ستایش: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵۹: | خط ۱۵۹: | ||
ادعيه مفصلى درباره چگونگى شكرگزارى در اين روز وارد شده كه مضمون يكى از آنها چنين است: شكر خدا را كه فضيلتِ اين روز را به ما شناسانيد و حرمت آن را به ما فهمانيد، و با معرفت آن به ما شرافت داد. عوالم العلوم<ref>ج ۳/۱۵ ص ۲۱۵ -۲۲۰.</ref> | ادعيه مفصلى درباره چگونگى شكرگزارى در اين روز وارد شده كه مضمون يكى از آنها چنين است: شكر خدا را كه فضيلتِ اين روز را به ما شناسانيد و حرمت آن را به ما فهمانيد، و با معرفت آن به ما شرافت داد. عوالم العلوم<ref>ج ۳/۱۵ ص ۲۱۵ -۲۲۰.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |
نسخهٔ ۱۲ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۱۴
آخرين جمله خطبه غدير[۱]
آخرين جمله پيامبر صلى الله عليه و آله در آخرين فراز از يازدهمين و آخرين بخش از خطبه غدير، ستايش خداوند بود:
اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنينَ بِما اَدَّيْتُ وَ اَمَرْتُ وَ اغْضِبْ عَلَى الْجاحِدينَ الْكافِرينَ، وَ الْحَمْدُ للَّه رَبِّ الْعالَمينَ:
خدايا، به خاطر آنچه ادا كردم و امر نمودم مؤمنين را بيامرز، و بر منكرين كه كافرند غضب نما، و حمد و سپاس مخصوص خداوند عالم است.
از دستورات ائمه عليهم السلام درباره عيد و جشن غدير
در احاديث اهل بیت علیهم السلام مراسم و برنامه هاى عامى براى همه اعياد وارد شده كه در كتب ادعيه مذكور است. گذشته از آنها براى عيد و جشن غدير دستورات خاصى از ائمه عليهم السلام وارد شده كه از جمله آنها شكر و حمد خداست:
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: در اين روز خداوند را بر اين نعمت (ولايت) كه بر شما ارزانى داشته شكر كنيد.[۲]
امام جعفر صادق عليه السلام فرمود: روز غدير روزى است كه به عنوان اظهار سرور از نعمت ولايت (و امامت اميرالمؤمنين عليه السلام) كه خداوند بر شما منت گذارده، بايد شكر و حمد خدا نمائيد.[۳]
همچنين امام صادق عليه السلام فرمود: اين روز، روزِ شكر خداوند و حمد اوست بر آنچه خداوند از امر ولايت بر شما ارزانى داشته است.[۴]
در حديثى ديگر امام صادق عليه السلام فرمود: اين روز، روزى است كه اميرالمؤمنين عليه السلام به عنوان شكر خداوند روزه گرفت.[۵]
ادعيه مفصلى درباره چگونگى شكرگزارى در اين روز وارد شده است كه مضمون يكى از آنها چنين است: شكر خدا را كه فضيلتِ اين روز را به ما شناسانيد و حرمت آن را به ما فهمانيد، و با معرفت آن به ما شرافت داد.[۶]
حمد براى نبوت و امامت[۷]
پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى از بخش سوم خطبه غدير پس از بيان مقام نبوّت و امامت، خمد و ستايش خداوند را به جا آورد.
مَعاشِرَ النّاسِ، حَبانِىَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهذِهِ الْفَضيلَةِ مَنّاً مِنْهُ عَلَىَّ وَ اِحْساناً مِنْهُ اِلَىَّ وَ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ، اَلا لَهُ الْحَمْدُ مِنّى اَبَدَ الآبِدينَ وَ دَهْرَ الدّاهِرينَ وَ عَلى كُلِّ حالٍ:
اى مردم، خداوند اين فضيلت را بر من ارزانى داشته كه منّتى از او بر من و احسانى از جانب او به سوى من است. خدايى جز او نيست. حمد و سپاس از من بر او تا ابديت و تا آخر روزگار و در هر حال.
