ائمه علیهم السلام در حدیث قرطاس: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی غدیر
(صفحه‌ای تازه حاوی «در ماجراى حديث قرطاس كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «كتفى بياوريد تا بر...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
در ماجراى حديث قرطاس كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «كتفى بياوريد تا براى شما چيزى بنويسم كه بعد از من هرگز گمراه نشويد و اختلاف نكنيد» ، عمر و همراهانش سر و صدا به راه انداختند و در اين ميان عمر گفت: آوردن كتف را رها كنيد، پيامبر هذيان مى‏ گويد!!
در ماجراى حديث قرطاس كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:


پيامبر صلى الله عليه وآله از اين سخن عمر غضب كرده فرمود: مى ‏بينم در حالى كه من زنده هستم با من مخالفت مى‏ كنيد! پس بعد از مرگ من چه خواهيد كرد؟!
«كتفى بياوريد تا براى شما چيزى بنويسم كه بعد از من هرگز گمراه نشويد و اختلاف نكنيد»، عمر و همراهانش سر و صدا به راه انداختند و در اين ميان عمر گفت: آوردن كتف را رها كنيد، پيامبر هذيان مى‏ گويد!!


حضرت نوشتن كتف را رها كرد و مردم و آن منافقين برخاسته از حضور پيامبر صلى الله عليه وآله رفتند و اميرالمؤمنين و حضرت زهرا و امام حسن و امام حسين‏ عليهم السلام ماندند و به اشاره اميرالمؤمنين ‏عليه السلام سلمان و ابوذر و مقداد نيز نرفتند.
پيامبر صلى الله عليه و آله از اين سخن عمر غضب كرده فرمود: مى ‏بينم در حالى كه من زنده هستم با من مخالفت مى‏ كنيد! پس بعد از مرگ من چه خواهيد كرد؟!


پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود: برادرم، نشنيدى دشمن خدا چه گفت؟ جبرئيل كمى قبل از اين بر من نازل شد و به من خبر داد كه او سامرى اين امت و رفيقش (ابوبكر) گوساله آن است. همچنين جبرئيل به من دستور داد بنويسم آنچه مى‏ خواستم در كتف بنويسم و اين سه نفر را بر آن شاهد بگيرم. برايم ورقه ‏اى بياوريد.
حضرت نوشتن كتف را رها كرد و مردم و آن منافقين برخاسته از حضور پيامبر صلى الله عليه و آله رفتند و اميرالمؤمنين و حضرت زهرا و امام حسن و امام حسين‏ عليهم السلام ماندند و به اشاره اميرالمؤمنين ‏عليه السلام سلمان و ابوذر و مقداد نيز نرفتند.


براى پيامبر صلى الله عليه وآله ورقه‏ اى آوردند، و آن حضرت نام دوازده امام هدايت كننده بعد از خود را يكى يكى املا فرمود و على‏ عليه السلام به دست خويش نوشت، و در توصيف حضرت مهدى‏ عليه السلام پر شدن زمين از عدالت را پس از ظلم و جور ذكر كرد، و اين در واقع خلاصه ‏اى از غدير بود كه در اين سند ابدى ثبت شد. آنگاه فرمود:
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: برادرم، نشنيدى دشمن خدا چه گفت؟ جبرئيل كمى قبل از اين بر من نازل شد و به من خبر داد كه او سامرى اين امت و رفيقش (ابوبكر) گوساله آن است.
 
همچنين جبرئيل به من دستور داد بنويسم آنچه مى‏ خواستم در كتف بنويسم و اين سه نفر را بر آن شاهد بگيرم. برايم ورقه ‏اى بياوريد.
 
براى پيامبر صلى الله عليه و آله ورقه‏ اى آوردند، و آن حضرت نام دوازده امام هدايت كننده بعد از خود را يكى يكى املا فرمود و على‏ عليه السلام به دست خويش نوشت، و در توصيف حضرت مهدى‏ عليه السلام پر شدن زمين از عدالت را پس از ظلم و جور ذكر كرد، و اين در واقع خلاصه ‏اى از غدير بود كه در اين سند ابدى ثبت شد. آنگاه فرمود:


من شما را شاهد مى‏ گيرم كه برادرم و وزيرم و وارثم و خليفه ‏ام در امتم على بن ابى‏ طالب است، و سپس حسن و بعد حسين و بعد از آنان نُه نفر از فرزندان حسين‏ اند.
من شما را شاهد مى‏ گيرم كه برادرم و وزيرم و وارثم و خليفه ‏ام در امتم على بن ابى‏ طالب است، و سپس حسن و بعد حسين و بعد از آنان نُه نفر از فرزندان حسين‏ اند.
خط ۱۳: خط ۱۷:
سپس فرمود: من خواستم اين را بنويسم و سپس آن را به [[مسجد]] ببرم و عموم مردم را دعوت كنم و آن را برايشان بخوانم و آنان را شاهد بگيرم.
سپس فرمود: من خواستم اين را بنويسم و سپس آن را به [[مسجد]] ببرم و عموم مردم را دعوت كنم و آن را برايشان بخوانم و آنان را شاهد بگيرم.


