ابن حزم اندلسی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی غدیر
(قرار دادن ابن حزم اندلسی)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
== <big>انکار تواتر حدیث غدیر</big><ref>چکیدۀ عبقات الانوار (حدیث غدیر): ص113-115.</ref> ==
== <big>انکار تواتر حدیث غدیر</big><ref>چکیدۀ عبقات الانوار (حدیث غدیر): ص۱۱۳-۱۱۵.</ref> ==
<big>[[ابن ‏تيميه]] از ابن‏ حزم اندلسى نقل كرده كه [[حديث غدير]] هرگز از طريق راويان ثقه ثبت نشده است.<ref>منهاج السنة: ج4 ص86.</ref></big>
<big>[[ابن ‏تيميه]] از ابن‏ حزم اندلسى نقل كرده كه [[حديث غدير]] هرگز از طريق راويان ثقه ثبت نشده است.<ref>منهاج السنة: ج۴ ص۸۶.</ref></big>


<big>اين هم دروغى آشكار است. البته از ابن‏ حزم عجيب نيست، چرا كه او در تعصّب نسبت به غاصبين خلافت و حتى بنى ‏اميه مشهور است! حتى نسبت دشمنى با اميرالمؤمنين و اهل‏ بيت ‏عليهم السلام داده ‏اند.</big>
<big>اين هم دروغى آشكار است. البته از ابن‏ حزم عجيب نيست، چرا كه او در تعصّب نسبت به غاصبين خلافت و حتى بنى ‏اميه مشهور است! حتى نسبت دشمنى با اميرالمؤمنين و اهل‏ بيت ‏عليهم السلام داده ‏اند.</big>
خط ۸: خط ۸:
<big>ابن‏ حجر عسقلانى و قاضى ابوبكر بن عربى و ابوالعباس و ابن‏ عريفِ صالح و ذهبى از قول ابومروان بن حيّان، كه در قدح او مفصل سخن گفته ‏اند. به عنوان مثال گفته ‏اند:</big>
<big>ابن‏ حجر عسقلانى و قاضى ابوبكر بن عربى و ابوالعباس و ابن‏ عريفِ صالح و ذهبى از قول ابومروان بن حيّان، كه در قدح او مفصل سخن گفته ‏اند. به عنوان مثال گفته ‏اند:</big>


<big>او در جرح و تعديل و تبيين نام راويان بى‏ محابا سخن گفته و به همين سبب اوهام زشتى از او سر زده است. از پيشوايان بزرگ بدگويى كرده و به زشت ‏ترين عبارات و بدترين كلمات از آن ها ياد كرده است. تا جايى كه بين او و بين ابوالوليد باجى مناظرات و محاكماتى در حسب و نسب رخ داده است. او بى ‏باكانه به هر علمى هجوم برده و سخنان شاذّ دارد.<ref>لسان الميزان: ج 4 ص198-201. ابن‏ حجر در ادامه، بخش‏ هايى از اغلاط ابن‏ حزم را در وصف راويان آورده است. العواصم و القواصم. سير اعلام النبلاء: ج 18 ص 184.</ref></big>
<big>او در جرح و تعديل و تبيين نام راويان بى‏ محابا سخن گفته و به همين سبب اوهام زشتى از او سر زده است. از پيشوايان بزرگ بدگويى كرده و به زشت ‏ترين عبارات و بدترين كلمات از آن ها ياد كرده است. تا جايى كه بين او و بين ابوالوليد باجى مناظرات و محاكماتى در حسب و نسب رخ داده است. او بى ‏باكانه به هر علمى هجوم برده و سخنان شاذّ دارد.<ref>لسان الميزان: ج ۴ ص۱۹۸-۲۰۱. ابن‏ حجر در ادامه، بخش‏ هايى از اغلاط ابن‏ حزم را در وصف راويان آورده است. العواصم و القواصم. سير اعلام النبلاء: ج ۱۸ ص ۱۸۴.</ref></big>


