آيه ۱۹ آل عمران و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی غدیر
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
== آيه «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلاّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ...»<ref>آل عمران ۱۹. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۱۴۷ - ۱۵۹. واقعه قرآنى غدير: ص ۸۹ . سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۷۱ - ۱۷۸.</ref> ==
{{جعبه اطلاعات آیه
   با در نظر گرفتن اينكه غدير مراسم مفصلى در سه روز بوده، گذشته از آياتى كه مستقيماً در آن ايام نازل شده و در قسمت آيات نازل شده در غدير ذكر شد، آياتى هم در ضمن كلام به صورت اشاره آمده و منظور از آنها بيان شده است. اين موارد در تفسير ۱۸ آيه است، كه از جمله اين آيات، آيه ۱۹ و ۸۵ سوره آل عمران است:
| عرض =
| تصویر =آیه ۱۹ سوره آل عمران.png
| اندازه تصویر =  
| توضیح_تصویر =
| عنوان =آيه ۱۹ آل عمران و غدیر
| سوره =آل عمران  
| آیه =۱۹
| جزء =۳
| شأن نزول =
| مکان نزول =مدینه
| موضوع =اسلام غدیر تنها اسلام مورد قبول خداوند
| صوت =صوت ۱۹ آل عمران.mp3
| توضیح صوت =ترتیل آیه ۱۹ سوره آل عمران
}}
'''آیه ۱۹ سوره آل عمران''' آیه‌ای در [[خطبه غدیر]] که در آن اسلام همراه با غدیر اسلام مورد نظر خداوند معرفی شده است.


«إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلاّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِآياتِ اللَّه فَإِنَّ اللَّه سَرِيعُ الْحِسابِ»:
موقعیت تاریخی استفاده از آیه ۱۹ سوره آل عمران چنین ترسیم شده است: پس از بيان حديث غدير توسط پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير، در قسمتی از بخش چهارم خطبه غدير براى اينكه ثابت كند دينى جز با ولايت على‏ عليه السلام پذيرفته نيست، دو آيه ديگر از قرآن را شاهد گرفت: يكى آيه ۱۹ سوره آل عمران و ديگرى [[آيه ۸۵ آل عمران و غدیر|آیه ۸۵ سوره آل عمران]]. انضمام اين دو آيه به [[آیه ۳ مائده و غدیر|آيه اكمال]] به این معنى بود كه دين فقط اسلام است و غير اسلام مورد قبول خدا نيست. علاوه بر این، آن دينى كه خدا به نام اسلام پذيرفته آن است كه غدير و ولايت در وجود دارد و جانشينان پيامبرش تا روز قيامت دوازده امام ‏عليهم السلام هستند.


«دين نزد خداوند اسلام است، و كسانى كه كتاب به آنان داده شده اختلاف نكردند مگر بعد از آنكه علم برايشان آمد و آنان از روى برترى جويى اختلاف كردند، و هر كس به آيات خدا كفر ورزد خداوند سريع الحساب است».
از تحلیل موقعیت قرآنی آیه ۱۹ سوره آل عمران سه نتیجه گرفته شده که دوتای آن مربوط به این آیه است: نتيجه دوم اينكه اسلام به‌معناى تسليم واقعى است؛ نتيجه سوم اينكه دعوت همه انبياء به اسلام و ولايت بوده است.


«وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ»<ref>آل عمران /  ۸۵</ref>
== آیه‌ای در متن خطبه غدیر ==
درباره ارتباط آیه ۱۹ سوره آل عمران و غدیر چنین گفته شده است: با در نظر گرفتن اينكه غدير مراسم مفصلى در سه روز بوده، گذشته از آياتى كه مستقيماً در آن سه روز نازل شده آياتى هم در ضمن كلام به‌صورت اشاره آمده است.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۹۳.</ref>


«هر كس دينى غير از اسلام طلب كند هرگز از او قبول نمى ‏شود و در آخرت از زيانكاران است».
اين آیات ۱۸ مورد هستند كه از جمله اين آنها آيه ۱۹ آل عمران است: {{قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلاّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِآياتِ اللَّه فَإِنَّ اللَّه سَرِيعُ الْحِسابِ|ترجمه=مسلماً دینِ [واقعی که همه پیامبرانْ مُبلّغ آن بودند] نزد خدا، اسلام است. و اهل کتاب [درباره آن] اختلاف نکردند، مگر پس از آنکه آنان را [نسبت به حقّانیّت آن] آگاهی و دانش آمد، این اختلاف به‌خاطر حسد و تجاوز میان خودشان بود؛ و هر کس به آیات خدا کافر شود [بداند که] خدا حسابرسی سریع است}}.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۴۷.</ref>


اين آيات از چهار بُعد قابل بررسى است:
كامل‌شدن دين خداوند و بالاترين نعمت پروردگار كه با آمدن آن نعمت‌‏ها كامل شد، ولایت ائمه ‏علیهم السلام و صاحب اختيار شدن آنان بر مردم بود، و آن هنگام بود كه دين اسلام به‌عنوان يک دين كامل مورد قبول خداوند قرار گرفت. این امر با اتکا به این آیه در متن خطبه غدیر مورد اشاره قرار گرفت.<ref>اسرار غدیر، ص۲۰۲.</ref>


=== متن خطبه غدير ===
== آیه در متن خطبه ==
اللّهمَّ انَّكَ انْزَلْتَ الْآيَةَ فى عَلِىٍّ وَلِيِّكَ عِنْدَ تَبْيينِ ذلِكَ وَ نَصْبِكَ ايّاهُ لِهذَا الْيَوْمِ: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً»، وَ قُلْتَ: «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ»، وَ قُلْتَ: «وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ». اللّهُمَّ اِنّى اُشْهِدُكَ اَنّى قَدْ بَلَّغْتُ:
آیه ۱۹ سوره آل عمران در متن خطبه غدیر در ضبطی از کتاب ''الیقین باختصاص مولانا علی (علیه السلام) بإمرة المؤمنین'' چنین درج شده است:  {{متن عربی|اللّهمَّ انَّكَ انْزَلْتَ عَلَىَّ انَّ الامامَةَ لِعَلِىٍّ، وَ انَّكَ عِنْدَ بَيانى ذلِكَ وَ نَصْبى ايّاهُ -  لِما اكْمَلْتَ لَهُمْ دينَهُمْ وَ اتْمَمْتَ عَلَيْهِمْ نِعْمَتَكَ وَ رَضِيتَ لَهُمُ الْاسْلامَ ديناً -  قُلْتَ}}: {{قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ}} وَ قُلْتَ: {{قرآن|وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى ‏الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ|ترجمه=خدايا، تو بر من اين مطلب را نازل فرمودى كه امامت براى على است. و هنگامى كه اين مطلب را بيان كردم و او را منصوب نمودم، آنگاه كه دين آنان را كامل نمودى و نعمت خود را بر آنان تمام كردى و اسلام را به‌عنوان دين آنان راضى شدى، فرمودى: «دين نزد خدا فقط اسلام است» و فرمودى: «هر كس دينى غير از اسلام طلب كند هرگز از او قبول نمى‌شود و در آخرت از زيانكاران است}}.<ref>الیقین، ص۳۵۲.</ref>


پروردگارا، تو هنگام روشن شدن اين مطلب و منصوب نمودن على در اين روز اين آيه را درباره او نازل كردى: «امروز دين شما را برايتان كامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام كردم و اسلام را به عنوان دين شما راضى شدم»، و فرمودى: «هر كس دينى غير از اسلام انتخاب كند هرگز از او قبول نخواهد شد و او در آخرت از زيانكاران خواهد بود». پروردگارا، تو را شاهد مى ‏گيرم كه من ابلاغ نمودم.<ref>مراجعه شود به: اسرار غدير: ص ۱۴۶ ۱۴۵ بخش ۴.</ref>
== موقعيت تاريخى استفاده از آیه ==
موقعیت تاریخی استفاده از آیه ۱۹ سوره آل عمران چنین ترسیم شده است: پس از بيان حديث غدير توسط پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير و نزول [[آیه ۳ مائده و غدیر|آیه ۳ سوره مائده]] (آیه اکمال) پيامبر صلى الله عليه و آله در قسمتی از بخش چهارم خطبه غدير براى اينكه ثابت كند دينى جز با ولايت على‏ عليه السلام پذيرفته نيست، دو آيه ديگر از قرآن را شاهد گرفت: يكى آيه ۱۹ سوره آل عمران و ديگرى [[آيه ۸۵ آل عمران و غدیر|آیه ۸۵ سوره آل عمران]].  


