منطقه قُدید: تفاوت میان نسخهها
جز (Modir صفحهٔ قدید را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به منطقه قدید منتقل کرد) |
جز (Modir صفحهٔ منطقه قدید را به منطقه قُدید منتقل کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۴ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۱۹
بررسی مکانی وجغرافیایی مسیرغدیر از دیر باز مورد تحقیق و بررسی عالمان ودانشمندان بوده وهست وکتاب ها ومقالاتی در همین زمینه تألیف گردیده،که در این مقاله به بعضی از آنها اشاره شده است.حتی مکان هایی که در مسیر غدیر خم قرار داشته وپیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در آن مکان ها توقفی کرده ویااستراحتی نموده اند و بعضاٌ وقایع مهمی در آن مکان ها رخ داده است.
معنای قدید
قُدید :بضم القاف ،مصغر قد است که معنا شده به گلیم کوچک خط دار[1] ومکانی است در نزدیکی کُراع الغَمیم ودر محدوده جحفه وغدیر خم قرار گرفته است .
وقایع اتفاق افتاده در قدید
با بررسی تاریخی وجغرافی مسیر غدیربه منطقه ای برخورد می کنیم به نام قُدید که این مکان در مسیر مکه به سوی جحفه درمیان راه غدیر قرار گرفته ،روز هفدهم ذی الحجة کاروان پیامبرصلی الله علیه وآله به «وادی قُدَید» رسید که تا غدیر کمتر از یک روز دیگر فاصله داشت. آبادی «قُدید» در آغاز وادی، قرار داشت و «غدیر خم» در انتهای همین وادی بود. با ورود به آبادی کاروان توقف کرد و مردم برای استراحت از راهی که شبانه طی شده بود پیاده شدند.
دعاهای مستجاب در قدید
با نزول کاروان در قدید و فرا رسیدن هنگام نماز، صفها آماده شد پیامبرصلی الله علیه وآله پس از نماز صدای خود را بلند کرد به گونهای که همه بشنوند:
«اللّهُمَّ هَبْ لِعَلِیٍّ الْمَوَدَّةَ فِی صُدُورِ الْمُؤْمِنینَ وَ الْهَیْبَةَ وَ الْعَظَمَةَ فی صُدُورِ الْمُنافِقینَ»: «خدایا، به علی محبت در سینه مؤمنین و هیبت و عظمت در سینه منافقین عنایت فرما».
آنگاه علیعلیه السلام را فرا خواند و در حضور مردم فرمود: یا علی، دستان خویش را به سوی آسمان بلند کن و دعا کن تا من آمین بگویم. یا علی، بگو: «اللّهُمَّ اجْعَلْ لی عِنْدَکَ عَهْداً وَ اجْعَلْ لی عِنْدَکَ وُدّاً وَ اجْعَلْ لی فی قُلُوبِ الْمُؤْمِنینَ مَوَدَّةً»: «خدایا، برای من نزد خود عهد وپیمانی قرار ده، و برای من در پیشگاه خود دوستی و مودت قرار ده، و برای من در قلب مؤمنین محبتی قرار ده». امیرالمؤمنینعلیه السلام دعای پیامبرصلی الله علیه وآله را تکرار کرد و آن حضرت آمین گفت.همچنین پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: یا علی، هر دعایی برای خود دوست داری بنما تا آمین بگویم. امیرالمؤمنینعلیه السلام هم سه بار این دعا را تکرار کرد: «اللّهُمَّ ثَبِّتْ مَوَدَّتی فی قُلُوبِ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ اِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ»: «خدایا، مودت و محبت مرا تا روز قیامت در قلوب مردان و زنان مؤمن ثابت و پایدار فرما»، و پیامبرصلی الله علیه وآله آمین گفت.
پس از دعای امیرالمؤمنینعلیه السلام و آمین پیامبرصلی الله علیه وآله در حضور مردم، آیات 96 و 97 سوره مریم نازل شد:
«اِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً. فَاِنَّما یَسَّرْناهُ بِلِسانِکَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقینَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدّاً.»
کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام میدهند به زودی خداوند برای آنان مودّت قرار میدهد. ما آن را بر زبان تو آسان نمودیم تا متقین را بشارت دهی و قومی که در خصومت شدید هستند بترسانی.
