غدیر، حلقه اتصال بعثت رسول و ظهور موعود

از ویکی غدیر

  غدير، حلقه اتصالِ بعثت رسول و ظهور موعود[۱]

چكيده

۱ . سه رخداد مهم بشرى: بعثت ، غدير ، ظهور.

۲ . سه تعبير مهم قرآن درباره رخدادهاى فوق به تعابير منّت خدا، اكمال دين ، اشراق ارض.

۳ . مقايس ه‏اى بين بعثت و ظهور.

۴ . جايگاه غدير در اتصال بين بعثت و ظهور.

۵ . مقايس ه‏اى بين قبل و بعد بعثت و بين قبل و بعد ظهور.

۶ . رشد علم و دانش ، عدالتِ جهان شمول.

۷ . مشتركات بعثت و غدير و ظهور.

بعثت، غدير، ظهور، سه رخداد مهم بشرى

سه رخداد مهم بشرى عبارت است از «بعثت»، «غدير»و «ظهور موعود». خداى هستى بخش در آخرين كتاب هدايت آفرين خويش از اين سه رخداد با سه تعبير مهم ياد می ‏كند:

از بعثت با تعبيرِ «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى المُؤمِنينَ اِذ بَعَثَ فيهِم رَسولاً مِن اَنفُسِهِم».[۲]

از غدير با تعبيرِ «اليَومَ اَكمَلتُ لَكُم دينَكُم وَ اَتمَمتُ عَلَيكُم نِعمَتى».[۳]

از دوران ظهور موعود منتظَر با تعبيرِ«وَ اَشرَقَتِ الاَرضُ بِنورِ رَبِّها».[۴]

همچنان كه با تابش نور وجود خاتم الانبياءصلى الله عليه وآله و بعثت آن بزرگوار، تيرگى‏ ها رخت بر مى ‏بندد و جهان با اشعه حياتبخش محمدى روشن و منور مى‏ گردد، با ظهور خاتم اوصياء نيز جهانِ تاريک و ظلمانى پس از فترتى طولانى، به واسطه بارقه الهىِ مهدوى سراسر نور و حيات و تكاپو مى‏ گردد، و حلقه اتصال اين دو خيزش و رستاخيزِ عظيم معنوى همانا غدير است.

برخى از موضوعاتى كه در اين نوشتار پرداخته شده از اين قرار است:

الف . مقايسه ‏اى اجمالى بين بعثت حضرت خاتم ‏صلى الله عليه وآله و ظهور منجى عالم‏ عليه السلام.

ب . ترسيم جايگاه والاى غدير خم و ولايت و امامت امام اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در اتصال و ارتباط بخشى بين بعثت و ظهور.

ج . مقايس ه‏اى بين دوران قبل و بعد از بعثت با دوران قبل و بعد از ظهور موعود منتظر در موضوعاتى چون رشد علم و دانش پس از بعثت و پس از ظهور؛ تلاش در جهت عدالت گسترى، عام و جهان شمول بودن دعوت رسول اللَّه و دعوت بقية اللَّه‏ عليهما السلام.

د . مشتركات بعثت، غدير ، ظهور موعود.

شروع دعوت رسول اللَّه ‏صلى الله عليه وآله از مكه و از كنار بيت اللَّه با نداى «قولوا لا اله الا اللَّه» و دعوت عمومى و اعلان ولايت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام از غدير خم و مكه با جمله «مَن كُنتُ مولاه فهذا علىٌّ مولاه» بوده و دعوت موعود نيز از كنار خانه كعبه و با نداى «اَنَا بقية  اللَّه»[۵]خواهد بود؛ و در هر سه تأييد الهى وجود دارد «وَ نَصَرتَهُ بِالرُّعبِ» [۶] و «وَ اللَّهُ يَعصِمُكَ مِنَ الناسِ».[۷]

الف . برخى مشتركات بين بعثت و عصر ظهور

وجوه مشترک بين بعثت و ظهور به سه جهت باز مى ‏گردد كه ذيلاً به آنها مى‏ پردازيم:

اول: حضرت عيسى ‏عليه السلام مبشرِ پيامبر و مؤيد حضرت مهدى ‏عليه السلام

خداوند حكيم در قرآن كريم از زبان حضرت مسيح ‏عليه السلام چنين مى ‏فرمايد: «اِنّى رَسولُ اللَّهِ اِلَيكُم مُصَدِّقاً لِما بَينَ يَدَىَّ مِنَ التَّوراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسولٍ يَأتى مِن بَعدِى اسمُهُ اَحمَدُ».

