متن و ترجمه خطبه غدیر

از دانشنامه غدیر

متن کامل و مقابله شده خطبه غدیر[۱]

واقعه عظیم غدیر، شامل مراحل مقدماتیِ قبل از خطبه و متن خطبه و وقایعی که همزمان با خطبه اتفاق افتاد و آنچه پس از خطبه به وقوع پیوست، به صورت یک روایت واحد و متسلسل به دست ما نرسیده است. بلکه هر یک از حاضرین در غدیر، گوشه ای از مراسم یا قطعه ای از سخنان حضرت را نقل نموده‌اند. البته قسمت‌هایی از این واقعه به‌ طور متواتر به دست ما رسیده است، و خطبه غدیر نیز به‌ طور کامل در کتب حدیث حفظ شده است.

از نگاهی دیگر: پس از انتشار خبر غدیر و سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله در شهرها، متأسفانه منع از نقل حدیث در حکومت سقیفه باعث شد مردم غدیر را به فراموشی بسپارند و اهمیت آن را نادیده بگیرند.

ولی در همین جو خفقان و در کنار دیگر معصومین علیهم السلام که یکی پس از دیگری تأکید خاصی بر حفظ این حدیث داشتند و بارها در مقابل دوست و دشمن بدان احتجاج و استدلال می‌فرمودند،[۲] می‌بینیم که امام باقر علیه السلام متن کامل خطبه غدیر را برای اصحابشان بیان فرموده‌اند.

ضمناً همان‌ طور که داستان غدیر و خطبه آن با یک سند واحد به دست ما نرسیده، متن آن نیز به صورت قطعه‌های قابل جمع نقل شده است و به علل مختلفی از قبیل شرائط تقیه و امثال آن، و نیز طولانی بودن خطبه و عدم امکان حفظ کامل آن برای همگان، اکثر راویان ‹‹غدیر›› گوشه‌هایی از آن را نقل کرده‌اند، ولی جمله «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ» و چند جمله دیگرِ آن را همه راویان به اشاره یا صریحاً نقل کرده‌اند.

با این همه، متن خطبه به‌ طور کامل به دست ما رسیده است، چنان‌ که در قسمت اول این بخش بیان شد، و این از توجهات صاحب ولایت است که این سند بزرگ اسلام را برای ما حفظ کرده است.

با در نظر گرفتن این مقدمات، متن عربیِ ‹‹خطبه غدیر›› بارها به صورت مستقل به چاپ رسیده است که همه آنها طبق روایت کتاب ‹‹الاحتجاج›› بوده است.

دو نمونه معروف آن، کتاب ‹‹الخطبة المبارکة النبویة فی یوم الغدیر›› به تنظیم علامه سید حسن حسینی لواسانی، و کتاب ‹‹خطبة النبی الأکرم صلی الله علیه وآله یوم الغدیر›› به تنظیم مرحوم استاد عمادزاده اصفهانی است.

آنچه ذیلاً آورده می‌شود متن کامل و مقابله شده خطبه غدیر و سپس ترجمه فارسی آن همراه با مقدمه ای کوتاه است:

در مورد ‹‹خطبه غدیر›› سه جهت مهم، لزوم مقابله نسخه‌های آن را مؤکدتر می‌نماید:

اهمیتِ خود خطبه، طولانی بودن متن، سماعی بودن حدیث؛ لذا آخرین اقدام اساسی که درباره متن ‹‹خطبه غدیر›› انجام گرفته مقابله آن با سه روایت امام باقر علیه السلام و حذیفة بن الیمان و زید بن ارقم است.

به تعبیر دیگر: متن کامل خطبه غدیر پس از مقابله و تطبیق آن در مدارک نُه گانه اش، یعنی کتاب های ‹‹روضة الواعظین›› و ‹‹الاحتجاج›› و ‹‹الیقین›› و ‹‹التحصین›› و ‹‹العُدَد القویّة›› و ‹‹الاقبال›› و ‹‹الصراط المستقیم›› و ‹‹نهج الایمان›› و ‹‹نزهة الکرام›› تنظیم و تلفیق و تنقیح شده است، و در یازده بخش تقدیم خواهد شد و در اول هر بخش عنوانی برای آن ذکر می‌شود. برای سهولت در مطالعه و حفظ نمودن خطبه، حرکاتِ حروف و اعراب گذاری کلمات نیز انجام گرفته است. مواردی که از متن خطبه نیست با حروف خاص و بدون حرکات آورده شده، کما اینکه موارد مهم متن نیز با حروف سیاه ذکر می‌گردد. برای صیانت کامل متن خطبه، از آوردن جمله صلی الله علیه وآله و علیه السلام در مواردی که قطعاً در کلام حضرت نبوده خودداری می‌شود.

در پاورقی‌ها موارد اختلاف نسخه‌ها و کیفیت آن آمده است. رمزهای زیر را برای اشاره به شش کتابِ اصلیِ مقابله شده آورده‌ایم: (‹‹الف››: الاحتجاج) (‹‹ب››: الیقین)، (‹‹ج››: التحصین)، (‹‹د››: روضة الواعظین)، (‹‹ه››: العُدد القویّة)، (‹‹و››: نهج الایمان)

در چند مورد که اختلاف نسخه از کتاب ‹‹الاقبال›› و ‹‹الصراط المستقیم›› و ‹‹نزهة الکرام›› ذکر شده نام این کتاب‌ها آمده و رمزی ندارد.

با توجه به اینکه متن حاضر، حاصل جمع نُه روایت از نُه کتاب است، دقت در پاورقی‌ها و محتویات نسخه‌های دیگر از آن جهت حائز اهمیت است که هر نسخه می‌تواند سهمی در نمایاندن واقع ایفا کند.

در پاورقی‌ها آدرس آیات قرآنی و توضیح کلمات و جملاتِ مشکل آمده است. از آنجا که متن خطبه عربی است پاورقی‌ها هم به عربی ذکر شده تا بین دو زبان عربی و فارسی خلط واقع نشود.

در اینجا متن عربی و کامل و مقابله شده خطبه غدیر و سپس ترجمه دقیق آن آورده می‌شود:

کلیه ترجمه‌های خطبه، طبق روایت کتاب ‹‹احتجاج›› است، ولی ترجمه حاضر پس از مقابله و تنظیم متن عربی از نُه کتابی که ذکر شد انجام گرفته است و حاوی اضافات و تغییراتی در عبارات است که از نظر علم حدیث و نیز در جنبه‌های عقیدتی شامل نکات قابل ملاحظه ای است.

این ترجمه مطابق متن عربی - که در بخش ششم می‌آوریم - در یازده بخش تنظیم شده و در اول هر بخش عنوانی دارد.

در روش ترجمه سعی شده مفاهیم والایی که ‹‹خطبه غدیر›› در برگیرنده آن است به‌ طور روشن بیان شود، و در عین حال از ترجمه تحت اللفظی هم فاصله زیادی نگیرد. البته نظر به اهمیت خطبه، فهم دقیق بعضی موارد آن احتیاج به تفسیر دارد که در بخش هشتم این کتاب تا حدی تبیین شده است.

آیات قرآنی موجود در متن خطبه، به صورت عربی و سپس ترجمه آن آمده است.

جمله ‹‹صلی الله علیه وآله›› و ‹‹علیه السلام›› در مواردی که یقیناً در کلام حضرت نبوده ذکر نمی‌شود.

کلمه ‹‹معاشر الناس›› و ‹‹ألا›› که در خطبه زیاد به کار رفته است، چون معادل فارسی جالبی ندارد، اولی را به عنوان ‹‹ای مردم›› و دومی را به عنوان ‹‹بدانید که››ترجمه کردیم.

موارد مهم خطبه با حروف سیاه آورده شده، و موارد خارج از متن خطبه به صورت مشخص و با حروف مغایر ذکر می‌گردد.

موارد اختلاف نسخه‌ها که در پاورقی‌های متن عربی آمده، اگر متضمن مطلب مهمی باشد که از متن استفاده نمی‌شود، یا اختلاف عبارت در حدی باشد که معنای جمله را عوض کند، در این صورت آن را در پاورقی ترجمه فارسی می‌آوریم، ولی اگر در حد اختلاف کلمات باشد و حامل معنایی جدید و مطلبی مهم نباشد از آوردن آن در پاورقی ترجمه خودداری می‌شود.

رمزهای ‹‹الف›› و ‹‹ب›› و… که در پاورقی‌های متن عربی به کار رفته در اینجا نیز به کار می‌رود، و چند مورد که از دو کتاب ‹‹الاقبال›› و ‹‹الصراط المستقیم›› آورده شده بدون رمز است.

در مواردی که عبارت احتیاج به توضیح یا ذکر قطعه ای از تاریخ دارد در پاورقی ذکر خواهد شد.

امید است با توجه به ارزش‌هایی که مقابله نسخه‌ها دارد، اهمیت آماده‌ سازی متن منقّح خطبه غدیر برای خوانندگان محترم روشن شده باشد و با توجه بیشتری به مطالعه آن بپردازند:

حمد و ثنای الهی

حمد و ثنای الهی
متن ترجمه
الْحَمْدُ للَّهِ الَّذی عَلا فی تَوَحُّدِهِ وَ دَنا فی تَفَرُّدِهِ[۳] وَ جَلَّ فی سُلْطانِهِ وَ عَظُمَ فی أرْکانِهِ، وَ أحاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْماً وَ هُوَ فی مَکانِهِ وَ قَهَرَ جَمیعَ الْخَلْقِ بِقُدْرَتِهِ وَ بُرْهانِهِ، حَمیداً[۴]لَمْ یَزَلْ، مَحْمُوداً لایَزالُ[وَمَجیداً لایَزُولُ، وَ مُبْدِئاً وَ مُعیداً وَ کُلُّ أمْرٍ إلَیْهِ یَعُودُ][۵]حمد و سپاس خدایی را که در یگانگی خود بلند مرتبه، و در تنهایی و فرد بودن خود نزدیک است.[۶] در قدرت و سلطه خود با جلالت و در ارکان خود عظیم است. علم او به همه چیز احاطه دارد، در حالی که در جای خود است[۷]، و همه مخلوقات را با قدرت و برهان خود تحت سیطره دارد. همیشه مورد سپاس بوده و همچنان مورد ستایش خواهد بود. صاحب عظمتی که از بین رفتنی نیست. ابتدا کننده او و بازگرداننده اوست و هر کاری به سوی او بازمی‌گردد.
بارِئُ الْمَسْمُوکاتِ وَ داحِی الْمَدْحُوَّاتِ[۸]وَ جَبّارُ الْأَرَضینَ وَ السَّمواتِ، قُدُّوسٌ سُبُّوحٌ، رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحِ، مُتَفَضِّلٌ عَلی جَمیعِ مَنْ بَرَأَهُ، مُتَطَوِّلٌ عَلی جَمیعِ مَنْ أنْشَأَهُ[۹] یَلْحَظُ کُلَّ عَیْنٍ[۱۰] وَ الْعُیُونُ لاتَراهُ.به وجود آورنده بالا برده شده‌ها (آسمانها و افلاک) و پهن کننده گسترده‌ها (زمین)، یگانه حکمران زمین‌ها و آسمان‌ها، پاک و منزّه و تسبیح شده،[۱۱] پروردگار ملائکه و روح، تفضّل کننده بر همه آنچه خلق کرده و لطف کننده بر هر آنچه به وجود آورده است. هر چشمی زیر نظر اوست،[۱۲] ولی چشمها او را نمی‌بینند.
کَریمٌ حَلیمٌ ذُو أناةٍ، قَدْ وَسِعَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَتُهُ وَ مَنَّ عَلَیْهِمْ[۱۳] بِنِعْمَتِهِ. لایَعْجَلُ بِانْتِقامِهِ، وَلایُبادِرُ إلَیْهِمْ بِمَا اسْتَحَقُّوا[۱۴]مِنْ عَذابِهِ.کَرم کننده و بردبار و تحمّل کننده است. رحمت او همه چیز را فرا گرفته و با نعمت خود بر همه آنها منّت گذارده است. در انتقام گرفتن خود عجله نمی‌کند، و به آنچه از عذابش که مستحق آنند، مبادرت نمی‌ورزد.
قَدْ فَهِمَ السَّرائِرَ وَ عَلِمَ الضَّمائِرَ، وَ لَمْ تَخْفَ عَلَیْهِ الْمَکْنُوناتُ وَ لاَ اشْتَبَهَتْ عَلَیْهِ الْخَفِیّاتُ. لَهُ الْإحاطَةُ بِکُلِّ شَیْءٍ وَ الْغَلَبَةُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ وَ الْقُوَّةُ فی کُلِّ شَیْءٍ وَ الْقُدْرَةُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ، وَ لَیْسَ مِثْلُهُ شَیْءٌ. وَ هُوَ مُنْشِیءُ الشَّیْءِ حینَ لا شَیْء[۱۵] دائِمٌ حَیٌّ[۱۶] وَ قائِمٌ بِالْقِسْطِ، لا إلهَ إلاّ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ.باطن‌ها و سریره‌ها را می‌فهمد و ضمایر را می‌داند و پنهان‌ها بر او مخفی نمی‌ماند و مخفی‌ها بر او مشتبه نمی‌شود. او راست احاطه بر هر چیزی و غلبه بر همه چیز و قوت در هر چیزی و قدرت بر هر چیزی، و مانند او شیئی نیست. اوست به وجود آورنده شیئ (چیز) هنگامی که چیزی نبود.[۱۷] دائم و زنده است، و به قسط و عدل قائم است. نیست خدایی جز او که با عزّت و حکیم است.
جَلَّ عَنْ أنْ تُدْرِکَهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأبْصارَ وَ هُوَ اللَّطیفُ الْخَبیرُ. لایَلْحَقُ أحَدٌ وَصْفَهُ مِنْ مُعایَنَةٍ، وَ لایَجِدُ أحَدٌ کَیْفَ هُوَ مِنْ سِرٍّ وَ عَلانِیَةٍ إلاّ بِما دَلَّ عَزَّ وَ جَلَّ عَلی نَفْسِهِ.[۱۸]بالاتر از آن است که چشم‌ها او را درک کنند ولی او چشم‌ها را درک می‌کند، و او لطف کننده و آگاه است. هیچ‌کس نمی‌تواند با دیدن به صفت او راه یابد، و هیچ‌کس به چگونگی او از سرّ و آشکار دست نمی‌یابد مگر به آنچه خود خداوند عز و جل راهنمایی کرده است.
وَ أشْهَدُ أنَّهُ اللَّهُ الَّذی مَلَأَ.[۱۹] الدَّهْرَ قُدْسُهُ، وَ الَّذی یَغْشَی الْأبَدَ نُورُهُ،[۲۰] وَ الَّذی یُنْفِذُ أمْرَهُ بِلا مُشاوَرَةِ مُشیرٍ وَ لا مَعَهُ شَریکٌ فی تَقْدیرِهِ وَ لایُعاوَنُ فی تَدْبیرِهِ.[۲۱]گواهی می‌دهم برای او که اوست خدایی که قُدس و پاکی و منزّه بودن او روزگار را پر کرده است. او که نورش ابدیّت را فرا گرفته است. او که دستورش را بدون مشورتِ مشورت کننده ای اجرا می‌کند و در تقدیرش شریک ندارد و در تدبیرش کمک نمی‌شود.[۲۲]
صَوَّرَ مَا ابْتَدَعَ[۲۳] عَلی غَیْرِ مِثالٍ، وَ خَلَقَ ما خَلَقَ بِلا مَعُونَةٍ مِنْ أحَدٍ وَ لا تَکَلُّفٍ وَ لاَ احْتِیالٍ.[۲۴] أنْشَأَها[۲۵] فَکانَتْ وَ بَرَأَها فَبانَتْ. فَهُوَ اللَّهُ الَّذی لا إلهَ إلاّ هُوَ الْمُتْقِنُ الصَّنْعَةَ،[۲۶]،[۲۷] الْعَدْلُ الَّذی لا یَجُورُ، وَ الْأکْرَمُ الَّذی تَرْجِعُ إلَیْهِ الْأُمُورُ.آنچه ایجاد کرده بدون نمونه و مثالی تصویر نموده و آنچه خلق کرده بدون کمک از کسی و بدون زحمت و بدون احتیاج به فکر و حیله[۲۸] خلق کرده است. آنها را ایجاد کرد پس به وجود آمدند،[۲۹] و خلق کرد پس ظاهر شدند. پس اوست خدایی که جز او خدایی نیست، صنعت او محکم و کار او زیباست. عادلی که ظلم نمی‌کند و کَرم کننده ای که کارها به سوی او بازمی‌گردد.
وَ أشْهَدُ أنَّهُ اللَّهُ الَّذی تَواضَعَ کُلُّ شَیْءٍ لِعَظَمَتِهِ، وَ ذَلَّ کُلُّ شَیْءٍ لِعِزَّتِهِ، وَ اسْتَسْلَمَ کُلُّ شَیْءٍ لِقُدْرَتِهِ، وَ خَضَعَ کُلُّ شَیْءٍ لِهَیْبَتِهِ. مَلِکُ الْأمْلاکِ[۳۰] وَ مُفَلِّکُ الْأَفْلاکِ وَ مُسَخِّرُ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ،[۳۱] کُلٌّ یَجْری لِأجَلٍ مُسَمّی. یُکَوِّرُ اللَّیْلَ عَلَی النَّهارِ وَ یُکَوِّرُ النَّهارَ عَلَی اللَّیْلِ یَطْلُبُهُ حَثیثاً. قاصِمُ کُلِّ جَبّارٍ عَنیدٍ وَ مُهْلِکُ کُلِّ شَیْطانٍ مَریدٍ.شهادت می‌دهم اوست خدایی که همه چیز در مقابل عظمت او تواضع کرده و همه چیز در مقابل عزّت او ذلیل شده و همه چیز در برابر قدرت او سر تسلیم فرود آورده و همه چیز در برابر هیبت او خاضع شده است. پادشاهِ پادشاهان[۳۲] و گرداننده افلاک و مسخّر کننده آفتاب و ماه، که همه با زمانِ تعیین شده در حرکت هستند. شب را بر روی روز و روز را بر روی شب می‌گرداند که به سرعت در پی آن می‌رود.[۳۳] در هم شکننده هر زورگوی با عناد، و هلاک کننده هر شیطان سر پیچ و متمرّد.
لَمْ یَکُنْ لَهُ ضِدٌّ وَ لا مَعَهُ نِدٌّ[۳۴] أحَدٌ صَمَدٌ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفْواً أحَدٌ. إلهٌ واحِدٌ وَ رَبٌّ ماجِدٌ.[۳۵] یَشاءُ فَیُمْضی، وَ یُریدُ فَیَقْضی، وَ یَعْلَمُ فَیُحْصی، وَ یُمیتُ وَ یُحْیی، وَ یُفْقِرُ وَ یُغْنی، وَ یُضْحِکُ وَ یُبْکی،[وَ یُدْنی وَ یُقْصی][۳۶] وَ یَمْنَعُ وَ یُعْطی[۳۷] لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ، بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ.برای او ضدّی، و همراه او معارضی نبوده است. یکتا و بی‌نیاز است. زاییده نشده و نمی‌زاید و برای او هیچ همتایی نیست. خدای یگانه و پروردگار با عظمت. می‌خواهد پس به انجام می‌رساند، و اراده می‌کند پس مقدّر می‌نماید، و می‌داند پس به شماره می‌آورد. می می‌راند و زنده می‌کند، فقیر می‌کند و غنی می‌نماید، می‌خنداند و می‌گریاند، نزدیک می‌کند و دور می‌نماید،[۳۸] منع می‌کند و عطا می‌نماید.[۳۹] پادشاهی از آنِ او و حمد و سپاس برای اوست. خیر به دست اوست و او بر هر چیزی قادر است.
یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ یُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ، لا إلهَ إلاّ هُوَ الْعَزیزُ الْغَفّارُ.[۴۰] مُسْتَجیبُ الدُّعاءِ[۴۱]وَ مُجْزِلُ الْعَطاءِ،[۴۲] مُحْصِی الْأَنْفاسِ وَ رَبُّ الْجِنَّةِ وَ النّاسِ، الَّذی لا یُشْکِلُ عَلَیْهِ شَیْءٌ،[۴۳] وَ لایُضْجِرُهُ صُراخُ الْمُسْتَصْرِخینَ وَ لا یُبْرِمُهُ إلْحاحُ الْمُلِحّینَ.[۴۴] الْعاصِمُ لِلصّالِحینَ، وَ الْمُوَفِّقُ لِلْمُفْلِحینَ، وَ مَوْلَی الْمُؤْمِنینَ وَ رَبُّ الْعالَمینَ.[۴۵] الَّذی اسْتَحَقَّ مِنْ کُلِّ مَنْ خَلَقَ أنْ‌یَشْکُرَهُ وَ یَحْمَدَهُ[عَلی کُلِّ حالٍ].[۴۶]شب را در روز و روز را در شب فرو می‌برد.[۴۷] نیست خدایی جز او که با عزّت و آمرزنده است. اجابت کننده دعا، بسیار عطا کننده، شمارنده نَفَس‌ها و پروردگار جنّ و بشر، که هیچ امری بر او مشکل نمی‌شود،[۴۸] و فریاد دادخواهان او را منضجر نمی‌کند، و اصرار اصرار کنندگانش او را خسته نمی‌کند. نگه‌دارنده صالحین و موفّق کننده رستگاران و صاحب اختیار مؤمنین و پروردگار عالمیان. خدایی که از هر آنچه خلق کرده مستحق است که او را در هر حالی شکر و سپاس گویند.
أحْمَدُهُ کَثیراً وَ أشْکُرُهُ دائِماً[۴۹]عَلَی السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ وَ الشِّدَّةِ وَ الرَّخاءِ، وَ أوُمِنُ بِهِ وَ بِمَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ. أسْمَعُ لِأَمْرِهِ وَ أُطیعُ وَ أُبادِرُ إلی کُلِّ ما یَرْضاهُ وَ أسْتَسْلِمُ لِما قَضاهُ،[۵۰] رَغْبَةً فی طاعَتِهِ وَ خَوْفاً مِنْ عُقُوبَتِهِ، لِأَنَّهُ اللَّهُ الَّذی لایُؤْمَنُ مَکْرُهُ وَ لایُخافُ جَوْرُهُ.او را سپاس بسیار می‌گویم و دائماً شکر می‌نمایم، چه در آسایش و چه در گرفتاری، چه در حال شدت و چه در حال آرامش. و به او و ملائکه اش و کتاب‌هایش و پیامبرانش ایمان می‌آورم. دستور او را گوش می‌دهم و اطاعت می‌نمایم و به آنچه او را راضی می‌کند مبادرت می‌ورزم و در مقابل مقدرات او تسلیم می‌شوم[۵۱] به عنوان رغبت در اطاعت او و ترس از عقوبت او، چرا که اوست خدایی که نمی‌توان از مکر او در امان بود و از ظلم او هم ترس نداریم (یعنی ظلم نمی‌کند).

