راویان حدیث غدیر از تابعین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی غدیر
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۵: خط ۴۵:
گنجى در «كفاية الطالب» حديث غدير را از حرث بن مالک و او از سعد بن ابى ‏وقاص نقل كرده است.<ref>كفاية الطالب: ص ۱۵۱.</ref>
گنجى در «كفاية الطالب» حديث غدير را از حرث بن مالک و او از سعد بن ابى ‏وقاص نقل كرده است.<ref>كفاية الطالب: ص ۱۵۱.</ref>


=== حسن بصرى ===
سليم در «كتاب سليم بن قيس الهلالى» حديث غدير را از وى نقل كرده است.<ref>كتاب سليم بن قيس الهلالى: ص ۱۱۱.</ref>


14. حسن بصرى
=== حسن بن حسن بن على ‏عليه السلام ===
بيهقى در «الاعتقاد» و نيز در كتاب «منتخب تاريخ دمشق» حديث غدير را از وى نقل كرده ‏اند.<ref>الاعتقاد (بيهقى): ص ۱۸۲. منتخب تاريخ دمشق: ج ۴ ص ۱۶۱.</ref>


سليم در »كتاب سليم بن قيس الهلالى« حديث غدير را از وى نقل كرده است.××× 4 كتاب سليم بن قيس الهلالى: ص 111. ×××
=== حسين بن مالک بن حويرث ===
احمد بن حنبل در «المناقب» و ابن ‏عقده در كتاب «الموالاة» حديث غدير را از حسين بن مالک بن حويرث و او از پدرش روايت كرده ‏اند.


همچنين در مدارک زير حديث غدير را از او نقل كرده ‏اند:


15. حسن بن حسن بن على‏عليه السلام
هيثمى در «مجمع الزوائد»، طبرانى، جلال ‏الدين سيوطى در «تاريخ الخلفاء»، بدخشانى در «مفتاح النجا» و «نزل الابرار»، محمد صدر عالم در «معارج العلى»، وصابى شافعى در «الاكتفاء»، ابونعيم در «فضائل الصحابة».<ref>مجمع الزوائد (هيثمى): ج ۹ ص ۱۰۸. تاريخ الخلفاء (سيوطى): ص ۱۱۴. نزل الابرار: ص ۲۰.</ref>


بيهقى در »الاعتقاد« و نيز در كتاب »منتخب تاريخ دمشق« حديث غدير را از وى نقل كرده‏اند.××× 5 الاعتقاد )بيهقى( : ص 182. منتخب تاريخ دمشق: ج 4 ص 161. ×××
=== حكم بن عيينه (عتيبه) كوفى كندى (م ۱۱۴ يا ۱۱۵ ق) ===
در «حلية الاولياء» حديث غدير را از او نقل كرده است.<ref>حلية الاولياء: ج ۴ ص ۳۵۶،۲۳.</ref> ذهبى<ref>تذكرة الحفاظ (ذهبى): ج ۱ ص ۱۰۴.</ref>: او را توثيق كرده است.


=== حميد بن عماره خزرجى انصارى ===
حافظ هيثمى در «مجمع الزوائد» و سيوطى در «تاريخ الخلفاء» و بدخشانى در «مفتاح النجا» و «نزل الابرار» حديث غدير را از حميد بن عماره و او از پدرش نقل كرده است.<ref>مجمع الزوائد (هيثمى): ج ۹ ص ۱۰۷. تاريخ الخلفاء (سيوطى): ص ۶۵ .</ref>


16. حسين بن مالك بن حويرث
=== حميد بن ابى ‏حميد بصرى، ابوعبيده، حميد طويل (م ۱۴۳ ق) ===
حميد بن ابى‏ حميد حديث غدير را در ماجراى تهنيت نقل كرده است. ذهبى<ref>تذكرة الحفاظ: ج ۱ ص ۱۳۶.</ref>: وى را توثيق كرده است.


احمد بن حنبل در »المناقب« و ابن‏عقده در كتاب »الموالاة« حديث غدير را از حسين بن مالك بن حويرث و او از پدرش روايت كرده‏اند. همچنين در مدارك زير حديث غدير را از او نقل كرده‏اند: هيثمى در »مجمع الزوائد« ، طبرانى، جلال‏الدين سيوطى در »تاريخ الخلفاء« ، بدخشانى در »مفتاح النجا« و »نزل الابرار« ، محمد صدر عالم در »معارج العلى« ، وصابى شافعى در »الاكتفاء« ، ابونعيم در »فضائل الصحابة« .××× 6 مجمع الزوائد )هيثمى( : ج 9 ص 108. تاريخ الخلفاء )سيوطى( : ص 114. نزل الابرار: ص 20. ×××
=== خيثمة بن عبدالرحمن جعفى كوفى (م ۸۰ ق) ===
حاكم در «المستدرک» خديث غدير را از وى و او از سعد بن ابى ‏وقاص نقل كرده است.<ref>المستدرک: ج ۳ ص ۱۱۶.</ref> ابن‏ حجر<ref>التهذيب: ج ۳ ص ۱۷۹.</ref>: ابن ‏معين و نسائى و عجلى او را توثيق كرده ‏اند.


17. حكم بن عيينه )عتيبه( كوفى كندى )م 114 يا 115 ق(
=== ربيعه جرشى ۶۰ يا ۶۱ يا ۷۴ ق) ===
عبداللَّه بن احمد بن حنبل در «العمدة» حديث غدير را از ربيعه و او از سعد بن ابى‏ وقاص نقل كرده است.<ref>العمدة: ص ۴۸.</ref> كتاب «التقريب»<ref>التقريب: ص ۱۲۳.</ref>: او فقيهى است كه دارقطنى و ديگران توثيقش كرده‏اند.


در »حلية الاولياء« حديث غدير را از او نقل كرده است.××× 1 حلية الاولياء: ج 4 ص 356 23. ××× ذهبى××× 2 تذكرة الحفاظ )ذهبى( : ج 1 ص 104. ×××: او را توثيق كرده است.
=== رياح بن حارث نخعى كوفى، ابوالمثنى ===
رياح بن حارث حديث غدير را در ماجراى ركبان نقل كرده است.  


شهاب‏ الدين در «تشنيف الآذان» حديث غدير را از وى نقل كرده است. ابن ‏حجر<ref>التقريب. تهذيب التهذيب: ج ۳ ص ۲۹۹.</ref>: مورد وثوق تابعين بوده و عجلى و ابن‏ حبان نيز او را توثيق كرده ‏اند.


18. حميد بن عماره خزرجى انصارى
=== زاذان بن عمر كندى كوفى، ابوعمرو بزار (بزاز) (م ۸۲ ق) ===
زاذان بن عمر ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به حديث غدير در رحبه كوفه را نقل كرده است. ذهبى و ابن ‏حجر<ref>ميزان الاعتدال. تهذيب التهذيب: ج ۳ ص ۳۰۳.</ref>: او را توثيق كرده ‏اند.


حافظ هيثمى در »مجمع الزوائد« و سيوطى در »تاريخ الخلفاء« و بدخشانى در »مفتاح النجا« و »نزل الابرار« حديث غدير را از حميد بن عماره و او از پدرش نقل كرده است.××× 3 مجمع الزوائد )هيثمى( : ج 9 ص 107. تاريخ الخلفاء )سيوطى( : ص 65 . ×××
=== زر بن حبيش اسدى، ابومريم (م ۸۱ يا ۸۲ يا ۸۳ ق) ===
وى ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين ‏عليه السلام به حديث غدير در رحبه كوفه و نيز ماجراى ركبان را نقل كرده است. ذهبى و ابن‏ حجر و ابونعيم<ref>تذكرة الحفاظ: ج ۱ ص ۴۰. تهذيب التهذيب: ج ۳ ص ۳۳۲. التقريب. حلية الاولياء: ج ۴ ص ۱۸۱ - ۱۹۱.</ref>: وى را توثيق كرده ‏اند.


=== زياد بن ابى ‏زياد ===
زياد بن ابى‏زياد ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين ‏عليه السلام به حديث غدير در رحبه كوفه را نقل كرده است. هيثمى و ابن‏ حجر<ref>مجمع الزوائد. التقريب.</ref>: او را توثيق كرده ‏اند.


19. حميد بن ابى‏حميد بصرى، ابوعبيده، حميد طويل )م 143 ق(
=== زيد بن على ===
شيخ صدوق در «الامالى» و «معانى الاخبار» و علامه مجلسى در «بحار الانوار» حديث غدير را از وى نقل كرده ‏اند.<ref>الامالى (صدوق): ص ۱۰۷ ح ۳. معانى الاخبار: ص ۶۶ ح ۳. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۲۳ ح ۹۸.</ref>


حميد بن ابى‏حميد حديث غدير را در ماجراى تهنيت نقل كرده است. ذهبى××× 4 تذكرة الحفاظ: ج 1 ص 136. ×××: وى را توثيق كرده است.
=== زيد بن يثيع همدانى كوفى ===
زيد بن يثيع ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به حديث غدير در رحبه كوفه را نقل كرده است. ابن‏ حجر<ref>التقريب: ص ۱۳۶.</ref>: وى را توثيق كرده است.


