شعر غدیر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←پانویس) |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
يعنى: پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير خم ولايت خود نسبت به شما را براى من نيز واجب كرد. پيامبرصلى الله عليه وآله مرا در صاحب اختيارى امت وصى خود قرار داد، و اين با رضايت شما به حكم من بود. آگاه باشيد! هر كس مى خواهد به اين مطلب ايمان آورد و گرنه از غصه بميرد!<ref>روضة الواعظين: ص ۷۶. بحار الانوار: ج ۳۸ ص ۲۳۸ ح ۳۹. ديوان اميرالمؤمنين عليه السلام: ص ۱۰۵.</ref> | يعنى: پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير خم ولايت خود نسبت به شما را براى من نيز واجب كرد. پيامبرصلى الله عليه وآله مرا در صاحب اختيارى امت وصى خود قرار داد، و اين با رضايت شما به حكم من بود. آگاه باشيد! هر كس مى خواهد به اين مطلب ايمان آورد و گرنه از غصه بميرد!<ref>روضة الواعظين: ص ۷۶. بحار الانوار: ج ۳۸ ص ۲۳۸ ح ۳۹. ديوان اميرالمؤمنين عليه السلام: ص ۱۰۵.</ref> | ||
== بولس سلامه مسيحى<ref>چهارده قرن با غدير: ص ۱۷۴.</ref> == | |||
يكى از جلوه هاى زيبا در مورد غدير، غديريه گويى بولس سلامه مسيحى است! او در ديوان اشعار خود شعرى سروده و در آن به غدير اشاره كرده است: | |||
عيدك العيد يا على | |||
عاد من حجةالوداع الخطير | |||
ولفيف الحجيج موج بحور | |||
لجة خلف كانتشار الغي | |||
-م صبحاً فى الفدفد المغمور | |||
بلغ العائدون بطحاء خمٍّ | |||
فكأنَّ الركبان فى التنور | |||
عرفوه غدير خم و ليس الغ | |||
ور إلاّ ثمالة من غدير | |||
جاء جبريل قائلاً: يا نبى | |||
اللَّه بلِّغ كلام ربّ مجير | |||
أنت فى عصمة من الناس فانثر | |||
بينات السماء للجمهور | |||
وأذِعها رسالة اللَّه وحياً | |||
سرمدياً وحجة للعصور | |||
ما دعاهم طه لأمر يسير | |||
وصعيد البطحاء وهج حرور | |||
وارتقى منبر الحدائج طه | |||
يشهر السمع للكلام الكبير | |||
أيها الناس إنما اللَّه مولا | |||
كم ومولاى ناصرى ومجيرى | |||
ثم إنى وليُّكم منذ كان ال | |||
-دهر طفلاً حتى زوال الدهور | |||
يا إلهى من كنت مولاه حقاً | |||
فعلىٌ مولاه غير نكير | |||
يا إلهى والِ الذين يوالون اب | |||
-ن عمى وانصر حليف نصيرى | |||
كن عدوّاً لمن يعاديه واخذل | |||
كل نكس وخاذل شرير | |||
قالها آخذاً بضبع على | |||
رافعاً ساعد الهمام الهصور | |||
لاح شَعر الإبطين عند اعتن | |||
-اق الزند للزند فى المقام الشهير | |||
بثَّ طه مقاله فى على | |||
واضحاً كالنهار دون ستور | |||
لا مجاز و لا غموض و لبس | |||
يستحثّ الأفهام للتفسير | |||
فأتاه المهنِّئون عيون ال | |||
قوم يبدون آية التوقير | |||
جاءه الصاحبان يبتدران الق | |||
-ول طلاّ على حقاق العبير | |||
بتَّ مولى للمؤمنين هنيئاً | |||
للميامين بالإمام الجدير | |||
هنّأتْه أزواج أحمد يتلوهنَّ | |||
رتل من الجميع الغفير | |||
