غدیر، حلقه اتصال بعثت رسول و ظهور موعود: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
=== چكيده === | |||
1 . سه رخداد مهم بشرى: بعثت ، غدير ، ظهور. | |||
1 . سه رخداد مهم بشرى : بعثت ، غدير ، ظهور. | |||
2 . سه تعبير مهم قرآن درباره رخدادهاى فوق به تعابير منّت خدا، اكمال دين ، اشراق ارض. | 2 . سه تعبير مهم قرآن درباره رخدادهاى فوق به تعابير منّت خدا، اكمال دين ، اشراق ارض. | ||
خط ۲۲: | خط ۱۳: | ||
7 . مشتركات بعثت و غدير و ظهور. | 7 . مشتركات بعثت و غدير و ظهور. | ||
=== غدير، حلقه اتصالِ بعثت رسول و ظهور موعود === | |||
مهدى باقرى سيانى | |||
بعثت، غدير، ظهور، سه رخداد مهم بشرى | بعثت، غدير، ظهور، سه رخداد مهم بشرى |
نسخهٔ ۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۳۲
چكيده
1 . سه رخداد مهم بشرى: بعثت ، غدير ، ظهور.
2 . سه تعبير مهم قرآن درباره رخدادهاى فوق به تعابير منّت خدا، اكمال دين ، اشراق ارض.
3 . مقايسهاى بين بعثت و ظهور.
4 . جايگاه غدير در اتصال بين بعثت و ظهور.
5 . مقايسهاى بين قبل و بعد بعثت و بين قبل و بعد ظهور.
6 . رشد علم و دانش ، عدالتِ جهانشمول.
7 . مشتركات بعثت و غدير و ظهور.
غدير، حلقه اتصالِ بعثت رسول و ظهور موعود
مهدى باقرى سيانى
بعثت، غدير، ظهور، سه رخداد مهم بشرى
سه رخداد مهم بشرى عبارت است از »بعثت«، »غدير« و »ظهور موعود«. خداى هستى بخش در آخرين كتاب هدايت آفرين خويش از اين سه رخداد با سه تعبير مهم ياد مىكند:
از بعثت با تعبيرِ »لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى المُؤمِنينَ اِذ بَعَثَ فيهِم رَسولاً مِن اَنفُسِهِم«.××× 1 آل عمران: 164 . ×××
از غدير با تعبيرِ »اليَومَ اَكمَلتُ لَكُم دينَكُم وَ اَتمَمتُ عَلَيكُم نِعمَتى«.××× 2 مائده: 3. ×××
از دوران ظهور موعود منتظَر با تعبيرِ »وَ اَشرَقَتِ الاَرضُ بِنورِ رَبِّها«.××× 3 زمر: 69 . ×××
همچنان كه با تابش نور وجود خاتم الانبياءصلى الله عليه وآله و بعثت آن بزرگوار، تيرگىها رخت بر مىبندد و جهان با اشعه حياتبخش محمدى روشن و منور مىگردد، با ظهور خاتم اوصياء نيز جهانِ تاريك و ظلمانى پس از فترتى طولانى، به واسطه بارقه الهىِ مهدوى سراسر نور و حيات و تكاپو مىگردد، و حلقه اتصال اين دو خيزش و رستاخيزِ عظيم معنوى همانا غدير است. برخى از موضوعاتى كه در اين نوشتار پرداخته شده از اين قرار است:
الف . مقايسهاى اجمالى بين بعثت حضرت خاتمصلى الله عليه وآله و ظهور منجى عالمعليه السلام.
ب . ترسيم جايگاه والاى غدير خم و ولايت و امامت امام اميرالمؤمنينعليه السلام در اتصال و ارتباط بخشى بين بعثت و ظهور.
ج . مقايسهاى بين دوران قبل و بعد از بعثت با دوران قبل و بعد از ظهور موعود منتظر در موضوعاتى چون رشد علم و دانش پس از بعثت و پس از ظهور؛ تلاش در جهت عدالت گسترى، عام و جهان شمول بودن دعوت رسول اللَّه و دعوت بقية اللَّهعليهما السلام.
د . مشتركات بعثت، غدير ، ظهور موعود.