=== سالم بن عبداللَّه بن عمر بن خطاب قرشى عدوى مدنى (م ۱۰۶ ق) ===
بخارى در تاريخ خود و ابن‏ كثير در «البداية و النهاية» و ابن ‏جرير در «كتاب غدير خم» حديث غدير را از سالم بن عبداللَّه نقل كرده ‏اند.<ref>تاريخ بخارى: ج ۱ ص ۳۷۵ قسم اول. البداية و النهاية (ابن‏ كثير): ج ۵ ص ۲۱۳.</ref> ذهبى و ابن‏ حجر<ref>تذكرة الحفاظ: ج ۱ ص ۷۷. التقريب.</ref>: او را توثيق كرده و بسيار ستوده ‏اند.


20. خيثمة بن عبدالرحمن جعفى كوفى )م 80 ق(
=== سعيد بن جبير اسدى كوفى ===
ابن ‏كثير در تاريخش حديث غدير را از سعيد بن جبير و او از ابن‏ عباس نقل كرده است.<ref>تاريخ ابن ‏كثير: ج ۷ ص ۳۴۸.</ref> ذهبى و خزرجى و ابن ‏حجر<ref>تذكرة الحفاظ: ج ۱ ص ۶۵ . خلاصة تهذيب الكمال (خزرجى): ص ۱۱۶. التقريب: ص ۱۳۳. تهذيب التهذيب: ج ۴ ص ۱۳.</ref>: او را توثيق كرده‏ اند.


حاكم در »المستدرك« خديث غدير را از وى و او از سعد بن ابى‏وقاص نقل كرده است.××× 5 المستدرك: ج 3 ص 116. ××× ابن‏حجر××× 6 التهذيب: ج 3 ص 179. ×××: ابن‏معين و نسائى و عجلى او را توثيق كرده‏اند.
=== سعيد بن ابى ‏حُدّان (ذى‏ حدّان) كوفى ===
سعيد بن ابى ‏حُدّان ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به حديث غدير در رحبه كوفه را نقل كرده است. ابن ‏حجر<ref>تهذيب التهذيب.</ref>: ابن‏حبان او را توثيق كرده است.


=== سعيد بن مسيب قرشى مخزومى، داماد ابوهريره (م ۹۴ ق) ===
ابن ‏عقده در كتاب «الموالاة» و ابومحمد عاصمى در «زين الفتى» و گنجى شافعى در «كفاية الطالب» حديث غدير را از سعيد بن مسيب و او از سعد بن ابى‏ وقاص نقل كرده ‏اند.<ref>كفاية الطالب: ص ۱۶.</ref>


21. ربيعه جرشى )م 60 يا 61 يا 74 ق(
ذهبى و ابن‏ مدنى و ابونعيم<ref>تذكرة الحفاظ: ج ۱ ص ۴۷. حلية الاولياء: ج ۲ ص ۱۶۱.</ref>: احمد بن حنبل و ديگران او را توثيق كرده ‏اند.


عبداللَّه بن احمد بن حنبل در »العمدة« حديث غدير را از ربيعه و او از سعد بن ابى‏وقاص نقل كرده است.××× 7 العمدة: ص 48. ××× كتاب »التقريب«××× 8 التقريب: ص 123. ×××: او فقيهى است كه دارقطنى و ديگران توثيقش كرده‏اند.
=== سعيد بن وهب همدانى كوفى (م ۷۶ ق) ===
بسيارى از پيشوايان ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين ‏عليه السلام به حديث غدير در رحبه كوفه را از سعيد بن وهب نقل كرده است. ابن ‏معين<ref>خلاصة تهذيب الكمال: ص ۱۲۲.</ref>: او را توثيق كرده است.


22. رياح بن حارث نخعى كوفى، ابوالمثنى
=== سلمة بن كهيل حضرمى كوفى، ابويحيى (م ۱۲۱ ق) ===
دولابى در «الكنى و الاسماء» و ترمذى در صحيح خود و حاكم در «المستدرک» و ابن عبدالبرّ در «الاستيعاب» و ابن ‏كثير در «البداية و النهاية» حديث غدير را از سلمة بن كهيل نقل كرده‏ اند.<ref>الكنى و الاسماء (دولابى): ج ۲ ص ۸۸ . صحيح ترمذى: ج ۲ ص ۲۹۸. المستدرک (حاكم): ج ۳ ص ۱۰۹. الاستيعاب: ج ۷ ص ۳۴۸. البداية و النهاية: ج ۷ ص ۳۴۸.</ref>


رياح بن حارث حديث غدير را در ماجراى ركبان نقل كرده است. شهاب‏الدين در »تشنيف الآذان« حديث غدير را از وى نقل كرده است. ابن‏حجر××× 1 التقريب. تهذيب التهذيب: ج 3 ص 299. ×××: مورد وثوق تابعين بوده و عجلى و ابن‏حبان نيز او را توثيق كرده‏اند.
احمد و عجلى<ref>خلاصة التهذيب: ص ۱۳۶. التقريب: ص ۱۵۴.</ref>: او را توثيق نموده ‏اند.


=== سليم بن قيس هلالى، ابوصادق (م ۹۰ ق) ===
سليم بن قيس در مواضع متعدد از كتابش حديث غدير را روايت نموده است. سليم از جمله كسانى است كه به او و كتابش -  كه هم اكنون هم موجود و در دسترس است -  در نزد شيعى و سنى استدلال مى‏ شود.


23. زاذان بن عمر كندى كوفى، ابوعمرو بزار )بزاز( )م 82 ق(
=== سليمان بن مهران اعمش، ابومحمد (م ۱۴۷ يا ۱۴۸ ق) ===
نسايى در «الخصائص» و خوارزمى در «المناقب» و احمد بن حنبل در مسند خود ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به حديث غدير در رحبه كوفه و نيز نزول آيه تبليغ در غدير را از سليمان بن مهران نقل كرده است.<ref>الخصائص (نسايى): ص ۱۵. المناقب (خوارزمى): ص ۹۳. مسند احمد بن حنبل: ج ۱ ص ۱۱۸.</ref> ذهبى و ديگران<ref>تذكرة الحفاظ (ذهبى): ج ۱ ص ۱۳۸.</ref>: او را توثيق كرده و اينكه از شدت راستى و درستى او را مصحف مى ‏نامند.


زاذان بن عمر ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين‏عليه السلام به حديث غدير در رحبه كوفه را نقل كرده است. ذهبى و ابن‏حجر××× 2 ميزان الاعتدال. تهذيب التهذيب: ج 3 ص 303. ×××: او را توثيق كرده‏اند.
=== سهم بن حصين اسدى ===
ابن ‏عقده در كتاب «الموالاة» حديث غدير را از سهم بن حصين اسدى نقل كرده است.


=== شريط بن انس بن مالک اشجعى ===
ابن‏ عساكر در «تاريخ مدينة دمشق» حديث غدير را از وى نقل كرده است.<ref>ترجمة الامام على بن ابى ‏طالب ‏عليه السلام من تاريخ مدينة دمشق: ج ۲ ص ۷۲.</ref>


24. زر بن حبيش اسدى، ابومريم )م 81 يا 82 يا 83 ق(
=== شهر بن جوشب ===
 
وى ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين‏عليه السلام به حديث غدير در رحبه كوفه و نيز ماجراى ركبان را نقل كرده است. ذهبى و ابن‏حجر و ابونعيم××× 3 تذكرة الحفاظ: ج 1 ص 40. تهذيب التهذيب: ج 3 ص 332. التقريب. حلية الاولياء: ج 4 ص 191  - 181. ×××: وى را توثيق كرده‏اند.
 
 
25. زياد بن ابى‏زياد
 
زياد بن ابى‏زياد ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين‏عليه السلام به حديث غدير در رحبه كوفه را نقل كرده است. هيثمى و ابن‏حجر××× 4 مجمع الزوائد. التقريب. ×××: او را توثيق كرده‏اند.
 
 
26. زيد بن على
 
شيخ صدوق در »الامالى« و »معانى الاخبار« و علامه مجلسى در »بحار الانوار« حديث غدير را از وى نقل كرده‏اند.××× 5 الامالى )صدوق( : ص 107 ح 3. معانى الاخبار: ص 66 ح 3. بحار الانوار: ج 37 ص 223 ح 98. ×××
 
 
27. زيد بن يثيع همدانى كوفى
 
زيد بن يثيع ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين‏عليه السلام به حديث غدير در رحبه كوفه را نقل كرده است. ابن‏حجر××× 6 التقريب: ص 136. ×××: وى را توثيق كرده است.
 
28. سالم بن عبداللَّه بن عمر بن خطاب قرشى عدوى مدنى )م 106 ق(
 
بخارى در تاريخ خود و ابن‏كثير در »البداية و النهاية« و ابن‏جرير در »كتاب غدير خم« حديث غدير را از سالم بن عبداللَّه نقل كرده‏اند.××× 1 تاريخ بخارى: ج 1 ص 375 قسم اول. البداية و النهاية )ابن‏كثير( : ج 5 ص 213. ××× ذهبى و ابن‏حجر××× 2 تذكرة الحفاظ: ج 1 ص 77. التقريب. ×××: او را توثيق كرده و بسيار ستوده‏اند.
 