اللّهمَّ انَّكَ انْزَلْتَ عَلَىَّ انَّ الامامَةَ لِعَلِىٍّ، وَ انَّكَ عِنْدَ بَيانى ذلِكَ وَ نَصْبى ايّاهُ -  لِما اكْمَلْتَ لَهُمْ دينَهُمْ وَ اتْمَمْتَ عَلَيْهِمْ نِعْمَتَكَ وَ رَضِيتَ لَهُمُ الْاسْلامَ ديناً -  قُلْتَ: «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ» وَ قُلْتَ: «وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى ‏الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ»:
انضمام اين دو آيه به آيه اكمال بدان معنى بود كه دين فقط اسلام است و غير اسلام مورد قبول خدا نيست. علاوه بر این، آن دينى كه خدا به نام اسلام پذيرفته آن است كه غدير و ولايت در وجود دارد و جانشينان پيامبرش تا روز قيامت دوازده امام ‏عليهم السلام هستند. اينجا بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله نفس راحتى كشيد و خطاب به خداوند عرضه داشت: «خدايا تو را شاهد مى‏ گيرم كه من ابلاغ نمودم».


خدايا، تو بر من اين مطلب را نازل فرمودى كه امامت براى على است. و هنگامى كه اين مطلب را بيان كردم و او را منصوب نمودم، آنگاه كه دين آنان را كامل نمودى و نعمت خود را بر آنان تمام كردى و اسلام را به عنوان دين آنان راضى شدى، فرمودى: «دين نزد خدا فقط اسلام است» و فرمودى: «هر كس دينى غير از اسلام طلب كند هرگز از او قبول نمى ‏شود و در آخرت از زيانكاران است».<ref>مراجعه شود به: اسرار غدير: ص ۱۴۶ بخش ۴ پاورقى ۲ از نسخه«ب».</ref>
در چنين شرايطى دو آيه ۱۹ و ۸۵ سوره آل عمران به طور كامل در كلام حضرت [[اقتباس]] شده است. معنای این اقتباس این است که آن اسلامى كه غير آن قبول نيست همين اسلام است كه به كمال نهايى رسيده است. بايد توجه داشت كه منظور حضرت نزول آيه اكمال و دو آيه مذكور در اعلان ولايت نمى‌‏تواند باشد، زيرا حضرت مى ‏فرمايد: «خدايا هنگام اعلان ولايت اين آيه را ...»، و نمى‌‏فرمايد: «اين دو يا سه آيه را ...» در حالى كه در عربى مراعات يک و دو و جمع در افعال و ضماير ضرورى است. بنابراين آيه نازل‌شده همان آيه اول ([[آیه ۳ مائده و غدیر|آیه اکمال]]) است و آيه ۱۹ و ۸۵ آل عمران دنباله كلام حضرت به‌صورت تضمين آمده است. در قرآن نيز اين سه آيه در كنار هم نيست تا كلمه «اسلام» در آيه دوم ارتباط با همان كلمه در آيه اول داشته باشد.


=== موقعيت تاريخى ===
همچنین، طبق متن كتاب ''اليقين'' در اين قسمت خطبه، دو آيه ۱۹ و ۸۵ آل عمران مطرح شده، ولى تصريح به نزول آن در غدير نشده است؛ بلكه به‌عنوان «قُلْتَ» يعنى: «چنين فرموده‌‏اى» به آن اشاره شده است. گذشته از اين، در اكثر نسخه‏‌ها با اين عبارت ثبت نشده است.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۴۸-۱۴۹.</ref>
پس از بيان حديث غدير توسط پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير و نزول آيه «اليوم اكملت لكم دينكم»، پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى از بخش چهارم خطبه غدير براى اينكه ثابت كند دينى جز با ولايت على‏ عليه السلام پذيرفته نيست، دو آيه ديگر از قرآن را شاهد گرفت: يكى آيه ۱۹ سوره آل عمران: «اِنَّ الدّينَ عِنْدَ اللَّهِ اْلاِسْلامُ»: «دين نزد خدا فقط اسلام است»، وديگرى آيه ۸۵ سوره آل عمران: «وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الاِسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ»: «هر كس دينى غير از اسلام برگزيند هرگز خدا از او قبول نخواهد كرد و او در آخرت از زيانكاران است».


انضمام اين دو آيه به آيه اكمال بدان معنى بود كه دين فقط اسلام است و غير اسلام مورد قبول خدا نيست، و آن دينى كه خدا به نام اسلام پذيرفته آن است كه غدير و ولايت در آن است و جانشينان پيامبرش تا روز قيامت دوازده امام ‏عليهم السلام هستند. اينجا بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله نفس راحتى كشيد و خطاب به خداوند عرضه داشت: «خدايا تو را شاهد مى‏ گيرم كه من ابلاغ نمودم».
== موقعيت قرآنى آیه ==
درباره موقعیت قرآنی آیه ۱۹ سوره آل عمران و آیات بعد از آن چنین گفته شده است: از نظر معنایی از آيه ۱۹ سوره آل عمران تا آيه ۸۵ مشتقات واژه «اسلام» هفت بار تكرار شده است. در این آیات نشان داده می شود که برنامه تمام انبیاء الهی اسلام بوده و همه انبيا  آنان مُبشّر و مبلّغ آن بوده‌اند. اسلام تنها دين الهى است که با آنكه اصل آن يكى و صورت كامل آن نزد خداوند است، ولى معارف آن تدریجی بيان شده تا روزى كه كمال نهايى آن و بسته‌شدن پرونده آن اعلام شد. آن روز [[آيه ۳ مائده و غدیر|آيه ۳ سوره مائده]] به‌صراحت اکمال دین و اتمام این روند تکامل تدریجی را اعلام کرد.