شروع دعوت رسول اللَّهصلى الله عليه وآله از مكه و از كنار بيت اللَّه با نداى »قولوا لا اله الا اللَّه« و دعوت عمومى و اعلان ولايت اميرالمؤمنينعليه السلام از غدير خم و مكه با جمله »مَن كُنتُ مولاه فهذا علىٌّ مولاه« بوده و دعوت موعود نيز از كنار خانه كعبه و با نداى »اَنَا بقية اللَّه«××× 1 نور الثقلين : ج 2 ص 392 . ××× خواهد بود؛ و در هر سه تأييد الهى وجود دارد »وَ نَصَرتَهُ بِالرُّعبِ«××× 2 دعاى ندبه . ××× و »وَ اللَّهُ يَعصِمُكَ مِنَ الناسِ«.××× 3 مائده: 67 . ×××
الف . برخى مشتركات بين بعثت و عصر ظهور
وجوه مشترك بين بعثت و ظهور به سه جهت باز مىگردد كه ذيلاً به آنها مىپردازيم:
اول : حضرت عيسىعليه السلام مبشرِ پيامبرصلى الله عليه وآله و مؤيد حضرت مهدىعليه السلام
خداوند حكيم در قرآن كريم از زبان حضرت مسيحعليه السلام چنين مىفرمايد: »اِنّى رَسولُ اللَّهِ اِلَيكُم مُصَدِّقاً لِما بَينَ يَدَىَّ مِنَ التَّوراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسولٍ يَأتى مِن بَعدِى اسمُهُ اَحمَدُ«.××× 4 صف : 6 . ×××
در برخى از كتاب هاى فريقين با اين روايت روبرو مىشويم كه حضرت قائمعليه السلام پيشنماز حضرت عيسى بن مريمعليه السلام مىشود، و با اقتداى حضرت عيسىعليه السلام به ايشان آن حضرت از ناحيه حضرت مسيحعليه السلام تأييد مىشود و حجت بر مسيحيان تمام گشته و آنان در زمره گروندگان به امام عصرعليه السلام قرار مىگيرند. متن حديث چنين است:
عَن رسولِ اللَّهعليه السلام اَنَّه اَخبَرَ الاَئِمَّةَ بِخُروجِ المَهدِىِّ، خاتَمِ الاَئِمَّةِ الَّذى يَمَلأُ الاَرضَ قِسطاً وَ عَدلاً كَما مُلِئَت ظُلماً وَ جَوراً وَ اَنَّ عيسىعليه السلام يَنزِلُ عَلَيهِ وَقتَ خُروجِهِ وَ ظُهورِهِ وَ يُصَلّى خَلفَهُ.
از رسول خداصلى الله عليه وآله منقول است كه آن حضرت امامان را از خروج مهدىعليه السلام خبر داد، همان خاتم امامان كه زمين را همان گونه كه از ظلم و جور پر شده از قسط و عدل پر مىسازد، و خبر داد كه عيسىعليه السلام به هنگام خروج و ظهورش نزد وى فرود مىآيد و پشت سر وى نماز مىگزارد.
در روايت ديگرى آمده است:
عيسىعليه السلام پس از شروع قيام مهدىعليه السلام براى نماز فرود آيد و مهدىعليه السلام پشت سر مىآيد تا عيسىعليه السلام پيش افتد، لكن عيسىعليه السلام دست خود را ميان كتفهاى آن حضرت مىنهد و به او مىگويد: »پيش باش«.
فرود آمدن او به هنگام نماز بامداد است و پشت سر مهدىعليه السلام نماز مىگزارد ....××× 1 نجفى، هادى؛ اندوخته خداوند، ترجمه جويا جهانبخش، تهران، حروفيه، 1382 ش، ص 333 ح 37 . ×××
دوم: تأييد پيامبر و امام زمانعليهما السلام با ملائكه
خداوند بخشايشگر بخشاينده درباره پيامبر عزيز خويشصلى الله عليه وآله چنين فرمود:
فَأَنزَلَ اللَّه سَكينَتَهُ عَلَيهِ وَ اَيَّدَهُ بِجُنودٍ لَمتَرَوها وَ جَعَلَ كَلِمَةَ الَّذينَ كَفَروا السُّفلى وَ كَلِمَةُ اللَّهِ هِىَ العُليا.××× 2 توبه: 40 . ×××
در دعاى افتتاح توصيف حضرت بقية اللَّهعليه السلام را چنين مىيابيم:
اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلى وَلِىِّ اَمرِكَ القائِمِ المُؤَمَّلِ وَ العَدلِ المُنتَظَرِ ، حُفَّهُ بِمَلائِكَتِكَ المُقَرَّبينَ وَ اَيِّدهُ بِروحِ القُدُسِ يا رَبَّ العالَمينَ.
