(۲۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۰:
خط ۱۰:
| شأن نزول =
| شأن نزول =
| مکان نزول =مدینه
| مکان نزول =مدینه
| موضوع =
| موضوع =اسلام غدیر تنها اسلام مورد قبول خداوند
| صوت =صوت ۱۹ آل عمران.mp3
| صوت =صوت ۱۹ آل عمران.mp3
| توضیح صوت =ترتیل آیه ۱۹ سوره آل عمران
| توضیح صوت =ترتیل آیه ۱۹ سوره آل عمران
}}
}}
'''آیه ۱۹ سوره آل عمران''' آیهای در [[خطبه غدیر]] که در آن اسلام همراه با غدیر اسلام مورد نظر خداوند معرفی شده است.
موقعیت تاریخی استفاده از آیه ۱۹ سوره آل عمران چنین ترسیم شده است: پس از بيان حديث غدير توسط پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير، در قسمتی از بخش چهارم خطبه غدير براى اينكه ثابت كند دينى جز با ولايت على عليه السلام پذيرفته نيست، دو آيه ديگر از قرآن را شاهد گرفت: يكى آيه ۱۹ سوره آل عمران و ديگرى [[آيه ۸۵ آل عمران و غدیر|آیه ۸۵ سوره آل عمران]]. انضمام اين دو آيه به [[آیه ۳ مائده و غدیر|آيه اكمال]] به این معنى بود كه دين فقط اسلام است و غير اسلام مورد قبول خدا نيست. علاوه بر این، آن دينى كه خدا به نام اسلام پذيرفته آن است كه غدير و ولايت در وجود دارد و جانشينان پيامبرش تا روز قيامت دوازده امام عليهم السلام هستند.
از تحلیل موقعیت قرآنی آیه ۱۹ سوره آل عمران سه نتیجه گرفته شده که دوتای آن مربوط به این آیه است: نتيجه دوم اينكه اسلام بهمعناى تسليم واقعى است؛ نتيجه سوم اينكه دعوت همه انبياء به اسلام و ولايت بوده است.
== آیهای در متن خطبه غدیر ==
== آیهای در متن خطبه غدیر ==
درباره ارتباط آیه ۱۹ سوره آل عمران و غدیر چنین گفته شده است: با در نظر گرفتن اينكه غدير مراسم مفصلى در سه روز بوده، گذشته از آياتى كه مستقيماً در آن سه روز نازل شده آياتى هم در ضمن كلام بهصورت اشاره آمده است<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۹۳.</ref>
درباره ارتباط آیه ۱۹ سوره آل عمران و غدیر چنین گفته شده است: با در نظر گرفتن اينكه غدير مراسم مفصلى در سه روز بوده، گذشته از آياتى كه مستقيماً در آن سه روز نازل شده آياتى هم در ضمن كلام بهصورت اشاره آمده است.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۹۳.</ref>
اين آیات ۱۸ مورد هستند كه از جمله اين آنها آيه ۱۹ آل عمران است: {{قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلاّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِآياتِ اللَّه فَإِنَّ اللَّه سَرِيعُ الْحِسابِ|ترجمه=مسلماً دینِ [واقعی که همه پیامبرانْ مُبلّغ آن بودند] نزد خدا، اسلام است. و اهل کتاب [درباره آن] اختلاف نکردند، مگر پس از آنکه آنان را [نسبت به حقّانیّت آن] آگاهی و دانش آمد، این اختلاف بهخاطر حسد و تجاوز میان خودشان بود؛ و هر کس به آیات خدا کافر شود [بداند که] خدا حسابرسی سریع است}}.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۴۷.</ref>
اين آیات ۱۸ مورد هستند كه از جمله اين آنها آيه ۱۹ آل عمران است: {{قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلاّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِآياتِ اللَّه فَإِنَّ اللَّه سَرِيعُ الْحِسابِ|ترجمه=مسلماً دینِ [واقعی که همه پیامبرانْ مُبلّغ آن بودند] نزد خدا، اسلام است. و اهل کتاب [درباره آن] اختلاف نکردند، مگر پس از آنکه آنان را [نسبت به حقّانیّت آن] آگاهی و دانش آمد، این اختلاف بهخاطر حسد و تجاوز میان خودشان بود؛ و هر کس به آیات خدا کافر شود [بداند که] خدا حسابرسی سریع است}}.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۴۷.</ref>
كاملشدن دين خداوند و بالاترين نعمت پروردگار كه با آمدن آن نعمتها كامل شد، ولایت ائمه علیهم السلام و صاحب اختيار شدن آنان بر مردم بود، و آن هنگام بود كه دين اسلام بهعنوان يک دين كامل مورد قبول خداوند قرار گرفت. این امر با اتکا به این آیه در متن خطبه غدیر مورد اشاره قرار گرفت.<ref>اسرار غدیر، ص۲۰۲.</ref>
== آیه در متن خطبه ==
== آیه در متن خطبه ==
<blockquote>{{متن عربی|اللّهمَّ انَّكَ انْزَلْتَ فى عَلِىٍّ وَلِيِّكَ عِنْدَ تَبْيينِ ذلِكَ وَ نَصْبِكَ ايّاهُ لِهذَا الْيَوْمِ}}:{{قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً}}، وَ قُلْتَ: {{قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ}}، وَ قُلْتَ:{{قرآن|وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ}}. {{متن عربی|اللّهُمَّ اِنّى اُشْهِدُكَ اَنّى قَدْ بَلَّغْتُ}}:<ref> العدد القوية، ۱۷۵.</ref></blockquote>پروردگارا، تو هنگام روشن شدن اين مطلب و منصوب نمودن على در اين روز اين آيه را درباره او نازل كردى:
آیه ۱۹ سوره آل عمران در متن خطبه غدیر در ضبطی از کتاب ''الیقین باختصاص مولانا علی (علیه السلام) بإمرة المؤمنین'' چنین درج شده است: {{متن عربی|اللّهمَّ انَّكَ انْزَلْتَ عَلَىَّ انَّ الامامَةَ لِعَلِىٍّ، وَ انَّكَ عِنْدَ بَيانى ذلِكَ وَ نَصْبى ايّاهُ - لِما اكْمَلْتَ لَهُمْ دينَهُمْ وَ اتْمَمْتَ عَلَيْهِمْ نِعْمَتَكَ وَ رَضِيتَ لَهُمُ الْاسْلامَ ديناً - قُلْتَ}}: {{قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ}} وَ قُلْتَ: {{قرآن|وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ|ترجمه=خدايا، تو بر من اين مطلب را نازل فرمودى كه امامت براى على است. و هنگامى كه اين مطلب را بيان كردم و او را منصوب نمودم، آنگاه كه دين آنان را كامل نمودى و نعمت خود را بر آنان تمام كردى و اسلام را بهعنوان دين آنان راضى شدى، فرمودى: «دين نزد خدا فقط اسلام است» و فرمودى: «هر كس دينى غير از اسلام طلب كند هرگز از او قبول نمىشود و در آخرت از زيانكاران است}}.<ref>الیقین، ص۳۵۲.</ref>
