سند حدیث غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی غدیر
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
سندِ حديث غدير××× 1 تمام مطالب اين بخش و اين واژه عمدتاً بر گرفته از اين كتاب است: عبقات الانوار )مير حامدحسين( : مجلدات حديث غدير (10 جلد( : ج - 1. نفحات الازهار فى خلاصة عبقات الانوار )سيد على ميلانى( : ج 6 و 7. خلاصه عبقات الانوار، حديث غدير )مرتضى نادرى( : ص 719  - 49. چكيده عبقات الانوار، حديث غدير )محمدرضا شريفى( : ص 300  - 31.
== سندِ حديث غدير<ref>عبقات الانوار(مير حامدحسين) : مجلدات حديث غدير (۱۰ جلد): ج ۷ - ۱. نفحات الازهار فى خلاصة عبقات الانوار (سيد على ميلانى) : ج ۶ و ۷. خلاصه عبقات الانوار، حديث غدير (مرتضى نادرى) : ص ۴۹  - ۷۱۹. چكيده عبقات الانوار، حديث غدير (محمدرضا شريفى) : ص ۳۱ - ۳۰۰.</ref><ref>  در چند مورد نيز از اين كتاب ‏ها استفاده شده است: الغدير فى مصادر الفريقين (قطيفى) : ص ۵۱  -۵۳۰. حديث ولايت در روايت صحابه (طلوعى گوگانى): كل كتاب. غدير خم (دشتى) : ص۴۹ - ۷۱. بر ساحل غدير: ص۱۴۳ - ۱۹۲. چهارده قرن با غدير: ص ۱۵۳،۱۴۳،۱۴۰،۱۳۶،۱۳۵،۱۲۵،۱۲۱،۱۲۰،۷۶. اسرار غدير: ص ۲۸۰،۱۲۱،۱۱۱،۱۰۷،۱۰۵،۱۰۴. هزار و يك نكته درباره غدير و فضائل اميرالمؤمنين على‏ عليه السلام: ص ۵۳۱  - ۵۳۶ . غدير در آئينه كتاب.</ref> ==
 
از جمله موضوعاتى كه درباره غدير بايد مورد تحقيق و تأليف قرار گيرد و با وجود تحقيقات ارزشمند باز هم جاى كنكاش دارد، تحقيق در مورد سند حديث غدير و بحث‏ هاى رجالى است.
   در چند مورد نيز از اين كتاب‏ها استفاده شده است: الغدير فى مصادر الفريقين )قطيفى( : ص 530  - 51 . حديث ولايت در روايت صحابه )طلوعى گوگانى( : كل كتاب. غدير خم )دشتى( : ص 71 - 49. بر ساحل غدير: ص 192 - 143. چهارده قرن با غدير: ص 157  - 153 143 - 140 136 135 125 121 120 76. اسرار غدير: ص 280 121 111 107 105 104. هزار و يك نكته درباره غدير و فضائل اميرالمؤمنين على‏عليه السلام: ص 536  - 531 . غدير در آئينه كتاب. ×××
 
از جمله موضوعاتى كه درباره غدير بايد مورد تحقيق و تأليف قرار گيرد و با وجود تحقيقات ارزشمند باز هم جاى كنكاش دارد، تحقيق در مورد سند حديث غدير و بحث‏هاى رجالى است.
 
 
تذكر: در اينجا در مورد سند حديث غدير، تحقيقى مفصل و جامع آورده مى‏شود. ولى چون مطالب اين موضوع سلسله‏وار و به هم متصل است، عناوين اين واژه -  يعنى )سند حديث غدير( -  استثناءاً به شكل الفبايى نيامده، بلكه روند بحث سندى در آن حفظ شده است.


تذكر: در اين جا در مورد سند حديث غدير، تحقيق مفصل و جامعى آورده مى ‏شود. ولى چون مطالب اين موضوع سلسله‏ وار و به هم متصل است، عناوين اين واژه -  (يعنى سند حديث غدير ) استثناءاً به شكل الفبايى نيامده، بلكه روند بحث سندى در آن حفظ شده است.


1.  ابعاد تحقيق در سند حديث غدير
1.  ابعاد تحقيق در سند حديث غدير


  سند حديث غدير را از چند بُعد مى‏توان بررسى كرد:
  سند حديث غدير را از چند بُعد مى توان بررسى كرد:
 
 
1. جمع‏آورى اسناد
 
از اوايل قرن دوم هجرى كه تدوين معارف دينى رسماً آزاد اعلام شد، تبليغ غدير نيز شكلى تازه بخود گرفت و كم كم از شكل روايت به صورت تأليف در آمد. در اواسط قرن دوم اولين تأليف مستقل درباره غدير را مى‏بينيم كه از فراهيدى است. در ادامه اين راه كتاب‏هاى مختلفى به صورت مستقل يا ضمنى در موضوع غدير تدوين شد.
 
ابوالمعالى جوينى از قرن پنجم مى‏گويد: در بغداد در دست صحافى كتابى ديدم كه بر جلد آن نوشته بود: »جلد بيست و هشتم از اسناد حديث من كنت مولاه فعلى مولاه، و بعد از اين جلد بيست و نهم خواهد بود« !! همچنين ابن‏كثير دمشقى مى‏گويد: »كتابى در دو جلد ضخيم ديدم كه محمد بن جرير طبرى احاديث غدير خم را در آن جمع‏آورى كرده بود«!××× 1 بحار الانوار: ج 37 ص 235. احقاق الحق: ج 2 ص 486. ×××
 
 
آنچه در اين مرحله مشهود است اينكه اكثر كتب، مربوط به اسناد و رجال خطبه است و هدف اول مؤلفين استحكام اصل مطلب بوده است. آنان كه جو خاص فرهنگى را به خوبى لمس مى‏كردند در مرحله اول دست به كار محكم‏كارى در اسناد و حفظ متون شدند تا نسل‏هاى آينده مدارك لازم براى تحقيق و موشكافى و بحث و بررسى داشته باشند.
 
 
اين دوران در طول قرن دوم و سوم و چهارم و پنجم اوج خاص داشته و حق آن به خوبى ادا شده است.
 