حمد پس از بيعت در غدير
پيامبر صلى الله عليه وآله در فرازى از يازدهمين و آخرين بخش از خطبه غدير و پس از بيان مسئله بيعت، قدردانى از نعمت عظماى غدير و ولايت را به مردم آموخت و آيه ۴۳ سوره اعراف: «الْحَمْدُ للَّه الَّذى هَدانا لِهذا وَ ما كُنّا لِنَهْتَدِىَ لَوْ لا اَنْ هَدانَا اللَّهُ» را شاهد آورده فرمود: «بگوييد: سپاس خدايى را كه ما را به اين راه هدايت كرد، و اگر خدا هدايت نمى كرد ما هدايت نمى شديم. فرستادگان پروردگارمان به حق آمده اند» :
وَ قُولُوا: «الْحَمْدُ للَّه الَّذى هَدانا لِهذا وَ ما كُنّا لِنَهْتَدِىَ لَوْ لا اَنْ هَدانَا اللَّهُ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ» .
و بگوييد: «اَلْحَمْدُ للَّه الَّذى هَدانا لِهذا وَ ما كُنّا لِنَهْتَدِىَ لَوْ لا اَنْ هَدانَا اللَّهُ...»: «حمد و سپاس خداى را كه ما را به اين راه هدايت كرد، و اگر خداوند هدايت نمى كرد ما هدايت نمىشديم. فرستادگان پروردگارمان به حق آمده اند».
حمد در خطبه غدير[۸]
سخنرانى تاريخى پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير كه حدود يک ساعت طول كشيد در يازده بخش قابل ترسيم است.
پيامبر صلى الله عليه و آله خطبه غدير را با ستايش پروردگار آغاز كرد: بِسْمِ اللَّه الرَّحْمنِ الرَّحيمِ الْحَمْدُ للَّهِ الَّذى عَلا فى تَوَحُّدِهِ وَ دَنا فى تَفَرُّدِهِ وَ جَلَّ فى سُلْطانِهِ وَ عَظُمَ فى اَرْكانِهِ وَ اَحاطَ بِكُلِّ شَىْءٍ عِلْماً وَ هُوَ فى مَكانِهِ وَ قَهَرَ جَميعَ الْخَلْقِ بِقُدْرَتِهِ وَ بُرْهانِهِ ...
به تعبير ديگر اولين بخش از خطابه بلند غدير، حمد و ثناى الهى بود كه طبيعتاً آغاز هر سخنرانى با نام پروردگار است. اما قابل توجه بود كه حضرت عظمت خداوند را با عباراتى بسيار بلند بر زبان جارى كرد؛ كه از يك سو محتوايى سنگين و از سوى ديگر از فصاحت و بلاغت بسيار بالايى برخوردار بود.
با عبارت «الْحَمْدُ للَّهِ الَّذى عَلا فى تَوَحُّدِهِ وَ دَنا فى تَفَرُّدِهِ» علوّ و يگانگى و جلالت و احاطه و غلبه پروردگار متعال اولين كلماتى بود كه بر لسان مبارك حضرت جارى شد:
ياد عظمت خداوند
با عبارت «الْحَمْدُ للَّه الَّذى عَلا فى تَوَحُّدِهِ وَ دَنا فى تَفَرُّدِهِ» علو و يگانگى و جلالت و احاطه و غلبه پروردگار، اولين كلماتى بود كه بر لسان مبارك حضرت جارى شد. آنگاه پيامبرصلى الله عليه وآله با اشاره به آيه ۱۳ سوره بروج از «اِنَّهُ هُوَ يُبْدِئُ وَ يُعيدُ» ياد كرد.
قدرت و فضل الهى
در فراز بعدى، خلقت الهى را با جمله «بارِئُ الْمَسْمُوكاتِ وَ داحِى الْمَدْحُوّاتِ ...» مطرح كرد و خلق و گردانندگى و تسلط خدا بر همه مخلوقات آسمانى و زمينى را در كنار تفضّل و كرم پروردگار يادآور شد، كه رحمت او فراگير است و در عذاب خلايق عجله نمى نمايد.
