سند حدیث غدیر: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «سندِ حديث غدير××× 1 تمام مطالب اين بخش و اين واژه عمدتاً بر گرفته از اين كتاب...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
با اين همه، متن خطبه به طور كامل به دست ما رسيده است، چنان كه در قسمت اول اين بخش بيان شد، واين از توجهات صاحب ولايت است كه اين سند بزرگ اسلام را براى ما حفظ كرده است. | با اين همه، متن خطبه به طور كامل به دست ما رسيده است، چنان كه در قسمت اول اين بخش بيان شد، واين از توجهات صاحب ولايت است كه اين سند بزرگ اسلام را براى ما حفظ كرده است. | ||
طرق حديث غدير به حدّ تواتر قطعى رسيده است، امرى كه براى كمتر حديثى از احاديث منقول از رسولخداصلى الله عليه وآله رخ داده است. از اين رو محققان بزرگ اهلسنت ناچار به تواتر آن اقرار كرده، و به قطعيت صدورش از پيامبرصلى الله عليه وآله تصريح كردهاند. در اينجا چند نمونه از كسانى كه به تواتر حديث غدير تصريح كردهاند مىآوريم: | |||
اول. حافظ ذهبى | |||
حافظ ابنكثير در تاريخ خود كلام ذهبى را آورده كه اقرار به تواتر حديث غدير نمود است.××× 1 تاريخ ابنكثير: ج 5 ص 214 213. ××× شرح حال و توثيق ذهبى: حافظ ابنكثير، اِسْنَوى، ابنوزير صنعانى در الروض الباسم، تاجالدين عبدالوهّاب، سبط بن عجمى در مقدّمه الكشف الحثيث، دهلوى.××× 2 تاريخ ابنكثير: ج 5 ص 214 213. طبقات اِسنَوى: ج 1 ص 558 . فوات الوفيات: ج 2 ص 370. الوافى بالوَفَيات: ج 2 ص 163. طبقات القرّاء: ج 2 ص 71. طبقات الشافعية )سُبكى( : ج 5 ص 216. النجوم الزاهرة: ج 10 ص 182. ××× | |||
دوم. حافظ ابنجَزَرى )ت 751 - م 833 ق( | |||
ابنجزرى به سند خود حديث غدير نقل نموده و سپس مىگويد: اين حديث از اين طريق حسن است و از طرق بسيار ديگر صحيح بوده، و به تواتر از اميرالمؤمنين علىعليه السلام و رسولخداصلى الله عليه وآله روايت شده است. عده بسيارى آن را از گروه بسيار ديگر نقل كردهاند، و سخن ناآگاهان از دانش حديث كه تلاش كردهاند اين روايت را تضعيف كنند اعتبارى ندارد. | |||
اين حديث از اين صحابه نقل شده است: ابوبكر، عمر بن خطّاب، طلحة بن عبيداللَّه، زبير بن عَوّام، سعد بن ابىوقّاص، عبدالرحمن بن عَوف، عباس بن عبدالمطّلب، زيد بن ارقم، بَراء بن عازب، بُرَيدَة بن حُصَيب، ابوهريره، ابوسعيد خُدرى، جابر بن عبداللَّه، عبداللَّه بن عباس، حُبشى بن جُنادَه، عبداللَّه بن مسعود، عمران بن حصين، عبداللَّه بن عمر، عمّار بن ياسر، ابوذر غِفارى، سلمان فارسى، اسعد بن زراره، خُزَيمَة بن ثابت، ابوايّوب انصارى، سهل بن حُنَيف، حُذَيفَة بن يمان، سَمُرَة بن جُندَب، زيد بن ثابت، اَنَس بن مالك و صحابه ديگر. | |||
بارى، اين حديث به گونه صحيح از جماعتى از صحابيان - كه از خبرشان قطع و يقين به دست مىآيد - نقل و ثابت شده كه پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير چنين سخنى گفته است.××× 1 اسنى المطالب فى مناقب على بن ابىطالبعليه السلام: ص 4 3. ××× | |||
شرح حال و توثيق ابنجَزَرى و اعتماد به او: حافظ سيوطى در »حسن المقصد بعمل المولد« و »ميزان المعدلة فى شأن البسملة« و »الإتقان فى علوم القرآن« در تقسيم قرائات، مفتاح كنز دراية المجموع، دهلوى در بستان المحدثين، ابنحَجَر، بَرزَنجى، سهارنپورى، كاتب چَلَبى.××× 2 الاتقان فى علوم القرآن: ج 1 ص 77. طبقات الحفّاظ: ص 544 543 . اسنى المطالب فى مناقب على بن ابىطالبعليه السلام: ص 4 3. الانس الجليل بتاريخ القدس و الخليل: ج 2 ص 109. البدر الطالع: ج 2 ص 257. الضوء اللاّمع: ج 9 ص 255. طبقات داوودى: ج 2 ص 59 . شَذَرات الذهب: ج 7 ص 402. طبقات القرّاء: ج 2 ص 247. كشف الظنون: ج 1 ص 669 . اصول الحديث. كفاية المتطلّع. حصر الشارد. ××× | |||
