه السلام است.

روایات بسیاری در کتب حدیثی اهل‌سنت وجود دارد مبنی بر اینکه حضرت مهدی علیه السلام از فرزندان پیامبر صلی الله علیه و آله است و در آخرالزمان زمین را پر از عدل و داد می‌کند، کما اینکه قبل از او پر از ظلم و جور شده است.[۱۹]

علاوه بر اینها می‌گوییم: امکان ندارد این غلبه و پیروزی توسط حضرت عیسی علیه السلام باشد ـچنان‌که برخی معتقدندـ زیرا ما اعتقاد داریم که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آخرین نبی و افضل آنها و نیز مهیمن بر سایر انبیاست. آیا معقول است که حضرت عیسی علیه السلام بیاید و دین اسلام را کامل کند و به اتمام برساند و آن را بر سایر ادیان غلبه بدهد، در حالی که پیامبر اسلام آخرین نبی و افضل آنها باشد!

ما می‌گوییم و ادله هم آن را ثابت کرده‌اند که اسلام توسط یکی از جانشینان پیامبر و از فرزندان ایشان ـ حضرت مهدی علیه السلام ـ بر سایر ادیان غلبه می‌یابد و هیچ محذوری هم پیش نمی‌آید، زیرا جانشینان حافظ و کامل کننده اسلام‌اند؛ همان اسلامی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای آن مبعوث شدند.

ابن‌جوزی درباره نماز خواندن حضرت عیسی علیه السلام پشت سر حضرت مهدی علیه السلام می‌گوید:

اگر حضرت مهدی پشت سر حضرت عیسی نماز بخواند، به دو دلیل جائز نیست: یکی اینکه نماز خواندن ایشان پشت سر حضرت عیسی او را از امامت خارج و مأموم و تابع خواهد کرد. دوم اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «لانَبيَّ بَعدي» و همه شرایع بعد از پیامبر نسخ شده است. حال اگر امام مهدی پشت سر عیسی علیهما السلام نماز بخواند، حدیث مذکور مورد شبهه قرار می‌گیرد.[۲۰]

همین استدلال نیز در اینجا مطرح است؛ بنابراین غلبه و پیروزی بر سایر ادیان در آخرالزمان توسط فرزند پیامبراکرم صلی الله علیه و آله حضرت مهدی علیه السلام و به کمک حضرت عیسی علیه السلام تحقق می‌پذیرد.

نتیجه‌گیری

  1. سنت خداوند و هدف نهایی بعثت بر این قرار گرفته است که دین اسلام بر دیگر ادیان غالب و چیره شود.
  2. این غلبه و چیرگی در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و پس از آن تا به حال به‌طور کامل تحقق نیافته است.
  3. این چیرگی در آخرالزمان به دست امام عصر علیه السلام محقق خواهد شد.

غدیر و رابطه آن با بعثت و مهدویت

اسلام که آورنده آن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بوده است و به دست امام مهدی علیه السلام بر سایر ادیان چیره می‌شود، باید به دلیل آیه وعد[۲۱] قبل از این غلبه، کامل شده و به مقام رضایت خداوند رسیده باشد. حال سؤال این است این دین کی و در کجا کامل شد و به رضایت خداوند رسید؟ با روشن شدن پاسخ این سؤال، حلقه اتصال میان بعثت و مهدویت و حکومت جهانی امام مهدی علیه السلام، جایگاه واقعی خود را بازمی‌یابد و مثلث بعثت، غدیر و حکومت جهانی امام مهدی علیه السلام معیّن و کامل می‌شود. برای اینکه این مطلب روشن شود، اندکی در مورد آیه وعد و سپس در مورد آیه اکمال بحث خواهیم کرد.

آیه وعد

Ra bracket.png وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا ۚ وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِكَ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ La bracket.png؛[۲۲]

خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند وعده می‌دهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد، همان‌گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید؛ و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشه‌دار خواهد ساخت؛ و ترسشان را به امنیت و آرامش مبدل می‌کند، آن‌چنان‌که تنها مرا می‌پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت. کسانی که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقان‌اند.