نزول این آیات به معنای استجابت دعای پیامبر و امیرالمؤمنینعلیهما السلام بود، که مردم از سرعت استجابت این دعا تعجب کردند.
پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: «یا علی، خداوند آیهای از کتابش درباره تو نازل کرده و برای تو در قلب هر مؤمنی محبت قرار داده است». سپس فرمود: «الْحَمْدُ للَّهِ الَّذی جَعَلَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنینَ تَتُوقُ اِلَیْکَ بِالْمَوَدَّةِ»: «شکر خدایی را که قلوب مؤمنین را با محبت مشتاق تو قرار داد»؛ و آنگاه فرمود: «هیچ مؤمنی را نمیبینی مگر آنکه در قلب او محبت علیعلیه السلام است».
در همین موقعیت پیامبرصلی الله علیه وآله به امیرالمؤمنین فرمود:
«اِنّی سَأَلْتُ رَبّی اَنْ یُوالِیَ بَیْنی وَ بَیْنَکَ فَفَعَلَ، وَ سَألْتُ رَبّی اَنْ یُواخِیَ بَیْنی وَ بَیْنَکَ فَفَعَلَ، وَ سَأَلْتُ رَبّی أَنْ یَجْعَلَکَ وَصِیّی فَفَعَلَ.
من از پروردگارم خواستم که بین من و تو ولایت قرار دهد، و خدا پذیرفت؛ و از او خواستم بین من و تو برادری قرار دهد، و او پذیرفت؛ و از او خواستم تو را جانشین من قرار دهد، و او پذیرفت.[2]
این مراسم دعا و آمین و استجابت فوری الهی با نزول آیه در حضور مردم و تفاصیلی که ذکر شد، یک مقطع استثنایی در زندگانی پیامبرصلی الله علیه وآله به شمار میآمد که همه را مبهوت و متعجب کرد و در آستانه غدیر مقام عظیم علی بن ابیطالبعلیه السلام را در پیشگاه خداوند روشن ساخت.[3]
خنثی شدن توطئه منافقین در قدید
زمان استراحت در «قُدید» به پایان رسید و کاروان آماده حرکت به سوی غدیر شد. منافقین در آن لحظات با نزدیک شدن غدیر به تکاپوی عجیبی افتادند و برای اجرای نقشههای خود وارد عمل شدند. با اینکه پیامبرصلی الله علیه وآله از مکه اعلام عمومی داده بود که همه باید در غدیر برای برنامه مهمی توقف کنند، ولی در «قدید» آن منافقین عدهای را نیز اغفال کردند و با هم نزد حضرت آمدند و اجازه خواستند که از کاروان جدا شوند و از شرکت در مراسم معاف باشند تا زودتر به خانههایشان برسند!!
پیداست که منظور از این حرکت عدم حضورشان در غدیر بود تا بتوانند نتایج بعدی را بگیرند، به خصوص آنکه سخنگوی این گروه ابوبکر بود!!
پیامبرصلی الله علیه وآله با مشاهده حرکت مرموز این گروه فرمود: «چه شده که از پیامبرتان گریزانید به حدی که اگر سمتی از درختی به سوی من باشد شما همان سویش را مبغوضتر میدارید»؟! اینجا بود که اغفال شدگان به گریه درآمدند و از این کار خود شرمنده شدند. ابوبکر که نقشه را بر آب میدید خود را جلو انداخت و گفت: «کسی که از این پس از تو اجازه بگیرد سفیه است»!![4]
با شکست این توطئه، بارها را برای غدیر بستند و آن روز را تا شب به سمت غدیر پیش آمدند، بدون آنکه احدی جرئت جدا شدن از کاروان را داشته باشد. در شب هیجدهم ماه ذی الحجة کاروان مسیر شبانه خود را به سوی غدیر میپیماید.
[1] معجم المعانی
[2] همان،ج35،ص355به بعد.
[3] بحار الانوار؛ج35،ص354وج36،ص147.
[4] مسند احمد ابن حنبل؛ج4،ص16.مسند طیالسی؛ص182.مجمع الزوائد؛ج10،ص408.