صحیفه ملعونه اول: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه غدیر
(مورد طولانی)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
.
صحيفه ملعونه اول، اولين اساسنامه بر عليه غدير، و پايه همه مخالفت‏ هاى عملى با غدير است. اين صحيفه در حجةالوداع و پيش از غدير توسط دشمنان اصلى غدير نوشته شد. لذا جا دارد در اينجا به جوانب مختلف آن پرداخته شود.
 
== آيات در مورد صحيفه ملعونه اول<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۵۲ .</ref> ==
پس از حجةالوداع و پيش از غدير، ابوبكر و عمر و معاذ بن جبل و سالم مولى ابى‏ حذيفه و ابوعبيده جراح صحيفه ‏اى نوشتند كه نگذارند خلافت به اهل ‏بيت‏ عليهم السلام برسد. در آن لحظات عظيم ‏ترين پيمان نامه بر ضد دين الهى در تاريخ بشريت به امضا رسيد كه آينده تلخ و تاريكى را براى انسان ‏ها در نظر گرفته بود.
 
خداوند با نزول ۹ آيه پى در پى جوانب مختلف اين توطئه را مورد نكوهش قرار داد و آن را در متن قرآن ثبت كرد.
 
از آنجا كه اين صحيفه در كعبه امضا شد، و در واقع الحاد و كفرى در بيت الهى بود آيه ۲۵ سوره حج نازل شد و از اين بُعد آن را معرفى كرد: «وَ مَنْ يُرِدْ فيهِ بِاِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ اَليمٍ»: «هر كس با الحاد و كفر وارد خانه خدا شود او را عذاب دردناكى مى‏ چشانيم».<ref>بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۱۶۸. مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى): ص ۹۳.</ref>
 
از سوى ديگر براى نشان دادن شركت شيطان در چنين پيمانى، آيه دهم سوره مجادله نازل شد: «اِنَّمَا النَّجْوى مِنَ الشَّيْطانِ لِيَحْزُنَ الَّذينَ آمَنُوا وَ لَيْسَ بِضارِّهِمْ شَيْئاً اِلاّ بِاِذْنِ اللَّه وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»: «سخن پنهانى و درگوشى از شيطان است تا كسانى را كه ايمان آورده ‏اند محزون نمايد، ولى هيچ ضررى به آنان نمى‏زند مگر با اجازه خدا؛ و مؤمنين بايد بر خدا توكل كنند».
 
پيرو اين آيه براى آنكه معلوم شود خدا و رسولش از اين توطئه اطلاع دارند و در پرونده آنان براى روز قيامت ثبت شده آيه ۷ سوره مجادله نازل شد:
 
«اَلَمْ تَرَ اَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما فِى السَّماواتِ وَ ما فِى الاَرْضِ ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ اِلاّ هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ اِلاّ هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا اَدْنى مِنْ ذلِكَ وَ لا اَكْثَرَ اِلاّ هُوَ مَعَهُمْ اَيْنَما كانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ اِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَىْ‏ءٍ عَليمٌ»:
 
«آيا نمى ‏بينى كه خداوند آنچه در آسمان‏ ها و زمين است مى ‏داند هيچ نجواى سه نفرى نمى ‏شود مگر آنكه خدا چهارمى آنان است و هيچ نجواى پنج نفرى نمى ‏شود مگر آنكه خدا ششمى آنان است و كمتر و بيشتر از اين عدد نجوايى اتفاق نمى‏ افتد مگر آنها هر كجا باشند خدا همراه آنان است سپس روز قيامت آنان را به آنچه انجام داده ‏اند خبر مى ‏دهد. خداوند به هر چيزى عالم است».<ref>بحار الانوار: ج ۱۷ ص ۲۹ و ج ۲۸ ص ۸۵ و ج ۳۷ ص ۸۵ .</ref>
 
در بُعد ديگر خداوند اعلام داشت كه در برابر مكر و حيله آنان دستگاه الهى هم برنامه دارد و بايد عاقبت را ديد و نتايج را بر شمرد. آيه ۵۰  - ۵۲ سوره نمل در اين باره نازل شد:
 