سوم. حافظ سُيوطى | |||
سيوطى در كتاب »الأزهار المتناثرة فى الأخبار المتواترة« درباره حديث غدير اسناد فراوان آورده است. حافظ سيوطى در اين كتاب به نقل احاديث متواتر بسنده كرده و به عدم نقل احاديث غير متواتر پايبند بوده است. نام كتاب شاهد اين دعوى است.××× 3 الازهار المتناثرة فى الاخبار المتواترة: ص 1. ××× | |||
بعد از آن هم كتابى نوشت به نام »الفوائد المتكاثرة فى الأخبار المتواترة« ، و در آن كتاب احاديثى را آورد كه ده صحابى يا بيشتر آن را روايت كردهاند. در آن كتاب هم حديث غدير را آورده است. | |||
شرح حال و توثيق سيوطى و اشاره به دو كتاب او و حكم او به تواتر حديث غدير نمودهاند: مُناوى، عزيزى، شامى )صاحب سيره( ، شاه ولىاللَّه دهلوى، دهلوى، كاتب چَلَبى، علامه مُناوى، علامه عزيزى.××× 1 لواقح الأنوار. سيره شامى. رساله أصول الحديث. كتاب الموالاة )ابنعقده( . كشف الظنون: ج 1 ص 73 و ج 2 ص 1301. التيسير فى شرح الجامع الصغير: ج 2 ص 442. السراج المنير فى شرح الجامع الصغير: ج 3 ص 360. ××× | |||
چهارم. شيخ على متّقى هندى | |||
متّقى حديث غدير و حديث منزلت را در كتاب »مختصر قطف الأزهار« آورده است. وى در خطبه كتابش مىنويسد: اينها احاديث متواتر هستند و شمارشان به هشتاد و دو مىرسد. | |||
سيوطى اين احاديث را در كتابى گردآورده و نامش را »قطف الأزهار المتناثرة« نهاده، و راويان آنها را - كه تعدادشان در هر حديث به ده صحابى يا بيشتر مىرسد - آورده است. ولى من نام راويان را حذف كردم و تنها متن احاديث را آوردم تا نگهدارى و حفظ آنها آسان شود. علماى اهلسنت شرح حال متّقى هندى را نوشته و توثيقش كردهاند.××× 2 أخبار الأخيار. سبحة المرجان فى تراجم علماء هندوستان. همچنين ر.ك: النور السافر فى أخبار القرن العاشر: ص 315. لواقح الأنوار فى طبقات الأخيار )شعرانى( . شَذَرات الذهب: ج 8 ص 379. ××× | |||
پنجم. ميرزا مخدوم | |||
ميرزا مخدوم نويسنده كتاب »النواقض على الروافض« و نوه شريف جرجانى است. ميرزا در اين كتاب متعصّبانهاش مىنويسد: | |||
از لغزشهاى شيعيان قول به وجوب عصمت انبياء و ائمّه است؛ به اين معنى كه بر خداى تعالى واجب است كه ايشان را از همه صغائر و كبائر و كارهاى خلافِ جوانمردى و بزرگوارى، چه عمداً و چه سهواً و چه از سر خطا، از گهواره تا گور نگاه دارد. با اينكه قرآن و كتابهاى حديث و تاريخ از مطالب خلافِ اين قول سرشار است. | |||
آيا به اين جماعت نمىنگريد كه چنين نصوص معتبرى را به چيزى بر مىگردانند كه عقل هيچ خردمندى نمىپذيرد و حتى طبعِ هيچ نادانى آن را نمىپسندد؟! | |||
با اين همه، ما را به آن سبب كه عدم دلالت حديث غدير به نفى خلافت ابوبكر و اثبات خلافت بلافصل علىعليه السلام را روا مىداريم سرزنش و نكوهش مىكنند، و افزون بر اين مىگويند كه حديث غدير نصّ جلىّ است و منكرش كافر است. | |||
اگر از من درباره حديث متواتر غدير بپرسى، چكيده آنچه را شيخِ مفيد اينان ياد كرده است برايت مىگويم... .××× 1 النواقض على الروافض )مخطوط( . ××× | |||
البته نويسنده »مصائب النواصب فى الردّ على النواقض على الروافض« پاسخ زيبايى به ميرزا داده است.××× 2 مصائب النواصب )سيد شوشترى( . ××× شرح حال و توثيق نام كتاب او: بَرزَنجى، رشيدالدين دهلوى، حيدرعلى فيضآبادى، سهارنپورى.××× 3 نواقض الروافض. كشف الظنون. ××× | |||
ششم. جمالالدين محدّث | |||