به تعبير ديگر: در اولين مرحله پس از تبليغ جهانى ولايت اهل‏بيت‏ عليهم السلام در خطابه غدير، پيامبر صلى الله عليه و آله لحظاتى پيش با ابلاغ پيام «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللّهمَّ والِ مَنْ والاهُ ...» در شانه ‏هاى خود سبكى از چنين انجام وظيفه‏ اى را احساس مى ‏كرد. پس از آن نزول آيه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ ...» نيز اعلام شده و اسلام كامل گرديده است. در چنين شرايطى دو آيه مزبور به طور كامل در كلام حضرت اقتباس شده، يعنى آن اسلامى كه غير آن قبول نيست همين اسلام است كه به كمال نهايى رسيده است.بايد توجه داشت كه منظور حضرت نزول آيه اكمال و دو آيه مذكور در اعلان ولايت نمى ‏تواند باشد، زيرا حضرت مى ‏فرمايد: «خدايا هنگام اعلان ولايت اين آيه را ...»، و نمى ‏فرمايد: «اين دو يا سه آيه را ...» در حالى كه در عربى مراعات يک و دو و جمع در افعال و ضماير ضرورى است.
در روز غدیر كه دين كامل بر مردم عرضه شده، پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه و آله آيه ۸۵ سوره آل عمران را در خطبه غدير تفسير نموده و اسلام را تنها دین نزد خداوند دانست که غیر آن از کسی پذیرفته نمی‌شود. اين تفسير از پیامبر در اين موقعيت خاص، سه نتيجه بزرگ براى مسلمانان داشت که در همان حال از بزرگ‏ترين اتمام حجت‏‌هاى آن حضرت به‌شمار می‌آید:


بنابراين آيه نازل شده همان آيه اول است كه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ ...» باشد، و آيه دوم و سوم دنباله كلام خود حضرت به صورت تضمين و تركيب آيه با سخن است. در قرآن نيز اين سه آيه در كنار هم نيست تا كلمه «اسلام» در آيه دوم ارتباط با همان كلمه در آيه اول داشته باشد.
* نتيجه اول اينكه اسلام بدون ولايت، ناقص و غير قابل قبول است.
* نتيجه دوم اينكه اسلام به‌معناى تسليم واقعى است.
* نتيجه سوم اينكه دعوت همه انبياء به اسلام و ولايت بوده است.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۴۹-۱۵۱.</ref>


لازم به يادآورى است كه طبق متن كتاب «اليقين» در اين فراز خطبه، دو آيه «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ ...» و «وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً» مطرح شده، ولى تصريح به نزول آن در غدير نشده است، بلكه به عنوان «قُلْتَ» يعنى: «چنين فرموده ‏اى» بدان اشاره شده است؛ گذشته از اينكه اكثر نسخه‏ ها با اين عبارت نيست. بنابراين در همين بخش هر سه آيه را به طور كامل مورد بحث قرار مى ‏دهيم.
== تحليل اعتقادى موقعیت قرآنی آیه ==
درباره دو مورد از نتایج سه‌گانه‌ای که از موقعیت قرآنی آیه ۱۹ سوره آل عمران به‌دست داده شده چنین تحلیل اعتقادی شده است:


=== موقعيت قرآنى ===
=== تحليل اعتقادى نتیجه دوم: اسلام يعنى تسليم واقعى ===
در قرآن اين آيه از آيه ۱۹ سوره آل عمران سرچشمه گرفته و تا آيه ۸۵ مشتقات واژه «اسلام» هفت بار تكرار شده است. در آيه ۱۹ خداوند با آوردن كلمه «اسلام» مى ‏فرمايد: «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ ...» يعنى: «دين نزد خداوند اسلام است»، و همه اهل كتاب (يهود و نصارى و ...) با علم به اين حقيقت بزرگ اختلاف كرده ‏اند.
معناى اشتقاقى كلمه «[[اسلام]]» و واژه‏‌هاى به‌كار رفته از مشتقات اين كلمه در آيه ۱۹ تا ۸۵ سوره آل عمران از سوى ديگر نشان می‌دهد که اسلام يعنى «تسليم در برابر آنچه خدا مى‏‌فرمايد». در اين زمينه روايات بسيارى وارد شده است؛ از جمله:  


سپس در آيه ۲۰ كلمه «أَسْلَمْتُ» را ذكر مى ‏كند و مى ‏فرمايد: «فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ: أَسْلَمْتُ وَجْهِىَ للَّه وَ مَنِ اتَّبَعَنِ...» يعنى: «اگر با تو به مخاصمه برخاستند بگو: من و تابعينم در برابر خدا سر تسليم فرود آورده‏ ايم».
* [[امام صادق‏ علیه السلام]]: {{متن عربی|الاسْلامُ هُوَ التَّسْليمُ وَ التَّسْليمُ هُوَ الاسْلامُ |ترجمه=اسلام همان تسليم است و تسليم همان اسلام است. هر كس سر تسليم فرود آورد اسلام را پذيرفته است، و هر كس سر تسليم فرود نياورد اسلام ندارد}}.<ref>بحارالانوار، ج۷۵، ص۲۲۰.</ref>
* اميرالمؤمنين ‏عليه السلام: ايمان قلبى همان تسليم در برابر پروردگار است. هر كس امور را به مالک آن تسليم نمايد از دستور او تكبر نمى‏‌ورزد، برخلاف آنچه كه ابليس از سجود بر آدم تكبر ورزيد. اكثر امت‌‏ها از طاعت پيامبرانشان تكبر ورزيدند و در نتيجه توحيد برايشان نفعى نداشت، همان‌گونه كه آن سجده‌‏هاى طولانى براى ابليس فايده‌‏اى نداشت.<ref>بحارالانوار، ج۲۷، ص۱۷۴.</ref>


در ادامه همين آيه، دو واژه «أَسْلَمْتُمْ» و «أَسْلَمُوا» را به كار مى ‏گيرد و مى ‏فرمايد:
بر این اساس، زيربناى اصلى دينِ سقيفه بر تسليم‌نبودن در برابر پروردگار و اختراع دستورى در برابر فرمان الهى است و آنچه در آن ديده نمى‏‌شود تسليم در برابر پروردگار است. نقطه آغاز آن مخالفت با انتخاب خداوند در امامت و خلافت بود كه با اقرار به اعلان ولايت و امامت على ‏عليه السلام از سوى خدا و رسول عمداً سراغ ديگرى رفتند و در اين مخالفت چنان لجاجت نشان دادند كه دشمن على‏ عليه السلام را به‌جاى او نشاندند. آنگاه اين تسليم‌نبودن گسترش مى‏‌يابد و وارد فرمان‌ها و احكام الهى مى‌شود و علناً گفته مى‏‌شود كه خدا چنين گفته و ما چنين مى‏‌گوييم.{{یادداشت|نمونه‏‌ اين مطلب در بدعت‌هاى خلیفه دوم نشان داده شده است.}} بنابراين، اگر «اسلام» تسليم در برابر فرمان خداست، در دين سقيفه تسليمى وجود ندارد، پس اسلامى وجود ندارد. دين ديگرى است كه ارتباطى با {{قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ}} ندارد.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۵۳-۱۵۵.</ref>


«وَ قُلْ لِلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ الْأُمِّيِّينَ: أَ أَسْلَمْتُمْ؟ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا...»، يعنى: «به كسانى كه اهل كتابند و به بى‏ سوادان بگو: آيا تسليم شديد (و آيا اسلام را پذيرفتيد)؟ اگر اسلام را پذيرفتند هدايت شده‏ اند، و اگر روى گرداندند بر عهده تو ابلاغ فرمان الهى است».
=== تحليل اعتقادى نتیجه سوم: دعوت همه انبياء عليهم السلام به اسلام و ولايت ===
دين خدا يكى است و انبياى الهى حامل يک پيام از سوى خداوند بوده‌‏اند. اين پايه اعتقادى از آیه ۱۸ سوره آل عمران با تفسير غديرىِ پيامبر صلى الله عليه و آله برداشت شده و با احاديث بسيارى تأیید شده است. در آيه ۱۸ مى‌فرمايد: «اصلاً دين نزد خدا يكى بيشتر نيست». به دنبال اين صراحت، علتِ اختلاف اديان الهى و اعتقاداتِ متفاوت آنها را حاصل عمل سردمداران آن ادیان دانسته است.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۵۵-۱۵۶.</ref>