سوم : تصريح و تلويح به دو نعمت نبوّت و ظهور موعود
قرآن صريحاً نعمت نبوت را و تلويحاً نعمت وجود و ظهور امام عصرعليه السلام را بيان نموده كه در هر دو حاكميت صالحان بر زمين و شكست ستمگران و متمردان محقق خواهد شد. آيات آغازين سوره قصص مىفرمايد:
اِنَّ فِرعَونَ عَلا فِى الاَرضِ وَ جَعَلَ اَهلَها شِيَعاً يَستَضعِفُ طائِفَةً مِنهُم يُذَبِّحُ اَبناءَهُم وَ يَستَحيى نِساءَهُم اِنَّهُ كانَ مِنَ المُفسِدينَ. وَ نُريدُ اَن نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ استُضعِفوا فِى الاَرضِ وَ نَجعَلَهُم اَئِمَّةً وَ نَجعَلَهُمُ الوارِثينَ. وَ نُمَكِّنَ لَهُم فِى الاَرضِ«.××× 1 قصص: 6 4 . ×××
ب : نگاهى گذرا به سه رخداد: بعثت، غدير، عصر ظهور
اول : بعثت
بعثت در هنگامهاى رخ مىنمايد كه انسانها شتابان و با سرعت هر چه بيشتر بيراهه هاى جهل و نادانى را مىپيمايند و در مقابل خدايان ساخته شده از سنگ و چوب سجده مىكنند و از قتلها و غارتها و بيدادگرىها با افتخار ياد مىنمايند. زمانى كه دختران خويش را زنده در گور مىنهند و عواطف بشرى در سطح اجتماع در پايينترين مراحل است.
دوم : غدير خم
غدير خم و عظمت آن هنگامى ملموستر خواهد بود كه بدانيم دشمنان نبوت و امامت از سالها قبل دلخوش بودند كه رسول خاتمصلى الله عليه وآله را فرزند پسرى نيست و تلاش وى پس از رحلت از اين جهان مادى ناتمام خواهد ماند. جالب اينكه اين پندار موهوم را تنها در دل نهان نداشتند و بر زبان آوردند تا آنجا كه خالق هستىبخش پيامبر عزيز خويش را چنين تسلا داد و تأييد نمود: »اِنّا اَعطَيناكَ الكَوثَرَ، فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انحَر، اِنَّ شانِئَكَ هُوَ الاَبتَرُ«.××× 1 كوثر: 3 - 1 . ×××
در دوران آغازين بعثت يگانه بىهمتا در ترسيم آن روزگاران فرمود: »وَ اِذ يَمكُرُ بِكَ الَّذينَ كَفَروا لِيُثبِتوكَ اَو يَقتُلُوكَ اَو يُخرِجوكَ ...«.××× 2 انفال: 30 . ×××
در زلال جارى غدير، استمرار نبوت سيد الانبياء با امامت سيد الاوصياء تحقق يافت؛ و دين مبين به كمال رسيد و نعمت الهى بر بشريت تمام يافت كه »اليَومَ اَكمَلتُ لَكُم دينَكُم وَ اَتمَمتُ عَلَيكُم نِعمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ الاِسلامَ ديناً«.××× 3 مائده: 3 . ×××
سوم : ظهور موعود منتظر
ظهور موعود در زمانى است كه مردمان از ظلم و جور به ستوه آمده، و همگى يك دل و يك زبان مصلح هستى را از خداى خويش مىطلبند. در آن هنگام است كه از كنار خانه كعبه مولايمان مردمان را به خدا دعوت نمايد، و گلبانگ »اَنَا بَقِيَّةُ اللَّهِ« از بيت اللَّه به گوش جهانيان رسد و مشام جان همگان را نوازش دهد، و با برافراشتن پرچم فتح و پيروزى قسط و عدل را در سراسر گيتى حاكم سازد.