جمالالدين محدث شيرازى از مشايخ اجازه دهلوى و پدرش است. او حديث غدير را همراه با جريان حارث فهرى و سنگ آسمانى نقل كرده، و مىگويد كه اين حديث به شكل متواتر از اميرالمؤمنينعليه السلام و رسولخداصلى الله عليه وآله روايت شده، و جماعت بسيار از صحابه اين حديث را روايت كردهاند.××× 4 الاربعين )مخطوط( . ××× ملا على قارى او را به شدت توثيق كرده است.××× 5 المرقاة فى شرح المشكاة. ××× | |||
هفتم. ملا على قارى | |||
ملا على حديث غدير را مكرر نقل كرده و نتيجه گرفته كه حديث غدير صحيح و متواتر بوده و سى تن از صحابه آن را روايت كردهاند و شكى در آن راه ندارد.××× 1 المرقاه فى شرح المشكاة 568 / 5 . ××× دانشمندان سنى ملا على قارى را ستودهاند و به نوشتههايش اعتماد كردهاند، به ويژه به كتاب »المرقاة فى شرح المشكاة« .××× 2 خلاصة الأثر فى أعيان القرن الحادىعشر: ج 3 ص 185. ××× | |||
هشتم. صالح بن مهدى مقبلى، ضياءالدين | |||
وى حديث غدير را همراه با توضيحات و اسامى روايان و ناقلين آن در كتبشان آورده، و در مورد آن مىگويد: طرق اين روايت بسيار زياد است، و از همين رو شمارى از دانشمندان بر اين باورند كه اين حديث علاوه بر تواتر معنوى، تواتر لفظى دارد. اين حديث با اينكه از حيث لفظ خبر واحد به شمار مىرود، ولى از حيث معنى متواتر است.××× 3 الابحاث المسدّدة فى الفنون المتعدّدة: ص 122. ××× شرح حال مقبلى: محمد بن اسماعيل، سِندى، شوكانى.××× 4 البدر الطالع: ج 1 ص 288. التاج المكلَّل: ص 376. ذيل الأبحاث المسدّدة و حلّ مسائلها المعقّدة. حصر الشارد. إتحاف الأكابر. ××× | |||
نهم. محمد بن اسماعيل، امير | |||
امير محمد با اشاره به كلام ذهبى و كتاب طبرى در طرق حديث غدير اقرار كرده كه حديث غدير نزد بيشتر پيشوايان حديث متواتر است.××× 5 الروضة النديّة شرح التحفة العلوية: ص 67 . ××× امير محمد از شيوخ قاضى شوكانى است و شوكانى او را ستايش كرده است.××× 6 إتحاف الأكابر. البدر الطالع: ج 2 ص 133. ××× | |||
دهم. محمد صدر عالم | |||
محمد صدر عالم با اشاره به كلام سيوطى، اقرار به تواتر حديث غدير نموده و پانزده طريق از علماى اهلسنت براى آن شمرده است.××× 7 معارج العُلى فى مناقب المرتضىعليه السلام )مخطوط( . ××× وى از دانشمندان بزرگ هند بوده و لكنهوى او را ستوده است.××× 8 نُزهة الخواطر: ج 6 ص 113. ××× | |||
يازدهم. پانى پتى )م 1216 ق( | |||
پانى پتى در مورد حديث غدير اقرار نموده كه حديثى صحيح بلكه متواتر است كه سى تن از صحابه آن را روايت كردهاند. وى نام بعضى را هم شمرده است.××× 1 السيف المسلول: ص 108. ××× قاضى ثناءاللَّه پانى پتى از علماى بزرگ هند است. بغدادى و ديگران شرح حالش را نوشتهاند.××× 2 ايضاح المكنون: ج 1 ص 310. ××× | |||
دوازدهم. محمدمبين لكنهوى )م 1225 ق( | |||
محمد مبين لكنهوى پس از ذكر بعضى از طرق خود به احاديث فضائل اميرالمؤمنينعليه السلام، اقرار به تواتر حديث غدير نموده است.××× 3 وسيلة النجاة فى فضائل السادات: ص 104. ××× او از دانشمندان بزرگ اهلسنت در هند است.××× 4 نُزهة الخواطر: ج 7 ص 403. ××× | |||
خلاصه بحث | |||
خلاصه اين بحث آن است كه بىگمان حديث غدير نزد دانشمندان بزرگ اهلتسنن از حافظ و مفسر و متكلم و اصولى و ... ، حديث متواتر و يقينى است. حتى برخى از حافظان سنّى، كتابهاى ويژه و جداگانهاى نوشتهاند و متن و طرق معتبر حديث غدير را در آنها گرد آوردهاند. | |||
اين حديث نزد ستونهاى بزرگ دانشِ اهلتسنن و علماى سترگ و تمام سرشناسِ آنان متواتر است. اين حقيقت بنا بر تصريح جماعتى از ايشان كاملاً روشن و آشكار شد. | |||
