آیات قرآن از مکه تا غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی غدیر
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۱۴: خط ۱۱۴:


== پانویس ==
== پانویس ==
<references />
{{پانویس}}
[[رده:قرآن و غدیر]]
[[رده:آیات قرآن از مکه تا غدیر]]
[[رده:تاریخ غدیر]]
[[رده:تاریخ غدیر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۰۲

روز شانزدهم ذى ‏الحجة همچنان قافله در مسير خود به سمت غدير در حركت بود و وحى الهى پى در پى غدير را پشتيبانى مى‏ كرد تا در منزلى توقف كردند.

در آنجا جبرئيل بار ديگر نازل شد و اولين نشانه‏ هاى حفظ الهى را طى آيه ۹۲ - ۹۵ سوره حجر براى پيامبر صلى الله عليه و آله آورد:

«فَوَ رَبِّكَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ . عَمَّا كانُوا يَعْمَلُونَ . فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ . إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ»:

«قسم به پروردگارت از همه آنان درباره آنچه انجام مى ‏دهند سؤال خواهيم كرد. پس آنچه به تو امر شده ابلاغ كن و از مشركين اعراض نما. ما تو را از شر مسخره كنندگان حفظ مى‏ كنيم».

با نازل شدن اين آيات پيامبر صلى الله عليه و آله دستور حركت داد و سرعت كاروان را بيشتر نمود تا هر چه زودتر خود را براى اعلان ولايت به غدير برساند.[۱]

روز هفدهم ذى ‏الحجة اميرالمؤمنين‏ عليه السلام سه بار اين دعا را تكرار كرد:

اللّهمَّ ثَبِّتْ مَوَدَّتى فى قُلُوبِ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ الى يَوْمِ الْقِيامَةِ: خدايا، مودت و محبت مرا تا روز قيامت در قلوب مردان و زنان مؤمن ثابت و پايدار فرما. و پيامبر صلى الله عليه و آله آمين گفت.[۲]

پس از دعاى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و آمين پيامبر صلى الله عليه و آله در حضور مردم، آيه ۹۶ و ۹۷ سوره مريم در همين راستا نازل شد:

«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا. فَإِنَّما يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا»:

«كسانى كه ايمان آورده عمل صالح انجام مى ‏دهند به زودى خداوند براى آنان مودّت قرار مى ‏دهد. ما آن را بر زبان تو آسان نموديم تا متقين را بشارت دهى و قومى را كه در خصومت شديد هستند بترسانى».

نزول اين آيات به معناى استجابت دعاى پيامبر و اميرالمؤمنين‏ عليهما السلام بود، كه مردم از سرعت اجابت اين دعا تعجب كردند.

از ميان آن جمعيت عظيم كه ناظر ماجرا بودند، ابوبكر و عمر به كنايه گفتند[۳]: به خدا قسم! يک پيمانه خرما در مَشكى پوسيده نزد ما محبوب ‏تر است از آنچه محمد از پروردگارش خواسته است.

چه مى‏ شد اگر از پروردگارش درخواست ملائكه ‏اى مى ‏كرد كه او را در برابر دشمنانش كمک كنند، يا گنجى كه فقر او را جبران كند! به خدا قسم على را به هر كارى دعوت مى‏ كند او هم مى‏ پذيرد!!

اين حركت تخريب كننده بر قلب مبارک پيامبر صلى الله عليه و آله سنگينى كرد.

اينجا بود كه آيه ۱۲ تا ۲۴ سوره هود نازل شد: «فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى إِلَيْكَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَنْ يَقُولُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَكٌ، إِنَّما أَنْتَ نَذِيرٌ وَ اللَّه عَلى كُلِّ شَىْ‏ءٍ وَكِيلٌ»:

«شايد تو ترک كنى بعضى از آنچه به تو وحى شده و سينه ‏ات را به خاطر آن به تنگ اندازى، از اين جهت كه بگويند: اى كاش گنجى بر او نازل شود يا ملائكه ‏اى همراه او بيايد! تو فقط ترساننده مردم هستى، و خداوند عهده‏ دار همه چيز است».

«أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ، قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَياتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّه إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ»:

«يا مى‏ گويند (ولايت على ‏عليه السلام را به) دروغ به خدا نسبت مى‏ دهد!

بگو: ده سوره مانند آن را -  اگر چه افترا بسته شده باشد -  بياوريد و هر كس را غير از خدا مى ‏خواهيد بخوانيد اگر راست مى گوييد».