در برخى از كتاب هاى فريقين با اين روايت روبرو مى‏ شويم كه حضرت قائم‏ عليه السلام پيش نماز حضرت عيسى بن مريم ‏عليه السلام مى ‏شود، و با اقتداى حضرت عيسى‏ عليه السلام به ايشان آن حضرت از ناحيه حضرت مسيح ‏عليه السلام تأييد مى ‏شود و حجت بر مسيحيان تمام گشته و آنان در زمره گروندگان به امام عصر عليه السلام قرار مى‏ گيرند.

متن حديث چنين است:

عَن رسولِ اللَّه‏ صَلَّی اللهُ عَلیه وَآلِه وَسَلَّم اَنَّه اَخبَرَ الاَئِمَّةَ بِخُروجِ المَهدِىِّ، خاتَمِ الاَئِمَّةِ الَّذى يَمَلأُ الاَرضَ قِسطاً وَ عَدلاً كَما مُلِئَت ظُلماً وَ جَوراً وَ اَنَّ عيسى‏ عليه السلام يَنزِلُ عَلَيهِ وَقتَ خُروجِهِ وَ ظُهورِهِ وَ يُصَلّى خَلفَهُ.

از رسول خداصلى الله عليه وآله منقول است كه آن حضرت امامان را از خروج مهدى‏ عليه السلام خبر داد، همان خاتم امامان كه زمين را همان گونه كه از ظلم و جور پر شده از قسط و عدل پر مى‏ سازد، و خبر داد كه عيسى‏ عليه السلام به هنگام خروج و ظهورش نزد وى فرود مى‏ آيد و پشت سر وى نماز مى ‏گزارد.

در روايت ديگرى آمده است:

عيسى‏ عليه السلام پس از شروع قيام مهدى‏ عليه السلام براى نماز فرود آيد و مهدى‏ عليه السلام پشت سر مى ‏آيد تا عيسى ‏عليه السلام پيش افتد، لكن عيسى‏ عليه السلام دست خود را ميان كتف هاى آن حضرت مى ‏نهد و به او مى‏ گويد: «پيش باش».

فرود آمدن او به هنگام نماز بامداد است و پشت سر مهدى ‏عليه السلام نماز مى ‏گزارد  ....[۸]

دوم: تأييد پيامبر و امام زمان‏ عليهما السلام با ملائكه

خداوند بخشايشگر بخشاينده درباره پيامبر عزيز خويش‏ صلى الله عليه وآله چنين فرمود:

فَأَنزَلَ اللَّه سَكينَتَهُ عَلَيهِ وَ اَيَّدَهُ بِجُنودٍ لَم‏ تَرَوها وَ جَعَلَ كَلِمَةَ الَّذينَ كَفَروا السُّفلى وَ كَلِمَةُ اللَّهِ هِىَ العُليا.[۹]

در دعاى افتتاح توصيف حضرت بقية اللَّه‏ عليه السلام را چنين مى‏ يابيم:

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلى وَلِىِّ اَمرِكَ القائِمِ المُؤَمَّلِ وَ العَدلِ المُنتَظَرِ ، حُفَّهُ بِمَلائِكَتِكَ المُقَرَّبينَ وَ اَيِّدهُ بِروحِ القُدُسِ يا رَبَّ العالَمينَ.

سوم: تصريح و تلويح به دو نعمت نبوّت و ظهور موعود

قرآن صريحاً نعمت نبوت را و تلويحاً نعمت وجود و ظهور امام عصرعليه السلام را بيان نموده كه در هر دو حاكميت صالحان بر زمين و شكست ستمگران و متمردان محقق خواهد شد.