آنگاه به توصيف كفارِ اهل كتاب مى‏ پردازد كه حق را نمى‏ پذيرند و عذرهاى بيجا مى‏آورند و آنان را به عذاب الهى تهديد مى ‏نمايد. سپس دين حنيف ابراهيمى را مطرح مى‏ فرمايد و در تبيين دين ابراهيمى و اينكه اسلام دين حضرت ابراهيم ‏عليه السلام بوده، داستان حضرت عيسى ‏عليه السلام را به ميان مى ‏آورد و سخن را به آنجا مى ‏رساند كه آن حضرت فرمود: «من تورات حضرت موسى را تصديق مى‏ كنم».
== پانویس ==
{{پانویس}}


سپس خلاصه دين عيسى‏ عليه السلام را در اين جمله بيان مى‏ فرمايد كه: «إِنَّ اللَّه رَبِّى  وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ».
==منابع==
 
{{منابع}}
در آيه ۵۳ وارد نكته حساسى مى‏ شود و واژه «مُسْلِمُونَ» را به كار مى‏ برد و مى ‏فرمايد:
* '''اسرار غدیر'''؛ محمدباقر انصاری، تهران: نشر تک، ۱۳۸۴ش.
 
* '''بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار'''؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
آنگاه كه حضرت عيسى ‏عليه السلام در مردم احساس گرايش به كفر نمود فرمود: «مَنْ أَنْصارِى إِلَى اللَّه» يعنى: «كيست كه با من در راه خدا گام بردارد»؟ حواريون گفتند: «نَحْنُ أَنْصارُ اللَّه، آمَنَّا بِاللَّه وَ اشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ» يعنى: «ما ياران خداييم، به خدا ايمان آورده‏ايم و تو شاهد باش كه ما مسلمانيم (و سر تسليم فرود مى ‏آوريم)».
* '''غدیر در قرآن، قرآن در غدیر'''؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.
 
* '''الیقین باختصاص مولانا علی (علیه السلام) بإمرة المؤمنین'''؛ علی بن موسی بن طاووس، تحقیق: محمدباقر انصاری و محمدصادق انصاری، بیروت: دارالعلوم، ۱۴۱۰ق.
در آيه ۶۴ مسئله اينكه دين نزد خداوند يكى بيشتر نيست را مطرح مى‏ كند و مى ‏فرمايد: «اى اهل كتاب، بياييد به سوى سخنى كه بين ما و شما يكى است و آن اينكه جز خدا را نپرستيم و براى او هيچ شريكى قائل نشويم و ...» و آنگاه با ذكر كلمه «مُسْلِمُونَ» مى‏ فرمايد: «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ»، يعنى: «اگر نپذيرفتند بگو: شما شاهد باشيد كه ما مسلمانيم».
{{پایان منابع}}
 
[[رده:قرآن و غدیر]]
در آيه ۶۵ به اهل كتاب خطاب مى‏ كند كه چرا بر سر دين ابراهيم ‏عليه السلام به مخاصمه مى‏ پردازند و سپس در آيه ۶۷ با استفاده از كلمه «مُسْلِم» مى‏ فرمايد:
 
«ما كانَ إِبْراهِيمُ يَهُودِيًّا وَ لا نَصْرانِيًّا وَ لكِنْ كانَ حَنِيفاً مُسْلِماً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ»، يعنى: «حضرت ابراهيم‏ عليه السلام يهودى يا نصرانى نبود، بلكه موحّد و مسلمان بود، و از مشركين نبود».
 
سپس به بيان تابعين حقيقى دين ابراهيم‏ عليه السلام مى‏ پردازد و توطئه ‏هاى اهل كتاب را در رابطه با تحريف دين مطرح مى‏كند تا آيه ۸۳ كه كلمه «أَسْلَمَ» به ميان مى ‏آيد و مى ‏فرمايد:
 
«أَ فَغَيْرَ دِينِ اللَّه يَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ»، يعنى: «آيا به دنبال غير دين خدا هستند در حالى كه در برابر ذات او هر كس كه در آسمان‏ها و زمين است چه با اختيار و چه از روى اكراه سر تسليم فرود آورده ‏اند و به سوى او باز مى‏ گردند».
 
در آيه ۸۴ يک جمع ‏بندى از اتفاق همه انبياء عليهم السلام بر سر اسلام مى ‏نمايد و با ذكر كلمه «مُسْلِمُونَ» مى ‏فرمايد:
 
«قُلْ آمَنَّا بِاللَّه وَ ما أُنْزِلَ عَلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ عَلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِىَ مُوسى وَ عِيسى وَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ»:
 
«بگو ايمان آورديم به خدا و آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و فرزندانش نازل شده و آنچه به موسى و عيسى و پيامبران از سوى پروردگارشان داده شد و ما بين هيچ يک از پيامبران فرق نمى‏ گذاريم و در برابر او سر تسليم فرود مى‏ آوريم».
 
به آيه ۸۵ كه مى‏ رسد پس از مقدمات قبلى و اتحاد همه انبياء عليهم السلام بر سر اسلام مى‏ فرمايد: «وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ»، يعنى: «هر كس دينى غير از اسلام انتخاب كند هرگز از او قبول نخواهد شد و او در آخرت از زيانكاران است».
 
تا اينجا مسير آيات در قرآن بود كه اسلام را از روز اول دنيا تا آخر آن تنها دين الهى اعلام كرد و همه انبيا عليهم السلام را مُبشّر و مبلّغ آن دانست.
 
بدون شک اين تنها دين الهى با آنكه اصل و ريشه ‏اش يكى و صورت كامل آن نزد خداوند است، ولى معارف و احكام آن مرحله به مرحله بيان شده و در هر مرحله ارائه آن تكميل گرديده تا روزى كه كمال نهايى آن و بسته شدن پرونده آن اعلام شد و آيه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ» با اين صراحت نازل شد و خداوند امضاى «رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً» را بر پايان اين پرونده نقش فرمود.
 
امروز كه دين كامل بر مردم عرضه شده، پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه و آله آيه ۸۵ سوره آل عمران را در خطبه غدير تفسير نموده و مى‏ فرمايد: «غير از اين اسلام نزد خداوند مقبول نيست».
 
اين تفسير از دو لب مبارک مقام نبوت در اين موقعيت خاص، سه نتيجه بزرگ براى مسلمانان به ارمغان آورده و در همان حال از بزرگ‏ترين اتمام حجت‏ هاى آن حضرت به شمار مى ‏آيد:
 
نتيجه اول اينكه اسلام بدون ولايت، ناقص و غير قابل قبول است.
 
نتيجه دوم اينكه اسلام به معناى تسليم واقعى است.
 
نتيجه سوم اينكه دعوت همه انبياء به اسلام و ولايت بوده است.
 
اين سه نتيجه را طى تحليل‏هاى اعتقادى زير بيان خواهيم كرد.
 
=== تحليل اعتقادى ===
'''تحليل اعتقادى اول: اسلام بدون ولايت، ناقص و غير قابل قبول'''
 
با توجه به اينكه در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله واژه «اسلام» يک بار در آخر جمله قبلى (رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً) و يک بار در آغاز اين جمله (وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً) به كار رفته، از نظر ادبيات و قواعد سخن هر دو به يک معناست و هر مطلبى درباره دومى گفته شود درباره اولى نيز صادق خواهد بود.
 
