احتجاج امام حسن علیه السلام با غدیر

از ویکی غدیر
نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۳۱ توسط Modir (بحث | مشارکت‌ها)

تا روزی كه امیرالمؤمنین علیه‌السلام در قید حیات بودند بعنوان كسی كه در غدیر بر فراز دستان پیامبر صلی اللَّه علیه و آله قرار گرفته و اینك شخصاً در برابر دیدگان مردم است، معرّف عینی غدیر بودند و حضور آنحضرت بمعنای حضور غدیر بود.

پس از شهادت آنحضرت، ائمه علیهم‌السلام از یك سو صاحبان غدیر بودند كه در غدیر برای ایشان نیز بیعت گرفته شده بود، و از سوی دیگر بعنوان مدافعان و حافظان غدیر در برابر دشمنان آن بودند. تبیین و استدلال و احتجاجات ائمه علیهم‌السلام، سنگر غدیر را برای آینده‌ای كه تا امروز چهارده قرن از آن گذشته در برابر سقیفه محكم می‌ساخت و دوستان غدیر را از اسرار عمیق آن آگاه می‌نمود.

آنچه توسط ائمه علیهم‌السلام درباره‌ی غدیر مطرح شده سر نخ و سرآغاز بحثهای علمی است كه در قرون بعد مورد گفتگو و مناظره قرار گرفته است. با توجه به مخاطبان گوناگون از دوست و دشمن كه در برابر ائمه علیهم‌السلام قرار داشته‌اند،به فراخور حال همه‌ی آنان در كلام ائمه علیهم‌السلام مطالبی درباره‌ی غدیر بچشم می‌خورد.

نكته‌ی قابل توجه اینكه موضوعاتی كه ائمه علیهم‌السلام نسبت به آنها حساسیت نشان داده‌اند برای ما نیز باید قابل توجه باشد و نسبت به آنها حساس باشیم. غدیر بعنوان مسئله‌ای در فرمایشات ائمه علیهم‌السلام مطرح است كه حساسیت امامان معصوم علیهم‌السلام نسبت به آن شاخص است و به ما می‌فهماند كه باید درباره‌ی آن حساسیت فوق العاده داشته باشیم.

هنگام صلح با معاویه در كوفه

الأمالی (طوسی)، ص 560؛ تفسیر البرهان، ج 4،‌ص 459؛‌اثبات الهداة: ج 3 ص 92 ح 359 و ح 360؛ بحارالانوار، ج 10، ص 143.

یكی از مورادی كه غدیر در عرصه‌ی اعتقادی مردم مطرح شد در صلح امام حسن علیه‌السلام بود. آنحضرت در كوفه با حضور معاویه بر فراز منبر رفتند و پس از حمد و ثنای الهی مطالبی فرمودند كه از جمله آنها این بود:

بنی‌اسرائیل هارون را رها كردند و تابع سامری شدند در حالیكه می‌دانستند او خلیفه‌ی موسی است. این امت نیز پدرم را رها كردند و با غیر او بیعت كردند در حالیكه خودشان دیدند كه پیامبر صلی اللَّه علیه و آله پدرم را در روز غدیر خم منصوب فرمود و به آنان دستور داد كه حاضرانشان به غائبان خبر دهند.

بحارالانوار: ج 44 ص 75.

در تاریخ مشاجرات لفظی اسلام مانند روزی نیامده كه معاویه و دار و دسته‌اش نزد او جمع شده بودند و فرستادند تا امام حسن علیه‌السلام هم آمد و آنچه می‌توانستند به آنحضرت و پدر بزرگوارش ناسزا گفتند.

امام مجتبی علیه‌السلام آغاز به سخن فرمود و احتجاجات مفصلی درباره‌ی امیرالمؤمنین علیه‌السلام در برابر آنان بیان نمود و از جمله فرمود:

پیامبر صلی اللَّه علیه و آله در حالیكه بر فراز منبر بود علی علیه‌السلام را فرا خواند. سپس او را با دستانش گرفت و فرمود: «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه».