حدیث غدیر امامت امام علی و معصومین: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه غدیر
(صفحه‌ای تازه حاوی «سرچشمه هستى جهان مست على بود ***پيمانه عشق ازلى مست على بود مى‏خواست نبى دست خدا را بفشارد ***دستى كه خدا داد به او دست على بود(1) در سال دهم هجرت، بعد از اتمام حج (حجة الوداع) در «غديرخم» قبل از جحفه حادثه‏اى رخ داد كه مى‏توانست سعادت ابدى بشريت ر...» ایجاد کرد)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
سرچشمه هستى جهان مست على بود ***پيمانه عشق ازلى مست على بود
در سال دهم هجرت، بعد از اتمام حج (حجة الوداع) در «غدیرخم» قبل از جحفه حادثه‌ای رخ داد که می‌توانست سعادت ابدی بشریت را تضمین کند و برای همیشه، انسانها را از ضلالت و گمراهی نجات بخشد. به این جهت، داستان غدیر یک قصه تاریخی خاص نیست که زمان آن گذشته باشد و همین‌طور یک حادثه شخصی نیز نیست که پیامبر اکرم فقط علی علیه‌السلام را به عنوان وصی خود (آنچنان که شیعیان می‌گویند) یا به عنوان محبوب جامعه اسلامی (آنچنان که اهل سنّت می‌گویند) معرّفی نموده و در نتیجه تاریخ مصرف آن گذشته باشد، بلکه در غدیر خم تاریخ کل بشریت رقم خورد؛ چراکه امامت امامان در طول تاریخ مطرح و تبیین شد؛ حقیقتی که از امیر مؤمنان علیه‌السلام آغاز می‌شود و به مهدی صاحب الزمان علیه‌السلام منتهی می‌گردد.<ref>جواد خرمی.</ref>
مى‏خواست نبى دست خدا را بفشارد ***دستى كه خدا داد به او دست على بود(1)
 
در سال دهم هجرت، بعد از اتمام حج (حجة الوداع) در «غديرخم» قبل از جحفه حادثه‏اى رخ داد كه مى‏توانست سعادت ابدى بشريت را تضمين كند و براى هميشه، انسانها را از ضلالت و گمراهى نجات بخشد. به اين جهت، داستان غدير يك قصه تاريخى خاص نيست كه زمان آن گذشته باشد و همين‏طور يك حادثه شخصى نيز نيست كه پيامبر اكرم فقط على عليه‏السلام را به عنوان وصى خود (آنچنان كه شيعيان مى‏گويند) و يا به عنوان محبوب جامعه اسلامى (آنچنان كه اهل سنّت مى‏گويند) معرّفى نموده و در نتيجه تاريخ مصرف آن گذشته باشد، بلكه در غدير خم تاريخ كل بشريت رقم خورد؛ چراكه امامت امامان در طول تاريخ مطرح و تبيين شد؛ حقيقتى كه از امير مؤمنان عليه‏السلام آغاز مى‏شود و به مهدى صاحب الزمان عليه‏السلام منتهى مى‏گردد. مخالفان نيز اين را به خوبى فهميده‏اند؛ لذا از همان آغاز تلاش كردند (و در حدّى موفق شدند) كه داستان غدير را تأويل و توجيه نمايند؛ چرا كه اگر فقط امامت امير مؤمنان مطرح بود، ممكن بود به نوعى آن را پذيرا شوند، ولى از آنچه ترس داشتند و دارند، ادامه كار، و تداوم امامت و ولايت در طول تاريخ است كه سخت مخالفان را خلع سلاح مى‏كرده است. بنابراين، به سختى در مقابل آن قرار گرفتند و از اوّل زير بار نرفتند تا جلوى استمرار آن را نيز بگيرند.
== تأویل و توجیه جریان غدیر توسط مخالفان ==
شبيه آن چيزى كه در فدك اتفاق افتاد، كه از اوّل زير بار سخنان فاطمه زهرا عليهاالسلام نرفتند تا ناچار به پذيرش سخنان منطقى بعدى آن بانو نشوند.
مخالفان نیز این را به خوبی فهمیده‌اند؛ لذا از همان آغاز تلاش کردند (و در حدّی موفق شدند) که داستان غدیر را تأویل و توجیه نمایند؛ چرا که اگر فقط امامت امیرمؤمنان مطرح بود، ممکن بود به نوعی آن را پذیرا شوند، ولی از آنچه ترس داشتند و دارند، ادامه کار، و تداوم امامت و ولایت در طول تاریخ است که سخت مخالفان را خلع سلاح می‌کرده است؛ بنابراین، به سختی در مقابل آن قرار گرفتند و از اوّل زیر بار نرفتند تا جلوی استمرار آن را نیز بگیرند.
ابن ابى‏الحديد به اين نكته اشاره دارد، آنجا كه مى‏گويد: از استاد بزرگ و مدرس بغداد (على بن الفار) پرسيدم:
 
آيا زهرا عليهاالسلام در ادعاى خود [در مورد داستان فدك] راستگو بوده؟
شبیه آن چیزی که در فدک اتفاق افتاد، که از اوّل زیر بار سخنان فاطمه زهرا علیهاالسلام نرفتند تا ناچار به پذیرش سخنان منطقی بعدی آن بانو نشوند. ابن ابی‌الحدید به این نکته اشاره دارد، آنجا که می‌گوید: از استاد بزرگ و مدرس بغداد (علی بن الفار) پرسیدم: آیا زهرا علیهاالسلام در ادعای خود [در مورد داستان فدک] راستگو بوده؟
استادم گفت: بلى!
 
گفتم: خليفه مى‏دانست او زنى راستگوست؟
استادم گفت: بلی! گفتم: خلیفه می‌دانست او زنی راستگوست؟
گفت: بلى!
 
گفتم: پس چرا خليفه حق مسلّم او را در اختيارش نگذاشت؟
گفت: بلی! گفتم: پس چرا خلیفه حق مسلّم او را در اختیارش نگذاشت؟ در این موقع، استاد لبخندی زد و با کمال وقار گفت: اگر آن روز سخن او را می‌پذیرفت، و روی این جهت که او یک زن راستگو [و معصومه] بود، بدون در خواست شاهد، فدک را به وی بازمی‌گردانید، فردا او از این موقعیّت به سود شوهر خود علی استفاده می‌کرد و می‌گفت: خلافت مربوط به شوهرم علی است، و او در این موقع، ناچار بود خلافت را به علی تفویض کند؛ زیرا او را (با این اقدام خود) راستگو دانسته بود، ولی خلیفه برای اینکه باب تقاضا و مناظرات بسته شود، او را از حق مسلّم خود ممنوع [و محروم] ساخت.<ref>شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۸۴؛ ر.ک: پژوهشی عمیق پیرامون زندگی علی علیه‌السلام، ص ۳۱۳–۳۱۴.</ref>
در اين موقع، استاد لبخندى زد و با كمال وقار گفت: اگر آن روز سخن او را مى‏پذيرفت، و روى اين جهت كه او يك زن راستگو [و معصومه] بود، بدون در خواست شاهد، فدك را به وى باز مى‏گردانيد، فردا او از اين موقعيّت به سود شوهر خود على استفاده مى‏كرد و مى‏گفت: خلافت مربوط به شوهرم على است، و او در اين موقع، ناچار بود خلافت را به على تفويض كند؛ زيرا او را (با اين اقدام خود) راستگو دانسته بود، ولى خليفه براى اينكه باب تقاضا و مناظرات بسته شود، او را از حق مسلّم خود ممنوع [و محروم] ساخت.(2)
 
همين قصه درباره امامت تكرار شد؛ از اوّل زير بار «الف» امامت نرفتند تا از «با» و «تا» و... نيز شانه خالى كنند.
همین قصه درباره امامت تکرار شد؛ از اوّل زیر بار «الف» امامت نرفتند تا از «با» و «تا» و… نیز شانه خالی کنند.
آنچه پيش رو داريد، اثبات اجمالى اين ادعاست كه در خطبه غدير، ماندگارترين سند امامت، اثبات امامت تمامى امامان دوازده‏گانه عليهم‏السلام مطرح است، نه فقط امامت امير مؤمنان على عليه‏السلام .
 
دوازده امام در منابع اهل سنت
آنچه پیش رو دارید، اثبات اجمالی این ادعاست که در خطبه غدیر، ماندگارترین سند امامت، اثبات امامت تمامی امامان دوازده‌گانه علیهم‌السلام مطرح است، نه فقط امامت امیر مؤمنان علی علیه‌السلام.
در آغاز لازم است اين نكته را يادآور شويم كه انتخاب امامان دوازده‏گانه با نام و نشان به امر الهى توسط پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله اختصاص به منابع شيعه ندارد، بلكه در منابع اهل سنت نيز رواياتى در اين زمينه وارد شده است كه به نمونه‏هايى اشاره مى‏شود.
 