اكنون كه معناى اسلام در جمله قبل، اسلام كامل با ولايت اهل‏ بيت ‏عليهم السلام و پذيرش صاحب اختيارى آنان در امور دنيا و آخرت ماست و اسلام بدون ولايت ناقص است، سؤال اين است كه آيا خداوند اسلام ناقص را مى‏ پذيرد؟
 
از استشهاد پيامبر صلى الله عليه و آله به اين آيه معلوم مى‏شود كه اسلام ناقص نزد خداوند پذيرفته نيست و پذيرنده اسلامِ ناقص در حكم غيرِ مسلمان است، چرا كه خداوند با آوردن حرف »لَنْ« كه در عربى براى نفى ابدى و به معناى «هرگز» استفاده مى‏شود، چنان اسلام ناقص را رد كرده و فرموده: »فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ« : »هرگز از او پذيرفته نمى‏شود« ، كه راه هر گونه احتمال را مسدود نموده است.
 
 
 
استفاده از كلمه »يَبْتَغِ« به معناى »دنبال چيزى بودن« و »در طلب و جستجو براى انتخاب چيزى بودن« ، اين مفهوم را محكم‏تر مى‏كند. يعنى پس از آنكه همه انبياءعليهم السلام براى تشييد اركان اسلام زحمات طاقت فرسا كشيده‏اند و خاتم نبوت 23 سال تلاش اعجاب برانگيز و تحمل معجزه‏آسا نموده، تا اين دين پس از يك مسير شش هزار ساله به كمال خود رسيده است، اگر اكنون هم كسى در پى دينِ ديگرى يا همين دين در صورت ناقص آن باشد، در واقع به خدا و رسولانش نيشخند مى‏زند و نام »كافر« هم براى او كم است.
 
 
جمله ديگرى كه گوياى اين مهم اعتقادى است دنباله آيه با عبارت »وَ هُوَ فِى‏الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ« است. »خاسِر« به معناى »زيانكار« كسى است كه تلاشى كرده و زحمتى كشيده ولى هنگام نتيجه مى‏بيند نه تنها سودى نبرده بلكه اين سعى او تلاشى براى به دست آوردن ضرر بيشتر بوده است!!
 
 
خداوند مى‏فرمايد: »هر كس اسلام كامل را نپذيرد روز قيامت كه بر سر ترازوى عدل الهى حاضر مى‏شود نه تنها برايش هيچ سودى ندارد بلكه اگر تلاشى نمى‏كرد و اعمالى انجام نمى‏داد راحت‏تر بود، چرا كه اعمال او باطل اعلام مى‏شود و خود را ضرر كرده دنيا و آخرت مى‏يابد« .××× 1 آل عمران /  85 . ×××
 
 
در جايى كه خداوند تعالى فرموده است: »قسم به عزت و جلال و جود و مجد و قدرتم بر خلقم، ايمان به خود و به اينكه تو پيامبرى را قبول نمى‏كنم مگر با ولايت على«××× 1 اليقين: ص 290. بحار الانوار: ج 18 ص 392. ×××، نتيجه‏اش اين است كه مى‏فرمايد: »اگر بنده‏اى بين ركن و مقام مرا بخواند و اين عبادت را از روزى كه آسمان و زمين را خلق كرده‏ام آغاز كرده و ادامه داده باشد ولى مرا ملاقات كند در حالى كه ولايت على را قبول ندارد، او را با صورت در جهنم مى‏اندازم« .××× 2 بحار الانوار: ج 37 ص 167. ×××
 
 
آيا كسى كه اين همه عبادت كند و او را در آتش بيندازند ضرر نكرده است؟!
 
 
تحليل اعتقادى دوم: اسلام يعنى تسليم واقعى
 
معناى اشتقاقى كلمه »اسلام« از يك سو، و واژه‏هاى به كار رفته از مشتقات اين كلمه از آيه 19 تا 85 سوره آل عمران از سوى ديگر، ما را به اين نقطه سوق مى‏دهد كه »اسلام« يعنى: »تسليم در برابر آنچه خدا مى‏فرمايد« . در آيه 20 مى‏فرمايد: »أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ للَّه ...« ، و در آيه 83 مى‏فرمايد: »وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ...« ، و در آيه 84 مى‏فرمايد: »وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ« .
 
 
در اين زمينه روايات بسيارى وارد شده است. از جمله امام صادق‏عليه السلام مى‏فرمايد: الاسْلامُ هُوَ التَّسْليمُ وَ التَّسْليمُ هُوَ الاسْلامُ ... يعنى: اسلام همان تسليم است و تسليم همان اسلام است. هر كس سر تسليم فرود آورد اسلام را پذيرفته است، و هر كس سر تسليم فرود نياورد اسلام ندارد.××× 3 بحار الانوار: ج 75 ص 220. ×××
 
 
اميرالمؤمنين‏عليه السلام مى‏فرمايد: ايمان قلبى همان تسليم در برابر پروردگار است. هر كس امور را به مالك آن تسليم نمايد از دستور او تكبر نمى‏ورزد، همان گونه كه ابليس از سجود بر آدم تكبر ورزيد. اكثر امت‏ها از طاعت پيامبرانشان تكبر ورزيدند و در نتيجه توحيد برايشان نفعى نداشت، همان گونه كه آن سجده‏هاى طولانى براى ابليس فايده‏اى نداشت.××× 4 بحار الانوار: ج 27 ص 174. ×××
 
زير بناى اصلى دينِ سقيفه و مرامى كه براى مردم بنيان گذارى نمودند، بر تسليم نبودن در برابر پروردگار و مخالفت با خداوند و اختراع دستورى در برابر فرامين الهى است، و آنچه در آن ديده نمى‏شود تسليم در برابر پروردگار است.
 
 
نقطه آغاز آن مخالفت با انتخاب زيباى خداوند در امامت و خلافت است كه با اقرار به اعلان ولايت و امامت على‏عليه السلام از سوى خدا و رسول، چه در غدير و چه قبل و بعد از آن، عمداً سراغ ديگرى رفته و مى‏روند؛ و در اين مخالفت چنان لجاجت نشان مى‏دهند كه دشمن على‏عليه السلام را به جاى او مى‏گذارند. آنگاه اين تسليم نبودن گسترش مى‏يابد و وارد فرامين و احكام الهى مى‏شود و علناً گفته مى‏شود كه خدا چنين گفته و ما چنين مى‏گوييم.××× 1 نمونه‏هاى اين مطلب را در بدعت‏هاى عمر مى‏توان ديد كه به او تذكر مى‏دادند صريح قرآن و گفتار و عمل پيامبرصلى الله عليه وآله بر خلاف سخن توست، و او باز به كار خود ادامه مى‏داد! و مردم هم مى‏ديدند و مى‏پذيرفتند!! ×××
 
 
بنابر اين مى‏توان نتيجه گرفت كه اگر »اسلام« تسليم در برابر فرمان خداست، در دين سقيفه تسليمى وجود ندارد و بنابراين اسلامى وجود ندارد. دين ديگرى است كه ارتباطى با »إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ« ندارد. همان دينى است كه خداوند مى‏فرمايد: »وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً ...« ، و اين گونه اسلامى در آنان وجود ندارد تا بخواهيم ثابت كنيم از آن اسلام دست كشيده‏اند.
 
 
تحليل اعتقادى سوم: دعوت همه انبياءعليهم السلام به اسلام و ولايت
 
دين خدا يكى است و انبياى الهى حامل يك پيام از سوى خداوند بوده‏اند. اين پايه اعتقادى را از همين آيات سوره آل عمران با تفسير غديرىِ پيامبرصلى الله عليه وآله به خوبى مى‏توان دريافت، همان گونه كه احاديث بسيارى در اين زمينه وارد شده است.
 