همانگونه كه شريف مرتضى در كلام خود دارد، با اين اسناد متواتر جز شخص معاند و منكر مسلّمات كسى سند و تواتر حديث غدير را انكار نمىكند.××× 5 الشافى فى الامامة )چاپ قديم( : ص 132. ××× | |||
مرحوم سيد شرفالدين عاملى در كتاب خود »المراجعات« و در گفتگويىهايى كه با رئيس الازهر مصر داشته، از جمله شبههاى كه در مورد حديث غدير مطرح كرده بود را پاسخ داده است. از جمله در مورد سند حديث غدير مىگويد: | |||
اهلسنت در اثبات امامت به هر حديث صحيحى استدلال و احتجاج مىكنند؛ خواه متواتر باشد يا غير متواتر. ما نيز در برابر آنها به آن استدلال مىكنيم، زيرا از طريق آنها اين حديث صحيح است، تا آنها را به آنچه خود به آن ملتزم هستند ملزَم كنيم. اما اگر در بين خودمان بر اثبات امامت به حديث غدير استدلال كنيم، به خاطر آن است كه اين حديث از طرق ما متواتر است، چنانكه بر كسى مخفى نيست. | |||
4. سند و متن حديث غدير | 4. سند و متن حديث غدير |
نسخهٔ ۱۸ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۵۵
سندِ حديث غدير××× 1 تمام مطالب اين بخش و اين واژه عمدتاً بر گرفته از اين كتاب است: عبقات الانوار )مير حامدحسين( : مجلدات حديث غدير (10 جلد( : ج 7 - 1. نفحات الازهار فى خلاصة عبقات الانوار )سيد على ميلانى( : ج 6 و 7. خلاصه عبقات الانوار، حديث غدير )مرتضى نادرى( : ص 719 - 49. چكيده عبقات الانوار، حديث غدير )محمدرضا شريفى( : ص 300 - 31.
در چند مورد نيز از اين كتابها استفاده شده است: الغدير فى مصادر الفريقين )قطيفى( : ص 530 - 51 . حديث ولايت در روايت صحابه )طلوعى گوگانى( : كل كتاب. غدير خم )دشتى( : ص 71 - 49. بر ساحل غدير: ص 192 - 143. چهارده قرن با غدير: ص 157 - 153 143 - 140 136 135 125 121 120 76. اسرار غدير: ص 280 121 111 107 105 104. هزار و يك نكته درباره غدير و فضائل اميرالمؤمنين علىعليه السلام: ص 536 - 531 . غدير در آئينه كتاب. ×××
از جمله موضوعاتى كه درباره غدير بايد مورد تحقيق و تأليف قرار گيرد و با وجود تحقيقات ارزشمند باز هم جاى كنكاش دارد، تحقيق در مورد سند حديث غدير و بحثهاى رجالى است.
تذكر: در اينجا در مورد سند حديث غدير، تحقيقى مفصل و جامع آورده مىشود. ولى چون مطالب اين موضوع سلسلهوار و به هم متصل است، عناوين اين واژه - يعنى )سند حديث غدير( - استثناءاً به شكل الفبايى نيامده، بلكه روند بحث سندى در آن حفظ شده است.
1. ابعاد تحقيق در سند حديث غدير
سند حديث غدير را از چند بُعد مىتوان بررسى كرد:
1. جمعآورى اسناد
از اوايل قرن دوم هجرى كه تدوين معارف دينى رسماً آزاد اعلام شد، تبليغ غدير نيز شكلى تازه بخود گرفت و كم كم از شكل روايت به صورت تأليف در آمد. در اواسط قرن دوم اولين تأليف مستقل درباره غدير را مىبينيم كه از فراهيدى است. در ادامه اين راه كتابهاى مختلفى به صورت مستقل يا ضمنى در موضوع غدير تدوين شد.
ابوالمعالى جوينى از قرن پنجم مىگويد: در بغداد در دست صحافى كتابى ديدم كه بر جلد آن نوشته بود: »جلد بيست و هشتم از اسناد حديث من كنت مولاه فعلى مولاه، و بعد از اين جلد بيست و نهم خواهد بود« !! همچنين ابنكثير دمشقى مىگويد: »كتابى در دو جلد ضخيم ديدم كه محمد بن جرير طبرى احاديث غدير خم را در آن جمعآورى كرده بود«!××× 1 بحار الانوار: ج 37 ص 235. احقاق الحق: ج 2 ص 486. ×××
آنچه در اين مرحله مشهود است اينكه اكثر كتب، مربوط به اسناد و رجال خطبه است و هدف اول مؤلفين استحكام اصل مطلب بوده است. آنان كه جو خاص فرهنگى را به خوبى لمس مىكردند در مرحله اول دست به كار محكمكارى در اسناد و حفظ متون شدند تا نسلهاى آينده مدارك لازم براى تحقيق و موشكافى و بحث و بررسى داشته باشند.