 
اين تحقيقات در قرن‏هاى چهارم و پنجم و ششم اوج داشته و تا زمان حاضر همچنان پيش رفته، و آثار برجسته‏اى از اين قرون در دست است.
 
 
از اوائل قرن يازدهم هجرى تا امروز با ايجاد ميدان باز علمى، محققين و انديشمندان اسلام تأليفات بسيار مهمى درباره غدير تأليف كرده و به خوبى از زحمات هزار ساله نتيجه‏گيرى نموده‏اند. در اين دوران تمام جوانب غدير مورد جمع و بررسى و تحقيق قرار گرفت.


=== 1. جمع ‏آورى اسناد ===
از اوايل قرن دوم هجرى كه تدوين معارف دينى به طوررسمی آزاد اعلام شد، تبليغ غدير نيز شكلى تازه به خود گرفت و كم كم از شكل روايت به صورت تأليف در آمد. در اواسط قرن دوم اولين تأليف مستقل درباره غدير را مى‏ بينيم كه از فراهيدى است. در ادامه اين راه كتاب‏ هاى مختلفى به صورت مستقل يا ضمنى در موضوع غدير تدوين شد.


ارتباط غدير با قرآن، بحث‏هاى مفصل در اسناد غدير، بررسى‏هاى عميق در متن حديث غدير، جمع‏آورى و تدوين اشعار مربوط به غدير و جوانب ديگر آن مورد توجه خاص واقع شد و در هر مورد كتاب‏هايى تدوين گرديد.
ابوالمعالى جوينى از قرن پنجم مى‏ گويد: در بغداد در دست صحافى كتابى ديدم كه بر جلد آن نوشته بود: «جلد بيست و هشتم از اسناد حديث من كنت مولاه فعلى مولاه، و بعد از اين جلد بيست و نهم خواهد بود» !! همچنين ابن‏ كثير دمشقى مى‏ گويد: «كتابى در دو جلد ضخيم ديدم كه محمد بن جرير طبرى احاديث غدير خم را در آن جمع‏ آورى كرده بود!»<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۳۵. احقاق الحق: ج ۲ ص ۴۸۶.</ref>


2. بيشترين سند براى حديث غدير
آن چه در اين مرحله مشهود است اينكه اكثر كتب، مربوط به اسناد و رجال خطبه است و هدف اول مؤلفين استحكام اصل مطلب بوده است. آنان كه جو خاص فرهنگى را به خوبى لمس مى ‏كردند در مرحله اول دست به كار محكم‏ كارى در اسناد و حفظ متون شدند تا نسل‏ هاى آينده مدارك لازم براى تحقيق و مو شكافى و بحث و بررسى داشته باشند.اين دوران در طول قرن دوم تا پنجم اوج خاص داشته و حق آن به خوبى ادا شده است.اين تحقيقات در قرن هاى چهارم و پنجم و ششم اوج داشته و تا زمان حاضر هم چنان پيش رفته، و آثار برجسته ‏اى از اين قرون در دست است.


با وجود منع از نقل حديث در حكومت سقيفه، معصومين‏عليهم السلام××× 1 عوالم العلوم: ج 3  / 15 ص 476 - 472. ××× و بيش از دويست نفر از صحابه و عده زيادى از تابعين، با آن كه در شرايط سخت تقيه بوده‏اند و نقل حديث غدير براى آنان به قيمت حيثيت و جانشان تمام مى‏شده، آن را نقل كرده‏اند.
از اوائل قرن يازدهم هجرى تا امروز با ايجاد ميدان باز علمى، محققين و انديشمندان اسلام تأليفات بسيار مهمى درباره غدير تأليف كرده و به خوبى از زحمات هزار ساله نتيجه ‏گيرى نموده ‏اند. در اين دوران تمام جوانب غدير مورد جمع و بررسى و تحقيق قرار گرفت.


ارتباط غدير با قرآن، بحث ‏هاى مفصل در اسناد غدير، بررسى‏هاى عميق در متن حديث غدير، جمع‏آورى و تدوين اشعار مربوط به غدير و جوانب ديگر آن مورد توجه خاص واقع شد و در هر مورد كتاب‏ هايى تدوين گرديد.


در كتاب عوالم العلوم: ج / 15 صفحات 508 - 493 فهرستى از راويان حديث غدير به ترتيب زمانى چهارده قرن را آورده، و اثبات كرده چنين اتصال سند و نقل خَلَف از سَلَف دليل بر ريشه محكم و سلسله بدون انقطاع اسناد در نقل حديث غدير است.
==== 2. بيشترين سند براى حديث غدير ====
 
با وجود منع از نقل حديث در حكومت سقيفه، معصومين‏ عليهم السلام و بيش از دويست نفر از صحابه و عده زيادى از تابعين، با آن كه در شرايط سخت تقيه بوده ‏اند و نقل حديث غدير براى آنان به قيمت حيثيت و جانشان تمام مى ‏شده، آن را نقل كرده‏ اند.<ref>  عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۴۷۲ - ۴۷۶.  </ref>در كتاب فهرستى از راويان حديث غدير به ترتيب زمانى چهارده قرن را آورده، و اثبات كرده چنين اتصال سند و نقل خَلَف از سَلَف دليل بر ريشه محكم و سلسله بدون انقطاع اسناد در نقل حديث غدير است.<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۴۹۳-۵۰۸.</ref> در صفحات ۵۰۹ تا ۵۱۷ راويان غدير از علما را به ترتيب الفبا آورده است. در صفحه ۵۲۲ مؤلفينى كه حديث غدير را ثبت كرده ‏اند ذكر كرده، و در صفحات ۵۲۹ تا ۵۳۴ به وثاقت صحابه و تابعين و ساير ناقلين حديث غدير پرداخته است.
 
در صفحات 509 تا 517 راويان غدير از علما را به ترتيب الفبا آورده است. در صفحه 522 مؤلفينى كه حديث غدير را ثبت كرده‏اند ذكر كرده، و در صفحات 529 تا 534 به وثاقت صحابه و تابعين و ساير ناقلين حديث غدير پرداخته است.
 