آيات آغازين سوره قصص مى‏ فرمايد:

«اِنَّ فِرعَونَ عَلا فِى الاَرضِ وَ جَعَلَ اَهلَها شِيَعاً يَستَضعِفُ طائِفَةً مِنهُم يُذَبِّحُ اَبناءَهُم وَ يَستَحيى نِساءَهُم اِنَّهُ كانَ مِنَ المُفسِدينَ. وَ نُريدُ اَن نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ استُضعِفوا فِى الاَرضِ وَ نَجعَلَهُم اَئِمَّةً وَ نَجعَلَهُمُ الوارِثينَ. وَ نُمَكِّنَ لَهُم فِى الاَرضِ». [۱۰]

ب: نگاهى گذرا به سه رخداد: بعثت، غدير، عصر ظهور

اول: بعثت

بعثت در هنگامه اى رخ مى‏ نمايد كه انسان‏ها شتابان و با سرعت هر چه بيشتر بيراهه هاى جهل و نادانى را مى‏ پيمايند و در مقابل خدايان ساخته شده از سنگ و چوب سجده مى ‏كنند و از قتل ‏ها و غارت‏ها و بيدادگرى ‏ها با افتخار ياد مى‏ نمايند. زمانى كه دختران خويش را زنده در گور مى‏ نهند و عواطف بشرى در سطح اجتماع در پايين ‏ترين مراحل است.

دوم: غدير خم

غدير خم و عظمت آن هنگامى ملموس ‏تر خواهد بود كه بدانيم دشمنان نبوت و امامت از سال‏ها قبل دلخوش بودند كه رسول خاتم ‏صلى الله عليه وآله را فرزند پسرى نيست و تلاش وى پس از رحلت از اين جهان مادى ناتمام خواهد ماند.

جالب اينكه اين پندار موهوم را تنها در دل نهان نداشتند و بر زبان آوردند تا آنجا كه خالق هستى‏ بخش پيامبر عزيز خويش را چنين تسلا داد و تأييد نمود:

«اِنّا اَعطَيناكَ الكَوثَرَ، فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انحَر، اِنَّ شانِئَكَ هُوَ الاَبتَرُ».[۱۱]در دوران آغازين بعثت يگانه بى‏ همتا در ترسيم آن روزگاران فرمود:

«وَ اِذ يَمكُرُ بِكَ الَّذينَ كَفَروا لِيُثبِتوكَ اَو يَقتُلُوكَ اَو يُخرِجوكَ ...».[۱۲]

در زلال جارى غدير، استمرار نبوت سيد الانبياء با امامت سيد الاوصياء تحقق يافت؛ و دين مبين به كمال رسيد و نعمت الهى بر بشريت تمام يافت كه «اليَومَ اَكمَلتُ لَكُم دينَكُم وَ اَتمَمتُ عَلَيكُم نِعمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ الاِسلامَ ديناً».[۱۳]

سوم: ظهور موعود منتظر

ظهور موعود در زمانى است كه مردمان از ظلم و جور به ستوه آمده، و همگى يک  دل و يک زبان مصلح هستى را از خداى خويش مى ‏طلبند. در آن هنگام است كه از كنار خانه كعبه مولايمان مردمان را به خدا دعوت نمايد، و گلبانگ «اَنَا بَقِيَّةُ اللَّهِ»از بيت  اللَّه به گوش جهانيان رسد و مشام جان همگان را نوازش دهد، و با برافراشتن پرچم فتح و پيروزى قسط و عدل را در سراسر گيتى حاكم سازد.

ج: معرفى «دوران قبل از بعثت» و «دوران قبل از ظهور»

۱ . دوران قبل از بعثت

اميرالمؤمنين‏ عليه السلام روزگار عرب پيش از بعثت را چنين ترسيم مى ‏نمايد:

اِنَّ اللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداًصلى الله عليه وآله نَذيراً لِلعالَمينَ وَ اَميناً عَلَى التَّنزيلِ؛ وَ اَنتُم مَعشَرَ العَرَبِ عَلى شَرِّ دينٍ وَ فى شَرِّ دارٍ مُنيخونَ بَينَ حِجارَةٍ خُشنٍ وَ حَيّاتٍ صُمٍّ تَشرَبونَ الكَدِرَ وَ تَأكُلونَ الجَشِبَ وَ تَسفِكونَ دِماءَكُم وَ تَقطَعونَ اَرحامَكُم، الاَصنامُ فيكُم مَنصوبَةٌ وَ الآثامُ بِكُم مَعصوبَةٌ.[۱۴]