ج : معرفى »دوران قبل از بعثت« و »"دوران قبل از ظهور«
1 . دوران قبل از بعثت
اميرالمؤمنينعليه السلام روزگار عرب پيش از بعثت را چنين ترسيم مىنمايد:
اِنَّ اللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداًصلى الله عليه وآله نَذيراً لِلعالَمينَ وَ اَميناً عَلَى التَّنزيلِ؛ وَ اَنتُم مَعشَرَ العَرَبِ عَلى شَرِّ دينٍ وَ فى شَرِّ دارٍ مُنيخونَ بَينَ حِجارَةٍ خُشنٍ وَ حَيّاتٍ صُمٍّ تَشرَبونَ الكَدِرَ وَ تَأكُلونَ الجَشِبَ وَ تَسفِكونَ دِماءَكُم وَ تَقطَعونَ اَرحامَكُم، الاَصنامُ فيكُم مَنصوبَةٌ وَ الآثامُ بِكُم مَعصوبَةٌ.××× 1 نهج البلاغه: خطبه 26 . ×××
خداوند محمدصلى الله عليه وآله را بيم دهنده جهانيان و امين وحى و كتاب خود مبعوث كرد در حالى كه شما گروه عرب در بدترين آيين و بدترين جاها به سر مىبرديد. در ميان سنگلاخها و مارهاى ناشنوا اقامت داشتيد. آبهاى لجن را مىآشاميديد و غذاهاى خشن مىخورديد و خون يكديگر را مىريختيد و از خويشاوندان دورى مىكرديد. بتها در ميان شما سر پا بود و از گناهان اجتناب نمىكرديد«.
سپس روزگار بقيه مردم را پيش از بعثت را چنين ترسيم مىنمايد:
وَ اَهلُ الاَرضِ يَومَئِذٍ مِلَلٌ مُتَفَرِّقَةٌ وَ اَهوَاءٌ مُنتَشِرَةٌ، وَ طَرائِقُ مُتَشَتِّتَةٌ بَينَ مُشَبِّهٍ ِللَّهِ بِخَلقِهِ اَو مُلحِدٍ فِى اسمِهِ، اَو مُشيرٍ اِلى غَيرِهِ فَهَداهُم بِهِ مِنَ الضَّلالَةِ وَ اَنقَذَهُم بِمَكانِهِ مِنَ الجَهالَةِ«.××× 2 سيد رضى؛ نهج البلاغه، قم، مؤسسه نشر اسلامى، چاپ پنجم، 1417 ق: ص 3 خ 1 . ×××
مردم آن روز داراى مذهبهاى گوناگون و بدعتهاى مختلف و طوايف متفرق بودند. گروهى خداوند را به خلقش تشبيه مىكردند و برخى در اسم او تصرف مىكردند و جمعى به غير او اشاره مىكردند. خداوند آنان را به وسيله رسول اكرمصلى الله عليه وآله هدايت كرد و به معارف الهى آشنا ساخت.
2 . دوران قبل از ظهور
باب مدينة علم النَّبىصلى الله عليه وآله در قسمت هاى گوناگون كلام گهربار خويش و به هنگام بيان ملاحم و فتن به ترسيم دوران جامعه بشرى در عصر قبل از ظهور موعود پرداختهاند، كه در اين قسمت تنها به نقل گوشهاى از كلام آن حضرت اكتفا مىكنيم:
اميرالمؤمنينعليه السلام در نهج البلاغه مىفرمايد: »حَتّى تَقومَ الحَربُ بِكُم عَلى ساقٍ، بادياً نَواجِذُها، مَملوءَةً اَخلافُها، حُلواً رَضاعُها، عَلقَماً عاقِبَتُها«.××× 1 سيد رضى؛ نهج البلاغه، قم، مؤسسه نشر اسلامى، چاپ پنجم، 1417 ق: ص 60 خ 138 . ×××
حضرت پيش بينى مىكند كه قبل از ظهور حضرت مهدىعليه السلام آشوب عجيب و جنگهاى بسيار مهيب و خطرناكى در دنيا اتفاق مىافتد. مىفرمايد: »جنگ روى پاى خودش مىايستد. دندانهاى خودش را نشان مىدهد مثل يك درندهاى كه دندان نشان مىدهد. شيرِ پستان خودش را نشان مىدهد. يعنى آن ستيزه جويان و آتش افروزانِ جنگ نگاه مىكنند مىبينند اين پستان جنگ خوب شير مىدهد؛ يعنى به نفعشان كار مىكند، اما نمىدانند كه عاقبتِ اين جنگ به ضرر خودشان است.