 
به همين جهت در بين قاطبه مسلمين، هيچ حديثى به اندازه »حديث غدير« روايت كننده ندارد، و گذشته از تواتر آن، از نظر علم رجال و درايت اسنادِ آن در حد فوق العاده‏اى است.


به همين جهت در بين قاطبه مسلمين، هيچ حديثى به اندازه «حديث غدير» روايت كننده ندارد، و گذشته از تواتر آن، از نظر علم رجال و درايت اسنادِ آن در حد فوق العاده ‏اى است.


3. تواتر حديث غدير
3. تواتر حديث غدير


همانطور كه داستان غدير و خطبه آن با يك سند واحد به دست ما نرسيده، متن آن نيز به صورت قطعه‏هاى قابل جمع نقل شده است و به علل مختلفى از قبيل شرائط تقيه و امثال آن، و نيز طولانى بودن خطبه و عدم امكان حفظ كامل آن براى همگان، اكثر راويان »غدير« گوشه‏هايى از آن را نقل كرده‏اند، ولى جمله »مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ« و چند جمله ديگرِ آن را همه راويان به اشاره يا صريحاً نقل كرده‏اند.
همان طور كه داستان غدير و خطبه آن با يك سند واحد به دست ما نرسيده، متن آن نيز به صورت قطعه ‏هاى قابل جمع نقل شده است و به علل مختلفى از قبيل شرائط تقيه و امثال آن، و نيز طولانى بودن خطبه و عدم امكان حفظ كامل آن براى همگان، اكثر راويان «غدير»گوشه‏ هايى از آن را نقل كرده اند، ولى جمله « مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ»و چند جمله ديگرِ آن را همه راويان به اشاره يا به طور صريح نقل كرده ‏اند.
 


با اين همه، متن خطبه به طور كامل به دست ما رسيده است، چنان كه در قسمت اول اين بخش بيان شد، واين از توجهات صاحب ولايت است كه اين سند بزرگ اسلام را براى ما حفظ كرده است.
با اين همه، متن خطبه به طور كامل به دست ما رسيده است، چنان كه در قسمت اول اين بخش بيان شد، واين از توجهات صاحب ولايت است كه اين سند بزرگ اسلام را براى ما حفظ كرده است.


طرق حديث غدير به حدّ تواتر قطعى رسيده است، امرى كه براى كمتر حديثى از احاديث منقول از رسول‏خداصلى الله عليه وآله رخ داده است. از اين رو محققان بزرگ اهل‏سنت ناچار به تواتر آن اقرار كرده، و به قطعيت صدورش از پيامبرصلى الله عليه وآله تصريح كرده‏اند. در اينجا چند نمونه از كسانى كه به تواتر حديث غدير تصريح كرده‏اند مى‏آوريم:
طرق حديث غدير به حدّ تواتر قطعى رسيده است، امرى كه براى كمتر حديثى از احاديث منقول از رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله رخ داده است. از اين رو محققان بزرگ اهل‏ سنت ناچار به تواتر آن اقرار كرده، و به قطعيت صدورش از پيامبر صلى الله عليه و آله تصريح كرده ‏اند. در اين جا چند نمونه از كسانى را كه به تواتر حديث غدير تصريح كرده ‏اند مى ‏آوريم:
 


اول. حافظ ذهبى
اول. حافظ ذهبى


حافظ ابن‏كثير در تاريخ خود كلام ذهبى را آورده كه اقرار به تواتر حديث غدير نمود است.××× 1 تاريخ ابن‏كثير: ج 5 ص 214 213. ××× شرح حال و توثيق ذهبى: حافظ ابن‏كثير، اِسْنَوى، ابن‏وزير صنعانى در الروض الباسم، تاج‏الدين عبدالوهّاب، سبط بن عجمى در مقدّمه الكشف الحثيث، دهلوى.××× 2 تاريخ ابن‏كثير: ج 5 ص 214 213. طبقات اِسنَوى: ج 1 ص 558 . فوات الوفيات: ج 2 ص 370. الوافى بالوَفَيات: ج 2 ص 163. طبقات القرّاء: ج 2 ص 71. طبقات الشافعية )سُبكى( : ج 5 ص 216. النجوم الزاهرة: ج 10 ص 182. ×××
حافظ ابن‏ كثير در تاريخ خود كلام ذهبى را آورده كه اقرار به تواتر حديث غدير نمود است. <ref>تاريخ ابن ‏كثير: ج ۵ ص ۲۱۳ ،۲۱۴. شرح حال و توثيق ذهبى: حافظ ابن‏ كثير، اِسْنَوى، ابن ‏وزير صنعانى در الروض الباسم، تاج ‏الدين عبدالوهّاب، سبط بن عجمى در مقدّمه الكشف الحثيث، دهلوى. تاريخ ابن ‏كثير: ج ۵ ص ۲۱۳، ۲۱۴. طبقات اِسنَوى: ج ۱ ص ۵۵۸ . فوات الوفيات: ج ۲ ص ۳۷۰. الوافى بالوَفَيات: ج ۲ ص ۱۶۳. طبقات القرّاء: ج ۲ ص ۷۱. طبقات الشافعية( سُبكى ) : ج ۵ ص ۲۱۶. النجوم الزاهرة: ج ۱۰ ص ۱۸۲.</ref>
 
 
دوم. حافظ ابن‏جَزَرى )ت 751 -  م 833 ق(


ابن‏جزرى به سند خود حديث غدير نقل نموده و سپس مى‏گويد: اين حديث از اين طريق حسن است و از طرق بسيار ديگر صحيح بوده، و به تواتر از اميرالمؤمنين على‏عليه السلام و رسول‏خداصلى الله عليه وآله روايت شده است. عده بسيارى آن را از گروه بسيار ديگر نقل كرده‏اند، و سخن ناآگاهان از دانش حديث كه تلاش كرده‏اند اين روايت را تضعيف كنند اعتبارى ندارد.
دوم. حافظ ابن ‏جَزَرى (ت 751 -  م 833 ق)


ابن‏ جزرى به سند خود حديث غدير نقل نموده و سپس مى ‏گويد: اين حديث از اين طريق حسن است و از طرق بسيار ديگر صحيح بوده، و به تواتر از اميرالمؤمنين على‏ عليه السلام و رسول ‏خدا صلى الله عليه و آله روايت شده است. عده بسيارى آن را از گروه بسيار ديگر نقل كرده‏ اند، و سخن ناآگاهان از دانش حديث كه تلاش كرده ‏اند اين روايت را تضعيف كنند اعتبارى ندارد.


