۲۳٬۲۳۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۴۳: | خط ۱۴۳: | ||
=== عايشه بنت سعد (م ۱۱۷ ق) === | === عايشه بنت سعد (م ۱۱۷ ق) === | ||
نسايى در «الخصائص» و حموينى در «فرائد السمطين» و ابن كثير در «البداية و | نسايى در «الخصائص» و حموينى در «فرائد السمطين» و ابن كثير در «البداية و النهاية» حديث غدير را از عايشه بنت سعد نقل كرده اند.<ref>الخصائص (نسايى): ص ۳. البداية و النهاية (ابن كثير): ج ۵ ص ۲۱۲.</ref> ابن حجر<ref>التقريب (ابن حجر): ص ۴۷۳.</ref>: وى را توثيق كرده است. | ||
=== عبدالحميد بن منذر بن جارود عبدى === | |||
عبدالحميد بن منذر ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين عليه السلام به حديث غدير در رحبه كوفه را از ابى الطفيل نقل كرده است. نسائى و ابن حجر<ref>التقريب (ابن حجر): ص ۲۲۴.</ref>: او را توثيق كرده اند. | |||
=== عبدخير بن يزيد همدانى كوفى مخضرمى، ابوعماره === | |||
عبدخير بن يزيد ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين عليه السلام به حديث غدير در رحبه كوفه را نقل كرده است. ابن معين و عجلى و ابن حجر<ref>خلاصة تهذيب الكمال : ص ۲۶۹. التقريب (ابن حجر): ص ۲۲۵.</ref>: او را توثيق كرده و از بزرگان تابعين به شمار آورده اند. | |||
عبدخير بن يزيد ماجراى احتجاج | |||
=== عبدالرحمن بن ابى ليلى (م ۸۲ يا ۸۳ يا ۸۴ ق) === | |||
خوارزمى در »المناقب« ماجراى احتجاج اميرالمؤمنينعليه السلام به حديث غدير در رحبه كوفه را از عبدالرحمن بن ابىليلى نقل كرده است. همچنين ابونعيم در »حلية الاولياء« حديث غدير را از او نقل كرده است.××× 5 المناقب )خوارزمى( : ص 35. حلية الاولياء: ج 4 ص 356. ××× در كتب شيعه نيز سليم در »كتاب سليم بن قيس الهلالى« حديث غدير را از او نقل كرده است. ذهبى و ابنحجر××× 6 ميزان الاعتدال: ج 2 ص 115. تذكرة الحفاظ. التقريب )ابنحجر( . ×××: وى را توثيق كرده و و از تابعين بزرگ مىدانند. | خوارزمى در »المناقب« ماجراى احتجاج اميرالمؤمنينعليه السلام به حديث غدير در رحبه كوفه را از عبدالرحمن بن ابىليلى نقل كرده است. همچنين ابونعيم در »حلية الاولياء« حديث غدير را از او نقل كرده است.××× 5 المناقب )خوارزمى( : ص 35. حلية الاولياء: ج 4 ص 356. ××× در كتب شيعه نيز سليم در »كتاب سليم بن قيس الهلالى« حديث غدير را از او نقل كرده است. ذهبى و ابنحجر××× 6 ميزان الاعتدال: ج 2 ص 115. تذكرة الحفاظ. التقريب )ابنحجر( . ×××: وى را توثيق كرده و و از تابعين بزرگ مىدانند. | ||