عيدك العيد يا على فان يص | |||
-مت حسود أو طامس للبدور | |||
== تاريخچه شعرِ غدير<ref>حديث مهر در بلور شعر (على ثاقب بخشايش) : ۵-۱۰.</ref> == | |||
در ميان وقايع اسلام، تنها واقعه غدير است كه از همان لحظات وقوع قطعه شعرى به عنوان سند دائمى ضميمه آن است. شعر با وزن و قافيه اى كه دارد مدرك ماندگارى در پرونده غدير است كه سينه به سينه حفظ شده، و با توجه به اهميت ادبى آن در كتاب ها ثبت گرديده است. در طول تاريخ در كنار اسناد و مدارك حديثى و تاريخى، شعر غدير كه توسط شعراى قرنهاى مختلف سروده شده در حفظ اين ماجرا اثر به سزايى داشته است. | |||
نكته شعر اين است كه توانسته غدير را در كتابها و محافلى حاضر كند كه با روش هاى ديگر ممكن و يا لااقل آسان نيست. بسيارى از كتب ادبى كه حتى در مواردى مؤلفانشان مخالف ولايت اهلبيت عليهم السلام بوده اند، به عنوان يك قطعه جالب ادبى از شاعرى توانا شعر غدير را نقل كرده اند. همچنين بسيارى از مردم كه براى مطالعه و شنيدن متون علمى وقت و حوصله كافى ندارند، گاهى در قطعه اى از شعر معارف غدير را مى يابند. | |||
'''غدير در زبان هاى شاعرانه متفاوت''' | |||
طى چهارده قرن، مسئله غدير در قالب اشعار عربى، فارسى، اردو، تركى و غير آن به نظم كشيده شده است. اولين قدم را شاعر زبردست عرب حسّان بن ثابت برداشت و با اجازه رسمى پيامبرصلى الله عليه وآله در حضور مردم اشعارى را كه در غدير خم درباره واقعه آن سروده بود خواند. | |||
همچنين اميرالمؤمنين على عليه السلام درباره غدير شعرى سروده اند. چند تن از اصحاب پيامبرصلى الله عليه وآله و نير عده اى از اصحاب ائمه عليهم السلام اشعارى درباره غدير دارند، كه از جمله آنان قيس بن سعد بن عباده، سيد حميرى، كميت اسدى، دعبل خزاعى و ابوتمام است. | |||
عدهاى از علماى بزرگ نيز كه قريحه شعرى داشته اند اشعار رسايى درباره غدير سروده اند، كه از جمله آنان شريف رضى، سيد مرتضى، قطب راوندى، حافظ برسى، شيخ كفعمى، شيخ بهايى، شيخ كرَكى، شيخ حر عاملى، سيد على خان مدنى و شيخ محمدحسين غروى اصفهانى كمپانى است. | |||
شعراى زبردستى چون ابن رومى، وامق نصرانى، حمانى، تنوخى، ابوفراس حمدانى، بشنوى كردى،كشاجم،ناشى صغير، صاحب بن عباد، مهيار ديلمى، ابوالعلاء معرى، اقساسى، ابن عرندس، ابن عودى، ابن داغر حلى، بولس سلامه مسيحى از شعراى عرب نيز درباره غدير شعر سروده اند. | |||
گذشته از شعراى عرب، شاعران پارسىگوى و اردو زبان و ترك زبان نيز سهم به سزايى در نظم محتواى غدير و حفظ و نشر آن در قالب شعر داشته اند. | |||
'''جلوه هاى شعرى در ادبيات غدير''' | |||
عده اى از شعرا داستان غدير را به صورت مفصل يا مختصر در قالب شعر آورده اند. از الطاف خدا بوده كه شاعرى زبردست و لغت شناس در غدير حاضر بوده و در همان جا ماجراى غدير را به صورت شعر آورده، و حتى تبادر ذهنى خود از غدير را صراحتاً اعلام كرده تا اثرى ماندگار و سندى محكم براى غدير باشد. | |||