الف. رواياتى كه امامان را دوازده نفر معرّفى مى‏كند
== دوازده امام در منابع اهل سنت ==
1. در صحيح مسلم از جابر بن سمره نقل شده كه پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمودند: «لا يَزالُ هذَا الاَْمْرُ عَزيزا اِلى اِثْنى عَشَرَ خَليفَةً... كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ؛(3) پيوسته امر امامت خواهد بود با وجود دوازده خليفه... كه همگى آنان از قريش مى‏باشند
در آغاز لازم است این نکته را یادآور شویم که انتخاب امامان دوازده‌گانه با نام و نشان به امر الهی توسط پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله اختصاص به منابع شیعه ندارد، بلکه در منابع اهل سنت نیز روایاتی در این زمینه وارد شده است که به نمونه‌هایی اشاره می‌شود.
2. شعبى از مسروق نقل كرده كه ما نزد عبدالله بن مسعود نشسته بوديم، در حالى كه او براى ما قرآن مى‏خواند. مردى به او گفت: آيا از رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله پرسيديد كه چند نفر بر اين امت خلافت خواهند كرد؟ عبدالله در جواب گفت: بلى، ما پرسيديم «فَقالَ اِثْنا عَشَرَ بِعَدَدِ نُقَباءِ بَنى اِسْرائيلَ؛(4) پس فرمود: دوازده نفر به تعداد پيشوايان بنى اسرائيل
 
در صحيح بخارى نيز آمده كه پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود:«يَكُونُ بَعْدى اِثْنا عَشَرَ اَميرا... كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ؛(5) بعد از من [براى امت] دوازده امير خواهد بود كه همگى آنها از قريش هستند.»
=== الف. روایاتی که امامان را دوازده نفر معرّفی می‌کند ===
ب. رواياتى كه به اسم ائمه تصريح دارند
۱. در صحیح مسلم از جابر بن سمره نقل شده که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: {{متن عربی|لا يزالُ هذَا الاْمْرُ عَزيزا اِلي اثْنَيْ عَشَرَ خَلِيفَة… كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيشٍ}}؛<ref>صحیح مسلم، ج ۳، ص ۱۴۵۳.</ref> پیوسته امر امامت خواهد بود با وجود دوازده خلیفه… که همگی آنان از قریش می‌باشند
علاوه بر منابع بى‏شمار شيعه، در مدارك اهل سنت نيز (با همه كنترلهايى كه انجام پذيرفته) رواياتى داريم كه در آنها به نام مبارك ائمه اطهار عليهم‏السلام تصريح شده است كه به دو مورد اشاره مى‏شود:
 
1. جوينى نقل كرده كه نعثل يهودى به پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله عرض كرد: از وصى خود به ما خبر بده؛ چرا كه براى تمامى پيامبران وصى و جانشين بوده است، و نبى ما يوشع بن نون را وصى خود قرار داد.
۲. شعبی از مسروق نقل کرده که ما نزد عبدالله بن مسعود نشسته بودیم، در حالی که او برای ما قرآن می‌خواند.
پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله در جواب فرمود: همانا وصى و خليفه بعد از من على بن ابى طالب [ عليهماالسلام ] است و بعد از او دو فرزندش حسن و حسين [ عليهماالسلام ] و بعد از آن دو، نه امام ديگر از صلب حسين[ عليه‏السلام ] هستند. نعثل مى‏گويد: اى محمد[ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ] نام آن نه نفر را برايم بگو! پيامبر هم نام يكايك آنها را بيان كرد(6)
 
2. خوارزمى از سلمان نقل مى‏كند: به حضور پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله شرفياب شديم كه حسين عليه‏السلام در آغوش او بود. چشمان او را بوسيد و فرمود: «اِنَّكَ سَيِّدٌ اَبُو سادَةٍ، اِنَّكَ اِمامٌ ابْنُ اِمامٍ اِنَّكَ حُجّةٌ ابْنُ حُجَّةٍ اَبُو حُجَجٍ تِسْعَةٍ مِنْ صُلْبِكَ، تاسِعُهُمْ قائِمُهُمْ؛(7) به راستى تو سيد و پدر سادات هستى، تو خود امام و فرزند امام هستى، تو خود حجت و فرزند حجت [خدايى] و پدر نه حجت از نسل خود هستى كه نهمين آنها قائم آنهاست.»
مردی به او گفت: آیا از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله پرسیدید که چند نفر بر این امت خلافت خواهند کرد؟
هر چند با تأسف بايد گفت كه عده‏اى از راويان و مورخان اهل سنت براى سرپوش گذاشتن بر واقعيات از نقل اين گونه روايات فرار كرده‏اند، و برخى از آنهايى هم كه نقل كرده‏اند، توجيهات غير قابل قبولى براى آن ارائه نموده‏اند؛ در حالى كه احاديث فوق و مشابه آن جز با عقائد شيعه اثناعشرى با هيچ عقيده و مذهبى سازگارى ندارد.
 
تصريح به امامت امامان در خطبه غدير
عبدالله در جواب گفت: بلی، ما پرسیدیم.
آنچه نوعا در اذهان مردم حتى شيعيان جاگرفته اين مطلب است كه در غديرخم، پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فقط امير مؤمنان عليه‏السلام را به عنوان وصى و جانشين خود انتخاب كرد، در حالى كه آن حضرت بر امامت تمامى امامان تصريح كرد؛ آن هم در بخشهاى متعدد خطبه غدير كه به نمونه‏هايى اشاره مى‏شود.
 
1. امامت در ذريه على (عليه‏السلام)
پس فرمود: {{متن عربی|فَقالَ اِثْنا عَشَرَ بِعَدَدِ نُقَباءِ بَنِي إِسْرَائِيل‏|ترجمه= «دوازده نفر به تعداد پیشوایان بنی اسرائیل}}<ref>مسند احمد حنبل، ج ۶، ص ۳۲۱؛ ر.ک. مجمع الزوائد، ج ۵، ص ۱۹۰؛ مسند ابویعلی موصلی، ج ۸، ص ۴۴۴.</ref>
«... ثُمَّ مِنْ بَعْدى عَلِىٌّ وَليُّكُمْ وَ اِمامُكُمْ بِاَمْرِاللّهِ رَبُّكُمْ ثُمَّ الاِْمامَةُ فى ذُرّيَّتى مِنْ وُلْدِهِ اِلى يَوْمِ تَلْقَوْنَ اللّهَ عَزَّ اِسْمُهُ وَ رَسُولُهُ؛(8) سپس بعد از من على ولى شما و امام شما به فرمان خداست. سپس امامت در نسل من از فرزندان على عليه‏السلام تا روزى كه خدا و رسولش را ملاقات كنيد، مى‏باشد
 
در فراز ديگر فرمود: «مَعاشِرَ النّاسِ اِنَّ عَليّا وَ الطَّيّبينَ مِنْ وُلْدى هُمُ الثِّقْلُ الاَْصْغَرُ... اَلا اِنَّهُمْ اُمَناءُ اللّهِ فى خَلْقِهِ وَ حُكَماؤهُ فى اَرْضِهِ، اَلا وَ قَدْ اَدَّيْتُ، اَلا وَ قَدْ بَلَّغْتُ، اَلا وَ قَدْ اَسْمَعْتُ، اَلا وَ قَدْ اَوْ ضَحْتُ، اَلا وَ اِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ قالَ وَ اَنَا قُلْتُ عَنِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ؛(9) اى مردم! به راستى على عليه‏السلام و پاكانى از فرزندانم، ثقل اصغر هستند... بيدار باشيد! آنها امينان خدا در ميان خلق خدا هستند، و فرمانروايان خدا در روى زمين. بيدار باشيد! به حقيقت من انجام دادم، بيدار باشيد! كه من رساندم، بيدار باشيد! كه من بگوش شما رساندم، بيدار باشيد! كه من آشكار كردم، بيدار باشيد! كه به راستى خداى عزيز و جليل فرمود و من نيز از طرف خداى عزيز و جليل گفتم.»
۳. در صحیح بخاری نیز آمده که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: {{متن عربی|يكونُ بَعْدي اِثْنا عَشَرَ اَميرا… كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْش‏}}<ref>صحیح بخاری، ج ۹، ص ۱۰۱.</ref> بعد از من [برای امت] دوازده امیر خواهد بود که همگی آنها از قریش هستند.»
الله اكبر از اين همه تأكيد و سبحان‏الله از مردمى كه اين گونه قضايا را انكار كردند.
 
2. امامت در نسل پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله
=== ب. روایاتی که به اسم ائمه تصریح دارند ===
در فراز ديگر از خطبه غدير فرمود:«مَعاشِرَ النّاسِ اِنّى اَدَعُها اِمامَةً وَ وِراثَةً فى عَقِبِى اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ وَ قَدْ بَلَّغْتُ ما اُمِرْتُ بِتَبْلِيغِهِ حُجَّةً عَلى كُلِّ حاضِرٍ وَ غائِبٍ وَ عَلى كُلِّ اَحَدٍ مِمَّنْ شَهِدَ اَوْ لَمْ يَشْهَدْ؛(10) اى مردم! من امر خلافت را به عنوان امامت و وراثت در نسل خود تا روز قيامت به وديعه مى‏سپارم، و من ابلاغ كردم آنچه را مأمور به ابلاغش بودم تا حجت باشد بر حاضر و غائب و بر همه كسانى كه حضور دارند يا ندارند.»
علاوه بر منابع بی‌شمار شیعه، در مدارک اهل سنت نیز (با همه کنترل‌هایی که انجام پذیرفته) روایاتی داریم که در آنها به نام مبارک ائمه اطهار علیهم‌السلام تصریح شده است که به دو مورد اشاره می‌شود:
3. قرآن و معرّفى امامان
 
در ادامه خطبه مى‏فرمايد: «مَعاشِرَ النّاسِ الْقُرْآنُ يُعَرِّفُكُمْ اَنَّ الاَْئِمَّةَ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ وَ عَرَّفْتُكُمْ اَنَّهُمْ مِنّى وَ مِنْهُ حَيْثُ يَقُولُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ «كَلِمَةً باقِيَةً فى عَقِبِهِ»(11) وَ قُلْتُ: لَنْ تَضِلُّوا ما اِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِما؛(12) اى مردم! قرآن معرّفى مى‏كند كه امامان بعد از او (على) فرزندان او هستند و من نيز به شما فهماندم كه آنان از [نسل] من و او هستند، آنجا كه خداوند عزيز و جليل مى‏فرمايد: «كلمه پاينده‏اى در نسل او» و من گفتم: اگر به آن دو (قرآن و ائمه) تمسك كنيد، هرگز گمراه نمى‏شويد
۱. جوینی نقل کرده که نعثل یهودی به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله عرض کرد: از وصی خود به ما خبر بده؛ چرا که برای تمامی پیامبران وصی و جانشین بوده است، و نبی ما یوشع بن نون را وصی خود قرار داد.
4. گرفتن بيعت براى همه امامان
 