علم بيكرانه پروردگار
قسمت بعدىِ حمد و ثنا با اين جملات بود: «قَدْ فَهِمَ السَّرائِرَ وَ عَلِمَ الضَّمائِرَ ...» ، كه اشاراتى به علم خداوند متعال داشت؛ علمى كه از باطن و خفاياى امور اطلاع دارد و غلبه مطلق از آنِ ذات مقدس اوست؛ و خلق و افرينش او بدون هيچ سابقه و نمونه اى از خلقت بوده است.
قداست خالق
آنگاه پيامبر صلى الله عليه و آله با ذكر آيه ۱۰۳ سوره انعام: «وَ هُوَ يُدْرِكُ الاَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطيفُ الْخَبيرُ» عدم دسترسى به كُنه ذات الهى را مطرح كرد، كه جز آنچه خداوند در وصف خويش فرموده هيچ كس راهى به معرفت او ندارد.
در جملات بعدى اشاره به قداست و نور الهى كرد كه هيچ شريک و همتايى براى او نيست و نيازى به كمك ندارد. سپس بار ديگر خلقت بديع خدا را ياد كرد كه بدون هيچ نمونهاى و نه زحمتى و نه كمكى خلق فرموده، و با يك اراده مخلوقات را در زيباترين صورت به وجود آورده است.
تسليم در برابر ذات الهى
آنگاه تسليم همه مخلوقات را در برابر ذات الهى با عباراتى بلند و زيبا يادآور شد كه در برابر عظمت او همه متواضع، و در برابر عزت او همه ذليل، و در برابر قدرت او همه تسليم، و در برابر هيبت او همه خاضع هستند.
پس از آن با اشاره به آيه ۵۴ سوره اعراف: «يُغْشِى اللَّيْلَ النَّهارَ يَطْلُبُهُ حَثيثاً» ، اشاره به چرخش خاضعانه افلاک نمود.
بندگان در پناه اللَّه
آن حضرت در جملات بعدى با گنجانيدن سوره توحيد در كلام خود وحدانيت خدا را ياد كرد كه نه شبيهى دارد و نه ضدّى، و نه مى زايد و نه زاييده شده است «وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفْواً اَحَدٌ» .
آنگاه افزود كه حيات و مرگ و فقر و غنا، و خنده و گريه، و منع و عطا همه در يدِ قدرت اوست؛ و اين عبارات را با اشاره به آيه اول سوره مُلک به پايان برد كه«لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَديرٌ» .
سپس پناه بودن خداوند براى بندگانش را با زيباترين كلمات ذكر كرد كه از جمله آنها «مُسْتَجيبُ الدُّعاءِ» ، «لايَضْجُرُهُ صُراخُ الْمُسْتَصْرِخينَ» و «مَوْلَى الْمُؤْمِنينَ» بود.
سپاسگزارى و اطاعت او
آخرين فراز حمد و ثناى اين خطابه، سپاسى بلند بود كه آيه ۲۸۵ سوره بقره در آن گنجانده شده بود. حضرت در اين فراز جمله «اَحْمَدُهُ كَثيراً وَ اَشْكُرُهُ دائِماً» را با آيه «آمَنَ الرَّسُولُ بِما اُنْزِلَ اِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ، لا نُفَرِّقُ بَيْنَ اَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ اَطَعْنا ...» آميخت.
سپس آن را مقدمه اى براى سمع و طاعت در امر خاص الهى براى اعلان ولايت در غدير قرار داد و با اشاره نامحسوسى به آيه تبليغ فرمود: «امر او را مى پذيرم و اطاعت مى كنم و به همه آنچه او را راضى مى كند مبادرت مى نمايم و در برابر آنچه او مقدر كند تسليم هستم، براى رغبت در اطاعت او و ترس از عقوبتش» .
متن مرحله آغازين خطابه پيامبر صلى الله عليه و آله چنين بود:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
الْحَمْدُ للَّه الَّذى عَلا فى تَوَحُّدِهِ وَ دَنا فى تَفَرُّدِهِ وَ جَلَّ فى سُلْطانِهِ وَ عَظُمَ فى اَرْكانِهِ، وَ اَحاطَ بِكُلِّ شَىْءٍ عِلْماً وَ هُوَ فى مَكانِهِ، وَ قَهَرَ جَميعَ الْخَلْقِ بِقُدْرَتِهِ وَ بُرْهانِهِ، حَميداً لَمْيَزَلْ، مَحْمُوداً لا يَزالُ وَ مَجيداً لا يَزُولُ، وَ مُبْدِئاً وَ مُعيداً وَ كُلُّ اَمْرٍ اِلَيْهِ يَعُودُ.
بارِئُ الْمَسْمُوكاتِ وَ داحِى الْمَدْحُوّاتِ وَ جَبّارُ الاَرَضينَ وَ السَّماواتِ، قُدُّوسٌ سُبُّوحٌ، رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَ الرُّوحِ، مُتَفَضِّلٌ عَلى جَميعِ مَنْ بَرَأَهُ، مُتَطَوِّلٌ عَلى جَميعِ مَنْ اَنْشَاَهُ.
يَلْحَظُ كُلَّ عَيْنٍ وَ الْعُيُونُ لا تَراهُ. كَريمٌ حَليمٌ ذُو اَناةٍ، قَدْ وَسِعَ كُلَّ شَىْءٍ رَحْمَتُهُ وَ مَنَّ عَلَيْهِمْ بِنِعْمَتِهِ. لا يَعْجَلُ بِانْتِقامِهِ، وَ لا يُبادِرُ اِلَيْهِمْ بِمَا اسْتَحَقُّوا مِنْ عَذابِهِ.
قَدْ فَهِمَ السَّرائِرَ وَ عَلِمَ الضَّمائِرَ، وَ لَمْ تَخْفَ عَلَيْهِ الْمَكْنُوناتُ وَ لا اشْتَبَهَتْ عَلَيْهِ الْخَفِيّاتُ. لَهُ الاِحاطَةُ بِكُلِّ شَىْءٍ وَ الْغَلَبَةُ عَلى كُلِّ شَىْءٍ وَ الْقُوَّةُ فى كُلِّ شَىْءٍ وَ الْقُدْرَةُ عَلى كُلِّ شَىْءٍ، وَ لَيْسَ مِثْلَهُ شَىْءٌ. وَ هُوَ مُنْشِئُ الشَّىْءِ حينَ لا شَىْءَ، دائِمٌ حَىٌّ وَ قائِمٌ بِالْقِسْطِ، لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ.
جَلَّ عَنْ اَنْ تُدْرِكَهُ الاَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الاَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطيفُ الْخَبيرُ. لا يَلْحَقُ اَحَدٌ وَصْفَهُ مِنْ مُعايَنَةٍ، وَ لا يَجِدُ اَحَدٌ كَيْفَ هُوَ مِنْ سِرٍّ وَ عَلانِيَةٍ، اِلاّ بِما دَلَّ عَزَّ وَ جَلَّ عَلى نَفْسِهِ.
وَ اَشْهَدُ اَنَّهُ اللَّهُ الَّذى مَلَاَ الدَّهْرَ قُدْسُهُ، وَ الَّذى يَغْشَى الاَبَدَ نُورُهُ، وَ الَّذى يُنْفِذُ اَمْرَهُ بِلا مُشاوَرَةِ مُشيرٍ، وَ لا مَعَهُ شَريكٌ فى تَقْديرِهِ، وَ لا يُعاوَنُ فى تَدْبيرِهِ.
صَوَّرَ مَا ابْتَدَعَ عَلى غَيْرِ مِثالٍ، وَ خَلَقَ ما خَلَقَ بِلا مَعُونَةٍ مِنْ اَحَدٍ وَ لا تَكَلُّفٍ وَ لا احْتِيالٍ.
