شعر غدیر: تفاوت میان نسخهها
(←پانویس) |
(←پانویس) |
||
خط ۲۷۶: | خط ۲۷۶: | ||
ولى در كتاب «الغدير»فقط به شعر و ادبيات عرب پرداخته شده، و گويا نگارنده در مورد غدير و بازتاب و انعكاس آن در شعر و ادبيات فارسى به اثر خاص و مستقلى برخورد نكرده است. | ولى در كتاب «الغدير»فقط به شعر و ادبيات عرب پرداخته شده، و گويا نگارنده در مورد غدير و بازتاب و انعكاس آن در شعر و ادبيات فارسى به اثر خاص و مستقلى برخورد نكرده است. | ||
'''ج. بحث''' | |||
پس از جستجوى اجزا و عناصر پيرامون واقعه غدير و جرح وتعديل نتايج حاصله مواردى از اشاره شاعران به واقعه غدير به دست آمد، كه پس از تجزيه و تحليل آن نتايج، روشن شد كه مسئله در چند محور قابل بررسى است: | |||
از جهت سير تاريخى اشاره به واقعه. | |||
از جهت شيعه و سنى بودن شاعران و بسامد تكرار موضوع در شعر هر كدام. | |||
از جهت نوع برخورد شاعران بامسئله غدير و ديدگاه شاعران نسبت به واقعه غدير خم. | |||
به همين جهت ابتدا به تحليل بسامدى آن پرداخته مى شود، و سپس از نظر محتوايى موضوع بررسى مى گردد: | |||
تحليل بسامدى غدير در شعر فارسى | |||
نتايج جستجو به ترتيب تاريخى همراه با تعداد موارد و ابيات اشاره شده به واقعه غدير خم به شرح زير است: | |||
حسين بن منصور حلاج: قرن ۳ و ۴، سنّى، ۱ غديريه. | |||
منوچهرى دامغانى: قرن ۵ ، سنّى، ۱ غديريه. | |||
ناصر خسرو قباديانى: قرن ۵ ، شيعه، ۱۰ غديريه. | |||
امير معنوى: قرن ۵ و ۶ ، سنّى، ۳ غديريه. | |||
سنايى غزنوى: قرن ۵ و ۶ ، سنّى، ۱ غديريه. | |||
سوزنى سمرقندى: قرن ۶ ، سنّى، ۱ غديريه. | |||
مثنوى: قرن ۷، سنى، ۱ غديريه. | |||
نظيرى نيشابورى: قرن ۱۰ و ۱۱، شيعه، ۱ غديريه. | |||
صائب تبريزى: قرن ۱۱، شيعه، ۱ غديريه. | |||
حزين لاهيجى: قرن ۱۲، شيعه، ۲ غديريه. | |||
قاآنى شيرازى، قرن ۱۳، شيعه، ۶ غديريه. | |||
عمّان سامانى: قرن ۱۳ و ۱۴، شيعه، ۲ غديريه. | |||
ملكالشعراء بهار، قرن ۱۳ و ۱۴، شيعه، ۵ غديريه. | |||
اديب الممالك فراهانى: قرن ۱۳ و ۱۴، شيعه، ۷ غديريه. | |||
ايرج ميرزا: قرن ۱۴، شيعه، ۱ غديريه. | |||
عطار: شيعه، ۳ غديريه. | |||
در مجموع: ۳۷ غديريه از ۱۰ شاعر شيعه، و ۸ غديريه از ۶ شاعر سنى. | |||
آنچه از نگاه اول به جدول و آمار آن بر مى آيد اين است كه شاعران سنى مذهب بيشتر در قرون پنجم تا هفتم به مسئله غدير پرداخته اند. تنها شاعر شيعه قرن پنجم ناصر خسرو قباديانى است كه راجع به غدير شعر سروده است. پس از آن، از اواخر قرن دهم به بعد شاعران شيعه مذهب به مسئله غدير اشاره نموده اند، و در قرون ۸ و ۹ سكوت شاعران در اين زمينه ديده مى شود. | |||
شايد دليل آن باشد كه غالب شاعران پارسىگوى تا قبل از عهد صفوى سنى مذهب هستند، و شاعران شيعه مذهب در اقليت هستند. از عهد صفوى است - كه شيعه مذهب رسمى ايران شد - غالب شاعران شيعه هستند. البته ناصر خسرو هم به خاطر ماهيت محتوايى شعرش يک استثناست. | |||
نكته قابل تأمل ديگر اين است كه شاعران سنى مذهبى كه به مسئله غدير اشاره نمودهاند، از لحاظ بسامد كمتر هستند؛ شش نفر در مقابل ده شاعر شيعه مذهب. علاوه بر آن، بسامد و تعداد اشاره شاعران شيعه مذهب هم به نسبت شاعران سنى مذهب بيشتر است، و مجموعاً هشت بار (۱۷ / ۳۹% كل موارد) در شعر شاعران سنى مذهب به مسئله غدير اشاره شده است. | |||
در حالى كه شاعران شيعه مذهب به دفعات بيشتر به اين موضوع اشاره نمودهاند، و جمعا در ۳۹ مورد (۸۲ / ۶۱% كل موارد) از غدير سخن گفته اند؛ يعنى هم تعداد شاعران بيشتر است و هم تعداد دفعات اشاره شاعران به مسئله غدير بسيار بيشتر است. | |||
مثلاً در بين شاعران سنى مذهب، بيشترين اشارات مربوط به امير معزى و سه بار است. در حالى كه ناصر خسرو ده بار، اديب الممالك فرهانى هفت بار، قاآنى شيرازى شش بار و ملك الشعراء بهار پنج بار به موضوع غدير اشاره نموده اند. | |||