غالبا تصور بر اين است كه در غديرخم فقط براى على عليه‏السلام بيعت گرفته شد، و حال آنكه حضرت دستور داد به نام تمامى امامان دوازده‏گانه بيعت گرفته شود، و اين درخواست را در چند قسمت خطبه مطرح نمود. در يكجا مى‏فرمايد: «مَعاشِرَ النّاسِ اِنَّكُمْ اَكْثَرُ مِنْ اَنْ تُصافِقُونى بِكَفٍّ واحِدَةٍ فى وَقْتٍ واحِدٍ وَ اَمَرَنِىَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ اَنْ آخُذَ مِنْ اَلْسِنَتِكُمُ الاِْقْرارَ بِما عَقَدْتُ لِعَلِىٍّ مِنْ اِمْرَةِ الْمُؤْمِنينَ، وَ مَنْ جاءَ بَعْدَهُ مِنَ الاَْئِمَّةِ مِنّى وَ مِنْه عَلى [ما[ اَعْلَمْتُكُمْ اَنَّ ذُرّيَّتى مِنْ صُلْبِهِ؛(13) اى مردم! شما بيش از آن هستيد كه با يك دست و در يك زمان با من دست دهيد، و خداى عزيز و جليل دستور داده كه از زبان شما اقرار بگيرم به آنچه از امارت مؤمنين براى على عليه‏السلام و امامانى بعد از او كه از من و از او هستند، منعقد نمودم، طبق آنچه به شما اعلام كردم كه فرزندان من از نسل او هستند.»
پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در جواب فرمود:
آن‏گاه دستور داد كه اين گونه بيعت كنيد: «اِنّا سامِعُونَ مُطيعُونَ راضُونَ مُنقادُونَ لِما بَلَّغْتَ عَنْ رَبِّنا وَ رَبِّكَ فى اَمْرِ عَلِىٍّ وَ اَمْرِ وُلْدِهِ مِنْ صُلْبِهِ مِنَ الاَْئِمَّةِ نُبايِعُكَ عَلى ذلِكَ بقُلُوبِنا وَ اَنْفُسِنا وَ اَلْسِنَتِنا وَ اَيْدينا، على ذلِكَ نَحيا وَ نَمُوتُ وَ نُبْعَثُ، لا نُغَيِّرُ وَلا نُبَدِّلُ وَلا نَشُكُّ وَلا نَرْتابُ وَلا نَرْجِعُ عَنْ عَهْدٍ وَلا نَنْقُضُ الْميثاقَ وَ نُطيعُ اللّهَ وَ نُطيعُكَ وَ عَليًّا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ وَ وُلْدَهُ الاَْئِمَّةَ الَّذينَ ذَكَرْتَهُمْ مِنْ ذُرّيَّتِكَ مِنْ صُلْبِهِ بَعْدَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ؛(14) به راستى ما شنيديم و اطاعت مى‏كنيم و راضى هستيم در مقابل آنچه از پروردگار ما و پروردگارت به ما درباره على و فرزندانش از امامان رساندى. بر اين [خلافت] با دلها و جانها و زبانها و دستهايمان بيعت مى‏كنيم و بر همين [بيعت] زندگى مى‏كنيم و مى‏ميريم و زنده مى‏شويم. تغيير و تبديل [در اين بيعت] ايجاد نمى‏كنيم و شك و ترديد به خود راه نمى‏دهيم، و [هرگز] از عهدى بر نمى‏گرديم و اين ميثاق پيمان] را نقض نمى‏كنيم، و خدا و تو و على اميرمؤمنان و فرزندان او را كه امام هستند، اطاعت مى‏كنيم؛ همان فرزندانى كه يادآور شدى از ذريه تو از نسل على بعد از حسن و حسين عليهماالسلام هستند.»
 
بعد از بيان مقام و شأن و منزلت حسنين عليهماالسلام مجددا فرمود: «فَقُولُوا اَطَعْنَا اللّهَ بِذالِكَ وَ اِيّاكَ وَ عَلِيًّا وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ الاَْئِمَّةَ الَّذينَ ذَكَرْتَ عَهْدا وَ ميثاقا مَأْخُوذا... ؛(15) پس بگوييد خدا را در اين [خلافت] و تو و على و حسن و حسين و امامانى را كه نام بردى، اطاعت مى‏كنيم به عنوان عهد و ميثاق گرفته شده...
همانا وصی و خلیفه بعد از من علی بن ابی طالب [علیهماالسلام] است و بعد از او دو فرزندش حسن و حسین [علیهماالسلام] و بعد از آن دو، نه امام دیگر از صلب حسین[علیه‌السلام] هستند.
خدايا پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله از آينده چه مى‏دانست كه اين همه بر گرفتن بيعت و عهد تأكيد مى‏كرد! و از چهره برخى منافقان و كج‏انديشان چه خوانده بود كه اين همه بر عدم تخلف از بيعت سماجت و اصرارمى ورزيد!
 
آينده‏اى نه چندان دور، حق را به پيغمبر داد، و دغدغه و نگرانى او را درست و به جا اعلام كرد؛ درست بعد از رحلت پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ، آن‏گاه كه در سقيفه جمع شدند و گفتند: چه كسى بايد خليفه رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله باشد! واعجبا از اين همه خيره‏سرى و ناديده گرفتن واقعيات!
نعثل می‌گوید: ای محمد نام آن نه نفر را برایم بگو! پیامبر هم نام یکایک آنها را بیان کرد<ref>فرائد السمطین، ج ۲، ص ۱۳۴.</ref>
اما پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله وظيفه داشت مأموريت الهى خويش را به وجه احسن و اتم انجام دهد، لذا باز در ادامه خطبه فرمود: «مَعاشِرَ النّاسِ فَاتَّقُوا اللّهَ وَ بايِعُوا عَلِيًّا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ عليه‏السلام وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ الاَْئِمَّةَ عليهم‏السلام كَلِمَةً طَيِّبَةً باقِيَةً، يُهْلِكُ اللّهُ مَنْ غَدَرَ وَ يَرْحَمُ مَنْ وَفى؛(16) اى مردم! پس، از خدا بترسيد و با على امير مؤمنان و حسن و حسين و امامان عليهم‏السلام به عنوان كلمه پاكيزه باقيه، بيعت كنيد! هر كس حيله كند، خداوند او را هلاك مى‏كند و هر كس وفا كند، مورد رحمت الهى قرار مى‏گيرد.»
 
5. اعلان برنامه خاتم الاوصياء صلى‏الله‏عليه‏و‏آله
۲. خوارزمی از سلمان نقل می‌کند: به حضور پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله شرفیاب شدیم که حسین علیه‌السلام در آغوش او بود. چشمان او را بوسید و فرمود:
پيامبر دورانديش و آينده‏نگر اسلام نه تنها خط امامت را در طول تاريخ ترسيم كرد، و بر پايبندى به آن از مردم بيعت گرفت، بلكه حسن ختام هستى را كه با آخرين وصى او و ظهورش تحقق مى‏يابد نيز به مردم آن زمان، بلكه به بشريت گوشزد نمود و با صوت جلى فرياد كشيد: «مَعاشِرَ النّاسِ اِنّى نَبِىٌّ وَ عَلِىٌّ وَصِىٌّ، اَلا اِنَّ خاتَمَ الاَْئِمَّةِ مِنَّا الْقائِمُ الْمَهْدِىُّ اَلا اِنَّهُ الظّاهِرُ عَلَى الدّينِ، اَلا اِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظّالِمينَ، اَلا اِنّهُ فاتِحُ الْحُصُونِ وَ هادِمُها اَلا اِنَّهُ قاتِلُ كُلِّ قَبيلَةٍ مِنْ اَهْلِ الشِّرْكِ، اَلا اِنَّهُ الْمُدْرِكُ بِكُلِّ ثارٍ لِاَوْلِياءِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ اَلا اِنَّهُ النّاصِرُ لِدينِ اللّهِ؛(17)اى مردم! به راستى من نبى، و على وصى من است. بدانيد كه آخرين امامان ما مهدى قائم است. بيدار باشيد او غالب بر اساس دين، او انتقام گيرنده از ظالمين، او فاتح قلعه‏ها و منهدم كننده آنها، و كشنده هر قبيله‏اى از اهل شرك است. اوست كه انتقام دوستان خداى عزيز و جليل را مى‏گيرد و دين خدا را يارى مى‏كند
 
و در ادامه فرمود: «اوست كه از درياى عميق [معرفت] آب بر مى‏دارد، و هر صاحب فضل را با فضلش و صاحب جهالت را با جهلش قسمت مى‏دهد. بيدار باشيد! او برگزيده خدا، وارث هر علم، و محيط به آن است. اوست كه از خداوند خبر مى‏دهد،... اوست حجت باقى مانده كه بعد از او حجتى نيست و حق جز در نزد او يافت نشود، و نورى جز با او نيست. اوست پيروز شكست‏ناپذير و ولى خدا و حاكم الهى در ميان خلق در روى زمين....»
{{متن عربی|اِنَّك سَيدٌ اَبُو سادَةٍ، اِنَّك اِمامٌ ابْنُ اِمامٍ اِنَّك حُجّةٌ ابْنُ حُجَّةٍ اَبُو حُجَجٍ تِسْعَةٍ مِنْ صُلْبِكَ تاسِعُهُمْ قائِمُهُمْ}}؛<ref>مقتل الحسین علیه‌السلام، ج ۱، ص ۱۴۶.</ref> به راستی تو سید و پدر سادات هستی، تو خود امام و فرزند امام هستی، تو خود حجت و فرزند حجت [خدایی] و پدر نُه حجت از نسل خود هستی که نهمین آنها قائم آنهاست.»
6. رستگارى در گرو اطاعت از امامان
 
پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله بخش پايانى خطبه را با اين جملات تزيين بخشيد: «مَعاشِرَ النّاسِ مَنْ يُطِعِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ عَلِيًّا وَ الاَْئِمَّةَ الَّذينَ ذَكَرْتُهُمْ فَقَدْ فازَ فَوزا عَظيما؛(18) اى مردم! هر كس خدا و رسولش و على و امامانى را كه ذكر كردم، اطاعت كند، به رستگارى بزرگ دست يافته است.»
هر چند با تأسف باید گفت که عده‌ای از راویان و مورخان اهل سنت برای سرپوش گذاشتن بر واقعیات از نقل این گونه روایات فرار کرده‌اند، و برخی از آنهایی هم که نقل کرده‌اند، توجیهات غیرقابل قبولی برای آن ارائه نموده‌اند؛ در حالی که احادیث فوق و مشابه آن جز با عقائد شیعه اثناعشری با هیچ عقیده و مذهبی سازگاری ندارد.
راوى در ذيل خطبه چنين نقل مى‏كند: «فَنادَتْهُ الْقَوْمُ: نَعَمْ سَمِعْنا وَ اَطَعْنا اَمْرَ اللّهِ وَ اَمْرَ رَسُولِهِ بِقُلُوبِنا وَ اَلْسِنَتِنا وَ اَيْدينا وَ تَداكُوا عَلى رَسُولِ اللّهِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله وَ عَلى عَلِىٍّ عليه‏السلام وَ صافَقُوا بِاَيْديهِمْ فَكانَ اَوَّلُ مَنْ صافَقَ رَسُولَ اللّهِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله الاَْوَّلَ وَ الثّانِىَ وَ الثّالِثَ وَ الرّابِعَ وَ الْخامِسَ، وَ باقِى الْمُهاجِرينَ وَ الاَْنْصارِ وَ باقِى النّاسِ عَنْ اخِرِهِمْ عَلى قَدْرِ مَنازِلِهِمْ...؛(19) پس مردم [يكصدا] گفتند: بله، فرمان خدا و رسولش را با دل و زبان و دستمان شنيديم و اطاعت كرديم، و [آن گاه] بر رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله و على عليه‏السلام [براى بيعت] هجوم بردند و دست دادند، و اوّل كسانى كه با رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله بيعت كردند، اولى و دومى و سومى و چهارمى و پنجمى بودند، و باقى مهاجران و انصار و بقيه مردم، بعد از آنها به ترتيب منزلت بيعت كردند
 
در پايان، جا دارد به ژرف انديشى علامه امينى از عمق جان تحسين گفت كه آن همه براى حديث و خطبه غدير و تبيين منابع و روات و شاعران آن سرمايه گذارى كرد؛ چرا كه او به خوبى فهميده بود كه جريان غدير خلاصه تاريخ بشريت و تعيين سرنوشت آدميت در طول تاريخ است و غديرخم اثبات امامت و ولايت امامان معصوم عليهم‏السلام براى تمام انسانهاست.
== تصریح به امامت امامان در خطبه غدیر ==
___________________________________________________
آنچه نوعاً در اذهان مردم حتی شیعیان جاگرفته این مطلب است که در غدیرخم، پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فقط امیر مؤمنان علیه‌السلام را به عنوان وصی و جانشین خود انتخاب کرد، در حالی که آن حضرت بر امامت تمامی امامان تصریح کرد؛ آن هم در بخشهای متعدد خطبه غدیر که به نمونه‌هایی اشاره می‌شود.
1. اصول مداحى، ج 1، ص 678.
 
2. شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، ج 16، ص 284؛ ر. ك: پژوهشى عميق پيرامون زندگى على عليه‏السلام ، ص 313 ـ 314.
=== ۱. امامت در ذریه علی (علیه‌السلام) ===
3. صحيح مسلم، ج 3، ص 1453.
 
4. مسند احمد حنبل، ج 6، ص 321؛ ر. ك: مجمع الزوائد، ج 5، ص 190؛ مسند ابوبعلى موصلى، ج 8، ص 444.
فراز اول{{متن عربی|... ثُمَ مِنْ بَعْدِي عَلِيٌ وَلِيُّكُمْ وَ إِمَامُكُمْ بِأَمْرِ اللَّهِ مِنْ رَبِّكُمْ ثُمَّ الْأَئِمَّةُ الَّذِينَ مِنْ صُلْبِهِ إِلَى يَوْمِ يَلْقَوْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ}}<ref>بحار الانوار، ج ۷، ص ۲۰۷–۲۰۸؛ ر.ک. ج ۱۵، ص ۳۷۵–۳۷۶.</ref> سپس بعد از من علی ولی شما و امام شما به فرمان خداست. سپس امامت در نسل من از فرزندان علی علیه‌السلام تا روزی که خدا و رسولش را ملاقات کنید، می‌باشد
5. صحيح بخارى، ج 9، ص 101.
 
6. فرائد السمطين،  ج 2، ص 134.
فراز دوم
7. مقتل الحسين عليه‏السلام ، ج 1، ص 146.
 
8. بحار الانوار، ج 7، ص 207 ـ 208؛ ر. ك: ج 15، ص 375 ـ 376.
{{متن عربی|مَعاشِرَ النّاسِ اِنَّ عَليّا وَ الطَّيّبينَ مِنْ وُلْدي هُمُ الثِّقْلُ الاْصْغَرُ… اَلا اِنَّهُمْ اُمَناءُ اللّهَ ّ فِي خَلْقِهِ وَحُكَمَاؤُهُ فِي أَرْضِهِ أَلَا وَ قَدْ أَدَّيْتُ أَلا وَ قَدْ بَلَّغْتُ، اَلا وَ قَدْ اَسْمَعْتُ، اَلا وَ قَدْ اَوْ ضَحْتُ، اَلا وَ اِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ قالَ وَ اَنَا قُلْتُ عَنِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ}}؛<ref>بحار الانوار، ج ۳۷، ص ۲۰۹.</ref> ای مردم! به راستی علی علیه‌السلام و پاکانی از فرزندانم، ثقل اصغر هستند… بیدار باشید! آنها امینان خدا در میان خلق خدا هستند، و فرمانروایان خدا در روی زمین. بیدار باشید! به حقیقت من انجام دادم، بیدار باشید! که من رساندم، بیدار باشید! که من بگوش شما رساندم، بیدار باشید! که من آشکار کردم، بیدار باشید! که به راستی خدای عزیز و جلیل فرمود و من نیز از طرف خدای عزیز و جلیل گفتم.»
9. بحار الانوار، ج 37، ص 209.
 
10. همان، ص 211.
الله اکبر از این همه تأکید و سبحان‌الله از مردمی که این گونه قضایا را انکار کردند.
11. زخرف / 28.
 
12. بحار الانوار، ج 37، ص 215.
=== ۲. امامت در نسل پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله ===
13. همان، ص 215.
 
14. همان.
در فراز دیگر از خطبه غدیر فرمود: {{متن عربی|مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنِّي أَدَعُهَا إِمَامَةً وَ وِرَاثَةً فِي عَقِبِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ قَدْ بَلَّغْتُ مَا بَلَّغْتُ حُجَّةً عَلَى كُلِّ حَاضِرٍ وَ غَائِبٍ وَ عَلَى كُلِّ أَحَدٍ مِمَّنْ شَهِدَ أَوْ لَمْ يَشْهَدْ}}؛<ref>همان، ص ۲۱۱.</ref> ای مردم! من امر خلافت را به عنوان امامت و وراثت در نسل خود تا روز قیامت به ودیعه می‌سپارم، و من ابلاغ کردم آنچه را مأمور به ابلاغش بودم تا حجت باشد بر حاضر و غائب و بر همه کسانی که حضور دارند یا ندارند.»
15. همان، ج 37، ص 219؛ ر. ك: عوالم، ج 15، ص 328 ـ 379؛ الغدير، ج 1، ص 40 ـ 99.
=== ۳. قرآن و معرّفی امامان ===
16. بحار الانوار، ج 37، ص 212.
 
17. همان، ص 214.
در ادامه خطبه می‌فرماید:{{متن عربی|مَعَاشِرَ النَّاسِ الْقُرْآنُ يُعَرِّفُكُمْ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ وَ عَرَّفْتُكُمْ أَنَّهُمْ مِنِّي وَ مِنْهُ حَيْثُ يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَل‏}}:{{متن قرآن|کَلِمَةً باقِیَةً فِی عَقِبِه‏}}<ref>زخرف / ۲۸.</ref> {{متن عربی|وَ قُلْتُ لَنْ تَضِلُّوا مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا}}؛<ref>بحار الانوار، ج ۳۷، ص ۲۱۵.</ref> ای مردم! قرآن معرّفی می‌کند که امامان بعد از او (علی) فرزندان او هستند و من نیز به شما فهماندم که آنان از [نسل] من و او هستند، آنجا که خداوند عزیز و جلیل می‌فرماید: «کلمه پاینده‌ای در نسل او» و من گفتم: اگر به آن دو (قرآن و ائمه) تمسک کنید، هرگز گمراه نمی‌شوید
18. همان، ص 217؛ الغدير، ج 1، ص 340.
=== ۴. گرفتن بیعت برای همه امامان ===
19. همان دو مأخذ پيشين.
 
فهرست منابع و مآخذ
غالباً تصور بر این است که در غدیرخم فقط برای علی علیه‌السلام بیعت گرفته شد، و حال آنکه حضرت دستور داد به نام تمامی امامان دوازده‌گانه بیعت گرفته شود، و این درخواست را در چند قسمت خطبه مطرح نمود. در یکجا می‌فرماید: {{متن عربی|مَعَاشرَ النَّاسِ إنَّكُمْ أكْثَرُ مِنْ أن تُصافِقُوني بِكَفٍ وَاحِدَةٍ وَ أَمَرَني اللَّهُ أَنْ آخُذَ مِنْ الْسِنَتِكُمْ اْلإقْرَارَ بِمَا عَقَدْتُ لِعَليّ عَلَيْهِ السَّلَامُ مِنْ إمْرَةِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ جَاءَ بَعْدَهُ مِنَ اْلأَئِمَّةِ مِنِّي وَ مِنْهُ عَلَى مَا أَعْلَمْتُكُمْ أَنَّ ذُرِّيَتي مِنْ صُلْبِه‏|ترجمه=ای مردم! شما بیش از آن هستید که با یک دست و در یک زمان با من دست دهید، و خدای عزیز و جلیل دستور داده که از زبان شما اقرار بگیرم به آنچه از امارت مؤمنین برای علی علیه‌السلام و امامانی بعد از او که از من و از او هستند، منعقد نمودم، طبق آنچه به شما اعلام کردم که فرزندان من از نسل او هستند.}}<ref>همان، ص ۲۱۵.</ref>
اصول مداحى؛ اعظم السادات ناصری نژاد، قم: نصایح، 1386ش.
 
شرح نهج البلاغه؛ ابن ابى الحدید معتزلی، م656ق، قم: مکتبة آیت الله المرعشی النجفی،1404ق.
آن‌گاه دستور داد که این گونه بیعت کنید:
بحارالانوار؛ محمدباقر مجلسى، م1110ق، بیروت: داراحیاء التراث العربى، مؤسسة الوفا، 1403ق.
 