اَنْشَاَها فَكانَتْ، وَ بَرَأَها فَبانَتْ. فَهُوَ اللَّهُ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْمُتْقِنُ الصَّنْعَةَ، الْحَسَنُ الصَّنيعَةُ، الْعَدْلُ الَّذى لا يَجُورُ، وَ الاَكْرَمُ الَّذى تَرْجِعُ اِلَيْهِ الْأُمُورُ.
وَ اَشْهَدُ اَنَّهُ اللَّهُ الَّذى تَواضَعَ كُلُّ شَىْءٍ لِعَظَمَتِهِ، وَ ذَلَّ كُلُّ شَىْءٍ لِعِزَّتِهِ، وَ اسْتَسْلَمَ كُلُّ شَىْءٍ لِقُدْرَتِهِ، وَ خَضَعَ كُلُّ شَىْءٍ لِهَيْبَتِهِ. مَلِكُ الاَمْلاكِ وَ مُفَلِّكُ الاَفْلاكِ وَ مُسَخِّرُ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ، كُلٌّ يَجْرى لاَجَلٍ مُسَمّى، يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهارِ وَ يُكَوِّرُ النَّهارَ عَلَى اللَّيْلِ يَطْلُبُهُ حَثيثاً. قاصِمُ كُلِّ جَبّارٍ عَنيدٍ، وَ مُهْلِكُ كُلِّ شَيْطانٍ مَريدٍ.
لَمْ يَكُنْ لَهُ ضِدٌّ وَ لا مَعَهُ نِدٌّ، اَحَدٌ صَمَدٌ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْيَكُنْ لَهُ كُفْواً اَحَدٌ. اِلهٌ واحِدٌ وَ رَبٌّ ماجِدٌ، يَشاءُ فَيُمْضى، وَ يُريدُ فَيَقْضى، وَ يَعْلَمُ فَيُحْصى، وَ يُميتُ وَ يُحْيى، وَ يُفْقِرُ وَ يُغْنى، وَ يُضْحِكُ وَ يُبْكى، وَ يُدْنى وَ يُقْصى، وَ يَمْنَعُ وَ يُعْطى، لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَديرٌ. يُولِجُ اللَّيْلَ فِى النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِى اللَّيْلِ، لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْعَزيزُ الْغَفّارُ. مُسْتَجيبُ الدُّعاءِ وَ مُجْزِلُ الْعَطاءِ، مُحْصِى الاَنْفاسِ وَ رَبُّ الْجِنَّةِ وَ النّاسِ.
الَّذى لا يُشْكِلُ عَلَيْهِ شَىْءٌ، وَ لا يُضْجِرُهُ صُراخُ الْمُسْتَصْرِخينَ، وَ لا يُبْرِمُهُ اِلْحاحُ الْمُلِحّينَ. الْعاصِمُ لِلصّالِحينَ، وَ الْمُوَفِّقُ لِلْمُفْلِحينَ، وَ مَوْلَى الْمُؤْمِنينَ وَ رَبُّ الْعالَمينَ؛ الَّذى اسْتَحَقَّ مِنْ كُلِّ مَنْ خَلَقَ اَنْ يَشْكُرَهُ وَ يَحْمَدَهُ عَلى كُلِّ حالٍ.
اَحْمَدُهُ كَثيراً وَ اَشْكُرُهُ دائِماً عَلَى السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ وَ الشِّدَّةِ وَ الرَّخاءِ، وَ اُومِنُ بِهِ وَ بِمَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ. اَسْمَعُ لاَمْرِهِ وَ اُطيعُ وَ اُبادِرُ اِلى كُلِّ ما يَرْضاهُ وَ اَسْتَسْلِمُ لِما قَضاهُ، رَغْبَةً فى طاعَتِهِ وَ خَوْفاً مِنْ عُقُوبَتِهِ، لاَنَّهُ اللَّهُ الَّذى لا يُؤْمَنُ مَكْرُهُ وَ لا يُخافُ جَوْرُهُ:
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
حمد و سپاس خدايى را كه در يگانگى خود بلند مرتبه، و در تنهايى و فرد بودنش نزديک است. در قدرت و سلطه خود با جلالت و در اركان خود عظيم است. علم او به همه چيز احاطه دارد در حالى كه در جاى خود است، و همه مخلوقات را با قدرت و برهان خود تحت سيطره دارد.