اين دوران در طول قرن دوم و سوم و چهارم و پنجم اوج خاص داشته و حق آن به خوبى ادا شده است.
اين تحقيقات در قرنهاى چهارم و پنجم و ششم اوج داشته و تا زمان حاضر همچنان پيش رفته، و آثار برجستهاى از اين قرون در دست است.
از اوائل قرن يازدهم هجرى تا امروز با ايجاد ميدان باز علمى، محققين و انديشمندان اسلام تأليفات بسيار مهمى درباره غدير تأليف كرده و به خوبى از زحمات هزار ساله نتيجهگيرى نمودهاند. در اين دوران تمام جوانب غدير مورد جمع و بررسى و تحقيق قرار گرفت.
ارتباط غدير با قرآن، بحثهاى مفصل در اسناد غدير، بررسىهاى عميق در متن حديث غدير، جمعآورى و تدوين اشعار مربوط به غدير و جوانب ديگر آن مورد توجه خاص واقع شد و در هر مورد كتابهايى تدوين گرديد.
2. بيشترين سند براى حديث غدير
با وجود منع از نقل حديث در حكومت سقيفه، معصومينعليهم السلام××× 1 عوالم العلوم: ج 3 / 15 ص 476 - 472. ××× و بيش از دويست نفر از صحابه و عده زيادى از تابعين، با آن كه در شرايط سخت تقيه بودهاند و نقل حديث غدير براى آنان به قيمت حيثيت و جانشان تمام مىشده، آن را نقل كردهاند.
در كتاب عوالم العلوم: ج 3 / 15 صفحات 508 - 493 فهرستى از راويان حديث غدير به ترتيب زمانى چهارده قرن را آورده، و اثبات كرده چنين اتصال سند و نقل خَلَف از سَلَف دليل بر ريشه محكم و سلسله بدون انقطاع اسناد در نقل حديث غدير است.
در صفحات 509 تا 517 راويان غدير از علما را به ترتيب الفبا آورده است. در صفحه 522 مؤلفينى كه حديث غدير را ثبت كردهاند ذكر كرده، و در صفحات 529 تا 534 به وثاقت صحابه و تابعين و ساير ناقلين حديث غدير پرداخته است.
به همين جهت در بين قاطبه مسلمين، هيچ حديثى به اندازه »حديث غدير« روايت كننده ندارد، و گذشته از تواتر آن، از نظر علم رجال و درايت اسنادِ آن در حد فوق العادهاى است.
3. تواتر حديث غدير
همانطور كه داستان غدير و خطبه آن با يك سند واحد به دست ما نرسيده، متن آن نيز به صورت قطعههاى قابل جمع نقل شده است و به علل مختلفى از قبيل شرائط تقيه و امثال آن، و نيز طولانى بودن خطبه و عدم امكان حفظ كامل آن براى همگان، اكثر راويان »غدير« گوشههايى از آن را نقل كردهاند، ولى جمله »مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ« و چند جمله ديگرِ آن را همه راويان به اشاره يا صريحاً نقل كردهاند.
با اين همه، متن خطبه به طور كامل به دست ما رسيده است، چنان كه در قسمت اول اين بخش بيان شد، واين از توجهات صاحب ولايت است كه اين سند بزرگ اسلام را براى ما حفظ كرده است.
طرق حديث غدير به حدّ تواتر قطعى رسيده است، امرى كه براى كمتر حديثى از احاديث منقول از رسولخداصلى الله عليه وآله رخ داده است. از اين رو محققان بزرگ اهلسنت ناچار به تواتر آن اقرار كرده، و به قطعيت صدورش از پيامبرصلى الله عليه وآله تصريح كردهاند. در اينجا چند نمونه از كسانى كه به تواتر حديث غدير تصريح كردهاند مىآوريم:
اول. حافظ ذهبى
حافظ ابنكثير در تاريخ خود كلام ذهبى را آورده كه اقرار به تواتر حديث غدير نمود است.××× 1 تاريخ ابنكثير: ج 5 ص 214 213. ××× شرح حال و توثيق ذهبى: حافظ ابنكثير، اِسْنَوى، ابنوزير صنعانى در الروض الباسم، تاجالدين عبدالوهّاب، سبط بن عجمى در مقدّمه الكشف الحثيث، دهلوى.××× 2 تاريخ ابنكثير: ج 5 ص 214 213. طبقات اِسنَوى: ج 1 ص 558 . فوات الوفيات: ج 2 ص 370. الوافى بالوَفَيات: ج 2 ص 163. طبقات القرّاء: ج 2 ص 71. طبقات الشافعية )سُبكى( : ج 5 ص 216. النجوم الزاهرة: ج 10 ص 182. ×××
دوم. حافظ ابنجَزَرى )ت 751 - م 833 ق(
ابنجزرى به سند خود حديث غدير نقل نموده و سپس مىگويد: اين حديث از اين طريق حسن است و از طرق بسيار ديگر صحيح بوده، و به تواتر از اميرالمؤمنين علىعليه السلام و رسولخداصلى الله عليه وآله روايت شده است. عده بسيارى آن را از گروه بسيار ديگر نقل كردهاند، و سخن ناآگاهان از دانش حديث كه تلاش كردهاند اين روايت را تضعيف كنند اعتبارى ندارد.