 
29. سعيد بن جبير اسدى كوفى
 
ابن‏كثير در تاريخش حديث غدير را از سعيد بن جبير و او از ابن‏عباس نقل كرده است.××× 3 تاريخ ابن‏كثير: ج 7 ص 348. ××× ذهبى و خزرجى و ابن‏حجر××× 4 تذكرة الحفاظ: ج 1 ص 65 . خلاصة تهذيب الكمال )خزرجى( : ص 116. التقريب: ص 133. تهذيب التهذيب: ج 4 ص 13. ×××: او را توثيق كرده‏اند.
 
 
30. سعيد بن ابى‏حُدّان )ذى‏حدّان( كوفى
 
سعيد بن ابى‏حُدّان ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين‏عليه السلام به حديث غدير در رحبه كوفه را نقل كرده است. ابن‏حجر××× 5 تهذيب التهذيب. ×××: ابن‏حبان او را توثيق كرده است.
 
 
31. سعيد بن مسيب قرشى مخزومى، داماد ابوهريره )م 94 ق(
 
ابن‏عقده در كتاب »الموالاة« و ابومحمد عاصمى در »زين الفتى« و گنجى شافعى در »كفاية الطالب« حديث غدير را از سعيد بن مسيب و او از سعد بن ابى‏وقاص نقل كرده‏اند.××× 6 كفاية الطالب: ص 16. ××× ذهبى و ابن‏مدنى و ابونعيم××× 7 تذكرة الحفاظ: ج 1 ص 47. حلية الاولياء: ج 2 ص 161. ×××: احمد بن حنبل و ديگران او را توثيق كرده‏اند.
 
 
32. سعيد بن وهب همدانى كوفى )م 76 ق(
 
بسيارى از پيشوايان ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين‏عليه السلام به حديث غدير در رحبه كوفه را از سعيد بن وهب نقل كرده است. ابن‏معين××× 8 خلاصة تهذيب الكمال: ص 122. ×××: او را توثيق كرده است.
 
33. سلمة بن كهيل حضرمى كوفى، ابويحيى )م 121 ق(
 
دولابى در »الكنى و الاسماء« و ترمذى در صحيح خود و حاكم در »المستدرك« و ابن عبدالبرّ در »الاستيعاب« و ابن‏كثير در »البداية و النهاية« حديث غدير را از سلمة بن كهيل نقل كرده‏اند.××× 1 الكنى و الاسماء )دولابى( : ج 2 ص 88 . صحيح ترمذى: ج 2 ص 298. المستدرك )حاكم( : ج 3 ص 109. الاستيعاب: ج 7 ص 348. البداية و النهاية: ج 7 ص 348. ××× احمد و عجلى××× 2 خلاصة التهذيب: ص 136. التقريب: ص 154. ×××: او را توثيق نموده‏اند.
 
 
34. سليم بن قيس هلالى، ابوصادق )م 90 ق(
 
سليم بن قيس در مواضع متعدد از كتابش حديث غدير را روايت نموده است. سليم از جمله كسانى است كه به او و كتابش -  كه هم اكنون هم موجود و در دسترس است -  در نزد شيعى و سنى استدلال مى‏شود.
 
 
35. سليمان بن مهران اعمش، ابومحمد )م 147 يا 148 ق(
 
نسايى در »الخصائص« و خوارزمى در »المناقب« و احمد بن حنبل در مسند خود ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين‏عليه السلام به حديث غدير در رحبه كوفه و نيز نزول آيه تبليغ در غدير را از سليمان بن مهران نقل كرده است.××× 3 الخصائص )نسايى( : ص 15. المناقب )خوارزمى( : ص 93. مسند احمد بن حنبل: ج 1 ص 118. ××× ذهبى و ديگران××× 4 تذكرة الحفاظ )ذهبى( : ج 1 ص 138. ×××: او را توثيق كرده و اينكه از شدت راستى و درستى او را مصحف مى‏نامند.
 
 
36. سهم بن حصين اسدى
 
ابن‏عقده در كتاب »الموالاة« حديث غدير را از سهم بن حصين اسدى نقل كرده است.
 
 
37. شريط بن انس بن مالك اشجعى
 
ابن‏عساكر در »تاريخ مدينة دمشق« حديث غدير را از وى نقل كرده است.××× 5 ترجمة الامام على بن ابى‏طالب‏عليه السلام من تاريخ مدينة دمشق: ج 2 ص 72. ×××
 
38. شهر بن جوشب
 
شهر بن جوشب نزول آيه اكمال در غدير و نيز حديث تهنيت در غدير و حديث روزه غدير را نقل كرده است.
شهر بن جوشب نزول آيه اكمال در غدير و نيز حديث تهنيت در غدير و حديث روزه غدير را نقل كرده است.


=== ضحاک بن مزاحم هلالى، ابوالقاسم (م ۱۰۵ ق) ===
حموينى در «فرائد السمطين» حديث غدير را از ضحاک بن مزاحم و او از ابن‏ عباس روايت كرده است.<ref>فرائد السمطين (حموينى): باب دهم.</ref> احمد و ابن ‏معين و ابوزرعه: او را توثيق كرده ‏اند.


39. ضحاك بن مزاحم هلالى، ابوالقاسم )م 105 ق(
=== طاووس بن كيسان يمانى جندى (م ۱۰۶ ق) ===
 
ابونعيم در «حلية الاولياء» و احمد بن حنبل در «الفضائل» و صنعانى در «المصنّف» حديث غدير را از طاووس بن كيسان نقل كرده است.<ref>حلية الاولياء (ابونعيم) ۲۳/۴. الفضائل (احمد بن حنبل): ص ۸۷ ح ۱۲۹. المصنّف (صنعانى): ج ۱۱ ص ۲۲۵ ح ۲۰۳۸۸.</ref> ابونعيم<ref>حلية الاولياء (ابونعيم): ج ۴ ص ۲۰ - ۲۳.</ref>: او را توثيق كرده است.
حموينى در »فرائد السمطين« حديث غدير را از ضحاك بن مزاحم و او از ابن‏عباس روايت كرده است.××× 1 فرائد السمطين )حموينى( : باب دهم. ××× احمد و ابن‏معين و ابوزرعه: او را توثيق كرده‏اند.
 
 
40. طاووس بن كيسان يمانى جندى )م 106 ق(
 
ابونعيم در »حلية الاولياء« و احمد بن حنبل در »الفضائل« و صنعانى در »المصنّف« حديث غدير را از طاووس بن كيسان نقل كرده است.××× 2 حلية الاولياء )ابونعيم( 23  / 4. الفضائل )احمد بن حنبل( : ص 87 ح 129. المصنّف )صنعانى( : ج 11 ص 225 ح 20388. ××× ابونعيم××× 3 حلية الاولياء )ابونعيم( : ج 4 ص 23  - 20. ×××: او را توثيق كرده است.
 
 
41. طلحة بن مصرف ايامى )يمامى( كوفى )م 112 ق، يا بعد آن(
 
طلحة بن مصرف ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين‏عليه السلام به حديث غدير در رحبه كوفه را نقل كرده است. ابن‏حجر: وى را توثيق كرده است.
 
 
42. عامر بن سعد بن ابى‏وقاص مدنى )م 104 ق(
 
عامر بن سعد از راويان حديث غدير است. ابن‏حجر××× 4 التقريب )ابن‏حجر( : ص 185. ×××: وى را توثيق كرده و از طبقه سوم تابعين معرفى كرده است.


=== طلحة بن مصرف ايامى (يمامى) كوفى (م ۱۱۲ ق، يا بعد آن) ===
طلحة بن مصرف ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به حديث غدير در رحبه كوفه را نقل كرده است. ابن‏ حجر: وى را توثيق كرده است.


43. عايشه بنت سعد )م 117 ق(
=== عامر بن سعد بن ابى ‏وقاص مدنى (م ۱۰۴ ق) ===
عامر بن سعد از راويان حديث غدير است. ابن‏ حجر<ref>التقريب (ابن ‏حجر): ص ۱۸۵.</ref>: وى را توثيق كرده و از طبقه سوم تابعين معرفى كرده است.


نسايى در »الخصائص« و حموينى در »فرائد السمطين« و ابن‏كثير در »البداية و النهاية« حديث غدير را از عايشه بنت سعد نقل كرده‏اند.××× 1 الخصائص )نسايى( : ص 3. البداية و النهاية )ابن‏كثير( : ج 5 ص 212. ××× ابن‏حجر××× 2 التقريب )ابن‏حجر( : ص 473. ×××: وى را توثيق كرده است.
=== عايشه بنت سعد (م ۱۱۷ ق) ===
نسايى در «الخصائص» و حموينى در «فرائد السمطين» و ابن ‏كثير در «البداية و النهاية« حديث غدير را از عايشه بنت سعد نقل كرده‏اند.××× 1 الخصائص )نسايى( : ص 3. البداية و النهاية )ابن‏كثير( : ج 5 ص 212. ××× ابن‏ حجر××× 2 التقريب )ابن‏حجر( : ص 473. ×××: وى را توثيق كرده است.





نسخهٔ ‏۱۷ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۳۲

راويان حديث غدير از تابعين

پس از بيان راويان حديث غدير از صحابه، در اينجا راويان حديث غدير از تابعين -  كه ۸۸ نفر هستند -  را همراه با كتاب يا كتبى كه حديث غدير را از آن تابعى نقل كرده ‏اند مى ‏آوريم:

ابوراشد حبرانى (حرانى)

حموينى در «فرائد السمطين» حديث غدير را از ابوراشد حبرانى و او از اميرالمؤمنين ‏عليه السلام نقل كرده است. عجلى و ابن‏ حجر: او را توثيق كرده ‏اند.[۱] نام او خضر يا نعمان است.

ابوسلمة بن عبدالرحمن بن عوف زهرى مدنى (م ۹۴ ق)

ابن ‏المغازلى در مناقب خود و ابن‏ بطريق در «العمدة» و ثعلبى در تفسير خود و نيز در «ضياء العالمين» حديث غدير را از ابوسلمة بن عبدالرحمن و او از جابر بن عبداللَّه انصارى نقل كرده ‏اند.[۲]

مؤلف كتاب «خلاصه خزرجى» و ابن ‏حجر[۳]: از ابن‏ سعد نقل شده كه وى مردى فقيه و مورد وثوق و اعتماد است و حديث بسيار از او نقل شده است. نام او عبداللَّه يا اسماعيل است.

ابوسليمان (ابوسلمان) مؤذّن

ابوسليمان مؤذّن از جمله راويان احتجاج اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در رحبه كوفه به حديث غدير است.[۴] مؤلف كتاب «التقريب»: وى را توثيق كرده و ستوده است.

سمان (ذكوان) مدنى، ابوصالح (م ۱۰۱ ق)

ابوصالح از راويان نزول آيه تبليغ در غدير است. ذهبى: او را توثيق كرده است.[۵] وى آزاد كرده جويريه بانوى غطفانى است.

ابوعنفوانه مازنى

در «اسد الغابة» حديث غدير را از ابوعنفوانه نقل كرده است.[۶]

ابوعبدالرحيم كندى

ابوعبدالرحيم كندى از جمله راويان احتجاج اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در رحبه كوفه به حديث غدير است.

اصبغ بن نباته تميمى كوفى، ابوالقاسم

در «اسد الغابة» ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در رحبه كوفه به حديث غدير را از اصبغ بن نباته نقل كرده است.[۷] عجلى و ابن‏معين: اصبغ بن نباته را توثيق كرده و ستوده ‏اند.

ابوليلى كندى

احمد بن حنبل در «المناقب» حديث غدير را از ابوليلى كندى نقل كرده است. مؤلف كتاب «التقريب»[۸]: وى را توثيق كرده است.

اياس بن نذير

اياس بن نذير از جمله افرادى است كه ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در رحبه كوفه به حديث غدير را نقل كرده است. عجلى و ابن‏ معين و ابن‏ حبّان: وى را توثيق كرده و ستوده ‏اند.

جميل بن عماره

ابن‏ جرير طبرى در «كتاب غدير خم» و ابن‏ كثير در «البداية و النهاية» حديث غدير را از جميل بن عماره و او از عمر بن خطاب نقل كرده‏ اند.[۹]

حارثة بن نصر

حارثة بن نصر از جمله افرادى است كه ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در رحبه كوفه به حديث غدير را نقل كرده است.

حبيب بن ابى ‏ثابت اسدى كوفى (م ۱۱۷ يا ۱۱۸ يا ۱۱۹ ق)

نسايى در «الخصائص» و حاكم در «المستدرک» و ابن ‏كثير در «البداية و النهاية» و احمد بن حنبل در مسند خود حديث غدير را از حبيب بن ابى‏ ثابت و او از زيد بن ارقم نقل كرده ‏اند.[۱۰]

ذهبى و ابن‏ حجر[۱۱]: او را توثيق كرده ‏اند.

حرث بن مالک

گنجى در «كفاية الطالب» حديث غدير را از حرث بن مالک و او از سعد بن ابى ‏وقاص نقل كرده است.[۱۲]

حسن بصرى

سليم در «كتاب سليم بن قيس الهلالى» حديث غدير را از وى نقل كرده است.[۱۳]

حسن بن حسن بن على ‏عليه السلام

بيهقى در «الاعتقاد» و نيز در كتاب «منتخب تاريخ دمشق» حديث غدير را از وى نقل كرده ‏اند.[۱۴]

حسين بن مالک بن حويرث

احمد بن حنبل در «المناقب» و ابن ‏عقده در كتاب «الموالاة» حديث غدير را از حسين بن مالک بن حويرث و او از پدرش روايت كرده ‏اند.

همچنين در مدارک زير حديث غدير را از او نقل كرده ‏اند:

هيثمى در «مجمع الزوائد»، طبرانى، جلال ‏الدين سيوطى در «تاريخ الخلفاء»، بدخشانى در «مفتاح النجا» و «نزل الابرار»، محمد صدر عالم در «معارج العلى»، وصابى شافعى در «الاكتفاء»، ابونعيم در «فضائل الصحابة».[۱۵]

حكم بن عيينه (عتيبه) كوفى كندى (م ۱۱۴ يا ۱۱۵ ق)

در «حلية الاولياء» حديث غدير را از او نقل كرده است.[۱۶] ذهبى[۱۷]: او را توثيق كرده است.

حميد بن عماره خزرجى انصارى

حافظ هيثمى در «مجمع الزوائد» و سيوطى در «تاريخ الخلفاء» و بدخشانى در «مفتاح النجا» و «نزل الابرار» حديث غدير را از حميد بن عماره و او از پدرش نقل كرده است.[۱۸]

حميد بن ابى ‏حميد بصرى، ابوعبيده، حميد طويل (م ۱۴۳ ق)

حميد بن ابى‏ حميد حديث غدير را در ماجراى تهنيت نقل كرده است. ذهبى[۱۹]: وى را توثيق كرده است.

خيثمة بن عبدالرحمن جعفى كوفى (م ۸۰ ق)

حاكم در «المستدرک» خديث غدير را از وى و او از سعد بن ابى ‏وقاص نقل كرده است.[۲۰] ابن‏ حجر[۲۱]: ابن ‏معين و نسائى و عجلى او را توثيق كرده ‏اند.

ربيعه جرشى (م ۶۰ يا ۶۱ يا ۷۴ ق)

عبداللَّه بن احمد بن حنبل در «العمدة» حديث غدير را از ربيعه و او از سعد بن ابى‏ وقاص نقل كرده است.[۲۲] كتاب «التقريب»[۲۳]: او فقيهى است كه دارقطنى و ديگران توثيقش كرده‏اند.

رياح بن حارث نخعى كوفى، ابوالمثنى

رياح بن حارث حديث غدير را در ماجراى ركبان نقل كرده است.

شهاب‏ الدين در «تشنيف الآذان» حديث غدير را از وى نقل كرده است. ابن ‏حجر[۲۴]: مورد وثوق تابعين بوده و عجلى و ابن‏ حبان نيز او را توثيق كرده ‏اند.

زاذان بن عمر كندى كوفى، ابوعمرو بزار (بزاز) (م ۸۲ ق)

زاذان بن عمر ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به حديث غدير در رحبه كوفه را نقل كرده است. ذهبى و ابن ‏حجر[۲۵]: او را توثيق كرده ‏اند.

زر بن حبيش اسدى، ابومريم (م ۸۱ يا ۸۲ يا ۸۳ ق)

وى ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين ‏عليه السلام به حديث غدير در رحبه كوفه و نيز ماجراى ركبان را نقل كرده است. ذهبى و ابن‏ حجر و ابونعيم[۲۶]: وى را توثيق كرده ‏اند.

زياد بن ابى ‏زياد

زياد بن ابى‏زياد ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين ‏عليه السلام به حديث غدير در رحبه كوفه را نقل كرده است. هيثمى و ابن‏ حجر[۲۷]: او را توثيق كرده ‏اند.

زيد بن على

شيخ صدوق در «الامالى» و «معانى الاخبار» و علامه مجلسى در «بحار الانوار» حديث غدير را از وى نقل كرده ‏اند.[۲۸]

زيد بن يثيع همدانى كوفى

زيد بن يثيع ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به حديث غدير در رحبه كوفه را نقل كرده است. ابن‏ حجر[۲۹]: وى را توثيق كرده است.

سالم بن عبداللَّه بن عمر بن خطاب قرشى عدوى مدنى (م ۱۰۶ ق)

بخارى در تاريخ خود و ابن‏ كثير در «البداية و النهاية» و ابن ‏جرير در «كتاب غدير خم» حديث غدير را از سالم بن عبداللَّه نقل كرده ‏اند.[۳۰] ذهبى و ابن‏ حجر[۳۱]: او را توثيق كرده و بسيار ستوده ‏اند.

سعيد بن جبير اسدى كوفى

ابن ‏كثير در تاريخش حديث غدير را از سعيد بن جبير و او از ابن‏ عباس نقل كرده است.[۳۲] ذهبى و خزرجى و ابن ‏حجر[۳۳]: او را توثيق كرده‏ اند.

سعيد بن ابى ‏حُدّان (ذى‏ حدّان) كوفى

سعيد بن ابى ‏حُدّان ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به حديث غدير در رحبه كوفه را نقل كرده است. ابن ‏حجر[۳۴]: ابن‏حبان او را توثيق كرده است.