اگر دقت شود، بيشترين اشارات مربوط به قرنهاى ۵ و ۱۶(۶ مرتبه در شعر ۵ شاعر( و قرنهاى ۱۳ و ۲۱) ۱۴ مرتبه در شعر ۵ شاعر) است. دليل اين امر شايد آن باشد كه اولاً در قرون ۵ و ۶ اوج فعاليت شيعيان - خصوصاً اسماعيليان - است، كه با طرح مباحث و مسائل سعى در ترويج آئين خود - يعنى تشيع و حقانيت اهلبيت عليهم السلام - داشتند. | |||
ذبيح اللَّه صفا در اين مورد نوشته است: قرن ۵ و ۶ دوره قدرت اسماعيليه و كمال فعاليت آنان در اين ايران و مبارزه سخت با فرق ديگر اسلامى و با سلاطين و امراى مختلف در اين سرزمين بوده است. نخستين داعى بزرگ اسماعيلى كه فعاليت خود را از اوائل عهد سلجوقى آغاز كرد، شاعر و نويسنده و حكيم و متكلم بزرگ ناصرخسرو است.<ref>تاريخ ادبيات در ايران (صفا): ج ۱ ص ۱۶۵.</ref> | |||
از طرف ديگر فعاليت شديد اسماعيليه و حسن صباح و همچنين فعاليتهاى گسترده فاطميان شيعه مذهب مصر در مقابل عباسيان سنى مذهب بغداد، زمينه هاى روشنگرى بيشتر در زمينه شيعه و اعتقادات آنها را حتى در بين شاعران سنى مذهب فراهم كرده است. | |||
ديگر اينكه در قرون ۱۳ و ۱۴، به جهت فعاليت سياسى و استعمارى كشورهاى استعمارگر، زمينه بروز فرقه هاى جديدى چون وهابيت فراهم شد. شيعه نيز به جهت مخالفت با اين پديده هاى شوم بىكار ننشسته، و همين امر اثر خود را در ادبيات نيز گذارد و غديريه هاى بيشترى سروده شد. | |||
از سوى ديگر با ارتباطات گسترده و آسانتر دنياى مدرن، لزوم پرداختن به اين مسائل زيادتر شد. به همين جهت شاعران شيعه بيشتر احساس نياز و تكليف نمودند كه به اين مسائل و مباحث بپردازند. به همين دليل بسامد اشاره به اين مباحث در اين دو قرن هم زياد شده است. | |||
كثرت شاعران شيعه مذهب و بسامد بسيار اشارات آنها كاملاً طبيعى است، زيرا از ديدگاه شيعيان مسئله غدير و جانشينى حضرت على عليه السلام يكى از اساسى ترين مسائلى است، كه با ناديده گرفتن و تحريف آن شكاف عميقى در ادامه رسالت پيامبرصلى الله عليه وآله ايجاد خواهد شد، و مايه بسيارى از اختلافات و نابسامانى هاى جامعه اسلامى خواهد گرديد. شيعه مى گويد: اگر سخن پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير خم تحريف نمى شد و آنگونه كه مراد پيامبرصلى الله عليه وآله بود فهميده و اجرا مى شد، ريشه بسيارى از مشكلات اسلام و مسلمين خشک مى شد و اصولاً فرصت بروز و ظهور نمى يافت. | |||
== پانویس == | == پانویس == |
نسخهٔ ۲۲ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۰۸
آيات در شعر غدير[۱]
شاعرانى كه براى غدير سروده اند شكوفاترين نقطه آن را پشتوانه قرآنى آن تلقى كرده اند، و در زيباترين سروده ها - از اشاره و رمز گرفته تا تصريح - ذكرى از آيات غدير به ميان آورده اند. آنچه پيش روى شماست گزيده اى از ابيات شعرى مربوط به غدير است كه در آنها به آيات قرآنى غدير اشاره شده است.
آيات معروفى كه همه به نزول آنها درباره غدير اعتراف دارند سه آيه است، كه در اكثر اشعار ديده مى شود و در بعضى به دو آيه اشاره شده است:
«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» .[۲]
«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً» .[۳]
«سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ» .[۴]
اشعار قرآنى غدير از شيعه و غير شيعه است، و شكى نيست كه اشعار مربوط به غير شيعه اقرارى از سوى آنان تلقى مى شود.
اين اشعار در چهار زبانِ فارسى، عربى، اردو و تركى است و مى توان به هفت موضوع تقسيم كرد:
۱. شعرهايى با اشاره كلى به آيات غدير
۲. شعرهايى با اشاره به آيه تبليغ
۳. شعرهايى با اشاره به آيه اكمال
۴. شعرهايى با اشاره به آيه «سئل سائل»
۵ . شعرهايى با اشاره به دو آيه تبليغ و اكمال
۶ . شعرهايى با اشاره به دو آيه اكمال و «سأل سائل»
۷. شعرهايى با اشاره به سه آيه تبليغ و اكمال و «سأل سائل»
اميرالمؤمنين عليه السلام و شعر غدير[۵]
چه زيباست كه صاحب غدير درباره غديرش بسرايد و ما گوش به نواى جانفزاى او بسپاريم. اما جالب تر آن است كه بدانيم اين اشعار در پاسخ به نماينده سقيفه است كه خواست فخرى بفروشد و سَرى بلند كند. معاويه به حضرت نامه اى نوشت و در آن يادآور شد كه من فضايل بسيارى دارم. از جمله اينكه در اسلام پادشاه شده ام!!