بعضى ديگر از شاعران فقط خطبه غدير را به نظم در آورده اند. برخى ديگر فقط مقطع حسّاس آن يعنى جمله «من كنت مولاه فعلى مولاه» را به شعر كشيده و بيان كرده اند. | |||
گروهى نيز با قالبريزى ادبى غدير، مبانى اعتقادى آن را بيان كرده اند و تا آنجا كه توانسته اند شكوفايى روحى آن را در زندگى معنوى يك شيعه جلوه گر ساخته اند. به گونه اى كه با خواندن آنها حلاوت و خنكاى ولايت در وجود انسان نمودار مى شود. | |||
مؤلفانى نيز اقدام به جمع آورى و تدوين اشعار مربوط به غدير كرده اند و اين اسناد ادبى غدير را به صورت مجموعه اى تنظيم يافته ارائه نموده اند. | |||
همچنين «خطبه غدير» به صورت شعر عربى و فارسى و اردو و تركى مكرراً برگردانده شده و بسيارى از آنها به چاپ رسيده است. ذيلاً به مواردى از نظم خطبه غدير اشاره مى نماييم: | |||
نظم عربى «حديث غدير» در كتاب شريف «الغدير» تأليف علامه امينى طى يازده جلد به صورت جامعى تدوين شده است. همچنين كتاب «شعراء الغدير» توسط مؤسسه الغدير بيروت در دو جلد تدوين شده است. | |||
نظم فارسى خطبه غدير در كتاب هاى «سرود غدير» تأليف علامه سيد احمد اشكورى، ۲ جلد، «شعراى غدير از گذشته تا امروز» تأليف شيخ محمدهادى امينى، ۱۰ جلد، و «غدير در شعر فارسى از كسائى مروزى تا شهريار تبريزى» تأليف شيخ محمد صحتى سردرودى، «خطابه غدير در آينه شعر» تأليف سيد حسين حسينى جمع آورى شده است. | |||
همچنين خطابه غدير به صورت نظم فارسى توسط عده اى از شعراى فارسى زبان انجام گرفته كه چهار عنوان چاپى ذكر مى شود: | |||
خطبة الغدير، اثر صغير اصفهانى، با همكارى مرحوم عمادزاده تنظيم شده است. | |||
خطبه غديريه، اثر ميرزا رفيع، كه در سال ۱۳۱۳ ق در هند چاپ شده است. | |||
ترجمه (منظوم) خطبه غدير خم، اثر ميرزا عباس جبروتى قمى. | |||
غدير خم، اثر مرتضى سرافراز، كه در سال ۱۳۴۸ ش منتشر شده است. | |||
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: شعر / كتابنامه شعر غدير. | |||
== پانویس == | == پانویس == |
نسخهٔ ۲۲ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۴۷
آيات در شعر غدير[۱]
شاعرانى كه براى غدير سروده اند شكوفاترين نقطه آن را پشتوانه قرآنى آن تلقى كرده اند، و در زيباترين سروده ها - از اشاره و رمز گرفته تا تصريح - ذكرى از آيات غدير به ميان آورده اند. آنچه پيش روى شماست گزيده اى از ابيات شعرى مربوط به غدير است كه در آنها به آيات قرآنى غدير اشاره شده است.
آيات معروفى كه همه به نزول آنها درباره غدير اعتراف دارند سه آيه است، كه در اكثر اشعار ديده مى شود و در بعضى به دو آيه اشاره شده است:
«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» .[۲]
«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً» .[۳]
«سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ» .[۴]
اشعار قرآنى غدير از شيعه و غير شيعه است، و شكى نيست كه اشعار مربوط به غير شيعه اقرارى از سوى آنان تلقى مى شود.