فرمان الهی برای مطلبی مهم

فرمان الهی برای مطلبی مهم
متن ترجمه
وَ أُقِرُّ لَهُ عَلی نَفْسی بِالْعُبُودِیَّةِ وَ أشْهَدُ لَهُ بِالرُّبُوبِیَّةِ، وَ أُؤَدّی ما أوْحی بِهِ إلَیَّ حَذَراً مِنْ أنْ لا أفْعَلَ فَتَحِلَّ بی مِنْهُ قارِعَةٌ لایَدْفَعُها عَنّی أحَدٌ وَ إنْ عَظُمَتْ حیلَتُهُ وَ صَفَتْ خُلَّتُهُ[۵۲] - لا إلهَ إلاّ هُوَ - لِأنَّهُ قَدْ أعْلَمَنی أنّی إنْ لَمْ أُبَلِّغْ ما أنْزَلَ إلَیَّ [فی حَقِّ عَلِیٍّ].[۵۳] فَما بَلَّغْتُ رِسالَتَهُ، وَ قَدْ ضَمِن[۵۴] لی تَبارَکَ وَ تَعالَی الْعِصْمَةَ[مِنَ النّاس][۵۵] وَ هُوَ اللَّهُ الْکافِی الْکَریمُ.اقرار می‌کنم برای خداوند بر نفس خود به عنوان بندگی او، و شهادت می‌دهم برای او به پروردگاری، و آنچه به من وحی نموده ادا می‌نمایم از ترس آنکه مبادا اگر انجام ندهم عذابی از او بر من فرود آید که هیچ‌کس نتواند آن را دفع کند، هر چند که حیله عظیمی به کار بندد و دوستی او خالص باشد - نیست خدایی جز او - زیرا خداوند به من اعلام فرموده که اگر آنچه در حق علی بر من نازل نموده ابلاغ نکنم رسالت او را نرسانده‌ام، و برای من حفظ از شر مردم را ضمانت نموده و خدا کفایت کننده و کریم است.
فَأوْحی إلَیَّ:‹‹بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، یا أیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ‌فی عَلِیٍّ یَعْنی فِی الْخِلافَةِ لِعَلِیِّ بْنِ أبی طالِبٍ - وَإنْ لَمْ‌تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ››.[۵۶]خداوند به من چنین وحی کرده است:‹‹بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، یا اَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ - فی علیٍّ یعنی فی الخلافة لعلیّ بن ابی طالب - وَ إنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ››،[۵۷] ‹‹ای پیامبر ابلاغ کن آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده - درباره علی، یعنی خلافت علی بن ابی طالب - و اگر انجام ندهی رسالت او را نرسانده‌ای، و خداوند تو را از مردم حفظ می‌کند››.
مَعاشِرَ النّاسِ، ما قَصَّرْتُ فی تَبْلیغِ ما أنْزَلَ اللَّهُ تَعالی إلَیَّ،[۵۸] وَأنَا أُبَیِّنُ لَکُمْ سَبَبَ هذِهِ الْآیَةِ: إنَّ جَبْرَئیلَ هَبَطَ إلَیَّ.[۵۹] مِراراً ثَلاثاً یَأْمُرُنی عَنِ السَّلامِ رَبّی - وَ هُوَ السَّلامُ[۶۰]أنْ أقُومَ فی هذَا الْمَشْهَدِ فَأُعْلِمَ کُلَّ أبْیَضَ وَ أسْوَدَ:[۶۱] أنَّ عَلِیَّ بْنَ أبی طالِبٍ أخی وَ وَصِیّی وَ خَلیفَتی [عَلی أُمَّتی][۶۲]وَ الْإمامُ مِنْ بَعْدی، الَّذی مَحَلُّهُ مِنّی مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسی إلاّ أنَّهُ لا نَبِیَّ بَعْدی وَ هُوَ وَلِیُّکُمْ بَعْدَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ، وَ قَدْ أنْزَلَ اللَّهُ تَبارَکَ وَ تَعالی عَلَیَّ بِذلِکَ آیَةً مِنْ کِتابِهِ [هِیَ].[۶۳] ‹‹إنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ››،[۶۴] وَ عَلِیُّ بْنُ أبی طالِبٍ الَّذی أقامَ الصَّلاةَ وَ آتَی الزَّکاةَ وَ هُوَ راکِعٌ یُریدُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فی کُلِّ حالٍ.[۶۵]ای مردم، من در رساندن آنچه خداوند بر من نازل کرده کوتاهی نکرده‌ام،[۶۶] و من سبب نزول این آیه را برای شما بیان می‌کنم: جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شد و از طرف خداوندِ سلام پروردگارم - که او سلام است[۶۷] - مرا مأمور کرد که در این اجتماع بپاخیزم و بر هر سفید و سیاهی اعلام کنم که‹‹علی بن ابی طالب برادرِ من و وصی من و جانشین من بر امتم و امام بعد از من است. نسبت او به من همانند نسبت هارون به موسی است جز اینکه پیامبری بعد از من نیست. و او صاحب اختیار شما بعد از خدا و رسولش است››، و خداوند در این مورد آیه ای از کتابش بر من نازل کرده است:‹‹اِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ››،[۶۸] ‹‹صاحب اختیار شما خدا و رسولش هستند و کسانی که ایمان آورده و نماز را بپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند››، و علی بن ابی طالب است که نماز را بپا داشته و در حال رکوع زکات داده و در هر حال خداوند عز و جل را قصد می‌کند.[۶۹]
وَ سَأَلْتُ جَبْرَئیلَ أنْ یَسْتَعْفِیَ لِیَ[السَّلامَ][۷۰] عَنْ تَبْلیغِ ذلِکَ إلَیْکُمْ - أیُّهَا النّاسُ لِعِلْمی بِقِلَّةِالْمُتَّقینَ وَ کَثْرَةِ الْمُنافِقینَ وَ إدْغالِ اللاَّئِمینَ[۷۱] وَ حِیَلِ الْمُسْتَهْزِئینَ بِالْإسْلامِ،[۷۲] الَّذینَ وَصَفَهُمُ اللَّهُ فی کِتابِهِ بِأنَّهُمْ یَقُولُونَ بِألْسِنَتِهِمْ ما لَیْسَ فی قُلُوبِهِمْ، وَ یَحْسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظیمٌ[۷۳]وَ کَثْرَةِ أذاهُمْ لی غَیْرَ مَرَّةٍ[۷۴] حَتّی سَمَّوْنی اُذُناً وَ زَعَمُوا أنّی کَذلِکَ[۷۵] لِکَثْرَةِ مُلازَمَتِهِ إیّایَ وَ إقْبالی عَلَیْهِ [وَ هَواهُ وَ قَبُولِهِ مِنّی][۷۶] حَتّی أنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فی ذلِکَ[۷۷] وَ مِنْهُمُ الَّذینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ، قُلْ أُذُنُ - [عَلَی الَّذینَ یَزْعَمُونَ أنَّهُ أُذُنٌ][۷۸] - خَیْرٍ لَکُمْ، یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنینَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذینَ یُؤْذُونَ رَسوُلَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ››.[۷۹]ای مردم، من از جبرئیل درخواست کردم که از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ این مهم معاف بدارد، زیرا از کمی متقین و زیادی منافقین و افساد ملامت کنندگان و حیله‌های مسخره کنندگانِ اسلام اطلاع دارم، کسانی که خداوند در کتابش آنان را چنین توصیف کرده است که با زبانشان می‌گویند آنچه در قلب‌هایشان نیست و این کار را سهل می‌شمارند در حالی که نزد خداوند عظیم است.و همچنین[۸۰] به خاطر اینکه منافقین بارها مرا اذیت کرده‌اند تا آنجا که مرا‹‹اُذُن››(گوش دهنده بر هر حرفی) نامیدند، و گمان کردند که من چنین هستم به خاطر ملازمت بسیار او (علی) با من و توجه من به او و تمایل او و قبولش از من، تا آنکه خداوند عز و جل در این باره چنین نازل کرد:‹‹وَمِنْهُمُ الَّذینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ اُذُنٌ قُلْ اُذُن - علی الذین یزعمون أنّه اُذن - خَیْر لَکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنینَ … ››[۸۱]:‹‹واز آنان کسانی هستند که پیامبر را اذیت می‌کنند و می‌گویند او‹‹اُذُن››(گوش دهنده بر هر حرفی) است بگو گوش است - بر ضد کسانی که گمان می‌کنند او‹‹اُذُن››است - و برای شما خیر است به خدا ایمان می‌آورد و در مقابل مؤمنین اظهار تواضع و احترام می‌نماید››.
وَ لَوْ شِئْتُ أنْ أُسَمِّیَ الْقائِلینَ بِذلِکَ بِأَسْمائِهِمْ لَسَمَّیْتُ وَ أنْ أوُمِئَ إلَیْهِمْ بِأعْیانِهِمْ لَأوْمَأْتُ وَ أنْ أدُلَّ عَلَیْهِمْ لَدَلَلْتُ،[۸۲] وَ لکِنّی وَ اللَّهِ فی أُمُورِهِمْ قَدْ تَکَرَّمْتُ.[۸۳]و اگر من بخواهم گویندگان این نسبت (اُذُن) را نام ببرم می‌توانم، و اگر بخواهم به شخص آنها اشاره کنم می‌نمایم، و اگر بخواهم با علائم آنها را معرّفی کنم می‌توانم، ولی به خدا قسم من در کار آنان با بزرگواری رفتار کرده‌ام.[۸۴]
وَ کُلُّ ذلِکَ لا یَرْضَی اللَّهُ مِنّی إلاّ أنْ أُبَلِّغَ ما أنْزَلَ اللَّهُ إلَیَّ [فی حَقِّ عَلِیٍّ]،[۸۵] ‹‹یا أیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ - فی حَقِّ عَلِیٍّ - وَ إنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ[۸۶]بعد از همه اینها، خداوند از من راضی نمی‌شود مگر آنچه در حق علی بر من نازل کرده ابلاغ نمایم. ‹‹یا اَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ - فی حق علیٍّ - وإنْ لَمْ‌تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ››،[۸۷] ‹‹ای پیامبر برسان آنچه - در حق علی - از پروردگارت بر تو نازل شده، و اگر انجام ندهی رسالت او را نرسانده‌ای، و خداوند تو را از مردم حفظ می‌کند››.

اعلان رسمی ولایت و امامت دوازده امام

الگو:متن وترجمه

معرفی امیرالمؤمنین علیه السلام بر فراز دستان پیامبرصلی الله علیه وآله

ثُمَّ ضَرَبَ بِیَدِهِ إلی عَضُدِ عَلِیّ علیه السلام فَرَفَعَهُ، وَ کانَ أمیرُالْمُؤْمِنینَ علیه السلام مُنْذُ أوَّلِ ما صَعَدَ رَسوُلُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله مِنْبَرَهُ عَلی دَرَجَةٍ دوُنَ مَقامِهِ مُتَیامِناً عَنْ وَجْهِ رَسوُلِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله کَأنَّهُما فی مَقامٍ واحِدٍ. فَرَفَعَهُ رَسوُلُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله بِیَدِهِ وَ بَسَطَهُما إلَی السَّماءِ وَ شالَ عَلِیّاً علیه السلام حَتّی صارَتْ رِجْلُهُ مَعَ رُکْبَةِ رَسوُلِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله،[۸۸] ثُمَّ قالَ: [أیُّهَا النّاسُ، مَنْ أوْلی بِکُمْ مِنْ أنْفُسِکُمْ؟ قالوُا: أللَّهُ وَ رَسوُلُهُ. فَقالَ:

ألا فَمَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِیٌّ مَوْلاهُ، اللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ].[۸۹]

سپس پیامبرصلی الله علیه وآله دستش را بر بازوی علی علیه السلام زد و او را بلند کرد. این در حالی بود که امیرالمؤمنین علیه السلام از زمانی که پیامبرصلی الله علیه وآله بر فراز منبر آمده بود یک پله پایین‌تر از حضرت ایستاده بود و نسبت به صورت حضرت به طرف راست مایل بود که گویی هر دو در یک مکان ایستاده‌اند. سپس پیامبرصلی الله علیه وآله با دستش او را بلند کرد و هر دو دست را به سوی آسمان باز نمود و علی علیه السلام را از جا بلند کرد تا حدی که پای او موازی زانوی پیامبرصلی الله علیه وآله رسید.[۹۰] سپس فرمود: ای مردم، چه کسی بر شما از خودتان صاحب اختیارتر است؟ گفتند: خدا و رسولش. فرمود:

«ألا فَمَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِیٌّ مَوْلاهُ، اللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ»: بدانید که هر کس من صاحب اختیار اویم این علی صاحب اختیار اوست. خدایا دوست بدار هر کس او را دوست بدارد، و دشمن بدار هر کس او را دشمن بدارد، و یاری کن هر کس او را یاری کند، و خوار کن هر کس او را خوار کند.

مَعاشِرَ النّاسِ، هذا عَلِیٌّ أخی وَ وَصِیّی وَ واعی عِلْمی،[۹۱] وَ خَلیفَتی فی أُمَّتی عَلی مَنْ آمَنَ بی وَ عَلی تَفْسیرِ کِتابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الدّاعی إلَیْهِ وَ الْعامِلُ بِما یَرْضاهُ وَ الْمُحارِبُ لِأعْدائِهِ وَ الْمُوالی عَلی طاعَتِهِ[۹۲] وَ النّاهی عَنْ مَعْصِیَتِهِ.

ای مردم، این علی است برادر من و وصی من و جامع علم من[۹۳] و جانشین من در امتم بر آنان که به من ایمان آورده‌اند، و جانشین من در تفسیر کتاب خداوند عز و جل و دعوت به آن، و عمل کننده به آنچه او را راضی می‌کند، و جنگ کننده با دشمنان خدا و دوستی کننده بر اطاعت او[۹۴]و نهی کننده از معصیت او.

إنَّهُ خَلیفَةُ رَسُولِ اللَّهِ وَ أمیرُالْمُؤْمِنینَ وَ اْلإمامُ الْهادی مِنَ اللَّهِ، وَ قاتِلُ النّاکِثینَ وَ الْقاسِطینَ وَ الْمارِقینَ بِأمْرِ اللَّهِ.

اوست خلیفه رسول خدا، و اوست امیرالمؤمنین و امام هدایت کننده از طرف خداوند، و اوست قاتل ناکثین و قاسطین و مارقین[۹۵]به امر خداوند.