صحیح مسلم؛ مسلم بن حجاج نیشابوری، م261ق، بیروت: داراحیاء التراث العربی، بی¬تا.
{{متن عربی|إنَّا سَامِعُونَ مُطِيعُونَ رَاضُونَ مُنْقَادُونَ لِمَا بَلَّغْتَ عَنْ رَبِّنَا وَ رَبِّكَ فيِ أَمْرِ عَلِيّ وَ أَمْرِ وُلْدِهِ مِنْ صُلْبِهِ مِنَ اْلأَئِمَّةِ نُبَايِعُكَ عَلَى ذلِكَ بِقُلُوبِنَا وَ أَنْفُسِنَا وَ أَلْسِنَتِنَا وَ أَيْدِيَنَا عَلَى ذلِكَ نَحْيى وَ نَمُوتُ وَ نُبْعَثُ وَ لَا نُغَيِّرُ وَ لَا نُبَدِّلُ وَ لَا نَشُكُّ وَ لَا نَرْتَابُ وَ لَا نَرْجِعُ عَنْ عَهْدٍ وَ لَا نَنْقُضُ الْمِيثَاقَ وَ نُطِيعُ اللَّهَ وَ نُطِيعُكَ وَ عَلِيّاً أمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ وُلْدَهُ اْلأَئِمَّةَ عَلَيْهُمُ السَّلَامُ الَّذِينَ ذَكَرْتَهُمْ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ مِنْ صُلْبِهِ بَعْدَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلَام‏|ترجمه=به راستی ما شنیدیم و اطاعت می‌کنیم و راضی هستیم در مقابل آنچه از پروردگار ما و پروردگارت به ما درباره علی و فرزندانش از امامان رساندی. بر این [خلافت] با دلها و جانها و زبانها و دستهایمان بیعت می‌کنیم و بر همین [بیعت] زندگی می‌کنیم و می‌میریم و زنده می‌شویم. تغییر و تبدیل [در این بیعت] ایجاد نمی‌کنیم و شک و تردید به خود راه نمی‌دهیم، و [هرگز] از عهدی بر نمی‌گردیم و این میثاق پیمان] را نقض نمی‌کنیم، و خدا و تو و علی امیرمؤمنان و فرزندان او را که امام هستند، اطاعت می‌کنیم؛ همان فرزندانی که یادآور شدی از ذریه تو از نسل علی بعد از حسن و حسین علیهماالسلام هستند.}}؛<ref>همان.</ref>
مسند أحمد بن حنبل؛ أحمد بن حنبل الشیبانی، م241ق، مصر: مؤسسة قرطبة، بی¬تا.
 
صحيح بخاري؛ محمد بن اسماعیل بخاری، م 256ق، دمشق: دارطوق النجاة، اول، 1422ق.
بعد از بیان مقام و شأن و منزلت حسنین علیهماالسلام مجدداً فرمود:  
پژوهشى عميق پيرامون زندگى على عليه‏السلام ؛ جعفر سبحانى،تهران: نشر جهان‏آرا، 1370ش.
 
مسند ابوبعلى موصلى؛ احمد بن علی ابو یعلی، م 307ق، دمشق: دار المأمون، 1410
{{متن عربی|فَقُولُوا أَطَعْنَا اللَّهَ بِذَلِكَ وَ إِيَّاكَ وَ عَلِيّاً وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ الْأَئِمَّةَ الَّذِينَ ذَكَرْتَ عَهْداً وَ مِيثَاقاً مَأْخُوذا}}؛<ref>همان، ج ۳۷، ص ۲۱۹؛ ر.ک. عوالم، ج ۱۵، ص ۳۲۸–۳۷۹؛ الغدیر، ج ۱، ص ۴۰–۹۹.</ref> پس بگویید خدا را در این [خلافت] و تو و علی و حسن و حسین و امامانی را که نام بردی، اطاعت می‌کنیم به عنوان عهد و میثاق گرفته شده….»  
مجمع الزوائد؛ علی بن ابی بکر بن سلیمان الهیثمی المصری، م807ق، تحقیق: محمد عبدالقادر احمد عطا، بیروت: درالکتب العلیمه، بی¬تا.
 
فرائد السمطين، ابراهیم بن محمد حموی جوينى، م722ق، بيروت: مؤسسة المحمودى، 1308ق.
خدایا پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله از آینده چه می‌دانست که این همه بر گرفتن بیعت و عهد تأکید می‌کرد! و از چهره برخی منافقان و کج‌اندیشان چه خوانده بود که این همه بر عدم تخلف از بیعت سماجت و اصرارمی ورزید!
مقتل الحسين عليه‏السلام ، موفق بن احمد اخطب خوارزمى، م568ق، قم: انوار الهدی، دوم، 1423ق.
 
عوالم العلوم؛ شیخ عبدالله بحرانی، م1148ق، قم: مؤسسة الامام المهدی علیه السلام، اول، 1405ق.
آینده‌ای نه چندان دور، حق را به پیغمبر داد، و دغدغه و نگرانی او را درست و به جا اعلام کرد؛ درست بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، آن‌گاه که در سقیفه جمع شدند و گفتند: چه کسی باید خلیفه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله باشد! واعجبا از این همه خیره‌سری و نادیده گرفتن واقعیات!
 
 
 
اما پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله وظیفه داشت مأموریت الهی خویش را به وجه احسن و اتم انجام دهد، لذا باز در ادامه خطبه فرمود:
 
{{متن عربی|مَعَاشِرَ النَّاسِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ بَايِعُوا عَلِيّاً أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ الْأَئِمَّةَ كَلِمَةً طَيِّبَةً بَاقِيَةً يُهْلِكُ اللَّهُ مَنْ غَدَرَ وَ يَرْحَمُ اللَّهُ مَنْ وَفَى‏|ترجمه=ای مردم! پس، از خدا بترسید و با علی امیر مؤمنان و حسن و حسین و امامان علیهم‌السلام به عنوان کلمه پاکیزه باقیه، بیعت کنید! هر کس حیله کند، خداوند او را هلاک می‌کند و هر کس وفا کند، مورد رحمت الهی قرار می‌گیرد.}}؛<ref>بحار الانوار، ج ۳۷، ص ۲۱۲.</ref>
=== ۵. اعلان برنامه خاتم الاوصیاء صلی‌الله‌علیه‌وآله ===
 
پیامبر دوراندیش و آینده‌نگر اسلام نه تنها خط امامت را در طول تاریخ ترسیم کرد، و بر پایبندی به آن از مردم بیعت گرفت، بلکه حسن ختام هستی را که با آخرین وصی او و ظهورش تحقق می‌یابد نیز به مردم آن زمان، بلکه به بشریت گوشزد نمود و با صوت جلی فریاد کشید: {{متن عربی|مَعاشِرَ النّاسِ اِنّي نَبيُّ وَ عَلِيُّ وَصِيّ، اَلا اِنَّ خاتَمَ الاْئِمَّةِ مِنَّا الْقائِمُ الْمَهْدِيُّ اَلا اِنَّهُ الظّاهِرُ عَلَي الدّينِ، اَلا اِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظّالِمينَ، اَلا اِنّهُ فاتِحُ الْحُصُونِ وَ هادِمُها اَلا اِنَّهُ قاتِلُ كُلِّ قَبيلَةٍ مِنْ اَهْلِ الشِّرْك، اَلا اِنَّهُ الْمُدْرِكُ بِكُلِّ ثارٍ لِاَوْلِياءِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ اَلا اِنَّهُ النّاصِرُ لِدينِ اللّهِ}}؛<ref>همان، ص ۲۱۴.</ref> ای مردم! به راستی من نبی، و علی وصی من است. بدانید که آخرین امامان ما مهدی قائم است. بیدار باشید او غالب بر اساس دین، او انتقام گیرنده از ظالمین، او فاتح قلعه‌ها و منهدم کننده آنها، و کشنده هر قبیله‌ای از اهل شرک است. اوست که انتقام دوستان خدای عزیز و جلیل را می‌گیرد و دین خدا را یاری می‌کند.»  
 
و در ادامه فرمود: «اوست که از دریای عمیق [معرفت] آب برمی‌دارد، و هر صاحب فضل را با فضلش و صاحب جهالت را با جهلش قسمت می‌دهد. بیدار باشید! او برگزیده خدا، وارث هر علم، و محیط به آن است. اوست که از خداوند خبر می‌دهد،... اوست حجت باقی مانده که بعد از او حجتی نیست و حق جز در نزد او یافت نشود، و نوری جز با او نیست. اوست پیروز شکست‌ناپذیر و ولی خدا و حاکم الهی در میان خلق در روی زمین…»
 
=== ۶. رستگاری در گرو اطاعت از امامان ===
 
پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله بخش پایانی خطبه را با این جملات تزیین بخشید:{{متن عربی|مَعاشِرَ النّاسِ مَنْ يُطِعِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ عَلِيًّا وَ الاْئِمَّةَ الَّذينَ ذَكَرْتُهُمْ فَقَدْ فازَ فَوزا عَظيما}}؛<ref>همان، ص ۲۱۷؛ الغدیر، ج ۱، ص ۳۴۰.</ref> ای مردم! هر کس خدا و رسولش و علی و امامانی را که ذکر کردم، اطاعت کند، به رستگاری بزرگ دست یافته است.»
 