اين حديث از اين صحابه نقل شده است: ابوبكر، عمر بن خطّاب، طلحة بن عبيداللَّه، زبير بن عَوّام، سعد بن ابىوقّاص، عبدالرحمن بن عَوف، عباس بن عبدالمطّلب، زيد بن ارقم، بَراء بن عازب، بُرَيدَة بن حُصَيب، ابوهريره، ابوسعيد خُدرى، جابر بن عبداللَّه، عبداللَّه بن عباس، حُبشى بن جُنادَه، عبداللَّه بن مسعود، عمران بن حصين، عبداللَّه بن عمر، عمّار بن ياسر، ابوذر غِفارى، سلمان فارسى، اسعد بن زراره، خُزَيمَة بن ثابت، ابوايّوب انصارى، سهل بن حُنَيف، حُذَيفَة بن يمان، سَمُرَة بن جُندَب، زيد بن ثابت، اَنَس بن مالك و صحابه ديگر.
بارى، اين حديث به گونه صحيح از جماعتى از صحابيان - كه از خبرشان قطع و يقين به دست مىآيد - نقل و ثابت شده كه پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير چنين سخنى گفته است.××× 1 اسنى المطالب فى مناقب على بن ابىطالبعليه السلام: ص 4 3. ×××
شرح حال و توثيق ابنجَزَرى و اعتماد به او: حافظ سيوطى در »حسن المقصد بعمل المولد« و »ميزان المعدلة فى شأن البسملة« و »الإتقان فى علوم القرآن« در تقسيم قرائات، مفتاح كنز دراية المجموع، دهلوى در بستان المحدثين، ابنحَجَر، بَرزَنجى، سهارنپورى، كاتب چَلَبى.××× 2 الاتقان فى علوم القرآن: ج 1 ص 77. طبقات الحفّاظ: ص 544 543 . اسنى المطالب فى مناقب على بن ابىطالبعليه السلام: ص 4 3. الانس الجليل بتاريخ القدس و الخليل: ج 2 ص 109. البدر الطالع: ج 2 ص 257. الضوء اللاّمع: ج 9 ص 255. طبقات داوودى: ج 2 ص 59 . شَذَرات الذهب: ج 7 ص 402. طبقات القرّاء: ج 2 ص 247. كشف الظنون: ج 1 ص 669 . اصول الحديث. كفاية المتطلّع. حصر الشارد. ×××
سوم. حافظ سُيوطى
سيوطى در كتاب »الأزهار المتناثرة فى الأخبار المتواترة« درباره حديث غدير اسناد فراوان آورده است. حافظ سيوطى در اين كتاب به نقل احاديث متواتر بسنده كرده و به عدم نقل احاديث غير متواتر پايبند بوده است. نام كتاب شاهد اين دعوى است.××× 3 الازهار المتناثرة فى الاخبار المتواترة: ص 1. ×××
بعد از آن هم كتابى نوشت به نام »الفوائد المتكاثرة فى الأخبار المتواترة« ، و در آن كتاب احاديثى را آورد كه ده صحابى يا بيشتر آن را روايت كردهاند. در آن كتاب هم حديث غدير را آورده است.
شرح حال و توثيق سيوطى و اشاره به دو كتاب او و حكم او به تواتر حديث غدير نمودهاند: مُناوى، عزيزى، شامى )صاحب سيره( ، شاه ولىاللَّه دهلوى، دهلوى، كاتب چَلَبى، علامه مُناوى، علامه عزيزى.××× 1 لواقح الأنوار. سيره شامى. رساله أصول الحديث. كتاب الموالاة )ابنعقده( . كشف الظنون: ج 1 ص 73 و ج 2 ص 1301. التيسير فى شرح الجامع الصغير: ج 2 ص 442. السراج المنير فى شرح الجامع الصغير: ج 3 ص 360. ×××
چهارم. شيخ على متّقى هندى
متّقى حديث غدير و حديث منزلت را در كتاب »مختصر قطف الأزهار« آورده است. وى در خطبه كتابش مىنويسد: اينها احاديث متواتر هستند و شمارشان به هشتاد و دو مىرسد.