اين حديث از اين صحابه نقل شده است: ابوبكر، عمر بن خطّاب، طلحة بن عبيداللَّه، زبير بن عَوّام، سعد بن ابى‏وقّاص، عبدالرحمن بن عَوف، عباس بن عبدالمطّلب، زيد بن ارقم، بَراء بن عازب، بُرَيدَة بن حُصَيب، ابوهريره، ابوسعيد خُدرى، جابر بن عبداللَّه، عبداللَّه بن عباس، حُبشى بن جُنادَه، عبداللَّه بن مسعود، عمران بن حصين، عبداللَّه بن عمر، عمّار بن ياسر، ابوذر غِفارى، سلمان فارسى، اسعد بن زراره، خُزَيمَة بن ثابت، ابوايّوب انصارى، سهل بن حُنَيف، حُذَيفَة بن يمان، سَمُرَة بن جُندَب، زيد بن ثابت، اَنَس بن مالك و صحابه ديگر.
اين حديث از اين صحابه نقل شده است: ابوبكر، عمر بن خطّاب، طلحة بن عبيداللَّه، زبير بن عَوّام، سعد بن ابى‏ وقّاص، عبدالرحمن بن عَوف، عباس بن عبدالمطّلب، زيد بن ارقم، بَراء بن عازب، بُرَيدَة بن حُصَيب، ابوهريره، ابوسعيد خُدرى، جابر بن عبداللَّه، عبداللَّه بن عباس، حُبشى بن جُنادَه، عبداللَّه بن مسعود، عمران بن حصين، عبداللَّه بن عمر، عمّار بن ياسر، ابوذر غِفارى، سلمان فارسى، اسعد بن زراره، خُزَيمَة بن ثابت، ابوايّوب انصارى، سهل بن حُنَيف، حُذَيفَة بن يمان، سَمُرَة بن جُندَب، زيد بن ثابت، اَنَس بن مالك و صحابه ديگر.


بارى، اين حديث به گونه صحيح از جماعتى از صحابيان -  كه از خبرشان قطع و يقين به دست مى‏ آيد -  نقل و ثابت شده كه پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير چنين سخنى گفته است. <ref>اسنى المطالب فى مناقب على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام: ص ۳۴.</ref>


بارى، اين حديث به گونه صحيح از جماعتى از صحابيان -  كه از خبرشان قطع و يقين به دست مى‏آيد -  نقل و ثابت شده كه پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير چنين سخنى گفته است.××× 1 اسنى المطالب فى مناقب على بن ابى‏طالب‏عليه السلام: ص 4 3. ×××
شرح حال و توثيق ابن‏ جَزَرى و اعتماد به او: حافظ سيوطى در«حسن المقصد بعمل المولد » و «ميزان المعدلة فى شأن البسملة » و «الإتقان فى علوم القرآن »« در تقسيم قرائات، مفتاح كنز دراية المجموع، دهلوى در بستان المحدثين، ابن‏حَجَر، بَرزَنجى، سهارنپورى، كاتب چَلَبى.××× 2 الاتقان فى علوم القرآن: ج 1 ص 77. طبقات الحفّاظ: ص 544  543 . اسنى المطالب فى مناقب على بن ابى‏طالب‏عليه السلام: ص 4 3. الانس الجليل بتاريخ القدس و الخليل: ج 2 ص 109. البدر الطالع: ج 2 ص 257. الضوء اللاّمع: ج 9 ص 255. طبقات داوودى: ج 2 ص 59 . شَذَرات الذهب: ج 7 ص 402. طبقات القرّاء: ج 2 ص 247. كشف الظنون: ج 1 ص 669 . اصول الحديث. كفاية المتطلّع. حصر الشارد. ×××


شرح حال و توثيق ابن‏جَزَرى و اعتماد به او: حافظ سيوطى در »حسن المقصد بعمل المولد« و »ميزان المعدلة فى شأن البسملة« و »الإتقان فى علوم القرآن« در تقسيم قرائات، مفتاح كنز دراية المجموع، دهلوى در بستان المحدثين، ابن‏حَجَر، بَرزَنجى، سهارنپورى، كاتب چَلَبى.××× 2 الاتقان فى علوم القرآن: ج 1 ص 77. طبقات الحفّاظ: ص 544  543 . اسنى المطالب فى مناقب على بن ابى‏طالب‏عليه السلام: ص 4 3. الانس الجليل بتاريخ القدس و الخليل: ج 2 ص 109. البدر الطالع: ج 2 ص 257. الضوء اللاّمع: ج 9 ص 255. طبقات داوودى: ج 2 ص 59 . شَذَرات الذهب: ج 7 ص 402. طبقات القرّاء: ج 2 ص 247. كشف الظنون: ج 1 ص 669 . اصول الحديث. كفاية المتطلّع. حصر الشارد. ×××




خط ۱۷۲: خط ۱۴۲:


يكى از خصوصيات زمان امام رضاعليه السلام شرايط سخت تقيه بود، و لذا امام‏عليه السلام بسيارى از روايات را با ذكر سند از پدرانشان نقل مى‏كردند. از جمله حديث غدير را حضرت از پدرشان حضرت موسى بن جعفر از امام صادق از امام باقر از امام سجاد از امام حسين از اميرالمؤمنين‏عليهم السلام از پيامبرصلى الله عليه وآله نقل كردند كه فرمود: »من كنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله«××× 1 اثبات الهداة: ج 2 ص 103 ح 425. ×××.
يكى از خصوصيات زمان امام رضاعليه السلام شرايط سخت تقيه بود، و لذا امام‏عليه السلام بسيارى از روايات را با ذكر سند از پدرانشان نقل مى‏كردند. از جمله حديث غدير را حضرت از پدرشان حضرت موسى بن جعفر از امام صادق از امام باقر از امام سجاد از امام حسين از اميرالمؤمنين‏عليهم السلام از پيامبرصلى الله عليه وآله نقل كردند كه فرمود: »من كنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله«××× 1 اثبات الهداة: ج 2 ص 103 ح 425. ×××.
== پانویس ==