وقتى حضرت نامه او را خواند فرمود: آيا پسر هند جگرخوار فضايل خود را به رخ من مى كشد؟ در پاسخ او اين اشعار را بنويسيد. سپس حضرت اشعارى سرودند كه وجوب ولايت در غدير را در آن بيان كردند، و رضايت امت در امر ولايت را گوشزد كردند، و با خطابى قاطع در آخر آن اشاره كردند كه هر كس نمى پذيرد جا دارد از غصه بميرد!
قسمتى از سروده مولى چنين است:
وَ اَوْجَبَ لى وِلايَتَهُ عَلَيْكُمْ
رَسُولُ اللَّهِ يَوْمَ غَديرِ خُمٍّ
وَ اَوْصانِى النَّبِىُّ عَلَى اخْتِيارٍ
لاُمَّتِهِ رِضىً مِنْكُمْ بِحِلْمى
اَلا مَنْ شاءَ فَلْيُؤْمِنْ بِهذا
وَ اِلاّ فَلْيَمُتْ كَمَداً بَغَمٍّ[۶]
يعنى: پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير خم ولايت خود نسبت به شما را براى من نيز واجب كرد. پيامبرصلى الله عليه وآله مرا در صاحب اختيارى امت وصى خود قرار داد، و اين با رضايت شما به حكم من بود. آگاه باشيد! هر كس مى خواهد به اين مطلب ايمان آورد و گرنه از غصه بميرد![۷]
بولس سلامه مسيحى[۸]
يكى از جلوه هاى زيبا در مورد غدير، غديريه گويى بولس سلامه مسيحى است! او در ديوان اشعار خود شعرى سروده و در آن به غدير اشاره كرده است:
عيدك العيد يا على
عاد من حجةالوداع الخطير
ولفيف الحجيج موج بحور
لجة خلف كانتشار الغي
-م صبحاً فى الفدفد المغمور
بلغ العائدون بطحاء خمٍّ
فكأنَّ الركبان فى التنور
عرفوه غدير خم و ليس الغ
ور إلاّ ثمالة من غدير
جاء جبريل قائلاً: يا نبى
اللَّه بلِّغ كلام ربّ مجير
أنت فى عصمة من الناس فانثر
بينات السماء للجمهور
وأذِعها رسالة اللَّه وحياً
سرمدياً وحجة للعصور
ما دعاهم طه لأمر يسير
وصعيد البطحاء وهج حرور
وارتقى منبر الحدائج طه
يشهر السمع للكلام الكبير
أيها الناس إنما اللَّه مولا
كم ومولاى ناصرى ومجيرى
ثم إنى وليُّكم منذ كان ال
-دهر طفلاً حتى زوال الدهور
يا إلهى من كنت مولاه حقاً
فعلىٌ مولاه غير نكير
يا إلهى والِ الذين يوالون اب
-ن عمى وانصر حليف نصيرى
كن عدوّاً لمن يعاديه واخذل
كل نكس وخاذل شرير
قالها آخذاً بضبع على
رافعاً ساعد الهمام الهصور
لاح شَعر الإبطين عند اعتن
-اق الزند للزند فى المقام الشهير
بثَّ طه مقاله فى على
واضحاً كالنهار دون ستور
لا مجاز و لا غموض و لبس
يستحثّ الأفهام للتفسير
فأتاه المهنِّئون عيون ال
قوم يبدون آية التوقير
جاءه الصاحبان يبتدران الق
-ول طلاّ على حقاق العبير
بتَّ مولى للمؤمنين هنيئاً
للميامين بالإمام الجدير
هنّأتْه أزواج أحمد يتلوهنَّ
رتل من الجميع الغفير
عيدك العيد يا على فان يص
-مت حسود أو طامس للبدور
تاريخچه شعرِ غدير[۹]
در ميان وقايع اسلام، تنها واقعه غدير است كه از همان لحظات وقوع قطعه شعرى به عنوان سند دائمى ضميمه آن است. شعر با وزن و قافيه اى كه دارد مدرك ماندگارى در پرونده غدير است كه سينه به سينه حفظ شده، و با توجه به اهميت ادبى آن در كتاب ها ثبت گرديده است. در طول تاريخ در كنار اسناد و مدارك حديثى و تاريخى، شعر غدير كه توسط شعراى قرنهاى مختلف سروده شده در حفظ اين ماجرا اثر به سزايى داشته است.
نكته شعر اين است كه توانسته غدير را در كتابها و محافلى حاضر كند كه با روش هاى ديگر ممكن و يا لااقل آسان نيست. بسيارى از كتب ادبى كه حتى در مواردى مؤلفانشان مخالف ولايت اهلبيت عليهم السلام بوده اند، به عنوان يك قطعه جالب ادبى از شاعرى توانا شعر غدير را نقل كرده اند. همچنين بسيارى از مردم كه براى مطالعه و شنيدن متون علمى وقت و حوصله كافى ندارند، گاهى در قطعه اى از شعر معارف غدير را مى يابند.
غدير در زبان هاى شاعرانه متفاوت
طى چهارده قرن، مسئله غدير در قالب اشعار عربى، فارسى، اردو، تركى و غير آن به نظم كشيده شده است. اولين قدم را شاعر زبردست عرب حسّان بن ثابت برداشت و با اجازه رسمى پيامبرصلى الله عليه وآله در حضور مردم اشعارى را كه در غدير خم درباره واقعه آن سروده بود خواند.
همچنين اميرالمؤمنين على عليه السلام درباره غدير شعرى سروده اند. چند تن از اصحاب پيامبرصلى الله عليه وآله و نير عده اى از اصحاب ائمه عليهم السلام اشعارى درباره غدير دارند، كه از جمله آنان قيس بن سعد بن عباده، سيد حميرى، كميت اسدى، دعبل خزاعى و ابوتمام است.