«خداوند محمدصلى الله عليه وآله را بيم دهنده جهانيان و امين وحى و كتاب خود مبعوث كرد در حالى كه شما گروه عرب در بدترين آيين و بدترين جاها به سر مى‏ برديد. در ميان سنگلاخ ‏ها و مارهاى ناشنوا اقامت داشتيد. آب‏هاى لجن را مى آشاميديد و غذاهاى خشن مى‏ خورديد و خون يكديگر را مى‏ ريختيد و از خويشاوندان دورى مى ‏كرديد. بت‏ها در ميان شما سر پا بود و از گناهان اجتناب نمى ‏كرديد».

سپس روزگار بقيه مردم را پيش از بعثت چنين ترسيم مى‏ نمايد:«وَ اَهلُ الاَرضِ يَومَئِذٍ مِلَلٌ مُتَفَرِّقَةٌ وَ اَهوَاءٌ مُنتَشِرَةٌ، وَ طَرائِقُ مُتَشَتِّتَةٌ بَينَ مُشَبِّهٍ ِللَّهِ بِخَلقِهِ اَو مُلحِدٍ فِى اسمِهِ، اَو مُشيرٍ اِلى غَيرِهِ فَهَداهُم بِهِ مِنَ الضَّلالَةِ وَ اَنقَذَهُم بِمَكانِهِ مِنَ الجَهالَةِ.»[۱۵]

مردم آن روز داراى مذهب‏ هاى گوناگون و بدعت‏ هاى مختلف و طوايف متفرق بودند. گروهى خداوند را به خلقش تشبيه مى‏ كردند و برخى در اسم او تصرف مى‏ كردند و جمعى به غير او اشاره مى‏ كردند. خداوند آنان را به وسيله رسول اكرم‏ صلى الله عليه وآله هدايت كرد و به معارف الهى آشنا ساخت.

۲ . دوران قبل از ظهور

باب مدينة علم النَّبى‏ صلى الله عليه وآله در قسمت هاى گوناگون كلام گهربار خويش و به هنگام بيان ملاحم و فتن به ترسيم دوران جامعه بشرى در عصر قبل از ظهور موعود پرداخته ‏اند، كه در اين قسمت تنها به نقل گوشه ‏اى از كلام آن حضرت اكتفا مى‏ كنيم:

اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در نهج البلاغه مى ‏فرمايد:

«حَتّى تَقومَ الحَربُ بِكُم عَلى ساقٍ، بادياً نَواجِذُها، مَملوءَةً اَخلافُها، حُلواً رَضاعُها، عَلقَماً عاقِبَتُها».[۱۶]

حضرت پيش بينى مى ‏كند كه قبل از ظهور حضرت مهدى‏ عليه السلام آشوب عجيب و جنگ‏هاى بسيار مهيب و خطرناكى در دنيا اتفاق مى‏ افتد.

مى ‏فرمايد: «جنگ روى پاى خودش مى ‏ايستد. دندان‏ هاى خودش را نشان مى‏ دهد مثل يک درنده ‏اى كه دندان نشان مى ‏دهد. شيرِ پستان خودش را نشان مى‏ دهد. يعنى آن ستيزه جويان و آتش افروزانِ جنگ نگاه مى‏ كنند مى‏ بينند اين پستان جنگ خوب شير مى دهد؛ يعنى به نفعشان كار مى ‏كند، اما نمى‏ دانند كه عاقبتِ اين جنگ به ضرر خودشان است.

د: معرفى دوران پس از بعثت و پس از ظهور

۱ . دوران پس از بعثت

خداوند مهربان دوران قبل و بعد از بعثت را به ترتيب چنين بيان مى‏ كند:

«وَ كُنتُم عَلى شَفا حُفرَةٍ مِنَ النّارِ ...»[۱۷]: «شما در اوج دشمنى با هم و بر لبه پرتگاه آتش بوديد. خداوند به واسطه نعمت بعثت رسول خاتم‏ صلى الله عليه وآله عداوت را به اُلفت و ضلالت را به هدايت تبديل نمود».