راوی در ذیل خطبه چنین نقل می‌کند:  
 
{{متن عربی|فَنادَتْهُ الْقَوْمُ: نَعَمْ سَمِعْنا وَ اَطَعْنا اَمْرَ اللّهِ وَ اَمْرَ رَسُولِهِ بِقُلُوبِنا وَ اَلْسِنَتِنا وَ اَیْدينا وَ تَداکُوا عَلي رَسُولِ اللّهِ صلي الله‌عليه‌وآله وَ عَلي عَلِيّ عليه‌السلام وَ صافَقُوا بِاَیْديهِمْ فَکانَ اَوَّلُ مَنْ صافَقَ رَسُولَ اللّهِ صلی‌الله‌عليه‌وآله الاْوَّلَ وَ الثّانِي وَ الثّالِثَ وَ الرّابِعَ وَ الْخامِسَ، وَ باقِي الْمُهاجِرينَ وَ الاْنْصارِ وَ باقِي النّاسِ عَنْ اخِرِهِمْ عَلي قَدْرِ مَنازِلِهِمْ…}}؛<ref>همان دو مأخذ پیشین.</ref>پس مردم [یکصدا] گفتند: بله، فرمان خدا و رسولش را با دل و زبان و دستمان شنیدیم و اطاعت کردیم، و [آن گاه] بر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و علی علیه‌السلام [برای بیعت] هجوم بردند و دست دادند، و اوّل کسانی که با رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بیعت کردند، اولی و دومی و سومی و چهارمی و پنجمی بودند، و باقی مهاجران و انصار و بقیه مردم، بعد از آنها به ترتیب منزلت بیعت کردند
 
در پایان، جا دارد به ژرف اندیشی علامه امینی از عمق جان تحسین گفت که آن همه برای حدیث و خطبه غدیر و تبیین منابع و روات و شاعران آن سرمایه‌گذاری کرد؛ چرا که او به خوبی فهمیده بود که جریان غدیر خلاصه تاریخ بشریت و تعیین سرنوشت آدمیت در طول تاریخ است و غدیرخم اثبات امامت و ولایت امامان معصوم علیهم‌السلام برای تمام انسانهاست.<ref>مبلغان، دی و بهمن ۱۳۸۳، شماره ۶۲.</ref>
 
== منابع ==
مجله مبلغان، سال ۱۳۸۲، شماره۶۲.
 
== پانویس ==
{{پانویس|۲}}
 
== فهرست منابع ==
{{منابع}}
* بحارالانوار؛ محمدباقر مجلسی، م۱۱۱۰ق، بیروت: داراحیاء التراث العربی، مؤسسة الوفا، ۱۴۰۳ق.
* پژوهشی عمیق پیرامون زندگی علی علیه‌السلام؛ جعفر سبحانی، تهران: نشر جهان‌آرا، ۱۳۷۰ش.
* شرح نهج البلاغه؛ ابن ابی الحدید معتزلی، م۶۵۶ق، قم: مکتبة آیت الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ق.
* صحیح بخاری؛ محمد بن اسماعیل بخاری، م ۲۵۶ق، دمشق: دارطوق النجاة، اول، ۱۴۲۲ق.
* صحیح مسلم؛ مسلم بن حجاج نیشابوری، م۲۶۱ق، بیروت: داراحیاء التراث العربی، بی‌تا.
* عوالم العلوم؛ شیخ عبدالله بحرانی، م۱۱۴۸ق، قم: مؤسسة الامام المهدی علیه السلام، اول، ۱۴۰۵ق.
* فرائد السمطین، ابراهیم بن محمد حموی جوینی، م۷۲۲ق، بیروت: مؤسسة المحمودی، ۱۳۰۸ق.
* مجمع الزوائد؛ علی بن ابی بکر بن سلیمان الهیثمی المصری، م۸۰۷ق، تحقیق: محمد عبدالقادر احمد عطا، بیروت: درالکتب العلیمه، بی‌تا.
* مسند أحمد بن حنبل؛ أحمد بن حنبل الشیبانی، م۲۴۱ق، مصر: مؤسسة قرطبة، بی‌تا.
* مسند ابوبعلی موصلی؛ احمد بن علی ابو یعلی، م ۳۰۷ق، دمشق: دار المأمون، ۱۴۱۰
* مقتل الحسین علیه‌السلام، موفق بن احمد اخطب خوارزمی، م۵۶۸ق، قم: انوار الهدی، دوم، ۱۴۲۳ق.
{{پایان منابع}}
 
[[رده:حدیث غدیر]]
[[رده:میراث مکتوب غدیر]]
[[رده:مقاله های پیشنهادی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۴۵

در سال دهم هجرت، بعد از اتمام حج (حجة الوداع) در «غدیرخم» قبل از جحفه حادثه‌ای رخ داد که می‌توانست سعادت ابدی بشریت را تضمین کند و برای همیشه، انسانها را از ضلالت و گمراهی نجات بخشد. به این جهت، داستان غدیر یک قصه تاریخی خاص نیست که زمان آن گذشته باشد و همین‌طور یک حادثه شخصی نیز نیست که پیامبر اکرم فقط علی علیه‌السلام را به عنوان وصی خود (آنچنان که شیعیان می‌گویند) یا به عنوان محبوب جامعه اسلامی (آنچنان که اهل سنّت می‌گویند) معرّفی نموده و در نتیجه تاریخ مصرف آن گذشته باشد، بلکه در غدیر خم تاریخ کل بشریت رقم خورد؛ چراکه امامت امامان در طول تاریخ مطرح و تبیین شد؛ حقیقتی که از امیر مؤمنان علیه‌السلام آغاز می‌شود و به مهدی صاحب الزمان علیه‌السلام منتهی می‌گردد.[۱]

تأویل و توجیه جریان غدیر توسط مخالفان

مخالفان نیز این را به خوبی فهمیده‌اند؛ لذا از همان آغاز تلاش کردند (و در حدّی موفق شدند) که داستان غدیر را تأویل و توجیه نمایند؛ چرا که اگر فقط امامت امیرمؤمنان مطرح بود، ممکن بود به نوعی آن را پذیرا شوند، ولی از آنچه ترس داشتند و دارند، ادامه کار، و تداوم امامت و ولایت در طول تاریخ است که سخت مخالفان را خلع سلاح می‌کرده است؛ بنابراین، به سختی در مقابل آن قرار گرفتند و از اوّل زیر بار نرفتند تا جلوی استمرار آن را نیز بگیرند.

شبیه آن چیزی که در فدک اتفاق افتاد، که از اوّل زیر بار سخنان فاطمه زهرا علیهاالسلام نرفتند تا ناچار به پذیرش سخنان منطقی بعدی آن بانو نشوند. ابن ابی‌الحدید به این نکته اشاره دارد، آنجا که می‌گوید: از استاد بزرگ و مدرس بغداد (علی بن الفار) پرسیدم: آیا زهرا علیهاالسلام در ادعای خود [در مورد داستان فدک] راستگو بوده؟

استادم گفت: بلی! گفتم: خلیفه می‌دانست او زنی راستگوست؟

گفت: بلی! گفتم: پس چرا خلیفه حق مسلّم او را در اختیارش نگذاشت؟ در این موقع، استاد لبخندی زد و با کمال وقار گفت: اگر آن روز سخن او را می‌پذیرفت، و روی این جهت که او یک زن راستگو [و معصومه] بود، بدون در خواست شاهد، فدک را به وی بازمی‌گردانید، فردا او از این موقعیّت به سود شوهر خود علی استفاده می‌کرد و می‌گفت: خلافت مربوط به شوهرم علی است، و او در این موقع، ناچار بود خلافت را به علی تفویض کند؛ زیرا او را (با این اقدام خود) راستگو دانسته بود، ولی خلیفه برای اینکه باب تقاضا و مناظرات بسته شود، او را از حق مسلّم خود ممنوع [و محروم] ساخت.[۲]

همین قصه درباره امامت تکرار شد؛ از اوّل زیر بار «الف» امامت نرفتند تا از «با» و «تا» و… نیز شانه خالی کنند.

آنچه پیش رو دارید، اثبات اجمالی این ادعاست که در خطبه غدیر، ماندگارترین سند امامت، اثبات امامت تمامی امامان دوازده‌گانه علیهم‌السلام مطرح است، نه فقط امامت امیر مؤمنان علی علیه‌السلام.

دوازده امام در منابع اهل سنت

در آغاز لازم است این نکته را یادآور شویم که انتخاب امامان دوازده‌گانه با نام و نشان به امر الهی توسط پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله اختصاص به منابع شیعه ندارد، بلکه در منابع اهل سنت نیز روایاتی در این زمینه وارد شده است که به نمونه‌هایی اشاره می‌شود.

الف. روایاتی که امامان را دوازده نفر معرّفی می‌کند

۱. در صحیح مسلم از جابر بن سمره نقل شده که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: «لا يزالُ هذَا الاْمْرُ عَزيزا اِلي اثْنَيْ عَشَرَ خَلِيفَة… كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيشٍ»؛[۳] پیوسته امر امامت خواهد بود با وجود دوازده خلیفه… که همگی آنان از قریش می‌باشند.»

۲. شعبی از مسروق نقل کرده که ما نزد عبدالله بن مسعود نشسته بودیم، در حالی که او برای ما قرآن می‌خواند.

مردی به او گفت: آیا از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله پرسیدید که چند نفر بر این امت خلافت خواهند کرد؟

عبدالله در جواب گفت: بلی، ما پرسیدیم.

پس فرمود: «فَقالَ اِثْنا عَشَرَ بِعَدَدِ نُقَباءِ بَنِي إِسْرَائِيل‏؛ «دوازده نفر به تعداد پیشوایان بنی اسرائیل.»»[۴]

۳. در صحیح بخاری نیز آمده که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «يكونُ بَعْدي اِثْنا عَشَرَ اَميرا… كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْش‏»[۵] بعد از من [برای امت] دوازده امیر خواهد بود که همگی آنها از قریش هستند.»

ب. روایاتی که به اسم ائمه تصریح دارند

علاوه بر منابع بی‌شمار شیعه، در مدارک اهل سنت نیز (با همه کنترل‌هایی که انجام پذیرفته) روایاتی داریم که در آنها به نام مبارک ائمه اطهار علیهم‌السلام تصریح شده است که به دو مورد اشاره می‌شود:

۱. جوینی نقل کرده که نعثل یهودی به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله عرض کرد: از وصی خود به ما خبر بده؛ چرا که برای تمامی پیامبران وصی و جانشین بوده است، و نبی ما یوشع بن نون را وصی خود قرار داد.

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در جواب فرمود:

همانا وصی و خلیفه بعد از من علی بن ابی طالب [علیهماالسلام] است و بعد از او دو فرزندش حسن و حسین [علیهماالسلام] و بعد از آن دو، نه امام دیگر از صلب حسین[علیه‌السلام] هستند.