یَقُولُ اللَّهُ:‹‹ما یُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَیَّ››.[۹۶] بِأَمْرِکَ یا رَبِّ أقُولُ:[۹۷] أللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ [وَ اْنصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ][۹۸]وَ الْعَنْ مَنْ أنْکَرَهُ وَ اغْضِبْ عَلی مَنْ جَحَدَ حَقَّهُ.[۹۹]

خداوند می‌فرماید: «ما یُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَیَّ»[۱۰۰]«سخن در پیشگاه من تغییر نمی‌پذیرد»، پروردگارا، به امر تو می‌گویم:[۱۰۱] «خداوندا دوست بدار هر کس علی را دوست بدارد و دشمن بدار هر کس علی را دشمن بدارد، و یاری کن هر کس علی را یاری کند و خوار کن هر کس علی را خوار کند، و لعنت نما هر کس علی را انکار کند و غضب نما بر هر کس که حق علی را انکار نماید.»

أللَّهُمَّ إنَّکَ أنْزَلْتَ الْآیَةَ فی عَلِیٍّ وَلِیِّکَ عِنْدَ تَبْیینِ ذلِکَ وَ نَصْبِکَ إیّاهُ لِهذَا الْیَوْمِ:[۱۰۲]‹‹الْیَوْمَ أکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الإسْلامَ دیناً››،[۱۰۳] [وَ قُلْتَ:‹‹إنَّ الدّینَ عِنْدَ اللَّهِ اْلإسْلامُ[۱۰۴]››،[۱۰۵] وَ قُلْتَ:‹‹وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الإسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ››.[۱۰۶]أللَّهُمَّ إنّی أُشْهِدُکَ أنّی قَدْ بَلَّغْتُ.[۱۰۷]

پروردگارا، تو هنگام روشن شدن این مطلب و منصوب نمودن علی در این روز این آیه را درباره او نازل کردی:

«الْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لکُمُ الْإسْلامَ دیناً»:[۱۰۸] «امروز دین شما را برایتان کامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان دین شما راضی شدم»، و فرمودی:«اِنَّ الدّینَ عِنْدَ اللَّهِ اْلاِسْلامُ»:«دین نزد خداوند اسلام است»، و فرمودی: «و مَنَ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی اْلآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ»[۱۰۹]»و هر کس دینی غیر از اسلام انتخاب کند هرگز از او قبول نخواهد شد و او در آخرت از زیانکاران خواهد بود«پروردگارا، تو را شاهد می‌گیرم که من ابلاغ نمودم.[۱۱۰]

تأکید بر توجه امت به مسئله امامت

مَعاشِرَ النّاسِ، إنَّما أکْمَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ دینَکُمْ بِإمامَتِهِ.[۱۱۱] فَمَنْ لَمْ یَأْتَمَّ بِهِ وَ بِمَنْ یَقُومُ مَقامَهُ مِنْ وُلْدی[۱۱۲] مِنْ صُلْبِهِ إلی یَوْمِ الْقِیامَةِ وَ الْعَرْضِ عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَأوُلئِکَ الَّذینَ حَبِطَتْ أعْمالُهُمْ [فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ][۱۱۳]وَ فِی النّارِ هُمْ خالِدُونَ، ‹‹لایُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ.[۱۱۴]

ای مردم، خداوند دین شما را با امامت او کامل نمود، پس هر کس اقتدا نکند به او و به کسانی که جانشین او از فرزندان من و از نسل او هستند تا روز قیامت و روز رفتن به پیشگاه خداوند عز و جل، چنین کسانی اعمالشان در دنیا و آخرت از بین رفته[۱۱۵] و در آتش دائمی خواهند بود. عذاب از آنان تخفیف نمی‌یابد و به آنها مهلت داده نمی‌شود.

مَعاشِرَ النّاسِ، هذا عَلِیٌّ، أنْصَرُکُمْ لی وَ أحَقُّکُمْ بی[۱۱۶] وَ أقْرَبُکُمْ إلَیَّ وَ أعَزُّکُمْ عَلَیَّ، وَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أنَا عَنْهُ راضِیانِ. وَ ما نَزَلَتْ آیَةُ رِضیً [فِی الْقُرْآنِ][۱۱۷] إلاّ فیهِ، وَلا خاطَبَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا إلاّ بَدَأ بِهِ، وَ لا نَزَلَتْ آیَةُ مَدْحٍ فِی الْقُرآنِ إلاّ فیهِ، وَ لا شَهِدَ اللَّهُ بِالْجَنَّةِ فی‹‹هَلْ أتی عَلَی الْاِنْسانِ››إلاّ لَهُ،[۱۱۸] وَ لا أنْزَلَها فی سِواهُ وَ لا مَدَحَ بِها غَیْرَهُ.

ای مردم، این علی است که یاری کننده‌ترین شما نسبت به من و سزاوارترین شما به من و نزدیک‌ترین شما به من و عزیزترین شما نزد من است. خداوند عز و جل و من از او راضی هستیم. هیچ آیه رضایتی در قرآن نازل نشده است مگر درباره او، و هیچ‌گاه خداوند مؤمنین را مورد خطاب قرار نداده مگر آنکه ابتدا او مخاطب بوده است، و هیچ آیه مدحی در قرآن نیست مگر درباره او، و خداوند در سوره «هَلْ اَتی عَلَی الْإنْسانِ …» شهادت به بهشت نداده مگر برای او[۱۱۹] و این سوره را درباره غیر او نازل نکرده و با این سوره جز او را مدح نکرده است.

مَعاشِرَ النّاسِ، هُوَ ناصِرُ دینِ اللَّهِ وَ الْمُجادِلُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ،[۱۲۰] وَ هُوَ التَّقِیُّ النَّقِیُّ الْهادِی الْمَهْدِیُّ. نَبِیُّکُمْ خَیْرُ نَبِیٍّ وَ وَصِیُّکُمْ خَیْرُ وَصِیٍّ [وَ بَنُوُهُ خَیْرُ الْأَوْصِیاءِ].[۱۲۱]

ای مردم، او یاری دهنده دین خدا و دفاع کننده از رسول خداست[۱۲۲] و اوست با تقوای پاکیزه هدایت کننده هدایت شده. پیامبرتان بهترین پیامبر و وصیتان بهترین وصی و فرزندان او بهترین اوصیاء هستند.

مَعاشِرَ النّاسِ، ذُرِّیَّةُ کُلُّ نَبِیٍّ مِنْ صُلْبِهِ، وَ ذُرِّیَّتی مِنْ صُلْبِ [أمیرِالْمُؤْمِنینَ][۱۲۳] عَلِیٍّ.

ای مردم، نسل هر پیامبری از صلب خود او هستند ولی نسل من از صلب امیرالمؤمنین علی است.

مَعاشِرَ النّاسِ، إنَّ إبْلیسَ أخْرَجَ آدَمَ مِنَ الْجَنَّةِ بِالْحَسَدِ، فَلا تَحْسُدُوهُ فَتَحْبِطَ أعْمالُکُمْ وَ تَزِلَّ أقْدامُکُمْ، فَإنَّ آدَمَ أُهْبِطَ إلَی الْأَرْضِ بِخَطیئَةٍ واحِدَةٍ،[۱۲۴] وَ هُوَ صَفْوَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ کَیْفَ بِکُمْ وَ أنْتُمْ أنْتُمْ وَ مِنْکُمْ أعْداءُ اللَّهِ.[۱۲۵]

ای مردم، شیطان آدم را با حسد از بهشت بیرون کرد. مبادا به علی حسد کنید که اعمالتان نابود شود و قدم‌هایتان بلغزد. آدم به خاطر یک خطا به زمین فرستاده شد در حالی که انتخاب شده خداوند عز و جل بود، پس شما چگونه خواهید بود در حالی که شمایید[۱۲۶]و در بین شما دشمنان خدا هستند.[۱۲۷]

ألا وَ إنَّهُ لا یُبْغِضُ عَلِیّاً إلاّ شَقِیٌّ، وَ لا یُوالی عَلِیّاً[۱۲۸] إلاّ تَقِیٌّ، وَ لا یُؤمِنُ بِهِ إلاّ مُؤمِنٌ مُخْلِصٌ. وَ فی عَلِیٍّ - وَاللَّهِ - نَزَلَتْ سُورَةُ الْعَصْرِ:‹‹بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، وَ الْعَصْرِ، إنَّ الْإنْسانَ لَفی خُسْرٍ››[إلاّ عَلِیٌّ الَّذی آمَنَ وَ رَضِیَ بِالْحَقِّ وَ الصَّبْرِ].[۱۲۹]

بدانید که با علی دشمنی نمی‌کند مگر شقی و با علی دوستی نمی‌کند مگر با تقوی، و به او ایمان نمی‌آورد مگر مؤمن مخلص. به خدا قسم درباره علی نازل شده است سوره «والعصر»: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، وَالْعَصْرِ، اِنَّ الْإِنْسانَ لَفی خُسْرٍ»:[۱۳۰] «قسم به عصر، انسان در زیان است مگر علی که ایمان آورد و به حق و صبر راضی شد.

مَعاشِرَ النّاسِ، قَد اسْتَشْهَدْتُ اللَّهَ وَ بَلَّغْتُکُمْ رِسالَتی وَ ما عَلَی الرَّسُولِ إلاّ الْبَلاغُ الْمُبینُ.[۱۳۱]

ای مردم، من خدا را شاهد گرفتم و رسالتم را به شما ابلاغ نمودم، و بر عهده رسول جز ابلاغ روشن چیزی نیست.

مَعاشِرَ النّاسِ، ‹‹اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لاتَمُوتُنَّ إلاّ وَ أنْتُمْ مُسْلِمُونَ››.[۱۳۲]

ای مردم از خدا بترسید آن طور که باید ترسید و از دنیا نروید مگر آنکه مسلمان باشید.

اشاره به کارشکنی‌های منافقین

مَعاشِرَ النّاسِ، ‹‹آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذی أُنْزِلَ مَعَهُ مِنْ قَبْلِ أنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلی أدْبارِها أوْ نَلْعَنَهُمْ کَما لَعَنّا أصْحابَ السَّبْتِ››.[۱۳۳][بِاللَّهِ ما عَنی بِهذِهِ الْآیَةِ إلاّ قَوْماً مِنْ أصْحابی أعْرِفُهُمْ بِأَسْمائِهِمْ وَ أنْسابِهِمْ، وَ قَدْ أُمِرْتُ بِالصَّفْحِ عَنْهُمْ فَلْیَعْمَلْ کُلُّ امْرِیءٍ عَلی ما یَجِدُ لِعَلِیٍّ فی قَلْبِهِ مِنَ الْحُبِّ وَ الْبُغْضِ].[۱۳۴]

ای مردم، «ایمان آورید به خدا و رسولش و به نوری که همراه او نازل شده است، قبل از آنکه هلاک کنیم وجوهی را و آن صورت‌ها را به پشت برگردانیم یا آنان را مانند اصحاب سبت لعنت کنیم.»[۱۳۵] به خدا قسم، از این آیه قصد نشده مگر قومی از اصحابم که آنان را به اسم و نسبشان می‌شناسم ولی مأمورم از آنان پرده پوشی کنم. پس هر کس عمل کند مطابق آنچه در قلبش از حب یا بغض نسبت به علی می‌یابد.

مَعاشِرَ النّاسِ، النُّورُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَسْلُوکٌ فِیَّ ثُمَّ فی عَلِیِّ بْنِ أبی‌طالِبٍ،[۱۳۶] ثُمَّ فِی النَّسْلِ مِنْهُ إلَی الْقائِمِ الْمَهْدِیِّ الَّذی یَأْخُذُ بِحَقِّ اللَّهِ وَ بِکُلِّ حَقٍّ هُوَ لَنا،[۱۳۷] لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ جَعَلَنا حُجَّةً عَلَی الْمُقَصِّرینَ[۱۳۸] وَ الْمُعانِدینَ وَ الْمُخالِفینَ وَ الْخائِنینَ وَ الْآثِمینَ وَ الظّالِمینَ وَ الْغاصِبینَ مِنْ جَمیعِ الْعالَمینَ.

ای مردم، نور از جانب خداوند عز و جل در من نهاده شده[۱۳۹]و سپس در علی بن ابیطالب و بعد در نسل او تا مهدی قائم که حق خداوند و هر حقی که برای ما باشد می‌گیرد[۱۴۰] چرا که خداوند عز و جل ما را بر کوتاهی کنندگان و بر معاندان و مخالفان و خائنان و گناهکاران و ظالمان و غاصبان از همه عالمیان حجت قرار داده است.[۱۴۱]

مَعاشِرَ النّاسِ، أُنْذِرُکُمْ أنّی رَسُولُ اللَّهِ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِیَ الرُّسُلُ، أفَإنْ مِتُّ أوْ قُتِلْتُ انْقَلَبْتُمْ عَلی أعْقابِکُمْ؟ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلی عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِی اللَّهُ الشّاکِرینَ[الصّابِرینَ].[۱۴۲] ألا وَ إنَّ عَلِیّاً هُوَ الْمَوْصُوفُ بِالصَّبْرِ وَ الشُّکْرِ، ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدی مِنْ صُلْبِهِ.

ای مردم، شما را می‌ترسانم و انذار می‌نمایم که من رسول خدا هستم و قبل از من پیامبران بوده‌اند. آیا اگر من بمیرم یا کشته شوم شما عقب‌گرد می‌نمایید؟ هر کس به عقب برگردد به خدا ضرری نمی‌رساند، و خداوند به زودی شاکرین و صابرین را پاداش می‌دهد. بدانید که علی است توصیف شده به صبر و شکر و بعد از او فرزندانم از نسل او چنین اند.

مَعاشِرَ النّاسِ، لا تَمُنُّوا عَلَیَّ بِإسْلامِکُمْ، بَلْ لاتَمُنُّوا عَلَی اللَّهِ فَیُحْبِطَ عَمَلَکُمْ وَ یَسْخَطَ عَلَیْکُمْ وَ یَبْتَلِیَکُمْ بِشُواظٍ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٍ، إنَّ رَبَّکُمْ لَبِالْمِرْصادِ.[۱۴۳]

ای مردم، با اسلامتان بر من منت مگذارید، بلکه بر خدا هم منت نگذارید، که اعمالتان را نابود می‌نماید و بر شما غضب می‌کند و شما را به شعله ای از آتش و مس (گداخته) مبتلا می‌کند، پروردگار شما در کمین است.[۱۴۴]

مَعاشِرَ النّاسِ، اِنَّهُ سَیَکُونُ مِنْ بَعْدی أئِمَّةٌ یَدْعُونَ إلَی النّارِ وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ لایُنْصَرُونَ. مَعاشِرَ النّاسِ، إنَّ اللَّهَ وَ أنَا بَریئانِ مِنْهُمْ.

ای مردم، بعد از من امامانی خواهند بود که به آتش دعوت می‌کنند و روز قیامت کمک نمی‌شوند. ای مردم، خداوند و من از آنان بیزار هستیم.

مَعاشِرَ النّاسِ، إنَّهُمْ وَ أنْصارَهُمْ وَ أتْباعَهُمْ وَ أشْیاعَهُمْ فِی الدَّرْکِ الْأسْفَلِ مِنَ النّارِ وَ لَبِئْسَ مَثْوَی الْمُتَکَبِّرینَ.[۱۴۵]ألا إنَّهُمْ أصْحابُ الصَّحیفَةِ، فَلْیَنْظُرْ أحَدُکُمْ فی صَحیفَتِهِ!![۱۴۶]قالَ: فَذَهَبَ عَلَی النّاسِ - إلاَّ شِرْذِمَةٌ مِنْهُمْ - أمْرَ الصَّحیفَةِ.[۱۴۷]

ای مردم، آنان و یارانشان و تابعینشان و پیروانشان در پایین‌ترین درجه آتش اند و چه بد است جای متکبران. بدانید که آنان «اصحاب صحیفه»[۱۴۸] هستند، پس هر یک از شما در صحیفه خود نظر کند.

راوی می‌گوید: وقتی پیامبرصلی الله علیه وآله نام «اصحاب صحیفه» را آورد اکثر مردم منظور حضرت از این کلام را نفهمیدند و برایشان سؤال انگیز شد و فقط عده کمی مقصود حضرت را فهمیدند.

مَعاشِرَ النّاسِ، إنّی أدَعُها إمامَةً وَ وِراثَةً [فی عَقِبی إلی یَوْمِ الْقِیامَةِ]،[۱۴۹] وَ قَدْبَلَّغْتُ ما أُمِرْتُ بِتَبْلیغِهِ[۱۵۰] حُجَّةً عَلی کُلِّ حاضِرٍ وَ غائِبٍ وَ عَلی کُلِّ أحَدٍ مِمَّنْ شَهِدَ أوْ لَمْ یَشْهَدْ، وُلِدَ أوْ لَمْ یُولَدْ، فَلْیُبَلِّغِ الْحاضِرُ الْغائِبَ وَ الْوالِدُ الْوَلَدَ إلی یَوْمِ الْقِیامَةِ.

ای مردم، من امر خلافت را به عنوان امامت و وراثتِ آن در نسل خودم تا روز قیامت به ودیعه می‌سپارم، و من رسانیدم آنچه مأمور به ابلاغش بودم تا حجت باشد بر حاضر و غایب و بر همه کسانی که حضور دارند یا ندارند و به دنیا آمده‌اند یا نیامده اند. پس حاضران به غایبان و پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند.

وَ سَیَجْعَلُونَ الإمامَةَ بَعْدی مُلْکاً وَ اغْتِصاباً،[ألا لَعَنَ اللَّهُ الْغاصِبینَ الْمُغْتَصِبینَ]،[۱۵۱] وَ عِنْدَها سَیَفْرُغُ لَکُمْ أیُّهَا الثَّقَلانِ[مَنْ یَفْرُغُ][۱۵۲][ وَ یُرْسَلُ عَلَیْکُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ فَلاتَنْتَصِرانِ.[۱۵۳]

و به زودی امامت را بعد از من به عنوان پادشاهی و با ظلم و زور[۱۵۴] می‌گیرند. خداوند غاصبین و تعدی کنندگان را لعنت کند. و در آن هنگام است - ای جن و انس[۱۵۵]- که می‌ریزد برای شما آنکه باید بریزد و می‌فرستد بر شما شعله ای از آتش و مس(گداخته) و نمی‌توانید آن را از خود دفع کنید.[۱۵۶]

مَعاشِرَ النّاسِ، إنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یَکُنْ لِیَذَرَکُمْ عَلی ما أنْتُمْ عَلَیْهِ حَتّی یَمیزَ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیِّبِ، وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَی الْغَیْبِ.[۱۵۷]

ای مردم، خداوند عز و جل شما را به حال خود رها نخواهد کرد تا آنکه خبیث را از پاکیزه جدا کند، و خداوند شما را بر غیب مطلع نمی‌کند.