سعيد بن مسيب قرشى مخزومى، داماد ابوهريره (م ۹۴ ق)

ابن ‏عقده در كتاب «الموالاة» و ابومحمد عاصمى در «زين الفتى» و گنجى شافعى در «كفاية الطالب» حديث غدير را از سعيد بن مسيب و او از سعد بن ابى‏ وقاص نقل كرده ‏اند.[۳۵]

ذهبى و ابن‏ مدنى و ابونعيم[۳۶]: احمد بن حنبل و ديگران او را توثيق كرده ‏اند.

سعيد بن وهب همدانى كوفى (م ۷۶ ق)

بسيارى از پيشوايان ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين ‏عليه السلام به حديث غدير در رحبه كوفه را از سعيد بن وهب نقل كرده است. ابن ‏معين[۳۷]: او را توثيق كرده است.

سلمة بن كهيل حضرمى كوفى، ابويحيى (م ۱۲۱ ق)

دولابى در «الكنى و الاسماء» و ترمذى در صحيح خود و حاكم در «المستدرک» و ابن عبدالبرّ در «الاستيعاب» و ابن ‏كثير در «البداية و النهاية» حديث غدير را از سلمة بن كهيل نقل كرده‏ اند.[۳۸]

احمد و عجلى[۳۹]: او را توثيق نموده ‏اند.

سليم بن قيس هلالى، ابوصادق (م ۹۰ ق)

سليم بن قيس در مواضع متعدد از كتابش حديث غدير را روايت نموده است. سليم از جمله كسانى است كه به او و كتابش -  كه هم اكنون هم موجود و در دسترس است -  در نزد شيعى و سنى استدلال مى‏ شود.

سليمان بن مهران اعمش، ابومحمد (م ۱۴۷ يا ۱۴۸ ق)

نسايى در «الخصائص» و خوارزمى در «المناقب» و احمد بن حنبل در مسند خود ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به حديث غدير در رحبه كوفه و نيز نزول آيه تبليغ در غدير را از سليمان بن مهران نقل كرده است.[۴۰] ذهبى و ديگران[۴۱]: او را توثيق كرده و اينكه از شدت راستى و درستى او را مصحف مى ‏نامند.

سهم بن حصين اسدى

ابن ‏عقده در كتاب «الموالاة» حديث غدير را از سهم بن حصين اسدى نقل كرده است.

شريط بن انس بن مالک اشجعى

ابن‏ عساكر در «تاريخ مدينة دمشق» حديث غدير را از وى نقل كرده است.[۴۲]

شهر بن جوشب

شهر بن جوشب نزول آيه اكمال در غدير و نيز حديث تهنيت در غدير و حديث روزه غدير را نقل كرده است.

ضحاک بن مزاحم هلالى، ابوالقاسم (م ۱۰۵ ق)

حموينى در «فرائد السمطين» حديث غدير را از ضحاک بن مزاحم و او از ابن‏ عباس روايت كرده است.[۴۳] احمد و ابن ‏معين و ابوزرعه: او را توثيق كرده ‏اند.

طاووس بن كيسان يمانى جندى (م ۱۰۶ ق)

ابونعيم در «حلية الاولياء» و احمد بن حنبل در «الفضائل» و صنعانى در «المصنّف» حديث غدير را از طاووس بن كيسان نقل كرده است.[۴۴] ابونعيم[۴۵]: او را توثيق كرده است.

طلحة بن مصرف ايامى (يمامى) كوفى (م ۱۱۲ ق، يا بعد آن)

طلحة بن مصرف ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به حديث غدير در رحبه كوفه را نقل كرده است. ابن‏ حجر: وى را توثيق كرده است.

عامر بن سعد بن ابى ‏وقاص مدنى (م ۱۰۴ ق)

عامر بن سعد از راويان حديث غدير است. ابن‏ حجر[۴۶]: وى را توثيق كرده و از طبقه سوم تابعين معرفى كرده است.

عايشه بنت سعد (م ۱۱۷ ق)

نسايى در «الخصائص» و حموينى در «فرائد السمطين» و ابن ‏كثير در «البداية و النهاية« حديث غدير را از عايشه بنت سعد نقل كرده‏اند.××× 1 الخصائص )نسايى( : ص 3. البداية و النهاية )ابن‏كثير( : ج 5 ص 212. ××× ابن‏ حجر××× 2 التقريب )ابن‏حجر( : ص 473. ×××: وى را توثيق كرده است.


44. عبدالحميد بن منذر بن جارود عبدى

عبدالحميد بن منذر ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين‏عليه السلام به حديث غدير در رحبه كوفه را از ابى‏الطفيل نقل كرده است. نسائى و ابن‏حجر××× 3 التقريب )ابن‏حجر( : ص 224. ×××: او را توثيق كرده‏اند.


45. عبدخير بن يزيد همدانى كوفى مخضرمى، ابوعماره

عبدخير بن يزيد ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين‏عليه السلام به حديث غدير در رحبه كوفه را نقل كرده است. ابن‏معين و عجلى و ابن‏حجر××× 4 خلاصة تهذيب الكمال : ص 269. التقريب )ابن‏حجر( : ص 225. ×××: او را توثيق كرده و از بزرگان تابعين به شمار آورده‏اند.


46. عبدالرحمن بن ابى‏ليلى )م 82 يا 83 يا 84 ق(

خوارزمى در »المناقب« ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين‏عليه السلام به حديث غدير در رحبه كوفه را از عبدالرحمن بن ابى‏ليلى نقل كرده است. همچنين ابونعيم در »حلية الاولياء« حديث غدير را از او نقل كرده است.××× 5 المناقب )خوارزمى( : ص 35. حلية الاولياء: ج 4 ص 356. ××× در كتب شيعه نيز سليم در »كتاب سليم بن قيس الهلالى« حديث غدير را از او نقل كرده است. ذهبى و ابن‏حجر××× 6 ميزان الاعتدال: ج 2 ص 115. تذكرة الحفاظ. التقريب )ابن‏حجر( . ×××: وى را توثيق كرده و و از تابعين بزرگ مى‏دانند.


47. عبدالرحمن بن سابط )عبدالرحمن بن عبداللَّه بن سابط( جمحى مكى )م 118 ق(

نسايى در »الخصائص« و ابن‏ماجه در سنن و ابن‏كثير در »البداية و النهاية« حديث غدير را از عبدالرحمن بن سابط نقل كرده‏اند.××× 1 الخصائص )نسايى( : ص 4. سنن ابن‏ماجه: ج 1 ص 30. البداية و النهاية: ج 7 ص 340. ××× ابن‏حجر××× 2 التقريب )ابن‏حجر( . ×××: او را توثيق كرده و او را از طبقه متوسط تابعين به شمار آورده است.


48. عبداللَّه بن اسعد بن زراره

سجستانى در كتاب »الولاية« و خطيب بغدادى در »موضح اوهام الجمع و التفريق« حديث غدير را از عبداللَّه بن اسعد روايت كرده‏اند.××× 3 اليقين فى امرة المؤمنين: ص 27. موضح اوهام الجمع و التفريق: ج 1 ص 185 ح 110. ××× در كتب شيعه نيز سيد بن طاووس در »اليقين« حديث غدير را از وى نقل كرده است.××× 4 اليقين فى امرة المؤمنين: ص 27. ×××


49. عبداللَّه بن زياد اسدى كوفى، ابومريم

عبداللَّه بن زياد از راويان حديث غدير است. ابن‏حبان و خزرجى و ابن‏حجر××× 5 الخلاصة )خزرجى( : ص 168. التقريب )ابن‏حجر( : ص 130. ×××: او را توثيق كرده‏اند.


50 . عبداللَّه بن شريك عامرى كوفى

از جمله راويان حديث غدير عبداللَّه بن شريك عامرى كوفى است. احمد و ابن‏معين و ابن‏حجر و ذهبى و ديگران××× 6 التقريب )ابن‏حجر( : ص 202. ميزان الاعتدال )ذهبى( : ج 2 ص 46. ×××: او را توثيق كرده‏اند.


51 . عبداللَّه بن محمد بن عقيل هاشمى مدنى، ابومحمد )م بعد از 140 ق(

حموينى در »فرائد السمطين« و ابن‏كثير در »البداية و النهاية« حديث غدير را از عبداللَّه بن محمد نقل كرده‏اند. همچنين وى ماجراى احتجاج مرد عراقى با جابر در مورد حديث را نقل كرده است.××× 7 البداية و النهاية: ج 5 ص 213 209. كفاية الطالب: ص 16. فرائد السمطين: سمط 1 باب 9. ××× ابن‏حجر و ترمذى و احمد و اسحاق و حميدى××× 8 الخلاصة )خزرجى( . التقريب. ×××: او را توثيق كرده‏اند.