«امروز دين شما را برايتان كامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام كردم و اسلام را به عنوان دين شما راضى شدم»، و فرمودى: «هر كس دينى غير از اسلام انتخاب كند هرگز از او قبول نخواهد شد و او در آخرت از زيانكاران خواهد بود». پروردگارا، تو را شاهد مى گيرم كه من ابلاغ نمودم.<blockquote>{{متن عربی|اللّهمَّ انَّكَ انْزَلْتَ عَلَىَّ انَّ الامامَةَ لِعَلِىٍّ، وَ انَّكَ عِنْدَ بَيانى ذلِكَ وَ نَصْبى ايّاهُ - لِما اكْمَلْتَ لَهُمْ دينَهُمْ وَ اتْمَمْتَ عَلَيْهِمْ نِعْمَتَكَ وَ رَضِيتَ لَهُمُ الْاسْلامَ ديناً - قُلْتَ}}:{{قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ}}وَ قُلْتَ: {{قرآن|وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ}}:</blockquote>خدايا، تو بر من اين مطلب را نازل فرمودى كه امامت براى على است. و هنگامى كه اين مطلب را بيان كردم و او را منصوب نمودم، آنگاه كه دين آنان را كامل نمودى و نعمت خود را بر آنان تمام كردى و اسلام را به عنوان دين آنان راضى شدى، فرمودى: «دين نزد خدا فقط اسلام است» و فرمودى: «هر كس دينى غير از اسلام طلب كند هرگز از او قبول نمى شود و در آخرت از زيانكاران است».<ref>مراجعه شود به: اسرار غدير: ص ۱۴۶ بخش ۴ پاورقى ۲ از نسخه«ب».</ref>
=== موقعيت تاريخى ===
پس از بيان حديث غدير توسط پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير و نزول آيه{{قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ}}، پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى از بخش چهارم خطبه غدير براى اينكه ثابت كند دينى جز با ولايت على عليه السلام پذيرفته نيست، دو آيه ديگر از قرآن را شاهد گرفت:
«دين نزد خدا فقط اسلام است»، وديگرى آيه ۸۵ سوره آل عمران:{{قرآن|وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الاِسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ}}:
«هر كس دينى غير از اسلام برگزيند هرگز خدا از او قبول نخواهد كرد و او در آخرت از زيانكاران است».
انضمام اين دو آيه به آيه اكمال بدان معنى بود كه دين فقط اسلام است و غير اسلام مورد قبول خدا نيست، و آن دينى كه خدا به نام اسلام پذيرفته آن است كه غدير و ولايت در آن است و جانشينان پيامبرش تا روز قيامت دوازده امام عليهم السلام هستند.
اينجا بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله نفس راحتى كشيد و خطاب به خداوند عرضه داشت: «خدايا تو را شاهد مى گيرم كه من ابلاغ نمودم».
به تعبير ديگر: در اولين مرحله پس از تبليغ جهانى ولايت اهل بيت عليهم السلام در خطابه غدير، پيامبر صلى الله عليه و آله لحظاتى پيش با ابلاغ پيام{{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللّهمَّ والِ مَنْ والاهُ }} در شانه هاى خود سبكى از چنين انجام وظيفه اى را احساس مى كرد. پس از آن نزول آيه {{قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ }} نيز اعلام شده و اسلام كامل گرديده است.
در چنين شرايطى دو آيه مزبور به طور كامل در كلام حضرت [[اقتباس]] شده، يعنى آن اسلامى كه غير آن قبول نيست همين اسلام است كه به كمال نهايى رسيده است.بايد توجه داشت كه منظور حضرت نزول آيه اكمال و دو آيه مذكور در اعلان ولايت نمى تواند باشد، زيرا حضرت مى فرمايد:
«خدايا هنگام اعلان ولايت اين آيه را ...»، و نمى فرمايد: «اين دو يا سه آيه را ...» در حالى كه در عربى مراعات يک و دو و جمع در افعال و ضماير ضرورى است.
بنابراين آيه نازل شده همان آيه اول است كه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ ...» باشد، و آيه دوم و سوم دنباله كلام خود حضرت به صورت تضمين و تركيب آيه با سخن است. در قرآن نيز اين سه آيه در كنار هم نيست تا كلمه «اسلام» در آيه دوم ارتباط با همان كلمه در آيه اول داشته باشد.
لازم به يادآورى است كه طبق متن كتاب «اليقين» در اين فراز خطبه، دو آيه{{قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ }} و{{قرآن|وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً}} مطرح شده، ولى تصريح به نزول آن در غدير نشده است، بلكه به عنوان «قُلْتَ» يعنى: «چنين فرموده اى» بدان اشاره شده است؛ گذشته از اينكه اكثر نسخه ها با اين عبارت نيست.
بنابراين در همين بخش هر سه آيه را به طور كامل مورد بحث قرار مى دهيم.
=== موقعيت قرآنى ===
در قرآن اين آيه از آيه ۱۹ سوره آل عمران سرچشمه گرفته و تا آيه ۸۵ مشتقات واژه «اسلام» هفت بار تكرار شده است. در آيه ۱۹ خداوند با آوردن كلمه «اسلام» مى فرمايد:
{{قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ}} يعنى: «دين نزد خداوند اسلام است»، و همه اهل كتاب (يهود و نصارى و ...) با علم به اين حقيقت بزرگ اختلاف كرده اند.
سپس در آيه ۲۰ كلمه «أَسْلَمْتُ» را ذكر مى كند و مى فرمايد:{{قرآن|فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ: أَسْلَمْتُ وَجْهِىَ للَّه وَ مَنِ اتَّبَعَنِ}} يعنى: «اگر با تو به مخاصمه برخاستند بگو: من و تابعينم در برابر خدا سر تسليم فرود آورده ايم».
در ادامه همين آيه، دو واژه «أَسْلَمْتُمْ» و «أَسْلَمُوا» را به كار مى گيرد و مى فرمايد:
{{قرآن|وَ قُلْ لِلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ الْأُمِّيِّينَ: أَ أَسْلَمْتُمْ؟ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا}}، يعنى: «به كسانى كه اهل كتابند و به بى سوادان بگو: آيا تسليم شديد (و آيا اسلام را پذيرفتيد)؟ اگر اسلام را پذيرفتند هدايت شده اند، و اگر روى گرداندند بر عهده تو ابلاغ فرمان الهى است».
آنگاه به توصيف كفارِ اهل كتاب مى پردازد كه حق را نمى پذيرند و عذرهاى بيجا مىآورند و آنان را به عذاب الهى تهديد مى نمايد.
سپس دين حنيف ابراهيمى را مطرح مى فرمايد و در تبيين دين ابراهيمى و اينكه اسلام دين حضرت ابراهيم عليه السلام بوده، داستان حضرت عيسى عليه السلام را به ميان مى آورد و سخن را به آنجا
== موقعيت تاريخى استفاده از آیه ==
موقعیت تاریخی استفاده از آیه ۱۹ سوره آل عمران چنین ترسیم شده است: پس از بيان حديث غدير توسط پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير و نزول [[آیه ۳ مائده و غدیر|آیه ۳ سوره مائده]] (آیه اکمال) پيامبر صلى الله عليه و آله در قسمتی از بخش چهارم خطبه غدير براى اينكه ثابت كند دينى جز با ولايت على عليه السلام پذيرفته نيست، دو آيه ديگر از قرآن را شاهد گرفت: يكى آيه ۱۹ سوره آل عمران و ديگرى [[آيه ۸۵ آل عمران و غدیر|آیه ۸۵ سوره آل عمران]].
مى رساند كه آن حضرت فرمود: «من تورات حضرت موسى را تصديق مى كنم».
انضمام اين دو آيه به آيه اكمال بدان معنى بود كه دين فقط اسلام است و غير اسلام مورد قبول خدا نيست. علاوه بر این، آن دينى كه خدا به نام اسلام پذيرفته آن است كه غدير و ولايت در وجود دارد و جانشينان پيامبرش تا روز قيامت دوازده امام عليهم السلام هستند. اينجا بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله نفس راحتى كشيد و خطاب به خداوند عرضه داشت: «خدايا تو را شاهد مى گيرم كه من ابلاغ نمودم».
سپس خلاصه دين عيسى عليه السلام را در اين جمله بيان مى فرمايد كه:{{متن عربی|إِنَّ اللَّه رَبِّى وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ}}.
در چنين شرايطى دو آيه ۱۹ و ۸۵ سوره آل عمران به طور كامل در كلام حضرت [[اقتباس]] شده است. معنای این اقتباس این است که آن اسلامى كه غير آن قبول نيست همين اسلام است كه به كمال نهايى رسيده است. بايد توجه داشت كه منظور حضرت نزول آيه اكمال و دو آيه مذكور در اعلان ولايت نمىتواند باشد، زيرا حضرت مى فرمايد: «خدايا هنگام اعلان ولايت اين آيه را ...»، و نمىفرمايد: «اين دو يا سه آيه را ...» در حالى كه در عربى مراعات يک و دو و جمع در افعال و ضماير ضرورى است. بنابراين آيه نازلشده همان آيه اول ([[آیه ۳ مائده و غدیر|آیه اکمال]]) است و آيه ۱۹ و ۸۵ آل عمران دنباله كلام حضرت بهصورت تضمين آمده است. در قرآن نيز اين سه آيه در كنار هم نيست تا كلمه «اسلام» در آيه دوم ارتباط با همان كلمه در آيه اول داشته باشد.
در آيه ۵۳ وارد نكته حساسى مى شود و واژه{{متن عربی|مُسْلِمُونَ}} را به كار مى برد و مى فرمايد:
همچنین، طبق متن كتاب ''اليقين'' در اين قسمت خطبه، دو آيه ۱۹ و ۸۵ آل عمران مطرح شده، ولى تصريح به نزول آن در غدير نشده است؛ بلكه بهعنوان «قُلْتَ» يعنى: «چنين فرمودهاى» به آن اشاره شده است. گذشته از اين، در اكثر نسخهها با اين عبارت ثبت نشده است.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۴۸-۱۴۹.</ref>
آنگاه كه حضرت عيسى عليه السلام در مردم احساس گرايش به كفر نمود فرمود: «مَنْ أَنْصارِى إِلَى اللَّه».
== موقعيت قرآنى آیه ==
درباره موقعیت قرآنی آیه ۱۹ سوره آل عمران و آیات بعد از آن چنین گفته شده است: از نظر معنایی از آيه ۱۹ سوره آل عمران تا آيه ۸۵ مشتقات واژه «اسلام» هفت بار تكرار شده است. در این آیات نشان داده می شود که برنامه تمام انبیاء الهی اسلام بوده و همه انبيا آنان مُبشّر و مبلّغ آن بودهاند. اسلام تنها دين الهى است که با آنكه اصل آن يكى و صورت كامل آن نزد خداوند است، ولى معارف آن تدریجی بيان شده تا روزى كه كمال نهايى آن و بستهشدن پرونده آن اعلام شد. آن روز [[آيه ۳ مائده و غدیر|آيه ۳ سوره مائده]] بهصراحت اکمال دین و اتمام این روند تکامل تدریجی را اعلام کرد.
يعنى: «كيست كه با من در راه خدا گام بردارد»؟ حواريون گفتند:{{متن عربی|نَحْنُ أَنْصارُ اللَّه، آمَنَّا بِاللَّه وَ اشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ}} يعنى: «ما ياران خداييم، به خدا ايمان آوردهايم و تو شاهد باش كه ما مسلمانيم (و سر تسليم فرود مى آوريم)».
در روز غدیر كه دين كامل بر مردم عرضه شده، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله آيه ۸۵ سوره آل عمران را در خطبه غدير تفسير نموده و اسلام را تنها دین نزد خداوند دانست که غیر آن از کسی پذیرفته نمیشود. اين تفسير از پیامبر در اين موقعيت خاص، سه نتيجه بزرگ براى مسلمانان داشت که در همان حال از بزرگترين اتمام حجتهاى آن حضرت بهشمار میآید:
در آيه ۶۴ مسئله اينكه دين نزد خداوند يكى بيشتر نيست را مطرح مى كند و مى فرمايد:
* نتيجه اول اينكه اسلام بدون ولايت، ناقص و غير قابل قبول است.
* نتيجه دوم اينكه اسلام بهمعناى تسليم واقعى است.
* نتيجه سوم اينكه دعوت همه انبياء به اسلام و ولايت بوده است.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۴۹-۱۵۱.</ref>
«اى اهل كتاب، بياييد به سوى سخنى كه بين ما و شما يكى است و آن اينكه جز خدا را نپرستيم و براى او هيچ شريكى قائل نشويم و ...» و آنگاه با ذكر كلمه «مُسْلِمُونَ» مى فرمايد: {{قرآن|فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ}}، يعنى: «اگر نپذيرفتند بگو: شما شاهد باشيد كه ما مسلمانيم».
== تحليل اعتقادى موقعیت قرآنی آیه ==
درباره دو مورد از نتایج سهگانهای که از موقعیت قرآنی آیه ۱۹ سوره آل عمران بهدست داده شده چنین تحلیل اعتقادی شده است:
در آيه ۶۵ به اهل كتاب خطاب مى كند كه چرا بر سر دين ابراهيم عليه السلام به مخاصمه مى پردازند و سپس در آيه ۶۷ با استفاده از كلمه «مُسْلِم» مى فرمايد:
=== تحليل اعتقادى نتیجه دوم: اسلام يعنى تسليم واقعى ===
معناى اشتقاقى كلمه «[[اسلام]]» و واژههاى بهكار رفته از مشتقات اين كلمه در آيه ۱۹ تا ۸۵ سوره آل عمران از سوى ديگر نشان میدهد که اسلام يعنى «تسليم در برابر آنچه خدا مىفرمايد». در اين زمينه روايات بسيارى وارد شده است؛ از جمله:
{{قرآن|ما كانَ إِبْراهِيمُ يَهُودِيًّا وَ لا نَصْرانِيًّا وَ لكِنْ كانَ حَنِيفاً مُسْلِماً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}، يعنى: «حضرت ابراهيم عليه السلام يهودى يا نصرانى نبود، بلكه موحّد و مسلمان بود، و از مشركين نبود».
* [[امام صادق علیه السلام]]: {{متن عربی|الاسْلامُ هُوَ التَّسْليمُ وَ التَّسْليمُ هُوَ الاسْلامُ |ترجمه=اسلام همان تسليم است و تسليم همان اسلام است. هر كس سر تسليم فرود آورد اسلام را پذيرفته است، و هر كس سر تسليم فرود نياورد اسلام ندارد}}.<ref>بحارالانوار، ج۷۵، ص۲۲۰.</ref>
* اميرالمؤمنين عليه السلام: ايمان قلبى همان تسليم در برابر پروردگار است. هر كس امور را به مالک آن تسليم نمايد از دستور او تكبر نمىورزد، برخلاف آنچه كه ابليس از سجود بر آدم تكبر ورزيد. اكثر امتها از طاعت پيامبرانشان تكبر ورزيدند و در نتيجه توحيد برايشان نفعى نداشت، همانگونه كه آن سجدههاى طولانى براى ابليس فايدهاى نداشت.<ref>بحارالانوار، ج۲۷، ص۱۷۴.</ref>
سپس به بيان تابعين حقيقى دين ابراهيم عليه السلام مى پردازد و توطئه هاى اهل كتاب را در رابطه با تحريف دين مطرح مىكند تا آيه ۸۳ كه كلمه «أَسْلَمَ» به ميان مى آيد و مى فرمايد:
بر این اساس، زيربناى اصلى دينِ سقيفه بر تسليمنبودن در برابر پروردگار و اختراع دستورى در برابر فرمان الهى است و آنچه در آن ديده نمىشود تسليم در برابر پروردگار است. نقطه آغاز آن مخالفت با انتخاب خداوند در امامت و خلافت بود كه با اقرار به اعلان ولايت و امامت على عليه السلام از سوى خدا و رسول عمداً سراغ ديگرى رفتند و در اين مخالفت چنان لجاجت نشان دادند كه دشمن على عليه السلام را بهجاى او نشاندند. آنگاه اين تسليمنبودن گسترش مىيابد و وارد فرمانها و احكام الهى مىشود و علناً گفته مىشود كه خدا چنين گفته و ما چنين مىگوييم.{{یادداشت|نمونه اين مطلب در بدعتهاى خلیفه دوم نشان داده شده است.}} بنابراين، اگر «اسلام» تسليم در برابر فرمان خداست، در دين سقيفه تسليمى وجود ندارد، پس اسلامى وجود ندارد. دين ديگرى است كه ارتباطى با {{قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ}} ندارد.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۵۳-۱۵۵.</ref>
{{قرآن|أَ فَغَيْرَ دِينِ اللَّه يَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ}}، يعنى: «آيا به دنبال غير دين خدا هستند در حالى كه در برابر ذات او هر كس كه در آسمانها و زمين است چه با اختيار و چه از روى اكراه سر تسليم فرود آورده اند و به سوى او باز مى گردند».
=== تحليل اعتقادى نتیجه سوم: دعوت همه انبياء عليهم السلام به اسلام و ولايت ===
دين خدا يكى است و انبياى الهى حامل يک پيام از سوى خداوند بودهاند. اين پايه اعتقادى از آیه ۱۸ سوره آل عمران با تفسير غديرىِ پيامبر صلى الله عليه و آله برداشت شده و با احاديث بسيارى تأیید شده است. در آيه ۱۸ مىفرمايد: «اصلاً دين نزد خدا يكى بيشتر نيست». به دنبال اين صراحت، علتِ اختلاف اديان الهى و اعتقاداتِ متفاوت آنها را حاصل عمل سردمداران آن ادیان دانسته است.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۵۵-۱۵۶.</ref>
در آيه ۸۴ يک جمع بندى از اتفاق همه انبياء عليهم السلام بر سر اسلام مى نمايد و با ذكر كلمه «مُسْلِمُونَ» مى فرمايد:
{{قرآن|قُلْ آمَنَّا بِاللَّه وَ ما أُنْزِلَ عَلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ عَلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِىَ مُوسى وَ عِيسى وَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}}:
«بگو ايمان آورديم به خدا و آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و فرزندانش نازل شده و آنچه به موسى و عيسى و پيامبران از سوى پروردگارشان داده شد و ما بين هيچ يک از پيامبران فرق نمى گذاريم و در برابر او سر تسليم فرود مى آوريم».
به آيه ۸۵ كه مى رسد پس از مقدمات قبلى و اتحاد همه انبياء عليهم السلام بر سر اسلام مى فرمايد:{{قرآن|وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ}}، يعنى: «هر كس دينى غير از اسلام انتخاب كند هرگز از او قبول نخواهد شد و او در آخرت از زيانكاران است».
تا اينجا مسير آيات در قرآن بود كه اسلام را از روز اول دنيا تا آخر آن تنها دين الهى اعلام كرد و همه انبيا عليهم السلام را مُبشّر و مبلّغ آن دانست.
بدون شک اين تنها دين الهى با آنكه اصل و ريشه اش يكى و صورت كامل آن نزد خداوند است، ولى معارف و احكام آن مرحله به مرحله بيان شده و در هر مرحله ارائه آن تكميل گرديده تا روزى كه كمال نهايى آن و بسته شدن پرونده آن اعلام شد و آيه{{قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ}}با اين صراحت نازل شد و خداوند امضاى{{قرآن|رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً}} را بر پايان اين پرونده نقش فرمود.
امروز كه دين كامل بر مردم عرضه شده، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله آيه ۸۵ سوره آل عمران را در خطبه غدير تفسير نموده و مى فرمايد: «غير از اين اسلام نزد خداوند مقبول نيست».
اين تفسير از دو لب مبارک مقام نبوت در اين موقعيت خاص، سه نتيجه بزرگ براى مسلمانان به ارمغان آورده و در همان حال از بزرگترين اتمام حجت هاى آن حضرت به شمار مى آيد:
نتيجه اول اينكه اسلام بدون ولايت، ناقص و غير قابل قبول است.
نتيجه دوم اينكه اسلام به معناى تسليم واقعى است.
نتيجه سوم اينكه دعوت همه انبياء به اسلام و ولايت بوده است.
اين سه نتيجه را طى تحليلهاى اعتقادى زير بيان خواهيم كرد.
=== تحليل اعتقادى ===
==== تحليل اعتقادى اول: اسلام بدون ولايت، ناقص و غير قابل قبول ====
با توجه به اينكه در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله واژه «اسلام» يک بار در آخر جمله قبلى{{متن عربی|رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً}} و يک بار در آغاز اين جمله {{متن عربی|وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً}}به كار رفته، از نظر ادبيات و قواعد سخن هر دو به يک معناست و هر مطلبى درباره دومى گفته شود درباره اولى نيز صادق خواهد بود.
اكنون كه معناى اسلام در جمله قبل، اسلام كامل با ولايت اهل بيت عليهم السلام و پذيرش صاحب اختيارى آنان در امور دنيا و آخرت ماست و اسلام بدون ولايت ناقص است، سؤال اين است كه آيا خداوند اسلام ناقص را مى پذيرد؟
از استشهاد پيامبر صلى الله عليه و آله به اين آيه معلوم مىشود كه اسلام ناقص نزد خداوند پذيرفته نيست و پذيرنده اسلامِ ناقص در حكم غيرِ مسلمان است، چرا كه خداوند با آوردن حرف «لَنْ» كه در عربى براى نفى ابدى و به معناى «هرگز» استفاده مى شود، چنان اسلام ناقص را رد كرده و فرموده:
{{متن عربی|فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ»: «هرگز از او پذيرفته نمى شود}}، كه راه هر گونه احتمال را مسدود نموده است.
استفاده از كلمه «يَبْتَغِ» به معناى «دنبال چيزى بودن» و «در طلب و جستجو براى انتخاب چيزى بودن»، اين مفهوم را محكم تر مى كند.
يعنى پس از آنكه همه انبياء عليهم السلام براى تشييد اركان اسلام زحمات طاقت فرسا كشيده اند و خاتم نبوت ۲۳ سال تلاش اعجاب برانگيز و تحمل معجزه آسا نموده، تا اين دين پس از يک مسير شش هزار ساله به كمال خود رسيده است، اگر اكنون هم كسى در پى دينِ ديگرى يا همين دين در صورت ناقص آن باشد، در واقع به خدا و رسولانش نيشخند مى زند و نام «كافر» هم براى او كم است.
جمله ديگرى كه گوياى اين مهم اعتقادى است دنباله آيه با عبارت {{متن عربی|وَ هُوَ فِى الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ}} است.
«خاسِر» به معناى «زيانكار» كسى است كه تلاشى كرده و زحمتى كشيده ولى هنگام نتيجه مى بيند نه تنها سودى نبرده بلكه اين سعى او تلاشى براى به دست آوردن ضرر بيشتر بوده است!!
خداوند مى فرمايد:
«هر كس اسلام كامل را نپذيرد روز قيامت كه بر سر ترازوى عدل الهى حاضر مى شود نه تنها برايش هيچ سودى ندارد بلكه اگر تلاشى نمى كرد و اعمالى انجام نمى داد راحت تر بود، چرا كه اعمال او باطل اعلام مى شود و خود را ضرر كرده دنيا و آخرت مى يابد».<ref>آل عمران / ۸۵ .</ref>
در جايى كه خداوند تعالى فرموده است: «قسم به عزت و جلال و جود و مجد و قدرتم بر خلقم، ايمان به خود و به اينكه تو پيامبرى را قبول نمى كنم مگر با ولايت على»<ref>اليقين: ص ۲۹۰. بحار الانوار: ج ۱۸ ص ۳۹۲.</ref>، نتيجه اش اين است كه مى فرمايد:
«اگر بنده اى بين ركن و مقام مرا بخواند و اين عبادت را از روزى كه آسمان و زمين را خلق كرده ام آغاز كرده و ادامه داده باشد ولى مرا ملاقات كند در حالى كه ولايت على را قبول ندارد، او را با صورت در جهنم مى اندازم».<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۷.</ref>
آيا كسى كه اين همه عبادت كند و او را در آتش بيندازند ضرر نكرده است؟!
==== تحليل اعتقادى دوم: اسلام يعنى تسليم واقعى ====
معناى اشتقاقى كلمه «[[اسلام]]» از يک سو، و واژه هاى به كار رفته از مشتقات اين كلمه از آيه ۱۹ تا ۸۵ سوره آل عمران از سوى ديگر، ما را به اين نقطه سوق مى دهد كه «اسلام».
يعنى: «تسليم در برابر آنچه خدا مى فرمايد». در آيه ۲۰ مى فرمايد:{{قرآن|أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ للَّه}}، و در آيه ۸۳ مى فرمايد:{{قرآن|وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ}}، و در آيه ۸۴ مى فرمايد:{{قرآن|وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}}.
در اين زمينه روايات بسيارى وارد شده است. از جمله [[امام صادق علیه السلام]] مى فرمايد: {{متن عربی|الاسْلامُ هُوَ التَّسْليمُ وَ التَّسْليمُ هُوَ الاسْلامُ }}
يعنى: اسلام همان تسليم است و تسليم همان اسلام است. هر كس سر تسليم فرود آورد اسلام را پذيرفته است، و هر كس سر تسليم فرود نياورد اسلام ندارد.<ref>بحار الانوار، ج ۷۵، ص ۲۲۰.</ref>
اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد:
ايمان قلبى همان تسليم در برابر پروردگار است. هر كس امور را به مالک آن تسليم نمايد از دستور او تكبر نمى ورزد، همان گونه كه ابليس از سجود بر آدم تكبر ورزيد.
اكثر امتها از طاعت پيامبرانشان تكبر ورزيدند و در نتيجه توحيد برايشان نفعى نداشت، همان گونه كه آن سجده هاى طولانى براى ابليس فايده اى نداشت.<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۷۴.</ref>
زير بناى اصلى دينِ سقيفه و مرامى كه براى مردم بنيان گذارى نمودند، بر تسليم نبودن در برابر پروردگار و مخالفت با خداوند و اختراع دستورى در برابر فرامين الهى است، و آنچه در آن ديده نمى شود تسليم در برابر پروردگار است.
نقطه آغاز آن مخالفت با انتخاب زيباى خداوند در امامت و خلافت است كه با اقرار به اعلان ولايت و امامت على عليه السلام از سوى خدا و رسول، چه در غدير و چه قبل و بعد از آن، عمداً سراغ ديگرى رفته و مى روند؛ و در اين مخالفت چنان لجاجت نشان مى دهند كه دشمن على عليه السلام را به جاى او مى گذارند.
آنگاه اين تسليم نبودن گسترش مى يابد و وارد فرامين و احكام الهى مى شود و علناً گفته مى شود كه خدا چنين گفته و ما چنين مى گوييم.<ref>نمونه هاى اين مطلب را در بدعت هاى عمر مىتوان ديد كه به او تذكر مى دادند صريح قرآن و گفتار و عمل پيامبر صلى الله عليه و آله بر خلاف سخن توست، و او باز به كار خود ادامه مى داد! و مردم هم مى ديدند و مى پذيرفتند!!</ref>
بنابر اين مى توان نتيجه گرفت كه اگر «اسلام» تسليم در برابر فرمان خداست، در دين سقيفه تسليمى وجود ندارد و بنابراين اسلامى وجود ندارد.
دين ديگرى است كه ارتباطى با{{قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ}} ندارد. همان دينى است كه خداوند مى فرمايد:
{{قرآن|وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً}}، و اين گونه اسلامى در آنان وجود ندارد تا بخواهيم ثابت كنيم از آن اسلام دست كشيده اند.
==== تحليل اعتقادى سوم: دعوت همه انبياء عليهم السلام به اسلام و ولايت ====
دين خدا يكى است و انبياى الهى حامل يک پيام از سوى خداوند بوده اند. اين پايه اعتقادى را از همين آيات سوره آل عمران با تفسير غديرىِ پيامبر صلى الله عليه و آله به خوبى مى توان دريافت، همان گونه كه احاديث بسيارى در اين زمينه وارد شده است.
در آيه ۱۸ مى فرمايد: «اصلاً دين نزد خدا يكى بيشتر نيست». به دنبال اين صراحت، علتِ اختلاف اديان الهى و اعتقاداتِ متفاوت و متباين آنها را ساخته و پرداخته سردمداران جاهلى مى داند كه دست به چنين جنايتى زده اند، حتى خود حضرت موسى و عيسى عليهما السلام در حيات خود آثار كفر را در قوم خود ديدند، چنانكه در آيه ۵۲ بدان اشاره مى كند.
آيه ۶۷ در يک عبارت پرمحتوا به صراحت نزديک تر مى شود و با استفاده از اين نكته كه همه اديان [[ابراهیم علیه السلام|حضرت ابراهیم علیه السلام]] را قبول دارند اعلام مى فرمايد كه اگر همه او را قبول دارند بايد بدانند كه آن حضرت نه يهودى بوده و نه مسيحى، بلكه دين او اسلام بوده است.
در آيه ۸۱ تصريح به اينكه دين همه پيامبران عليهم السلام اسلام است بيشتر مى شود تا اين درجه كه از انبياء عليهم السلام پيمان گرفته شده كه پيامبرى خواهد آمد كه گفته هاى او با شما مطابق و «مُصَدِّقٌ لِما مَعَكُمْ» است، و نتيجه گرفته كه به او ايمان آوريد و او را يارى كنيد، و از آنان بر اين مهم اقرار گرفته و آنان پيمان را پذيرفته اند و خدا بر اين پيمان شاهد گرفته است.
آنگاه در آيه ۸۴ انبياء عليهم السلام را با نامشان به ميان مى آورد و اسلام را چنين معنى مى كند كه «به آنچه بر پيامبر ما نازل شده و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و فرزندانشان و موسى و عيسى و همه پيامبران از سوى پروردگارشان نازل شده ايمان مى آوريم».
خداوند متعال به اين هم اكتفا نكرده و تصريح كرده كه{{قرآن|لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ}}
يعنى:«بين هيچ يک از پيامبران فرقى قائل نمى شويم و اختلافى بين آنان نمى دانيم»، و در نهايت امضاى «مسلمان بودن» را بر چنين دينى داده و فرموده:{{قرآن|وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}}.
مسير اين آيات كه اتحاد همه پيامبران بر اسلام را به صراحت اعلام كرده، وقتى مى رسد به آيه ۸۵ كه غير اسلام را نزد خدا مردود مى داند، و پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير اسلامِ مورد قبول دينى را معرفى مى كند كه ولايت اهل بيت عليهم السلام اصل آن است و بدون آن{{قرآن|رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً}} تحقق نيافته، از اين مجموعه نتيجه گرفته مى شود كه همه انبياء عليهم السلام به ولايت على عليه السلام دعوت كرده اند و همه اين پيمان را بر امت هاى خويش عرضه كرده اند.
اعتقادى كه خداوند در روز «الست» از مردم پيمان گرفت و آن دينى كه فطرت دست نخورده و پاک بشر بدان سو مى رود، اسلام با ولايت اهل بيت عليهم السلام است، و از همين ريشه است كه دين نزد خدا فقط اسلام است و همه انبياء عليهم السلام چنين دينى را بر مردم عرضه كرده اند.
آنگاه كه خداوند عز و جل از بنى آدم پيمان گرفت و آنان را شاهد بر خود قرار داد، فرمود: آيا من پروردگار شما نيستم؟ و آيا محمد پيامبر من نيست؟ و آيا على اميرالمؤمنين نيست؟<ref>اليقين، ص ۲۳۵ ،۲۳۱ ،۲۲۲.</ref>
درباره اينكه انبياء عليهم السلام براى ولايت اهل بيت عليهم السلام با خدا پيمان بسته اند و در پى نصرت آنان بوده اند، احاديث بسيارى وارد شده است. ذيلاً به چند مورد اشاره مى گردد:
پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد:<blockquote>{{متن عربی|مَا تَنَبَّأَ نَبِيٌّ قَطُّ إِلَّا بِمَعْرِفَتِهِ وَ الْإِقْرَارِ لَنَا بِالْوَلَايَةِ وَ لَا اسْتَأْهَلَ خَلْقٌ مِنَ اللَّهِ النَّظَرَ إِلَيْهِ إِلَّا بِالْعُبُودِيَّةِ لَهُ وَ الْإِقْرَارِ لِعَلِيٍّ بَعْدِي}} ؛ «هيچ پيامبرى به نبوت نرسيد مگر با معرفت او و اقرارش به ولايت، و هيچ خلقى سزاوار نظر رحمت خداوند نشد مگر با بندگى در برابر او و اقرار به ولايت على بعد از من.»<ref>كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج۲، ص ۸۵۹.</ref></blockquote>امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
خداوند هيچ نبى و رسولى را نفرستاد مگر آنكه از آنان براى نبوت محمد و امامت على پيمان گرفت.<ref>تأويل الآيات، ص ۱۲۱.</ref>
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
يا على، خداوند هيچ پيامبرى را مبعوث نفرموده مگر آنكه او را به ولايت تو فرا خوانده است ... .<ref>بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۲۸۰. المحتضر: ص ۱۱۷.</ref>
امام باقر عليه السلام فرمود:
خداوند هر پيامبرى را - از آدم تا آخر پيامبران - مبعوث فرموده، به دنيا بازخواهند گشت و پيامبر و اميرالمؤمنين عليهما السلام را يارى خواهند نمود.<ref>بحار الانوار: ج ۵ ص ۲۳۷ و ج ۱۱ ص ۲۵ و ج ۵۳ ص ۵۰ .</ref>
در شب معراج خداوند به پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد از انبيا عليهم السلام بپرسد كه به چه چيزى شهادت مى دهند؟ پيامبران در پاسخ حضرت گفتند: شهادت مى دهيم كه خدايى جز اللَّه نيست، يكتاست و شريک ندارد؛ و تو رسول خدايى، و على اميرالمؤمنين و وصى توست ... . و شهادت مى دهيم كه تو پيامبر خدا و سيد انبيايى و على بن ابى طالب سيد وصيين است. بر اين شهادت از ما پيمان گرفته شده است.<ref>اليقين: ص ۴۰۶،۲۹۵.</ref>
در پى اين پيمان، روايات بسيارى داريم كه انبيا عليهم السلام امتهاى خود را به ولايت اهل بيت عليهم السلام دعوت كرده اند:
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
خداوند دائماً در امّت هايى كه پيامبرى بر آنان فرستاده شد با على اتمام حجت مى كرد، و هر كس در آن امتها نسبت به على معرفت بيشترى داشت صاحب درجه والاترى نزد خداوند بود.<ref>كتاب سليم: ص ۳۸۱.</ref>
امام صادق عليه السلام فرمود: ولايت ما ولايت خداى عز و جل است، كه هيچ پيامبرى جز با آن مبعوث نشده است.<ref>بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۲۸۱ و ج ۹۷ ص ۲۶۲.</ref>
امام باقر عليه السلام فرمود: خداوند هيچ پيامبرى مبعوث نفرموده مگر براى ولايت ما و بيزارى و برائت از دشمنان ما.<ref>بحار الانوار: ج ۲۴ ص ۳۳۰ ح ۵۱ .</ref>
امام هادى عليه السلام فرمود: خداوند مبعوث نفرموده محمد و پيامبران قبل از او را مگر به دين حنيف ... ، و ولايت.<ref>بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۳۱۶.</ref>
امام حسن عسکری علیه السلام فرمود: اگر خداوند نمى خواست حق ما را ظاهر كند پيامبران را به عنوان مبشر و منذر براى مردم نمى فرستاد.<ref>الخرائج والجرائح: ج ۱ ص ۴۴۹. بحار الانوار: ج ۲ ص ۱۸۱.</ref>
امام صادق عليه السلام فرمود: هيچ نبيّى به نبوت نرسيد و هيچ پيامبرى فرستاده نشد مگر براى ولايت ما و فضيلت ما بر غير ما.<ref>بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۲۸۱.</ref>
[[امام رضا علیه السلام]] فرمود: ولايت على در كتاب هاى همه پيامبران آمده است، و خداوند پيامبرى را مبعوث نكرده مگر با نبوت محمد و وصايت على.<ref>تأويل الآيات: ص ۸۴ .</ref>
اين سه نتيجه كه تاكنون ذكر شد ثمره تفسيرى است كه پيامبر عظيم الشأن صلى الله عليه و آله در خطابه غدير درباره آيه {{قرآن|وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً}} فرموده و اين چنين حجت را بر همگان تمام نموده است.
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
==منابع==
{{منابع}}
* '''اسرار غدیر'''؛ محمدباقر انصاری، تهران: نشر تک، ۱۳۸۴ش.
* '''بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار'''؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
* '''غدیر در قرآن، قرآن در غدیر'''؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.
* '''الیقین باختصاص مولانا علی (علیه السلام) بإمرة المؤمنین'''؛ علی بن موسی بن طاووس، تحقیق: محمدباقر انصاری و محمدصادق انصاری، بیروت: دارالعلوم، ۱۴۱۰ق.
{{پایان منابع}}
[[رده:قرآن و غدیر]]
[[رده:قرآن و غدیر]]
نسخهٔ کنونی تا ۱ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۱۹
آيه ۱۹ آل عمران و غدیر
مشخصات آیه
نام سوره
آل عمران
شماره آیه
۱۹
جزء
۳
محتوای آیه
مکان نزول
مدینه
موضوع
اسلام غدیر تنها اسلام مورد قبول خداوند
ترتیل آیه
آیه ۱۹ سوره آل عمران آیهای در خطبه غدیر که در آن اسلام همراه با غدیر اسلام مورد نظر خداوند معرفی شده است.
موقعیت تاریخی استفاده از آیه ۱۹ سوره آل عمران چنین ترسیم شده است: پس از بيان حديث غدير توسط پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير، در قسمتی از بخش چهارم خطبه غدير براى اينكه ثابت كند دينى جز با ولايت على عليه السلام پذيرفته نيست، دو آيه ديگر از قرآن را شاهد گرفت: يكى آيه ۱۹ سوره آل عمران و ديگرى آیه ۸۵ سوره آل عمران. انضمام اين دو آيه به آيه اكمال به این معنى بود كه دين فقط اسلام است و غير اسلام مورد قبول خدا نيست. علاوه بر این، آن دينى كه خدا به نام اسلام پذيرفته آن است كه غدير و ولايت در وجود دارد و جانشينان پيامبرش تا روز قيامت دوازده امام عليهم السلام هستند.
از تحلیل موقعیت قرآنی آیه ۱۹ سوره آل عمران سه نتیجه گرفته شده که دوتای آن مربوط به این آیه است: نتيجه دوم اينكه اسلام بهمعناى تسليم واقعى است؛ نتيجه سوم اينكه دعوت همه انبياء به اسلام و ولايت بوده است.
آیهای در متن خطبه غدیر
درباره ارتباط آیه ۱۹ سوره آل عمران و غدیر چنین گفته شده است: با در نظر گرفتن اينكه غدير مراسم مفصلى در سه روز بوده، گذشته از آياتى كه مستقيماً در آن سه روز نازل شده آياتى هم در ضمن كلام بهصورت اشاره آمده است.[۱]
اين آیات ۱۸ مورد هستند كه از جمله اين آنها آيه ۱۹ آل عمران است: إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلاّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِآياتِ اللَّه فَإِنَّ اللَّه سَرِيعُ الْحِسابِ؛ مسلماً دینِ [واقعی که همه پیامبرانْ مُبلّغ آن بودند] نزد خدا، اسلام است. و اهل کتاب [درباره آن] اختلاف نکردند، مگر پس از آنکه آنان را [نسبت به حقّانیّت آن] آگاهی و دانش آمد، این اختلاف بهخاطر حسد و تجاوز میان خودشان بود؛ و هر کس به آیات خدا کافر شود [بداند که] خدا حسابرسی سریع است .[۲]
كاملشدن دين خداوند و بالاترين نعمت پروردگار كه با آمدن آن نعمتها كامل شد، ولایت ائمه علیهم السلام و صاحب اختيار شدن آنان بر مردم بود، و آن هنگام بود كه دين اسلام بهعنوان يک دين كامل مورد قبول خداوند قرار گرفت. این امر با اتکا به این آیه در متن خطبه غدیر مورد اشاره قرار گرفت.[۳]
آیه در متن خطبه
آیه ۱۹ سوره آل عمران در متن خطبه غدیر در ضبطی از کتاب الیقین باختصاص مولانا علی (علیه السلام) بإمرة المؤمنین چنین درج شده است: «اللّهمَّ انَّكَ انْزَلْتَ عَلَىَّ انَّ الامامَةَ لِعَلِىٍّ، وَ انَّكَ عِنْدَ بَيانى ذلِكَ وَ نَصْبى ايّاهُ - لِما اكْمَلْتَ لَهُمْ دينَهُمْ وَ اتْمَمْتَ عَلَيْهِمْ نِعْمَتَكَ وَ رَضِيتَ لَهُمُ الْاسْلامَ ديناً - قُلْتَ»: إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ وَ قُلْتَ: وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ؛ خدايا، تو بر من اين مطلب را نازل فرمودى كه امامت براى على است. و هنگامى كه اين مطلب را بيان كردم و او را منصوب نمودم، آنگاه كه دين آنان را كامل نمودى و نعمت خود را بر آنان تمام كردى و اسلام را بهعنوان دين آنان راضى شدى، فرمودى: «دين نزد خدا فقط اسلام است» و فرمودى: «هر كس دينى غير از اسلام طلب كند هرگز از او قبول نمىشود و در آخرت از زيانكاران است .[۴]
موقعيت تاريخى استفاده از آیه
موقعیت تاریخی استفاده از آیه ۱۹ سوره آل عمران چنین ترسیم شده است: پس از بيان حديث غدير توسط پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير و نزول آیه ۳ سوره مائده (آیه اکمال) پيامبر صلى الله عليه و آله در قسمتی از بخش چهارم خطبه غدير براى اينكه ثابت كند دينى جز با ولايت على عليه السلام پذيرفته نيست، دو آيه ديگر از قرآن را شاهد گرفت: يكى آيه ۱۹ سوره آل عمران و ديگرى آیه ۸۵ سوره آل عمران.
