آيه ۱۳ حجرات و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی غدیر
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
== آيه «اِنَّ اَكْرَمُكُمْ عِنْدَ اللَّهِ اَتْقيكُمْ»<ref>حجرات /  ۱۳. واقعه قرآنى غدير: ص ۱۹۳. ژرفاى غدير: ص ۱۷۶. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۱۲۵.</ref>==
== آيه «اِنَّ اَكْرَمُكُمْ عِنْدَ اللَّهِ اَتْقيكُمْ»<ref>حجرات /  ۱۳. واقعه قرآنى غدير: ص ۱۹۳. ژرفاى غدير: ص ۱۷۶. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۱۲۵.</ref>==
   نكته اساسى در خطابه غدير كه دست دشمنان را به كلى بسته است تعيين خط امامت تا روز قيامت وانحصار آن در دوازده امام از نسل پيامبر صلى الله عليه و آله است. در برابر چنين اقدام دقيقى كه خدا و رسول فرموده ‏اند، يكى از ترفندهايى كه در صحيفه ملعونه دوم -  كه پس از غدير در مدينه و در خانه ابوبكر توسط رؤساى منافقين نوشته شد -  به كار گرفته شد استفاده از آيه ‏اى از قرآن به عنوان دليل غصب خلافت بود كه: «اِنَّ اَكْرَمُكُمْ عِنْدَ اللَّهِ اَتْقيكُمْ»!<ref>حجرات /  ۱۳.</ref>
   نكته اساسى در [[خطبه غدیر|خطابه غدیر]] كه دست دشمنان را به كلى بسته است تعيين خط امامت تا روز قيامت وانحصار آن در دوازده امام از نسل پيامبر صلى الله عليه و آله است.
 
در برابر چنين اقدام دقيقى كه خدا و رسول فرموده ‏اند، يكى از ترفندهايى كه در صحيفه ملعونه دوم -  كه پس از غدير در مدينه و در خانه [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] توسط رؤساى [[منافقین]] نوشته شد -  به كار گرفته شد
 
استفاده از آيه ‏اى از قرآن به عنوان دليل غصب خلافت بود كه: «اِنَّ اَكْرَمُكُمْ عِنْدَ اللَّهِ اَتْقيكُمْ»!<ref>حجرات /  ۱۳.</ref>


اين آيه در متن صحيفه ملعونه دوم كه در خانه ابوبكر به امضاى ۳۴ نفر رسيد آمده است. متن اين صحيفه چنين بود:
اين آيه در متن صحيفه ملعونه دوم كه در خانه ابوبكر به امضاى ۳۴ نفر رسيد آمده است. متن اين صحيفه چنين بود:
خط ۶: خط ۱۰:
اين نوشته ‏اى است كه عده ‏اى از اصحاب محمد رسول اللَّه از مهاجرين و انصار بر آن متفق شدند، همانان كه خداوند آنان را در كتاب خويش به لسان پيامبرش مدح كرده است  
اين نوشته ‏اى است كه عده ‏اى از اصحاب محمد رسول اللَّه از مهاجرين و انصار بر آن متفق شدند، همانان كه خداوند آنان را در كتاب خويش به لسان پيامبرش مدح كرده است  


اما بعد، خداوند با منت و كَرَم خود محمد را بر همه مردم مبعوث نمود براى دينى كه براى بندگانش انتخاب كرده بود. او وظيفه خود را ادا نمود و آنچه خدا به وى امر كرده بود تبليغ نمود و بر ما واجب كرد كه تمام آنها را بپا داريم ... .
اما بعد، خداوند با منت و كَرَم خود محمد را بر همه مردم مبعوث نمود براى دينى كه براى بندگانش انتخاب كرده بود.
 
او وظيفه خود را ادا نمود و آنچه خدا به وى امر كرده بود تبليغ نمود و بر ما واجب كرد كه تمام آنها را بپا داريم ... .
 
اگر كسى ادعا كند كه او مستحق خلافت و امامت بدليل خويشاوندى با پيامبر است و خلافت منحصر در او و فرزندانش مى ‏باشد، يعنى فرزند از پدر خلافت را ارث مى ‏برد و اين در هر زمانى ادامه دارد و هيچ كس جز اينان صلاحيت ندارد و تا روز قيامت سزاوار آنهاست؛ چنين كسى هم دروغ گفته است هر چند كه نسب خويشاوندى نزديكى با پيامبر داشته باشد، زيرا خداوند فرموده است -  و كلام خدا بر همه حاكم است - :
 
«اِنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ اَتْقاكُمْ»: «با ارزش ‏ترين شما نزد خداوند باتقواترين شماست»... .<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۰۲ - ۱۱۱ و ج ۲۹ ص ۱۰۳ و ج ۳۰ ص ۲۷۱،۲۱۶.</ref>
 
به راستى يک آيه كلى را در برابر كلام صريح پيامبر صلى الله عليه و آله قرار دادن به معناى جسارت به ساحت مقدس خدا و رسول است.