52 . عبداللَّه بن يعلى بن مره

ابن‏حجر در »الاصابة« ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين‏عليه السلام به حديث غدير در رحبه كوفه را از عبداللَّه بن يعلى نقل كرده است.××× 1 الاصابة: ج 2 ص 257. ×××


53 . عدى بن ثابت انصارى كوفى خطمى )م 116 ق(

احمد بن حنبل در مسند و ابن‏ماجه در سنن خود و خوارزمى در »المناقب« و گنجى در »كفاية الطالب« و در »مشكاة المصابيح« و ميبدى در »شرح ديوان اميرالمؤمنين‏عليه السلام« و حموينى در »فرائد السمطين« و ابن‏كثير در »البداية و النهاية« و عاصمى در »زين الفتى« ، همگى حديث غدير را از عدى بن ثابت نقل كرده‏اند.××× 2 مسند احمد: ج 4 ص 281. سنن ابن‏ماجه: ج 1 ص 29 28. المناقب )خوارزمى( : ص 94. كفاية الطالب )گنجى( : ص 14. مشكاة المصابيح : ص 557 . البداية و النهاية: ج 5 ص 209 و ج 7 ص 349. ××× احمد و عجلى و نسائى و ذهبى××× 3 ميزان الاعتدال: ج 2 ص 193. ×××: او را توثيق كرده‏اند.


54 . عطية بن جناده عوفى كوفى، ابوالحسن )م 111 ق(

احمد بن حنبل در مسند خود و در »مشكاة المصابيح« و ابن‏جوزى در »تذكرة الخواص« و متقى هندى در »كنز العمال« حديث غدير را از عطية بن جناده نقل كرده‏اند.××× 4 مسند احمد: ج 4 ص 368. مشكاة المصابيح: ص 557 . تذكرة الخواص: ص 18. كنز العمال: ج 6 ص 390. ××× سبط بن جوزى و هيثمى و ابن‏معين و يافعى××× 5 تذكرة الخواص )سبط بن جوزى( : ص 25. محمع الزوائد )هيثمى( : ج 9 ص 109. مرآة الجنان )يافعى( : ج 1 ص 242. ×××: او را توثيق كرده‏اند.


55 . على بن زيد بن جدعان بصرى )م 129 يا 131 ق(

افراد و كتبى كه ذيلاً آورده مى‏شود حديث غدير و داستان تهنيت در غدير را از على بن زيد و او از براء بن عازب و انس روايت كرده‏اند؛ بعضى به سند خود تا او و بعضى به نقل از كتب مصدر:

مسند احمد بن حنبل، سنن ابن‏ماجه، نسائى در »الخصائص« ، خطيب در »تاريخ بغداد« ، طبرى در تفسير، »تهذيب الكمال فى اسماء الرجال« ، ثعلبى در »الكشف و البيان« ، ابن‏عبدالبر در »الاستيعاب« ، محب‏الدين طبرى در »الرياض النضرة« ، خوارزمى در »المناقب« ، ابن‏صبّاغ مالكى در »الفصول المهمة« ، محب‏الدين طبرى در »ذخائر العقبى« ، حافظ گنجى شافعى در »كفاية الطالب« ، فخر رازى در تفسير، نيشابورى در تفسير، جمال‏الدين زرندى در »نظم درر السمطين« ، »الجامع الصغير« ، »مشكات المصابيح« ، ميبدى در »شرح ديوان اميرالمؤمنين‏عليه السلام« ، »فرائد السمطين« ، »كنز العمال« ، »سنن ابن‏ابى‏شيبه« ، ابن‏كثير در »البداية و النهاية« ، حافظ ابومحمد عاصمى در »زين الفتى« ، »نزل الابرار« ، مقريزى در »الخطط« ، »مناقب الثلاثة« ، »روح المعانى« ، تفسير »المنار« ، جزرى در »اسنى المطالب« .××× 1 مسند احمد بن حنبل: ج 4 ص 281. سنن ابن‏ماجه: ج 2 ص 29 28. الخصائص )نسائى( : ص 16. تاريخ بغداد: ج 7 ص 377 و ج 14 ص 236. تفسير طبرى: ج 3 ص 427. الاستيعاب )ابن‏عبدالبر( : ج 2 ص 473. الرياض النضرة )محب‏الدين طبرى( : ج 2 ص 169. المناقب )خوارزمى( : ص 94. الفصول المهمة )ابن‏صباغ مالكى( : ص 25. ذخائر العقبى )محب‏الدين طبرى( : ص 67 . كفاية الطالب )گنجى شافعى( : ص 14. تفسير فخر رازى: ج 3 ص 636 . تفسير نيشابورى: ج 6 ص 194. الجامع الصغير: ج 1 ص 555 . مشكات المصابيح: ص 557 . كنز العمال: ج 6 ص 397 152. البداية و النهايه )ابن‏كثير( : ج 5 ص 209 و ج 7 ص 349. نزل الابرار: ص 21 19. الخطط )مقريزى( : ج 2 ص 222. روح المعانى: ج 2 ص 350. المنار: ج 6 ص 464. اسنى المطالب: ص 3. ××× ابن‏ابى‏شيبه و ترمذى و ذهبى: او را توثيق كرده و ستوده‏اند.


56 . عمارة بن جوين عبدى، ابوهارون )م 134 ق(

افراد و كتبى كه ذيلاً آورده مى‏شود حديث غدير و نزول آيه اكمال در غدير و نيز ماجراى تهنيت در غدير را از عمارة بن جوين روايت كرده‏اند:


ابن‏ماجه در سنن خود، نطنزى در »الخصائص العلوية« ، نيشابورى در تفسير خود، حموينى در »فرائد السمطين« ، خوارزمى در »المناقب« ، ابن‏صباغ مالكى در »الفصول المهمة« ، و هيثمى در »مجمع الزوائد« ، طبرانى در »المعجم الاوسط« ، ابن‏كثير در تفسيرش و نيز در »البداية و النهاية« ، سيوطى در »جمع الجوامع« و »تاريخ الخلفاء« و »الدرّ المنثور« ، بدخشانى در »نزل الابرار« ، آلوسى در »روح المعانى« ، »تفسير المنار« ، جزرى در »اسنى المطالب« .××× 1 تفسير نيشابورى: ج 6 ص 194. المناقب )خوارزمى( : ص 80 . الفصول المهمة )ابن‏صباغ مالكى( : ص 27. مجمع الزوائد )هيثمى( : ج 9 ص 108. تفسير ابن‏كثير: ج 2 ص 14. البداية و النهاية: ج 7 ص 350 349. تاريخ الخلفاء )سيوطى( : ص 114. الدرّ المنثور: ج 2 ص 298 259. كنز العمال: ج 6 ص 390. نزل الابرار: ص 20. روح المعانى )آلوسى( : ج 2 ص 349. تفسير المنار: ج 6 ص 463. اسنى المطالب )جزرى( : ص 3. ×××


57 . عمر بن عبدالعزيز، خليفه اموى )م 101 ق(

عمر بن عبدالعزيز در ماجرايى به حديث غدير استدلال كرده است.


58 . عمر بن عبدالغفار

عمر بن عبدالغفار ماجراى سوگند دادن جوانى بر ابى‏هريره در مورد حديث غدير را نقل كرده است.


59 . عمر بن على‏عليه السلام

ابن‏كثير در »البداية و النهاية« و متقى هندى در »كنز العمال« و حاكم در »المستدرك« و طبرانى در »المعجم الكبير« و ضياء مقدسى و محاملى در »الامالى« حديث غدير را از عمر بن على‏عليه السلام نقل كرده‏اند.××× 2 مسند احمد: ج 1 ص 152. البداية و النهاية )ابن‏كثير( : ج 2 ص 348. مجمع الزوائد )هيثمى( : ج 9 ص 107. تاريخ الخلفاء )سيوطى( : ص 114. تهذيب التهذيب )ابن‏حجر( : ج 7 ص 337. نزل الابرار )بدخشانى( : ص 20. مشكل الآثار )طحاوى( : ج 2 ص 307. البداية و النهاية )ابن‏كثير( : ج 5 ص 211. كنز العمال )متقى هندى( : ج 6 ص 406 399 397 154. ميزان الاعتدال )ذهبى( : ج 2 ص 303. حلية الاولياء: ج 9 ص 64 . ××× ابن‏حجر××× 3 التقريب: ص 281. ×××: او را توثيق كرده است.


60 . عمرو بن جعدة بن هبيره

ابن‏عقده حديث غدير را همراه با حديث ثقلين از عمرو بن جعده روايت كرده است. همچنين سمهودى شافعى در »جواهر العقدين« به نقل كتاب »ينابيع المودة« ، و نيز شيخ احمد بن فضل بن محمد باكثير مكى شافعى در »وسيلة المآل« حديث غدير را از طريق ابن‏عقده از ام‏سلمه روايت كرده‏اند.××× 1 ينابيع المودة: ص 40. ×××


61 . عمرو بن مره كوفى همدانى، ابوعبداللَّه، ذومرة )م 116 ق(

ذهبى در »ميزان الاعتدال« و حموينى در »فرائد السمطين« حديث غدير را از عمرو بن مره نقل كرده‏اند. همچنين او يكى از راويان ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين‏عليه السلام به حديث غدير در رحبه كوفه است، كه بسيارى اين ماجرا از او نقل كرده‏اند.××× 2 مسند احمد: ج 1 ص 152. البداية و النهاية )ابن‏كثير( : ج 2 ص 348. مجمع الزوائد )هيثمى( : ج 9 ص 107. تاريخ الخلفاء )سيوطى( : ص 114. تهذيب التهذيب )ابن‏حجر( : ج 7 ص 337. نزل الابرار )بدخشانى( : ص 20. مشكل الآثار )طحاوى( : ج 2 ص 307. البداية و النهاية )ابن‏كثير( : ج 5 ص 211. كنز العمال )متقى هندى( : ج 6 ص 406 399 397 154. ميزان الاعتدال )ذهبى( : ج 2 ص 303. حلية الاولياء: ج 9 ص 64 . ××× ابن‏حجر و عجلى و ذهبى××× 3 تهذيب التهذيب. تذكره: ج 1 ص 108. ×××: او را توثيق كرده‏اند.