<big>از بهترين نشانه‏ هاى دشمنى ابن‏ حزم اين است كه در كتابش «[[المحلّى]]» ادعا كرده - و [[ابن حجر عسقلانى|ابن ‏حجر]] هم در «[[التلخيص]]» از او نقل كرده -  كه ابن ‏ملجم ملعون در كشتن على ‏عليه السلام مجتهد بوده است!!<ref>المحلّى: ج 10 ص584-586.</ref></big>
<big>از بهترين نشانه‏ هاى دشمنى ابن‏ حزم اين است كه در كتابش «[[المحلّى]]» ادعا كرده - و [[ابن حجر عسقلانى|ابن ‏حجر]] هم در «[[التلخيص]]» از او نقل كرده -  كه ابن ‏ملجم ملعون در كشتن على ‏عليه السلام مجتهد بوده است!!<ref>المحلّى: ج ۱۰ ص۵۸۴-۵۸۶.</ref></big>


<big>علامه اميرمحمد بن اسماعيل بن صلاح اين كلام ابن‏ حزم را با زبان شعر پاسخ داده است.<ref>الروضة الندیّة (شرح التحفة العلویّة): ص118.</ref></big>
<big>علامه اميرمحمد بن اسماعيل بن صلاح اين كلام ابن‏ حزم را با زبان شعر پاسخ داده است.<ref>الروضة الندیّة (شرح التحفة العلویّة): ص۱۱۸.</ref></big>




خط ۱۹: خط ۱۹:
<big>ابن‏ حزم كسى است كه از اين ميان احاديث بى‏ شمار در فضائل اميرالمؤمنين‏ عليه السلام تنها سه حديث را صحيح دانسته است! و البته [[ابن‏ تيميه]] هم سخن ابن‏ حزم را در اين باره آورده و آن را تأييد كرده است! و آن سه حديث از اين قرار است: حديث منزلت، حديث رايت در خيبر (لاُعطِيَنَّ الرايَةَ غَداً...)، حديث: إنَّ عَلياً لا يُحِبُّهُ إلا مُؤمِنٌ وَ لا يُبغِضُهُ إلا مُنافِقٌ: بى‏ گمان تنها مؤمن على‏ عليه السلام را دوست مى ‏دارد و فقط منافق با او دشمنى مى‏ كند.</big>  
<big>ابن‏ حزم كسى است كه از اين ميان احاديث بى‏ شمار در فضائل اميرالمؤمنين‏ عليه السلام تنها سه حديث را صحيح دانسته است! و البته [[ابن‏ تيميه]] هم سخن ابن‏ حزم را در اين باره آورده و آن را تأييد كرده است! و آن سه حديث از اين قرار است: حديث منزلت، حديث رايت در خيبر (لاُعطِيَنَّ الرايَةَ غَداً...)، حديث: إنَّ عَلياً لا يُحِبُّهُ إلا مُؤمِنٌ وَ لا يُبغِضُهُ إلا مُنافِقٌ: بى‏ گمان تنها مؤمن على‏ عليه السلام را دوست مى ‏دارد و فقط منافق با او دشمنى مى‏ كند.</big>  


<big>در ادامه مى‏ گويد كه و اما حديث: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلى مَولاهُ، هرگز از طريق راويان ثقه ثبت و ضبط نشده است. ديگر احاديثى كه رافضيان به آنها تمسک مى‏ كنند همه ساختگى است، و هر كس اندک دانشى به اخبار و ناقلان آن داشته باشد اين را مى‏ داند. حتى [[ابن‏ تيميه]] در ادامه از ابن‏ حزم دفاع هم مى كند!!<ref>منهاج السنة: ج4 ص86.</ref></big>
<big>در ادامه مى‏ گويد كه و اما حديث: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلى مَولاهُ، هرگز از طريق راويان ثقه ثبت و ضبط نشده است. ديگر احاديثى كه رافضيان به آنها تمسک مى‏ كنند همه ساختگى است، و هر كس اندک دانشى به اخبار و ناقلان آن داشته باشد اين را مى‏ داند. حتى [[ابن‏ تيميه]] در ادامه از ابن‏ حزم دفاع هم مى كند!!<ref>منهاج السنة: ج۴ ص۸۶.</ref></big>