نعثل می‌گوید: ای محمد نام آن نه نفر را برایم بگو! پیامبر هم نام یکایک آنها را بیان کرد.»[۶]

۲. خوارزمی از سلمان نقل می‌کند: به حضور پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله شرفیاب شدیم که حسین علیه‌السلام در آغوش او بود. چشمان او را بوسید و فرمود:

«اِنَّك سَيدٌ اَبُو سادَةٍ، اِنَّك اِمامٌ ابْنُ اِمامٍ اِنَّك حُجّةٌ ابْنُ حُجَّةٍ اَبُو حُجَجٍ تِسْعَةٍ مِنْ صُلْبِكَ تاسِعُهُمْ قائِمُهُمْ»؛[۷] به راستی تو سید و پدر سادات هستی، تو خود امام و فرزند امام هستی، تو خود حجت و فرزند حجت [خدایی] و پدر نُه حجت از نسل خود هستی که نهمین آنها قائم آنهاست.»

هر چند با تأسف باید گفت که عده‌ای از راویان و مورخان اهل سنت برای سرپوش گذاشتن بر واقعیات از نقل این گونه روایات فرار کرده‌اند، و برخی از آنهایی هم که نقل کرده‌اند، توجیهات غیرقابل قبولی برای آن ارائه نموده‌اند؛ در حالی که احادیث فوق و مشابه آن جز با عقائد شیعه اثناعشری با هیچ عقیده و مذهبی سازگاری ندارد.

تصریح به امامت امامان در خطبه غدیر

آنچه نوعاً در اذهان مردم حتی شیعیان جاگرفته این مطلب است که در غدیرخم، پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فقط امیر مؤمنان علیه‌السلام را به عنوان وصی و جانشین خود انتخاب کرد، در حالی که آن حضرت بر امامت تمامی امامان تصریح کرد؛ آن هم در بخشهای متعدد خطبه غدیر که به نمونه‌هایی اشاره می‌شود.

۱. امامت در ذریه علی (علیه‌السلام)

فراز اول«... ثُمَ مِنْ بَعْدِي عَلِيٌ وَلِيُّكُمْ وَ إِمَامُكُمْ بِأَمْرِ اللَّهِ مِنْ رَبِّكُمْ ثُمَّ الْأَئِمَّةُ الَّذِينَ مِنْ صُلْبِهِ إِلَى يَوْمِ يَلْقَوْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ»[۸] سپس بعد از من علی ولی شما و امام شما به فرمان خداست. سپس امامت در نسل من از فرزندان علی علیه‌السلام تا روزی که خدا و رسولش را ملاقات کنید، می‌باشد.»

فراز دوم

«مَعاشِرَ النّاسِ اِنَّ عَليّا وَ الطَّيّبينَ مِنْ وُلْدي هُمُ الثِّقْلُ الاْصْغَرُ… اَلا اِنَّهُمْ اُمَناءُ اللّهَ ّ فِي خَلْقِهِ وَحُكَمَاؤُهُ فِي أَرْضِهِ أَلَا وَ قَدْ أَدَّيْتُ أَلا وَ قَدْ بَلَّغْتُ، اَلا وَ قَدْ اَسْمَعْتُ، اَلا وَ قَدْ اَوْ ضَحْتُ، اَلا وَ اِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ قالَ وَ اَنَا قُلْتُ عَنِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ»؛[۹] ای مردم! به راستی علی علیه‌السلام و پاکانی از فرزندانم، ثقل اصغر هستند… بیدار باشید! آنها امینان خدا در میان خلق خدا هستند، و فرمانروایان خدا در روی زمین. بیدار باشید! به حقیقت من انجام دادم، بیدار باشید! که من رساندم، بیدار باشید! که من بگوش شما رساندم، بیدار باشید! که من آشکار کردم، بیدار باشید! که به راستی خدای عزیز و جلیل فرمود و من نیز از طرف خدای عزیز و جلیل گفتم.»

الله اکبر از این همه تأکید و سبحان‌الله از مردمی که این گونه قضایا را انکار کردند.

۲. امامت در نسل پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله

در فراز دیگر از خطبه غدیر فرمود: «مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنِّي أَدَعُهَا إِمَامَةً وَ وِرَاثَةً فِي عَقِبِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ قَدْ بَلَّغْتُ مَا بَلَّغْتُ حُجَّةً عَلَى كُلِّ حَاضِرٍ وَ غَائِبٍ وَ عَلَى كُلِّ أَحَدٍ مِمَّنْ شَهِدَ أَوْ لَمْ يَشْهَدْ»؛[۱۰] ای مردم! من امر خلافت را به عنوان امامت و وراثت در نسل خود تا روز قیامت به ودیعه می‌سپارم، و من ابلاغ کردم آنچه را مأمور به ابلاغش بودم تا حجت باشد بر حاضر و غائب و بر همه کسانی که حضور دارند یا ندارند.»

۳. قرآن و معرّفی امامان

در ادامه خطبه می‌فرماید:«مَعَاشِرَ النَّاسِ الْقُرْآنُ يُعَرِّفُكُمْ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ وَ عَرَّفْتُكُمْ أَنَّهُمْ مِنِّي وَ مِنْهُ حَيْثُ يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَل‏»:Ra bracket.png کَلِمَةً باقِیَةً فِی عَقِبِه‏ La bracket.png[۱۱] «وَ قُلْتُ لَنْ تَضِلُّوا مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا»؛[۱۲] ای مردم! قرآن معرّفی می‌کند که امامان بعد از او (علی) فرزندان او هستند و من نیز به شما فهماندم که آنان از [نسل] من و او هستند، آنجا که خداوند عزیز و جلیل می‌فرماید: «کلمه پاینده‌ای در نسل او» و من گفتم: اگر به آن دو (قرآن و ائمه) تمسک کنید، هرگز گمراه نمی‌شوید.»

۴. گرفتن بیعت برای همه امامان

غالباً تصور بر این است که در غدیرخم فقط برای علی علیه‌السلام بیعت گرفته شد، و حال آنکه حضرت دستور داد به نام تمامی امامان دوازده‌گانه بیعت گرفته شود، و این درخواست را در چند قسمت خطبه مطرح نمود. در یکجا می‌فرماید: «مَعَاشرَ النَّاسِ إنَّكُمْ أكْثَرُ مِنْ أن تُصافِقُوني بِكَفٍ وَاحِدَةٍ وَ أَمَرَني اللَّهُ أَنْ آخُذَ مِنْ الْسِنَتِكُمْ اْلإقْرَارَ بِمَا عَقَدْتُ لِعَليّ عَلَيْهِ السَّلَامُ مِنْ إمْرَةِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ جَاءَ بَعْدَهُ مِنَ اْلأَئِمَّةِ مِنِّي وَ مِنْهُ عَلَى مَا أَعْلَمْتُكُمْ أَنَّ ذُرِّيَتي مِنْ صُلْبِه‏؛ ای مردم! شما بیش از آن هستید که با یک دست و در یک زمان با من دست دهید، و خدای عزیز و جلیل دستور داده که از زبان شما اقرار بگیرم به آنچه از امارت مؤمنین برای علی علیه‌السلام و امامانی بعد از او که از من و از او هستند، منعقد نمودم، طبق آنچه به شما اعلام کردم که فرزندان من از نسل او هستند.»[۱۳]

آن‌گاه دستور داد که این گونه بیعت کنید:

«إنَّا سَامِعُونَ مُطِيعُونَ رَاضُونَ مُنْقَادُونَ لِمَا بَلَّغْتَ عَنْ رَبِّنَا وَ رَبِّكَ فيِ أَمْرِ عَلِيّ وَ أَمْرِ وُلْدِهِ مِنْ صُلْبِهِ مِنَ اْلأَئِمَّةِ نُبَايِعُكَ عَلَى ذلِكَ بِقُلُوبِنَا وَ أَنْفُسِنَا وَ أَلْسِنَتِنَا وَ أَيْدِيَنَا عَلَى ذلِكَ نَحْيى وَ نَمُوتُ وَ نُبْعَثُ وَ لَا نُغَيِّرُ وَ لَا نُبَدِّلُ وَ لَا نَشُكُّ وَ لَا نَرْتَابُ وَ لَا نَرْجِعُ عَنْ عَهْدٍ وَ لَا نَنْقُضُ الْمِيثَاقَ وَ نُطِيعُ اللَّهَ وَ نُطِيعُكَ وَ عَلِيّاً أمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ وُلْدَهُ اْلأَئِمَّةَ عَلَيْهُمُ السَّلَامُ الَّذِينَ ذَكَرْتَهُمْ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ مِنْ صُلْبِهِ بَعْدَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلَام‏؛ به راستی ما شنیدیم و اطاعت می‌کنیم و راضی هستیم در مقابل آنچه از پروردگار ما و پروردگارت به ما درباره علی و فرزندانش از امامان رساندی. بر این [خلافت] با دلها و جانها و زبانها و دستهایمان بیعت می‌کنیم و بر همین [بیعت] زندگی می‌کنیم و می‌میریم و زنده می‌شویم. تغییر و تبدیل [در این بیعت] ایجاد نمی‌کنیم و شک و تردید به خود راه نمی‌دهیم، و [هرگز] از عهدی بر نمی‌گردیم و این میثاق [و پیمان] را نقض نمی‌کنیم، و خدا و تو و علی امیرمؤمنان و فرزندان او را که امام هستند، اطاعت می‌کنیم؛ همان فرزندانی که یادآور شدی از ذریه تو از نسل علی بعد از حسن و حسین علیهماالسلام هستند.»؛[۱۴]

بعد از بیان مقام و شأن و منزلت حسنین علیهماالسلام مجدداً فرمود:

«فَقُولُوا أَطَعْنَا اللَّهَ بِذَلِكَ وَ إِيَّاكَ وَ عَلِيّاً وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ الْأَئِمَّةَ الَّذِينَ ذَكَرْتَ عَهْداً وَ مِيثَاقاً مَأْخُوذا»؛[۱۵] پس بگویید خدا را در این [خلافت] و تو و علی و حسن و حسین و امامانی را که نام بردی، اطاعت می‌کنیم به عنوان عهد و میثاق گرفته شده….»