«وَ مَكَرُوا مَكَراً وَ مَكَرْنا مَكْراً وَ هُمْ لايَشْعُرُونَ . فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ مَكْرِهِمْ اَنّا دَمَّرْناهُمْ وَ قَوْمَهُمْ اَجْمَعينَ . فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خاوِيَةً بِما ظَلَمُوا اِنَّ فى ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ»:
 
«آنان حيله ‏اى به كار بستند و ما هم مكرى به كار گرفتيم در حالى كه آنان نمى ‏فهميدند. بنگر كه عاقبت مكر آنان چگونه شد كه ما آنان و قومشان را همگى نابود كرديم. اين است خانه‏ هاى آنان كه به خاطر ظلمشان خالى مانده است. و اين نشانه ‏اى بر كسانى است كه مى‏ دانند»، و اين قسمت از آيه اشاره به آن بود كه خلافت به نسل هيچ كدام از آنان نخواهد رسيد».<ref>مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى): ص ۹۳.</ref>
 
آيه ديگرى كه نازل شد براى آگاهى مؤمنين بود كه از آنان فاصله بگيرند و اسرار خود را در اختيار آنان قرار ندهند، چرا كه دشمنى را علنى كرده و در اين راه هيچ كوتاهى نمى ‏كنند. آيه ۱۱۸ سوره آل عمران براى اعلام اين مطلب چنين نازل شد:
 
«يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لاتَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً وَدُوّا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ اَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفى صُدُورُهُمْ اَكْبَرُ...»:
 
«اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد كسانى را كه از شما نيستند صاحب سِرِّ خود انتخاب نكنيد كه آنان در مقابله با شما از هيچ اقدامى كوتاهى نمى ‏كنند آنان دوست دارند آنچه كه شما را در رنج و سختى قرار دهد دشمنى از دهانشان آشكار شده و آنچه سينه‏ هاى آنان مخفى مى‏ كند بالاتر است...».<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۱۶ و ج ۳۱ ص ۶۳۶ . مناقب ابن شهرآشوب: ج ۳ ص ۱۴.</ref>
 
آنگاه آيه ديگرى درباره پشيمانى آنان در قيامت و عذاب ابدى آنان نازل شد و نابودى دنيا و آخرتشان را اعلام كرد. آيه ۱۶۷ سوره بقره كه مى‏ فرمايد:
 
«وَ قالَ الَّذينَ اتَّبَعُوا لَوْ اَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَتَبَرَّءَ مِنْهُمْ كَما تَبَرَّءُوا مِنّا كَذلِكَ يُريهِمُ اللَّهُ اَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجينَ مِنَ النارِ»:
 
«كسانى كه از آنان پيروى شده بود گفتند اى كاش براى ما بازگشتى بود تا از آنان بيزارى مى‏ جستيم همانگونه كه از ما بيزارى جستند اين گونه است كه خداوند اعمال آنان را به عنوان حسرتى بر آنان مى‏ نماياند و آنان از آتش خارج شدنى نيستند».<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۱۶ و ج ۳۱ ص ۶۳۷ . مناقب ابن شهرآشوب: ج ۳ ص ۲۱۲.</ref>
 
آخرين عكس ‏العمل پيامبر صلى الله عليه و آله اين بود كه آنان را فرا خواند و همه اقداماتشان را به آنان خبر داد و آنان را مورد مؤاخذه قرار داد. آنان در نهايت جسارت و بى‏پروايى هر گونه اقدامى را انكار كردند و قسم ياد كردند كه چنين قصدى نداشته و چنين سخنى نگفته ‏اند!! ولى در ردّ آنان آيه ۷۴ سوره توبه نازل شد و پيامبر صلى الله عليه و آله آيه را بر آنان تلاوت فرمود:
 
«يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ بَعْدَ اِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ‏يَنالُوا...»: «به خدا قسم ياد مى‏ كنند كه چنين سخنى نگفته ‏اند، در حالى كه كلمه كفر را بعد از اسلامشان گفته ‏اند و هدفى را قصد كرده ‏اند كه بدان دست نيافته ‏اند...».<ref>بحار الانوار: ج ۷ ص ۲۰۹ و ج ۲۲ ص ۹۶ ح ۴۹ و ج ۲۸ ص ۱۲۲ و ج ۳۱ ص ۶۳۵،۶۳۳ .</ref>
 
== پانویس ==

نسخهٔ ‏۲۱ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۵۰

صحيفه ملعونه اول، اولين اساسنامه بر عليه غدير، و پايه همه مخالفت‏ هاى عملى با غدير است. اين صحيفه در حجةالوداع و پيش از غدير توسط دشمنان اصلى غدير نوشته شد. لذا جا دارد در اينجا به جوانب مختلف آن پرداخته شود.