<big>جالب اينجاست كه اينان در دلالت حديث منزلت نيز مناقشه مى‏ كنند! حتى يوسف اعور آن را دالّ بر نكوهش دانسته است، نه فضل و ستايش! ابن‏ حزم فضيلت موجود در حديث خيبر را نيز از آنِ هر مسلمان مؤمن و فاضل دانسته است!</big>
<big>جالب اينجاست كه اينان در دلالت حديث منزلت نيز مناقشه مى‏ كنند! حتى يوسف اعور آن را دالّ بر نكوهش دانسته است، نه فضل و ستايش! ابن‏ حزم فضيلت موجود در حديث خيبر را نيز از آنِ هر مسلمان مؤمن و فاضل دانسته است!</big>
خط ۲۵: خط ۲۵:
<big>و فضيلت و منزلت مذكور در حديث سوم نيز به زعم او اختصاصى به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام ندارد و مانندش درباره انصار نيز نقل شده است! آيا عنادى از اين روشن تر هست؟!</big>
<big>و فضيلت و منزلت مذكور در حديث سوم نيز به زعم او اختصاصى به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام ندارد و مانندش درباره انصار نيز نقل شده است! آيا عنادى از اين روشن تر هست؟!</big>


== <big>روايت حديث غدير</big><ref>اسرار غدیر: ص107. چهارده قرن با غدیر: ص121.</ref> ==
== <big>روايت حديث غدير</big><ref>اسرار غدیر: ص۱۰۷. چهارده قرن با غدیر: ص۱۲۱.</ref> ==
<big>كتب مفصلى در زمينه بحث‏ هاى رجالى و تاريخىِ مربوط به [[سند حديث غدير]] تأليف شده است. از جمله در تعدادى از كتاب‏ هاى بزرگان عامه حديث غدير به عنوان يكى از مسلمات روايت شده، كه يكى از آنها اندلسى است.<ref>عوالم العلوم: ج 3/15 ص 477. </ref></big>
<big>كتب مفصلى در زمينه بحث‏ هاى رجالى و تاريخىِ مربوط به [[سند حديث غدير]] تأليف شده است. از جمله در تعدادى از كتاب‏ هاى بزرگان عامه حديث غدير به عنوان يكى از مسلمات روايت شده، كه يكى از آنها اندلسى است.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۴۷۷. </ref></big>


== <big>پانویس</big> ==
== <big>پانویس</big> ==

نسخهٔ ‏۱۸ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۲۱

انکار تواتر حدیث غدیر[۱]

ابن ‏تيميه از ابن‏ حزم اندلسى نقل كرده كه حديث غدير هرگز از طريق راويان ثقه ثبت نشده است.[۲]

اين هم دروغى آشكار است. البته از ابن‏ حزم عجيب نيست، چرا كه او در تعصّب نسبت به غاصبين خلافت و حتى بنى ‏اميه مشهور است! حتى نسبت دشمنى با اميرالمؤمنين و اهل‏ بيت ‏عليهم السلام داده ‏اند.

او صفات بد و زشت ديگرى هم داشته است، به گونه ‏اى كه فقيهان عصرش اجماع كردند كه وى گمراه است. از جمله كسانى كه در قدح او سخن گفته ‏اند:

ابن‏ حجر عسقلانى و قاضى ابوبكر بن عربى و ابوالعباس و ابن‏ عريفِ صالح و ذهبى از قول ابومروان بن حيّان، كه در قدح او مفصل سخن گفته ‏اند. به عنوان مثال گفته ‏اند:

او در جرح و تعديل و تبيين نام راويان بى‏ محابا سخن گفته و به همين سبب اوهام زشتى از او سر زده است. از پيشوايان بزرگ بدگويى كرده و به زشت ‏ترين عبارات و بدترين كلمات از آن ها ياد كرده است. تا جايى كه بين او و بين ابوالوليد باجى مناظرات و محاكماتى در حسب و نسب رخ داده است. او بى ‏باكانه به هر علمى هجوم برده و سخنان شاذّ دارد.[۳]