نسخهٔ ‏۱۶ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۲۵

سندِ حديث غدير[۱][۲]

از جمله موضوعاتى كه درباره غدير بايد مورد تحقيق و تأليف قرار گيرد و با وجود تحقيقات ارزشمند باز هم جاى كنكاش دارد، تحقيق در مورد سند حديث غدير و بحث‏ هاى رجالى است.

تذكر: در اين جا در مورد سند حديث غدير، تحقيق مفصل و جامعى آورده مى ‏شود. ولى چون مطالب اين موضوع سلسله‏ وار و به هم متصل است، عناوين اين واژه -  (يعنى سند حديث غدير ) استثناءاً به شكل الفبايى نيامده، بلكه روند بحث سندى در آن حفظ شده است.

1.  ابعاد تحقيق در سند حديث غدير

  سند حديث غدير را از چند بُعد مى توان بررسى كرد:

1. جمع ‏آورى اسناد

از اوايل قرن دوم هجرى كه تدوين معارف دينى به طوررسمی آزاد اعلام شد، تبليغ غدير نيز شكلى تازه به خود گرفت و كم كم از شكل روايت به صورت تأليف در آمد. در اواسط قرن دوم اولين تأليف مستقل درباره غدير را مى‏ بينيم كه از فراهيدى است. در ادامه اين راه كتاب‏ هاى مختلفى به صورت مستقل يا ضمنى در موضوع غدير تدوين شد.

ابوالمعالى جوينى از قرن پنجم مى‏ گويد: در بغداد در دست صحافى كتابى ديدم كه بر جلد آن نوشته بود: «جلد بيست و هشتم از اسناد حديث من كنت مولاه فعلى مولاه، و بعد از اين جلد بيست و نهم خواهد بود» !! همچنين ابن‏ كثير دمشقى مى‏ گويد: «كتابى در دو جلد ضخيم ديدم كه محمد بن جرير طبرى احاديث غدير خم را در آن جمع‏ آورى كرده بود!»[۳]

آن چه در اين مرحله مشهود است اينكه اكثر كتب، مربوط به اسناد و رجال خطبه است و هدف اول مؤلفين استحكام اصل مطلب بوده است. آنان كه جو خاص فرهنگى را به خوبى لمس مى ‏كردند در مرحله اول دست به كار محكم‏ كارى در اسناد و حفظ متون شدند تا نسل‏ هاى آينده مدارك لازم براى تحقيق و مو شكافى و بحث و بررسى داشته باشند.اين دوران در طول قرن دوم تا پنجم اوج خاص داشته و حق آن به خوبى ادا شده است.اين تحقيقات در قرن هاى چهارم و پنجم و ششم اوج داشته و تا زمان حاضر هم چنان پيش رفته، و آثار برجسته ‏اى از اين قرون در دست است.

از اوائل قرن يازدهم هجرى تا امروز با ايجاد ميدان باز علمى، محققين و انديشمندان اسلام تأليفات بسيار مهمى درباره غدير تأليف كرده و به خوبى از زحمات هزار ساله نتيجه ‏گيرى نموده ‏اند. در اين دوران تمام جوانب غدير مورد جمع و بررسى و تحقيق قرار گرفت.

ارتباط غدير با قرآن، بحث ‏هاى مفصل در اسناد غدير، بررسى‏هاى عميق در متن حديث غدير، جمع‏آورى و تدوين اشعار مربوط به غدير و جوانب ديگر آن مورد توجه خاص واقع شد و در هر مورد كتاب‏ هايى تدوين گرديد.

2. بيشترين سند براى حديث غدير

با وجود منع از نقل حديث در حكومت سقيفه، معصومين‏ عليهم السلام و بيش از دويست نفر از صحابه و عده زيادى از تابعين، با آن كه در شرايط سخت تقيه بوده ‏اند و نقل حديث غدير براى آنان به قيمت حيثيت و جانشان تمام مى ‏شده، آن را نقل كرده‏ اند.[۴]در كتاب فهرستى از راويان حديث غدير به ترتيب زمانى چهارده قرن را آورده، و اثبات كرده چنين اتصال سند و نقل خَلَف از سَلَف دليل بر ريشه محكم و سلسله بدون انقطاع اسناد در نقل حديث غدير است.[۵] در صفحات ۵۰۹ تا ۵۱۷ راويان غدير از علما را به ترتيب الفبا آورده است. در صفحه ۵۲۲ مؤلفينى كه حديث غدير را ثبت كرده ‏اند ذكر كرده، و در صفحات ۵۲۹ تا ۵۳۴ به وثاقت صحابه و تابعين و ساير ناقلين حديث غدير پرداخته است.

به همين جهت در بين قاطبه مسلمين، هيچ حديثى به اندازه «حديث غدير» روايت كننده ندارد، و گذشته از تواتر آن، از نظر علم رجال و درايت اسنادِ آن در حد فوق العاده ‏اى است.

3. تواتر حديث غدير

همان طور كه داستان غدير و خطبه آن با يك سند واحد به دست ما نرسيده، متن آن نيز به صورت قطعه ‏هاى قابل جمع نقل شده است و به علل مختلفى از قبيل شرائط تقيه و امثال آن، و نيز طولانى بودن خطبه و عدم امكان حفظ كامل آن براى همگان، اكثر راويان «غدير»گوشه‏ هايى از آن را نقل كرده اند، ولى جمله « مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ»و چند جمله ديگرِ آن را همه راويان به اشاره يا به طور صريح نقل كرده ‏اند.