«فَإِلَّمْ يَسْتَجِيبُوا لَكُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّما أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّه وَ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»:

«اگر اين پيشنهاد را -  درباره ولايت على -  از شما نپذيرفتند بدانيد كه به علم خدا نازل شده و خدايى جز او نيست، پس آيا شما -  ولايت را براى على -  تسليم مى‏ شويد و مى ‏پذيريد؟».

«مَنْ كانَ يُرِيدُ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زِينَتَها نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمالَهُمْ فِيها وَ هُمْ فِيها لا يُبْخَسُونَ»:

«هر كس كه طالب زندگى دنيا و زينت آن است -  يعنى ابوبكر و عمر -  اعمالشان را در دنيا به آنان واگذار مى‏ كنيم، و در دنيا ضرر نمى ‏كنند».

«أُولئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِى الْآخِرَةِ إِلا النَّارُ وَ حَبِطَ ما صَنَعُوا فِيها وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ»:

«آنان كسانى هستند كه در آخرت جز آتش نصيبشان نيست، و آنچه در دنيا انجام داده ‏اند نابود مى‏ شود، و آنچه انجام مى ‏دهند باطل است».

«أَ فَمَنْ كانَ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ، وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى إِماماً وَ رَحْمَةً؛ أُولئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ، وَ مَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ؛ فَلا تَكُ فِى مِرْيَةٍ مِنْهُ، إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ»:

«كسى كه دليلى از پروردگارش همراه اوست -  يعنى پيامبر صلى الله عليه و آله -  و شاهدى از جانب او پشت سرش مى ‏آيد -  يعنى اميرالمؤمنين ‏عليه السلام -  و قبل از او كتاب موسى راهبر و رحمت بود -  يعنى ولايت على ‏عليه السلام در كتاب حضرت موسى‏ عليه السلام بود -  آنان بدان ايمان مى ‏آورند.

هر كس از احزاب كه به او كافر شود آتش وعده ‏گاه اوست، پس درباره -  ولايت على‏ عليه السلام -  بحث و جدل مكن كه آن حقى از پروردگارت است ولى اكثر مردم ايمان نمى ‏آورند».

«وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّه كَذِباً . أُولئِكَ يُعْرَضُونَ عَلى رَبِّهِمْ وَ يَقُولُ الْأَشْهادُ هؤُلاءِ الَّذِينَ كَذَبُوا عَلى رَبِّهِمْ . أَلا لَعْنَةُ اللَّه عَلَى الظَّالِمِينَ»:

«چه كسى ظالم‏تر است از آنكه بر خدا دروغ مى‏ بندد. آنان كسانى هستند كه بر پروردگارشان عرضه مى‏شوند و شاهدان -  يعنى امامان‏ عليهم السلام -  مى‏ گويند اينان كسانى ‏اند كه بر پروردگار خود دروغ بستند. آگاه باشيد كه لعنت خدا بر ظالمين باد».

«الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّه وَ يَبْغُونَها عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ»: «آنان كه بر سر راه خدا مانع ايجاد مى‏ كنند و آن را به كجى وا مى ‏دارند و به آخرت كافر هستند».

«أُولئِكَ لَمْ يَكُونُوا مُعْجِزِينَ فِى الْأَرْضِ وَ ما كانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّه مِنْ أَوْلِياءَ، يُضاعَفُ لَهُمُ الْعَذابُ، ما كانُوا يَسْتَطِيعُونَ السَّمْعَ وَ ما كانُوا يُبْصِرُونَ»:

«آنان در زمين عاجز كننده نيستند و جز خدا سرپرستى ندارند، و عذابشان چند برابر مى‏ شود. اينان قدرت شنيدن نداشتند و نمى ‏ديدند».

«أُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ»: «آنان كسانى هستند كه به ضرر خود عمل كرده ‏اند، و آنچه افترا مى‏ بستند نيز از يادشان رفته است».

«لا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِى الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ»: «چاره ‏اى جز اين نيست كه در آخرت هم زيانكارترين خواهند بود».

«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَخْبَتُوا إِلى رَبِّهِمْ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيها خالِدُونَ»:

«كسانى كه ايمان آورده عمل صالح انجام مى‏ دهند و در برابر پروردگارشان سر تعظيم فرود مى‏ آورند، اينان اهل بهشتند و در آن هميشگى خواهند بود».

«مَثَلُ الْفَرِيقَيْنِ كَالْأَعْمى وَ الْأَصَمِّ وَ الْبَصِيرِ وَ السَّمِيعِ هَلْ يَسْتَوِيانِ مَثَلاً أَ فَلا تَذَكَّرُونَ»:

«مثل اين دو گروه مانند كور و كر در برابر بينا و شنواست. آيا اينها در مثال برابرند؟ آيا متذكر نمى‏ شويد؟!».