مَعاشِرَ النّاسِ، إنَّهُ ما مِنْ قَرْیَةٍ إلاّ وَ اللَّهُ مُهْلِکُها بِتَکْذیبِها قَبْلَ یَوْمِ الْقِیامَةِ وَ مُمَلِّکُهَا الْإمامَ الْمَهْدِیَّ وَ اللَّهُ مُصَدِّقٌ وَعْدَهُ.[۱۵۸]

ای مردم، هیچ سرزمینِ آبادی[۱۵۹]نیست مگر آنکه در اثر تکذیبِ (اهل آن آیات الهی را)خداوند قبل از روز قیامت آنها را هلاک خواهد کرد و آن را تحت حکومت امام مهدی خواهد آورد، و خداوند وعده خود را عملی می‌نماید.[۱۶۰]

مَعاشِرَ النّاسِ، قَدْ ضَلَّ قَبْلَکُمْ أکْثَرُ الْأَوَّلینَ، وَ اللَّهُ لَقَدْ أهْلَکَ الْأَوَّلینَ[۱۶۱] ، وَ هُوَ مُهْلِکُ الآخِرینَ. قالَ اللَّهُ تَعالی:‹‹لَمْ نُهْلِکِ الْأَوَّلینَ، ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرینَ، کَذلِکَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمینَ، وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبینَ››.[۱۶۲]

ای مردم، قبل از شما اکثر پیشینیان هلاک شدند، و خداوند آنها را هلاک نمود.[۱۶۳] و اوست که آیندگان را هلاک خواهد کرد. خدای تعالی می‌فرماید:«ألَمْ نُهْلِکِ الْأَوَّلینَ، ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ اْلآخَرینَ، کَذلِکَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمینَ، وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبینَ»:[۱۶۴] «آیا ما پیشینیان را هلاک نکردیم؟ آیا در پی آنان دیگران را نفرستادیم؟ ما با مجرمان چنین می‌کنیم. وای بر مکذبین در آن روز.»

مَعاشِرَ النّاسِ، إنَّ اللَّهَ قَدْ أمَرَنی وَ نَهانی، وَ قَدْ أمَرْتُ عَلِیّاً وَ نَهَیْتُهُ [بِأَمْرِهِ].[۱۶۵] فَعِلْمُ الْأَمْرِ وَ النَّهْیِ لَدَیْهِ،[۱۶۶] فَاسْمَعُوا لِأَمْرِهِ تَسْلِمُوا وَ أطیعُوهُ تَهْتَدُوا وَ انْتَهُوا لِنَهْیِهِ تَرْشُدُوا، [وَ صیرُوا إلی مُرادِهِ][۱۶۷]وَ لاتَتَفَرَّقْ بِکُمُ السُّبُلُ عَنْ سَبیلِهِ.

ای مردم، خداوند مرا امر و نهی نموده است، و من هم به امر الهی علی را امر و نهی نموده‌ام، و علم امر و نهی نزد اوست.[۱۶۸]پس امر او را گوش دهید تا سلامت بمانید، و او را اطاعت کنید تا هدایت شوید و نهی او را قبول کنید تا در راه درست باشید، و به سوی مقصد و مراد او بروید و راه‌های بیگانه، شما را از راه او منحرف نکند.

پیروان اهل بیت علیهم السَّلام و دشمنان ایشان

مَعاشِرَ النّاسِ، أنَا صِراطُ اللَّهِ الْمُسْتَقیمُ الَّذی أمَرَکُمْ بِاتِّباعِهِ،[۱۶۹] ثُمَّ عَلِیٌّ مِنْ بَعْدی، ثُمَّ وُلْدی مِنْ صُلْبِهِ أئِمَّةُ [الْهُدی]،[۱۷۰] یَهْدُونَ إلَی الْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ.[۱۷۱]

ای مردم، من راه مستقیم خداوند هستم که شما را به تابعیت آن امر نموده[۱۷۲] و سپس علی بعد از من، و سپس فرزندانم از نسل او که امامان هدایت اند، به حق هدایت می‌کنند و به یاری حق به عدالت رفتار می‌کنند.

‹‹[بِسْمِ اللَّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ][۱۷۳]الْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ، الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، مالِکِ یَوْمِ الدّینِ، اِیّاکَ نَعْبُدُ وَ اِیّاکَ نَسْتَعینُ، اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ، صِراطَ الَّذینَ اَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لَا الضّالّینَ››،[۱۷۴] فِیَّ نَزَلَتْ وَ فیهِمْ [وَاللَّهِ][۱۷۵]نَزَلَتْ، وَ لَهُمْ عَمَّتْ وَ إیّاهُمْ خَصَّتْ،[۱۷۶] أوُلئِکَ أوْلِیاءُ اللَّهِ الَّذینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ،[۱۷۷] ألا إنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ.[۱۷۸]

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، الْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ … «تا آخر سوره حمد را خواندند و سپس فرمودند: این سوره درباره من نازل شده، و به خدا قسم درباره ایشان (امامان) نازل شده است. به‌طور عموم شامل آنان است و به‌طور خاص درباره آنان است.[۱۷۹] ایشان دوستان خدایند که ترسی بر آنان نیست و محزون نمی‌شوند، بدانید که حزب خداوند غالب هستند.

ألا إنَّ أعْدائَهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ الْغاوُونَ إخْوانُ الشَّیاطینِ[۱۸۰] یُوحی بَعْضُهُمْ إلی بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً.

بدانید که دشمنان ایشان سفهای گمراه و برادران شیاطین اند که اباطیل را از روی غرور به یکدیگر می‌رسانند.[۱۸۱]

ألا إنَّ أوْلِیائَهُمُ الَّذینَ ذَکَرَهُمُ اللَّهُ فی کِتابِهِ، فَقالَ عَزَّ وَ جَلَّ:‹‹لا تَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ یُوادُّونَ مَنْ حادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ کانُوا آبائَهُمْ أوْ أبْنائَهُمْ أوْ إخْوانَهُمْ أوْ عَشیرَتَهُمْ، أوُلئِکَ کَتَبَ فی قُلُوبِهِمُ الْایمانَ وَ أیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ یُدْخِلُهُمْ جَنّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأنْهارُ خالِدینَ فیها رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ أوُلئِکَ حِزْبُ اللَّهِ ألا إنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ››.[۱۸۲]

بدانید که دوستان ایشان (اهل بیت) کسانی اند که خداوند در کتابش آنان را یاد کرده و فرموده است: «لاتَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ یُوادُّونَ مَنْ حادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ کانُوا آبائَهُمْ اَوْ اَبْنائَهُمْ اَوْ إخْوانَهُمْ اَوْ عَشیرَتَهُمْ، اوُلئِکَ کَتَبَ فی قُلُوبِهِمُ اْلایمانَ …»:[۱۸۳] «نمی‌یابی قومی را که به خدا و روز قیامت ایمان آورده باشند، و در عین حال با کسانی که با خدا و رسولش ضدیت دارند روی دوستی داشته باشند، اگر چه پدرانشان یا فرزندانشان یا برادرانشان یا فامیلشان باشند. آنان اند که ایمان در قلوبشان نوشته شده است و خداوند آنان را با روحی از خود تأیید فرموده و ایشان را به بهشتی وارد می‌کند که از پایین آن نهرها جاری است و در آن دائمی خواهند بود. خدا از آنان راضی است و آنان از خدا راضی هستند. آنان حزب خداوند هستند. بدانید که حزب خدا رستگارند.»

ألا إنَّ أوْلِیائَهُمُ الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ وَصَفَهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَقالَ:‹‹الَّذینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبَسُوا إیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أوُلئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ››.[۱۸۴]

بدانید که دوستان ایشان (اهل بیت) کسانی اند که خداوند عز و جل آنان را توصیف کرده و فرموده است: «الَّذینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبَسُوا ایمانَهُمْ بِظُلْمٍ اوُلئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ»:[۱۸۵] «کسانی که ایمان آورده‌اند و ایمانشان را با ظلم نپوشانده‌اند، آنان اند که برایشان امان است و آنان هدایت یافتگان‌ند.

[ألا إنَّ أوْلِیائَهُمُ الَّذینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَرْتابُوا].[۱۸۶]

بدانید که دوستان ایشان کسانی اند که ایمان آورده‌اند و به شک نیفتاده اند.

ألا إنَّ أوْلِیائَهُمُ الَّذینَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ بِسَلامٍ آمِنینَ، تَتَلَقّاهُمُ الْمَلائِکَةُ بِالتَّسْلیمِ یَقُولُونَ: سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدینَ.[۱۸۷]

بدانید که دوستان ایشان کسانی اند که با سلامتی و در حال امن وارد بهشت می‌شوند، و ملائکه با سلام به ملاقات آنان می‌آیند و می‌گویند: «سلام بر شما، پاکیزه شدید، پس برای همیشه داخل بهشت شوید».

ألا إنَّ أوْلِیائَهُمْ، لَهُمُ الْجَنَّةُ یُرْزَقُونَ فیها بِغَیْرِ حِسابٍ.[۱۸۸]

بدانید که دوستان ایشان کسانی هستند که بهشت برای آنان است و در آن بدون حساب روزی داده می‌شوند.[۱۸۹]

ألا إنَّ أعْدائَهُمُ الَّذینَ یَصْلَوْنَ سَعیراً.[۱۹۰] ألا إنَّ أعْدائَهُمُ الَّذینَ یَسْمَعُونَ لِجَهَنَّمَ شَهیقاً وَ هِیَ تَفُورُ وَ یَرَوْنَ لَها زَفیراً.[۱۹۱]

بدانید که دشمنان ایشان (اهل بیت) کسانی اند که به شعله‌های آتش وارد می‌شوند، بدانید که دشمنان ایشان کسانی اند که از جهنم در حالی که می‌جوشد، صدای وحشتناکی می‌شنوند و شعله کشیدن آن را می‌بینند.

ألا إنَّ أعْدائَهُمُ الَّذینَ قالَ اللَّهُ فیهِمْ: ‹‹کُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها حَتّی اِذَا ادّارَکُوا فیها جَمیعاً قالَتْ اُخْریهُمْ لِاوُلیهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النّارِ، قالَ لِکُلٍّ ضِعْفٌ وَ لکِنْ لا تَعْلَمُونَ››.[۱۹۲]

بدانید که دشمنان ایشان کسانی اند که خداوند درباره آنان فرموده است: «کُلَّما دَخَلَتْ اُمَّةٌ لَعَنَتْ اُخْتَها …»:[۱۹۳] «هر گروهی که داخل (جهنم) می‌شوند همتای خود را لعنت می‌کنند، تا آنکه همه آنان در آنجا به یکدیگر بپیوندند آخرین آنان با اشاره به اولین آنان می‌گویند: پروردگارا، اینان ما را گمراه کردند؛ پس عذاب دو چندان از آتش به آنان نازل کن. خدا می‌فرماید: برای هر دو گروه عذاب مضاعف است ولی شما نمی‌دانید»

ألا إنَّ أعْدائَهُمُ الَّذینَ قالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ:‹‹کُلَّما أُلْقِیَ فیها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها ألَمْ یَاْتِکُمْ نَذیرٌ، قالُوا بَلی قَدْ جاءَنا نَذیرٌ فَکَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَیٍ، إنْ أنْتُمْ إلاّ فی ضَلالٍ کَبیرٍ، وَ قالوُا لَوْ کُنّا نَسْمَعُ أوْ نَعْقِلُ ما کُنّا فی أصْحابِ السَّعیرِ، فَاعْتَرَفوُا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعیرِ››.[۱۹۴]

بدانید که دشمنان ایشان کسانی اند که خداوند عزوجل می‌فرماید: «کُلَّما اُلْقِیَ فیها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها اَلَمْ یَأْتِکُمْ نَذیرٌ، قالُوا بَلی قَدْ جاءَنا نَذیرٌ فَکَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَیْءٍ، اِنْ اَنْتُمْ اِلاّ فی ضَلالٍ کَبیرٍ…»:[۱۹۵] «هرگاه گروهی (از ایشان) را در جهنم می‌اندازند خزانه داران دوزخ از ایشان می‌پرسند: آیا ترساننده ای برای شما نیامد؟ می‌گویند: بلی، برای ما نذیر و ترساننده آمد ولی ما او را تکذیب کردیم و گفتیم: خداوند هیچ چیز نازل نکرده است، و شما در گمراهیِ بزرگ هستید. و می‌گویند: اگر می‌شنیدیم یا فکر می‌کردیم در اصحاب آتش نبودیم. به گناه خود اعتراف کردند، پس دور باشند[۱۹۶]اصحاب آتش».

ألا إنَّ أوْلِیائَهُمُ الَّذینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ، لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أجْرٌ کَبیرٌ.[۱۹۷]

بدانید که دوستان ایشان (اهل بیت) کسانی هستند که در پنهانی از پروردگارشان می‌ترسند[۱۹۸] و برای آنان مغفرت و اجر بزرگ است.

مَعاشِرَ النّاسِ، شَتّانَ ما بَیْنَ السَّعیرِ وَ الْأَجْرِ الْکَبیرِ.[۱۹۹]

ای مردم، چقدر فاصله است بین شعله‌های آتش و بین اجر بزرگ![۲۰۰]

[مَعاشِرَ النّاسِ]،[۲۰۱] عَدُوُّنا مَنْ ذَمَّهُ اللَّهُ وَ لَعَنَهُ، وَ وَلِیُّنا[کُلُّ][۲۰۲] مَنْ مَدَحَهُ اللَّهُ وَ أحَبَّهُ.

ای مردم، دشمن ما کسی است که خداوند او را مذمت و لعنت نموده، و دوست ما آن کسی است که خداوند او را مدح نموده و دوستش بدارد.

مَعاشِرَ النّاسِ، ألا وَ إنّی [أنَا][۲۰۳] النَّذیرُ وَ عَلِیٌّ الْبَشیرُ.[مَعاشِرَ النّاسِ]،[۲۰۴] ألا وَ إنّی مُنْذِرٌ وَ عَلِیٌّ هادٍ.[۲۰۵]

ای مردم، بدانید که من نذیر و ترساننده ام و علی بشارت دهنده است.[۲۰۶]ای مردم، بدانید که من مُنذر و بر حذر دارنده ام و علی هدایت کننده است.

مَعاشِرَ النّاسِ،[ألا][۲۰۷] وَ إنّی نَبِیٌّ وَ عَلِیٌّ وَصِیّی.[۲۰۸]

ای مردم، من پیامبرم و علی جانشین من است.

[معاشِرَ النّاسِ، ألا وَ إنّی رَسُولٌ وَ عَلِیٌّ الْإمامُ وَ الْوَصِیُّ مِنْ بَعْدی، وَ الْأئِمَّةُ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ. ألا وَ إنّی والِدُهُمْ وَ هُمْ یَخْرُجُونَ مِنْ صُلْبِهِ].[۲۰۹]

ای مردم، بدانید که من پیامبرم و علی امام و وصی بعد از من است، و امامان بعد از او فرزندان او هستند. بدانید که من پدر آنانم و آنها از صلب او به وجود می‌آیند.

حضرت مهدی عجل اللَّه فرجه

ألا إنَّ خاتَمَ الأئِمَّةِ مِنَّا الْقائِمُ الْمَهْدِیُّ.[۲۱۰] ألا إنَّهُ الظّاهِرُ عَلَی الدّینِ.[۲۱۱] ألا إنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظّالِمینَ. ألا إنَّهُ فاتِحُ الْحُصُونِ وَ هادِمُها. ألا إنَّهُ غالِبُ کُلِّ قَبیلَةٍ مِنْ أهْلِ الشِّرْکِ وَ هادیها.[۲۱۲]

بدانید که آخرینِ امامان، مهدی قائم از ماست. اوست غالب بر ادیان، اوست انتقام گیرنده از ظالمین، اوست فاتح قلعه‌ها و منهدم کننده آنها، اوست غالب بر هر قبیله ای از اهل شرک و هدایت کننده آنان.[۲۱۳]

ألا إنَّهُ الْمُدْرِکُ بِکُلِّ ثارٍ لِأوْلِیاءِ اللَّهِ. ألا إنَّهُ النّاصِرُ لِدینِ اللَّهِ.

بدانید که اوست گیرنده انتقام هر خونی از اولیاء خدا. اوست یاری دهنده دین خدا.

ألا إنَّهُ الْغَرَّافُ مِنْ بَحْرٍ عَمیقٍ. ألا إنَّهُ یَسِمُ کُلَّ ذی فَضْلٍ بِفَضْلِه[۲۱۴] وَ کُلَّ ذی جَهْلٍ بِجَهْلِهِ. ألا إنَّهُ خِیَرَةُ اللَّهِ وَ مُخْتارُهُ. ألا إنَّهُ وارِثُ کُلِّ عِلْمٍ وَ الْمُحیطُ بِکُلِّ فَهْمٍ.

بدانید که اوست استفاده‌کننده از دریایی عمیق.[۲۱۵] اوست که هر صاحب فضیلتی را به قدر فضلش و هر صاحب جهالتی را به قدر جهلش نشانه می‌دهد.[۲۱۶] اوست انتخاب شده و اختیار شده خداوند. اوست وارث هر علمی و احاطه دارنده به هر فهمی.

ألا إنَّهُ الْمُخْبِرُ عَنْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمُشَیِّدُ لِأمْرِ آیاتِهِ.[۲۱۷] ألا إنَّهُ الرَّشیدُ السَّدیدُ. ألا إنَّهُ الْمُفَوَّضُ إلَیْهِ.

بدانید که اوست خبر دهنده از پروردگارش، و بالا برنده آیات الهی.[۲۱۸] اوست هدایت یافته محکم بنیان. اوست که کارها به او سپرده شده است.

ألا إنَّهُ قَدْ بَشَّرَ بِهِ مَنْ سَلَفَ مِنَ الْقُرُونِ بَیْنَ یَدَیْهِ.[۲۱۹] ألا إنَّهُ الْباقی حُجَّةً وَ لا حُجَّةَ بَعْدَهُ[۲۲۰] وَ لا حَقَّ إلاّ مَعَهُ وَ لا نُورَ إلاّ عِنْدَهُ.

اوست که پیشینیان به او بشارت داده‌اند.[۲۲۱]اوست که به عنوان حجت باقی می‌ماند و بعد از او حجتی نیست. هیچ حقی نیست مگر همراه او، و هیچ نوری نیست مگر نزد او.