عدهاى از علماى بزرگ نيز كه قريحه شعرى داشته اند اشعار رسايى درباره غدير سروده اند، كه از جمله آنان شريف رضى، سيد مرتضى، قطب راوندى، حافظ برسى، شيخ كفعمى، شيخ بهايى، شيخ كرَكى، شيخ حر عاملى، سيد على خان مدنى و شيخ محمدحسين غروى اصفهانى كمپانى است.
شعراى زبردستى چون ابن رومى، وامق نصرانى، حمانى، تنوخى، ابوفراس حمدانى، بشنوى كردى،كشاجم،ناشى صغير، صاحب بن عباد، مهيار ديلمى، ابوالعلاء معرى، اقساسى، ابن عرندس، ابن عودى، ابن داغر حلى، بولس سلامه مسيحى از شعراى عرب نيز درباره غدير شعر سروده اند.
گذشته از شعراى عرب، شاعران پارسىگوى و اردو زبان و ترك زبان نيز سهم به سزايى در نظم محتواى غدير و حفظ و نشر آن در قالب شعر داشته اند.
جلوه هاى شعرى در ادبيات غدير
عده اى از شعرا داستان غدير را به صورت مفصل يا مختصر در قالب شعر آورده اند. از الطاف خدا بوده كه شاعرى زبردست و لغت شناس در غدير حاضر بوده و در همان جا ماجراى غدير را به صورت شعر آورده، و حتى تبادر ذهنى خود از غدير را صراحتاً اعلام كرده تا اثرى ماندگار و سندى محكم براى غدير باشد.
بعضى ديگر از شاعران فقط خطبه غدير را به نظم در آورده اند. برخى ديگر فقط مقطع حسّاس آن يعنى جمله «من كنت مولاه فعلى مولاه» را به شعر كشيده و بيان كرده اند.
گروهى نيز با قالبريزى ادبى غدير، مبانى اعتقادى آن را بيان كرده اند و تا آنجا كه توانسته اند شكوفايى روحى آن را در زندگى معنوى يك شيعه جلوه گر ساخته اند. به گونه اى كه با خواندن آنها حلاوت و خنكاى ولايت در وجود انسان نمودار مى شود.
مؤلفانى نيز اقدام به جمع آورى و تدوين اشعار مربوط به غدير كرده اند و اين اسناد ادبى غدير را به صورت مجموعه اى تنظيم يافته ارائه نموده اند.
همچنين «خطبه غدير» به صورت شعر عربى و فارسى و اردو و تركى مكرراً برگردانده شده و بسيارى از آنها به چاپ رسيده است. ذيلاً به مواردى از نظم خطبه غدير اشاره مى نماييم:
نظم عربى «حديث غدير» در كتاب شريف «الغدير» تأليف علامه امينى طى يازده جلد به صورت جامعى تدوين شده است. همچنين كتاب «شعراء الغدير» توسط مؤسسه الغدير بيروت در دو جلد تدوين شده است.
نظم فارسى خطبه غدير در كتاب هاى «سرود غدير» تأليف علامه سيد احمد اشكورى، ۲ جلد، «شعراى غدير از گذشته تا امروز» تأليف شيخ محمدهادى امينى، ۱۰ جلد، و «غدير در شعر فارسى از كسائى مروزى تا شهريار تبريزى» تأليف شيخ محمد صحتى سردرودى، «خطابه غدير در آينه شعر» تأليف سيد حسين حسينى جمع آورى شده است.
همچنين خطابه غدير به صورت نظم فارسى توسط عده اى از شعراى فارسى زبان انجام گرفته كه چهار عنوان چاپى ذكر مى شود:
خطبة الغدير، اثر صغير اصفهانى، با همكارى مرحوم عمادزاده تنظيم شده است.
خطبه غديريه، اثر ميرزا رفيع، كه در سال ۱۳۱۳ ق در هند چاپ شده است.
ترجمه (منظوم) خطبه غدير خم، اثر ميرزا عباس جبروتى قمى.
غدير خم، اثر مرتضى سرافراز، كه در سال ۱۳۴۸ ش منتشر شده است.
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: شعر / كتابنامه شعر غدير.
تبليغ غدير با تدوين ديوان بزرگ غدير[۱۰]
عظمت غدير اقتضا مى كند به بلنداى آن برنامه ريزى داشته باشيم، و گمان نكنيم پيامى با آن عظمت را در گونه هاى كم ابهت تبليغ مى توان جلوه گر ساخت. احترام به مقام با عظمت غدير به ما فرمان مى دهد كه آن را در جذابترين و ارزشمندترين گونه هاى رسانه اى جلوه گر سازيم، و هر گونه تبليغى در رابطه با غدير را لايق شأن آن و به عظمت ساحت مقدس اولين مبلِّغ آن يعنى پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله به انجام رسانيم.
يكى از اين راهكارهاى تبليغ غدير، تدوين ديوان بزرگ غدير است:
اگر در غدير شعر زيبايى درباره واقعه سروده شد، اين سرآغازى بود براى ديوان بزرگ غدير كه در طول چهارده قرن براى آن خطابه عظيم سروده شده است.
اكنون آنچه بر دوش ما سنگينى مى كند و هنوز جاى آن خالى است، سرودن شعرهايى با مضامين بلند و كنايات و استعارات سنگين ادبى است، كه در شعر غدير هنوز راهى طولانى در پيش دارد.