اين اشعار در چهار زبانِ فارسى، عربى، اردو و تركى است و مى توان به هفت موضوع تقسيم كرد:
۱. شعرهايى با اشاره كلى به آيات غدير
۲. شعرهايى با اشاره به آيه تبليغ
۳. شعرهايى با اشاره به آيه اكمال
۴. شعرهايى با اشاره به آيه «سئل سائل»
۵ . شعرهايى با اشاره به دو آيه تبليغ و اكمال
۶ . شعرهايى با اشاره به دو آيه اكمال و «سأل سائل»
۷. شعرهايى با اشاره به سه آيه تبليغ و اكمال و «سأل سائل»
اميرالمؤمنين عليه السلام و شعر غدير[۵]
چه زيباست كه صاحب غدير درباره غديرش بسرايد و ما گوش به نواى جانفزاى او بسپاريم. اما جالب تر آن است كه بدانيم اين اشعار در پاسخ به نماينده سقيفه است كه خواست فخرى بفروشد و سَرى بلند كند. معاويه به حضرت نامه اى نوشت و در آن يادآور شد كه من فضايل بسيارى دارم. از جمله اينكه در اسلام پادشاه شده ام!!
وقتى حضرت نامه او را خواند فرمود: آيا پسر هند جگرخوار فضايل خود را به رخ من مى كشد؟ در پاسخ او اين اشعار را بنويسيد. سپس حضرت اشعارى سرودند كه وجوب ولايت در غدير را در آن بيان كردند، و رضايت امت در امر ولايت را گوشزد كردند، و با خطابى قاطع در آخر آن اشاره كردند كه هر كس نمى پذيرد جا دارد از غصه بميرد!
قسمتى از سروده مولى چنين است:
وَ اَوْجَبَ لى وِلايَتَهُ عَلَيْكُمْ
رَسُولُ اللَّهِ يَوْمَ غَديرِ خُمٍّ
وَ اَوْصانِى النَّبِىُّ عَلَى اخْتِيارٍ
لاُمَّتِهِ رِضىً مِنْكُمْ بِحِلْمى
اَلا مَنْ شاءَ فَلْيُؤْمِنْ بِهذا
وَ اِلاّ فَلْيَمُتْ كَمَداً بَغَمٍّ[۶]
يعنى: پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير خم ولايت خود نسبت به شما را براى من نيز واجب كرد. پيامبرصلى الله عليه وآله مرا در صاحب اختيارى امت وصى خود قرار داد، و اين با رضايت شما به حكم من بود. آگاه باشيد! هر كس مى خواهد به اين مطلب ايمان آورد و گرنه از غصه بميرد![۷]
بولس سلامه مسيحى[۸]
يكى از جلوه هاى زيبا در مورد غدير، غديريه گويى بولس سلامه مسيحى است! او در ديوان اشعار خود شعرى سروده و در آن به غدير اشاره كرده است:
عيدك العيد يا على
عاد من حجةالوداع الخطير
ولفيف الحجيج موج بحور
لجة خلف كانتشار الغي
-م صبحاً فى الفدفد المغمور
بلغ العائدون بطحاء خمٍّ
فكأنَّ الركبان فى التنور
عرفوه غدير خم و ليس الغ
ور إلاّ ثمالة من غدير
جاء جبريل قائلاً: يا نبى
اللَّه بلِّغ كلام ربّ مجير
أنت فى عصمة من الناس فانثر
بينات السماء للجمهور
وأذِعها رسالة اللَّه وحياً
سرمدياً وحجة للعصور
ما دعاهم طه لأمر يسير
وصعيد البطحاء وهج حرور
وارتقى منبر الحدائج طه
يشهر السمع للكلام الكبير
أيها الناس إنما اللَّه مولا
كم ومولاى ناصرى ومجيرى
ثم إنى وليُّكم منذ كان ال
-دهر طفلاً حتى زوال الدهور
يا إلهى من كنت مولاه حقاً
فعلىٌ مولاه غير نكير
يا إلهى والِ الذين يوالون اب
-ن عمى وانصر حليف نصيرى
كن عدوّاً لمن يعاديه واخذل
كل نكس وخاذل شرير