انضمام اين دو آيه به آيه اكمال بدان معنى بود كه دين فقط اسلام است و غير اسلام مورد قبول خدا نيست. علاوه بر این، آن دينى كه خدا به نام اسلام پذيرفته آن است كه غدير و ولايت در وجود دارد و جانشينان پيامبرش تا روز قيامت دوازده امام عليهم السلام هستند. اينجا بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله نفس راحتى كشيد و خطاب به خداوند عرضه داشت: «خدايا تو را شاهد مى گيرم كه من ابلاغ نمودم».
در چنين شرايطى دو آيه ۱۹ و ۸۵ سوره آل عمران به طور كامل در كلام حضرت اقتباس شده است. معنای این اقتباس این است که آن اسلامى كه غير آن قبول نيست همين اسلام است كه به كمال نهايى رسيده است. بايد توجه داشت كه منظور حضرت نزول آيه اكمال و دو آيه مذكور در اعلان ولايت نمىتواند باشد، زيرا حضرت مى فرمايد: «خدايا هنگام اعلان ولايت اين آيه را ...»، و نمىفرمايد: «اين دو يا سه آيه را ...» در حالى كه در عربى مراعات يک و دو و جمع در افعال و ضماير ضرورى است. بنابراين آيه نازلشده همان آيه اول (آیه اکمال) است و آيه ۱۹ و ۸۵ آل عمران دنباله كلام حضرت بهصورت تضمين آمده است. در قرآن نيز اين سه آيه در كنار هم نيست تا كلمه «اسلام» در آيه دوم ارتباط با همان كلمه در آيه اول داشته باشد.
همچنین، طبق متن كتاب اليقين در اين قسمت خطبه، دو آيه ۱۹ و ۸۵ آل عمران مطرح شده، ولى تصريح به نزول آن در غدير نشده است؛ بلكه بهعنوان «قُلْتَ» يعنى: «چنين فرمودهاى» به آن اشاره شده است. گذشته از اين، در اكثر نسخهها با اين عبارت ثبت نشده است.[۵]
موقعيت قرآنى آیه
درباره موقعیت قرآنی آیه ۱۹ سوره آل عمران و آیات بعد از آن چنین گفته شده است: از نظر معنایی از آيه ۱۹ سوره آل عمران تا آيه ۸۵ مشتقات واژه «اسلام» هفت بار تكرار شده است. در این آیات نشان داده می شود که برنامه تمام انبیاء الهی اسلام بوده و همه انبيا آنان مُبشّر و مبلّغ آن بودهاند. اسلام تنها دين الهى است که با آنكه اصل آن يكى و صورت كامل آن نزد خداوند است، ولى معارف آن تدریجی بيان شده تا روزى كه كمال نهايى آن و بستهشدن پرونده آن اعلام شد. آن روز آيه ۳ سوره مائده بهصراحت اکمال دین و اتمام این روند تکامل تدریجی را اعلام کرد.
در روز غدیر كه دين كامل بر مردم عرضه شده، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله آيه ۸۵ سوره آل عمران را در خطبه غدير تفسير نموده و اسلام را تنها دین نزد خداوند دانست که غیر آن از کسی پذیرفته نمیشود. اين تفسير از پیامبر در اين موقعيت خاص، سه نتيجه بزرگ براى مسلمانان داشت که در همان حال از بزرگترين اتمام حجتهاى آن حضرت بهشمار میآید:
نتيجه اول اينكه اسلام بدون ولايت، ناقص و غير قابل قبول است.
نتيجه دوم اينكه اسلام بهمعناى تسليم واقعى است.
نتيجه سوم اينكه دعوت همه انبياء به اسلام و ولايت بوده است.[۶]
تحليل اعتقادى موقعیت قرآنی آیه
درباره دو مورد از نتایج سهگانهای که از موقعیت قرآنی آیه ۱۹ سوره آل عمران بهدست داده شده چنین تحلیل اعتقادی شده است:
تحليل اعتقادى نتیجه دوم: اسلام يعنى تسليم واقعى
معناى اشتقاقى كلمه «اسلام» و واژههاى بهكار رفته از مشتقات اين كلمه در آيه ۱۹ تا ۸۵ سوره آل عمران از سوى ديگر نشان میدهد که اسلام يعنى «تسليم در برابر آنچه خدا مىفرمايد». در اين زمينه روايات بسيارى وارد شده است؛ از جمله:
امام صادق علیه السلام: «الاسْلامُ هُوَ التَّسْليمُ وَ التَّسْليمُ هُوَ الاسْلامُ؛ اسلام همان تسليم است و تسليم همان اسلام است. هر كس سر تسليم فرود آورد اسلام را پذيرفته است، و هر كس سر تسليم فرود نياورد اسلام ندارد».[۷]
اميرالمؤمنين عليه السلام: ايمان قلبى همان تسليم در برابر پروردگار است. هر كس امور را به مالک آن تسليم نمايد از دستور او تكبر نمىورزد، برخلاف آنچه كه ابليس از سجود بر آدم تكبر ورزيد. اكثر امتها از طاعت پيامبرانشان تكبر ورزيدند و در نتيجه توحيد برايشان نفعى نداشت، همانگونه كه آن سجدههاى طولانى براى ابليس فايدهاى نداشت.[۸]
بر این اساس، زيربناى اصلى دينِ سقيفه بر تسليمنبودن در برابر پروردگار و اختراع دستورى در برابر فرمان الهى است و آنچه در آن ديده نمىشود تسليم در برابر پروردگار است. نقطه آغاز آن مخالفت با انتخاب خداوند در امامت و خلافت بود كه با اقرار به اعلان ولايت و امامت على عليه السلام از سوى خدا و رسول عمداً سراغ ديگرى رفتند و در اين مخالفت چنان لجاجت نشان دادند كه دشمن على عليه السلام را بهجاى او نشاندند. آنگاه اين تسليمنبودن گسترش مىيابد و وارد فرمانها و احكام الهى مىشود و علناً گفته مىشود كه خدا چنين گفته و ما چنين مىگوييم.[یادداشت ۱] بنابراين، اگر «اسلام» تسليم در برابر فرمان خداست، در دين سقيفه تسليمى وجود ندارد، پس اسلامى وجود ندارد. دين ديگرى است كه ارتباطى با إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ ندارد.[۹]
تحليل اعتقادى نتیجه سوم: دعوت همه انبياء عليهم السلام به اسلام و ولايت
دين خدا يكى است و انبياى الهى حامل يک پيام از سوى خداوند بودهاند. اين پايه اعتقادى از آیه ۱۸ سوره آل عمران با تفسير غديرىِ پيامبر صلى الله عليه و آله برداشت شده و با احاديث بسيارى تأیید شده است. در آيه ۱۸ مىفرمايد: «اصلاً دين نزد خدا يكى بيشتر نيست». به دنبال اين صراحت، علتِ اختلاف اديان الهى و اعتقاداتِ متفاوت آنها را حاصل عمل سردمداران آن ادیان دانسته است.[۱۰]