62 . عمرو بن عبداللَّه سبيعى همدانى، ابواسحاق )م 127 ق يا بعد از آن(

عمرو بن عبداللَّه يكى از راويان ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين‏عليه السلام به حديث غدير در رحبه كوفه و داستان تهنيت است، كه بسيارى اين ماجرا را از او نقل كرده‏اند. همچنين احمد بن حنبل در مسند خود و عاصمى در »زين الفتى« و حموينى در »فرائد السمطين« و محب‏الدين طبرى در »الرياض النضرة« و ذهبى در »تلخيص« و »ميزان الاعتدال« و ابن‏صباغ مالكى در »الفصول المهمة« ، همگى حديث غدير را از عمرو بن عبداللَّه نقل كرده‏اند.××× 4 مسند احمد: ج 1 ص 118 و ج 4 ص 372 368. فرائد السمطين: باب 58 . الرياض النضرة )محب‏الدين طبرى( : ج 2 ص 169. تلخيص )ذهبى( : ج 3 ص 433. ميزان الاعتدال: ج 3 ص 224. الفصول المهمة: ص 24. ××× ذهبى و ابن‏حجر××× 5 تذكره )ذهبى( : ج 1 ص 101. ×××: او را توثيق كرده و ستوده‏اند.

63 . عمرو بن ميمون )ميمونه( اودى، ابوعبداللَّه )م 74 ق يا بعد از آن(

عمرو بن ميمون از راويان حديث غدير و نيز ماجراى احتجاج ابن‏عباس به حديث غدير است. نسائى در »الخصائص« ماجرايى مفصل از ابن‏عباس نقل كرده كه در آن ابن‏عباس حديث غدير را نقل كرده است.


همچنين اين ماجرا را در مدارك زير نقل كرده‏اند:


احمد در مسند خود، حاكم در »المستدرك« ، خوارزمى در »المناقب« ، حافظ بيهقى، محب‏الدين طبرى »الرياض« ، »ذخائر العقبى« ، حموينى در »فرائد السمطين« ، ابن‏كثير شامى در »البداية و النهاية« ، هيثمى در »مجمع الزوائد« ، گنجى در »الكفاية« ، ابن‏عساكر در »الاربعين الطوال« ، ابن‏حجر در »الاصابة« .××× 1 الخصائص )نسائى( : ص 70. مسند احمد: ج 1 ص 331. المستدرك )حاكم( : ج 3 ص 132. المناقب )خوارزمى( : ص 75. رياض )محب‏الدين طبرى( : ج 2 ص 203. البداية و النهاية )ابن‏كثير( : ج 7 ص 337. مجمع الزوائد )هيثمى( : ج 9 ص 108. الكفايه )گنجى( : ص 115. الاصابة )ابن‏حجر( : ج 2 ص 509 . ××× ذهبى و ابن‏حجر××× 2 التذكرة )ذهبى( : ج 1 ص 56 . التقريب )ابن‏حجر( : ص 288. ×××: او را توثيق كرده‏اند.


64 . عميرة )عمرو( بن سعد همدانى كوفى

عميرة بن سعد از راويان ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين‏عليه السلام به حديث غدير در رحبه كوفه است، كه طُرق بسيارى به او منتهى مى‏شود. همچنين متقى هندى در »كنز العمال« و سيوطى در »الدرّ المنثور« حديث غدير را از عميرة بن سعد روايت كرده‏اند.××× 3 كنز العمال )متقى هندى( . الدرّ المنثور: ج 2 ص 403. ××× ابن‏حبّان و ابن‏حجر: او را توثيق كرده است.××× 4 التقريب: ص 291. ×××


65 . عميرة بنت سعد بن مالك مدنى، خواهر سهل و مادر رفاعة بن مبشر

عميرة بنت سعد از راويان ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين‏عليه السلام به حديث غدير در رحبه كوفه است.

66 . عيسى بن طلحة بن عبيداللَّه تميمى مدنى، ابومحمد

عاصمى در »زين الفتى« و ابن‏كثير در »البداية و النهاية« حديث غدير را از عيسى بن طلحة بن عبيداللَّه تميمى نقل كرده است.××× 1 البداية و النهاية: ج 7 ص 349. ××× ابن‏معين و خزرجى: او را توثيق كرده‏اند.××× 2 خلاصة تهذيب الكمال )خزرجى( : ص 257. ×××


67 . فطر بن خليفه مخزومى حناط، ابوبكر، آزاد شده بنى‏مخزوم )م 150 يا 153 ق(

ابن‏عقده در كتاب »الموالاة« و نسايى »الخصائص« حديث غدير و نيز ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين‏عليه السلام به حديث غدير در رحبه كوفه را از فطر بن خليفه نقل كرده‏اند، كه طُرق بسيارى به او منتهى مى‏شود.××× 3 الخصائص )نسايى( : ص 17. ××× احمد و ابن‏معين و عجلى و ابن‏سعد: او را توثيق كرده‏اند.


68 . قبيصة بن ذويب

قبيصة بن ذويب از راويان حديث غدير است. ذهبى و ابن‏حبان××× 4 تذكرة الحفّاظ )ذهبى( : ج 1 ص 52 . خلاصة تهذيب الكمال: ص 268. ×××: او را توثيق كرده‏اند.


69 . قيس ثقفى مدائنى، ابومريم

احمد بن حنبل در مسند خود و نسائى و ابن‏كثير در »البداية و النهاية« حديث غدير را از قيس ثقفى نقل كرده‏اند.××× 5 مسند احمد بن حنبل: ج 1 ص 152. البداية و النهاية )ابن‏كثير( : ج 2 ص 348. ××× نسائى××× 6 خلاصة تهذيب الكمال )خزرجى( : ص 395. ×××: او را توثيق كرده است.


70. محمد بن عمر بن على‏عليه السلام )م حدود 100 يا 130 ق(

طحاوى در »مشكل الآثار« و ابن‏كثير در »البداية و النهاية« و ابونعيم در »حلية الاولياء« حديث غدير را از محمد بن عمر بن على‏عليه السلام نقل كرده‏اند.××× 1 مشكل الآثار )طحاوى( : ج 2 ص 307. البداية و النهاية )ابن‏كثير( : ج 5 ص 211. حلية الاولياء )ابونعيم( : ج 9 ص 64 . ××× ابن‏حبّان و ابن‏حجر: او را توثيق كرده‏اند.


71. مسلم بن صُبيح همدانى كوفى عطار، ابوالضحى

ابن‏جرير در »حديث الولاية« و سيوطى در »تاريخ الخلفاء« حديث غدير را از مسلم بن صبيح نقل كرده‏اند.××× 2 تاريخ الخلفاء )سيوطى( : ص 390. ××× ابن‏معين و ابوزرعه و ابن‏حجر و خزرجى××× 3 خلاصة التهذيب: ص 321. التقريب: ص 422. ×××: او را توثيق كرده‏اند.


72. مسلم ملائى

در »الكنى و الاسماء« و نيز ابن‏حجر در »الاصابة« و ابن‏عقده در كتاب »الموالاة« و قندوزى در »ينابيع المودة« حديث غدير را از مسلم ملائى نقل كرده‏اند.××× 4 الكنى و الاسماء: ج 2 ص 88 . الاصابة: ج 1 ص 372. ينابيع المودة: ص 34. ×××


73. مصعب بن سعد بن ابى‏وقاص زهرى مدنى، ابوزراره )م 103 ق(

مصعب بن سعد از راويان حديث غدير است. ابن‏حجر××× 5 التقريب: ص 334. ×××: مصعب را توثيق كرده است.


74. مطلب بن عبداللَّه قرشى مخزومى مدنى

طبرانى و نيز سيوطى در »احياء العلوم« حديث غدير را از مطلب بن عبداللَّه نقل كرده‏اند. ابوزرعه و دارقطنى: او را توثيق كرده‏اند.


75. مطر وراق

مطر وراق از راويان حديث غدير و نيز نزول آيه اكمال در غدير و ماجراى تهنيت است.

76. معروف بن خربوذ )خربود(

معروف بن خربوذ يا خربود از راويان حديث غدير است. ابن‏حبان: او را توثيق كرده است.


77. منصور بن ربعى

منصور بن ربعى ماجراى نزول آيه »سأل سائل« را نقل كرده است.


78. مهاجر بن مسمار زهرى مدنى

ابن‏جرير و نيز شمس‏الدين ذهبى در »البداية و النهاية« و نسائى در »الخصائص« حديث غدير را از مهاجر بن مسمار زهرى مدنى نقل كرده‏اند.××× 1 البداية و النهاية: ج 5 ص 212. الخصائص )نسائى( : ص 18 3. ××× ابن‏حبان: او را توثيق كرده است.