د : معرفى دوران پس از بعثت و پس از ظهور
1 . دوران پس از بعثت
خداوند مهربان دوران قبل و بعد از بعثت را به ترتيب چنين بيان مىكند: »وَ كُنتُم عَلى شَفا حُفرَةٍ مِنَ النّارِ ...«××× 2 آل عمران: 103 . ×××: »شما در اوج دشمنى با هم و بر لبه پرتگاه آتش بوديد. خداوند به واسطه نعمت بعثت رسول خاتمصلى الله عليه وآله عداوت را به اُلفت و ضلالت را به هدايت تبديل نمود«.
با تأملى در اين آيه و فراز پيشينِ كلامِ اميرالمؤمنينعليه السلام تصويرى روشن از دوران پس از بعثت نيز به دست مىآيد.
2 . دوران پس از ظهور
اميرالمؤمنينعليه السلام در ادامه كلامش مىفرمايد: »اَلا وَ فى غَدٍ وَ سَيَأتى غَدٌ بِما لاتَعرِفونَ«××× 1 نهج البلاغه: خطبه 138. ××× : »بدانيد كه فردا دنيا آبستن چيزهايى است كه هيچ پيش بينى نمىكنيد و نمىشناسيد و آگاه نيستيد، ولى بدانيد كه هست و فردا با خود خواهد آورد«.
»يَأخُذُ الوالى مِن غَيرِها عُمّالَها عَلى مَساوى اَعمالِها«××× 2 همان. ××× : »اول كارى كه آن والى الهى مىكند اين است كه عُمّال و حكام را يك يك مىگيرد، و اعوان خود را اصلاح مىكند و دنيا اصلاح مىشود«.
»وَ تُخرِجُ لَهُ الاَرضُ اَفاليذَ كَبِدِها«: »زمين پارههاى جگر خود را بيرون مىدهد«. يعنى زمين هر موهبتى كه در خود دارد از هر معدنى و هر استعدادى كه شما تصور كنيد، همه را بيرون مىدهد.
»وَ تُلقى اِلَيهِ سِلماً مَقاليدَها« : »زمين مىآيد مثل يك غلام در حالى كه تسليم است و كليدهاى خود را در اختيار او قرار مىدهد«. يعنى سِرّى در طبيعت باقى نمىماند مگر اينكه به دست او كشف مىشود و مجهولى در طبيعت باقى نمىماند مگر اينكه در آن دوره مكشوف مىگردد.
»فَيُريكُم كَيفَ عَدلُ السّيرَةِ«: »آن وقت او به شما نشان خواهد داد كه عدالت واقعى يعنى چه«؟! نشان خواهد داد كه اين همه كه دم از اعلاميه حقوق بشر و آزادى مىزدند همه دروغ بود و اين همه كه دم از صلح مىزدند همهاش دروغ و نفاق و جُو فروشى و گندم نمايى بود.
»وَ يُحيى مَيِّتَ الكِتابِ وَ السُّنَّة«: »قوانين كتاب و سنت را كه متروك مانده و به حسب ظاهر مرده و از ميان رفته زنده خواهد كرد«.
و نيز فرمود: »اِذا قامَ القائِمُ حَكَمَ بِالعَدلِ ...«. هر يك از امامان ما لقبى دارد و امام زمانعليه السلام لقبى مخصوص به خود دارد كه از مفهوم قيام گرفته شده است: »القائم« يعنى آنكه در جهان قيام مىكند. ما حضرت مهدىعليه السلام را به قيام و عدالت مىشناسيم. هر امامى به يك صفت شناخته مىشود و اين امام به قيام و عدالت شناخته مىشود.