ألا إنَّهُ لا غالِبَ لَهُ وَ لا مَنْصُورَ عَلَیْهِ. ألا وَ إنَّهُ وَلِیُّ اللَّهِ فی أرْضِهِ، وَ حَکَمُهُ فی خَلْقِهِ، وَ أمینُهُ فی سِرِّهِ وَ عَلانِیَتِهِ.

بدانید او کسی است که غالبی بر او نیست و کسی بر ضد او کمک نمی‌شود. اوست ولیِّ خدا در زمین و حکم کننده او بین خلقش و امین او بر نهان و آشکارش.

مطرح کردن بیعت

مَعاشِرَ النّاسِ، إنّی قَدْ بَیَّنْتُ لَکُمْ وَ أفْهَمْتُکُمْ، وَ هذا عَلِیٌّ یُفْهِمُکُمْ بَعْدی.

ای مردم، من برایتان روشن کردم و به شما فهمانیدم، و این علی است که بعد از من به شما می‌فهماند.

ألا وَ إنّی عِنْدَ انْقِضاءِ خُطْبَتی أدْعُوکُمْ إلی مُصافَقَتی عَلی بَیْعَتِهِ وَ الْإقْرارِ بِهِ، ثُمَّ مُصافَقَتِهِ بَعْدی.[۲۲۲]

بدانید که من بعد از پایان خطابه ام شما را به دست دادن با من به عنوان بیعت با او و اقرار به او، و بعد از من به دست دادن با خود او فرا می‌خوانم.

ألا وَ إنّی قَدْ بایَعْتُ اللَّهَ وَ عَلِیٌّ قَدْ بایَعَنی، وَ أنَا آخِذُکُمْ[۲۲۳] بِالْبَیْعَةِ لَهُ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. ‹‹إنَّ الَّذینَ یُبایِعُونَکَ إنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ، یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أیْدیهِمْ. فَمَنْ نَکَثَ فَإنَّما یَنْکُثُ عَلی نَفْسِهِ، وَ مَنْ أوْفی‹‹بِما عاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتیهِ أجْراً عَظیماً»[۲۲۴]

بدانید که من با خدا بیعت کرده‌ام و علی با من بیعت کرده است، و من از جانب خداوند برای او از شما بیعت می‌گیرم.[۲۲۵]

«اِنَّ الَّذینَ یُبایِعُونَکَ اِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ، یَدُ اللَّهِ فَوْقَ اَیْدِیهِمْ، فَمَنْ نَکَثَ فَاِنَّما یَنْکُثُ عَلی نَفْسِهِ، وَ مَنْ أوْفی بِما عاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتیهِ اَجْراً عَظیماً»:[۲۲۶]

«کسانی که با تو بیعت می‌کنند در واقع با خدا بیعت می‌کنند، دست خداوند بر روی دست آنان است. پس هر کس بیعت را بشکند این شکستن بر ضرر خود اوست، و هر کس به آنچه با خدا عهد بسته وفادار باشد خداوند به او اجر عظیمی عنایت خواهد کرد.»

حلال و حرام، واجبات و محرمات

مَعاشِرَ النّاسِ، إنَّ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ، ‹‹فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أنْ یَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَإنَّ اللَّهَ شاکِرٌ عَلیمٌ››.[۲۲۷]

ای مردم، حج و عمره از شعائر الهی هستند، (خداوند می‌فرماید:)[۲۲۸]«فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ اَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ اَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما …»:[۲۲۹]

«پس هر کس به خانه خدا به عنوان حج یا عمره بیاید برای او اشکالی نیست که بر صفا و مروه بسیار طواف کند، و هر کس کار خیری را بدون چشم داشتی انجام دهد خداوند سپاسگزار داناست».

مَعاشِرَ النّاسِ، حِجُّوا الْبَیْتَ، فَما وَرَدَهُ أهْلُ بَیْتٍ إلاَّ اسْتَغْنَوْا وَ أُبْشِرُوا، وَ لاتَخَلَّفُوا عَنْهُ إلاّ بُتِرُوا وَ افْتَقَرُوا.[۲۳۰]

ای مردم، به حج خانه خدا بروید. هیچ خاندانی به خانه خدا وارد نمی‌شوند مگر آنکه مستغنی می‌گردند و شاد می‌شوند، و هیچ خاندانی آن را ترک نمی‌کنند مگر آنکه منقطع می‌شوند و فقیر می‌گردند.[۲۳۱]

مَعاشِرَ النّاسِ، ما وَقَفَ بِالْمَوْقِفِ مُؤْمِنٌ إلاّ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ما سَلَفَ مِنْ ذَنْبِهِ إلی وَقْتِهِ ذلِکَ، فَإذَا انْقَضَتْ حَجَّتُهُ اسْتَأْنَفَ عَمَلَهُ.[۲۳۲]

ای مردم، هیچ مؤمنی در موقف (عرفات، مشعر، منی) وقوف[۲۳۳] نمی‌کند مگر آنکه خداوند گناهان گذشته او را تا آن وقت می‌آمرزد، و هر گاه که حجش پایان یافت اعمالش را از سر می‌گیرد.

مَعاشِرَ النّاسِ، الْحُجّاجُ مُعانُونَ وَ نَفَقاتُهُمْ مُخَلَّفَةٌ عَلَیْهِمْ وَ اللَّهُ لایُضیعُ أجْرَ الْمُحْسِنینَ.

ای مردم، حاجیان کمک می‌شوند و آنچه خرج می‌کنند به آنان برمی گردد، و خداوند جزای محسنین را ضایع نمی‌نماید.

مَعاشِرَ النّاسِ، حِجُّوا الْبَیْتَ بِکَمالِ الدّینِ وَ التَّفَقُّهِ،[۲۳۴] وَ لا تَنْصَرِفُوا عَنِ الْمَشاهِدِ إلاّ بِتَوْبَةٍ وَ إقْلاعٍ.[۲۳۵]

ای مردم، با دین کامل و با تَفَقُّه و فهم به حج خانه خدا بروید و از آن مشاهد مشرفه جز با توبه و دست کشیدن از گناه برنگردید.

مَعاشِرَ النّاسِ، أقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ کَما أمَرَکُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ،[۲۳۶] فَإنْ طالَ عَلَیْکُمُ الْأمَدُ فَقَصَّرْتُمْ أوْ نَسیتُمْ فَعَلِیٌّ وَلِیُّکُمْ وَ مُبَیِّنٌ لَکُمْ، الَّذی نَصَبَهُ اللَّهُ عزَّ وَ جَلَّ لَکُمْ بَعْدی أمینَ خَلْقِهِ. إنَّهُ مِنّی وَ أنَا مِنْهُ، وَ هُوَ وَ مَنْ یَخْلُفُ مِنْ ذُرِّیَّتی یُخْبِرُونَکُمْ بِما تَسْأَلُونَ عَنْهُ[۲۳۷] وَ یُبَیِّنُونَ لَکُمْ ما لاتَعْلَمُونَ.

ای مردم، نماز را بپا دارید و زکات را بپردازید همان‌طور که خداوند عز و جل به شما فرمان داده است[۲۳۸]و اگر زمان طویلی بر شما گذشت و کوتاهی نمودید یا فراموش کردید، علی صاحب اختیار شماست و برای شما بیان می‌کند، همو که خداوند عز و جل بعد از من به عنوان امین بر خلقش او را منصوب نموده است. او از من است و من از اویم.[۲۳۹]او و آنان که از نسل من هستند از آنچه سؤال کنید به شما خبر می‌دهند و آنچه را نمی‌دانید برای شما بیان می‌کنند.

ألا إنَّ الْحَلالَ وَ الْحَرامَ أکْثَرُ مِنْ أنْ أُحْصِیَهُما وَ أُعَرِّفَهُما[۲۴۰] فَآمُرُ بِالْحَلالِ وَ أنْهی عَنِ الْحَرامِ فی مَقامٍ واحِدٍ، فَأُمِرْتُ أنْ آخُذَ الْبَیْعَةَ مِنْکُمْ وَ الصَّفْقَةَ لَکُمْ بِقَبُولِ ما جِئْتُ بِهِ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فی عَلِیٍّ أمیرِالْمُؤْمِنینَ وَ الْأَوْصِیاءِ[۲۴۱] مِنْ بَعْدِهِ الَّذینَ هُمْ مِنّی وَ مِنْهُ إمامَةً فیهِمْ قائِمَةً، خاتِمُهَا الْمَهْدِیُّ إلی یَوْمٍ یَلْقَی اللَّهَ الَّذی یُقَدِّرُ وَ یَقْضی.[۲۴۲]

بدانید که حلال و حرام بیش از آن است که من همه آنها را بشمارم و معرفی کنم و بتوانم در یک مجلس به همه حلال‌ها دستور دهم و از همه حرام‌ها نهی کنم. پس مأمورم از شما بیعت بگیرم و با شما دست بدهم بر اینکه قبول کنید آنچه از طرف خداوند عز و جل درباره امیرالمؤمنین علی و جانشینان بعد از او آورده‌ام که آنان از نسل من و اویند، (و آن موضوع) امامتی است که فقط در آنها بپا خواهد بود، و آخر ایشان مهدی است تا روزی که خدای مدبِّرِ قضا و قدر را ملاقات کند.

مَعاشِرَ النّاسِ، وَ کُلُّ حَلالٍ دَلَلْتُکُمْ عَلَیْهِ وَ کُلُّ حَرامٍ نَهَیْتُکُمْ عَنْهُ فَإنّی لَمْ أرْجِعْ عَنْ ذلِکَ وَ لَمْ أُبَدِّلْ.[۲۴۳] ألا فَاذْکُرُوا[۲۴۴]ذلِکَ وَ احْفَظُوهُ وَ تَواصَوْا بِهِ، وَ لاتُبَدِّلُوهُ وَ لاتُغَیِّرُوهُ.

ای مردم، هر حلالی که شما را بدان راهنمایی کردم و هر حرامی که شما را از آن نهی نمودم، هرگز از آنها برنگشته ام و تغییر نداده‌ام. این مطلب را داشته باشید[۲۴۵]و آن را حفظ کنید و به یکدیگر سفارش کنید، و آن را تبدیل نکنید و تغییر ندهید.

ألا وَ إنّی أُجَدِّدُ الْقَوْلَ: ألا فَأَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ أْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ.

من سخن خود را تکرار می‌کنم: نماز را بپا دارید و زکات را بپردازید و به کار نیک امر کنید و از منکرات نهی نمایید.

ألا وَ إنَّ رَأْسَ الْأمْرِ بِالْمَعْرُوفِ أنْ تَنْتَهُوا إلی قَوْلی وَ تُبَلِّغُوهُ مَنْ لَمْ یَحْضُرْ وَ تَأْمُرُوهُ بِقَبُولِهِ عَنّی وَ تَنْهَوْهُ عَنْ مُخالَفَتِهِ،[۲۴۶] فَإنَّهُ أمْرٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مِنّی.[۲۴۷] وَ لا أمْرَ بِمَعْرُوفٍ وَ لا نَهْیَ عَنْ مُنْکَرٍ إلاّ مَعَ إمامٍ مَعْصُومٍ.[۲۴۸]

بدانید که بالاترین امر به معروف آن است که سخن مرا بفهمید و آن را به کسانی که حاضر نیستند برسانید و او را از طرف من به قبولش امر کنید و از مخالفتش نهی نمایید،[۲۴۹] چرا که این دستوری از جانب خداوند عز و جل و از نزد من است.[۲۵۰] و هیچ امر به معروف و نهی از منکری نمی‌شود مگر با امام معصوم.[۲۵۱]

مَعاشِرَ النّاسِ، الْقُرْآنُ یُعَرِّفُکُمْ أنَّ الْأئِمَّةَ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ، وَ عَرَّفْتُکُمْ أنَّهُمْ مِنّی وَ مِنْهُ، حَیْثُ یَقُولُ اللَّهُ فی کِتابِهِ:‹‹وَ جَعَلَها کَلِمَةً باقِیَةً فی عَقِبِهِ››،[۲۵۲] وَ قُلْتُ: ‹‹لَنْ تَضِلُّوا ما إنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِما››.[۲۵۳]

ای مردم، قرآن به شما می‌شناساند که امامان بعد از علی فرزندان او هستند و من هم به شما شناساندم که آنان از نسل من و از نسل اویند. آنجا که خداوند در کتابش می‌فرماید: «وَ جَعَلَها کَلِمَةً باقِیَةً فی عَقِبِهِ»:[۲۵۴] «آن (امامت) را به عنوان کلمه باقی در نسل او قرار داد»، و من نیز به شما گفتم: «اگر به آن دو (قرآن و اهل بیت) تمسک کنید هرگز گمراه نمی‌شوید».[۲۵۵]

مَعاشِرَ النّاسِ، التَّقْوی، التَّقْوی،[۲۵۶] وَ احْذَرُوا السّاعَةَ کَما قالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ:‹‹إنَّ زَلْزَلَةَ السّاعَةِ شَیْءٌ عَظیمٌ››.[۲۵۷]

ای مردم، تقوا را، تقوا را. از قیامت بر حذر باشید همانگونه که خدای عز و جل فرموده: «إِنَّ زَلْزَلَةَ السّاعَةِ شَیْءٌ عَظیمٌ»[۲۵۸] «زلزله قیامت شیئ عظیمی است».

اذْکُرُوا الْمَماتَ [وَ الْمَعادَ][۲۵۹]وَ الْحِسابَ وَ الْمَوازینَ وَ الْمُحاسَبَةَ بَیْنَ یَدَیْ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الثَّوابَ وَ الْعِقابَ. فَمَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ أُثیبَ عَلَیْها.[۲۶۰] وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلَیْسَ لَهُ فِی الْجِنانِ[۲۶۱] نَصیبٌ.

مرگ و معاد و حساب و ترازوهای الهی و حسابرسی در پیشگاه رب العالمین و ثواب و عقاب را به یاد آورید. هر کس حسنه با خود بیاورد طبق آن ثواب داده می‌شود[۲۶۲] و هر کس گناه بیاورد در بهشت او را نصیبی نخواهد بود.

بیعت گرفتن رسمی

مَعاشِرَ النّاسِ، إنَّکُمْ أکْثَرُ مِنْ أنْ تُصافِقُونی بِکَفٍّ واحِدٍ فی وَقْتٍ واحِدٍ، وَ قَدْ أمَرَنِیَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أنْ آخُذَ مِنْ ألْسِنَتِکُمُ الْإقْرارَ بِما عَقَّدْتُ لِعَلِیٍّ أمیرِالْمُؤْمِنینَ،[۲۶۳] وَ لِمَنْ جاءَ بَعْدَهُ مِنَ الْأئِمَّةِ مِنّی وَ مِنْهُ، عَلی ما أعْلَمْتُکُمْ أنَّ ذُرِّیَّتی مِنْ صُلْبِهِ.

ای مردم، شما بیش از آن هستید که با یک دست و در یک زمان با من دست دهید، و پروردگارم مرا مأمور کرده است که از زبان شما اقرار بگیرم درباره آنچه منعقد نمودم برای علی امیرالمؤمنین×[۲۶۴] و امامانی که بعد از او می‌آیند و از نسل من و اویند، چنان‌که به شما فهماندم که فرزندان من از صلب اویند.

فَقوُلوُا بِأَجْمَعِکُمْ:‹‹إنّا سامِعوُنَ مُطیعوُنَ راضوُنَ مُنْقادوُنَ لِما بَلَّغْتَ عَنْ رَبِّنا وَ رَبِّکَ فی أمْرِ إمامِنا عَلِیٍّ أمیرِالْمُؤْمِنینَ وَ مَنْ وُلِدَ مِنْ صُلْبِهِ مِنَ الْأئِمَّةِ.[۲۶۵] نُبایِعُکَ عَلی ذلِکَ بِقُلُوبِنا وَ أنْفُسِنا وَ ألْسِنَتِنا وَ أیْدینا.[۲۶۶] عَلی ذلِکَ نَحْیی وَ عَلَیْهِ نَمُوتُ وَ عَلَیْهِ نُبْعَثُ. وَ لانُغَیِّرُ وَ لانُبَدِّلُ، وَ لانَشُکُّ [وَ لانَجْحَدُ][۲۶۷]وَ لانَرْتابُ، وَ لانَرْجِعُ عَنِ الْعَهْدِ وَ لانَنْقُضُ الْمیثاقَ.[۲۶۸]

پس همگی چنین بگویید: «ما شنیدیم و اطاعت می‌کنیم و راضی هستیم و سر تسلیم فرود می‌آوریم درباره آنچه از جانب پروردگار ما و خودت به ما رساندی درباره امر امامتِ اماممان علی امیرالمؤمنین و امامانی که از صلب او به دنیا می‌آیند. بر این مطلب با قلب‌ها و جان و زبان و دستانمان با تو بیعت می‌کنیم. بر این عقیده زنده ایم و با آن می‌میریم و (روز قیامت) با آن محشور می‌شویم. تغییر نخواهیم داد و تبدیل نمی‌کنیم و شک نمی‌کنیم و انکار نمی‌نماییم و تردید به دل راه نمی‌دهیم و از این قول برنمی گردیم و پیمان را نمی‌شکنیم.

وَعَظْتَنا بِوَعْظِ اللَّهِ فی عَلِیٍّ أمیرِالْمُؤْمِنینَ وَ الْأئِمَّةِ الَّذینَ ذَکَرْتَ مِنْ ذُرِّیَّتِکَ مِنْ وُلْدِهِ بَعْدَهُ، الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ مَنْ نَصَبَهُ اللَّهُ بَعْدَهُما.

تو ما را به موعظه الهی نصیحت نمودی درباره علی امیرالمؤمنین و امامانی که گفتی بعد از او از نسل تو و فرزندان اویند، یعنی حسن و حسین و آنان که خداوند بعد از آن دو منصوب نموده است.

فَالْعَهْدُ وَ الْمیثاقُ لَهُمْ مَأْخُوذٌ مِنّا، مِنْ قُلوُبِنا وَ أنْفُسِنا وَ ألْسِنَتِنا وَ ضَمائِرِنا وَ أیْدینا. مَنْ أدْرَکَها بِیَدِهِ وَ إلاّ فَقَدْ أقَرَّ بِلِسانِهِ، وَ لانَبْتَغی بِذلِکَ بَدَلاً وَ لایَرَی اللَّهُ مِنْ أنْفُسِنا حِوَلاً.

پس برای آنان عهد و پیمان از ما گرفته شد، از قلب‌ها و جان و زبان و ضمایر و دست‌هایمان. هر کس توانست با دست بیعت می‌نماید و گرنه با زبانش اقرار می‌کند. هرگز در پی تغییر این عهد نیستیم و خداوند (در این باره) از نفس‌هایمان دگرگونی نبیند.