تبليغ غدير با شعر[۱۱]
مسير فرهنگى و تبليغى غدير در طول چهارده قرن چند مرحله را طى كرده كه اولين مرحله روايت سينه به سينه آن است.
در طول قرن اول هجرى كه تدوين معارف اسلام ممنوعيت رسمى داشت و اگر هم كتابى نوشته مى شد مخفيانه بود و يا اگر كتابى مجوز پيدا مى كرد فقط اراجيف غاصبين خلافت بود، در چنان جوى بهترين كتاب براى غدير سينه هاى امين و حافظه هاى قوى افراد بود كه به مثابه كتاب عمل كرد؛ و به خوبى توانست اين راه صد ساله را بپيمايد و اين وديعه آل محمدعليهم السلام را در خود حفظ كند.
از جمله شعر شاعران نقش مهمى در حفظ غدير در طول تاريخ ظلمانى داشته است، چه آنكه قالب شعر محفوظتر است و مردم علاقه خاصى به آن دارند.
از ساعتى كه خطبه پيامبرصلى الله عليه وآله پايان يافت حسان بن ثابت اولين شعر را در حضور آن حضرت سرود، و دليل روشنى شد تا شاعران و اديبان در طول چهارده قرن در قالب شعر - كه در هر جامعه اى تبليغ نافذى است - غدير را حفظ كنند و پيام آن را به راحتى به نسل هاى بعد برسانند.
اين شكل فرهنگى غدير را در قرن اول حفظ كرد، و البته اين طرق در قرن هاى بعد نيز ادامه يافت.
و لذا يكى از موضوعاتى كه در تأليف يا ساير فعاليتهاى فرهنگى غدير بسيار اهميت داشته شعر غدير بوده است.
در مورد غدير شعرهاى بسيارى توسط شاعران عرب و فارس يا اردو زبان از شيعه و يا مذاهب ديگر سروده شده است. اين اشعار - كه در اصطلاح «غديريه» ناميده مى شوند - بسيار مورد توجه بوده و كتابهاى مستقلى براى جمع آورى اين اشعار در هر زبانى تأليف شده است.
به بيان ديگر: يكى از گرايش هاى تحقيقى در مورد غدير و از انواع راهكارها و تحقيقاتى كه محققان از طريق آنها در آستان غدير خدمت نموده اند و يا جا دارد كه خدمت نمايند ادبيات است.
ادبيات، تأليفاتى هستند كه به گردآورى اشعار نغز درباره غدير از شعراى مختلف پرداخته اند. در نثر فارسى و عربى هم - بخصوص در سالهاى اخير - شاهد آثار زيبايى هستيم كه به حق عظمت غدير را همچون زلالى از خمخانه غدير و كوثر ولايت در قلب خوانندگان جاى مى دهد.
همچنين مراجعه شود به عنوان: تبليغ / مراحل چهارگانه تبليغ غدير در تاريخ.
تحقيق در ادبيات غدير[۱۲]
از جمله موضوعاتى كه درباره غدير بايد مورد تحقيق و تأليف قرارگيرد و هنوز جاى آنها خالى است تحقيق در مورد شعر و ادبيات غدير است.
شعرهاى بسيارى، چه از شاعران عرب يا فارسى يا اردو، و چه شعراى شيعه و يا مذاهب ديگر درباره غدير سروده شده است. اين اشعار كه به اصطلاح «غديريه» ناميده مى شوند بسيار مورد توجه بوده و كتاب هاى مستقلى براى جمع آورى اين اشعار تأليف شده است.
جلوه ديگر ادبى انتخاب نام هاى زيبا و پرمحتوايى است كه به تنهايى يک دنيا معناى اعتقادى به همراه دارد و وقايع غدير را تداعى مى كند و روح شنونده را به حقيقت غدير نزديک مى نمايد.
تحليل شعرِ غدير[۱۳]
سرودن شعر با اجازه رسمى پيامبرصلى الله عليه وآله نيز از مسايل عجيب غدير بود. سابقه مخالفت پيامبرصلى الله عليه وآله با شعر بر همگان روشن بود.اگر هم در مواردى برخورد مثبتى از حضرت ديده مى شد اجازه قرائت شعرهاى مثبت قديمى در حضور حضرت بود.
مردم براى اولين بار مى ديدند يك شاعر زبردستِ عرب يعنى حسان بن ثابت كه در واقعه غدير حضور دارد در همانجا و درباره همان واقعه شعرى سروده، و با سوابقى كه از برخورد پيامبرصلى الله عليه وآله با شعر دارد گويا به خود اجازه نمى دهد كار خود را ابراز كند.
عاقبت تصميم مى گيرد از حضرت در اين باره اجازه بخواهد و گويا باور ندارد به او چنين اجازه اى داده شود.
در برخورد با اين استيذان، عكس العملى از پيامبرصلى الله عليه وآله ديده شد كه براى همه تعجب آور بود. آن حضرت نه تنها اجازه دادند، بلكه به عنوان تشويق فرمودند: «بخوان به بركت خداوند» ! و خود نيز شخصاً براى استماع آن حاضر شدند!
بازتاب اين مسئله به قدرى عجيب بود كه از يك سو حسان راضى نشد شعر را به صورت عادى بخواند، بلكه خود را به مكان بلندى رساند و براى خواندن اشعارش بر فراز آن قرار گرفت. از سوى ديگر براى آنكه مردم مطمئن باشند اين برخورد مثبت با شعرِ مربوط به اهلبيت عليهم السلام، از طرف شخص پيامبرصلى الله عليه وآله است حسان اعلام كرد: «اى مردم، سخن مرا به گواهى پيامبر گوش دهيد» ! مردم كه خود را با مسئله اى تازه روبرو مى ديدند به سوى حسان ازدحام كردند و گردن مى كشيدند تا اين اقدام بديع را تماشا كنند.
