حقّ: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی غدیر
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۴۱: خط ۴۱:


== پانویس ==
== پانویس ==
[[رده:امام شناسی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۰۸

 غدير روز جداسازى حق و باطل[۱]

دشمنان غدير به طور جدى در آيات قرآن مطرح شده ‏اند، و پيامبر صلى الله عليه و آله به صراحت آياتى از قرآن را به آنان تفسیر كرده است. در اين باره مى ‏توان ۲۱ عنوان از آيات غدير استخراج نمود، كه يكى از آن ها روز جداسازى حق و باطل است:

غدیر روز جداسازى اصحاب یمین از كوردلان است، كه ثمره ‏اش در قيامت آنگاه ظاهر مى‏ شود كه«يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ»، پس گروهى خرسند مصداقِ «فَمَنْ أُوتِىَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتِيلاً»[۲] مى ‏شوند، همان گونه كه گروهى ديگر ناخشنود مصداق «مَنْ كانَ فِى هذِهِ أَعْمى فَهُوَ فِى الْآخِرَةِ أَعْمى وَ أَضَلُّ سَبِيلاً»[۳] خواهند بود؛ و آن روزى است كه راه ‏هاى بازگشت بسته است.

غدير و حق‏ مدارى و حق ‏گرايى[۴]

از ضوابط قابل توجه در تحليل گفتمان، پيوستگى و ريشه‏ مندى آن با حقيقت محض است. دعوت به انديشه حق، راه حق، حيات حق‏ جويانه، كرامت و عزت و شرافت اخلاقى مبتنى بر حق، رفتار و گفتار حق‏ مدارانه و... ، از وجوه برجسته گفتمان است، كه او را زيبا و مطلوب حق‏ جويان ساخته است.

از اين رو هر انديشه و كلامى كه مبتنى بر حق و دعوت به حق باشد، نتيجه عقلى آن پايدارى و ماندگارى است.

اشارت پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازهاى مختلف خطبه غدیر، چه درباره خويش و چه درباره حضرت امیر ‏عليه السلام دلالت بر اين حقيقت است.

آنجا كه مى‏ فرمايد: أيُّهَا النَّاسُ، اجِيبُوا دَاعِىَ اللهِ؛ انَا رَسُولُ ‏اللهِ[۵]: اى مردم، دعوت كننده خدا را اجابت كنيد؛ كه من پيام آور خدا هستم. و در حق حضرت امیر‏ عليه السلام مى‏ فرمايد:

... او است كه بر حق هدايت نموده و به آن عمل مى‏ كند، و باطن را ابطال و از آن نهى مى ‏نمايد... .[۶]

غدير نمادِ حق[۷]

در جهان هستى دو راه پيش روى انسان قرار دارد، كه در مسير زندگى خود با اختيار خويش يكى را بر مى‏ گزيند: راه حق، راه باطل.

حق در لغت به معناى ثبوت، استحكام، صحت و مطابقت است، و هر چه ثابت باشد و هيچ شكى در آن راه نداشته باشد از آن به حق تعبير مى‏ نمايند.

از طرفى حق نقيض باطل است، و هر چيز زايل شونده و نابود شدنى را باطل گويند. بنابراين، باطل نابود است و حق ثابت و ماندنى، كه هرگز از بين نمى‏ رود و عوض نمى‏ شود و همواره محفوظ است.

قرآن كريم مى ‏فرمايد: «فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلاَلُ»[۸]: بعد از حق چيزى جز ضلالت و گمراهى وجود ندارد.

غدير نماد كامل حق را پس از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به جهانيان عرضه كرد. در حديث شريف -  كه بيش از ۲۰ صحابى آن را از پيامبر رحمت ‏صلى الله عليه و آله نقل كرده‏ اند و بين شيعه و سنّى قطعى است -  پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه و آله فرمود: «على‏ عليه السلام مع الحق و الحق مع على‏ عليه السلام»[۹]: حضرت امیر ‏عليه السلام همراه با حق است و حق همراه حضرت امیر‏ عليه السلام است.

جلوه كامل اين نماد حق آنگاه خواهد بود، كه امیرالمؤمنین ‏علیه السلام مى‏ فرمايد:

اذا نادى مناد من السماء: ان الحق فى آل محمد عليهم السلام. فعند ذلک يظهر المهدى‏ عليه السلام على افواه الناس و يشربون ذكره فلا يكون لهم ذكر غيره[۱۰]:

آنگاه كه منادى آسمانى بانگ برآورد: به راستى حق با آل محمد عليهم السلام است.

نام مقدس مهدى‏ عليه السلام بر سر زبان‏ها مى‏ افتد و مهر و محبت او در دل‏ ها جاى مى‏ گيرد و كارى جز ياد او نخواهند داشت.

و در اين هنگام اين آيه كريمه تأويل خواهد شد كه: «جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً»[۱۱]: حق آمد و باطل نابود شد به يقين باطل نابود شدنى است.

امام باقر علیه السلام مى‏ فرمايد: اذا قام القائم ‏عليه السلام ذهبت دولة الباطل[۱۲]: آنگاه كه حضرت قائم‏ عليه السلام قيام كند دولت باطل نابود خواهد شد.

آرى، چرخ گردون هماره به كام ستمگران نخواهد چرخيد و كابوس خفقان و اختناق براى هميشه زندگى انسان‏ ها را تيره و تار نخواهد ساخت. به زودى روزگارى فراخواهد رسيد كه در آن روزگار طومار ستم در هم خواهد پيچيد و پرچم حق بر فراز پهنه گيتى به اهتزاز در خواهد آمد.

پانویس

  1. غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۱۳.
  2. اسراء /  ۷۱.
  3. اسراء /  ۷۱ ،۷۲.
  4. مجموعه مقالات كنگره بين ‏المللى غدير و انسجام اسلامى: ص ۲۶۸ - ۲۹۶.
  5. نهج البلاغه (دشتى): خطبه اول.
  6. اسرار غدير (انصارى) : ص ۳۵.
  7. تجلّى غدير در عصر ظهور: ص ۱۱۷  - ۱۴۰.
  8. يونس ‏عليه السلام /  ۳۲.
  9. الاحتجاج: ج ۱ ص ۷۵.
  10. الملاحم و الفتن: ص ۵۹ . منتخب الاثر: ج ۲۱۵ ح ۶۶ .
  11. اسراء /  ۸۱ .
  12. الكافى: ج ۸ ص ۲۸۸. بحار الانوار: ج ۲۴ ص ۳۱۳.