شعر حضرت مهدی علیه السلام در عید غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی غدیر
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:


==شعر حضرت مهدى‏ عليه السلام در عيد غدير <ref>اسرار غدير ص ۳۲۱ ، ۳۲۰.</ref>==
==شعر حضرت مهدى‏ عليه السلام در عيد غدير<ref>اسرار غدير ص ۳۲۱،۳۲۰.</ref>==
سيد باقر رضوى هندى (م ۱۳۲۹ ق) مى‏ گويد:  
سيد باقر رضوى هندى (م ۱۳۲۹ ق) مى‏ گويد:  


در شب عيد غدير امام زمان‏ عليه السلام را در خواب ديدم در حالى كه محزون بود و گريه مى ‏كرد. خدمت حضرت رفتم و سلام كردم و دستشان را بوسيدم، ولى ديدم  
در شب [[عید غدیر]] [[امام زمان‏ علیه السلام]] را در خواب ديدم در حالى كه محزون بود و گريه مى ‏كرد. خدمت حضرت رفتم و سلام كردم و دستشان را بوسيدم، ولى ديدم گويا حضرت متفكر است.


گويا حضرت متفكر است.
عرض كردم: آقاى من، اين روزها ايام خوشحالى و سرور عيد غدير است ولى شما را محزون و گريان مى ‏بينم؟ فرمود: به ياد مادرم زهرا علیها السلام و حزن او افتادم.  
 
عرض كردم: آقاى من، اين روزها ايام خوشحالى و سرور عيد غدير است ولى شما را محزون و گريان مى ‏بينم؟ فرمود: به ياد مادرم زهراعليها السلام و حزن او افتادم.  


سپس حضرت اين شعر را خواندند:
سپس حضرت اين شعر را خواندند:
خط ۱۵: خط ۱۳:
بعد بيت ‏الأحزان بيت سرور!
بعد بيت ‏الأحزان بيت سرور!


سيد باقر مى‏ گويد: از خواب برخاستم و قصيده ‏اى درباره غدير و مصائب حضرت زهراعليها السلام سرودم كه قسمتى از آن چنين است:
سيد باقر مى‏ گويد: از خواب برخاستم و قصيده ‏اى درباره غدير و مصائب [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت زهرا علیها السلام]] سرودم كه قسمتى از آن چنين است:


كلُّ غدر وقول إفك و زور
كلُّ غدر وقول إفك و زور
خط ۷۴: خط ۷۲:


== پانویس ==
== پانویس ==
[[رده:غدیر و هنر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۳۹

شعر حضرت مهدى‏ عليه السلام در عيد غدير[۱]

سيد باقر رضوى هندى (م ۱۳۲۹ ق) مى‏ گويد:

در شب عید غدیر امام زمان‏ علیه السلام را در خواب ديدم در حالى كه محزون بود و گريه مى ‏كرد. خدمت حضرت رفتم و سلام كردم و دستشان را بوسيدم، ولى ديدم گويا حضرت متفكر است.

عرض كردم: آقاى من، اين روزها ايام خوشحالى و سرور عيد غدير است ولى شما را محزون و گريان مى ‏بينم؟ فرمود: به ياد مادرم زهرا علیها السلام و حزن او افتادم.

سپس حضرت اين شعر را خواندند:

لا ترانى اتّخذتُ لا وعُلاها

بعد بيت ‏الأحزان بيت سرور!

سيد باقر مى‏ گويد: از خواب برخاستم و قصيده ‏اى درباره غدير و مصائب حضرت زهرا علیها السلام سرودم كه قسمتى از آن چنين است:

كلُّ غدر وقول إفك و زور

هو فرع عن جحد نص الغدير

...

يوم أوحى الجليل يأمر طه

و هو سارٍ أن مُر بترك المسير

حطِّ رحل السرى على غير ماء

وكِلا، فى الفلا بحرِّ الهجير

ثمَّ بلِّغهم و إلاّ فما بلَّغت

وحياً عن اللطيف الخبير

أقِم المرتضى إماماً على الخلق

ونوراً يجلو دجى الديجور

فرقى آخذاً بكفِّ علىٍّ

منبراً كان من حدوج وكور

و دعا و الملأ حضور جميعاً

غَيَّبَ اللَّه رشدهم من حضور

إنَّ هذا أميركم وولىّ ال

-أمر بعدى و وارثى و وزيرى

هو مولى لكل من كنت مولا

هُ من اللَّه فى جميع الأمور

...

أفصبراً يا صاحب الأمر والخط

-ب جليل يذيب قلب الصبور

و كأنّى به يقول و يبكى

بسلوِّ نزر و دمع غزير:

لا ترانى اتّخذتُ لا وعُلاها

بعد بيت‏الأحزان بيت سرور!

فمتى يابن أحمد تنشر الطا

غوت و الجبت قبل يوم النشور

پانویس

  1. اسرار غدير ص ۳۲۱،۳۲۰.