از بهترين نشانه‏ هاى دشمنى ابن‏ حزم اين است كه در كتابش «المحلّى» ادعا كرده - و ابن ‏حجر هم در «التلخيص» از او نقل كرده -  كه ابن ‏ملجم ملعون در كشتن على ‏عليه السلام مجتهد بوده است!![۴]

علامه اميرمحمد بن اسماعيل بن صلاح اين كلام ابن‏ حزم را با زبان شعر پاسخ داده است.[۵]


پس روشن شد كه انكار حديث صحيح و متواترِ غدير از سوى ابن‏ حزم تنها از سرِ تعصّب و كينه‏ توزى و دشمنى شديد او و انكارش نسبت به فضائل علوى و تلاش براى پنهان كردن آنهاست.

ابن‏ حزم كسى است كه از اين ميان احاديث بى‏ شمار در فضائل اميرالمؤمنين‏ عليه السلام تنها سه حديث را صحيح دانسته است! و البته ابن‏ تيميه هم سخن ابن‏ حزم را در اين باره آورده و آن را تأييد كرده است! و آن سه حديث از اين قرار است: حديث منزلت، حديث رايت در خيبر (لاُعطِيَنَّ الرايَةَ غَداً...)، حديث: إنَّ عَلياً لا يُحِبُّهُ إلا مُؤمِنٌ وَ لا يُبغِضُهُ إلا مُنافِقٌ: بى‏ گمان تنها مؤمن على‏ عليه السلام را دوست مى ‏دارد و فقط منافق با او دشمنى مى‏ كند.

در ادامه مى‏ گويد كه و اما حديث: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلى مَولاهُ، هرگز از طريق راويان ثقه ثبت و ضبط نشده است. ديگر احاديثى كه رافضيان به آنها تمسک مى‏ كنند همه ساختگى است، و هر كس اندک دانشى به اخبار و ناقلان آن داشته باشد اين را مى‏ داند. حتى ابن‏ تيميه در ادامه از ابن‏ حزم دفاع هم مى كند!![۶]

جالب اينجاست كه اينان در دلالت حديث منزلت نيز مناقشه مى‏ كنند! حتى يوسف اعور آن را دالّ بر نكوهش دانسته است، نه فضل و ستايش! ابن‏ حزم فضيلت موجود در حديث خيبر را نيز از آنِ هر مسلمان مؤمن و فاضل دانسته است!

و فضيلت و منزلت مذكور در حديث سوم نيز به زعم او اختصاصى به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام ندارد و مانندش درباره انصار نيز نقل شده است! آيا عنادى از اين روشن تر هست؟!

روايت حديث غدير[۷]

كتب مفصلى در زمينه بحث‏ هاى رجالى و تاريخىِ مربوط به سند حديث غدير تأليف شده است. از جمله در تعدادى از كتاب‏ هاى بزرگان عامه حديث غدير به عنوان يكى از مسلمات روايت شده، كه يكى از آنها اندلسى است.[۸]

پانویس

  1. چکیدۀ عبقات الانوار (حدیث غدیر): ص۱۱۳-۱۱۵.
  2. منهاج السنة: ج۴ ص۸۶.
  3. لسان الميزان: ج ۴ ص۱۹۸-۲۰۱. ابن‏ حجر در ادامه، بخش‏ هايى از اغلاط ابن‏ حزم را در وصف راويان آورده است. العواصم و القواصم. سير اعلام النبلاء: ج ۱۸ ص ۱۸۴.
  4. المحلّى: ج ۱۰ ص۵۸۴-۵۸۶.
  5. الروضة الندیّة (شرح التحفة العلویّة): ص۱۱۸.
  6. منهاج السنة: ج۴ ص۸۶.
  7. اسرار غدیر: ص۱۰۷. چهارده قرن با غدیر: ص۱۲۱.
  8. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۴۷۷.