ابوعبیده جرّاح: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی غدیر
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (Modir صفحهٔ ابوعبيده جرّاح را به ابوعبیده جرّاح منتقل کرد)

نسخهٔ ‏۱۲ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۰۷

امين منافقين[۱]

پس از ماجراى ترور نافرجام پيامبرصلى الله عليه وآله توسط منافقين در بازگشت از غدير در عقبه هرشى، نقشه ديگرى كه از نظر منافقين همه مشكلات را يک باره حل مى‏كرد ترور على‏ عليه السلام بود.

آنان بار ديگر مجلس سرى تشكيل دادند و اين بار درباره كيفيت به قتل رساندن على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام به مشورت پرداختند.

پس از تصميم‏ گيرى نهايى در اين باره براى آنكه فرار و گريز دفعه قبل تكرار نشود معاهده ‏نامه‏ اى درباره قتل آن حضرت امضا كردند! سپس آن را به ابوعبيده جرّاح به عنوان امين خود سپردند و رفتند تا براى آماده كردن مقدمات اين نقشه دست به كار شوند.

جبرئيل اين خبر را به پيامبرصلى الله عليه وآله داد. حضرت فوراً ابوعبيده را احضار كرد و آن صحيفه را از او طلب كرد. اين بار ابوعبيده نتوانست انكار كند و فوراً آن نوشته را به پيامبرصلى الله عليه وآله تحويل داد. حضرت باز هم افشاگرى را صلاح ندانست و فقط به آنان فرمود: «أكفرتم بعد إسلامكم»: «آيا بعد از اسلامتان كافر شده ‏ايد»!! و اين خطابى بود كه به عهدشكنان و كسانى كه مخفيانه به نفع كفار عمل مى‏ كردند گفته مى ‏شد.

با اينكه صحيفه در دست پيامبرصلى الله عليه وآله بود و امضاى آنان در آخر نوشته ديده مى ‏شد، ولى با كمال وقاحت قسم ياد كردند كه چنين قصدى نداشته ‏اند!!! پيامبرصلى الله عليه وآله هم پيگيرى اين مسئله را ادامه نداد، ولى معلوم شد منافقين تا چه حد در كار خود جدى هستند و با شكست نقشه‏ اى سراغ توطئه ديگرى مى‏ روند و آرام نمى ‏نشينند.[۲]

ترور اميرالمؤمنين‏ عليه السلام

در ماجراى ترور اميرالمؤمنين‏ عليه السلام پس از غدير، منافقين پيمان ‏نامه‏ اى نوشتند و آن را به ابوعبيده جراح سپردند و در اين جريان او امين منافقين بود.


براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: ترور اميرالمؤمنين‏ عليه السلام.

ترور پيامبرصلى الله عليه وآله[۳]

يكى از چهارده نفرى كه براى ترور پيامبرصلى الله عليه وآله پس از غدير و در عقبه هرشى اقدام كردند ابوعبيده بن جرّاح است.[۴]


براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: ترور پيامبرصلى الله عليه وآله.

پانویس

  1. ژرفاى غدير: ص۱۶۱-۱۶۲.
  2. الصراط المستقيم (بياضى): ج ۱ ص ۲۹۶.
  3. ژرفاى غدير: ص ۱۵۵.
  4. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۰۰ و ج ۳۷ ص۱۱۵، ۱۳۵.