در این آیه خداوند مردم (امت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم) را مورد خطاب قرار داده است و کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند Ra bracket.png الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ La bracket.pngو نیز تنها او را می‌پرستند و چیزی را شریک او قرار نمی‌دهند Ra bracket.png يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا La bracket.png[۲۳] به سه چیز مژده می‌دهد.

خلافت روی زمین

اولین مژده‌ای که به آنها می‌دهد این است که Ra bracket.png لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ La bracket.png؛ قطعاً آنان را خلیفه و حکمران روی زمین خواهد کرد، همان‌گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید. در این زمینه ثوبان از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چنین نقل می‌کند: پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: خداوند زمین را یکجا برای من جمع کرد و من مشرق و مغرب آن را دیدم و دیدم که امت در آینده نزدیک مالک آن می‌شود.[۲۴]

آلوسی در مورد این می‌نویسد: اگر بگوییم همه اینها (غلبه اسلام و مسلمانان) به دست مؤمنان در حوزه و در دوران (حکومت امام) مهدی علیه السلام و هنگام نزول (حضرت) عیسی علیه السلام تحقق می‌پذیرد، پس نیازی نیست به چیزهایی که قبلاً ذکر کردیم.[۲۵]

طبری می‌گوید: «لَيُورِثنَّهم اللهُ أرضَ المشركين مِن العربِ والعَجَمِ، فيجعلُهم مُلُوكَها وساستَها».[۲۶] در خصوص «الارض» نیز معظم مفسران اهل‌سنت می‌گویند:«الارض»بر عمومیت زمین دلالت دارد و نمی‌توان آن را به زمین مکه یا مدینه محدود دانست.[۲۷] با توجه به این ویژگی دو مطلب زیر به دست می‌آید:

  1. این خلافت جهانی خواهد بود و به منطقه‌ای اختصاص نخواهد داشت.
  2. بدیهی است که چنین خلافت و حکومتی تا به حال به وجود نیامده است.

تمکین دین مرضی

دومین مژده‌ای که به آنها می‌دهد این است که Ra bracket.png وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَىٰ لَهُ La bracket.png دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشه‌دار خواهد ساخت.

در خصوص ماهیت این دین میان مفسران اختلافی وجود ندارد و همگی اتفاق دارند که دین مرضی به دلیل آیه Ra bracket.png الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينا La bracket.png[۲۸] همان اسلام است که ثابت و مستقر شده و بر سایر ادیان غلبه می‌یابد.[۲۹] با توجه به این ویژگی چندین مطلب به دست می‌آید.

۱. با توجه به اینکه اسلام در اواخر عمر شریف پیامبر صلی الله علیه و آله کامل شد و به حد رضایت پروردگار رسید، چون همه مفسران اتفاق‌نظر دارند که سوره مائده از آخرین سوره‌هایی است که بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده است، برخی شأن نزول هایی[۳۰] که برای آیه ذکر شده‌اند از اعتبار ساقط می‌شوند.

۲. با توجه به ویژگی ثبات و استقرار و نیز گستردگی اسلام و غلبه آن بر سایر ادیان، برخی احتمالات از قبیل جزئی، محدود و مقطعی دانستن این خلافت، باطل می‌شود.

۳. غلبه اسلام بر سایر ادیان صرفاً به معنای فتح ممالک و جزیه دادن پیروان دیگر مذاهب به مسلمانان نیست تا برخی بگویند این فتوحات و پرداخت جزیه تا حدودی در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و خلفا به دست آمده، بلکه به این معناست که تنها اسلام پیروانی داشته باشد و بس. (این بحث در ضمن تفسیر آیه اظهار گذشت)

۴. غلبه اسلام بر سایر ادیان به دلیل آیه Ra bracket.png لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ La bracket.png[۳۱] و به اعتقاد فریقین، در دوران امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) محقق خواهد شد.