اين گونه بود كه يک منزل قبل از غدير، سيل آيات الهى جارى شد.

اكنون شب هيجدهم ماه ذى‏ الحجة رسيده بود و كاروان مسير شبانه خود را به سوى غدير مى‏ پيمود. غدير خم نيز با بركه آبش و چشمه‏ سار و پنج درخت كهنسالش در انتظار كاروان عظيم حجاج بود.

مقصدى كه از مكه تعيين شد و مردم از وعده ‏گاهشان و برنامه ‏اى كه در انتظارشان بود به خوبى خبر داشتند.

اواخر شب هيجدهم كه كاروان به درختان و بركه غدير كاملاً نزديک شده بود آيه ‏اى از قرآن نازل شد كه در عين اختصار همه جوانب غدير را در بر داشت، و تابلوى درخشنده غدير در متن قرآن شد.

اين آيه همه نگرانى‏ ها را بر طرف كرد و خبر قطعى از اراده پروردگار و ضمانت حفظ از هر خطر و توطئه ‏اى را آورد.

در آن لحظات حساس كه پيامبر صلى الله عليه و آله به شدت در انتظار وحى بود، جبرئيل نازل شد و آيه ۶۷ سوره مائده را نازل كرد و عرضه داشت:

يا رسول ‏اللَّه، خداوند به تو سلام مى ‏رساند و مى‏ فرمايد:

«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّه يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ، إِنَّ اللَّه لا يَهْدِى الْقَوْمَ الْكافِرِينَ»:

«اى پيامبر ابلاغ كن آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده و اگر انجام ندهى رسالت خدا را نرسانده‏ اى و خدا تو را از شر مردم حفظ مى‏ كند خداوند قوم كافر را هدايت نمى‏ كند».[۴]

نزول اين آيه همه آن چيزى بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله انتظارش را مى كشيد. نماز صبح دوشنبه هيجدهم ذى ‏الحجة خوانده شد و كاروان به حركت خود به سمت غدير ادامه داد در حالى كه حدود پنج ساعت ديگر از راه باقى مانده بود.

پيامبر صلى الله عليه و آله على ‏عليه السلام را فرا خواند و نزول آيه را به او اين گونه خبر داد: خداوند عز و جل اين آيه را نازل كرده است:

«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ»، يعنى درباره ولايت تو يا على؛ «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»، يعنى اگر آنچه درباره ولايت تو دستور داده شده ‏ام انجام ندهم عمل من باطل مى ‏شود، و هر كس به غير ولايت تو خدا را ملاقات كند اعمالش باطل مى‏ شود.

اين وعده ‏اى است كه خداوند براى من وفا خواهد كرد. من جز فرموده پروردگارم -  تبارک و تعالى -  نمى ‏گويم.

آنچه مى ‏گويم از جانب خداى عز و جل است كه درباره تو نازل كرده است.[۵]

بعد از نزول آيه، بقيه مسير با سرعت بيشترى طى شد و پيامبر صلى الله عليه و آله براى اجراى فرمان الهى عجله نشان داد.

همزمان آيه ۷ سوره مائده كه در مدينه قبل از سفر حج نازل شده بود تكرار شد:

«وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّه عَلَيْكُمْ وَ مِيثاقَهُ الَّذِى واثَقَكُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنا وَ أَطَعْنا»:

«به ياد آوريد نعمت خدا را بر شما و پيمانى را كه با شما محكم نمود آنگاه كه گفتيد: پذيرفتيم و اطاعت مى‏ كنيم»، و اين پيمان اشاره به «سَمِعْنا وَ أَطَعْنا» بود كه مردم قبل از حركت به سوى مكه در مدينه درباره آيه «النَّبِيُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ...» گفتند، و اكنون نتايج آن را در غدير با «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ» مى ‏گرفتند.[۶]

پانویس

  1. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۸.
  2. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۷۴.
  3. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۳۹ - ۵۱. بحار الانوار: ج ۹ ص ۱۰۴ و ج ۳۵ ص ۳۵۸،۳۵۷،۳۵۶،۳۵۵،۳۵۴،۳۵۳ و ج ۳۶ ص ۱۴۷، ج ۳۷ ص ۱۵۱ و ج ۳۹ ص ۲۹۰،۲۸۹ و ج ۴۰ ص ۷۲.
  4. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۷۷،۱۴۳. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۸.
  5. تفسير البرهان: ج ۱ ص ۴۸۸ ح ۲.
  6. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۱۵.