نَحْنُ نُؤَدّی ذلِکَ عَنْکَ الدّانی وَ الْقاصی مِنْ أوْلادِنا وَ أهالینا، وَ نُشْهِدُ اللَّهَ بِذلِکَ وَ کَفی بِاللَّهِ شَهیداً وَ أنْتَ عَلَیْنا بِهِ شَهیدٌ››.[۲۶۹]

ما این مطالب را از قول تو به نزدیک و دور از فرزندانمان و فامیلمان می‌رسانیم، و خدا را بر آن شاهد می‌گیریم. خداوند در شاهد بودن کفایت می‌کند و تو نیز بر این اقرار ما شاهد هستی».[۲۷۰]

مَعاشِرَ النّاسِ، ما تَقُولُونَ؟ فَإنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ کُلَّ صَوْتٍ وَ خافِیَةَ کُلِّ نَفْسٍ،[۲۷۱] ‹‹فَمَنِ اهْتَدی فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإنَّما یَضِلُّ عَلَیْها››،[۲۷۲] وَ مَنْ بایَعَ فَإنَّما یُبایِعُ اللَّهَ، ‹‹یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أیْدیهِمْ››.[۲۷۳]

ای مردم، چه می‌گویید؟ خداوند هر صدایی را و پنهانی‌های هر کسی را می‌داند. پس هر کس هدایت یافت به نفع خودش است و هر کس گمراه شد به ضرر خودش گمراه شده است، و هر کس بیعت کند با خداوند بیعت می‌کند. دست خداوند بر روی دست بیعت کنندگان است.

مَعاشِرَ النّاسِ، فَبایِعُوا اللَّهَ وَ بایِعُونی وَ بایِعُوا عَلِیّاً[۲۷۴] أمیرَالْمُؤْمِنینَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَ الْأئِمَّةَ[مِنْهُمْ فِی الدُّنْیا وَ اْلآخِرَةِ][۲۷۵] کَلِمَةً باقِیَةً. یُهْلِکُ اللَّهُ مَنْ غَدَرَ وَ یَرْحَمُ مَنْ وَفی،[۲۷۶] ‹‹وَمَنْ نَکَثَ فَإنَّما یَنْکُثُ عَلی نَفْسِهِ وَ مَنْ أوْفی بِما عاهَدَ عَ لَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتیهِ أجْراً عَظیماً››.[۲۷۷]

ای مردم، با خدا بیعت کنید و با من بیعت نمایید و با علی امیرالمؤمنین و حسن و حسین و امامان از ایشان در دنیا و آخرت، به عنوان امامتی که در نسل ایشان باقی است بیعت کنید. خداوند غدرکنندگان (بیعت شکنان) را هلاک و وفاداران را مورد رحمت قرار می‌دهد. و هر کس بیعت را بشکند به ضرر خویش شکسته است، و هرکس به آنچه با خدا پیمان بسته وفا کند خداوند به او اجر عظیمی عنایت می‌فرماید.

مَعاشِرَ النّاسِ، قُولُوا الَّذی قُلْتُ لَکُمْ وَ سَلِّمُوا عَلی عَلِیٍّ بِإمْرَةِ الْمُؤْمِنینَ،[۲۷۸] وَ قوُلوُا:‹‹سَمِعْنا وَ أطَعْنا غُفْرانَکَ رَبَّنا وَ إلَیْکَ الْمَصیرُ››،[۲۷۹] وَ قوُلوُا:‹‹الْحَمْدُ للَّهِ الَّذی هَدانا لِهذا وَ ما کُنّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلا أنْ هَدانَا اللَّهُ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ››.[۲۸۰]

ای مردم، آنچه به شما گفتم بگویید:(تکرار کنید)، و به علی به عنوان «امیرالمؤمنین» سلام کنید[۲۸۱] و بگویید: «شنیدیم و اطاعت کردیم، پروردگارا مغفرت تو را می‌خواهیم و بازگشت به سوی توست». و بگویید: «حمد و سپاس خدای را که ما را به این هدایت کرد، و اگر خداوند هدایت نمی‌کرد ما هدایت نمی‌شدیم فرستادگان پروردگارمان به حق آمده‌اند».

مَعاشِرَ النّاسِ، إنَّ فَضائِلَ عَلِیِّ بْنِ أبی‌طالِبٍ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ - وَ قَدْ أنْزَلَها فِی الْقُرْآنِ - أکْثَرُ مِنْ أنْ أُحْصِیَها فی مَقامٍ واحِدٍ، فَمَنْ أنْبَأَکُمْ بِها وَ عَرَفَها[۲۸۲] فَصَدِّقُوهُ.[۲۸۳]

ای مردم، فضایل علی بن ابیطالب نزد خداوند - که آن را در قرآن نازل کرده - بیش از آن است که همه را در یک مجلس بشمارم، پس هر کس درباره آنها به شما خبر داد و معرفت آن را داشت او را تصدیق کنید.[۲۸۴]

مَعاشِرَ النّاسِ، مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ عَلِیّاً وَ الْأئِمَّةَ الَّذینَ ذَکَرْتُهُمْ[۲۸۵] فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظیماً.

ای مردم، هر کس خدا و رسولش و علی و امامانی را که ذکر کردم اطاعت کند به رستگاری بزرگ دست یافته است.

مَعاشِرَ النّاسِ، السّابِقُونَ إلی مُبایَعَتِهِ وَ مُوالاتِهِ وَ التَّسْلیمِ[۲۸۶] عَلَیْهِ بِإمْرَةِالْمُؤْمِنینَ أُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ[۲۸۷] فی جَنّاتِ النَّعیمِ.

ای مردم، کسانی که برای بیعت با او و قبول ولایتش و سلام به او به عنوان «امیرالمؤمنین» سبقت بگیرند آنان رستگارانند و در باغ‌های نعمت خواهند بود. مَعاشِرَ النّاسِ، قوُلوُا ما یَرْضَی اللَّهُ بِهِ عَنْکُمْ مِنَ الْقَوْلِ، فَإنْ تَکْفُروُا أنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمیعاً فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً.[۲۸۸]

ای مردم، سخنی بگویید که به خاطر آن خداوند از شما راضی شود، و اگر شما و همه کسانی که در زمین هستند کافر شوند به خدا ضرری نمی‌رسانند.

أللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ[بِما أدَّیْتُ وَ أمَرْتَ][۲۸۹] وَ اغْضِبْ عَلَی[الْجاحِدینَ][۱۵۹] الْکافِرینَ، وَ الْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ.

خدایا، به خاطر آنچه ادا کردم و امر نمودم، مؤمنین را بیامرز، و بر منکرین که کافرند غضب نما، و حمد و سپاس مخصوص خداوند عالم است.