رفع خوف و ایجاد امنیّت

سومین مژده‌ای که خداوند به مؤمنان می‌دهد این است که ترسشان را به امنیت و آرامش مبدل می‌کند:Ra bracket.png ...وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا... La bracket.png با توجه به ویژگی تمکین (ثبات و استقرار و نیز گستردگی اسلام و غلبه آن بر سایر ادیان) شأن نزولی که از سوی برخی برای آیه ذکر شده است که امنیّت مورد نظر در آیه در زمان خلفای چهارگانه محقق شده است،[۳۲] شأن نزول درستی نخواهد بود.

علاوه بر این، در زمان هیچ‌کدام از این خلفا امنیت وجود نداشته است. در زمان امام صادق علیه السلام گویا برخی از عامه نیز گمان می‌کردند که آیه در مورد خلفا اربعه است؛ لذا فضل در خصوص این مطلب از امام جعفر صادق علیه السلام سؤال کرد و ایشان در جواب به وی فرمودند:

«...متي كان الدين الذي إرتضاه الله ورسوله متمكناً بإنتشار الأمر فی الامة وذهاب الخوف من قلوبها وإرتفاع الشك من صدورها في عهد واحد من هؤلاء وفي عهد علي عليه السلام مع إرتداد المسلمين والفتن التي كانت تثور فی أيامهم والحروب التي كانت تنشب بين الکفار وبينهم»[۳۳]؛ ... چه زمانی دین مرضی خدا و رسول تثبیت شده است و امر آن انتشار یافته و خوف و شک از قلوب وسینه‌های مردم در عهد یکی از آن سه خلیفه و در عهد علی علیه السلام با ارتداد مردم بیرون رفته است؟ چه فتنه‌هایی که در ایام آنها برانگیخته شد و چه جنگ‌هایی به آنها نسبت داده شده است که بین آنان وکفار واقع شد.

آیا با توجه این اختلاف‌ها و جنگ‌ها می‌توان گفت: امنیت مورد نظر آیه در زمان صحابه محقق شده بود؟

نتیجه‌گیری

  1. مورد خطاب در آیه عموم مسلمانان‌اند و به کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند و تنها او را می‌پرستند و چیزی را شریک او قرار نمی‌دهند، سه چیز ـخلافت روی زمین، تمکین دین مرضی و رفع خوف و امنیت کامل‌ـ مژده داده شده است.
  2. اسلام در اواخر عمر شریف پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به حد رضایت پروردگار رسید بنابراین، برخی از شأن نزول‌ها که مصداق آیه را قبل از آن می‌داند مردود است.
  3. با توجه به ویژگی ثبات و استقرار و نیز گستردگی اسلام و غلبه آن بر سایر ادیان، برخی احتمالات از قبیل محدود و مقطعی دانستن این خلافت، باطل می‌شود.
  4. غلبه اسلام بر سایر ادیان به این معناست که فقط اسلام پیروانی داشته باشد و بس.
  5. غلبه اسلام بر سایر ادیان، به اعتقاد فریقین، در زمان حکومت حضرت حجت محقق خواهد شد.
  6. قبل از غلبه و چیرگی، اسلام باید کامل شده و به حد رضایت خداوند رسیده باشد.

آیه اکمال

Ra bracket.png الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينا La bracket.png؛ امروز دین شما را برایتان کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام گرداندم و اسلام را به عنوان دین برای شما برگزیدم.

پس از روشن شدن این مطلب که اسلام پیش از غلبه و چیرگی باید در مرحله قبل کامل شده و به حد رضایت خداوند رسیده باشد، نوبت به این سؤال می‌رسد که اسلام کی و کجا کامل شد و به حد رضایت خداوند رسید. پس از روشن شدن این مطلب، به حلقه مفقوده و اتصال (غدیر) بین بعثت و مهدویت خواهیم رسید.