قالها آخذاً بضبع على
رافعاً ساعد الهمام الهصور
لاح شَعر الإبطين عند اعتن
-اق الزند للزند فى المقام الشهير
بثَّ طه مقاله فى على
واضحاً كالنهار دون ستور
لا مجاز و لا غموض و لبس
يستحثّ الأفهام للتفسير
فأتاه المهنِّئون عيون ال
قوم يبدون آية التوقير
جاءه الصاحبان يبتدران الق
-ول طلاّ على حقاق العبير
بتَّ مولى للمؤمنين هنيئاً
للميامين بالإمام الجدير
هنّأتْه أزواج أحمد يتلوهنَّ
رتل من الجميع الغفير
عيدك العيد يا على فان يص
-مت حسود أو طامس للبدور
تاريخچه شعرِ غدير[۹]
در ميان وقايع اسلام، تنها واقعه غدير است كه از همان لحظات وقوع قطعه شعرى به عنوان سند دائمى ضميمه آن است. شعر با وزن و قافيه اى كه دارد مدرك ماندگارى در پرونده غدير است كه سينه به سينه حفظ شده، و با توجه به اهميت ادبى آن در كتاب ها ثبت گرديده است. در طول تاريخ در كنار اسناد و مدارك حديثى و تاريخى، شعر غدير كه توسط شعراى قرنهاى مختلف سروده شده در حفظ اين ماجرا اثر به سزايى داشته است.
نكته شعر اين است كه توانسته غدير را در كتابها و محافلى حاضر كند كه با روش هاى ديگر ممكن و يا لااقل آسان نيست. بسيارى از كتب ادبى كه حتى در مواردى مؤلفانشان مخالف ولايت اهلبيت عليهم السلام بوده اند، به عنوان يك قطعه جالب ادبى از شاعرى توانا شعر غدير را نقل كرده اند. همچنين بسيارى از مردم كه براى مطالعه و شنيدن متون علمى وقت و حوصله كافى ندارند، گاهى در قطعه اى از شعر معارف غدير را مى يابند.
غدير در زبان هاى شاعرانه متفاوت
طى چهارده قرن، مسئله غدير در قالب اشعار عربى، فارسى، اردو، تركى و غير آن به نظم كشيده شده است. اولين قدم را شاعر زبردست عرب حسّان بن ثابت برداشت و با اجازه رسمى پيامبرصلى الله عليه وآله در حضور مردم اشعارى را كه در غدير خم درباره واقعه آن سروده بود خواند.
همچنين اميرالمؤمنين على عليه السلام درباره غدير شعرى سروده اند. چند تن از اصحاب پيامبرصلى الله عليه وآله و نير عده اى از اصحاب ائمه عليهم السلام اشعارى درباره غدير دارند، كه از جمله آنان قيس بن سعد بن عباده، سيد حميرى، كميت اسدى، دعبل خزاعى و ابوتمام است.
عدهاى از علماى بزرگ نيز كه قريحه شعرى داشته اند اشعار رسايى درباره غدير سروده اند، كه از جمله آنان شريف رضى، سيد مرتضى، قطب راوندى، حافظ برسى، شيخ كفعمى، شيخ بهايى، شيخ كرَكى، شيخ حر عاملى، سيد على خان مدنى و شيخ محمدحسين غروى اصفهانى كمپانى است.
شعراى زبردستى چون ابن رومى، وامق نصرانى، حمانى، تنوخى، ابوفراس حمدانى، بشنوى كردى،كشاجم،ناشى صغير، صاحب بن عباد، مهيار ديلمى، ابوالعلاء معرى، اقساسى، ابن عرندس، ابن عودى، ابن داغر حلى، بولس سلامه مسيحى از شعراى عرب نيز درباره غدير شعر سروده اند.
گذشته از شعراى عرب، شاعران پارسىگوى و اردو زبان و ترك زبان نيز سهم به سزايى در نظم محتواى غدير و حفظ و نشر آن در قالب شعر داشته اند.