با اين همه، متن خطبه به طور كامل به دست ما رسيده است، چنان كه در قسمت اول اين بخش بيان شد، واين از توجهات صاحب ولايت است كه اين سند بزرگ اسلام را براى ما حفظ كرده است.

طرق حديث غدير به حدّ تواتر قطعى رسيده است، امرى كه براى كمتر حديثى از احاديث منقول از رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله رخ داده است. از اين رو محققان بزرگ اهل‏ سنت ناچار به تواتر آن اقرار كرده، و به قطعيت صدورش از پيامبر صلى الله عليه و آله تصريح كرده ‏اند. در اين جا چند نمونه از كسانى را كه به تواتر حديث غدير تصريح كرده ‏اند مى ‏آوريم:

اول. حافظ ذهبى

حافظ ابن‏ كثير در تاريخ خود كلام ذهبى را آورده كه اقرار به تواتر حديث غدير نمود است. [۶]

دوم. حافظ ابن ‏جَزَرى (ت 751 -  م 833 ق)

ابن‏ جزرى به سند خود حديث غدير نقل نموده و سپس مى ‏گويد: اين حديث از اين طريق حسن است و از طرق بسيار ديگر صحيح بوده، و به تواتر از اميرالمؤمنين على‏ عليه السلام و رسول ‏خدا صلى الله عليه و آله روايت شده است. عده بسيارى آن را از گروه بسيار ديگر نقل كرده‏ اند، و سخن ناآگاهان از دانش حديث كه تلاش كرده ‏اند اين روايت را تضعيف كنند اعتبارى ندارد.

اين حديث از اين صحابه نقل شده است: ابوبكر، عمر بن خطّاب، طلحة بن عبيداللَّه، زبير بن عَوّام، سعد بن ابى‏ وقّاص، عبدالرحمن بن عَوف، عباس بن عبدالمطّلب، زيد بن ارقم، بَراء بن عازب، بُرَيدَة بن حُصَيب، ابوهريره، ابوسعيد خُدرى، جابر بن عبداللَّه، عبداللَّه بن عباس، حُبشى بن جُنادَه، عبداللَّه بن مسعود، عمران بن حصين، عبداللَّه بن عمر، عمّار بن ياسر، ابوذر غِفارى، سلمان فارسى، اسعد بن زراره، خُزَيمَة بن ثابت، ابوايّوب انصارى، سهل بن حُنَيف، حُذَيفَة بن يمان، سَمُرَة بن جُندَب، زيد بن ثابت، اَنَس بن مالك و صحابه ديگر.

بارى، اين حديث به گونه صحيح از جماعتى از صحابيان -  كه از خبرشان قطع و يقين به دست مى‏ آيد -  نقل و ثابت شده كه پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير چنين سخنى گفته است. [۷]

شرح حال و توثيق ابن‏ جَزَرى و اعتماد به او: حافظ سيوطى در«حسن المقصد بعمل المولد » و «ميزان المعدلة فى شأن البسملة » و «الإتقان فى علوم القرآن »« در تقسيم قرائات، مفتاح كنز دراية المجموع، دهلوى در بستان المحدثين، ابن‏حَجَر، بَرزَنجى، سهارنپورى، كاتب چَلَبى.××× 2 الاتقان فى علوم القرآن: ج 1 ص 77. طبقات الحفّاظ: ص 544  543 . اسنى المطالب فى مناقب على بن ابى‏طالب‏عليه السلام: ص 4 3. الانس الجليل بتاريخ القدس و الخليل: ج 2 ص 109. البدر الطالع: ج 2 ص 257. الضوء اللاّمع: ج 9 ص 255. طبقات داوودى: ج 2 ص 59 . شَذَرات الذهب: ج 7 ص 402. طبقات القرّاء: ج 2 ص 247. كشف الظنون: ج 1 ص 669 . اصول الحديث. كفاية المتطلّع. حصر الشارد. ×××


سوم. حافظ سُيوطى

سيوطى در كتاب »الأزهار المتناثرة فى الأخبار المتواترة« درباره حديث غدير اسناد فراوان آورده است. حافظ سيوطى در اين كتاب به نقل احاديث متواتر بسنده كرده و به عدم نقل احاديث غير متواتر پايبند بوده است. نام كتاب شاهد اين دعوى است.××× 3 الازهار المتناثرة فى الاخبار المتواترة: ص 1. ×××


بعد از آن هم كتابى نوشت به نام »الفوائد المتكاثرة فى الأخبار المتواترة« ، و در آن كتاب احاديثى را آورد كه ده صحابى يا بيشتر آن را روايت كرده‏اند. در آن كتاب هم حديث غدير را آورده است.

شرح حال و توثيق سيوطى و اشاره به دو كتاب او و حكم او به تواتر حديث غدير نموده‏اند: مُناوى، عزيزى، شامى )صاحب سيره( ، شاه ولى‏اللَّه دهلوى، دهلوى، كاتب چَلَبى، علامه مُناوى، علامه عزيزى.××× 1 لواقح الأنوار. سيره شامى. رساله أصول الحديث. كتاب الموالاة )ابن‏عقده( . كشف الظنون: ج 1 ص 73 و ج 2 ص 1301. التيسير فى شرح الجامع الصغير: ج 2 ص 442. السراج المنير فى شرح الجامع الصغير: ج 3 ص 360. ×××


چهارم. شيخ على متّقى هندى

متّقى حديث غدير و حديث منزلت را در كتاب »مختصر قطف الأزهار« آورده است. وى در خطبه كتابش مى‏نويسد: اينها احاديث متواتر هستند و شمارشان به هشتاد و دو مى‏رسد.