در پاسخ به سؤال مذکور می‌گوییم: به اعتقاد بزرگان اهل‌سنت، اسلام در غدیر به وسیله اعلان ولایت حضرت امیر، علی علیه السلام ، کامل شد و به حدّ رضایت خداوند رسید.

ابن‌مردویه (م۴۱۰ق)، چندین روایت از ابوسعید خدری، ابوهریره و مجاهد می‌آورد که آیه اکمال در غدیر در شأن حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نازل شده است.[۳۴] حاکم حسکانی (م‌قرن۵) پنج روایت از ابوهریره، ابوسعید خدری و ابن‌عباس ذکر می‌کند که آیه اکمال در غدیر درباره ولایت حضرت علی علیه السلام نازل گردیده است.[۳۵]

سیوطی (م۶۱۱ق) از ابن‌مردویه و ابن‌عساکر روایت آورده که ابوسعید خدری گفته است:

آیه اکمال در غدیر بعد از انتصاب علی علیه السلام به ولایت و خلافت نازل شده است.

وی همچنین از ابوهریره نقل می‌کند که آیه در غدیر خم در روز هجده ذی‌الحجه نازل شده است.[۳۶] ابن‌کثیر (م۷۴۴ق) و جمال‌الدین قاسمی (م۹۴۴ق) روایاتی را از ابن‌مردویه از طریق هارون عبدی و ابوهریره آورده‌اند و می‌گویند: آیه اکمال در غدیر نازل شده است.[۳۷] سبط ابن‌جوزی که معتقد است آیه اکمال دو بار نازل شده است، یک بار در عرفه و بار دیگر در غدیر، می‌گوید: آیه در هر دو مرتبه مرتبط به ولایت امام علی علیه السلام است.[۳۸] قندوزی حنفی (م۱۲۹۴ق) در ینابیع المودة آورده است:

بعد اینکه پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم، حضرت علی علیه السلام را در غدیر خم به ولایت منصوب کردند، آیه اکمال نازل شد.[۳۹]

با توجه به اقوال بزرگان اهل‌سنت مبنی بر اینکه آیه درباره ولایت امام علی علیه السلام در غدیر نازل شده است، روشن می‌شود که اسلام در غدیر با نصب امام علی علیه السلام به ولایت کامل شد و به رضایت خداوند رسید؛ بنابراین، پاسخ سؤال مذکور مشخص می‌گردد و حلقه اتصال بین بعثت و مهدویت نیز معیّن می‌شود و به این ترتیب، مثلث بعثت، غدیر و مهدویت و حکومت جهانی کامل می‌شود.

نتیجه‌گیری نهایی

پیامبراکرم صلی الله علیه و آله اسلام را آورد و ۲۳سال به تبلیغ آن پرداخت. اسلام در اواخر عمر شریف پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به وسیله اعلان ولایت حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام (پس از تعیین جانشین برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم) کامل شد و به حد رضایت پروردگار رسید و در آخرالزمان به وسیله حضرت مهدی فاطمه علیهما السلام بر همه ادیان غالب و چیره می‌گردد.

منبع: طلوع نور، زمستان ۱۳۸۶، شماره ۲۴.