اگر كسى ادعا كند كه او مستحق خلافت و امامت بدليل خويشاوندى با پيامبر است و خلافت منحصر در او و فرزندانش مى‏باشد، يعنى فرزند از پدر خلافت را ارث مى ‏برد و اين در هر زمانى ادامه دارد و هيچ كس جز اينان صلاحيت ندارد و تا روز قيامت سزاوار آنهاست؛ چنين كسى هم دروغ گفته است هر چند كه نسب خويشاوندى نزديكى با پيامبر داشته باشد، زيرا خداوند فرموده است -  و كلام خدا بر همه حاكم است - : «اِنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ اَتْقاكُمْ»: «با ارزش ‏ترين شما نزد خداوند باتقواترين شماست»... .<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۰۲ - ۱۱۱ و ج ۲۹ ص ۱۰۳ و ج ۳۰ ص ۲۷۱،۲۱۶.</ref>
خداوند كه خلافت را منحصر در دوازده امام فرموده در واقع آنان را با تقوى‏ ترين مردم هر زمان معرفى نموده است.


به راستى يک آيه كلى را در برابر كلام صريح پيامبر صلى الله عليه و آله قرار دادن به معناى جسارت به ساحت مقدس خدا و رسول است. خداوند كه خلافت را منحصر در دوازده امام فرموده در واقع آنان را با تقوى‏ ترين مردم هر زمان معرفى نموده است.
بايد پرسيد: كداميک از خلفاى سقيفه نشان دادند كه با تقواترين مردم هستند، يا اصلاً نشانى از تقوا دارند؟ و بايد سؤال كرد:


بايد پرسيد: كداميک از خلفاى سقيفه نشان دادند كه با تقواترين مردم هستند، يا اصلاً نشانى از تقوا دارند؟ و بايد سؤال كرد: در زمان هر يک از ائمه ‏عليهم السلام چه كسى را با تقوى‏ تر از آن امام مى‏ توان يافت؟ پر مدعا و توخالى همين اصحاب سقيفه‏ اند كه در طول تاريخ غصب خلافت هميشه و از هر جهت از همه مردم عقب‏تر بوده ‏اند!؟
در زمان هر يک از ائمه ‏عليهم السلام چه كسى را با تقوى‏ تر از آن امام مى‏ توان يافت؟ پر مدعا و توخالى همين اصحاب سقيفه‏ اند كه در طول تاريخ غصب خلافت هميشه و از هر جهت از همه مردم عقب‏تر بوده ‏اند!؟


با اين مقدمه ببينيم اصحاب صحيفه در اين باره چه پيش ‏بينى در نوشته خود نموده‏ اند:
با اين مقدمه ببينيم اصحاب صحيفه در اين باره چه پيش ‏بينى در نوشته خود نموده‏ اند:
خط ۱۸: خط ۳۰:
اگر كسى ادعا كند كه او مستحق خلافت و امامت به دليل خويشاوندى با پيامبر است و خلافت منحصر در او و فرزندانش مى‏ باشد، يعنى فرزند از پدر خلافت را ارث مى‏ برد و اين در هر زمانى ادامه دارد و هيچ كس جز آنان صلاحيت ندارد و  تا  روز  قيامت سزاوار آنهاست؛ چنين كسى هم دروغ گفته است هر چند كه نسب خويشاوندى نزديكى با پيامبر داشته باشد! زيرا خداوند فرموده است -  و كلام خدا بر همه حاكم است -  :«اِنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ اَتْقاكُمْ»<ref>حجرات /  ۱۳.</ref>:«با ارزش ‏ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست».
اگر كسى ادعا كند كه او مستحق خلافت و امامت به دليل خويشاوندى با پيامبر است و خلافت منحصر در او و فرزندانش مى‏ باشد، يعنى فرزند از پدر خلافت را ارث مى‏ برد و اين در هر زمانى ادامه دارد و هيچ كس جز آنان صلاحيت ندارد و  تا  روز  قيامت سزاوار آنهاست؛ چنين كسى هم دروغ گفته است هر چند كه نسب خويشاوندى نزديكى با پيامبر داشته باشد! زيرا خداوند فرموده است -  و كلام خدا بر همه حاكم است -  :«اِنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ اَتْقاكُمْ»<ref>حجرات /  ۱۳.</ref>:«با ارزش ‏ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست».