آيات در مورد صحيفه ملعونه اول[۱]

پس از حجةالوداع و پيش از غدير، ابوبكر و عمر و معاذ بن جبل و سالم مولى ابى‏ حذيفه و ابوعبيده جراح صحيفه ‏اى نوشتند كه نگذارند خلافت به اهل ‏بيت‏ عليهم السلام برسد. در آن لحظات عظيم ‏ترين پيمان نامه بر ضد دين الهى در تاريخ بشريت به امضا رسيد كه آينده تلخ و تاريكى را براى انسان ‏ها در نظر گرفته بود.

خداوند با نزول ۹ آيه پى در پى جوانب مختلف اين توطئه را مورد نكوهش قرار داد و آن را در متن قرآن ثبت كرد.

از آنجا كه اين صحيفه در كعبه امضا شد، و در واقع الحاد و كفرى در بيت الهى بود آيه ۲۵ سوره حج نازل شد و از اين بُعد آن را معرفى كرد: «وَ مَنْ يُرِدْ فيهِ بِاِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ اَليمٍ»: «هر كس با الحاد و كفر وارد خانه خدا شود او را عذاب دردناكى مى‏ چشانيم».[۲]

از سوى ديگر براى نشان دادن شركت شيطان در چنين پيمانى، آيه دهم سوره مجادله نازل شد: «اِنَّمَا النَّجْوى مِنَ الشَّيْطانِ لِيَحْزُنَ الَّذينَ آمَنُوا وَ لَيْسَ بِضارِّهِمْ شَيْئاً اِلاّ بِاِذْنِ اللَّه وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»: «سخن پنهانى و درگوشى از شيطان است تا كسانى را كه ايمان آورده ‏اند محزون نمايد، ولى هيچ ضررى به آنان نمى‏زند مگر با اجازه خدا؛ و مؤمنين بايد بر خدا توكل كنند».

پيرو اين آيه براى آنكه معلوم شود خدا و رسولش از اين توطئه اطلاع دارند و در پرونده آنان براى روز قيامت ثبت شده آيه ۷ سوره مجادله نازل شد:

«اَلَمْ تَرَ اَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما فِى السَّماواتِ وَ ما فِى الاَرْضِ ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ اِلاّ هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ اِلاّ هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا اَدْنى مِنْ ذلِكَ وَ لا اَكْثَرَ اِلاّ هُوَ مَعَهُمْ اَيْنَما كانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ اِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَىْ‏ءٍ عَليمٌ»:

«آيا نمى ‏بينى كه خداوند آنچه در آسمان‏ ها و زمين است مى ‏داند هيچ نجواى سه نفرى نمى ‏شود مگر آنكه خدا چهارمى آنان است و هيچ نجواى پنج نفرى نمى ‏شود مگر آنكه خدا ششمى آنان است و كمتر و بيشتر از اين عدد نجوايى اتفاق نمى‏ افتد مگر آنها هر كجا باشند خدا همراه آنان است سپس روز قيامت آنان را به آنچه انجام داده ‏اند خبر مى ‏دهد. خداوند به هر چيزى عالم است».[۳]

در بُعد ديگر خداوند اعلام داشت كه در برابر مكر و حيله آنان دستگاه الهى هم برنامه دارد و بايد عاقبت را ديد و نتايج را بر شمرد. آيه ۵۰  - ۵۲ سوره نمل در اين باره نازل شد:

«وَ مَكَرُوا مَكَراً وَ مَكَرْنا مَكْراً وَ هُمْ لايَشْعُرُونَ . فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ مَكْرِهِمْ اَنّا دَمَّرْناهُمْ وَ قَوْمَهُمْ اَجْمَعينَ . فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خاوِيَةً بِما ظَلَمُوا اِنَّ فى ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ»:

«آنان حيله ‏اى به كار بستند و ما هم مكرى به كار گرفتيم در حالى كه آنان نمى ‏فهميدند. بنگر كه عاقبت مكر آنان چگونه شد كه ما آنان و قومشان را همگى نابود كرديم. اين است خانه‏ هاى آنان كه به خاطر ظلمشان خالى مانده است. و اين نشانه ‏اى بر كسانى است كه مى‏ دانند»، و اين قسمت از آيه اشاره به آن بود كه خلافت به نسل هيچ كدام از آنان نخواهد رسيد».[۴]

آيه ديگرى كه نازل شد براى آگاهى مؤمنين بود كه از آنان فاصله بگيرند و اسرار خود را در اختيار آنان قرار ندهند، چرا كه دشمنى را علنى كرده و در اين راه هيچ كوتاهى نمى ‏كنند. آيه ۱۱۸ سوره آل عمران براى اعلام اين مطلب چنين نازل شد:

«يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لاتَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً وَدُوّا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ اَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفى صُدُورُهُمْ اَكْبَرُ...»:

«اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد كسانى را كه از شما نيستند صاحب سِرِّ خود انتخاب نكنيد كه آنان در مقابله با شما از هيچ اقدامى كوتاهى نمى ‏كنند آنان دوست دارند آنچه كه شما را در رنج و سختى قرار دهد دشمنى از دهانشان آشكار شده و آنچه سينه‏ هاى آنان مخفى مى‏ كند بالاتر است...».[۵]

آنگاه آيه ديگرى درباره پشيمانى آنان در قيامت و عذاب ابدى آنان نازل شد و نابودى دنيا و آخرتشان را اعلام كرد. آيه ۱۶۷ سوره بقره كه مى‏ فرمايد:

«وَ قالَ الَّذينَ اتَّبَعُوا لَوْ اَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَتَبَرَّءَ مِنْهُمْ كَما تَبَرَّءُوا مِنّا كَذلِكَ يُريهِمُ اللَّهُ اَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجينَ مِنَ النارِ»:

«كسانى كه از آنان پيروى شده بود گفتند اى كاش براى ما بازگشتى بود تا از آنان بيزارى مى‏ جستيم همانگونه كه از ما بيزارى جستند اين گونه است كه خداوند اعمال آنان را به عنوان حسرتى بر آنان مى‏ نماياند و آنان از آتش خارج شدنى نيستند».[۶]

آخرين عكس ‏العمل پيامبر صلى الله عليه و آله اين بود كه آنان را فرا خواند و همه اقداماتشان را به آنان خبر داد و آنان را مورد مؤاخذه قرار داد. آنان در نهايت جسارت و بى‏پروايى هر گونه اقدامى را انكار كردند و قسم ياد كردند كه چنين قصدى نداشته و چنين سخنى نگفته ‏اند!! ولى در ردّ آنان آيه ۷۴ سوره توبه نازل شد و پيامبر صلى الله عليه و آله آيه را بر آنان تلاوت فرمود:

«يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ بَعْدَ اِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ‏يَنالُوا...»: «به خدا قسم ياد مى‏ كنند كه چنين سخنى نگفته ‏اند، در حالى كه كلمه كفر را بعد از اسلامشان گفته ‏اند و هدفى را قصد كرده ‏اند كه بدان دست نيافته ‏اند...».[۷]

پانویس

  1. واقعه قرآنى غدير: ص ۵۲ .
  2. بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۱۶۸. مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى): ص ۹۳.
  3. بحار الانوار: ج ۱۷ ص ۲۹ و ج ۲۸ ص ۸۵ و ج ۳۷ ص ۸۵ .
  4. مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى): ص ۹۳.
  5. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۱۶ و ج ۳۱ ص ۶۳۶ . مناقب ابن شهرآشوب: ج ۳ ص ۱۴.
  6. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۱۶ و ج ۳۱ ص ۶۳۷ . مناقب ابن شهرآشوب: ج ۳ ص ۲۱۲.
  7. بحار الانوار: ج ۷ ص ۲۰۹ و ج ۲۲ ص ۹۶ ح ۴۹ و ج ۲۸ ص ۱۲۲ و ج ۳۱ ص ۶۳۵،۶۳۳ .