 
در آيه 18 مى‏فرمايد: »اصلاً دين نزد خدا يكى بيشتر نيست« . به دنبال اين صراحت، علتِ اختلاف اديان الهى و اعتقاداتِ متفاوت و متباين آنها را ساخته و پرداخته سردمداران جاهلى مى‏داند كه دست به چنين جنايتى زده‏اند، حتى خود حضرت موسى و عيسى‏عليهما السلام در حيات خود آثار كفر را در قوم خود ديدند، چنانكه در آيه 52 بدان اشاره مى‏كند.
 
 
آيه 67 در يك عبارت پرمحتوا به صراحت نزديك‏تر مى‏شود و با استفاده از اين نكته كه همه اديان حضرت ابراهيم‏عليه السلام را قبول دارند اعلام مى‏فرمايد كه اگر همه او را قبول دارند بايد بدانند كه آن حضرت نه يهودى بوده و نه مسيحى، بلكه دين او اسلام بوده است.
 
 
در آيه 81 تصريح به اينكه دين همه پيامبران‏عليهم السلام اسلام است بيشتر مى‏شود تا اين درجه كه از انبياءعليهم السلام پيمان گرفته شده كه پيامبرى خواهد آمد كه گفته‏هاى او با شما مطابق و »مُصَدِّقٌ لِما مَعَكُمْ« است، و نتيجه گرفته كه به او ايمان آوريد و او را يارى كنيد، و از آنان بر اين مهم اقرار گرفته و آنان پيمان را پذيرفته‏اند و خدا بر اين پيمان شاهد گرفته است.
 
 
آنگاه در آيه 84 انبياءعليهم السلام را با نامشان به ميان مى‏آورد و اسلام را چنين معنى مى‏كند كه »به آنچه بر پيامبر ما نازل شده و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و فرزندانشان و موسى و عيسى و همه پيامبران از سوى پروردگارشان نازل شده ايمان مى‏آوريم« .
 
 
خداوند متعال به اين هم اكتفا نكرده و تصريح كرده كه »لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ« يعنى: »بين هيچ يك از پيامبران فرقى قائل نمى‏شويم و اختلافى بين آنان نمى‏دانيم« ، و در نهايت امضاى »مسلمان بودن« را بر چنين دينى داده و فرموده: »وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ« .
 
 
مسير اين آيات كه اتحاد همه پيامبران بر اسلام را به صراحت اعلام كرده، وقتى مى‏رسد به آيه 85 كه غير اسلام را نزد خدا مردود مى‏داند، و پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير اسلامِ مورد قبول دينى را معرفى مى‏كند كه ولايت اهل‏بيت‏عليهم السلام اصل آن است و بدون آن »رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً« تحقق نيافته، از اين مجموعه نتيجه گرفته مى‏شود كه همه انبياءعليهم السلام به ولايت على‏عليه السلام دعوت كرده‏اند و همه اين پيمان را بر امت‏هاى خويش عرضه كرده‏اند.
 
 
اعتقادى كه خداوند در روز »الست« از مردم پيمان گرفت و آن دينى كه فطرت دست نخورده و پاك بشر بدان سو مى‏رود، اسلام با ولايت اهل‏بيت‏عليهم السلام است، و از همين ريشه است كه دين نزد خدا فقط اسلام است و همه انبياءعليهم السلام چنين دينى را بر مردم عرضه كرده‏اند.
 
 
امام صادق‏عليه السلام درباره آيه »فِطْرَتَ اللَّه الَّتِى  فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها« مى‏فرمايد: آن فطرتى كه خداوند مردم را بر آن خلق فرموده اين است: توحيد، محمد رسول اللَّه، على اميرالمؤمنين.××× 1 اليقين: ص 431 188. ×××
 
 
امام باقرعليه السلام درباره آيه »أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى«××× 2 اعراف /  172. ××× مى‏فرمايد: آنگاه كه خداوند عز و جل از بنى آدم پيمان گرفت و آنان را شاهد بر خود قرار داد، فرمود: آيا من پروردگار شما نيستم؟ و آيا محمد پيامبر من نيست؟ و آيا على اميرالمؤمنين نيست؟××× 3 اليقين: ص 235 231 222. ×××
 
 
درباره اينكه انبياءعليهم السلام براى ولايت اهل بيت‏عليهم السلام با خدا پيمان بسته‏اند و در پى نصرت آنان بوده‏اند، احاديث بسيارى وارد شده است. ذيلاً به چند آيه اشاره مى‏گردد:
 
 
پيامبرصلى الله عليه وآله مى‏فرمايد: هيچ پيامبرى به نبوت نرسيد مگر با معرفت او و اقرارش به ولايت، و هيچ خلقى سزاوار نظر رحمت خداوند نشد مگر با بندگى در برابر او و اقرار به ولايت على بعد از من.××× 4 كتاب سليم: ص 382. ×××
 
 
امام صادق‏عليه السلام مى‏فرمايد: خداوند هيچ نبى و رسولى را نفرستاد مگر آنكه از آنان براى نبوت محمد و امامت على پيمان گرفت.××× 5 تأويل الآيات: ص 121. ×××
 
پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: يا على، خداوند هيچ پيامبرى را مبعوث نفرموده مگر آنكه او را به ولايت تو فرا خوانده است ... .××× 1 بحار الانوار: ج 26 ص 280. المحتضر: ص 117. ×××
 
 
امام باقرعليه السلام فرمود: خداوند هر پيامبرى را -  از آدم تا آخر پيامبران -  مبعوث فرموده، به دنيا بازخواهند گشت و پيامبر و اميرالمؤمنين‏عليهما السلام را يارى خواهند نمود.××× 2 بحار الانوار: ج 5 ص 237 و ج 11 ص 25 و ج 53 ص 50 . ×××
 
 
در شب معراج خداوند به پيامبرصلى الله عليه وآله دستور داد از انبياعليهم السلام بپرسد كه به چه چيزى شهادت مى‏دهند؟ پيامبران در پاسخ حضرت گفتند: شهادت مى‏دهيم كه خدايى جز اللَّه نيست، يكتاست و شريك ندارد؛ و تو رسول خدايى، و على اميرالمؤمنين و وصى توست ... . و شهادت مى‏دهيم كه تو پيامبر خدا و سيد انبيايى و على بن ابى‏طالب سيد وصيين است. بر اين شهادت از ما پيمان گرفته شده است.××× 3 اليقين: ص 406 295. ×××
 
 
در پى اين پيمان، روايات بسيارى داريم كه انبياعليهم السلام امت‏هاى خود را به ولايت اهل‏بيت‏عليهم السلام دعوت كرده‏اند:
 
 
پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: خداوند دائماً در امت‏ هايى كه پيامبرى بر آنان فرستاده شد با على اتمام حجت مى‏كرد، و هر كس در آن امت‏ها نسبت به على معرفت بيشترى داشت صاحب درجه والاترى نزد خداوند بود.××× 4 كتاب سليم: ص 381. ×××
 
 
امام صادق‏عليه السلام فرمود: ولايت ما ولايت خداى عز و جل است، كه هيچ پيامبرى جز با آن مبعوث نشده است.××× 5 بحار الانوار: ج 26 ص 281 و ج 97 ص 262. ×××
 
 
امام باقرعليه السلام فرمود: خداوند هيچ پيامبرى مبعوث نفرموده مگر براى ولايت ما و بيزارى و برائت از دشمنان ما.××× 6 بحار الانوار: ج 24 ص 330 ح 51 . ×××
 
امام هادى‏عليه السلام فرمود: خداوند مبعوث نفرموده محمد و پيامبران قبل از او را مگر به دين حنيف ... ، و ولايت.××× 1 بحار الانوار: ج 25 ص 316. ×××
 