سيوطى اين احاديث را در كتابى گردآورده و نامش را »قطف الأزهار المتناثرة« نهاده، و راويان آنها را -  كه تعدادشان در هر حديث به ده صحابى يا بيشتر مى‏رسد -  آورده است. ولى من نام راويان را حذف كردم و تنها متن احاديث را آوردم تا نگهدارى و حفظ آنها آسان شود. علماى اهل‏سنت شرح حال متّقى هندى را نوشته و توثيقش كرده‏اند.××× 2 أخبار الأخيار. سبحة المرجان فى تراجم علماء هندوستان. همچنين ر.ك: النور السافر فى أخبار القرن العاشر: ص 315. لواقح الأنوار فى طبقات الأخيار )شعرانى( . شَذَرات الذهب: ج 8 ص 379. ×××


پنجم. ميرزا مخدوم

ميرزا مخدوم نويسنده كتاب »النواقض على الروافض« و نوه شريف جرجانى است. ميرزا در اين كتاب متعصّبانه‏اش مى‏نويسد:


از لغزش‏هاى شيعيان قول به وجوب عصمت انبياء و ائمّه است؛ به اين معنى كه بر خداى تعالى واجب است كه ايشان را از همه صغائر و كبائر و كارهاى خلافِ جوانمردى و بزرگوارى، چه عمداً و چه سهواً و چه از سر خطا، از گهواره تا گور نگاه دارد. با اينكه قرآن و كتاب‏هاى حديث و تاريخ از مطالب خلافِ اين قول سرشار است.

آيا به اين جماعت نمى‏نگريد كه چنين نصوص معتبرى را به چيزى بر مى‏گردانند كه عقل هيچ خردمندى نمى‏پذيرد و حتى طبعِ هيچ نادانى آن را نمى‏پسندد؟!


با اين همه، ما را به آن سبب كه عدم دلالت حديث غدير به نفى خلافت ابوبكر و اثبات خلافت بلافصل على‏عليه السلام را روا مى‏داريم سرزنش و نكوهش مى‏كنند، و افزون بر اين مى‏گويند كه حديث غدير نصّ جلىّ است و منكرش كافر است.


اگر از من درباره حديث متواتر غدير بپرسى، چكيده آنچه را شيخِ مفيد اينان ياد كرده است برايت مى‏گويم... .××× 1 النواقض على الروافض )مخطوط( . ×××


البته نويسنده »مصائب النواصب فى الردّ على النواقض على الروافض« پاسخ زيبايى به ميرزا داده است.××× 2 مصائب النواصب )سيد شوشترى( . ××× شرح حال و توثيق نام كتاب او: بَرزَنجى، رشيدالدين دهلوى، حيدرعلى فيض‏آبادى، سهارنپورى.××× 3 نواقض الروافض. كشف الظنون. ×××


ششم. جمال‏الدين محدّث

جمال‏الدين محدث شيرازى از مشايخ اجازه دهلوى و پدرش است. او حديث غدير را همراه با جريان حارث فهرى و سنگ آسمانى نقل كرده، و مى‏گويد كه اين حديث به شكل متواتر از اميرالمؤمنين‏عليه السلام و رسول‏خداصلى الله عليه وآله روايت شده، و جماعت بسيار از صحابه اين حديث را روايت كرده‏اند.××× 4 الاربعين )مخطوط( . ××× ملا على قارى او را به شدت توثيق كرده است.××× 5 المرقاة فى شرح المشكاة. ×××


هفتم. ملا على قارى

ملا على حديث غدير را مكرر نقل كرده و نتيجه گرفته كه حديث غدير صحيح و متواتر بوده و سى تن از صحابه آن را روايت كرده‏اند و شكى در آن راه ندارد.××× 1 المرقاه فى شرح المشكاة 568 / 5 . ××× دانشمندان سنى ملا على قارى را ستوده‏اند و به نوشته‏هايش اعتماد كرده‏اند، به ويژه به كتاب »المرقاة فى شرح المشكاة« .××× 2 خلاصة الأثر فى أعيان القرن الحادى‏عشر: ج 3 ص 185. ×××


هشتم. صالح بن مهدى مقبلى، ضياءالدين

وى حديث غدير را همراه با توضيحات و اسامى روايان و ناقلين آن در كتبشان آورده، و در مورد آن مى‏گويد: طرق اين روايت بسيار زياد است، و از همين رو شمارى از دانشمندان بر اين باورند كه اين حديث علاوه بر تواتر معنوى، تواتر لفظى دارد. اين حديث با اينكه از حيث لفظ خبر واحد به شمار مى‏رود، ولى از حيث معنى متواتر است.××× 3 الابحاث المسدّدة فى الفنون المتعدّدة: ص 122. ××× شرح حال مقبلى: محمد بن اسماعيل، سِندى، شوكانى.××× 4 البدر الطالع: ج 1 ص 288. التاج المكلَّل: ص 376. ذيل الأبحاث المسدّدة و حلّ مسائلها المعقّدة. حصر الشارد. إتحاف الأكابر. ×××


نهم. محمد بن اسماعيل، امير

امير محمد با اشاره به كلام ذهبى و كتاب طبرى در طرق حديث غدير اقرار كرده كه حديث غدير نزد بيشتر پيشوايان حديث متواتر است.××× 5 الروضة النديّة شرح التحفة العلوية: ص 67 . ××× امير محمد از شيوخ قاضى شوكانى است و شوكانى او را ستايش كرده است.××× 6 إتحاف الأكابر. البدر الطالع: ج 2 ص 133. ×××


دهم. محمد صدر عالم

محمد صدر عالم با اشاره به كلام سيوطى، اقرار به تواتر حديث غدير نموده و پانزده طريق از علماى اهل‏سنت براى آن شمرده است.××× 7 معارج العُلى فى مناقب المرتضى‏عليه السلام )مخطوط( . ××× وى از دانشمندان بزرگ هند بوده و لكنهوى او را ستوده است.××× 8 نُزهة الخواطر: ج 6 ص 113. ×××

يازدهم. پانى پتى )م 1216 ق(

پانى پتى در مورد حديث غدير اقرار نموده كه حديثى صحيح بلكه متواتر است كه سى تن از صحابه آن را روايت كرده‏اند. وى نام بعضى را هم شمرده است.××× 1 السيف المسلول: ص 108. ××× قاضى ثناءاللَّه پانى پتى از علماى بزرگ هند است. بغدادى و ديگران شرح حالش را نوشته‏اند.××× 2 ايضاح المكنون: ج 1 ص 310. ×××