خدایا پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله از آینده چه می‌دانست که این همه بر گرفتن بیعت و عهد تأکید می‌کرد! و از چهره برخی منافقان و کج‌اندیشان چه خوانده بود که این همه بر عدم تخلف از بیعت سماجت و اصرارمی ورزید!

آینده‌ای نه چندان دور، حق را به پیغمبر داد، و دغدغه و نگرانی او را درست و به جا اعلام کرد؛ درست بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، آن‌گاه که در سقیفه جمع شدند و گفتند: چه کسی باید خلیفه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله باشد! واعجبا از این همه خیره‌سری و نادیده گرفتن واقعیات!


اما پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله وظیفه داشت مأموریت الهی خویش را به وجه احسن و اتم انجام دهد، لذا باز در ادامه خطبه فرمود:

«مَعَاشِرَ النَّاسِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ بَايِعُوا عَلِيّاً أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ الْأَئِمَّةَ كَلِمَةً طَيِّبَةً بَاقِيَةً يُهْلِكُ اللَّهُ مَنْ غَدَرَ وَ يَرْحَمُ اللَّهُ مَنْ وَفَى‏؛ ای مردم! پس، از خدا بترسید و با علی امیر مؤمنان و حسن و حسین و امامان علیهم‌السلام به عنوان کلمه پاکیزه باقیه، بیعت کنید! هر کس حیله کند، خداوند او را هلاک می‌کند و هر کس وفا کند، مورد رحمت الهی قرار می‌گیرد.»؛[۱۶]

۵. اعلان برنامه خاتم الاوصیاء صلی‌الله‌علیه‌وآله

پیامبر دوراندیش و آینده‌نگر اسلام نه تنها خط امامت را در طول تاریخ ترسیم کرد، و بر پایبندی به آن از مردم بیعت گرفت، بلکه حسن ختام هستی را که با آخرین وصی او و ظهورش تحقق می‌یابد نیز به مردم آن زمان، بلکه به بشریت گوشزد نمود و با صوت جلی فریاد کشید: «مَعاشِرَ النّاسِ اِنّي نَبيُّ وَ عَلِيُّ وَصِيّ، اَلا اِنَّ خاتَمَ الاْئِمَّةِ مِنَّا الْقائِمُ الْمَهْدِيُّ اَلا اِنَّهُ الظّاهِرُ عَلَي الدّينِ، اَلا اِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظّالِمينَ، اَلا اِنّهُ فاتِحُ الْحُصُونِ وَ هادِمُها اَلا اِنَّهُ قاتِلُ كُلِّ قَبيلَةٍ مِنْ اَهْلِ الشِّرْك، اَلا اِنَّهُ الْمُدْرِكُ بِكُلِّ ثارٍ لِاَوْلِياءِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ اَلا اِنَّهُ النّاصِرُ لِدينِ اللّهِ»؛[۱۷] ای مردم! به راستی من نبی، و علی وصی من است. بدانید که آخرین امامان ما مهدی قائم است. بیدار باشید او غالب بر اساس دین، او انتقام گیرنده از ظالمین، او فاتح قلعه‌ها و منهدم کننده آنها، و کشنده هر قبیله‌ای از اهل شرک است. اوست که انتقام دوستان خدای عزیز و جلیل را می‌گیرد و دین خدا را یاری می‌کند.»

و در ادامه فرمود: «اوست که از دریای عمیق [معرفت] آب برمی‌دارد، و هر صاحب فضل را با فضلش و صاحب جهالت را با جهلش قسمت می‌دهد. بیدار باشید! او برگزیده خدا، وارث هر علم، و محیط به آن است. اوست که از خداوند خبر می‌دهد،... اوست حجت باقی مانده که بعد از او حجتی نیست و حق جز در نزد او یافت نشود، و نوری جز با او نیست. اوست پیروز شکست‌ناپذیر و ولی خدا و حاکم الهی در میان خلق در روی زمین…»

۶. رستگاری در گرو اطاعت از امامان

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله بخش پایانی خطبه را با این جملات تزیین بخشید:«مَعاشِرَ النّاسِ مَنْ يُطِعِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ عَلِيًّا وَ الاْئِمَّةَ الَّذينَ ذَكَرْتُهُمْ فَقَدْ فازَ فَوزا عَظيما»؛[۱۸] ای مردم! هر کس خدا و رسولش و علی و امامانی را که ذکر کردم، اطاعت کند، به رستگاری بزرگ دست یافته است.»

راوی در ذیل خطبه چنین نقل می‌کند:

«فَنادَتْهُ الْقَوْمُ: نَعَمْ سَمِعْنا وَ اَطَعْنا اَمْرَ اللّهِ وَ اَمْرَ رَسُولِهِ بِقُلُوبِنا وَ اَلْسِنَتِنا وَ اَیْدينا وَ تَداکُوا عَلي رَسُولِ اللّهِ صلي الله‌عليه‌وآله وَ عَلي عَلِيّ عليه‌السلام وَ صافَقُوا بِاَیْديهِمْ فَکانَ اَوَّلُ مَنْ صافَقَ رَسُولَ اللّهِ صلی‌الله‌عليه‌وآله الاْوَّلَ وَ الثّانِي وَ الثّالِثَ وَ الرّابِعَ وَ الْخامِسَ، وَ باقِي الْمُهاجِرينَ وَ الاْنْصارِ وَ باقِي النّاسِ عَنْ اخِرِهِمْ عَلي قَدْرِ مَنازِلِهِمْ…»؛[۱۹]پس مردم [یکصدا] گفتند: بله، فرمان خدا و رسولش را با دل و زبان و دستمان شنیدیم و اطاعت کردیم، و [آن گاه] بر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و علی علیه‌السلام [برای بیعت] هجوم بردند و دست دادند، و اوّل کسانی که با رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بیعت کردند، اولی و دومی و سومی و چهارمی و پنجمی بودند، و باقی مهاجران و انصار و بقیه مردم، بعد از آنها به ترتیب منزلت بیعت کردند.»

در پایان، جا دارد به ژرف اندیشی علامه امینی از عمق جان تحسین گفت که آن همه برای حدیث و خطبه غدیر و تبیین منابع و روات و شاعران آن سرمایه‌گذاری کرد؛ چرا که او به خوبی فهمیده بود که جریان غدیر خلاصه تاریخ بشریت و تعیین سرنوشت آدمیت در طول تاریخ است و غدیرخم اثبات امامت و ولایت امامان معصوم علیهم‌السلام برای تمام انسانهاست.[۲۰]

منابع

مجله مبلغان، سال ۱۳۸۲، شماره۶۲.

پانویس

  1. جواد خرمی.
  2. شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۸۴؛ ر.ک: پژوهشی عمیق پیرامون زندگی علی علیه‌السلام، ص ۳۱۳–۳۱۴.
  3. صحیح مسلم، ج ۳، ص ۱۴۵۳.
  4. مسند احمد حنبل، ج ۶، ص ۳۲۱؛ ر.ک. مجمع الزوائد، ج ۵، ص ۱۹۰؛ مسند ابویعلی موصلی، ج ۸، ص ۴۴۴.
  5. صحیح بخاری، ج ۹، ص ۱۰۱.
  6. فرائد السمطین، ج ۲، ص ۱۳۴.
  7. مقتل الحسین علیه‌السلام، ج ۱، ص ۱۴۶.
  8. بحار الانوار، ج ۷، ص ۲۰۷–۲۰۸؛ ر.ک. ج ۱۵، ص ۳۷۵–۳۷۶.
  9. بحار الانوار، ج ۳۷، ص ۲۰۹.
  10. همان، ص ۲۱۱.
  11. زخرف / ۲۸.
  12. بحار الانوار، ج ۳۷، ص ۲۱۵.
  13. همان، ص ۲۱۵.
  14. همان.
  15. همان، ج ۳۷، ص ۲۱۹؛ ر.ک. عوالم، ج ۱۵، ص ۳۲۸–۳۷۹؛ الغدیر، ج ۱، ص ۴۰–۹۹.
  16. بحار الانوار، ج ۳۷، ص ۲۱۲.
  17. همان، ص ۲۱۴.
  18. همان، ص ۲۱۷؛ الغدیر، ج ۱، ص ۳۴۰.
  19. همان دو مأخذ پیشین.
  20. مبلغان، دی و بهمن ۱۳۸۳، شماره ۶۲.

فهرست منابع

  • بحارالانوار؛ محمدباقر مجلسی، م۱۱۱۰ق، بیروت: داراحیاء التراث العربی، مؤسسة الوفا، ۱۴۰۳ق.
  • پژوهشی عمیق پیرامون زندگی علی علیه‌السلام؛ جعفر سبحانی، تهران: نشر جهان‌آرا، ۱۳۷۰ش.
  • شرح نهج البلاغه؛ ابن ابی الحدید معتزلی، م۶۵۶ق، قم: مکتبة آیت الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ق.
  • صحیح بخاری؛ محمد بن اسماعیل بخاری، م ۲۵۶ق، دمشق: دارطوق النجاة، اول، ۱۴۲۲ق.
  • صحیح مسلم؛ مسلم بن حجاج نیشابوری، م۲۶۱ق، بیروت: داراحیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • عوالم العلوم؛ شیخ عبدالله بحرانی، م۱۱۴۸ق، قم: مؤسسة الامام المهدی علیه السلام، اول، ۱۴۰۵ق.
  • فرائد السمطین، ابراهیم بن محمد حموی جوینی، م۷۲۲ق، بیروت: مؤسسة المحمودی، ۱۳۰۸ق.
  • مجمع الزوائد؛ علی بن ابی بکر بن سلیمان الهیثمی المصری، م۸۰۷ق، تحقیق: محمد عبدالقادر احمد عطا، بیروت: درالکتب العلیمه، بی‌تا.
  • مسند أحمد بن حنبل؛ أحمد بن حنبل الشیبانی، م۲۴۱ق، مصر: مؤسسة قرطبة، بی‌تا.
  • مسند ابوبعلی موصلی؛ احمد بن علی ابو یعلی، م ۳۰۷ق، دمشق: دار المأمون، ۱۴۱۰
  • مقتل الحسین علیه‌السلام، موفق بن احمد اخطب خوارزمی، م۵۶۸ق، قم: انوار الهدی، دوم، ۱۴۲۳ق.