با تأملى در اين آيه و فراز پيشينِ كلامِ اميرالمؤمنين‏ عليه السلام تصويرى روشن از دوران پس از بعثت نيز به دست مى ‏آيد.

۲ . دوران پس از ظهور

اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در ادامه كلامش مى‏ فرمايد:

«اَلا وَ فى غَدٍ وَ سَيَأتى غَدٌ بِما لاتَعرِفونَ»[۱۸]:«بدانيد كه فردا دنيا آبستن چيزهايى است كه هيچ پيش بينى نمى ‏كنيد و نمى‏ شناسيد و آگاه نيستيد، ولى بدانيد كه هست و فردا با خود خواهد آورد».

«يَأخُذُ الوالى مِن غَيرِها عُمّالَها عَلى مَساوى اَعمالِها»:«اول كارى كه آن والى الهى مى‏ كند اين است كه عُمّال و حكام را يک يک مى‏ گيرد، و اعوان خود را اصلاح مى‏ كند و دنيا اصلاح مى‏ شود».

«وَ تُخرِجُ لَهُ الاَرضُ اَفاليذَ كَبِدِها»: «زمين پاره‏ هاى جگر خود را بيرون مى ‏دهد». يعنى زمين هر موهبتى كه در خود دارد از هر معدنى و هر استعدادى كه شما تصور كنيد، همه را بيرون مى‏ دهد.

«وَ تُلقى اِلَيهِ سِلماً مَقاليدَها»: «زمين مى ‏آيد مثل يک غلام در حالى كه تسليم است و كليدهاى خود را در اختيار او قرار مى ‏دهد». يعنى سِرّى در طبيعت باقى نمى ‏ماند مگر اينكه به دست او كشف مى‏ شود و مجهولى در طبيعت باقى نمى ‏ماند مگر اينكه در آن دوره مكشوف مى ‏گردد.

«فَيُريكُم كَيفَ عَدلُ السّيرَةِ»: «آن وقت او به شما نشان خواهد داد كه عدالت واقعى يعنى چه»؟! نشان خواهد داد كه اين همه كه دم از اعلاميه حقوق بشر و آزادى مى ‏زدند همه دروغ بود و اين همه كه دم از صلح مى‏ زدند همه‏ اش دروغ و نفاق و جُو فروشى و گندم نمايى بود.

«وَ يُحيى مَيِّتَ الكِتابِ وَ السُّنَّة»:«قوانين كتاب و سنت را كه متروک مانده و به حسب ظاهر مرده و از ميان رفته زنده خواهد كرد».

و نيز فرمود: «اِذا قامَ القائِمُ حَكَمَ بِالعَدلِ ...». هر يک از امامان ما لقبى دارد و امام زمان‏ عليه السلام لقبى مخصوص به خود دارد كه از مفهوم قيام گرفته شده است: «القائم» يعنى آنكه در جهان قيام مى‏ كند.

ما حضرت مهدى‏ عليه السلام را به قيام و عدالت مى شناسيم. هر امامى به يک صفت شناخته مى ‏شود و اين امام به قيام و عدالت شناخته مى ‏شود.

«وَ ارتَفَعَ فى اَيّامِهِ الجَورُ»:«در روزگار او جور و ظلمى در كار نيست».

«وَ اَمِنَت بِهِ السُّبُلُ»:«همه راه ‏ها امن مى ‏شود». چون منشأ اين ناامنى‏ ها، ناراحتى ها و بى‏ عدالتى ‏هاست. وقتى كه عدالت برقرار شود، چون فطرت بشر فطرت عدالت است و دليلى بر ناامنى وجود ندارد.

«وَ اَخرَجَتِ الاَرضُ بَرَكاتِها»:«و زمين تمام بركات خود را بيرون مى‏ آورد».

«وَ لا يَجِدُ الرَّجُلُ مِنكُم يَومَئِذٍ مَوضِعاً لِصَدَقَتِهِ وَ لا بِرِّهِ ... وَ هُوَ قَولُهُ تَعالى: «وَ  العاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ». آيا مى‏ دانيد ناراحتى مردمِ آن وقت چيست؟! ناراحتى مردم فقط اين است كه اگر بخواهند صدقه ‏اى بدهند و يا كمكى به كسى نمايند، فقير و مستحق پيدا نمى‏ كنند.