 
امام حسن عسكرى‏عليه السلام فرمود: اگر خداوند نمى‏خواست حق ما را ظاهر كند پيامبران را به عنوان مبشر و منذر براى مردم نمى‏فرستاد.××× 2 الخرائج والجرائح: ج 1 ص 449. بحار الانوار: ج 2 ص 181. ×××
 
امام صادق‏عليه السلام فرمود: هيچ نبيّى به نبوت نرسيد و هيچ پيامبرى فرستاده نشد مگر براى ولايت ما و فضيلت ما بر غير ما.××× 3 بحار الانوار: ج 26 ص 281. ×××
 
 
امام رضاعليه السلام فرمود: ولايت على در كتاب‏هاى همه پيامبران آمده است، و خداوند پيامبرى را مبعوث نكرده مگر با نبوت محمد و وصايت على.××× 4 تأويل الآيات: ص 84 . ×××
 
 
اين سه نتيجه كه تاكنون ذكر شد ثمره تفسيرى است كه پيامبر عظيم‏الشأن‏صلى الله عليه وآله در خطابه غدير درباره آيه »وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً« فرموده و اين چنين حجت را بر همگان تمام نموده است.

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۱۹

آيه ۱۹ آل عمران و غدیر
آيه ۱۹ آل عمران و غدیر
مشخصات آیه
نام سورهآل عمران
شماره آیه۱۹
جزء۳
محتوای آیه
مکان نزولمدینه
موضوعاسلام غدیر تنها اسلام مورد قبول خداوند
ترتیل آیه
0:23

آیه ۱۹ سوره آل عمران آیه‌ای در خطبه غدیر که در آن اسلام همراه با غدیر اسلام مورد نظر خداوند معرفی شده است.

موقعیت تاریخی استفاده از آیه ۱۹ سوره آل عمران چنین ترسیم شده است: پس از بيان حديث غدير توسط پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير، در قسمتی از بخش چهارم خطبه غدير براى اينكه ثابت كند دينى جز با ولايت على‏ عليه السلام پذيرفته نيست، دو آيه ديگر از قرآن را شاهد گرفت: يكى آيه ۱۹ سوره آل عمران و ديگرى آیه ۸۵ سوره آل عمران. انضمام اين دو آيه به آيه اكمال به این معنى بود كه دين فقط اسلام است و غير اسلام مورد قبول خدا نيست. علاوه بر این، آن دينى كه خدا به نام اسلام پذيرفته آن است كه غدير و ولايت در وجود دارد و جانشينان پيامبرش تا روز قيامت دوازده امام ‏عليهم السلام هستند.

از تحلیل موقعیت قرآنی آیه ۱۹ سوره آل عمران سه نتیجه گرفته شده که دوتای آن مربوط به این آیه است: نتيجه دوم اينكه اسلام به‌معناى تسليم واقعى است؛ نتيجه سوم اينكه دعوت همه انبياء به اسلام و ولايت بوده است.

آیه‌ای در متن خطبه غدیر

درباره ارتباط آیه ۱۹ سوره آل عمران و غدیر چنین گفته شده است: با در نظر گرفتن اينكه غدير مراسم مفصلى در سه روز بوده، گذشته از آياتى كه مستقيماً در آن سه روز نازل شده آياتى هم در ضمن كلام به‌صورت اشاره آمده است.[۱]

اين آیات ۱۸ مورد هستند كه از جمله اين آنها آيه ۱۹ آل عمران است: Ra bracket.png إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلاّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِآياتِ اللَّه فَإِنَّ اللَّه سَرِيعُ الْحِسابِ؛ مسلماً دینِ [واقعی که همه پیامبرانْ مُبلّغ آن بودند] نزد خدا، اسلام است. و اهل کتاب [درباره آن] اختلاف نکردند، مگر پس از آنکه آنان را [نسبت به حقّانیّت آن] آگاهی و دانش آمد، این اختلاف به‌خاطر حسد و تجاوز میان خودشان بود؛ و هر کس به آیات خدا کافر شود [بداند که] خدا حسابرسی سریع است La bracket.png.[۲]

كامل‌شدن دين خداوند و بالاترين نعمت پروردگار كه با آمدن آن نعمت‌‏ها كامل شد، ولایت ائمه ‏علیهم السلام و صاحب اختيار شدن آنان بر مردم بود، و آن هنگام بود كه دين اسلام به‌عنوان يک دين كامل مورد قبول خداوند قرار گرفت. این امر با اتکا به این آیه در متن خطبه غدیر مورد اشاره قرار گرفت.[۳]

آیه در متن خطبه

آیه ۱۹ سوره آل عمران در متن خطبه غدیر در ضبطی از کتاب الیقین باختصاص مولانا علی (علیه السلام) بإمرة المؤمنین چنین درج شده است: «اللّهمَّ انَّكَ انْزَلْتَ عَلَىَّ انَّ الامامَةَ لِعَلِىٍّ، وَ انَّكَ عِنْدَ بَيانى ذلِكَ وَ نَصْبى ايّاهُ -  لِما اكْمَلْتَ لَهُمْ دينَهُمْ وَ اتْمَمْتَ عَلَيْهِمْ نِعْمَتَكَ وَ رَضِيتَ لَهُمُ الْاسْلامَ ديناً -  قُلْتَ»: Ra bracket.png إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ La bracket.png وَ قُلْتَ: Ra bracket.png وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى ‏الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ؛ خدايا، تو بر من اين مطلب را نازل فرمودى كه امامت براى على است. و هنگامى كه اين مطلب را بيان كردم و او را منصوب نمودم، آنگاه كه دين آنان را كامل نمودى و نعمت خود را بر آنان تمام كردى و اسلام را به‌عنوان دين آنان راضى شدى، فرمودى: «دين نزد خدا فقط اسلام است» و فرمودى: «هر كس دينى غير از اسلام طلب كند هرگز از او قبول نمى‌شود و در آخرت از زيانكاران است La bracket.png.[۴]

موقعيت تاريخى استفاده از آیه

موقعیت تاریخی استفاده از آیه ۱۹ سوره آل عمران چنین ترسیم شده است: پس از بيان حديث غدير توسط پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير و نزول آیه ۳ سوره مائده (آیه اکمال) پيامبر صلى الله عليه و آله در قسمتی از بخش چهارم خطبه غدير براى اينكه ثابت كند دينى جز با ولايت على‏ عليه السلام پذيرفته نيست، دو آيه ديگر از قرآن را شاهد گرفت: يكى آيه ۱۹ سوره آل عمران و ديگرى آیه ۸۵ سوره آل عمران.

انضمام اين دو آيه به آيه اكمال بدان معنى بود كه دين فقط اسلام است و غير اسلام مورد قبول خدا نيست. علاوه بر این، آن دينى كه خدا به نام اسلام پذيرفته آن است كه غدير و ولايت در وجود دارد و جانشينان پيامبرش تا روز قيامت دوازده امام ‏عليهم السلام هستند. اينجا بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله نفس راحتى كشيد و خطاب به خداوند عرضه داشت: «خدايا تو را شاهد مى‏ گيرم كه من ابلاغ نمودم».