هميشه مورد سپاس بوده و همچنان مورد ستايش خواهد بود. صاحب عظمتى كه از بين رفتنى نيست. ابتدا كننده و بازگرداننده اوست و هر كارى به سوى او باز مى گردد.
به وجود آورنده بالا برده شدهها (آسمانها و افلاک) و پهن كننده گسترده ها (زمين) ، يگانه حكمران زمين ها و آسمان ها، پاك و منزّه و تسبيح شده، پروردگار ملائكه و روح، تفضّل كننده بر همه آنچه خلق كرده، و لطف كننده بر هر آنچه به وجود آورده است. هر چشمى زير نظر اوست ولى چشمها او را نمى بينند.
كَرم كننده و بردبار و تحمّل كننده است. رحمت او همه چيز را فرا گرفته و با نعمت خود بر همه آنها منّت گذارده است. در انتقام گرفتن خود عجله نمى كند، و به آنچه از عذابش كه مستحقّ آنند مبادرت نمى ورزد.
باطن ها و سريره ها را مى فهمد و ضماير را مى داند، و پنهان ها بر او مخفى نمى ماند و مخفى ها بر او مشتبه نمى شود. او راست احاطه بر هر چيزى و غلبه بر همه چيز و قوّت در هر چيزى و قدرت بر هر چيزى، و مانند او شيئى نيست. اوست به وجود آورنده شيئ (چيز)هنگامى كه چيزى نبود. دائم و زنده است، و به قسط و عدل قائم است. نيست خدايى جز او كه با عزّت و حكيم است.
بالاتر از آن است كه چشم ها او را درک كنند ولى او چشم ها را درک مى كند و او لطف كننده و آگاه است. هيچ كس نمى تواند با ديدن به صفت او راه يابد، و كسى به چگونگى او از سرّ و آشكار دست نمى يابد مگر به آنچه خود خداوند عز و جل راهنمايى كرده است.
گواهى مى دهم براى او كه اوست خدايى كه قُدس و پاكى و منزّه بودن او روزگار را پر كرده است. او كه نورش ابديّت را فرا گرفته است. او كه دستورش را بدون مشورتِ مشورت كنندهاى اجرا مى كند و در تقديرش شريک ندارد و در تدبيرش كمک نمى شود.
آنچه ايجاد كرده بدون نمونه و مثالى تصوير نموده و آنچه خلق كرده بدون كمك از كسى و بدون زحمت و بدون احتياج به فكر و حيله خلق كرده است. آنها را ايجاد كرد پس به وجود آمدند و خلق كرد پس ظاهر شدند. پس اوست خدايى كه جز او خدايى نيست. صنعت او محكم و كار او زيباست. عادلى كه ظلم نمى كند و كَرم كنندهاى كه كارها به سوى او باز مى گردد.
شهادت مى دهم اوست خدايى كه همه چيز در مقابل عظمت او تواضع كرده و همه چيز در مقابل عزّت او ذليل شده و همه چيز در برابر قدرت او سر تسليم فرود آورده و همه چيز در برابر هيبت او خاضع شده اند.
پادشاهِ پادشاهان و گرداننده افلاک و مسخّر كننده آفتاب و ماه، كه همه با زمانِ تعيين شده در حركت هستند. شب را بر روى روز و روز را بر روى شب مى گرداند، كه به سرعت در پى آن مى رود. در هم شكننده هر زورگوى با عناد، و هلاک كننده هر شيطان سر پيچ و متمرّد.