79. موسى بن اكتل )اكيل( بن عمير نميرى

ابن عقده در »حديث الولايد« و ابن‏حجر در »الاصابة« حديث غدير را از موسى بن اكتل نقل كرده‏اند.××× 2 الاصابة: ج 2 ص 255. ×××


80 . ميمون بصرى، ابوعبداللَّه، آزاد كرده عبدالرحمن بن سمره

احمد بن حنبل در مسند خود و نسائى در »الخصائص« و ذهبى در »ميزان الاعتدال« و ابن‏عبدالبرّ در »الاستيعاب« حديث غدير را از ميمون بصرى نقل كرده‏اند.××× 3 احمد بن حنبل: ج 4 ص 372. الخصائص )نسائى( : ص 16. ميزان الاعتدال: ج 3 ص 224. الاستيعاب )ابن‏عبدالبرّ( : ج 5 ص 209. ××× ابن‏حبّان و ابن‏حجر××× 4 مجمع الزوائد: ج 9 ص 111. القول المسدد )ابن‏حجر( : ص 17. ×××: او را توثيق كرده‏اند.


81 . نذير ضبى كوفى

نذير ضبى ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين‏عليه السلام در روز جمل به حديث غدير را نقل كرده است.

82 . هانى بن هانى همدانى كوفى

هانى بن هانى از راويان ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين‏عليه السلام به حديث غدير در رحبه كوفه است. ابن‏حجر و نسائى××× 1 التقريب )ابن‏حجر( . ×××: او را توثيق كرده است.


83 . يحيى بن سليم فزارى واسطى، ابوبلج

نسائى در »الخصائص« و احمد بن حنبل در مسند خود و هيثمى در »مجمع الزوائد« حديث غدير را از يحيى بن سليم نقل كرده‏اند.××× 2 الخصائص )نسائى( : ص 7. مسند احمد: ج 1 ص 331. مجمع الزوائد: ج 9 ص 108. ××× ابن‏معين و نسائى و دارقطنى و هيثمى××× 3 خلاصة تهذيب الكمال )خزرجى( : ص 383. مجمع الزوائد )هيثمى( : ج 9 ص 109. ×××: او را توثيق كرده‏اند.


84 . يحيى بن جعدة بن هبيره مخزومى

وى از جمله راويان حديث غدير است. ابن‏حجر××× 4 التقريب: ص 389. ×××: او را توثيق كرده است.


85 . يزيد بن ابى‏زياد كوفى )م 136 ق(

يزيد بن ابى‏زياد از راويان ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين‏عليه السلام به حديث غدير در رحبه كوفه است.


86 . يزيد بن حيّان تيمى كوفى عاصمى

مسلم در صحيح خود و سيوطى در »تاريخ الخلفاء« و عاصمى در »زين الفتى« حديث غدير را از يزيد بن حيّان نقل كرده‏اند.××× 5 صحيح مسلم: ج 2 ص 325. تاريخ الخلفاء: ص 102. ××× عاصمى و نسائى و خزرجى و ابن‏حجر××× 6 زين الفتى )عاصمى( . خلاصة تهذيب الكمال )خزرجى( : ص 370. التقريب )ابن‏حجر( . ×××: او را توثيق كرده‏اند.


87 . يزيد بن عبدالرحمن بن اودى كوفى، ابوداود

يزيد بن عبدالرحمن ماجراى احتجاج جوانى بر ابوهريره با حديث غدير را نقل كرده است. همچنين ابويعلى و ابن‏جرير و نيز ابن‏كثير در »البداية و النهاية« حديث غدير را از او نقل كرده‏اند.××× 1 البداية و النهاية: ج 5 ص 214. ××× خزرجى و ابن‏حبّان××× 2 خلاصة تهذيب الكمال )خزرجى( : ص 372. ×××: يزيد بن عبدالرحمن را توثيق كرده‏اند.


88 . يسار ثقفى، ابونجيح )م 109 ق(

احمد بن حنبل در مسند خود و نيز در كتاب »العمدة« حديث غدير را از يسار ثقفى نقل كرده است.××× 3 العمدة: ص 48. ××× خزرجى و ابن‏معين: او را توثيق كرده‏اند.××× 4 خلاصة تهذيب الكمال )خزرجى( : ص 384. ×××

  1. التقريب (ابن ‏حجر): ص ۴۱۹.
  2. العمدة: ص ۵۳ .
  3. خلاصه خزرجى: ص ۳۸۰. التقريب (ابن ‏حجر): ص ۴۲۲.
  4. شرح نهج ‏البلاغة (ابن ‏ابى ‏الحديد): ج ۱ ص ۳۶۲.
  5. تذكره (ذهبى) ۷۸/۱.
  6. اسد الغابة: ج ۱ ص ۳۰۸.
  7. اسد الغابة: ج ۳ ص ۳۰۷ و ج ۵ ص ۲۰۵.
  8. التقريب: ص ۴۳۵.
  9. البداية و النهاية: ج ۵ ص ۲۱۳.
  10. الخصائص: ص ۱۵. المستدرک (حاكم): ج ۳ ص ۱۰۹. البداية و النهاية: ج ۵ ص ۲۰۸. مسند احمد بن حنبل: ج ۱ ص ۱۱۸.
  11. تذكرة الحفاظ: ج ۱ ص ۱۰۳. تهذيب التهذيب: ج ۱ ص ۱۷۸.
  12. كفاية الطالب: ص ۱۵۱.
  13. كتاب سليم بن قيس الهلالى: ص ۱۱۱.
  14. الاعتقاد (بيهقى): ص ۱۸۲. منتخب تاريخ دمشق: ج ۴ ص ۱۶۱.
  15. مجمع الزوائد (هيثمى): ج ۹ ص ۱۰۸. تاريخ الخلفاء (سيوطى): ص ۱۱۴. نزل الابرار: ص ۲۰.
  16. حلية الاولياء: ج ۴ ص ۳۵۶،۲۳.
  17. تذكرة الحفاظ (ذهبى): ج ۱ ص ۱۰۴.
  18. مجمع الزوائد (هيثمى): ج ۹ ص ۱۰۷. تاريخ الخلفاء (سيوطى): ص ۶۵ .
  19. تذكرة الحفاظ: ج ۱ ص ۱۳۶.
  20. المستدرک: ج ۳ ص ۱۱۶.
  21. التهذيب: ج ۳ ص ۱۷۹.
  22. العمدة: ص ۴۸.
  23. التقريب: ص ۱۲۳.
  24. التقريب. تهذيب التهذيب: ج ۳ ص ۲۹۹.
  25. ميزان الاعتدال. تهذيب التهذيب: ج ۳ ص ۳۰۳.
  26. تذكرة الحفاظ: ج ۱ ص ۴۰. تهذيب التهذيب: ج ۳ ص ۳۳۲. التقريب. حلية الاولياء: ج ۴ ص ۱۸۱ - ۱۹۱.
  27. مجمع الزوائد. التقريب.
  28. الامالى (صدوق): ص ۱۰۷ ح ۳. معانى الاخبار: ص ۶۶ ح ۳. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۲۳ ح ۹۸.
  29. التقريب: ص ۱۳۶.
  30. تاريخ بخارى: ج ۱ ص ۳۷۵ قسم اول. البداية و النهاية (ابن‏ كثير): ج ۵ ص ۲۱۳.
  31. تذكرة الحفاظ: ج ۱ ص ۷۷. التقريب.
  32. تاريخ ابن ‏كثير: ج ۷ ص ۳۴۸.
  33. تذكرة الحفاظ: ج ۱ ص ۶۵ . خلاصة تهذيب الكمال (خزرجى): ص ۱۱۶. التقريب: ص ۱۳۳. تهذيب التهذيب: ج ۴ ص ۱۳.
  34. تهذيب التهذيب.
  35. كفاية الطالب: ص ۱۶.
  36. تذكرة الحفاظ: ج ۱ ص ۴۷. حلية الاولياء: ج ۲ ص ۱۶۱.
  37. خلاصة تهذيب الكمال: ص ۱۲۲.
  38. الكنى و الاسماء (دولابى): ج ۲ ص ۸۸ . صحيح ترمذى: ج ۲ ص ۲۹۸. المستدرک (حاكم): ج ۳ ص ۱۰۹. الاستيعاب: ج ۷ ص ۳۴۸. البداية و النهاية: ج ۷ ص ۳۴۸.
  39. خلاصة التهذيب: ص ۱۳۶. التقريب: ص ۱۵۴.
  40. الخصائص (نسايى): ص ۱۵. المناقب (خوارزمى): ص ۹۳. مسند احمد بن حنبل: ج ۱ ص ۱۱۸.
  41. تذكرة الحفاظ (ذهبى): ج ۱ ص ۱۳۸.
  42. ترجمة الامام على بن ابى ‏طالب ‏عليه السلام من تاريخ مدينة دمشق: ج ۲ ص ۷۲.
  43. فرائد السمطين (حموينى): باب دهم.
  44. حلية الاولياء (ابونعيم) ۲۳/۴. الفضائل (احمد بن حنبل): ص ۸۷ ح ۱۲۹. المصنّف (صنعانى): ج ۱۱ ص ۲۲۵ ح ۲۰۳۸۸.
  45. حلية الاولياء (ابونعيم): ج ۴ ص ۲۰ - ۲۳.
  46. التقريب (ابن ‏حجر): ص ۱۸۵.