اين گونه بود كه يک بار در غدير و بار ديگر در خانه پيامبر صلى الله عليه وآله سند كتبى غدير نوشته شد، و آن اتمام حجت عظيم كه از فراز [[منبر]] غدير انجام گرفته بود، يک بار ديگر به صورت مكتوب حجت را بر همه تمام كرد، و اين گونه غدير از روز ۲۵ذى‏ القعدة در مدينه آغاز شد و تا روز رحلت پيامبر صلى الله عليه وآله ادامه يافت.<ref>كتاب سليم: احاديث ۱۱، ۲۷، ۴۹.</ref>
اين گونه بود كه يک بار در غدير و بار ديگر در خانه پيامبر صلى الله عليه و آله سند كتبى غدير نوشته شد، و آن اتمام حجت عظيم كه از فراز [[منبر]] غدير انجام گرفته بود، يک بار ديگر به صورت مكتوب حجت را بر همه تمام كرد، و اين گونه غدير از روز ۲۵ ذى‏ القعدة در مدينه آغاز شد و تا روز رحلت پيامبر صلى الله عليه وآله ادامه يافت.<ref>كتاب سليم: احاديث ۱۱، ۲۷، ۴۹.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==

نسخهٔ ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۴۳

در ماجراى حديث قرطاس كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:

«كتفى بياوريد تا براى شما چيزى بنويسم كه بعد از من هرگز گمراه نشويد و اختلاف نكنيد»، عمر و همراهانش سر و صدا به راه انداختند و در اين ميان عمر گفت: آوردن كتف را رها كنيد، پيامبر هذيان مى‏ گويد!!

پيامبر صلى الله عليه و آله از اين سخن عمر غضب كرده فرمود: مى ‏بينم در حالى كه من زنده هستم با من مخالفت مى‏ كنيد! پس بعد از مرگ من چه خواهيد كرد؟!

حضرت نوشتن كتف را رها كرد و مردم و آن منافقين برخاسته از حضور پيامبر صلى الله عليه و آله رفتند و اميرالمؤمنين و حضرت زهرا و امام حسن و امام حسين‏ عليهم السلام ماندند و به اشاره اميرالمؤمنين ‏عليه السلام سلمان و ابوذر و مقداد نيز نرفتند.

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: برادرم، نشنيدى دشمن خدا چه گفت؟ جبرئيل كمى قبل از اين بر من نازل شد و به من خبر داد كه او سامرى اين امت و رفيقش (ابوبكر) گوساله آن است.

همچنين جبرئيل به من دستور داد بنويسم آنچه مى‏ خواستم در كتف بنويسم و اين سه نفر را بر آن شاهد بگيرم. برايم ورقه ‏اى بياوريد.

براى پيامبر صلى الله عليه و آله ورقه‏ اى آوردند، و آن حضرت نام دوازده امام هدايت كننده بعد از خود را يكى يكى املا فرمود و على‏ عليه السلام به دست خويش نوشت، و در توصيف حضرت مهدى‏ عليه السلام پر شدن زمين از عدالت را پس از ظلم و جور ذكر كرد، و اين در واقع خلاصه ‏اى از غدير بود كه در اين سند ابدى ثبت شد. آنگاه فرمود:

من شما را شاهد مى‏ گيرم كه برادرم و وزيرم و وارثم و خليفه ‏ام در امتم على بن ابى‏ طالب است، و سپس حسن و بعد حسين و بعد از آنان نُه نفر از فرزندان حسين‏ اند.

سپس فرمود: من خواستم اين را بنويسم و سپس آن را به مسجد ببرم و عموم مردم را دعوت كنم و آن را برايشان بخوانم و آنان را شاهد بگيرم.

اين گونه بود كه يک بار در غدير و بار ديگر در خانه پيامبر صلى الله عليه و آله سند كتبى غدير نوشته شد، و آن اتمام حجت عظيم كه از فراز منبر غدير انجام گرفته بود، يک بار ديگر به صورت مكتوب حجت را بر همه تمام كرد، و اين گونه غدير از روز ۲۵ ذى‏ القعدة در مدينه آغاز شد و تا روز رحلت پيامبر صلى الله عليه وآله ادامه يافت.[۱]

پانویس

  1. كتاب سليم: احاديث ۱۱، ۲۷، ۴۹.