پانویس

  1. اسرار غدیر: ص ۱۲۷°،۱۰۵. چهارده قرن با غدیر: ۱۳۶،۱۲۵.
  2. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۴۷۶–۴۷۲.
  3. ‹‹ب››و‹‹د››: علا بتوحیده و دنا بتفریده. ‹‹ج››: فی توحیده..
  4. ‹‹الف››و‹‹ب››و‹‹ه››: مجیداً.
  5. الزیادة من‹‹ج››و‹‹د››و‹‹ه››.
  6. کلمات اول خطبه حامل مطالب دقیقی از توحید است که احتیاج به تفسیر دارد. جمله مذکور را شاید بتوان چنین توضیح داد: حمد خدایی را که در عین یگانگی دارای عالی‌ ترین مرتبه است و در عین تنهایی و با حفظ مرتبه بلند به بندگانش نزدیک است. در‹‹ب›› و ‹‹د››عبارت چنین است: حمد خدایی را که با یگانگی خود بلند مرتبه و با فرد بودن و تنهایی خود نزدیک شده است.
  7. منظور از این جمله یکی از دو جهت می‌تواند باشد: اول: علم خداوند به همه چیز احاطه دارد در حالی که آن چیزها در جای خود هستند و خداوند احتیاج به معاینه و ملاحظه آنها ندارد. دوم: علم خداوند به همه چیز احاطه دارد در حالی که خداوند در مکان خود است. البته برای خداوند مکان تصور ندارد، پس منظور این است که خداوند چنان احاطه بر موجودات دارد که برای علمش احتیاج به رفت و آمد و کسب علم ندارد.
  8. المسموکات أی المرفوعات و هی السموات، و المدحوّات أی المبسوطات و هی الأرضغ.
  9. ‹‹ج››و‹‹د››و‹‹ه››و‹‹و››:متطوّل علی کلّ من ذرأه.
  10. ‹‹ج››و‹‹د››و‹‹ه››و‹‹و››:کلّ نفس.
  11. کلمه ‹‹قُدُّوس››به معنی پاک و منزّه از هر عیب و نقص، و کلمه» سُبُّوح «به معنی کسی که مخلوقات او را تسبیح می‌کنند، و تسبیح به معنی تنزیه و تمجید خداوند است.
  12. ‹‹ج››و‹‹د››و‹‹ه››: هر نَفْسی زیر نظر اوست.
  13. ‹‹د››: علی جمیع خلقه.
  14. ‹‹ج››و‹‹ه››و‹‹و››:یستحقّون.
  15. ‹‹ج››و‹‹د››: و هو منشیء حیّ حین لا حیّ. ‹‹و››: و هو منشیء کل شییء و حی حین لا حی.
  16. ‹‹ب››: دائم غنی.
  17. ‹‹ج››و‹‹د››: اوست به وجود آورنده زنده هنگامی که زنده ای نبود.
  18. ‹‹و››: و لا یحدّه أحد کیف هو من سرّ و علانیة إلاّ بما دلّ هو عز و جل علی نفسه.
  19. ‹‹د››: أبلی
  20. ‹‹ج››: یغشی الأمد. ‹‹د››: یفنی الأبد.
  21. ‹‹الف››و‹‹ب››و‹‹د››: و لا تفاوت فی تدبیره. ‹‹و››: و لا معاون فی تدبیره.
  22. ‹‹الف››و‹‹ب››و‹‹د››: در تدبیرش تفاوت و اختلافی نیست.
  23. ‹‹الف››: ما أبدع.
  24. ‹‹ج››: اختبال. و الإختبال بمعنی الفساد.
  25. ‹‹ج››: شاءها.
  26. ‹‹و››: الصبغة.
  27. الْحَسَنُ الصَّنیعَةُ ‹‹ب››: الحسن المنعة. ‹‹ ه››: الحسن الصبغة.
  28. ‹‹ج››: بدون فساد.
  29. ‹‹ج››: خواسته است پس به وجود آمده‌اند.
  30. ‹‹ب››و‹‹ج››و ‹‹و››: مالک الأملاک.
  31. هذه الفقرة فی ‹‹د››هکذا: ملک الأملاک و مسخّر الشمس و القمر فی الأفلاک.
  32. ‹‹ب››و‹‹ج››: مالک پادشاهان.
  33. کنایه از اینکه شب و روز مانند دو کُشتی گیرنده هر یک بر دیگری غالب می‌شود و او را بر زمین می‌زند و خود بالا می‌آید. درباره روز، عبارتِ‹‹شب را به سرعت دنبال می‌کند››فرموده ولی درباره شب نفرموده است. چه بسا کنایه از اینکه چون روز از نور ایجاد می‌شود به مجرد کم شدن نور رو به شب می‌رود.
  34. ‹‹الف››و‹‹ب››: لم‌یکن معه ضدّ و لا ندّ. ‹‹ج››: و لم یکن معه ندّ.
  35. ‹‹ج››: إلهاً واحداً ماجداً
  36. الزیادة من‹‹الف››و‹‹ب››و‹‹ه››. و فی‹‹د››: و یدبّر فیقضی.
  37. ‹‹ب››: و یمنع و یثری.
  38. ‹‹د››: تدبیر می‌کند و مقدر می‌نماید.
  39. ‹‹ب››: منع می‌کند و ثروتمند می‌نماید.
  40. ‹‹ج››و‹‹و››: لایولج لِلَیلٍ فی نهار و لا مولجٌ لِنهارٍ فی لیل إلاّ هو. و فی‹‹ه››: لا مولج اللیل فی نهار و لا مولج النهار فی لیل إلاّ هو.
  41. ‹‹الف››: مجیب الدعاء.
  42. ‹‹د››: جزیل العطاء.
  43. ‹‹ج›› و‹‹د›› و‹‹ه››و‹‹و››: لا یشکل علیه لغة.
  44. ‹‹ج››و‹‹ه››: لا یضجره مستصرخة. ‹‹د››: الملحّین علیه.
  45. ‹‹د››: الموفّق للمتّقین و مولی العالمین.
  46. الزیادة من ‹‹ج››و‹‹د››و ‹‹ه››.
  47. ‹‹ج››و‹‹ه››: داخل کننده شب در روز و فرو برنده روز در شب نیست مگر او.
  48. ‹‹ج››و‹‹د››و‹‹ه››: هیچ لُغتی (زبانی) بر او مشکل نمی‌شود.
  49. ‹‹الف››: أحمده علی السراء. و فی‹‹ب››هذه الفقرة متصلة بما قبلها هکذا: أن یشکره و یحمده علی السراء… و ص‹‹د››: أحمده و أشکره.
  50. ‹‹ج››: أُبادر إلی رضاه. ‹‹الف››: أستسلم لقضائه. و هذه الفقرة فی‹‹د››هکذا: فاسمعوا و أطیعوا لِأمره و بادِروا إلی مرضاته و سلِّموا لما قضاه. ‹‹و››: أُبادر الی ما أرواه و أسلم لما قضاه.
  51. ‹‹ه››: بشنوید و اطاعت کنید دستور او را، و به آنچه رضایت او در آن است مبادرت ورزید و در مقابل مقدرات او تسلیم شوید.
  52. ‹‹ب››: و إن عظمت حیلته و صفةُ حیلته. ‹‹د››: و إن عظمت منّته.
  53. الزیادة من‹‹ب››
  54. ‹‹و››: تضمّن.
  55. الزیادة من‹‹ب››.
  56. المائدة / ۶۷.
  57. مائده / ۶۷.
  58. ‹‹ج››و‹‹ه››و‹‹و››هکذا: ما قصرت فیما بلّغت و لا قعدت عن تبلیغ ما أنزله.
  59. ‹‹و››: علیَّ
  60. -‹‹ب››و ‹‹ج››و ‹‹ه››: عن السلام ربِّ السلام.
  61. زاد فی‹‹د››: أحمر.
  62. الزیادة من‹‹ب››.
  63. الزیادة من‹‹و››
  64. المائدة / ۵۵.
  65. ‹‹ب››: و هو راکع یرید وجه اللَّه، یریده اللَّه فی کل حال.
  66. ‹‹ج››و‹‹ه››: در آنچه رسانده‌ام کوتاهی نکرده‌ام و در ابلاغ آنچه بر من نازل کرده سستی نکرده‌ام.
  67. ‹‹سلام››در این دو مورد به عنوان یکی از نام‌های خداوند ذکر شده است.
  68. مائده / ۵۵.
  69. ‹‹ب››: در حال رکوع به خاطر خداوند زکات داده، خدا هم در هر حال او را اراده می‌کند و می‌خواهد.
  70. الزیادة من‹‹ب››و‹‹ج››و‹‹ه››و‹‹و››.
  71. ‹الف›› و‹‹و››: إدغال الآثمین. ‹‹ب››: إدّعاء اللائمین. ‹‹ج››: إعذال الظالمین. ‹‹ه››: إعذال اللائمین. و الإدغال بمعنی ادخال ما یُفسد، و العَذْل بمعنی اللوم.
  72. ‹‹الف››: ختل المستهزئین. ‹‹ه››: حیل المستسرین. ‹‹و››: حیلة المستسرین. و الختل بمعنی الخدعة.
  73. إشارة إلی الآیة ۱۱ من سورة الفتح، و الآیة ۱۵ من سورة النور.
  74. ‹‹ج››: مرّة بعد أُخری. ‹‹و››: مرة بعد مرة.
  75. ‹‹و››: أنّی هو.
  76. الزیادة من‹‹ج››و‹‹ه›› و‹‹و››.
  77. ‹‹ب››: أنزل اللَّه فی کتابه ذلک. ‹‹ج››و‹‹ه›› و‹‹و››: أنزل عز و جل فی ذلک لا إله إلاّ هو.
  78. الزیادة من‹‹الف››و‹‹د››.
  79. التوبة / ۶۱.
  80. یعنی یکی دیگر از علل درخواست معاف شدن از ابلاغ این مهم این جهت است.
  81. توبه / آیه ۶۱. لازم به تذکر است که فرق بین‹‹یُؤْمِنُ بِاللَّهِ››که همراه‹‹باء››است با‹‹یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمنینَ››که همراه‹‹لام››است اینکه: اولی به معنای تصدیق کردن، و دومی به معنای اظهار تواضع و احترام است. در اینجا مراد این‌طور می‌شود که پیامبرصلی الله علیه وآله کلام خداوند را تصدیق می‌فرماید و در مقابل مؤمنین اظهار تواضع و احترام می‌نماید و سخن آنان را ردّ نمی‌کند.
  82. ‹‹د››: و أومأت إلیهم بأعیانهم و لو شئت أن أدلّ علیهمم لدللت.
  83. ‹‹ج››و‹‹ه›› و‹‹و››: و لکنّی واللَّه بسترهم قد تکرَّمت.
  84. ‹‹ج››و‹‹ه››: ولی به خدا قسم من با چشم پوشی بر آنان کرامت نموده‌ام.
  85. الزیادة من‹‹ب››.
  86. المائدة / ۶۷.
  87. مائده / ۶۷.
  88. ‹‹ب››: … علی درجة دون مقامه، فبسط یده نحو وجه رسول اللَّه صلی الله علیه وآله بیده (کذا) حط استکمل بسطهما إلی السماء و شال علیاًعلیه السلام حتی صارت رجلاه مع رکبتی رسول اللَّه صلی الله علیه وآله. و هذه الفقرة فی کتاب ‹‹الاقبال››لابن طاووس هکذا: ثم ضرب بیده علی عضده … فرفعه بیده و قال: أیها الناس، من أولی بکم من أنفسکم؟ قالوا: اللَّه و رسوله. فقال: ألا من کنت مولاه فهذا علی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله.
  89. الزیادة من‹‹ج››.
  90. «ب»: امیرالمؤمنین علیه السلام دست خود را به طرف صورت پیامبرصلی الله علیه وآله باز کرد تا آنکه هر دو دست او به‌طور کامل به سوی آسمان باز شد. پس علی علیه السلام را بلند کرد به طوری که دو پای او مطابق زانوهای پیامبرصلی الله علیه وآله قرار گرفت این فقره در کتاب اقبال سید بن طاووس چنین آمده است: … پیامبرصلی الله علیه وآله علی علیه السلام را بلند کرد و فرمود: ای مردم، چه کسی صاحب اختیار شماست؟ گفتند: خدا و رسولش. فرمود: بدانید که هر کس من صاحب اختیار او بوده‌ام این علی صاحب اختیار اوست. خداوندا، دوست بدار هر کس او را دوست دارد، و دشمن بدار هر کس او را دشمن بدارد، و یاری کن هر کس او را یاری کند و خوار کن هر کس او را خوار کند.
  91. ‹‹د››: والراعی بعدی.
  92. ‹‹ب››: … علی من آمن بی، ألا إنّ تنزیل القرآن علیَّ و تأویله و تفسیره بعدی علیه و العمل بما یرضی اللَّه و محاربة أعدائه و الدال علی طاعته. ‹‹ج››و‹‹و››: … و علی تفسیر کتاب ربی عز و جل و الدعاء إلیه و العمل بما یُرضیه و المحاربة لأعدائه و الدال علی طاعته.
  93. «د» :و مدبر امور بعد از من.
  94. «ب»: … و جانشین من در امتم بر آنان که به من ایمان آورده‌اند. بدانید که نازل کردن قرآن بر عهده من است، و تأویل و تفسیرش بعد از من و عمل کردن به آنچه خدا را راضی می‌کند و جنگ با دشمنان خدا بر عهده اوست، و او راهنمایی کننده بر اطاعت خداوند است.
  95. ناکثان: طلحه و زبیر و عایشه و اهل جمل؛ قاسطان: معاویه و اهل صفین؛ و مارقان: اهل نهروان هستند.
  96. ق / ۲۹.
  97. ‹‹الف››: أقول: ما یبدّل القول لدیَّ بأمر ربّی. ‹‹ه››: بأمر اللَّه أقول: ما یبدّل القول لدیَّ.
  98. الزیادة من‹‹ه››.
  99. ‹‹ه››و‹‹و››: من جحده.
  100. ق / 29.
  101. «الف»: می‌گویم: سخن نزد من -به امر پروردگارم -تغییر نمی‌یابد. «ه»: به امر خداوند می‌گویم: سخن نزد من تغییر نمی‌یابد.
  102. ‹‹و››: لها.
  103. المائدة / ۳.
  104. آل عمران / ۸
  105. آل عمران/۱۹
  106. آل عمران / ۸۵ .
  107. هذه الفقرة أوردناها طبقاً لما فی‹‹ج››. و فی‹‹الف››هکذا: اللهمَّ إنّک أنزلت علیَّ أنّ الإمامة بعدی لعلیّ ولیّک عند تبیانی ذلک و نصبی إیّاهُ بما أکملت لعبادک من دینهم و أتمممت علیهم بنعمتک و رضیت لهم الإسلام دیناً، فقلت:‹‹و من یبتغِ غیر الإسلام دیناً فَلن یقبل منه و هو فی الآخرة من الخاسرین››. اللهم إنّی أُشهدک و کفی بک شهیداً أنّی قد بلّغت. و فی‹‹ب››هکذا : اللهم إنک أنزلت علیَّ أنّ الإمامة لعلیّ و إنّک عند بیانی ذلک و نصبی إیّاه‌لما أکملت لعبادک من دینهم ... . و فی‹‹د››: اللهمّ إنّک أنت أنزلت علیَّ أنّ الإمامة لعلیّ ولیّک عند تبیین ذلک بتفضیلک إیّاه بما أکملت لعبادک ... . و فی‹‹ه››هکذا : اللهم إنّک أنزلت فی علیّ ولیّک عند تبیغ ذلک و نصبک إیّاه لها :‹‹الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الإسلام دیناً، و من یبتغ غیر الإسلام دیناً فلن یقبل منه و هو فی الآخرة من الخاسرین››. اللهم أشهدک أنّی قد بلّغت. ثمّ إن الظاهر أن فی هذا الموضع ینتهی الکلام الذی قاله صلی الله علیه وآله عند رفعه أمیرالمؤمنین علیه السلام بیده.
  108. مائده / 3.
  109. آل عمران / 85 .
  110. «الف»و«ب»و«د»و«ه»: پروردگارا، تو بر من نازل کردی که امامت بعد از من برای علی است آن هنگام که این مطلب را بیان نمودم و او را نصب کردم، به آنچه کامل کردی برای بندگانت دینشان را و تمام نمودی بر آنان نعمت خود را و فرمودی:«هر کس دینی غیر از اسلام انتخاب کند از او قبول نمی‌شود و او در آخرت از زیانکاران است.» خدایا من تو را شاهد می‌گیرم که من ابلاغ نمودم، و تو به عنوان شاهد کفایت می‌نمایی.
  111. ‹‹ب››: معاشر الناس، هذا علیّ، إنّما أکمل اللَّه عز و جلّ لکم دینکم بإمامته.
  112. ‹‹و››: و بمن کان من ولدی.
  113. الزیادة من‹‹ب››، و هی إشارة إلی الآیة ۲۲ من سورة آل عمران.
  114. آل عمران / ۸۸.
  115. حبط «بمعنی سقوط، فساد، نابود شدن و هدر رفتن و از بین رفتن است.
  116. ‹‹ج››و‹‹د››و‹‹و››: و أحق الناس بی.
  117. الزیادة من‹‹ب››
  118. إشارة إلی الآیة ۱۲ من سورة الإنسان حیث قال اللَّه تعالی:‹‹وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَریراً››.
  119. اشاره به آیه 12 سوره انسان است که می‌فرماید: «وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَریراً» یعنی: «جزای ایشان در مقابل صبری که نمودند بهشت و حریر است.»
  120. ‹‹ب››: هو قاضی دینی و المجادل عَنّی. ‹‹ج››و‹‹ه››و‹‹و››: هو یؤدّی دین اللَّه.
  121. الزیادة من‹‹الف››و‹‹ج››، و ما قبله فی‹‹ب››و‹‹ه››هکذا: نبیّه خیر الأنبیاء و هو خیر الأوصیاء. و فی ‹‹ج››و‹‹و››: نبیّه خیر نبیّ و وصیّه خیر وصیّ.
  122. «ب»: او ادا کننده قرض من و دفاع کننده از من است. «ه»: او دَیْن خداوند را ادا می‌کند.
  123. الزیادة من‹‹ج››و‹‹ه››. و ص ‹‹و››: علی بن أبی‌طالب.
  124. ‹‹ب››: بذنبه و خطیئته
  125. ‹‹ب››: و قد کثر أعداء اللَّه. ‹‹ج››و‹‹ه››: فکیف أنتم؟ فإن أبیتم فأنتم أعداء اللَّه.
  126. یعنی درجه ایمان شما با حضرت آدم علیه السلام فاصله بسیار دارد.
  127. «ب»: در حالی که دشمنان خدا زیاد شده‌اند. «ج» و «ه»: اگر ابا کنید شما دشمنان خدایید.
  128. ‹‹الف››و‹‹د››و‹‹ه››: و لایتوالی علیّاً. ‹‹ب››: لا یتولاّه. ‹‹و››: واللَّه ما یبغض علیاً ….
  129. الزیادة من‹‹ج››و‹‹ه››و‹‹و››. و الآیات فی سورة العصر:الآیات ۳–۱. و جاء هذه الفقرة فی کتاب الاقبال لابن طاووس هکذا: و فی علیّ نزلت ‹‹والعصر››و تفسیرها: و ربِّ عصر القیامة، ‹‹إنّ الإنسان لفی خسر››أعداء آل محمد، ‹‹إلاّ الذین آمنوا››بولایتهم و‹‹عملوا الصالحات››تمواساة إخوانهم‹‹و تواصَوا بالصبر››فی غیبة غائبهم.
  130. عصر / ۱، ۲. عبارت در کتاب اقبال سید بن طاووس چنین آمده است: سوره «والعصر» درباره علی نازل شده است و تفسیرش چنین است: قسم به زمان قیامت، انسان در زیانکاری است که منظور دشمنان آل محمد است، مگر کسانی که به ولایت ایشان ایمان آورند، و با مواسات با برادران دینی عمل صالح انجام دهند و در غیبت غایبشان یکدیگر را به صبر سفارش کنند.
  131. ‹‹ب››: قد أشهدتُ اللَّهَ و بلَّغتکم رسالتی و ما علیَّ إلاّ البلاغ المبین. و فی‹‹ج››و‹‹ه››و‹‹و››: قد أشهدنی اللَّه و أبلغتکم و ما علی الرسول ….
  132. آل عمران/۱۰۲.
  133. النساء / ۴۷.
  134. هذه الفقرة من قوله» باللَّه «إلی هنا لا توجد إلاّ فی‹‹الف››و‹‹ب››.
  135. اشاره به آیه۴۷، از سوره نساء. کلمه: «طمس» به معنای محو کردنِ نقش ونگار یک تصویراست. در اینجا (طبق احادیث) کنایه از محو هدایت از قلب وبرگرداندن آن به گمراهی است. درباره جمله: «پس هرکس عمل کند مطابق آنچه در قلبش از حب یا بغض نسبت به علی می‌یابد.» در قست دوم از بخش هشتم توضیح داده شده است.
  136. ‹‹ب››: مسبوکٌ.
  137. ‹‹د››: و بحقّ کلّ مؤمن.
  138. ‹‹ب››: ألا و إن اللَّه قد جعلنا حجّة … و فی‹‹ج››و‹‹و››هکذا: … و بکلّ حقّ هو لنا بقتل المقصّرین و المعاندین (الغادرین).. .
  139. «مسلوک» یعنی داخل شده، ودر «ب» مسبوک به معنی قالب ریزی شده است.
  140. «د»: و حق هر مؤمنی را می‌گیرد.
  141. «ج»: … مهدی قائم که می‌گیرد حق خداوند و هر حقی که برای ما باشد با کشتنِ کوتاهی کنندگان و معاندان و مخالفان و خائنان و گناهکاران و ظالمان و غاصبان.
  142. الزیادة من‹‹د››و ‹‹و››. وهذه الفقرة إشارة إلی الآیة ۱۴۴ من سورة آل عمران.
  143. أوردنا هذه الفقرة طبقاً ل‹‹ب››، و ص‹‹الف››: لا تمنّوا علی اللَّه إسلامکم فیسخط علیکم و یصیبکم بعذابٍ من عنده، إنّه لبالمرصاد. و فی‹‹ج››: … و یبتلیکم بسوط عذاب … و فی‹‹ه››و‹‹و››: لاتمنّوا علی اللَّه فینا ما لا یطیعکم(‹‹و››: لا یعطیکم) اللَّه و یسخط علیکم و یبتلیکم بسوط عذاب ….
  144. «ه»: درباره ما بر خداوند منت مگذارید در آنچه خداوند کلام شما را نمی‌پذیرد و بر شما غضب می‌کند و شما را به شلاق عذاب گرفتار می‌نماید.
  145. إشارة إلی الآیة ۱۴۵ من سورة النساء، و الآیة ۲۹ من سورة النحل.
  146. هذان الفقرتان فی‹‹ب››هکذا: معاشر الناس، إن اللَّه و أنا بریئان منهم و من أشیاعهم و أنصارهم، و جمیعهم فی الدرک الأسفل من النار و لبئس مثوی المتکبرین. ألا إنهم أصحاب الصحیفة. معاشر الناس، فلینظر أحدکم فی صحیفته.
  147. أشارصلی الله علیه وآله فی کلامه هذا إلی الصحیفة الملعونة الأولی آلتی تعاقد علیها خمسة من المنافقین فی الکعبة فی سفرهم هذا و کان ملخصها منع أهل البیت علیهم‌السلام من الخلافة بعد صاحب الرسالة. و قد مرّ تفصیلها فی الفصل الثالث من هذا الکتاب. و قوله‹‹فذهب علی الناس … ››أی لم یفهم أکثرهم مراده صلی الله علیه وآله من‹‹الصحیفة››و أثارت سؤالاً فی أذهانهم.
  148. اشاره حضرت به «صحیفه ملعونه اول» است که پنج نفر از رؤسای منافقین در حجةالوداع در کعبه آن را امضا کرده بودند و خلاصه اش این بود که نگذارند خلافت بعد از پیامبرصلی الله علیه وآله به اهل بیتش برسد. در این باره به قسمت دوم از بخش سوم این کتاب مراجعه شود.
  149. الزیادة من‹‹الف››و‹‹ب››و‹‹د››.
  150. ‹‹ج››و‹‹ه›› و‹‹و››: و قد بلَّغت ما قد بلّغت.
  151. الزیادة من‹‹الف››و‹‹ب››و‹‹د››.
  152. الزیادة من‹‹ب››و‹‹ج››و‹‹ه››.
  153. إشارة إلی الآیات ۳۱ و ۳۵ من سورة الرحمن.