»وَ ارتَفَعَ فى اَيّامِهِ الجَورُ«: »در روزگار او جور و ظلمى در كار نيست«.
»وَ اَمِنَت بِهِ السُّبُلُ«: »همه راهها امن مىشود«. چون منشأ اين ناامنىها، ناراحتى ها و بىعدالتىهاست. وقتى كه عدالت برقرار شود، چون فطرت بشر فطرت عدالت است و دليلى بر ناامنى وجود ندارد.
»وَ اَخرَجَتِ الاَرضُ بَرَكاتِها«: »و زمين تمام بركات خود را بيرون مىآورد«.
»وَ لا يَجِدُ الرَّجُلُ مِنكُم يَومَئِذٍ مَوضِعاً لِصَدَقَتِهِ وَ لا بِرِّهِ ... وَ هُوَ قَولُهُ تَعالى: »وَ العاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ«. آيا مىدانيد ناراحتى مردمِ آن وقت چيست؟! ناراحتى مردم فقط اين است كه اگر بخواهند صدقهاى بدهند و يا كمكى به كسى نمايند، فقير و مستحق پيدا نمىكنند.
درباره توحيد الهى مىفرمايد: »حَتّى يُوَحِّدوا اللَّهَ وَ لا يُشرِكَ بِهِ شَيئاً«: »تا اينكه همه خدا را يگانه خواهند دانست و ذرّهاى به او شرك نخواهند ورزيد«.
درباره »امنيت« مىفرمايد: »وَ تَخرُجُ العَجوزَةُ الضَّعيفَةُ مِنَ المَشرِقِ تُريدُ المَغرِبَ لايُؤذيها اَحَدٌ«: »يك پيرزن ناتوان از مشرق تا مغرب دنيا را مسافرت مىكند بدون آنكه كسى او را اذيت كند«.××× 1 سيرى در سيره ائمه اطهارعليه السلام: ص 13 . ×××
غدير در زمانى است كه دشمنان براى خاموشى اين چراغ فروزان ترفندها به كار برده و در پى قتل و تبعيد و زندانى كردن برآمدهاند، اما از اين همه جز رسوايى طرفى بر نبستهاند، كه خالق هستى مىفرمايد: »وَ اِذ يَمكُرُ بِكَ الَّذينَ كَفَروا لِيُثبِتوكَ اَو يَقتُلوكَ اَو يُخرِجوكَ وَ يَمكُرونَ وَ يَمكُرُ اللَّهَ ...«.××× 2 انفال: 30 . ×××
پس از گذشت زمانى چند، زبانِ طعنه كينه توزان دراز گشته و جسارت از حد گذرانيده، رسول خاتم را ابتر خوانده و دل در گروِ رفتنِ وى نهاده كه پس از وى به اميال خويش خواهيم رسيد!! اما هستى بخش توانا اين گونه دردانه هستى را مورد مهر و ملاطفت قرار داد كه »ما به تو كوثر ارزانى داشتيم ... و دشمنت را ابتر نموديم«.××× 3 كوثر: 31 . ××× و نيز فرمود: »با اعلام وصايت و امامت سيد اوصياء، دين را بر تو كامل گردانيده و نعمت را تمام نموده و كينه و كيد دشمنان را خنثى و نقش بر آب نموديم«.××× 4 اشاره به آيه 3 سوره مائده. ×××
ظهور موعود منتظرعليه السلام استمرارِ منويّات رسول اللَّهصلى الله عليه وآله در بعثت و فتح مكه و غدير خم و نيز تلاش امامان معصومعليهم السلام در دوران پس از رحلت نبى خاتمصلى الله عليه وآله تا فرا رسيدن دوران غيبت كبراى امام عصرعليه السلام و جامه فعليت پوشاندن و عملى ساختن آن منويّات است. كسى درك صحيح و واقعى از موعود و عصر طلايى ظهور دارد كه حلقه اتصال بعثت و ايام پر شكوفه ظهور را در غدير جستجو نمايد.