دوازدهم. محمدمبين لكنهوى )م 1225 ق(

محمد مبين لكنهوى پس از ذكر بعضى از طرق خود به احاديث فضائل اميرالمؤمنين‏عليه السلام، اقرار به تواتر حديث غدير نموده است.××× 3 وسيلة النجاة فى فضائل السادات: ص 104. ××× او از دانشمندان بزرگ اهل‏سنت در هند است.××× 4 نُزهة الخواطر: ج 7 ص 403. ×××


خلاصه بحث

خلاصه اين بحث آن است كه بى‏گمان حديث غدير نزد دانشمندان بزرگ اهل‏تسنن از حافظ و مفسر و متكلم و اصولى و ... ، حديث متواتر و يقينى است. حتى برخى از حافظان سنّى، كتاب‏هاى ويژه و جداگانه‏اى نوشته‏اند و متن و طرق معتبر حديث غدير را در آنها گرد آورده‏اند.


اين حديث نزد ستون‏هاى بزرگ دانشِ اهل‏تسنن و علماى سترگ و تمام سرشناسِ آنان متواتر است. اين حقيقت بنا بر تصريح جماعتى از ايشان كاملاً روشن و آشكار شد.


همانگونه كه شريف مرتضى در كلام خود دارد، با اين اسناد متواتر جز شخص معاند و منكر مسلّمات كسى سند و تواتر حديث غدير را انكار نمى‏كند.××× 5 الشافى فى الامامة )چاپ قديم( : ص 132. ×××

  مرحوم سيد شرف‏الدين عاملى در كتاب خود »المراجعات« و در گفتگويى‏هايى كه با رئيس الازهر مصر داشته، از جمله شبهه‏اى كه در مورد حديث غدير مطرح كرده بود را پاسخ داده است. از جمله در مورد سند حديث غدير مى‏گويد:


اهل‏سنت در اثبات امامت به هر حديث صحيحى استدلال و احتجاج مى‏كنند؛ خواه متواتر باشد يا غير متواتر. ما نيز در برابر آنها به آن استدلال مى‏كنيم، زيرا از طريق آنها اين حديث صحيح است، تا آنها را به آنچه خود به آن ملتزم هستند ملزَم كنيم. اما اگر در بين خودمان بر اثبات امامت به حديث غدير استدلال كنيم، به خاطر آن است كه اين حديث از طرق ما متواتر است، چنانكه بر كسى مخفى نيست.

4. سند و متن حديث غدير

از آنجا كه بحث‏هاى علمى درباره سند و متنِ حديث غدير بسيار مفصل است و علماى بزرگ بحث‏هاى كافى و وافى در اين دو زمينه نموده‏اند، طالبين مى‏توانند به كتبى كه در همين عنوان )حديث غدير( به آنها اشاره مى‏شود مراجعه نمايند.


5 . سند حديث غدير و امام رضاعليه السلام

يكى از خصوصيات زمان امام رضاعليه السلام شرايط سخت تقيه بود، و لذا امام‏عليه السلام بسيارى از روايات را با ذكر سند از پدرانشان نقل مى‏كردند. از جمله حديث غدير را حضرت از پدرشان حضرت موسى بن جعفر از امام صادق از امام باقر از امام سجاد از امام حسين از اميرالمؤمنين‏عليهم السلام از پيامبرصلى الله عليه وآله نقل كردند كه فرمود: »من كنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله«××× 1 اثبات الهداة: ج 2 ص 103 ح 425. ×××.

پانویس

  1. عبقات الانوار(مير حامدحسين) : مجلدات حديث غدير (۱۰ جلد): ج ۷ - ۱. نفحات الازهار فى خلاصة عبقات الانوار (سيد على ميلانى) : ج ۶ و ۷. خلاصه عبقات الانوار، حديث غدير (مرتضى نادرى) : ص ۴۹  - ۷۱۹. چكيده عبقات الانوار، حديث غدير (محمدرضا شريفى) : ص ۳۱ - ۳۰۰.
  2.   در چند مورد نيز از اين كتاب ‏ها استفاده شده است: الغدير فى مصادر الفريقين (قطيفى) : ص ۵۱  -۵۳۰. حديث ولايت در روايت صحابه (طلوعى گوگانى): كل كتاب. غدير خم (دشتى) : ص۴۹ - ۷۱. بر ساحل غدير: ص۱۴۳ - ۱۹۲. چهارده قرن با غدير: ص ۱۵۳،۱۴۳،۱۴۰،۱۳۶،۱۳۵،۱۲۵،۱۲۱،۱۲۰،۷۶. اسرار غدير: ص ۲۸۰،۱۲۱،۱۱۱،۱۰۷،۱۰۵،۱۰۴. هزار و يك نكته درباره غدير و فضائل اميرالمؤمنين على‏ عليه السلام: ص ۵۳۱  - ۵۳۶ . غدير در آئينه كتاب.
  3. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۳۵. احقاق الحق: ج ۲ ص ۴۸۶.
  4.   عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۴۷۲ - ۴۷۶.  
  5. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۴۹۳-۵۰۸.
  6. تاريخ ابن ‏كثير: ج ۵ ص ۲۱۳ ،۲۱۴. شرح حال و توثيق ذهبى: حافظ ابن‏ كثير، اِسْنَوى، ابن ‏وزير صنعانى در الروض الباسم، تاج ‏الدين عبدالوهّاب، سبط بن عجمى در مقدّمه الكشف الحثيث، دهلوى. تاريخ ابن ‏كثير: ج ۵ ص ۲۱۳، ۲۱۴. طبقات اِسنَوى: ج ۱ ص ۵۵۸ . فوات الوفيات: ج ۲ ص ۳۷۰. الوافى بالوَفَيات: ج ۲ ص ۱۶۳. طبقات القرّاء: ج ۲ ص ۷۱. طبقات الشافعية( سُبكى ) : ج ۵ ص ۲۱۶. النجوم الزاهرة: ج ۱۰ ص ۱۸۲.
  7. اسنى المطالب فى مناقب على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام: ص ۳۴.