براى او ضدّى و همراه او معارضى نبوده است. يكتا و بى نياز است. زاييده نشده و نمىزايد، و براى او هيچ همتايى نيست. خداى يگانه و پروردگار با عظمت. مى خواهد پس به انجام مى رساند، و اراده مىكند پس مقدّر مى نمايد، و مى داند پس به شماره مى آورد. مى ميراند و زنده مى كند، فقير مى كند و غنى مى نمايد، مى خنداند و مى گرياند، نزديک مى كند و دور مى نمايد، منع مى كند و عطا مى نمايد.
پادشاهى از آن او و حمد و سپاس براى اوست. خير به دست اوست و او بر هر چيزى قادر است.
شب را در روز و روز را در شب فرو مى برد. نيست خدايى جز او كه با عزّت و آمرزنده است. اجابت كننده دعا، بسيار عطا كننده، شمارنده نَفَسها و پروردگار جنّ و بشر، كه هيچ امرى بر او مشكل نمى شود، و فرياد دادخواهان او را منضجر نمى كند، و پافشارى اصرار كنندگانش او را خسته نمى نمايد. نگهدارنده صالحين و موفّق كننده رستگاران و صاحب اختيار مؤمنان و پروردگار عالميان. خدايى كه از آنچه خلق كرده مستحق است كه او را در هر حالى شكر و سپاس گويند.
او را سپاس بسيار مى گويم و دائماً شكر مى نمايم، چه در آسايش و چه در گرفتارى، چه در حال شدت و چه در حال آرامش. و به او و ملائكه اش و كتاب ها و پيامبرانش ايمان مى آورم. دستور او را گوش مى دهم و اطاعت مى نمايم و به آنچه او را راضى مى كند مبادرت مى ورزم و در مقابل مقدرات او تسليم مى شوم به عنوان رغبت در اطاعت او و ترس از عقوبت او، چرا كه اوست خدايى كه نمى توان از مكر او در امان بود و به عنوان ظلم از او ترسيده نمى شود (يعنى ظلم نمى كند) .
تبليغ غدير با شكر و حمد الهى[۹]
يكى از شاخص هاى زندگى معصومين عليهم السلام تبليغ غدير به شكلهاى مختلف است.
از جمله تبليغ غدير با شكر و حمد الهى در غدير است كه ذيلاً به بيان آن م ىپردازيم:
كدام نعمت را سپاس گوييم؟
خودِ ولايت را ؟
معرفت به صاحبِ ولايت را؟
شرفى را كه در سايه ولايت به دست آورده ايم؟
همه اينها جاى شكرگزارى دارد، و در واقع خدا را بر اعظمِ نعم سپاس مى گوييم. مسئله قدردانى را به عنوان يكى از شيوه هاى عملى در تبليغ غدير به ما آموخته اند.
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: در اين روز خداوند را بر اين نعمت (ولايت) كه به شما عنايت كرده شكر كنيد.[۱۰]
امام صادق عليه السلام فرمود: اين روز، روزِ شكر خداوند و حمد اوست بر آنچه خداوند از امر ولايت بر شما لطف كرده است.[۱۱]
ادعيه مفصلى درباره چگونگى شكرگزارى در اين روز وارد شده كه مضمون يكى از آنها چنين است: شكر خدا را كه فضيلتِ اين روز را به ما شناسانيد و حرمت آن را به ما فهمانيد، و با معرفت آن به ما شرافت داد. عوالم العلوم[۱۲]
پانویس
- ↑ سخنرانى استثنائى غدير: ص ۲۳۳ ،۲۴۲.
- ↑ عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۰۹.
- ↑ بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۰.
- ↑ بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۰.
- ↑ عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۱۳.
- ↑ عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۱۵ - ۲۲۰.
- ↑ سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۵۷ - ۱۷۰.
- ↑ سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۳۷ - ۱۴۶. واقعه قرآنى غدير: ص ۷۹ ،۸۰.
- ↑ تبليغ غدير در سيره معصومين عليهم السلام: ص ۱۰۷، ۱۰۸.
- ↑ عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۰۹.
- ↑ بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۰.
- ↑ ج ۳/۱۵ ص ۲۱۵ -۲۲۰.