براى آنكه مردم باور كنند در دين ما چنين اشعارى از منزلت خاصى برخوردار است، حضرت در پايان شعر حسان تصريح كردند كه در اين اشعار روح القدس مؤيد تو بوده و در واقع خداوند پشتيبان توست.[۱۴]
جلوه هاى غدير در شعر فارسى كهن[۱۵]
مسئله غدير خم يک واقعيت حساس در تاريخ اسلام است و عموم مسلمان - اعم از شيعه و سنى - آن را قبول دارند، و در بيان انديشه هاى خود به آن اشاره مى كنند.
در اينجا جلوه هاى گوناگون غدير را در شعر فارسى بررسى مى كنيم، و اينكه آيا در كدام ادوار غدير نمود بيشترى در شعر فارسى داشته است؟ آيا فقط شاعران شيعه بدان اشاره نموده اند، يا شاعران سنى هم به آن اشاره كرده اند؟ چه مباحثى از اين واقعه نمود بيشترى دارد؟
مقدمه
براى اين كار بايد تمام اشعار فارسى بررسى مى شد كه خارج از حوصله اين نوشتار بود. بنابراين، با ملاحظه و بررسى بيش از يك ميليون بيت شعر از ۱۰۱ شاعر در نرمافزار «درج ۳» - كه تقريباً دورنمايى از شعر فارسى را ترسيم مى كرد - اجزا و عناصر غدير جستجو شد. در نتيجه مشخص شد كه اهل سنت بيشتر تا قرن هفتم به مسئله غدير پرداخته اند، و از قرن دهم به بعد شاعران شيعه به غدير اشاره نموده اند. البته ناصر خسرو در قرن پنجم يک استثناست.
شايد دليل اشاره بيشتر اهل سنت اين است كه غالب شاعران پارسىگوى تا قبل از عهد صفوى سنى مذهب و شاعران شيعه در اقليت بودند. ديگر اين كه شاعران سنى از لحاظ بسامد كمتر هستند؛ تقريباً ۶ در مقابل ۱۰. علاوه بر آن، بسامد و تعداد اشاره شاعران شيعه - ۳۵ بار - نسبت به شاعران سنى - ۸ بار -بيشتر است.
همچنين شاعران شيعه بيشتر اشعار مستقلى به غدير اختصاص داده و آن را عيد پنداشته و اظهار شادمانى نموده اند. همچنين جنبه هاى گوناگون مسئله غدير در شعر شاعران شيعه نمود يافته، و در بيشتر موارد در صدد احتجاج و اثبات اهميت موضوع بر آمده اند. در حالى كه اهل سنت ضمن مسلّم شمردن اصل موضوع، آن را يك امر ساده و كم اهميت تلقى كرده و از كنار آن گذاشته اند!البته گاه اشاره اهل سنت به موضوع چنان است كه خواننده در سنى بودن شاعر شک مى كند.
در اينجا مى خواهيم نمودها و جلوه هاى گوناگون غدير در شعر فارسى را بررسى كنيم، و اينكه در كدام ادوار از تاريخ ادبى ايران اين واقعه نمود بيشترى داشته است. اينكه از بين شاعران كدام دسته از شاعران - شيعه يا سنى - به اين مسئله اشاره نموده اند؟ چه مسائل و مباحثى از اين واقعه در شعر فارسى نمود بيشترى دارد؟ و نوع نگاه شاعران شيعى و سنى بدان چگونه است؟
الف. شرح روش تحقيق
براى اين كار يا بايد اشعار فارسى مى شد، كه كارى شاقّ و خارج از حوصله اين نوشتار و تقريباً غيرممكن بود. يا اينكه شعر تعدادى از شعرا در دوره اى خاص و محدود بررسى مى شد، كه باز هم بسيار و نارسا بود. براى اين كار از نرم افزار «درج ۳» استفاده شد، كه حدود يک ميليون بيت شعر فارسى از حدود ۱۰۱ شاعر در ادوار مختلف در بر مىگرفت، و تا حدود زيادى بيانگر نمودهاى مختلف غدير در شعر و ادبيات فارسى بود.
براى رسيدن به اين مقصود، اجزا و عناصر مختلف، آيات، احاديث پيرامون غدير خم خود تركيب «غديرخم» در اين مجموعه جستجو شد. كلماتى مثل مولى، غدير، خم، غدير خم، كنت، اكملت، اتممت، اتمام، اكمال، و غيره. بدين ترتيب اهم موارد اشاره به موضوع غدير خم استخراج شد.
البته بايد توجه داشت وقتى هر كدام از اين كلمات جستجو گردد، كلمه در تمام معانى آن استخراج مى شود؛ يعنى وقتى واژه «خم» جستجو شود، اين واژه در تمامى معانى آن - يعنى كوزه بزرگ، خميدگى (خَم) و غيره - يافت مى شود. به اين دليل در هر جستجو ممكن صدها مورد و بيت استخراج شود كه به مقصود ما از جستجو ربط نداشته باشد.
براى رفع مشكل، با مطالعه همه آنها، ابيات مربوط به غدير خم جدا گرديد و ما بقى كنار گذاشته شد. مثلاً وقتى واژه «غدير» جستجو شد، حدود ۱۲۸ مورد از اين كلمه پيدا شد كه در بيشتر موارد غدير به معنى «بركه» و «آبگير» بود و ربطى به واقعه غدير خم نداشت، و فقط چندين مورد محدود آن مربوط به موضوع تحقيق بود. يا كلمه «خم» ۲۰۱۵۱ مورد پيدا شد، كه معدودى از آنها مربوط به موضوع تحقيق بود و در بيشتر موارد به معانى كوزه بزرگ، خميدگى و غيره بود.