درباره توحيد الهى مى ‏فرمايد: «حَتّى يُوَحِّدوا اللَّهَ وَ لا يُشرِكَ بِهِ شَيئاً»: «تا اينكه همه خدا را يگانه خواهند دانست و ذرّه‏ اى به او شرک نخواهند ورزيد».

درباره «امنيت» مى‏ فرمايد: «وَ تَخرُجُ العَجوزَةُ الضَّعيفَةُ مِنَ المَشرِقِ تُريدُ المَغرِبَ لايُؤذيها اَحَدٌ»:[۱۹] «يک پيرزن ناتوان از مشرق تا مغرب دنيا را مسافرت مى‏ كند بدون آنكه كسى او را اذيت كند»[۲۰]

غدير در زمانى است كه دشمنان براى خاموشى اين چراغ فروزان ترفندها به كار برده و در پى قتل و تبعيد و زندانى كردن برآمده ‏اند، اما از اين همه جز رسوايى طرفى بر  نبسته ‏اند، كه خالق هستى مى ‏فرمايد:

«وَ اِذ يَمكُرُ بِكَ الَّذينَ كَفَروا لِيُثبِتوكَ اَو يَقتُلوكَ اَو يُخرِجوكَ وَ يَمكُرونَ وَ يَمكُرُ اللَّهَ ...».[۲۱]

پس از گذشت زمانى چند، زبانِ طعنه كينه توزان دراز گشته و جسارت از حد گذرانيده، رسول خاتم را ابتر خوانده و دل در گروِ رفتنِ وى نهاده كه پس از وى به اميال خويش خواهيم رسيد!! اما هستى بخش توانا اين گونه دردانه هستى را مورد مهر و ملاطفت قرار داد كه «ما به تو كوثر ارزانى داشتيم ... و دشمنت را ابتر نموديم».[۲۲] و  نيز فرمود: «با اعلام وصايت و امامت سيد اوصياء، دين را بر تو كامل گردانيده و نعمت را تمام نموده و كينه و كيد دشمنان را خنثى و نقش بر آب نموديم».[۲۳]

ظهور موعود منتظر عليه السلام استمرارِ منويّات رسول اللَّه‏ صلى الله عليه وآله در بعثت و فتح مكه و غدير خم و نيز تلاش امامان معصوم‏ عليهم السلام در دوران پس از رحلت نبى خاتم‏ صلى الله عليه وآله تا فرا رسيدن دوران غيبت كبراى امام عصرعليه السلام و جامه فعليت پوشاندن و عملى ساختن آن منويّات است. كسى درک صحيح و واقعى از موعود و عصر طلايى ظهور دارد كه حلقه اتصال بعثت و ايام پر شكوفه ظهور را در غدير جستجو نمايد.

پانویس

  1. مهدى باقرى سيانى
  2. آل عمران: ۱۶۴ .
  3. مائده: ۳.
  4. زمر: ۶۹ .
  5. نور الثقلين: ج ۲ ص ۳۹۲ .
  6. دعاى ندبه .
  7. مائده: ۶۷ .
  8. نجفى، هادى؛ اندوخته خداوند، ترجمه جويا جهانبخش، تهران، حروفيه، ۱۳۸۲ ش، ص ۳۳۳ ح ۳۷ .
  9. توبه: 40 .
  10. قصص: ۶ ۴ .
  11. كوثر: ۳ - ۱ .
  12. انفال: 30 .
  13. مائده: ۳ .
  14. نهج البلاغه: خطبه ۲۶ .
  15. سيد رضى؛ نهج البلاغه، قم، مؤسسه نشر اسلامى، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ ق: ص ۳ خ ۱ .
  16. سيد رضى؛ نهج البلاغه، قم، مؤسسه نشر اسلامى، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ ق: ص ۶۰ خ ۱۳۸ .
  17. آل عمران: ۱۰۳ .
  18. نهج البلاغه: خطبه ۱۳۸.
  19. همان
  20. سيرى در سيره ائمه اطهارعليه السلام: ص ۱۳ .
  21. انفال: ۳۰ .
  22. كوثر: ۱،۳.
  23. اشاره به آيه ۳ سوره مائده.