در چنين شرايطى دو آيه ۱۹ و ۸۵ سوره آل عمران به طور كامل در كلام حضرت اقتباس شده است. معنای این اقتباس این است که آن اسلامى كه غير آن قبول نيست همين اسلام است كه به كمال نهايى رسيده است. بايد توجه داشت كه منظور حضرت نزول آيه اكمال و دو آيه مذكور در اعلان ولايت نمى‌‏تواند باشد، زيرا حضرت مى ‏فرمايد: «خدايا هنگام اعلان ولايت اين آيه را ...»، و نمى‌‏فرمايد: «اين دو يا سه آيه را ...» در حالى كه در عربى مراعات يک و دو و جمع در افعال و ضماير ضرورى است. بنابراين آيه نازل‌شده همان آيه اول (آیه اکمال) است و آيه ۱۹ و ۸۵ آل عمران دنباله كلام حضرت به‌صورت تضمين آمده است. در قرآن نيز اين سه آيه در كنار هم نيست تا كلمه «اسلام» در آيه دوم ارتباط با همان كلمه در آيه اول داشته باشد.

همچنین، طبق متن كتاب اليقين در اين قسمت خطبه، دو آيه ۱۹ و ۸۵ آل عمران مطرح شده، ولى تصريح به نزول آن در غدير نشده است؛ بلكه به‌عنوان «قُلْتَ» يعنى: «چنين فرموده‌‏اى» به آن اشاره شده است. گذشته از اين، در اكثر نسخه‏‌ها با اين عبارت ثبت نشده است.[۵]

موقعيت قرآنى آیه

درباره موقعیت قرآنی آیه ۱۹ سوره آل عمران و آیات بعد از آن چنین گفته شده است: از نظر معنایی از آيه ۱۹ سوره آل عمران تا آيه ۸۵ مشتقات واژه «اسلام» هفت بار تكرار شده است. در این آیات نشان داده می شود که برنامه تمام انبیاء الهی اسلام بوده و همه انبيا آنان مُبشّر و مبلّغ آن بوده‌اند. اسلام تنها دين الهى است که با آنكه اصل آن يكى و صورت كامل آن نزد خداوند است، ولى معارف آن تدریجی بيان شده تا روزى كه كمال نهايى آن و بسته‌شدن پرونده آن اعلام شد. آن روز آيه ۳ سوره مائده به‌صراحت اکمال دین و اتمام این روند تکامل تدریجی را اعلام کرد.

در روز غدیر كه دين كامل بر مردم عرضه شده، پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه و آله آيه ۸۵ سوره آل عمران را در خطبه غدير تفسير نموده و اسلام را تنها دین نزد خداوند دانست که غیر آن از کسی پذیرفته نمی‌شود. اين تفسير از پیامبر در اين موقعيت خاص، سه نتيجه بزرگ براى مسلمانان داشت که در همان حال از بزرگ‏ترين اتمام حجت‏‌هاى آن حضرت به‌شمار می‌آید:

  • نتيجه اول اينكه اسلام بدون ولايت، ناقص و غير قابل قبول است.
  • نتيجه دوم اينكه اسلام به‌معناى تسليم واقعى است.
  • نتيجه سوم اينكه دعوت همه انبياء به اسلام و ولايت بوده است.[۶]

تحليل اعتقادى موقعیت قرآنی آیه

درباره دو مورد از نتایج سه‌گانه‌ای که از موقعیت قرآنی آیه ۱۹ سوره آل عمران به‌دست داده شده چنین تحلیل اعتقادی شده است:

تحليل اعتقادى نتیجه دوم: اسلام يعنى تسليم واقعى

معناى اشتقاقى كلمه «اسلام» و واژه‏‌هاى به‌كار رفته از مشتقات اين كلمه در آيه ۱۹ تا ۸۵ سوره آل عمران از سوى ديگر نشان می‌دهد که اسلام يعنى «تسليم در برابر آنچه خدا مى‏‌فرمايد». در اين زمينه روايات بسيارى وارد شده است؛ از جمله:

  • امام صادق‏ علیه السلام: «الاسْلامُ هُوَ التَّسْليمُ وَ التَّسْليمُ هُوَ الاسْلامُ؛ اسلام همان تسليم است و تسليم همان اسلام است. هر كس سر تسليم فرود آورد اسلام را پذيرفته است، و هر كس سر تسليم فرود نياورد اسلام ندارد».[۷]
  • اميرالمؤمنين ‏عليه السلام: ايمان قلبى همان تسليم در برابر پروردگار است. هر كس امور را به مالک آن تسليم نمايد از دستور او تكبر نمى‏‌ورزد، برخلاف آنچه كه ابليس از سجود بر آدم تكبر ورزيد. اكثر امت‌‏ها از طاعت پيامبرانشان تكبر ورزيدند و در نتيجه توحيد برايشان نفعى نداشت، همان‌گونه كه آن سجده‌‏هاى طولانى براى ابليس فايده‌‏اى نداشت.[۸]

بر این اساس، زيربناى اصلى دينِ سقيفه بر تسليم‌نبودن در برابر پروردگار و اختراع دستورى در برابر فرمان الهى است و آنچه در آن ديده نمى‏‌شود تسليم در برابر پروردگار است. نقطه آغاز آن مخالفت با انتخاب خداوند در امامت و خلافت بود كه با اقرار به اعلان ولايت و امامت على ‏عليه السلام از سوى خدا و رسول عمداً سراغ ديگرى رفتند و در اين مخالفت چنان لجاجت نشان دادند كه دشمن على‏ عليه السلام را به‌جاى او نشاندند. آنگاه اين تسليم‌نبودن گسترش مى‏‌يابد و وارد فرمان‌ها و احكام الهى مى‌شود و علناً گفته مى‏‌شود كه خدا چنين گفته و ما چنين مى‏‌گوييم.[یادداشت ۱] بنابراين، اگر «اسلام» تسليم در برابر فرمان خداست، در دين سقيفه تسليمى وجود ندارد، پس اسلامى وجود ندارد. دين ديگرى است كه ارتباطى با Ra bracket.png إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ La bracket.png ندارد.[۹]

تحليل اعتقادى نتیجه سوم: دعوت همه انبياء عليهم السلام به اسلام و ولايت

دين خدا يكى است و انبياى الهى حامل يک پيام از سوى خداوند بوده‌‏اند. اين پايه اعتقادى از آیه ۱۸ سوره آل عمران با تفسير غديرىِ پيامبر صلى الله عليه و آله برداشت شده و با احاديث بسيارى تأیید شده است. در آيه ۱۸ مى‌فرمايد: «اصلاً دين نزد خدا يكى بيشتر نيست». به دنبال اين صراحت، علتِ اختلاف اديان الهى و اعتقاداتِ متفاوت آنها را حاصل عمل سردمداران آن ادیان دانسته است.[۱۰]

پانویس

  1. غدیر در قرآن، ج۲، ص۹۳.
  2. غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۴۷.
  3. اسرار غدیر، ص۲۰۲.
  4. الیقین، ص۳۵۲.
  5. غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۴۸-۱۴۹.
  6. غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۴۹-۱۵۱.
  7. بحارالانوار، ج۷۵، ص۲۲۰.
  8. بحارالانوار، ج۲۷، ص۱۷۴.
  9. غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۵۳-۱۵۵.
  10. غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۵۵-۱۵۶.

یادداشت‌ها

  1. نمونه‏‌ اين مطلب در بدعت‌هاى خلیفه دوم نشان داده شده است.

منابع

  • اسرار غدیر؛ محمدباقر انصاری، تهران: نشر تک، ۱۳۸۴ش.
  • بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  • غدیر در قرآن، قرآن در غدیر؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.
  • الیقین باختصاص مولانا علی (علیه السلام) بإمرة المؤمنین؛ علی بن موسی بن طاووس، تحقیق: محمدباقر انصاری و محمدصادق انصاری، بیروت: دارالعلوم، ۱۴۱۰ق.