ب. پيشينه تحقيق
راجع به واقعه غدير خم آثار زيادى نگاشته شده است، كه اينجا نيازى به ذكر آنها نيست. راجع به انعكاس و بازتاب واقعه غدير در شعر و ادبيات، بهترين اثر كتاب «الغدير»اثر شيخ عبدالحسين فرزند شيخ احمد امينى معروف به علامه امينى در ۲۰ جلد به زبان عربى است، تمامى جلدهاى اين كتاب به زبان فارسى ترجمه شده است. موضوع عمده كتاب واقعه غدير خم به روايت اهل تسنن است كه در محل خود مفصل توضيح داده شده است. آنچه در اينجا مهم است اينكه در «الغدير» اشعار شاعران مختلف عرب زبان را در ادوار مختلف درباره موضوع غدير ذكر مى كند.
ولى در كتاب «الغدير»فقط به شعر و ادبيات عرب پرداخته شده، و گويا نگارنده در مورد غدير و بازتاب و انعكاس آن در شعر و ادبيات فارسى به اثر خاص و مستقلى برخورد نكرده است.
ج. بحث
پس از جستجوى اجزا و عناصر پيرامون واقعه غدير و جرح وتعديل نتايج حاصله مواردى از اشاره شاعران به واقعه غدير به دست آمد، كه پس از تجزيه و تحليل آن نتايج، روشن شد كه مسئله در چند محور قابل بررسى است:
از جهت سير تاريخى اشاره به واقعه.
از جهت شيعه و سنى بودن شاعران و بسامد تكرار موضوع در شعر هر كدام.
از جهت نوع برخورد شاعران بامسئله غدير و ديدگاه شاعران نسبت به واقعه غدير خم.
به همين جهت ابتدا به تحليل بسامدى آن پرداخته مى شود، و سپس از نظر محتوايى موضوع بررسى مى گردد:
تحليل بسامدى غدير در شعر فارسى
نتايج جستجو به ترتيب تاريخى همراه با تعداد موارد و ابيات اشاره شده به واقعه غدير خم به شرح زير است:
حسين بن منصور حلاج: قرن ۳ و ۴، سنّى، ۱ غديريه.
منوچهرى دامغانى: قرن ۵ ، سنّى، ۱ غديريه.
ناصر خسرو قباديانى: قرن ۵ ، شيعه، ۱۰ غديريه.
امير معنوى: قرن ۵ و ۶ ، سنّى، ۳ غديريه.
سنايى غزنوى: قرن ۵ و ۶ ، سنّى، ۱ غديريه.
سوزنى سمرقندى: قرن ۶ ، سنّى، ۱ غديريه.
مثنوى: قرن ۷، سنى، ۱ غديريه.
نظيرى نيشابورى: قرن ۱۰ و ۱۱، شيعه، ۱ غديريه.
صائب تبريزى: قرن ۱۱، شيعه، ۱ غديريه.
حزين لاهيجى: قرن ۱۲، شيعه، ۲ غديريه.
قاآنى شيرازى، قرن ۱۳، شيعه، ۶ غديريه.
عمّان سامانى: قرن ۱۳ و ۱۴، شيعه، ۲ غديريه.
ملكالشعراء بهار، قرن ۱۳ و ۱۴، شيعه، ۵ غديريه.
اديب الممالك فراهانى: قرن ۱۳ و ۱۴، شيعه، ۷ غديريه.
ايرج ميرزا: قرن ۱۴، شيعه، ۱ غديريه.
عطار: شيعه، ۳ غديريه.
در مجموع: ۳۷ غديريه از ۱۰ شاعر شيعه، و ۸ غديريه از ۶ شاعر سنى.
آنچه از نگاه اول به جدول و آمار آن بر مى آيد اين است كه شاعران سنى مذهب بيشتر در قرون پنجم تا هفتم به مسئله غدير پرداخته اند. تنها شاعر شيعه قرن پنجم ناصر خسرو قباديانى است كه راجع به غدير شعر سروده است. پس از آن، از اواخر قرن دهم به بعد شاعران شيعه مذهب به مسئله غدير اشاره نموده اند، و در قرون ۸ و ۹ سكوت شاعران در اين زمينه ديده مى شود.
شايد دليل آن باشد كه غالب شاعران پارسىگوى تا قبل از عهد صفوى سنى مذهب هستند، و شاعران شيعه مذهب در اقليت هستند. از عهد صفوى است - كه شيعه مذهب رسمى ايران شد - غالب شاعران شيعه هستند. البته ناصر خسرو هم به خاطر ماهيت محتوايى شعرش يک استثناست.
نكته قابل تأمل ديگر اين است كه شاعران سنى مذهبى كه به مسئله غدير اشاره نمودهاند، از لحاظ بسامد كمتر هستند؛ شش نفر در مقابل ده شاعر شيعه مذهب. علاوه بر آن، بسامد و تعداد اشاره شاعران شيعه مذهب هم به نسبت شاعران سنى مذهب بيشتر است، و مجموعاً هشت بار (۱۷ / ۳۹% كل موارد) در شعر شاعران سنى مذهب به مسئله غدير اشاره شده است.
در حالى كه شاعران شيعه مذهب به دفعات بيشتر به اين موضوع اشاره نمودهاند، و جمعا در ۳۹ مورد (۸۲ / ۶۱% كل موارد) از غدير سخن گفته اند؛ يعنى هم تعداد شاعران بيشتر است و هم تعداد دفعات اشاره شاعران به مسئله غدير بسيار بيشتر است.