به تعبير ديگر: صحيفه ملعونه دوم، اساس نامه سقيفه بود كه به عنوان يک قانون نامه دائمى بر ضد غدير و امامان برگزيده الهى تنظيم شد. به همين جهت براى فريب مردم آن روز و نسل ‏هاى آينده، با حيله ‏گرى تمام در آن به آيات قرآن استشهاد كردند و از پايه‏ هاى مسلَّم اسلام به عنوان ابزارى بر ضد فرامين الهى استفاده كامل نمودند. اين نهايت فتنه ‏گرى اصحاب سقيفه را مى ‏رساند كه اينچنين آينده ‏هاى دور و نزديک پيروان خود را پيش‏بينى كرده‏ اند.
به تعبير ديگر: صحيفه ملعونه دوم، اساس نامه سقيفه بود كه به عنوان يک قانون نامه دائمى بر ضد غدير و امامان برگزيده الهى تنظيم شد.
 
به همين جهت براى فريب مردم آن روز و نسل ‏هاى آينده، با حيله ‏گرى تمام در آن به آيات قرآن استشهاد كردند و از پايه‏ هاى مسلَّم اسلام به عنوان ابزارى بر ضد فرامين الهى استفاده كامل نمودند.
 
اين نهايت فتنه ‏گرى اصحاب سقيفه را مى ‏رساند كه اينچنين آينده ‏هاى دور و نزديک پيروان خود را پيش‏بينى كرده‏ اند.
 
از جمله سوء استفاده از آيه تقوى است؛ در حالى كه آيه كلى «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّه أَتْقاكُمْ» را در برابر كلام صريح پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير قرار دادن به معناى جسارت به ساحت مقدس خدا و رسول است.
 
خداوند كه خلافت را منحصر در دوازده امام فرموده در واقع آنان را با تقوى‏ ترين مردم هر زمان معرفى نموده است. واقعاً بايد پرسيد: كداميک از خلفاى سقيفه نشان دادند كه باتقواترين مردم هستند؟


از جمله سوء استفاده از آيه تقوى است؛ در حالى كه آيه كلى«إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّه أَتْقاكُمْ» را در برابر كلام صريح پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير قرار دادن به معناى جسارت به ساحت مقدس خدا و رسول است. خداوند كه خلافت را منحصر در دوازده امام فرموده در واقع آنان را با تقوى‏ ترين مردم هر زمان معرفى نموده است. واقعاً بايد پرسيد: كداميک از خلفاى سقيفه نشان دادند كه باتقواترين مردم هستند؟ و بايد سؤال كرد: در زمان هر يک از ائمه ‏عليهم السلام چه كسى را با تقوى ‏تر از آن امام معصوم مى‏ توان يافت؟
و بايد سؤال كرد: در زمان هر يک از ائمه ‏عليهم السلام چه كسى را با تقوى ‏تر از آن امام معصوم مى‏ توان يافت؟


== پانویس ==
== پانویس ==

نسخهٔ ‏۱۸ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۹

آيه «اِنَّ اَكْرَمُكُمْ عِنْدَ اللَّهِ اَتْقيكُمْ»[۱]

   نكته اساسى در خطابه غدیر كه دست دشمنان را به كلى بسته است تعيين خط امامت تا روز قيامت وانحصار آن در دوازده امام از نسل پيامبر صلى الله عليه و آله است.

در برابر چنين اقدام دقيقى كه خدا و رسول فرموده ‏اند، يكى از ترفندهايى كه در صحيفه ملعونه دوم -  كه پس از غدير در مدينه و در خانه ابوبکر توسط رؤساى منافقین نوشته شد -  به كار گرفته شد

استفاده از آيه ‏اى از قرآن به عنوان دليل غصب خلافت بود كه: «اِنَّ اَكْرَمُكُمْ عِنْدَ اللَّهِ اَتْقيكُمْ»![۲]

اين آيه در متن صحيفه ملعونه دوم كه در خانه ابوبكر به امضاى ۳۴ نفر رسيد آمده است. متن اين صحيفه چنين بود:

اين نوشته ‏اى است كه عده ‏اى از اصحاب محمد رسول اللَّه از مهاجرين و انصار بر آن متفق شدند، همانان كه خداوند آنان را در كتاب خويش به لسان پيامبرش مدح كرده است

اما بعد، خداوند با منت و كَرَم خود محمد را بر همه مردم مبعوث نمود براى دينى كه براى بندگانش انتخاب كرده بود.

او وظيفه خود را ادا نمود و آنچه خدا به وى امر كرده بود تبليغ نمود و بر ما واجب كرد كه تمام آنها را بپا داريم ... .

اگر كسى ادعا كند كه او مستحق خلافت و امامت بدليل خويشاوندى با پيامبر است و خلافت منحصر در او و فرزندانش مى ‏باشد، يعنى فرزند از پدر خلافت را ارث مى ‏برد و اين در هر زمانى ادامه دارد و هيچ كس جز اينان صلاحيت ندارد و تا روز قيامت سزاوار آنهاست؛ چنين كسى هم دروغ گفته است هر چند كه نسب خويشاوندى نزديكى با پيامبر داشته باشد، زيرا خداوند فرموده است -  و كلام خدا بر همه حاكم است - :

«اِنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ اَتْقاكُمْ»: «با ارزش ‏ترين شما نزد خداوند باتقواترين شماست»... .[۳]

به راستى يک آيه كلى را در برابر كلام صريح پيامبر صلى الله عليه و آله قرار دادن به معناى جسارت به ساحت مقدس خدا و رسول است.

خداوند كه خلافت را منحصر در دوازده امام فرموده در واقع آنان را با تقوى‏ ترين مردم هر زمان معرفى نموده است.

بايد پرسيد: كداميک از خلفاى سقيفه نشان دادند كه با تقواترين مردم هستند، يا اصلاً نشانى از تقوا دارند؟ و بايد سؤال كرد:

در زمان هر يک از ائمه ‏عليهم السلام چه كسى را با تقوى‏ تر از آن امام مى‏ توان يافت؟ پر مدعا و توخالى همين اصحاب سقيفه‏ اند كه در طول تاريخ غصب خلافت هميشه و از هر جهت از همه مردم عقب‏تر بوده ‏اند!؟

با اين مقدمه ببينيم اصحاب صحيفه در اين باره چه پيش ‏بينى در نوشته خود نموده‏ اند:

اگر كسى ادعا كند كه او مستحق خلافت و امامت به دليل خويشاوندى با پيامبر است و خلافت منحصر در او و فرزندانش مى‏ باشد، يعنى فرزند از پدر خلافت را ارث مى‏ برد و اين در هر زمانى ادامه دارد و هيچ كس جز آنان صلاحيت ندارد و  تا  روز  قيامت سزاوار آنهاست؛ چنين كسى هم دروغ گفته است هر چند كه نسب خويشاوندى نزديكى با پيامبر داشته باشد! زيرا خداوند فرموده است -  و كلام خدا بر همه حاكم است -  :«اِنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ اَتْقاكُمْ»[۴]:«با ارزش ‏ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست».

به تعبير ديگر: صحيفه ملعونه دوم، اساس نامه سقيفه بود كه به عنوان يک قانون نامه دائمى بر ضد غدير و امامان برگزيده الهى تنظيم شد.

به همين جهت براى فريب مردم آن روز و نسل ‏هاى آينده، با حيله ‏گرى تمام در آن به آيات قرآن استشهاد كردند و از پايه‏ هاى مسلَّم اسلام به عنوان ابزارى بر ضد فرامين الهى استفاده كامل نمودند.

اين نهايت فتنه ‏گرى اصحاب سقيفه را مى ‏رساند كه اينچنين آينده ‏هاى دور و نزديک پيروان خود را پيش‏بينى كرده‏ اند.

از جمله سوء استفاده از آيه تقوى است؛ در حالى كه آيه كلى «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّه أَتْقاكُمْ» را در برابر كلام صريح پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير قرار دادن به معناى جسارت به ساحت مقدس خدا و رسول است.

خداوند كه خلافت را منحصر در دوازده امام فرموده در واقع آنان را با تقوى‏ ترين مردم هر زمان معرفى نموده است. واقعاً بايد پرسيد: كداميک از خلفاى سقيفه نشان دادند كه باتقواترين مردم هستند؟

و بايد سؤال كرد: در زمان هر يک از ائمه ‏عليهم السلام چه كسى را با تقوى ‏تر از آن امام معصوم مى‏ توان يافت؟

پانویس

  1. حجرات /  ۱۳. واقعه قرآنى غدير: ص ۱۹۳. ژرفاى غدير: ص ۱۷۶. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۱۲۵.
  2. حجرات /  ۱۳.
  3. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۰۲ - ۱۱۱ و ج ۲۹ ص ۱۰۳ و ج ۳۰ ص ۲۷۱،۲۱۶.
  4. حجرات /  ۱۳.