سيوطى اين احاديث را در كتابى گردآورده و نامش را »قطف الأزهار المتناثرة« نهاده، و راويان آنها را - كه تعدادشان در هر حديث به ده صحابى يا بيشتر مىرسد - آورده است. ولى من نام راويان را حذف كردم و تنها متن احاديث را آوردم تا نگهدارى و حفظ آنها آسان شود. علماى اهلسنت شرح حال متّقى هندى را نوشته و توثيقش كردهاند.××× 2 أخبار الأخيار. سبحة المرجان فى تراجم علماء هندوستان. همچنين ر.ك: النور السافر فى أخبار القرن العاشر: ص 315. لواقح الأنوار فى طبقات الأخيار )شعرانى( . شَذَرات الذهب: ج 8 ص 379. ×××
پنجم. ميرزا مخدوم
ميرزا مخدوم نويسنده كتاب »النواقض على الروافض« و نوه شريف جرجانى است. ميرزا در اين كتاب متعصّبانهاش مىنويسد:
از لغزشهاى شيعيان قول به وجوب عصمت انبياء و ائمّه است؛ به اين معنى كه بر خداى تعالى واجب است كه ايشان را از همه صغائر و كبائر و كارهاى خلافِ جوانمردى و بزرگوارى، چه عمداً و چه سهواً و چه از سر خطا، از گهواره تا گور نگاه دارد. با اينكه قرآن و كتابهاى حديث و تاريخ از مطالب خلافِ اين قول سرشار است.
آيا به اين جماعت نمىنگريد كه چنين نصوص معتبرى را به چيزى بر مىگردانند كه عقل هيچ خردمندى نمىپذيرد و حتى طبعِ هيچ نادانى آن را نمىپسندد؟!
با اين همه، ما را به آن سبب كه عدم دلالت حديث غدير به نفى خلافت ابوبكر و اثبات خلافت بلافصل علىعليه السلام را روا مىداريم سرزنش و نكوهش مىكنند، و افزون بر اين مىگويند كه حديث غدير نصّ جلىّ است و منكرش كافر است.
اگر از من درباره حديث متواتر غدير بپرسى، چكيده آنچه را شيخِ مفيد اينان ياد كرده است برايت مىگويم... .××× 1 النواقض على الروافض )مخطوط( . ×××
البته نويسنده »مصائب النواصب فى الردّ على النواقض على الروافض« پاسخ زيبايى به ميرزا داده است.××× 2 مصائب النواصب )سيد شوشترى( . ××× شرح حال و توثيق نام كتاب او: بَرزَنجى، رشيدالدين دهلوى، حيدرعلى فيضآبادى، سهارنپورى.××× 3 نواقض الروافض. كشف الظنون. ×××
ششم. جمالالدين محدّث
جمالالدين محدث شيرازى از مشايخ اجازه دهلوى و پدرش است. او حديث غدير را همراه با جريان حارث فهرى و سنگ آسمانى نقل كرده، و مىگويد كه اين حديث به شكل متواتر از اميرالمؤمنينعليه السلام و رسولخداصلى الله عليه وآله روايت شده، و جماعت بسيار از صحابه اين حديث را روايت كردهاند.××× 4 الاربعين )مخطوط( . ××× ملا على قارى او را به شدت توثيق كرده است.××× 5 المرقاة فى شرح المشكاة. ×××
هفتم. ملا على قارى
ملا على حديث غدير را مكرر نقل كرده و نتيجه گرفته كه حديث غدير صحيح و متواتر بوده و سى تن از صحابه آن را روايت كردهاند و شكى در آن راه ندارد.××× 1 المرقاه فى شرح المشكاة 568 / 5 . ××× دانشمندان سنى ملا على قارى را ستودهاند و به نوشتههايش اعتماد كردهاند، به ويژه به كتاب »المرقاة فى شرح المشكاة« .××× 2 خلاصة الأثر فى أعيان القرن الحادىعشر: ج 3 ص 185. ×××
هشتم. صالح بن مهدى مقبلى، ضياءالدين
وى حديث غدير را همراه با توضيحات و اسامى روايان و ناقلين آن در كتبشان آورده، و در مورد آن مىگويد: طرق اين روايت بسيار زياد است، و از همين رو شمارى از دانشمندان بر اين باورند كه اين حديث علاوه بر تواتر معنوى، تواتر لفظى دارد. اين حديث با اينكه از حيث لفظ خبر واحد به شمار مىرود، ولى از حيث معنى متواتر است.××× 3 الابحاث المسدّدة فى الفنون المتعدّدة: ص 122. ××× شرح حال مقبلى: محمد بن اسماعيل، سِندى، شوكانى.××× 4 البدر الطالع: ج 1 ص 288. التاج المكلَّل: ص 376. ذيل الأبحاث المسدّدة و حلّ مسائلها المعقّدة. حصر الشارد. إتحاف الأكابر. ×××
نهم. محمد بن اسماعيل، امير