مثلاً در بين شاعران سنى مذهب، بيشترين اشارات مربوط به امير معزى و سه بار است. در حالى كه ناصر خسرو ده بار، اديب الممالك فرهانى هفت بار، قاآنى شيرازى شش بار و ملك الشعراء بهار پنج بار به موضوع غدير اشاره نموده اند.
اگر دقت شود، بيشترين اشارات مربوط به قرنهاى ۵ و ۱۶(۶ مرتبه در شعر ۵ شاعر( و قرنهاى ۱۳ و ۲۱) ۱۴ مرتبه در شعر ۵ شاعر) است. دليل اين امر شايد آن باشد كه اولاً در قرون ۵ و ۶ اوج فعاليت شيعيان - خصوصاً اسماعيليان - است، كه با طرح مباحث و مسائل سعى در ترويج آئين خود - يعنى تشيع و حقانيت اهلبيت عليهم السلام - داشتند.
ذبيح اللَّه صفا در اين مورد نوشته است: قرن ۵ و ۶ دوره قدرت اسماعيليه و كمال فعاليت آنان در اين ايران و مبارزه سخت با فرق ديگر اسلامى و با سلاطين و امراى مختلف در اين سرزمين بوده است. نخستين داعى بزرگ اسماعيلى كه فعاليت خود را از اوائل عهد سلجوقى آغاز كرد، شاعر و نويسنده و حكيم و متكلم بزرگ ناصرخسرو است.[۱۶]
از طرف ديگر فعاليت شديد اسماعيليه و حسن صباح و همچنين فعاليتهاى گسترده فاطميان شيعه مذهب مصر در مقابل عباسيان سنى مذهب بغداد، زمينه هاى روشنگرى بيشتر در زمينه شيعه و اعتقادات آنها را حتى در بين شاعران سنى مذهب فراهم كرده است.
ديگر اينكه در قرون ۱۳ و ۱۴، به جهت فعاليت سياسى و استعمارى كشورهاى استعمارگر، زمينه بروز فرقه هاى جديدى چون وهابيت فراهم شد. شيعه نيز به جهت مخالفت با اين پديده هاى شوم بىكار ننشسته، و همين امر اثر خود را در ادبيات نيز گذارد و غديريه هاى بيشترى سروده شد.
از سوى ديگر با ارتباطات گسترده و آسانتر دنياى مدرن، لزوم پرداختن به اين مسائل زيادتر شد. به همين جهت شاعران شيعه بيشتر احساس نياز و تكليف نمودند كه به اين مسائل و مباحث بپردازند. به همين دليل بسامد اشاره به اين مباحث در اين دو قرن هم زياد شده است.
كثرت شاعران شيعه مذهب و بسامد بسيار اشارات آنها كاملاً طبيعى است، زيرا از ديدگاه شيعيان مسئله غدير و جانشينى حضرت على عليه السلام يكى از اساسى ترين مسائلى است، كه با ناديده گرفتن و تحريف آن شكاف عميقى در ادامه رسالت پيامبرصلى الله عليه وآله ايجاد خواهد شد، و مايه بسيارى از اختلافات و نابسامانى هاى جامعه اسلامى خواهد گرديد. شيعه مى گويد: اگر سخن پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير خم تحريف نمى شد و آنگونه كه مراد پيامبرصلى الله عليه وآله بود فهميده و اجرا مى شد، ريشه بسيارى از مشكلات اسلام و مسلمين خشک مى شد و اصولاً فرصت بروز و ظهور نمى يافت.
پانویس
- ↑ غدير در قرآن: ج ۳ ص ۵۰۶ - ۴۴۷ .
- ↑ مائده / ۶۷ .
- ↑ مائده / ۳.
- ↑ معارج / ۱.
- ↑ اسرار غدير ص ۳۱۸. چهارده قرن با غدير: ص ۱۶۹. غدير از زبان مولى: ص ۲۷. ژرفاى غدير: ص ۱۹۶.
- ↑ روضة الواعظين: ص ۷۶. بحار الانوار: ج ۳۳ ص ۱۳۱ ح ۴۱۷ و ج ۳۸ ص ۲۳۸ ح ۳۹. ديوان اميرالمؤمنين عليه السلام: ص ۱۰۵.
- ↑ روضة الواعظين: ص ۷۶. بحار الانوار: ج ۳۸ ص ۲۳۸ ح ۳۹. ديوان اميرالمؤمنين عليه السلام: ص ۱۰۵.
- ↑ چهارده قرن با غدير: ص ۱۷۴.
- ↑ حديث مهر در بلور شعر (على ثاقب بخشايش) : ۵-۱۰.
- ↑ سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۲۷ ۱۰۷.
- ↑ غدير در آئينه كتاب: ص ۳۵ ۳۱ ۳۰ ۱۳ ۱۲.
- ↑ چهارده قرن با غدير: ص ۱۵۷ - ۱۵۳.
- ↑ ژرفاى غدير: ص ۷۸. بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۸ و ج ۳۷ ص ۱۹۵ ۱۶۶ ۱۱۲. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۲۰۱ ۱۴۴ ۹۸ ۴۱. كفاية الطالب: ص ۶۴ . كتاب سليم: ص ۸۲۸ .
- ↑ بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۶ ح ۱۰.
- ↑ زلال غدير (مجموعه مقالات) : ش ۲ ص ۱۱۶ - ۹۷.
- ↑ تاريخ ادبيات در ايران (صفا): ج ۱ ص ۱۶۵.