جلوه هاى شعرى در ادبيات غدير
عده اى از شعرا داستان غدير را به صورت مفصل يا مختصر در قالب شعر آورده اند. از الطاف خدا بوده كه شاعرى زبردست و لغت شناس در غدير حاضر بوده و در همان جا ماجراى غدير را به صورت شعر آورده، و حتى تبادر ذهنى خود از غدير را صراحتاً اعلام كرده تا اثرى ماندگار و سندى محكم براى غدير باشد.
بعضى ديگر از شاعران فقط خطبه غدير را به نظم در آورده اند. برخى ديگر فقط مقطع حسّاس آن يعنى جمله «من كنت مولاه فعلى مولاه» را به شعر كشيده و بيان كرده اند.
گروهى نيز با قالبريزى ادبى غدير، مبانى اعتقادى آن را بيان كرده اند و تا آنجا كه توانسته اند شكوفايى روحى آن را در زندگى معنوى يك شيعه جلوه گر ساخته اند. به گونه اى كه با خواندن آنها حلاوت و خنكاى ولايت در وجود انسان نمودار مى شود.
مؤلفانى نيز اقدام به جمع آورى و تدوين اشعار مربوط به غدير كرده اند و اين اسناد ادبى غدير را به صورت مجموعه اى تنظيم يافته ارائه نموده اند.
همچنين «خطبه غدير» به صورت شعر عربى و فارسى و اردو و تركى مكرراً برگردانده شده و بسيارى از آنها به چاپ رسيده است. ذيلاً به مواردى از نظم خطبه غدير اشاره مى نماييم:
نظم عربى «حديث غدير» در كتاب شريف «الغدير» تأليف علامه امينى طى يازده جلد به صورت جامعى تدوين شده است. همچنين كتاب «شعراء الغدير» توسط مؤسسه الغدير بيروت در دو جلد تدوين شده است.
نظم فارسى خطبه غدير در كتاب هاى «سرود غدير» تأليف علامه سيد احمد اشكورى، ۲ جلد، «شعراى غدير از گذشته تا امروز» تأليف شيخ محمدهادى امينى، ۱۰ جلد، و «غدير در شعر فارسى از كسائى مروزى تا شهريار تبريزى» تأليف شيخ محمد صحتى سردرودى، «خطابه غدير در آينه شعر» تأليف سيد حسين حسينى جمع آورى شده است.
همچنين خطابه غدير به صورت نظم فارسى توسط عده اى از شعراى فارسى زبان انجام گرفته كه چهار عنوان چاپى ذكر مى شود:
خطبة الغدير، اثر صغير اصفهانى، با همكارى مرحوم عمادزاده تنظيم شده است.
خطبه غديريه، اثر ميرزا رفيع، كه در سال ۱۳۱۳ ق در هند چاپ شده است.
ترجمه (منظوم) خطبه غدير خم، اثر ميرزا عباس جبروتى قمى.
غدير خم، اثر مرتضى سرافراز، كه در سال ۱۳۴۸ ش منتشر شده است.
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: شعر / كتابنامه شعر غدير.
پانویس
- ↑ غدير در قرآن: ج ۳ ص ۵۰۶ - ۴۴۷ .
- ↑ مائده / ۶۷ .
- ↑ مائده / ۳.
- ↑ معارج / ۱.
- ↑ اسرار غدير ص ۳۱۸. چهارده قرن با غدير: ص ۱۶۹. غدير از زبان مولى: ص ۲۷. ژرفاى غدير: ص ۱۹۶.
- ↑ روضة الواعظين: ص ۷۶. بحار الانوار: ج ۳۳ ص ۱۳۱ ح ۴۱۷ و ج ۳۸ ص ۲۳۸ ح ۳۹. ديوان اميرالمؤمنين عليه السلام: ص ۱۰۵.
- ↑ روضة الواعظين: ص ۷۶. بحار الانوار: ج ۳۸ ص ۲۳۸ ح ۳۹. ديوان اميرالمؤمنين عليه السلام: ص ۱۰۵.
- ↑ چهارده قرن با غدير: ص ۱۷۴.
- ↑ حديث مهر در بلور شعر (على ثاقب بخشايش) : ۵-۱۰.