امير محمد با اشاره به كلام ذهبى و كتاب طبرى در طرق حديث غدير اقرار كرده كه حديث غدير نزد بيشتر پيشوايان حديث متواتر است.××× 5 الروضة النديّة شرح التحفة العلوية: ص 67 . ××× امير محمد از شيوخ قاضى شوكانى است و شوكانى او را ستايش كرده است.××× 6 إتحاف الأكابر. البدر الطالع: ج 2 ص 133. ×××
دهم. محمد صدر عالم
محمد صدر عالم با اشاره به كلام سيوطى، اقرار به تواتر حديث غدير نموده و پانزده طريق از علماى اهلسنت براى آن شمرده است.××× 7 معارج العُلى فى مناقب المرتضىعليه السلام )مخطوط( . ××× وى از دانشمندان بزرگ هند بوده و لكنهوى او را ستوده است.××× 8 نُزهة الخواطر: ج 6 ص 113. ×××
يازدهم. پانى پتى )م 1216 ق(
پانى پتى در مورد حديث غدير اقرار نموده كه حديثى صحيح بلكه متواتر است كه سى تن از صحابه آن را روايت كردهاند. وى نام بعضى را هم شمرده است.××× 1 السيف المسلول: ص 108. ××× قاضى ثناءاللَّه پانى پتى از علماى بزرگ هند است. بغدادى و ديگران شرح حالش را نوشتهاند.××× 2 ايضاح المكنون: ج 1 ص 310. ×××
دوازدهم. محمدمبين لكنهوى )م 1225 ق(
محمد مبين لكنهوى پس از ذكر بعضى از طرق خود به احاديث فضائل اميرالمؤمنينعليه السلام، اقرار به تواتر حديث غدير نموده است.××× 3 وسيلة النجاة فى فضائل السادات: ص 104. ××× او از دانشمندان بزرگ اهلسنت در هند است.××× 4 نُزهة الخواطر: ج 7 ص 403. ×××
خلاصه بحث
خلاصه اين بحث آن است كه بىگمان حديث غدير نزد دانشمندان بزرگ اهلتسنن از حافظ و مفسر و متكلم و اصولى و ... ، حديث متواتر و يقينى است. حتى برخى از حافظان سنّى، كتابهاى ويژه و جداگانهاى نوشتهاند و متن و طرق معتبر حديث غدير را در آنها گرد آوردهاند.
اين حديث نزد ستونهاى بزرگ دانشِ اهلتسنن و علماى سترگ و تمام سرشناسِ آنان متواتر است. اين حقيقت بنا بر تصريح جماعتى از ايشان كاملاً روشن و آشكار شد.
همانگونه كه شريف مرتضى در كلام خود دارد، با اين اسناد متواتر جز شخص معاند و منكر مسلّمات كسى سند و تواتر حديث غدير را انكار نمىكند.××× 5 الشافى فى الامامة )چاپ قديم( : ص 132. ×××
مرحوم سيد شرفالدين عاملى در كتاب خود »المراجعات« و در گفتگويىهايى كه با رئيس الازهر مصر داشته، از جمله شبههاى كه در مورد حديث غدير مطرح كرده بود را پاسخ داده است. از جمله در مورد سند حديث غدير مىگويد:
اهلسنت در اثبات امامت به هر حديث صحيحى استدلال و احتجاج مىكنند؛ خواه متواتر باشد يا غير متواتر. ما نيز در برابر آنها به آن استدلال مىكنيم، زيرا از طريق آنها اين حديث صحيح است، تا آنها را به آنچه خود به آن ملتزم هستند ملزَم كنيم. اما اگر در بين خودمان بر اثبات امامت به حديث غدير استدلال كنيم، به خاطر آن است كه اين حديث از طرق ما متواتر است، چنانكه بر كسى مخفى نيست.
4. سند و متن حديث غدير
از آنجا كه بحثهاى علمى درباره سند و متنِ حديث غدير بسيار مفصل است و علماى بزرگ بحثهاى كافى و وافى در اين دو زمينه نمودهاند، طالبين مىتوانند به كتبى كه در همين عنوان )حديث غدير( به آنها اشاره مىشود مراجعه نمايند.
5 . سند حديث غدير و امام رضاعليه السلام
يكى از خصوصيات زمان امام رضاعليه السلام شرايط سخت تقيه بود، و لذا امامعليه السلام بسيارى از روايات را با ذكر سند از پدرانشان نقل مىكردند. از جمله حديث غدير را حضرت از پدرشان حضرت موسى بن جعفر از امام صادق از امام باقر از امام سجاد از امام حسين از اميرالمؤمنينعليهم السلام از پيامبرصلى الله عليه وآله نقل كردند كه فرمود: »من كنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله«××× 1 اثبات الهداة: ج 2 ص 103 ح 425. ×××.