  154. کلمه «اغتصاب»به معنای گرفتن با ظلم وجور است.
  155. کلمه«الثقلان»به عنوان جن و انس ترجمه شده است.
  156. اشاره به آیات ۳۱ و ۳۵ سوره الرحمن است.
  157. إشارة إلی الآیة ۱۷۹ من سورة آل عمران.
  158. أوردنا هذه الفقرة طبقاً ل‹‹ج››و‹‹ه›› و‹‹و››. و فی‹‹الف››و‹‹د››هکذا : معاشر الناس، إنَّه ما من قریة إلاّ و اللَّهُ مهلکها بتکذیبها و کذلک یهلک القری و هی ظالمة کما ذکر اللَّه تعالی، و هذا علیّ إمامکم و ولیّکم و هو مواعید اللَّه(‹‹د››: و هو مواعدٌ)، و اللَّه یصدق ما وَعَده. و فی‹‹ب›› هکذا : ... و کذلک یهلک قریتکم و هو المواعد کما ذکر اللَّه فی کتابه و هو منّی و من صلبی و اللَّه منجز وعده.
  159. ۱۵۹٫۰ ۱۵۹٫۱ الزیادة من‹‹ب››. و فی‹‹د››: اعطب، مکان‹‹اغضب››.
  160. «الف»و «د»: ای مردم، هیچ سرزمین آبادی نیست مگر آنکه خداوند به خاطر تکذیبش آن را هلاک می‌کند، و همچنان بوده که آبادی‌ها را هلاک نموده در حالی که ظالم بودند چنان‌که خداوند تعالی (در قرآن )ذکر فرموده است. و این علی امام و صاحب اختیار شماست و او وعده گاه الهی است و خداوند وعده اش را عملی می‌کند.
  161. ‹‹ب››: فأهلکهم اللَّه.‹‹ج››و‹‹ه››: و اللَّه فقد أهلک الأولین بمخالفة أنبیائهم.‹‹و››: و اللَّه قد أهلک الأولین بمخالفة أنبیائهم.
  162. المرسلات / ۱۹-۱۶.
  163. «ج»و «ه»: به خدا قسم، پیشینیان را به خاطر مخالفت با انبیائشان هلاک نمود.
  164. مرسلات / ۱۹ - ۱۶
  165. الزیادة من‹‹ب››.
  166. ‹‹الف››: فَعَلِمَ الأمر و النهی من ربّه عز و جلّ. ‹‹د››: و علیه الأمر و النهی من ربّه عز و جل.
  167. الزیادة من ‹‹الف››و‹‹د››.
  168. «الف»: پس او امر و نهی را از طرف پروردگارش می‌داند.. «د»: و امر و نهی از طرف خداوند عز و جل بر عهده اوست.
  169. ‹‹ب››و‹‹ج››و‹‹و››: أنا الصراط المستقیم الَّذی أمرکم اللَّه أن تسلکوا الهدی إلیه.
  170. الزیادة من‹‹ج››و ‹‹ه››و‹‹و››.
  171. إشارة إلی الآیة ۱۸۱ من سورة الأعراف.
  172. «الف» و «د»: بدانید که دشمنان علی اهل شقاوت و تجاوز کاران و برادران شیاطین هستند.
  173. الزیادة من‹‹ب››.
  174. أی قرأصلی الله علیه وآله إلی آخر سورة الحمد.
  175. الزیادة من‹‹ه››.
  176. ‹‹ب››: فیهم نزلت و فیهم ذُکِرت، لهم شملت، إیّاهم خصّت و عمّت. ‹‹ج››و‹‹و››: فیمن ذُکِرت؟ ذُکرت فیهم. و اللَّهِ فیهم نزلت، و لهم و اللَّه شملت، و آبائهم(‹‹و››: إیّاهم) خصَّت و عمّت.
  177. إشارة إلی الآیة ۶۲ من سورة یونس.
  178. إشارة إلی الآیة ۵۶ من سورة المائدة. و فی‹‹ب››: هم المفلحون. فهو إشارة إلی الآیة ۲۲ من سورة المجادلة.
  179. مجادله / ۲۲.
  180. ‹‹الف››و‹‹د››و‹‹و››: ألا إن أعداء علیّ هم أهل الشقاق العادون إخوان الشیاطین.
  181. انعام / 82.
  182. المجادلة / ۲۲.
  183. مجادله / ۲۲. «ب» و «ج»: من راه مستقیم هستم که خداوند به شما دستور داده هدایت را از آن طریق بپیمایید.
  184. الأنعام / ۸۲.
  185. انعام / ۸۲. «ج»: درباره چه کسی نازل شده است؟ درباره ایشان نازل شده. به خدا قسم درباره آنان نازل شده، به خدا قسم شامل آنان است و به پدران ایشان اختصاص دارد و به‌طور عام شامل آنان است.
  186. الزیادة من‹‹ب››و‹‹ج››و‹‹ه››.
  187. إشارة إلی الآیة ۷۳ من سورة الزمر.
  188. إشارة إلی الآیة ۴۰ من سورة غافر. و فی‹‹الف››و‹‹ب››و‹‹د››: ألا إنّ أولیائهم الذین قال اللَّه عز و جل: ‹‹یدخلون اکنة بغیر حساب››
  189. «الف» و «ب» و «د»: بدانید که دوستان ایشان کسانی هستند که خداوند عز و جل درباره آنان فرموده است: «بدون حساب وارد بهشت می‌شوند».
  190. إشارة إلی الآیة ۱۰ من سورة النساء.
  191. إشارة إلی الآیة ۱۰۶ من سورة هود. و فی‹‹الف››و‹‹د››: و هی تفور و لها زفیر.
  192. الأعراف / ۳۸.
  193. اعراف / ۳۸.
  194. الملک / ۱۱–۸.
  195. ملک / ۱۱–۸.
  196. کلمه «سحق» به معنی هلاک و به معنای دوری و بُعد آمده است.
  197. الملک / ۱۲.
  198. جمله «یخشون ربهم بالغیب» شاید به این معنی باشد که از خداوند بدون آنکه او را ببینند به عنوان ایمان به غیب می‌ترسند.
  199. ‹‹الف››و‹‹د››: شتّان ما بین السعی و الجنّة. ‹‹ب››: قد بیّنا ما بین السعیر و الأجر الکبیر.
  200. «الف» و «د»: چقدر فاصله است بین شعله‌های آتش و بهشت. «ب»: فرق بین شعله‌های آتش و اَجر بزرگ را روشن کردیم.
  201. الزیادة من ‹‹ج›› و‹‹د››.
  202. الزیادة من‹‹ج››و‹‹ه››.
  203. الزیادة من‹‹و››.
  204. الزیادة من‹‹ج››و‹‹ه››.
  205. ‹‹ب››: إنّی المنذر و علیّ الهادی.
  206. شاید مراد این باشد که من شما را از بدی‌ها بر حذر داشتم و تصفیه کردم و اکنون وقت آن است که همراه علی علیه السلام راه بهشت را پیش گیرید.
  207. الزیادة من‹‹و››
  208. ‹‹ب››: إنّی النّبی و علیّ الوصیّ. ‹‹ج››: إنیّ نبیٌّ و علیٌّ وصیٌّ.
  209. الزیادة من ‹‹ب››و ‹‹ج››و‹‹ه››. و فی‹‹و››و‹‹ج››خ ل: و الأئمة منه و من ولده. و فی‹‹ه››: ألا و إنّی والد الأئمة.
  210. ‹‹ب››: ألا إن الإمام المهدیّ منّا. ‹‹ه››و‹‹و››: و منّا القائم الذی الظاهر علی الدین.
  211. ‹‹ب››: علی الأدیان. ‹‹و››: علی الدین کله.
  212. ‹‹الف››و‹‹ب››و‹‹د››: ألا إنّه قاتل کل قبیلة من أهل الشرک. ‹‹و››: و هازمها.
  213. «الف» و «ب» و «د»: اوست قاتل هر قبیله ای از اهل شرک.
  214. ‹‹ب››: ألا إنّه المجتاز من بحر عمیق. ألا إنّه المجازی کل ذی فضل بفضله. ‹‹ج››و‹‹ه››و‹‹و››: ألا إنّه المصباح من البحر العمیق الواسم لکلّ ذی فضل بفضله.
  215. «ب»: اوست عبور کننده از دریایی عمیق. منظور از دریای عمیق احتمالاتی دارد؛ از جمله دریای علم الهی، یا دریای قدرت الهی، یا منظور مجموعه قدرت‌هایی است که خداوند به امام علیه السلام در جهات مختلف عنایت فرموده است.
  216. «ب»: اوست که هر صاحب فضلی را به قدر فضلش جزا می‌دهد.
  217. ‹‹ الف›› و ‹‹ب››و ‹‹د››: المنبّه بأمر ایمانه. ‹‹ه››: و المسند لأمر آبائه. ‹‹و››: و المشیّد لأمر آبائه.
  218. «ه»: اوست محکم کننده امر پدرانش.
  219. ‹‹ج››: ألا إنّه قد بَشَّر بِهِ کلّ نبیّ سلف بین یدیه.
  220. ‹‹‹ب››: ألا إنّه باقی حجج الحجیج.
  221. «ج»: اوست که هر پیامبری که گذشته به او بشارت داده است.
  222. ‹‹ج››و ‹‹ه››و ‹‹و››: … أدعوکم إلی مصافقتی علی یدی ببیعته و الإقرار به، ثمّ مصافقته بعد یدی.
  223. ‹‹ج››: أمدّکم.
  224. . الفتح / ۱۰
  225. «ج»: به سوی شما دست بیعت دراز می‌کنم.
  226. فتح / ۱۰.
  227. البقرة / ۱۵۸.
  228. داخل پرانتز به خاطر ربط نداشتن ضمیر «بهما» در آن به حج و عمره و رجوع آن به صفا و مروه آورده شده است.
  229. بقره / ۱۵۸.
  230. ‹‹د››و‹‹ه››: فما ورده أهل بیت إلاّ نَمَوا و انسلوا و لا تخلَّفوا عنه إلاّ تبروا و افترقوا. و فی‹‹و››: أُیسروا، مکان أُبشروا.
  231. شاید منظور از «منقطع شدن» کم شدن نسل باشد چون از کلمه «بتر» استفاده شده است، و در «د» و «ه» چنین است: «هیچ اهل بیتی وارد خانه خدا نمی‌شوند مگر آنکه رشد و نمو می‌نمایند و غصه شان زایل می‌شود، و هیچ خاندانی آن را ترک نمی‌کنند مگر آنکه هلاک و متفرق می‌شوند».
  232. ‹‹ب›› و‹‹و››: فإذا قضی حجّه استؤنف به.
  233. منظور مراسم وقوف در این سه مکان است که جزئی از اعمال حج محسوب می‌شود.
  234. ‹‹ج››: بکمالٍ فی الدین و تَفَقُّهٍ.
  235. ‹‹ج››و‹‹و››: بتوبة إقلاعٍ.
  236. ‹‹ج››و‹‹ه››: … و آتوا الزکاة کما أمرتُکم(‹‹و››: کما أُمرتم).
  237. ‹‹الف››و‹‹ج››و‹‹ه››: … بعدی، وَ مَنْ خَلَقَهُ اللَّهُ منّی و أنا منه، یخبرکم بما تسألون عنه. ‹‹د››و‹‹و››: وَ مَنْ خَلَّفه اللَّه مِنّی و منه.
  238. «ج» و «ه»: و زکات را بپردازید همان‌طور که به شما دستور دادم.
  239. «الف» و «ج» و «ه»: کسی که خداوند او را از من خلق کرده و من از اویم. «د»: کسی که خداوند او را به جای خودش و به جای من خلیفه قرار داده است.
  240. ‹‹ب››و‹‹ج››و‹‹ه››و‹‹و››: أعُدّهما.
  241. ‹‹الف›› و‹‹د››: الأئمّة. ‹‹و››: الأولیاء.
  242. ‹‹الف››و‹‹ب››: … هم منّی و منه، أئمّة قائمهم منهم المهدی إلی یوم القیامة الذی یقضی بالحقّ. ‹‹د››: أُمّة قائمة فیهم‹‹ه››: و منه أئمة فیهم قائمة.
  243. ‹‹ب››: و لم أُبدِّله.
  244. ‹‹ج››: فادرسوا.
  245. «ج»: در این مطلب فکر کنید و بررسی نمایید.
  246. هنا آخر الخطبة فی کتاب التحصین. (نسخة ‹‹ج››).
  247. هذه الفقرة فی‹‹ب›› هکذا: ألا و إن رأس أعألکم الأمر باالمعروف و النهی عن المنکر، فعرّفوا من لم یحضر مقامی و یسمع مقالی هذا، فإنّه بأمر اللَّه ربّی و ربّکم.
  248. ‹‹ه››: و لا أمر بمعروف و لا نهی عن منکر إلاّ بحضرة إمام. ‹‹و››: و لا أمر بعروف و لا نهی عن منکر بحضرة إمام.
  249. این جمله آخرین قسمت از خطبه در کتاب «التحصین» (نسخه «ج»)است.
  250. «ب»: بدانید که بالاترین اعمال شما امر به معروف و نهی از منکر است. پس به کسانی که در این مجلس حاضر نبودند و این سخن مرا نشنیدند بفهمانید، چرا که این دستور به امر خداوند، پروردگار من و شماست.
  251. شاید منظور این است که تعیین معروف‌ها و منکرات و نیز شرایط و کیفیت امر به معروف و نهی از منکر را باید امام معصوم تعیین کند. در نسخه «ه» چنین آمده است: «امر به معروف و نهی از منکری نیست مگر در حضور امام».
  252. الزخرف / ۲۸.
  253. هذه الفقرة فی‹‹ب››هکذا: معاشر الناس، إنّی أُخلف فیکم القرآن، و وصیّی علیٌّ و الأئمة من ولده بعدی، قد عرفتُمْ أنّهم منّی، فإن تمسّکتم بهم لن تضلّوا. ‹‹ه››و‹‹و››: معاشر الناس، القرآن فیکم و علیّ و الأئمة من بعده، فقد عرّفتکم أنّهم منّی و أنا منهم … و فی‹‹الف››: إنّه منّی و أنا منه.
  254. زخرف /۲۸.
  255. «ب»: ای مردم، من در میان شما قرآن را به جای می‌گذارم و جانشین بعد از من علی و امامان از فرزندان اویند، و فهمیدید که ایشان از من اند. اگر به ایشان تمسک کنید هرگز گمراه نمی‌شوید.
  256. ‹‹ب››: ألا إنّ خیر زادکم التقوی. و بعده فی‹‹و››: أُحذرِّکم الساعة.
  257. الحج / ۱.
  258. حج / ۱.
  259. الزیادة من‹‹ب››. و فی ‹‹ه››و‹‹و››: اذکروا المآب و الحساب و وضع المیزان.
  260. ‹‹د›› فمن جاء بالحسنة أفلح
  261. ‹‹ب››: فی الجنّة.
  262. «د»: هر کس حسنه بیاورد رستگار شده است.
  263. ‹‹الف››و‹‹ب››و‹‹ه››: بما عقَّدت لعلیّ بن أبی‌طالب من إمرة المؤمنین.
  264. «الف» و «ب» و «ه»: درباره آنچه به عنوان «امیرالمؤمنینی» برای علی منعقد نمودم.
  265. ‹‹الف››: فی أمر علیّ و أمر ولده من صلبه من الأئمة. ‹‹ب››: فی إمامنا و أئمّتنا من ولده. ‹‹د››: فی أمر علیّ أمیرالمؤمنین و مَن وَلَّدهُ مِنْ صلبه من الأئمة.
  266. تبایعک علی ذلک قلوبنا و أنفسنا و ألسنتنا و أیدینا.
  267. الزیادة من ‹‹ب››.
  268. ‹‹ه››: و لا نرجع فی عهد و میثاق.
  269. . هنا آخر النص الذی طلب رسول اللَّه صلی الله علیه وآله من الناس تکراره بعده و إقرارهم به. و قد أوردنا النص طبقاً ل‹‹ب››، و من قوله‹‹وعظتنا بوعظ اللَّه … ››إلی هنا ورد فی‹‹الف››و‹‹د››و‹‹ه›› و‹‹و››بصورة أُخری نوردها فیما یلی بعینها مع الإشارة إلی تفاوت النسخ الثلاثة بین القوسین: … و نطیع اللَّه و نطیعک(‹‹و››: نعطی اللَّه و نعطیک) و علیّاً أمیرالمؤمنین و ولده الأئمة الذین ذکرتهم من ذریتک من صلبه (‹‹ه›› و‹‹و››: ذکرتهم أنّهم منک من صلبه متی جاؤوا و ادّعوا) بعد الحسن و الحسین، الذین قد عرَّفتکم مکانهما منّی و محلّهما عندی ومنزلتهما من ربی عزوجل، فقد أدّیت ذلک إلیکم و أنهما سیدا شباب أهل الجنة و أنهما الإمامان بعد أبیهما علی، وأنا أبوهما قبله››. اللَّه بذلک و کفی باللَّه شهیداً و أنت علینا به شهید و کل من أطاع اللَّه ممن ظهر و استتر و ملائکة اللَّه و جنوده و عبیده و اللَّه أکبر من کل شهید «و فی کتاب» الصراط المستقیم «جاء هذه الفقرات من قوله» قولوا: أعطینا … «إض هنا هکذا: معاشر الناس، قولوا: أعطیناک علی ذلک عهداً من أنفسنا و میثاقاً بألسنتنا و صفقة بأیدینا نؤدّیه إلی من رأینا و ولدنا، لا نبغی بذلک بدلاً و أنت شهید علینا و کفی باللَّه شهیداً. ×××. هنا آخر النص الذی طلب رسول اللَّه صلی الله علیه وآله من الناس تکراره بعده و إقرارهم به. و قد أوردنا النص طبقاً ل‹‹ب››، و من قوله‹‹وعظتنا بوعظ اللَّه … ››إلی هنا ورد فی‹‹الف››و‹‹د››و‹‹ه›› و‹‹و››بصورة أُخری نوردها فیما یلی بعینها مع الإشارة إلی تفاوت النسخ الثلاثة بین القوسین: … و نطیع اللَّه و نطیعک(‹‹و››: نعطی اللَّه و نعطیک) و علیّاً أمیرالمؤمنین و ولده الأئمة الذین ذکرتهم من ذریتک من صلبه (‹‹ه›› و‹‹و››: ذکرتهم أنّهم منک من صلبه متی جاؤوا و ادّعوا) بعد الحسن و الحسین، الذین قد عرَّفتکم مکانهما منّی و محلّهما عندی ومنزلتهما من ربی عزوجل، فقد أدّیت ذلک إلیکم و أنهما سیدا شباب أهل الجنة و أنهما الإمامان بعد أبیهما علی، وأنا أبوهما قبله››. و قولوا:‹‹أعطینا اللَّه بذلک و إیاک و علیاً و الحسن و الحسین و الأئمة الذین ذکرت عهداً و میثاقاً مأخوذاً لأمیرالمؤمنین(‹‹ه››و‹‹و››: أطعنا اللَّه … علی عهد و میثاق، فهی مأخوذة من المؤمنین) من قلوبنا و أنفسنا و ألسنتنا و مصافقة أیدینا، من أدرکها بیده و إلاّ فقد أقرَّ بها بلسانه لا نبتغی بذلک بدلاً و لا نری من أنفسنا عنه حولاً أبداً (‹‹د››و‹‹ه››و‹‹و››: و لا یری اللَّه عز و جل منهما حولاً أبداً). نحن نؤدّی ذلک عنک الدانی و القاصی من أولادنا و أهالینا (‹‹ه››‹‹و››: … عنک إلی کل من رأینا ممن ولدنا أو لم نلده)، أشهدنا
  270. تا اینجا عبارتی بود که پیامبرصلی الله علیه وآله از مردم خواسته بود آن را همراه او تکرار کنند و به مضمون آن اقرار نمایند. این عبارات طبق نسخه «ب» ذکر شد، و در «الف» و «د» و «ه» از جمله: «تو ما را به موعظه الهی نصیحت کردی …» تا اینجا به این صورت آمده است: «... و اطاعت می‌کنیم خدا را و تو را و علی امیرالمؤمنین و فرزندانِ امام او را که گفتی آنان از فرزندان تو از صلب اویند. («ه»: گفتی آنان از تو از صلب اویند هر گاه بیایند و ادعای امامت کنند) بعد از حسن و حسین، آن دو که منزلت آنان را نسبت به خودم و مقام آنان را نزد خودم و در پیشگاه خداوند عز و جل به شما فهماندم. این مطالب را درباره آن دو به شما رساندم و اینکه آن دو آقای جوانان اهل بهشت هستند و اینکه آن دو بعد از پدرشان علی دو امام هستند، و من قبل از علی پدر ایشانم». و بگویید: «ما در این باره با خداوند و با تو و با علی و حسن و حسین و امامانی که ذکر کردی پیمان می‌بندیم و میثاقی از ما برای امیرالمؤمنین گرفته شود. («ه»: پس این عهد و پیمان از مؤمنین گرفته شده باشد) از قلب‌ها و جان‌ها و زبان‌های ما و به صورت دست دادن، برای هر کس ممکن باشد با دستش، و گرنه با زبانش به آن اقرار می‌کند. در پی تغییر آن نیستیم و در خود تصمیم دگرگونی درباره آن را ابداً نمی‌بینیم. ما این مطلب را از قول تو به دور و نزدیک از فرزندان و فامیلمان می‌رسانیم. («ه»: … از قول تو می‌رسانیم به فرزندانمان که به دنیا آمده‌اند یا نیامده اند)، خدا را بر این مطلب شاهد می‌گیریم و خدا در شاهد بودن کافی است و تو بر ما شاهدی، و نیز هر کس که خدا را اطاعت می‌کند - چه آشکارا و چه پنهانی - و نیز ملائکه خداوند و لشکر او و بندگانش را شاهد می‌گیریم، و خدا از هر شاهدی بالاتر است».
  271. ‹‹ب››: و خائنة الأعین و ما تخفی الصدور. ‹‹و››: خافیة کل نفس و عیب.
  272. الإسراء / ۱۵.
  273. الفتح / ۱۰.
  274. ‹‹الف››: اتقوا اللَّه و بایعوا علیّاً. ‹‹د››: و تابعوا علیاً.
  275. الزیادة من‹‹ب››و‹‹ه››و‹‹‹و››.
  276. فإنها کلمة باقیة یهلک بها من غدر و یرحم اللَّه من وفی.
  277. الفتح / ۱۰.
  278. ‹‹ب››: معاشر الناس، لَقِّنوا ما لَقَّنْتُکُمْ و قُولوا ما قلته و سلِّموا علی أمیرکم.
  279. البقرة / ۲۸۵.
  280. الأعراف / ۴۳.
  281. یعنی: بگویید: «السلام علیک یا امیرالمؤمنین». و عبارت در «ب» چنین است: «ای مردم، آنچه به شما تلقین کردم تکرار کنید و آنچه گفتم بگویید و بر امیرتان سلام کنید».
  282. الزیادة من ‹‹الف››و‹‹ه››.
  283. هذه الفقرة فی‹‹ب››هکذا: معاشر الناس، إن فضائل علیٍّ و ما خصّه اللَّه به فی القرآن أکثر من أن أذکرها فی مقام واحد، فمن أنبأکم بها فصدِّقوه
  284. این عبارت را دو نوع می‌توان معنی کرد: الف: «عَرَفَها» بدون تشدید، یعنی کسی که فضایل امیرالمؤمنین علیه السلام را می‌گوید باید اهل معرفت باشد و فقط هر چه می‌شنود نقل نکند تا بتواند بعضی دسیسه‌های دشمنان را یا سقط‌هایی که در بعضی عبارات شده متوجه شود و احیاناً با ذکر یک فضیلت نتیجه معکوس گرفته نشود. ب: «عرَّفها» با تشدید، یعنی هر کس از فضایل امیرالمؤمنین علیه السلام خبر داد و آن را به مردم شناسانید، او را تصدیق کنید. عبارت در «ب» چنین است: ای مردم، فضایل علی و آنچه خداوند او را در قرآن بدان اختصاص داده بیش از آن است که در یک مجلس ذکر کنم. پس هر کس شما را از آنها خبر داد او را تصدیق کنید.
  285. ‹‹ب››: من یُطع اللَّه و رسوله و اولی الأمر فقد فاز ….
  286. ‹‹د››: السلام.
  287. ‹‹ه››و‹‹و››: اولئک المقرّبون.
  288. ‹‹ه››‹‹و››: فإنَّ اللَّه لغنیّ حمید.
  289. الزیادة من‹‹ب››.