پانویس

  1. سید فیاض حسین رضوی
  2. توبه/ ۳۳؛ صف/ ۹.
  3. زادالمسیر فی علم التفسیر، ج۳، ص۲۹۰.
  4. تفسیر کبیر، ج۱۶، ص۴۰.
  5. زادالمسیر،ج۳، ص۲۹۰.
  6. توبه/۳۲.
  7. صفوة التفاسیر، ج۱، ص۵۳۲.
  8. الجامع لاحکام القرآن،ج۱۱، ص۴۸؛ الکشاف، ج۴، ص۹۹؛ أحکام القرآن، ج۵ ص۳۳۴؛التسهیل لعلوم التنزیل، ص۲۵۲؛ الدرالمنثورفی التفسیربالمأثور،ج۴، ص۱۷۵ و دیگر مفسران….
  9. تفسیر قرطبی، ج۸, ص۱۲۱ و ج۱۱ ص۴۸؛ تفسیرکبیر، ج۱۶، ص۴۰؛ نور الابصار فی مناقب ال بیت النبی المختار، ص۲۲۸؛ البیان فی اخبار صاحب الزمان، باب ۲۵, ص۱۵۶.
  10. تفسیر کبیر، ج۱۶، ص۴۰.
  11. التسهیل لعلوم التنزیل، ص۲۵۲.
  12. تفسیر طبری، ج، ۱۴ ص۲۱۵؛ تفسیر کبیر، ج۱۶, ص۴۰؛ تفسیر قرطبی ج۸, ص۱۲۱؛ الدرالمنثور، ج۴, ص۱۷۶
  13. الدر المنثور، ج۴، ص۱۷.
  14. تفسیر قرطبی، ج۸، ص۱۲۱؛ تفسیر کبیر، ج۱۶، ص۴۰.
  15. المستدرک علی الصحیحین، ج۴، ص۴۷۶، ح ۸۳۲۴.
  16. تفسیر طبری، ج۱۴،ص۲۱۵؛ تفسیر کبیر، ج۱۶، ص۴۰؛ تفسیر قرطبی، ج۸، ص۱۲۱؛ الدرالمنثور، ج۴، ص۱۷۶.
  17. البیان فی اخبار صاحب الزمان، باب ۲۵٬۱۵۶.
  18. تفسیر قرطبی، ج۱۱, ص۴۸. البته راوی حدیث ابن‌عباس است؛ عقد الدرر فی اخبار المنتظر، ص۴۰.
  19. فرائد فوائد الفکر فی الامام المهدی المنتظر، ص۶۱- ۶۴؛ عقد الدرر فی اخبار صاحب المنتظر، ۴۱- ۴۶؛ الصواعق المحرقة، ج۲، ص۱۶۲؛ السمند، ج۳, ص۲۸.
  20. تذکرة الخواص،ص۳۶۴.
  21. به اجماع مفسران اهل‌سنت، تمکین به معنای ثبات و غلبه است. ر.ک. تفسیر مقاتل‌بن سلیمان،ج۲، ص۴۲۴؛ جامع البیان عن تأویل القرآن، ج۱۸، ص۲۱۱؛ تفسیر السمرقندی،ج۲، ص۵۲۱؛ تفسیر ابن ابی زمنین، ج۳، ص۲۴۲؛ تفسیر الثعلبی، الثعلبی، ج۷، ص۱۱۴؛ تفسیر السمعانی، ج۳، ص۵۴۴–۵۴۵؛ تفسیر البغوی، ج۳، ص۳۵۴؛ تفسیر النسفی،ج۳، ص۱۵۴؛ تفسیر الرازی، ج۲۴، ص۲۶ و۳۳؛ تفسیر العزبن عبد السلام، ج۲، ص۴۰۹؛ج۱۲، ص۳۰۰؛ تفسیر البیضاوی، ج۴، ص۱۹۸؛ تنویر المقباس من تفسیر ابن‌عباس، ص۲۹۸؛ تفسیر الجلالین، ص۴۶۷؛ ارشاد العقل السلیم الی مزایا القرآن الکریم، ج۶، ص۱۹۱؛ فتح القدیر الجامع بین فنی الروایة و الدرایة من علم التفسیر، ج۴، ص۴۷؛ أضواء البیان، ج۵, ص۵۵۳–۵۵۴.
  22. نور/ ۵۵.
  23. قرآن چنین مقامی را (یعنی عدم ارتکاب هرگونه شرک از سوی انبیا) مقام عصمت می‌شمارد و رسیدن به آن را در پرتو لطف الهی میسر می‌داند: زاد المسیر،ج۴، ص۱۷۲. بنابراین می‌گوییم: صرفاً معصومان دارای این چنین مقامی خواهند بود.
  24. المصنف،ج۷، ص۴۲۱؛ صحیح ابن حبان، ج۱۵، ص۱۰۹و ج۱۶، ص۲۲۱.
  25. روح المعانی، ج۱۷، ص۱۰۴.
  26. جامع البیان، ج۱۸، ص۳۴۶
  27. همان، ج۱۸، ص۳۴۶؛ تفسیر الواحدی، ج۲، ص۷۶۸؛ تفسیرالبغوی، ج۳، ص۳۵۳؛ تفسیر النسفی، ج۳، ص۱۵۴؛ أحکام القرآن، ابن العربی، ج۳، ص۴۱۲–۴۱۳؛ تفسیر القرطبی، ج۱۲، ص۲۹۸–۲۹۹؛ التسهیل لعلوم التنزیل، ج۳، ص۷۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۳۱۱؛ فتح القدیر، ج۴، ص۴۷؛ تفسیر الآلوسی، ج۱۷، ص۱۰۴و...
  28. مائده/ ۳.
  29. تفسیر مقاتل‌بن سلیمان، ج۲، ص۴۲۴؛ جامع البیان، ج۱۸، ص۲۱۱؛ تفسیر السمرقندی، ج۲، ص۵۲۱؛ تفسیر ابن ابی زمنین، ج۳، ص۲۴۲؛ تفسیر الثعلبی، ج۷، ص۱۱۴؛ تفسیر السمعانی، ج۳، ص۵۴۴–۵۴۵؛ تفسیر البغوی، ج۳، ص۳۵۴؛ تفسیر النسفی، ج۳، ص۱۵۴؛ تفسیر الرازی، ج۲۴، ص۲۶ و۳۳؛ تفسیر ابن عبد السلام،ج۲، ص۴۰۹؛ تفسیر القرطبی، ج۱۲، ص۳۰۰؛ تفسیر البیضاوی، ج۴، ص۱۹۸؛ تنویر المقباس من تفسیر ابن‌عباس، ص۲۹۸؛ تفسیر الجلالین، ص۴۶۷؛ تفسیر أبی السعود، ج۶، ص۱۹۱؛ فتح القدیر، ج۴، ص۴۷؛ أضواء البیان، ج۵, ص۵۵۳–۵۵۴.
  30. مثلاً اینکه آیه در مکه یا در اوایل هجرت در مدینه درباره صحابه نازل شده است. جامع البیان، ج۱۸، ص۲۱۲؛ تفسیر ثعلبی، ج۷، ص۱۱۵؛ احکام القرآن، ج۳، ص۴۰۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۳۱۲–۳۱۳؛ الدر المنثور، ج۵، ص۵۵.
  31. توبه/۳۳.
  32. تفسیر القرطبی، ج۱۲، ص۲۹۷.
  33. التفسیر الصافی، الفیض الکاشانی، تهران، مکتبة الصدر، ۱۴۱۶, ج۳, ص۴۴۴–۴۴۵.
  34. التفسیر الصافی، ج۳، ص۴۴۴–۴۴۵.
  35. نک: شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۰۰–۲۰۸.
  36. الدرالمنثور، ج۳، ص۱۶–۱۷.
  37. نک: تفسیر القرآن العظیم،ج۲، ص۱۵؛ محاسن التأویل، ج۴، ص۳۳؛ هر چند برخی از اهل‌سنت آنها را ضعیف دانسته یا از مفتریات شیعه شناخته‌اند، اما این دیدگاه مبنای علمی ندارد؛ چون افرادی که در سلسله سند این روایات آمده‌اند، از نظر رجال شناسان اهل‌سنت توثیق شده‌اند. به‌طور نمونه، علامه امینی تک‌تک رجال سندها را بر اساس موازین اهل‌سنت بررسی و توثیق کرده است: ر.ک. الغدیر، ج۱, ص۲۹۴–۲۹۸.
  38. نک: تذکرة الخواص، ص۳۷.
  39. نک: ینابیع المودة، ج۱، ص۳۴۳ و۳۴۷.