واقعه عظيم غدير، شامل مراحل مقدماتیِ قبل از خطبه و متن خطبه و وقايعی كه همزمان با خطبه اتفاق افتاد و آنچه پس از خطبه به وقوع پيوست، به صورت يك روايت واحد و متسلسل به دست ما نرسيده است. بلكه هر يك از حاضرين در غدير، گوشهای از مراسم يا قطعهای از سخنان حضرت را نقل نمودهاند. البته قسمت هايی از اين واقعه به طور متواتر به دست ما رسيده است، و خطبه غدير نيز به طور كامل در كتب حديث حفظ شده است.[۱]
متن عربیِ «خطبه غدير» بارها به صورت مستقل به چاپ رسيده است كه همه آنها طبق روايت كتاب «الاحتجاج» بوده است.
دو نمونه معروف آن، كتاب «الخطبة المباركة النبوية فی يوم الغدير» به تنظيم علامه سيد حسن حسينی لواسانی، و كتاب «خطبة النبی الأكرم صلی الله عليه وآله يوم الغدير» به تنظيم مرحوم استاد عمادزاده اصفهانی است.
در مورد «خطبه غدير» سه جهت مهم، لزوم مقابله نسخههای آن را مؤكدتر مینمايد: اهميتِ خود خطبه، طولانی بودن متن، سماعی بودن حديث.
لذا آخرين اقدام اساسی كه درباره متن «خطبه غدير» انجام گرفته مقابله آن با سه روايت امام باقر عليه السلام و حذيفة بن اليمان و زيد بن ارقم است.
به تعبير ديگر: متن كامل خطبه غدیر پس از مقابله و تطبيق آن در مدارک نُه گانه اش، يعنی كتابهای «روضة الواعظين» و «الاحتجاج» و «اليقين» و «التحصين» و «العُدَد القويّة» و «الاقبال» و «الصراط المستقيم» و «نهج الايمان» و «نزهة الكرام» تنظيم و تلفيق و تنقيح شده است، و در يازده بخش تقديم خواهد شد و در اول هر بخش عنوانی برای آن ذكر میشود.
در پاورقی ها موارد اختلاف نسخه ها و كيفيت آن آمده است. رمزهای زير را برای اشاره به شش كتابِ اصلیِ مقابله شده آورده ايم:
در چند مورد كه اختلاف نسخه از كتاب «الاقبال» و «الصراط المستقيم» و «نزهة الكرام» ذكر شده نام اين كتاب ها آمده و رمزی ندارد.
با توجه به اينكه متن حاضر، حاصل جمع نُه روايت از نُه كتاب است، دقت در پاورقی ها و محتويات نسخههای ديگر از آن جهت حائز اهميت است كه هر نسخه میتواند سهمی در نماياندن واقع ايفا كند.
در پاورقی ها آدرس آيات قرآنی و توضيح كلمات و جملاتِ مشكل آمده است. از آنجا كه متن خطبه عربی است پاورقی ها هم به عربی ذكر شده تا بين دو زبان عربی و فارسی خلط واقع نشود.
در روش ترجمه سعی شده مفاهيم والايی كه «خطبه غدير» در برگيرنده آن است به طور روشن بيان شود، و در عين حال از ترجمه تحت اللفظی هم فاصله زيادی نگيرد. البته نظر به اهميت خطبه، فهم دقيق بعضی موارد آن احتياج به تفسير دارد كه در بخش هشتم اين كتاب تا حدی تبيين شده است.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم
بخش اول: حمد و ثنای الهی
الْحَمْدُ للَّهِِ الَّذي عَلا في تَوَحُّدِهِ وَ دَنا في تَفَرُّدِهِ[۲] وَ جَلَّ في سُلْطانِهِ وَ عَظُمَ في أرْكانِهِ، وَ أحاطَ بِكُلِّ شَیْءٍ عِلْماً وَ هُوَ في مَكانِهِ وَ قَهَرَ جَميعَ الْخَلْقِ بِقُدْرَتِهِ وَ بُرْهانِهِ، حَميداً[۳] لَمْ يَزَلْ، مَحْمُوداً لايَزالُ [وَمَجيداً لايَزُولُ، وَ مُبْدِئاً وَ مُعيداً وَ كُلُّ أمْرٍ إلَيْهِ يَعُودُ][۴]
الْحَمْدُ للَّهِِ الَّذي عَلا في تَوَحُّدِهِ وَ دَنا في تَفَرُّدِهِ[۲] وَ جَلَّ في سُلْطانِهِ وَ عَظُمَ في أرْكانِهِ، وَ أحاطَ بِكُلِّ شَیْءٍ عِلْماً وَ هُوَ في مَكانِهِ وَ قَهَرَ جَميعَ الْخَلْقِ بِقُدْرَتِهِ وَ بُرْهانِهِ، حَميداً[۳] لَمْ يَزَلْ، مَحْمُوداً لايَزالُ [وَمَجيداً لايَزُولُ، وَ مُبْدِئاً وَ مُعيداً وَ كُلُّ أمْرٍ إلَيْهِ يَعُودُ][۴]
حمد و سپاس خدايی را كه در يگانگی خود بلند مرتبه، و در تنهايی و فرد بودن خود نزديك است.[۳۶] در قدرت و سلطه خود با جلالت و در اركان خود عظيم است. علم او به همه چيز احاطه دارد، در حالی كه در جای خود است[۳۷]، و همه مخلوقات را با قدرت و برهان خود تحت سيطره دارد.
هميشه مورد سپاس بوده و همچنان مورد ستايش خواهد بود. صاحب عظمتی كه از بين رفتنی نيست. ابتدا كننده او و بازگرداننده اوست و هر كاری به سوی او باز میگردد.
به وجود آورنده بالا برده شده ها (آسمانها و افلاك) و پهن كننده گسترده ها (زمين) ، يگانه حكمران زمين ها و آسمان ها، پاك و منزّه و تسبيح شده[۳۸]، پروردگار ملائكه و روح، تفضّل كننده بر همه آنچه خلق كرده و لطف كننده بر هر آنچه به وجود آورده است. هر چشمی زير نظر اوست[۳۹]، ولی چشمها او را نمیبينند.
كَرم كننده و بردبار و تحمّل كننده است. رحمت او همه چيز را فرا گرفته و با نعمت خود بر همه آنها منّت گذارده است. در انتقام گرفتن خود عجله نمیكند، و به آنچه از عذابش كه مستحق آنند، مبادرت نمیورزد.
باطن ها و سريره ها را میفهمد و ضماير را میداند و پنهان ها بر او مخفی نمیماند و مخفی ها بر او مشتبه نمیشود. او راست احاطه بر هر چيزی و غلبه بر همه چيز و قوت در هر چيزی و قدرت بر هر چيزی، و مانند او شيئی نيست. اوست به وجود آورنده شيئ(چيز) هنگامی كه چيزی نبود.[۴۰] دائم و زنده است، و به قسط و عدل قائم است. نيست خدايی جز او كه با عزّت و حكيم است.
بالاتر از آن است كه چشم ها او را درک كنند ولی او چشمها را درك میكند، و او لطف كننده و آگاه است. هيچكس نمیتواند با ديدن به صفت او راه يابد، و هيچكس به چگونگی او از سرّ و آشكار دست نمیيابد مگر به آنچه خود خداوند عز و جل راهنمايی كرده است.
وَ أشْهَدُ أنَّهُ اللَّهُ الَّذي مَلَأَ[۱۳]. الدَّهْرَ قُدْسُهُ، وَ الَّذي يَغْشَی الْأبَدَ نُورُهُ[۱۴]، وَ الَّذي يُنْفِذُ أمْرَهُ بِلا مُشاوَرَةِ مُشيرٍ وَ لا مَعَهُ شَريكٌ في تَقْديرِهِ وَ لايُعاوَنُ في تَدْبيرِهِ.[۱۵]
گواهی میدهم برای او كه اوست خدايی كه قُدس و پاكی و منزّه بودن او روزگار را پر كرده است. او كه نورش ابديّت را فرا گرفته است. او كه دستورش را بدون مشورتِ مشورت كنندهای اجرا میكند و در تقديرش شريك ندارد و در تدبيرش كمك نمیشود.[۴۱]
آنچه ايجاد كرده بدون نمونه و مثالی تصوير نموده و آنچه خلق كرده بدون كمك از كسی و بدون زحمت و بدون احتياج به فكر و حيله[۴۲] خلق كرده است. آنها را ايجاد كرد پس به وجود آمدند[۴۳]، و خلق كرد پس ظاهر شدند. پس اوست خدايی كه جز او خدايی نيست، صنعت او محكم و كار او زيباست. عادلی كه ظلم نمیكند و كَرم كنندهای كه كارها به سوی او باز میگردد.
شهادت میدهم اوست خدايی كه همه چيز در مقابل عظمت او تواضع كرده و همه چيز در مقابل عزّت او ذليل شده و همه چيز در برابر قدرت او سر تسليم فرود آورده و همه چيز در برابر هيبت او خاضع شده است.پادشاهِ پادشاهان[۴۴] و گرداننده افلاك و مسخّر كننده آفتاب و ماه، كه همه با زمانِ تعيين شده در حركت هستند. شب را بر روی روز و روز را بر روی شب میگرداند كه به سرعت در پی آن میرود.[۴۵] در هم شكننده هر زورگوی با عناد، و هلاك كننده هر شيطان سر پيچ و متمرّد.
برای او ضدّی، و همراه او معارضی نبوده است. يكتا و بی نياز است. زاييده نشده و نمیزايد و برای او هيچ همتايی نيست. خدای يگانه و پروردگار با عظمت. میخواهد پس به انجام میرساند، و اراده میكند پس مقدّر مینمايد، و میداند پس به شماره میآورد. میميراند و زنده میكند، فقير میكند و غنی مینمايد، میخنداند و میگرياند، نزديك میكند و دور مینمايد[۴۶]، منع میكند و عطا مینمايد.[۴۷] پادشاهی از آنِ او و حمد و سپاس برای اوست. خير به دست اوست و او بر هر چيزی قادر است.
شب را در روز و روز را در شب فرو میبرد.[۴۸] نيست خدايی جز او كه با عزّت و آمرزنده است. اجابت كننده دعا، بسيار عطا كننده، شمارنده نَفَس ها و پروردگار جنّ و بشر، كه هيچ امری بر او مشكل نمیشود[۴۹]، و فرياد دادخواهان او را منضجر نمیكند، و اصرار اصرار كنندگانش او را خسته نمیكند. نگهدارنده صالحين و موفّق كننده رستگاران و صاحب اختيار مؤمنين و پروردگار عالميان. خدايی كه از هر آنچه خلق كرده مستحق است كه او را در هر حالی شكر و سپاس گويند.
او را سپاس بسيار میگويم و دائماً شكر مینمايم، چه در آسايش و چه در گرفتاری، چه در حال شدت و چه در حال آرامش. و به او و ملائكه اش و كتاب هايش و پيامبرانش ايمان میآورم. دستور او را گوش میدهم و اطاعت مینمايم و به آنچه او را راضی میكند مبادرت میورزم و در مقابل مقدرات او تسليم میشوم[۵۰] به عنوان رغبت در اطاعت او و ترس از عقوبت او، چرا كه اوست خدايی كه نمیتوان از مكر او در امان بود و از ظلم او هم ترس نداريم(يعنی ظلم نمیكند).
حمد و سپاس خدايی را كه در يگانگی خود بلند مرتبه، و در تنهايی و فرد بودن خود نزديك است.[۳۶] در قدرت و سلطه خود با جلالت و در اركان خود عظيم است. علم او به همه چيز احاطه دارد، در حالی كه در جای خود است[۳۷]، و همه مخلوقات را با قدرت و برهان خود تحت سيطره دارد.
هميشه مورد سپاس بوده و همچنان مورد ستايش خواهد بود. صاحب عظمتی كه از بين رفتنی نيست. ابتدا كننده او و بازگرداننده اوست و هر كاری به سوی او باز میگردد.
حمد و سپاس خدايی را كه در يگانگی خود بلند مرتبه، و در تنهايی و فرد بودن خود نزديك است.[۳۶] در قدرت و سلطه خود با جلالت و در اركان خود عظيم است. علم او به همه چيز احاطه دارد، در حالی كه در جای خود است[۳۷]، و همه مخلوقات را با قدرت و برهان خود تحت سيطره دارد.
هميشه مورد سپاس بوده و همچنان مورد ستايش خواهد بود. صاحب عظمتی كه از بين رفتنی نيست. ابتدا كننده او و بازگرداننده اوست و هر كاری به سوی او باز میگردد.
به وجود آورنده بالا برده شده ها (آسمانها و افلاك) و پهن كننده گسترده ها (زمين) ، يگانه حكمران زمين ها و آسمان ها، پاك و منزّه و تسبيح شده[۳۸]، پروردگار ملائكه و روح، تفضّل كننده بر همه آنچه خلق كرده و لطف كننده بر هر آنچه به وجود آورده است. هر چشمی زير نظر اوست[۳۹]، ولی چشمها او را نمیبينند.
كَرم كننده و بردبار و تحمّل كننده است. رحمت او همه چيز را فرا گرفته و با نعمت خود بر همه آنها منّت گذارده است. در انتقام گرفتن خود عجله نمیكند، و به آنچه از عذابش كه مستحق آنند، مبادرت نمیورزد.
باطن ها و سريره ها را میفهمد و ضماير را میداند و پنهان ها بر او مخفی نمیماند و مخفی ها بر او مشتبه نمیشود. او راست احاطه بر هر چيزی و غلبه بر همه چيز و قوت در هر چيزی و قدرت بر هر چيزی، و مانند او شيئی نيست. اوست به وجود آورنده شيئ(چيز) هنگامی كه چيزی نبود.[۴۰] دائم و زنده است، و به قسط و عدل قائم است. نيست خدايی جز او كه با عزّت و حكيم است.
بالاتر از آن است كه چشم ها او را درک كنند ولی او چشمها را درك میكند، و او لطف كننده و آگاه است. هيچكس نمیتواند با ديدن به صفت او راه يابد، و هيچكس به چگونگی او از سرّ و آشكار دست نمیيابد مگر به آنچه خود خداوند عز و جل راهنمايی كرده است.
گواهی میدهم برای او كه اوست خدايی كه قُدس و پاكی و منزّه بودن او روزگار را پر كرده است. او كه نورش ابديّت را فرا گرفته است. او كه دستورش را بدون مشورتِ مشورت كنندهای اجرا میكند و در تقديرش شريك ندارد و در تدبيرش كمك نمیشود.[۴۱]
آنچه ايجاد كرده بدون نمونه و مثالی تصوير نموده و آنچه خلق كرده بدون كمك از كسی و بدون زحمت و بدون احتياج به فكر و حيله[۴۲] خلق كرده است. آنها را ايجاد كرد پس به وجود آمدند[۴۳]، و خلق كرد پس ظاهر شدند. پس اوست خدايی كه جز او خدايی نيست، صنعت او محكم و كار او زيباست. عادلی كه ظلم نمیكند و كَرم كنندهای كه كارها به سوی او باز میگردد.
شهادت میدهم اوست خدايی كه همه چيز در مقابل عظمت او تواضع كرده و همه چيز در مقابل عزّت او ذليل شده و همه چيز در برابر قدرت او سر تسليم فرود آورده و همه چيز در برابر هيبت او خاضع شده است.پادشاهِ پادشاهان[۴۴] و گرداننده افلاك و مسخّر كننده آفتاب و ماه، كه همه با زمانِ تعيين شده در حركت هستند. شب را بر روی روز و روز را بر روی شب میگرداند كه به سرعت در پی آن میرود.[۴۵] در هم شكننده هر زورگوی با عناد، و هلاك كننده هر شيطان سر پيچ و متمرّد.
برای او ضدّی، و همراه او معارضی نبوده است. يكتا و بی نياز است. زاييده نشده و نمیزايد و برای او هيچ همتايی نيست. خدای يگانه و پروردگار با عظمت. میخواهد پس به انجام میرساند، و اراده میكند پس مقدّر مینمايد، و میداند پس به شماره میآورد. میميراند و زنده میكند، فقير میكند و غنی مینمايد، میخنداند و میگرياند، نزديك میكند و دور مینمايد[۴۶]، منع میكند و عطا مینمايد.[۴۷] پادشاهی از آنِ او و حمد و سپاس برای اوست. خير به دست اوست و او بر هر چيزی قادر است.
شب را در روز و روز را در شب فرو میبرد.[۴۸] نيست خدايی جز او كه با عزّت و آمرزنده است. اجابت كننده دعا، بسيار عطا كننده، شمارنده نَفَس ها و پروردگار جنّ و بشر، كه هيچ امری بر او مشكل نمیشود[۴۹]، و فرياد دادخواهان او را منضجر نمیكند، و اصرار اصرار كنندگانش او را خسته نمیكند. نگهدارنده صالحين و موفّق كننده رستگاران و صاحب اختيار مؤمنين و پروردگار عالميان. خدايی كه از هر آنچه خلق كرده مستحق است كه او را در هر حالی شكر و سپاس گويند.
او را سپاس بسيار میگويم و دائماً شكر مینمايم، چه در آسايش و چه در گرفتاری، چه در حال شدت و چه در حال آرامش. و به او و ملائكه اش و كتاب هايش و پيامبرانش ايمان میآورم. دستور او را گوش میدهم و اطاعت مینمايم و به آنچه او را راضی میكند مبادرت میورزم و در مقابل مقدرات او تسليم میشوم[۵۰] به عنوان رغبت در اطاعت او و ترس از عقوبت او، چرا كه اوست خدايی كه نمیتوان از مكر او در امان بود و از ظلم او هم ترس نداريم(يعنی ظلم نمیكند).
اقرار میكنم برای خداوند بر نفس خود به عنوان بندگی او، و شهادت میدهم برای او به پروردگاری، و آنچه به من وحی نموده ادا مینمايم از ترس آنكه مبادا اگر انجام ندهم عذابی از او بر من فرود آيد كه هيچكس نتواند آن را دفع كند، هر چند كه حيله عظيمی به كار بندد و دوستی او خالص باشد - نيست خدايی جز او - زيرا خداوند به من اعلام فرموده كه اگر آنچه در حق علی بر من نازل نموده ابلاغ نكنم رسالت او را نرساندهام، و برای من حفظ از شر مردم را ضمانت نموده و خدا كفايت كننده و كريم است.
خداوند به من چنين وحی كرده است: «ای پيامبر ابلاغ كن آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده -درباره علی، يعنی خلافت علی بن ابی طالب- و اگر انجام ندهی رسالت او را نرسانده ای، و خداوند تو را از مردم حفظ میكند».[۷۸]
ای مردم، من در رساندن آنچه خداوند بر من نازل كرده كوتاهی نكرده ام[۷۹]، و من سبب نزول اين آيه را برای شما بيان میكنم: جبرئيل سه مرتبه بر من نازل شد و از طرف خداوندِ سلام پروردگارم -كه او سلام است[۸۰]- مرا مأمور كرد كه در اين اجتماع بپاخيزم و بر هر سفيد و سياهی اعلام كنم كه «علی بن ابی طالب برادرِ من و وصی من و جانشين من بر امتم و امام بعد از من است. نسبت او به من همانند نسبت هارون به موسی است جز اينكه پيامبری بعد از من نيست. و او صاحب اختيار شما بعد از خدا و رسولش است»، و خداوند در اين مورد آيه ای از كتابش بر من نازل كرده است: «صاحب اختيار شما خدا و رسولش هستند و كسانی كه ايمان آورده و نماز را بپا میدارند و در حال ركوع زكات میدهند»،[۸۱] و علی بن ابی طالب است كه نماز را بپا داشته و در حال ركوع زكات داده و در هر حال خداوند عز و جل را قصد میكند.[۸۲]
ای مردم، من از جبرئيل درخواست كردم كه از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ اين مهم معاف بدارد، زيرا از كمی متقين و زيادی منافقين و افساد ملامت كنندگان و حيله های مسخره كنندگانِ اسلام اطلاع دارم، كسانی كه خداوند در كتابش آنان را چنين توصيف كرده است كه «با زبانشان میگويند آنچه در قلب هايشان نيست و اين كار را سهل میشمارند در حالی كه نزد خداوند عظيم است.» و همچنين[۸۳] به خاطر اينكه منافقين بارها مرا اذيت كرده اند تا آنجا كه مرا «اُذُن» (گوش دهنده بر هر حرفی) ناميدند، و گمان كردند كه من چنين هستم به خاطر ملازمت بسيار او (علی) با من و توجه من به او و تمايل او و قبولش از من، تا آنكه خداوند عز و جل در اين باره چنين نازل كرد: «واز آنان كسانی هستند كه پيامبر را اذيت میكنند و میگويند او «اُذُن» (گوش دهنده بر هر حرفی) است بگو گوش است -بر ضد كسانی كه گمان میكنند او «اُذُن» است- و برای شما خير است به خدا ايمان میآورد و در مقابل مؤمنين اظهار تواضع و احترام مینمايد».[۸۴]
و اگر من بخواهم گويندگان اين نسبت (اُذُن) را نام ببرم میتوانم، و اگر بخواهم به شخص آنها اشاره كنم مینمايم، و اگر بخواهم با علائم آنها را معرّفی كنم میتوانم، ولی به خدا قسم من در كار آنان با بزرگواری رفتار كردهام.[۸۵]
بعد از همه اينها، خداوند از من راضی نمیشود مگر آنچه در حق علی بر من نازل كرده ابلاغ نمايم، «ای پيامبر برسان آنچه -در حق علی- از پروردگارت بر تو نازل شده، و اگر انجام ندهی رسالت او را نرسانده ای، و خداوند تو را از مردم حفظ میكند».[۸۶]
اقرار میكنم برای خداوند بر نفس خود به عنوان بندگی او، و شهادت میدهم برای او به پروردگاری، و آنچه به من وحی نموده ادا مینمايم از ترس آنكه مبادا اگر انجام ندهم عذابی از او بر من فرود آيد كه هيچكس نتواند آن را دفع كند، هر چند كه حيله عظيمی به كار بندد و دوستی او خالص باشد - نيست خدايی جز او - زيرا خداوند به من اعلام فرموده كه اگر آنچه در حق علی بر من نازل نموده ابلاغ نكنم رسالت او را نرساندهام، و برای من حفظ از شر مردم را ضمانت نموده و خدا كفايت كننده و كريم است.
اقرار میكنم برای خداوند بر نفس خود به عنوان بندگی او، و شهادت میدهم برای او به پروردگاری، و آنچه به من وحی نموده ادا مینمايم از ترس آنكه مبادا اگر انجام ندهم عذابی از او بر من فرود آيد كه هيچكس نتواند آن را دفع كند، هر چند كه حيله عظيمی به كار بندد و دوستی او خالص باشد - نيست خدايی جز او - زيرا خداوند به من اعلام فرموده كه اگر آنچه در حق علی بر من نازل نموده ابلاغ نكنم رسالت او را نرساندهام، و برای من حفظ از شر مردم را ضمانت نموده و خدا كفايت كننده و كريم است.
خداوند به من چنين وحی كرده است: «ای پيامبر ابلاغ كن آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده -درباره علی، يعنی خلافت علی بن ابی طالب- و اگر انجام ندهی رسالت او را نرسانده ای، و خداوند تو را از مردم حفظ میكند».[۷۸]
ای مردم، من در رساندن آنچه خداوند بر من نازل كرده كوتاهی نكرده ام[۷۹]، و من سبب نزول اين آيه را برای شما بيان میكنم: جبرئيل سه مرتبه بر من نازل شد و از طرف خداوندِ سلام پروردگارم -كه او سلام است[۸۰]- مرا مأمور كرد كه در اين اجتماع بپاخيزم و بر هر سفيد و سياهی اعلام كنم كه «علی بن ابی طالب برادرِ من و وصی من و جانشين من بر امتم و امام بعد از من است. نسبت او به من همانند نسبت هارون به موسی است جز اينكه پيامبری بعد از من نيست. و او صاحب اختيار شما بعد از خدا و رسولش است»، و خداوند در اين مورد آيه ای از كتابش بر من نازل كرده است: «صاحب اختيار شما خدا و رسولش هستند و كسانی كه ايمان آورده و نماز را بپا میدارند و در حال ركوع زكات میدهند»،[۸۱] و علی بن ابی طالب است كه نماز را بپا داشته و در حال ركوع زكات داده و در هر حال خداوند عز و جل را قصد میكند.[۸۲]
ای مردم، من از جبرئيل درخواست كردم كه از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ اين مهم معاف بدارد، زيرا از كمی متقين و زيادی منافقين و افساد ملامت كنندگان و حيله های مسخره كنندگانِ اسلام اطلاع دارم، كسانی كه خداوند در كتابش آنان را چنين توصيف كرده است كه «با زبانشان میگويند آنچه در قلب هايشان نيست و اين كار را سهل میشمارند در حالی كه نزد خداوند عظيم است.» و همچنين[۸۳] به خاطر اينكه منافقين بارها مرا اذيت كرده اند تا آنجا كه مرا «اُذُن» (گوش دهنده بر هر حرفی) ناميدند، و گمان كردند كه من چنين هستم به خاطر ملازمت بسيار او (علی) با من و توجه من به او و تمايل او و قبولش از من، تا آنكه خداوند عز و جل در اين باره چنين نازل كرد: «واز آنان كسانی هستند كه پيامبر را اذيت میكنند و میگويند او «اُذُن» (گوش دهنده بر هر حرفی) است بگو گوش است -بر ضد كسانی كه گمان میكنند او «اُذُن» است- و برای شما خير است به خدا ايمان میآورد و در مقابل مؤمنين اظهار تواضع و احترام مینمايد».[۸۴]
و اگر من بخواهم گويندگان اين نسبت (اُذُن) را نام ببرم میتوانم، و اگر بخواهم به شخص آنها اشاره كنم مینمايم، و اگر بخواهم با علائم آنها را معرّفی كنم میتوانم، ولی به خدا قسم من در كار آنان با بزرگواری رفتار كردهام.[۸۵]
بعد از همه اينها، خداوند از من راضی نمیشود مگر آنچه در حق علی بر من نازل كرده ابلاغ نمايم، «ای پيامبر برسان آنچه -در حق علی- از پروردگارت بر تو نازل شده، و اگر انجام ندهی رسالت او را نرسانده ای، و خداوند تو را از مردم حفظ میكند».[۸۶]
ای مردم، اين مطلب را درباره او بدانيد و بفهميد، و بدانيد كه خداوند او را برای شما صاحب اختيار و امامی قرار داده كه اطاعتش را واجب نموده است بر مهاجرين و انصار و بر تابعين آنان به نيكی، و بر روستايی و شهری، و بر عجم و عرب، و بر آزاد و بنده، و بر بزرگ و كوچك، و بر سفيد و سياه. بر هر يكتا پرستی[۱۲۹] حكم او اجرا شونده و كلام او مورد عمل و امر او نافذ است. هر كس با او مخالفت كند ملعون است، و هر كس تابع او باشد و او را تصديق نمايد مورد رحمت الهی است.[۱۳۰] خداوند او را و هر كس را كه از او بشنود و او را اطاعت كند آمرزيده است.
ای مردم، اين آخرين باری است كه در چنين اجتماعی بپا میايستم. پس بشنويد و اطاعت كنيد و در مقابل امر خداوند، پروردگارتان سر تسليم فرود آوريد، چرا كه خداوند عز و جل صاحب اختيار شما و معبود شماست، و بعد از خداوند رسولش و پيامبرش كه شما را مخاطب قرار داده[۱۳۱]، و بعد از من علی صاحب اختيار شما و امام شما به امر خداوند است، و بعد از او امامت در نسل من از فرزندان اوست تا روزی كه خدا و رسولش را ملاقات خواهيد كرد.
حلالی نيست مگر آنچه خدا و رسولش و آنان (امامان) حلال كرده باشند، و حرامی نيست مگر آنچه خدا و رسولش و آنان (امامان) بر شما حرام كرده باشند. خداوند عزوجل حلال و حرام را به من شناسانده است، و آنچه پروردگارم از كتابش و حلال و حرامش به من آموخته به او سپردهام.
مَعاشِرَ النّاسِ، [فَضِّلُوهُ][۱۰۱]، ما مِنْ عِلْمٍ إلاّ وَ قَدْ أحْصاهُ اللَّهُ فِيَّ، وَ كُلُّ عِلْمٍ عُلِّمْتُ فَقَدْ أحْصَيْتُهُ في إمامِ الْمُتَّقينَ، وَ ما مِنْ عِلْمٍ إلاّ وَ قَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِيّاً[۱۰۲]، وَ هُوَ الْإمامُ الْمُبينُ [الَّذي ذَكَرَهُ اللَّهُ في سُورَةِ يس: وَ كُلَّ شَیٍْ أحْصَيْناهُ في إمامٍ مُبينٍ].[۱۰۳]
ای مردم، علی را (بر ديگران) فضيلت دهيد. هيچ علمی نيست مگر آنكه خداوند آن را در من جمع كرده است و هر علمی را كه آموختهام در امام المتقين جمع نمودهام[۱۳۲]، و هيچ علمی نيست مگر آنكه آن را به علی آموختهام. اوست «امام مبين» كه خداوند در سوره ياسين ذكر كرده است: «و هر چيزی را در امام مبين جمع كرديم».[۱۳۳]
ای مردم، از او (علی) به سوی ديگری گمراه نشويد، و از او روی بر مگردانيد و از ولايت او سر باز نزنيد. اوست كه به حق هدايت نموده و به آن عمل میكند، و باطل را ابطال نموده و از آن نهی مینمايد، و در راه خدا سرزنش ملامت كنندهای او را مانع نمیشود. او (علی) اول كسی است كه به خدا و رسولش ايمان آورد و هيچكس در ايمانِ به من بر او سبقت نگرفت. اوست كه با جان خود در راه رسول خدا فداكاری كرد. اوست كه با پيامبر خدا بود در حالی كه هيچكس از مردان همراه او خدا را عبادت نمیكرد. اولين مردم در نماز گزاردن، و اول كسی است كه با من خدا را عبادت كرد. از طرف خداوند به او امر كردم تا در خوابگاه من بخوابد، او هم در حالی كه جانش را فدای من كرده بود در جای من خوابيد.
ای مردم، او از طرف خداوند امام است[۱۳۴]، و هر كس ولايت او را انكار كند خداوند هرگز توبهاش را نمیپذيرد و او را نمیبخشد. حتمی است بر خداوند كه با كسی كه با او مخالفت نمايد چنين كند و او را به عذابی شديد تا ابديت و تا آخر روزگار معذب نمايد. پس بپرهيزيد از اينكه با او مخالفت كنيد.[۱۳۵] که گرفتار آتشی شويد كه «آتشگيره آن مردم و سنگها هستند و برای كافران آماده شده است».
مَعاشِرَ النّاسِ، بي -وَاللَّهِ- بَشَّرَ الْأَوَّلُونَ مِنَ النَّبِيّينَ وَ الْمُرْسَلينَ، وَ أنَا - [وَاللَّهِ][۱۱۲] خاتَمُ الْأَنْبِياءِ وَ الْمُرْسَلينَ[۱۱۳] وَ الْحُجَّةُ عَلی جَميعِ الْمَخْلُوقينَ مِنْ أهْلِ السَّمواتِ وَ الْأَرَضينَ. فَمَنْ شَكَّ في ذلِكَ فَقَدْ كَفَرَ[۱۱۴] كُفْرَ الْجاهِلِيَّةِ الْأوُلی وَ مَنْ شَكَّ في شَیْءٍ مِنْ قَوْلي هذا فَقَدْ شَكَّ في كُلِّ ما أُنْزِلَ إلَيَّ، وَ مَنْ شَكَّ في واحِدٍ مِنَ الْأَئِمَّةِ فَقَدْ شَكَّ فِی الْكُلِّ مِنْهُمْ، وَ الشّاكُ فينا فِی النّارِ.[۱۱۵]
ای مردم، به خدا قسم پيامبران و رسولان پيشين به من بشارت دادهاند، و من به خدا قسم خاتم پيامبران و مرسلين و حجت بر همه مخلوقين از اهل آسمانها و زمين هستم. هر كس در اين مطالب شک كند مانند كفر جاهليت اول كافر شده است. و هر كس در چيزی از اين گفتار من شک كند در همه آنچه بر من نازل شده شک كرده است، و هر كس در يكی از امامان شک كند در همه آنان شک كرده است، و شک كننده درباره ما در آتش است.[۱۳۶]
ای مردم، خداوند اين فضيلت را بر من ارزانی داشته كه منتی از او بر من و احسانی از جانب او به سوی من است. خدايی جز او نيست. حمد و سپاس از من بر او تا ابديت و تا آخر روزگار و در هر حال.
ای مردم، علی را فضيلت دهيد.[۱۳۷] كه او افضل مردم بعد از من از هر مرد و زن است تا مادامی كه خداوند رزق و روزی را نازل میكند و خلق باقی هستند. ملعون است ملعون است، مورد غضب است مورد غضب است كسی كه اين گفتار مرا رد كند و با آن موافق نباشد. بدانيد كه جبرئيل از جانب خداوند اين خبر را برای من آورده است[۱۳۸] و میگويد: «هركس با علی دشمنی كند و ولايت او را نپذيرد لعنت و غضب من بر او باد.» «هر كس ببيند برای فردا چه پيش فرستاده است و از خدا بترسيد -كه با علی مخالفت كنيد و در نتيجه قدمی بعد از ثابت بودن آن بلغزد- خداوند از آنچه انجام میدهيد آگاه است».
مَعاشِرَ النّاسِ، إنَّهُ جَنْبُ اللَّهِ الَّذي ذَكَرَ في كِتابِهِ الْعَزيزِ، فَقالَ تَعالی [مُخْبِراً عَمَّنْ يُخالِفُهُ][۱۱۸]أنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتا عَلی ما فَرَّطْتُ في جَنْبِ اللَّهِ.[۱۱۹]
ای مردم، او (علی) «جنب اللَّه»[۱۳۹] است كه خداوند در كتاب عزيزش ذكر كرده و درباره كسی كه با او مخالفت كند فرموده است : «ای حسرت بر آنچه درباره جنب خداوند تفريط و كوتاهی كردم.»[۱۴۰]
ای مردم، قرآن را تدبر نماييد و آيات آن را بفهميد و در محكمات آن نظر كنيد و به دنبال متشابه آن نرويد. به خدا قسم، باطن[۱۴۱] آن را برای شما بيان نمیكند[۱۴۲] و تفسيرش را برايتان روشن نمیكند مگر اين شخصی كه من دست او را میگيرم و او را به سوی خود بالا میبرم و بازوی او را میگيرم و با دو دستم او را بلند میكنم و به شما میفهمانم كه: «هر كس من صاحب اختيار اويم اين علی صاحب اختيار او است»، و او علی بن ابیطالب برادر و جانشين من است، و ولايتِ او از جانب خداوندِ عز و جل است كه بر من نازل كرده است.
ای مردم، علی و پاكان از فرزندانم از نسل او ثقل اصغرند و قرآن ثقل اكبر است.[۱۴۳] هر يك از اين دو از ديگری خبر میدهد و با آن موافق است. آنها از يكديگر جدا نمیشوند تا بر سر حوض كوثر بر من وارد شوند. بدانيد كه آنان امينهای خداوند بين مردم و حاكمان او در زمين هستند.[۱۴۴]
ألا وَ قَدْ أدَّيْتُ، ألا وَ قَدْ بَلَّغْتُ، ألا وَ قَدْ أسْمَعْتُ، ألا وَ قَدْ أوْضَحْتُ[۱۲۶]، ألا وَ إنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قالَ وَ أنَا قُلْتُ[۱۲۷] عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، ألا إنَّهُ لا «أميرَالْمُؤْمِنينَ» غَيْرَ أخي هذا[۱۲۸]، ألا لاتَحِلُّ إمْرَةُ الْمُؤْمِنينَ بَعْدي لِأحَدٍ غَيْرِهِ
بدانيد كه من ادا نمودم، بدانيد كه من ابلاغ كردم، بدانيد كه من شنوانيدم، بدانيد كه من روشن نمودم[۱۴۵]، بدانيد كه خداوند فرموده است و من از جانب خداوند عز و جل میگويم. بدانيد كه اميرالمؤمنينی جز اين برادرم نيست.[۱۴۶] بدانيد كه اميرالمؤمنين بودن بعد از من برای احدی جز او حلال نيست.
ای مردم، اين مطلب را درباره او بدانيد و بفهميد، و بدانيد كه خداوند او را برای شما صاحب اختيار و امامی قرار داده كه اطاعتش را واجب نموده است بر مهاجرين و انصار و بر تابعين آنان به نيكی، و بر روستايی و شهری، و بر عجم و عرب، و بر آزاد و بنده، و بر بزرگ و كوچك، و بر سفيد و سياه. بر هر يكتا پرستی[۱۲۹] حكم او اجرا شونده و كلام او مورد عمل و امر او نافذ است. هر كس با او مخالفت كند ملعون است، و هر كس تابع او باشد و او را تصديق نمايد مورد رحمت الهی است.[۱۳۰] خداوند او را و هر كس را كه از او بشنود و او را اطاعت كند آمرزيده است.
ای مردم، اين مطلب را درباره او بدانيد و بفهميد، و بدانيد كه خداوند او را برای شما صاحب اختيار و امامی قرار داده كه اطاعتش را واجب نموده است بر مهاجرين و انصار و بر تابعين آنان به نيكی، و بر روستايی و شهری، و بر عجم و عرب، و بر آزاد و بنده، و بر بزرگ و كوچك، و بر سفيد و سياه. بر هر يكتا پرستی[۱۲۹] حكم او اجرا شونده و كلام او مورد عمل و امر او نافذ است. هر كس با او مخالفت كند ملعون است، و هر كس تابع او باشد و او را تصديق نمايد مورد رحمت الهی است.[۱۳۰] خداوند او را و هر كس را كه از او بشنود و او را اطاعت كند آمرزيده است.
ای مردم، اين آخرين باری است كه در چنين اجتماعی بپا میايستم. پس بشنويد و اطاعت كنيد و در مقابل امر خداوند، پروردگارتان سر تسليم فرود آوريد، چرا كه خداوند عز و جل صاحب اختيار شما و معبود شماست، و بعد از خداوند رسولش و پيامبرش كه شما را مخاطب قرار داده[۱۳۱]، و بعد از من علی صاحب اختيار شما و امام شما به امر خداوند است، و بعد از او امامت در نسل من از فرزندان اوست تا روزی كه خدا و رسولش را ملاقات خواهيد كرد.
حلالی نيست مگر آنچه خدا و رسولش و آنان (امامان) حلال كرده باشند، و حرامی نيست مگر آنچه خدا و رسولش و آنان (امامان) بر شما حرام كرده باشند. خداوند عزوجل حلال و حرام را به من شناسانده است، و آنچه پروردگارم از كتابش و حلال و حرامش به من آموخته به او سپردهام.
ای مردم، علی را (بر ديگران) فضيلت دهيد. هيچ علمی نيست مگر آنكه خداوند آن را در من جمع كرده است و هر علمی را كه آموختهام در امام المتقين جمع نمودهام[۱۳۲]، و هيچ علمی نيست مگر آنكه آن را به علی آموختهام. اوست «امام مبين» كه خداوند در سوره ياسين ذكر كرده است: «و هر چيزی را در امام مبين جمع كرديم».[۱۳۳]
ای مردم، از او (علی) به سوی ديگری گمراه نشويد، و از او روی بر مگردانيد و از ولايت او سر باز نزنيد. اوست كه به حق هدايت نموده و به آن عمل میكند، و باطل را ابطال نموده و از آن نهی مینمايد، و در راه خدا سرزنش ملامت كنندهای او را مانع نمیشود. او (علی) اول كسی است كه به خدا و رسولش ايمان آورد و هيچكس در ايمانِ به من بر او سبقت نگرفت. اوست كه با جان خود در راه رسول خدا فداكاری كرد. اوست كه با پيامبر خدا بود در حالی كه هيچكس از مردان همراه او خدا را عبادت نمیكرد. اولين مردم در نماز گزاردن، و اول كسی است كه با من خدا را عبادت كرد. از طرف خداوند به او امر كردم تا در خوابگاه من بخوابد، او هم در حالی كه جانش را فدای من كرده بود در جای من خوابيد.
ای مردم، او را فضيلت دهيد كه خدا او را فضيلت داده است، واو را قبول كنيد كه خداوند او را منصوب نموده است.
ای مردم، او از طرف خداوند امام است[۱۳۴]، و هر كس ولايت او را انكار كند خداوند هرگز توبهاش را نمیپذيرد و او را نمیبخشد. حتمی است بر خداوند كه با كسی كه با او مخالفت نمايد چنين كند و او را به عذابی شديد تا ابديت و تا آخر روزگار معذب نمايد. پس بپرهيزيد از اينكه با او مخالفت كنيد.[۱۳۵] که گرفتار آتشی شويد كه «آتشگيره آن مردم و سنگها هستند و برای كافران آماده شده است».
ای مردم، به خدا قسم پيامبران و رسولان پيشين به من بشارت دادهاند، و من به خدا قسم خاتم پيامبران و مرسلين و حجت بر همه مخلوقين از اهل آسمانها و زمين هستم. هر كس در اين مطالب شک كند مانند كفر جاهليت اول كافر شده است. و هر كس در چيزی از اين گفتار من شک كند در همه آنچه بر من نازل شده شک كرده است، و هر كس در يكی از امامان شک كند در همه آنان شک كرده است، و شک كننده درباره ما در آتش است.[۱۳۶]
ای مردم، خداوند اين فضيلت را بر من ارزانی داشته كه منتی از او بر من و احسانی از جانب او به سوی من است. خدايی جز او نيست. حمد و سپاس از من بر او تا ابديت و تا آخر روزگار و در هر حال.
ای مردم، علی را فضيلت دهيد.[۱۳۷] كه او افضل مردم بعد از من از هر مرد و زن است تا مادامی كه خداوند رزق و روزی را نازل میكند و خلق باقی هستند. ملعون است ملعون است، مورد غضب است مورد غضب است كسی كه اين گفتار مرا رد كند و با آن موافق نباشد. بدانيد كه جبرئيل از جانب خداوند اين خبر را برای من آورده است[۱۳۸] و میگويد: «هركس با علی دشمنی كند و ولايت او را نپذيرد لعنت و غضب من بر او باد.» «هر كس ببيند برای فردا چه پيش فرستاده است و از خدا بترسيد -كه با علی مخالفت كنيد و در نتيجه قدمی بعد از ثابت بودن آن بلغزد- خداوند از آنچه انجام میدهيد آگاه است».
ای مردم، او (علی) «جنب اللَّه»[۱۳۹] است كه خداوند در كتاب عزيزش ذكر كرده و درباره كسی كه با او مخالفت كند فرموده است : «ای حسرت بر آنچه درباره جنب خداوند تفريط و كوتاهی كردم.»[۱۴۰]
ای مردم، قرآن را تدبر نماييد و آيات آن را بفهميد و در محكمات آن نظر كنيد و به دنبال متشابه آن نرويد. به خدا قسم، باطن[۱۴۱] آن را برای شما بيان نمیكند[۱۴۲] و تفسيرش را برايتان روشن نمیكند مگر اين شخصی كه من دست او را میگيرم و او را به سوی خود بالا میبرم و بازوی او را میگيرم و با دو دستم او را بلند میكنم و به شما میفهمانم كه: «هر كس من صاحب اختيار اويم اين علی صاحب اختيار او است»، و او علی بن ابیطالب برادر و جانشين من است، و ولايتِ او از جانب خداوندِ عز و جل است كه بر من نازل كرده است.
ای مردم، علی و پاكان از فرزندانم از نسل او ثقل اصغرند و قرآن ثقل اكبر است.[۱۴۳] هر يك از اين دو از ديگری خبر میدهد و با آن موافق است. آنها از يكديگر جدا نمیشوند تا بر سر حوض كوثر بر من وارد شوند. بدانيد كه آنان امينهای خداوند بين مردم و حاكمان او در زمين هستند.[۱۴۴]
بدانيد كه من ادا نمودم، بدانيد كه من ابلاغ كردم، بدانيد كه من شنوانيدم، بدانيد كه من روشن نمودم[۱۴۵]، بدانيد كه خداوند فرموده است و من از جانب خداوند عز و جل میگويم. بدانيد كه اميرالمؤمنينی جز اين برادرم نيست.[۱۴۶] بدانيد كه اميرالمؤمنين بودن بعد از من برای احدی جز او حلال نيست.
بخش چهارم: معرفی اميرالمؤمنين عليه السلام بر فراز دستان پيامبر صلی الله عليه وآله
ثُمَّ ضَرَبَ بِيَدِهِ إلی عَضُدِ عَلِيّ عليه السلام فَرَفَعَهُ، وَ كانَ أميرُالْمُؤْمِنينَ عليه السلام مُنْذُ أوَّلِ ما صَعَدَ رَسوُلُ اللَّهِ صلی الله عليه وآله مِنْبَرَهُ عَلی دَرَجَةٍ دوُنَ مَقامِهِ مُتَيامِناً عَنْ وَجْهِ رَسوُلِ اللَّهِ صلی الله عليه وآله كَأنَّهُما في مَقامٍ واحِدٍ. فَرَفَعَهُ رَسوُلُ اللَّهِ صلی الله عليه وآله بِيَدِهِ وَ بَسَطَهُما إلَی السَّماءِ وَ شالَ عَلِيّاً عليه السلام حَتّی صارَتْ رِجْلُهُ مَعَ رُكْبَةِ رَسوُلِ اللَّهِ صلی الله عليه وآله[۱۴۷]، ثُمَّ قالَ: «أيُّهَا النّاسُ، مَنْ أوْلی بِكُمْ مِنْ أنْفُسِكُمْ؟» قالوُا: «أللَّهُ وَ رَسوُلُهُ». فَقالَ: «ألا فَمَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِيٌّ مَوْلاهُ، اللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ».[۱۴۸]
ثُمَّ ضَرَبَ بِيَدِهِ إلی عَضُدِ عَلِيّ عليه السلام فَرَفَعَهُ، وَ كانَ أميرُالْمُؤْمِنينَ عليه السلام مُنْذُ أوَّلِ ما صَعَدَ رَسوُلُ اللَّهِ صلی الله عليه وآله مِنْبَرَهُ عَلی دَرَجَةٍ دوُنَ مَقامِهِ مُتَيامِناً عَنْ وَجْهِ رَسوُلِ اللَّهِ صلی الله عليه وآله كَأنَّهُما في مَقامٍ واحِدٍ. فَرَفَعَهُ رَسوُلُ اللَّهِ صلی الله عليه وآله بِيَدِهِ وَ بَسَطَهُما إلَی السَّماءِ وَ شالَ عَلِيّاً عليه السلام حَتّی صارَتْ رِجْلُهُ مَعَ رُكْبَةِ رَسوُلِ اللَّهِ صلی الله عليه وآله[۱۴۷]، ثُمَّ قالَ: «أيُّهَا النّاسُ، مَنْ أوْلی بِكُمْ مِنْ أنْفُسِكُمْ؟» قالوُا: «أللَّهُ وَ رَسوُلُهُ». فَقالَ: «ألا فَمَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِيٌّ مَوْلاهُ، اللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ».[۱۴۸]
سپس پيامبر صلی الله عليه وآله دستش را بر بازوی علی عليه السلام زد و او را بلند كرد. اين در حالی بود كه اميرالمؤمنين عليه السلام از زمانی كه پيامبر صلی الله عليه وآله بر فراز منبر آمده بود يك پله پايين تر از حضرت ايستاده بود و نسبت به صورت حضرت به طرف راست مايل بود كه گويی هر دو در يك مكان ايستاده اند. سپس پيامبر صلی الله عليه وآله با دستش او را بلند كرد و هر دو دست را به سوی آسمان باز نمود و علی عليه السلام را از جا بلند كرد تا حدی كه پای او موازی زانوی پيامبر صلی الله عليه وآله رسيد.[۱۶۰] سپس فرمود: «ای مردم، چه كسی بر شما از خودتان صاحب اختيارتر است؟» گفتند: «خدا و رسولش». فرمود: «بدانيد كه هر كس من صاحب اختيار اويم اين علی صاحب اختيار اوست. خدايا دوست بدار هر كس او را دوست بدارد، و دشمن بدار هر كس او را دشمن بدارد، و ياری كن هر كس او را ياری كند، و خوار كن هر كس او را خوار كند».
ای مردم، اين علی است برادر من و وصی من و جامع علم من[۱۶۱] و جانشين من در امتم بر آنان كه به من ايمان آوردهاند، و جانشين من در تفسير كتاب خداوند عز و جل و دعوت به آن، و عمل كننده به آنچه او را راضی میكند، و جنگ كننده با دشمنان خدا و دوستی كننده بر اطاعت او[۱۶۲] و نهی كننده از معصيت او.
خداوند میفرمايد: «سخن در پيشگاه من تغيير نمیپذيرد»[۱۶۴]، پروردگارا، به امر تو میگويم[۱۶۵]: «خداوندا دوست بدار هر كس علی را دوست بدارد و دشمن بدار هر كس علی را دشمن بدارد، و ياری كن هر كس علی را ياری كند و خوار كن هر كس علی را خوار كند، و لعنت نما هر كس علی را انكار كند و غضب نما بر هر كس كه حق علی را انكار نمايد.»
پروردگارا، تو هنگام روشن شدن اين مطلب و منصوب نمودن علی در اين روز اين آيه را درباره او نازل كردی: «امروز دين شما را برايتان كامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام كردم و اسلام را به عنوان دين شما راضی شدم»[۱۶۶]، و فرمودی: «دين نزد خداوند اسلام است»[۱۶۷]، و فرمودی: «و هر كس دينی غير از اسلام انتخاب كند هرگز از او قبول نخواهد شد و او در آخرت از زيانكاران خواهد بود»[۱۶۸] پروردگارا، تو را شاهد میگيرم كه من ابلاغ نمودم.[۱۶۹]
سپس پيامبر صلی الله عليه وآله دستش را بر بازوی علی عليه السلام زد و او را بلند كرد. اين در حالی بود كه اميرالمؤمنين عليه السلام از زمانی كه پيامبر صلی الله عليه وآله بر فراز منبر آمده بود يك پله پايين تر از حضرت ايستاده بود و نسبت به صورت حضرت به طرف راست مايل بود كه گويی هر دو در يك مكان ايستاده اند. سپس پيامبر صلی الله عليه وآله با دستش او را بلند كرد و هر دو دست را به سوی آسمان باز نمود و علی عليه السلام را از جا بلند كرد تا حدی كه پای او موازی زانوی پيامبر صلی الله عليه وآله رسيد.[۱۶۰] سپس فرمود: «ای مردم، چه كسی بر شما از خودتان صاحب اختيارتر است؟» گفتند: «خدا و رسولش». فرمود: «بدانيد كه هر كس من صاحب اختيار اويم اين علی صاحب اختيار اوست. خدايا دوست بدار هر كس او را دوست بدارد، و دشمن بدار هر كس او را دشمن بدارد، و ياری كن هر كس او را ياری كند، و خوار كن هر كس او را خوار كند».
سپس پيامبر صلی الله عليه وآله دستش را بر بازوی علی عليه السلام زد و او را بلند كرد. اين در حالی بود كه اميرالمؤمنين عليه السلام از زمانی كه پيامبر صلی الله عليه وآله بر فراز منبر آمده بود يك پله پايين تر از حضرت ايستاده بود و نسبت به صورت حضرت به طرف راست مايل بود كه گويی هر دو در يك مكان ايستاده اند. سپس پيامبر صلی الله عليه وآله با دستش او را بلند كرد و هر دو دست را به سوی آسمان باز نمود و علی عليه السلام را از جا بلند كرد تا حدی كه پای او موازی زانوی پيامبر صلی الله عليه وآله رسيد.[۱۶۰] سپس فرمود: «ای مردم، چه كسی بر شما از خودتان صاحب اختيارتر است؟» گفتند: «خدا و رسولش». فرمود: «بدانيد كه هر كس من صاحب اختيار اويم اين علی صاحب اختيار اوست. خدايا دوست بدار هر كس او را دوست بدارد، و دشمن بدار هر كس او را دشمن بدارد، و ياری كن هر كس او را ياری كند، و خوار كن هر كس او را خوار كند».
ای مردم، اين علی است برادر من و وصی من و جامع علم من[۱۶۱] و جانشين من در امتم بر آنان كه به من ايمان آوردهاند، و جانشين من در تفسير كتاب خداوند عز و جل و دعوت به آن، و عمل كننده به آنچه او را راضی میكند، و جنگ كننده با دشمنان خدا و دوستی كننده بر اطاعت او[۱۶۲] و نهی كننده از معصيت او.
اوست خليفه رسول خدا، و اوست اميرالمؤمنين و امام هدايت كننده از طرف خداوند، و اوست قاتل ناكثين و قاسطين و مارقين[۱۶۳] به امر خداوند.
خداوند میفرمايد: «سخن در پيشگاه من تغيير نمیپذيرد»[۱۶۴]، پروردگارا، به امر تو میگويم[۱۶۵]: «خداوندا دوست بدار هر كس علی را دوست بدارد و دشمن بدار هر كس علی را دشمن بدارد، و ياری كن هر كس علی را ياری كند و خوار كن هر كس علی را خوار كند، و لعنت نما هر كس علی را انكار كند و غضب نما بر هر كس كه حق علی را انكار نمايد.»
پروردگارا، تو هنگام روشن شدن اين مطلب و منصوب نمودن علی در اين روز اين آيه را درباره او نازل كردی: «امروز دين شما را برايتان كامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام كردم و اسلام را به عنوان دين شما راضی شدم»[۱۶۶]، و فرمودی: «دين نزد خداوند اسلام است»[۱۶۷]، و فرمودی: «و هر كس دينی غير از اسلام انتخاب كند هرگز از او قبول نخواهد شد و او در آخرت از زيانكاران خواهد بود»[۱۶۸] پروردگارا، تو را شاهد میگيرم كه من ابلاغ نمودم.[۱۶۹]
ای مردم، خداوند دين شما را با امامت او كامل نمود، پس هر كس اقتدا نكند به او و به كسانی كه جانشين او از فرزندان من و از نسل او هستند تا روز قيامت و روز رفتن به پيشگاه خداوند عز و جل، «چنين كسانی اعمالشان در دنيا و آخرت از بين رفته»[۱۸۶] و در آتش دائمی خواهند بود. «عذاب از آنان تخفيف نمیيابد و به آنها مهلت داده نمیشود.»
مَعاشِرَ النّاسِ، هذا عَلِيٌّ، أنْصَرُكُمْ لي وَ أحَقُّكُمْ بي[۱۷۴] وَ أقْرَبُكُمْ إلَيَّ وَ أعَزُّكُمْ عَلَيَّ، وَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أنَا عَنْهُ راضِيانِ. وَ ما نَزَلَتْ آيَةُ رِضیً [فِی الْقُرْآنِ][۱۷۵] إلاّ فيهِ، وَلا خاطَبَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا إلاّ بَدَأ بِهِ، وَ لا نَزَلَتْ آيَةُ مَدْحٍ فِی الْقُرآنِ إلاّ فيهِ، وَ لا شَهِدَ اللَّهُ بِالْجَنَّةِ في هَلْ أتی عَلَی الْاِنْسانِ إلاّ لَهُ[۱۷۶]، وَ لا أنْزَلَها في سِواهُ وَ لا مَدَحَ بِها غَيْرَهُ.
ای مردم، اين علی است كه ياری كننده ترين شما نسبت به من و سزاوارترين شما به من و نزديكترين شما به من و عزيزترين شما نزد من است. خداوند عز و جل و من از او راضی هستيم. هيچ آيه رضايتی در قرآن نازل نشده است مگر درباره او، و هيچ گاه خداوند مؤمنين را مورد خطاب قرار نداده مگر آنكه ابتدا او مخاطب بوده است، و هيچ آيه مدحی در قرآن نيست مگر درباره او، و خداوند در سوره «هَلْ اَتی عَلَی الْإنْسانِ...» شهادت به بهشت نداده مگر برای او[۱۸۷] و اين سوره را درباره غير او نازل نكرده و با اين سوره جز او را مدح نكرده است.
ای مردم، او ياری دهنده دين خدا و دفاع كننده از رسول خداست[۱۸۸] و اوست با تقوای پاكيزه هدايت كننده هدايت شده. پيامبرتان بهترين پيامبر و وصيتان بهترين وصی و فرزندان او بهترين اوصياء هستند.
ای مردم، شيطان آدم را با حسد از بهشت بيرون كرد. مبادا به علی حسد كنيد كه اعمالتان نابود شود و قدمهايتان بلغزد. آدم به خاطر يك خطا به زمين فرستاده شد در حالی كه انتخاب شده خداوند عز و جل بود، پس شما چگونه خواهيد بود در حالی كه شماييد[۱۸۹] و در بين شما دشمنان خدا هستند.[۱۹۰]
ألا وَ إنَّهُ لا يُبْغِضُ عَلِيّاً إلاّ شَقِيٌّ، وَ لا يُوالي عَلِيّاً[۱۸۲] إلاّ تَقِيٌّ، وَ لا يُؤمِنُ بِهِ إلاّ مُؤمِنٌ مُخْلِصٌ. وَ في عَلِيٍّ - وَاللَّهِ - نَزَلَتْ سُورَةُ الْعَصْرِ: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، وَ الْعَصْرِ، إنَّ الْإنْسانَ لَفي خُسْرٍ [إلاّ عَلِيٌّ الَّذي آمَنَ وَ رَضِيَ بِالْحَقِّ وَ الصَّبْرِ].[۱۸۳]
بدانيد كه با علی دشمنی نمیكند مگر شقی و با علی دوستی نمیكند مگر با تقوی، و به او ايمان نمیآورد مگر مؤمن مخلص. به خدا قسم درباره علی نازل شده است سوره «والعصر»: «قسم به عصر، انسان در زيان است» مگر علی كه ايمان آورد و به حق و صبر راضی شد.[۱۹۱]
ای مردم «از خدا بترسيد آن طور كه بايد ترسيد و از دنيا نرويد مگر آنكه مسلمان باشيد».
ای مردم، خداوند دين شما را با امامت او كامل نمود، پس هر كس اقتدا نكند به او و به كسانی كه جانشين او از فرزندان من و از نسل او هستند تا روز قيامت و روز رفتن به پيشگاه خداوند عز و جل، «چنين كسانی اعمالشان در دنيا و آخرت از بين رفته»[۱۸۶] و در آتش دائمی خواهند بود. «عذاب از آنان تخفيف نمیيابد و به آنها مهلت داده نمیشود.»
ای مردم، خداوند دين شما را با امامت او كامل نمود، پس هر كس اقتدا نكند به او و به كسانی كه جانشين او از فرزندان من و از نسل او هستند تا روز قيامت و روز رفتن به پيشگاه خداوند عز و جل، «چنين كسانی اعمالشان در دنيا و آخرت از بين رفته»[۱۸۶] و در آتش دائمی خواهند بود. «عذاب از آنان تخفيف نمیيابد و به آنها مهلت داده نمیشود.»
ای مردم، اين علی است كه ياری كننده ترين شما نسبت به من و سزاوارترين شما به من و نزديكترين شما به من و عزيزترين شما نزد من است. خداوند عز و جل و من از او راضی هستيم. هيچ آيه رضايتی در قرآن نازل نشده است مگر درباره او، و هيچ گاه خداوند مؤمنين را مورد خطاب قرار نداده مگر آنكه ابتدا او مخاطب بوده است، و هيچ آيه مدحی در قرآن نيست مگر درباره او، و خداوند در سوره «هَلْ اَتی عَلَی الْإنْسانِ...» شهادت به بهشت نداده مگر برای او[۱۸۷] و اين سوره را درباره غير او نازل نكرده و با اين سوره جز او را مدح نكرده است.
ای مردم، او ياری دهنده دين خدا و دفاع كننده از رسول خداست[۱۸۸] و اوست با تقوای پاكيزه هدايت كننده هدايت شده. پيامبرتان بهترين پيامبر و وصيتان بهترين وصی و فرزندان او بهترين اوصياء هستند.
ای مردم، نسل هر پيامبری از صلب خود او هستند ولی نسل من از صلب اميرالمؤمنين علی است.
ای مردم، شيطان آدم را با حسد از بهشت بيرون كرد. مبادا به علی حسد كنيد كه اعمالتان نابود شود و قدمهايتان بلغزد. آدم به خاطر يك خطا به زمين فرستاده شد در حالی كه انتخاب شده خداوند عز و جل بود، پس شما چگونه خواهيد بود در حالی كه شماييد[۱۸۹] و در بين شما دشمنان خدا هستند.[۱۹۰]
بدانيد كه با علی دشمنی نمیكند مگر شقی و با علی دوستی نمیكند مگر با تقوی، و به او ايمان نمیآورد مگر مؤمن مخلص. به خدا قسم درباره علی نازل شده است سوره «والعصر»: «قسم به عصر، انسان در زيان است» مگر علی كه ايمان آورد و به حق و صبر راضی شد.[۱۹۱]
ای مردم، من خدا را شاهد گرفتم و رسالتم را به شما ابلاغ نمودم، «و بر عهده رسول جز ابلاغ روشن چيزی نيست.»
ای مردم «از خدا بترسيد آن طور كه بايد ترسيد و از دنيا نرويد مگر آنكه مسلمان باشيد».
ای مردم، «ايمان آوريد به خدا و رسولش و به نوری كه همراه او نازل شده است، قبل از آنكه هلاك كنيم وجوهی را و آن صورتها را به پشت برگردانيم يا آنان را مانند اصحاب سبت لعنت كنيم.»[۲۱۴] به خدا قسم، از اين آيه قصد نشده مگر قومی از اصحابم كه آنان را به اسم و نسبشان میشناسم ولی مأمورم از آنان پرده پوشی كنم. پس هر كس عمل كند مطابق آنچه در قلبش از حب يا بغض نسبت به علی میيابد.
ای مردم، نور از جانب خداوند عز و جل در من نهاده شده[۲۱۵] و سپس در علی بن ابیطالب و بعد در نسل او تا مهدی قائم كه حق خداوند و هر حقی كه برای ما باشد میگيرد[۲۱۶] چرا كه خداوند عز و جل ما را بر كوتاهی كنندگان و بر معاندان و مخالفان و خائنان و گناهكاران و ظالمان و غاصبان از همه عالميان حجت قرار داده است.[۲۱۷]
ای مردم، شما را میترسانم و انذار مینمايم كه من رسول خدا هستم و قبل از من پيامبران بودهاند. آيا اگر من بميرم يا كشته شوم شما عقب گرد مینماييد؟ «هر كس به عقب برگردد به خدا ضرری نمیرساند، و خداوند به زودی شاكرين [و صابرين] را پاداش میدهد». بدانيد كه علی است توصيف شده به صبر و شكر و بعد از او فرزندانم از نسل او چنين اند.
ای مردم، با اسلامتان بر من منت مگذاريد، بلكه بر خدا هم منت نگذاريد، كه اعمالتان را نابود مینمايد و بر شما غضب میكند و شما را به شعلهای از آتش و مس (گداخته) مبتلا میكند، پروردگار شما در كمين است.[۲۱۸]
ای مردم، آنان و يارانشان و تابعينشان و پيروانشان در پايينترين درجه آتشاند و چه بد است جای متكبران. بدانيد كه آنان «اصحاب صحيفه»[۲۱۹] هستند، پس هر يك از شما در صحيفه خود نظر كند.
راوی میگويد: «وقتی پيامبر صلی الله عليه وآله نام «اصحاب صحيفه» را آورد اكثر مردم منظور حضرت از اين كلام را نفهميدند و برايشان سؤال انگيز شد و فقط عده كمی مقصود حضرت را فهميدند.
ای مردم، من امر خلافت را به عنوان امامت و وراثتِ آن در نسل خودم تا روز قيامت به وديعه میسپارم، و من رسانيدم آنچه مأمور به ابلاغش بودم تا حجت باشد بر حاضر و غايب و بر همه كسانی كه حضور دارند يا ندارند و به دنيا آمدهاند يا نيامدهاند. پس حاضران به غايبان و پدران به فرزندان تا روز قيامت برسانند.
و به زودی امامت را بعد از من به عنوان پادشاهی و با ظلم و زور[۲۲۰] میگيرند. خداوند غاصبين و تعدی كنندگان را لعنت كند. و در آن هنگام است -ای جن و انس[۲۲۱]- كه میريزد برای شما آنكه بايد بريزد و «میفرستد بر شما شعله ای از آتش و مس (گداخته) و نمیتوانيد آن را از خود دفع كنيد».[۲۲۲]
ای مردم، هيچ سرزمينِ آبادی[۲۲۳] نيست مگر آنكه در اثر تكذيبِ (اهل آن آيات الهی را) خداوند قبل از روز قيامت آنها را هلاک خواهد كرد و آن را تحت حكومت امام مهدی خواهد آورد، و خداوند وعده خود را عملی مینمايد.[۲۲۴]
ای مردم، قبل از شما اكثر پيشينيان هلاک شدند، و خداوند آنها را هلاک نمود.[۲۲۵] و اوست كه آيندگان را هلاک خواهد كرد. خدای تعالی میفرمايد: «آيا ما پيشينيان را هلاک نكرديم؟ آيا در پی آنان ديگران را نفرستاديم؟ ما با مجرمان چنين میكنيم. وای بر مكذبين در آن روز.»[۲۲۶]
ای مردم، خداوند مرا امر و نهی نموده است، و من هم به امر الهی علی را امر و نهی نمودهام، و علم امر و نهی نزد اوست.[۲۲۷] پس امر او را گوش دهيد تا سلامت بمانيد، و او را اطاعت كنيد تا هدايت شويد و نهی او را قبول كنيد تا در راه درست باشيد، و به سوی مقصد و مراد او برويد و راههای بيگانه، شما را از راه او منحرف نكند.
ای مردم، «ايمان آوريد به خدا و رسولش و به نوری كه همراه او نازل شده است، قبل از آنكه هلاك كنيم وجوهی را و آن صورتها را به پشت برگردانيم يا آنان را مانند اصحاب سبت لعنت كنيم.»[۲۱۴] به خدا قسم، از اين آيه قصد نشده مگر قومی از اصحابم كه آنان را به اسم و نسبشان میشناسم ولی مأمورم از آنان پرده پوشی كنم. پس هر كس عمل كند مطابق آنچه در قلبش از حب يا بغض نسبت به علی میيابد.
ای مردم، «ايمان آوريد به خدا و رسولش و به نوری كه همراه او نازل شده است، قبل از آنكه هلاك كنيم وجوهی را و آن صورتها را به پشت برگردانيم يا آنان را مانند اصحاب سبت لعنت كنيم.»[۲۱۴] به خدا قسم، از اين آيه قصد نشده مگر قومی از اصحابم كه آنان را به اسم و نسبشان میشناسم ولی مأمورم از آنان پرده پوشی كنم. پس هر كس عمل كند مطابق آنچه در قلبش از حب يا بغض نسبت به علی میيابد.
ای مردم، نور از جانب خداوند عز و جل در من نهاده شده[۲۱۵] و سپس در علی بن ابیطالب و بعد در نسل او تا مهدی قائم كه حق خداوند و هر حقی كه برای ما باشد میگيرد[۲۱۶] چرا كه خداوند عز و جل ما را بر كوتاهی كنندگان و بر معاندان و مخالفان و خائنان و گناهكاران و ظالمان و غاصبان از همه عالميان حجت قرار داده است.[۲۱۷]
ای مردم، شما را میترسانم و انذار مینمايم كه من رسول خدا هستم و قبل از من پيامبران بودهاند. آيا اگر من بميرم يا كشته شوم شما عقب گرد مینماييد؟ «هر كس به عقب برگردد به خدا ضرری نمیرساند، و خداوند به زودی شاكرين [و صابرين] را پاداش میدهد». بدانيد كه علی است توصيف شده به صبر و شكر و بعد از او فرزندانم از نسل او چنين اند.
ای مردم، با اسلامتان بر من منت مگذاريد، بلكه بر خدا هم منت نگذاريد، كه اعمالتان را نابود مینمايد و بر شما غضب میكند و شما را به شعلهای از آتش و مس (گداخته) مبتلا میكند، پروردگار شما در كمين است.[۲۱۸]
ای مردم، بعد از من امامانی خواهند بود «كه به آتش دعوت میكنند و روز قيامت كمك نمیشوند». ای مردم، خداوند و من از آنان بيزار هستيم.
ای مردم، آنان و يارانشان و تابعينشان و پيروانشان در پايينترين درجه آتشاند و چه بد است جای متكبران. بدانيد كه آنان «اصحاب صحيفه»[۲۱۹] هستند، پس هر يك از شما در صحيفه خود نظر كند.
راوی میگويد: «وقتی پيامبر صلی الله عليه وآله نام «اصحاب صحيفه» را آورد اكثر مردم منظور حضرت از اين كلام را نفهميدند و برايشان سؤال انگيز شد و فقط عده كمی مقصود حضرت را فهميدند.
ای مردم، من امر خلافت را به عنوان امامت و وراثتِ آن در نسل خودم تا روز قيامت به وديعه میسپارم، و من رسانيدم آنچه مأمور به ابلاغش بودم تا حجت باشد بر حاضر و غايب و بر همه كسانی كه حضور دارند يا ندارند و به دنيا آمدهاند يا نيامدهاند. پس حاضران به غايبان و پدران به فرزندان تا روز قيامت برسانند.
و به زودی امامت را بعد از من به عنوان پادشاهی و با ظلم و زور[۲۲۰] میگيرند. خداوند غاصبين و تعدی كنندگان را لعنت كند. و در آن هنگام است -ای جن و انس[۲۲۱]- كه میريزد برای شما آنكه بايد بريزد و «میفرستد بر شما شعله ای از آتش و مس (گداخته) و نمیتوانيد آن را از خود دفع كنيد».[۲۲۲]
ای مردم، خداوند عز و جل «شما را به حال خود رها نخواهد كرد تا آنكه خبيث را از پاكيزه جدا كند، و خداوند شما را بر غيب مطلع نمیكند».
ای مردم، هيچ سرزمينِ آبادی[۲۲۳] نيست مگر آنكه در اثر تكذيبِ (اهل آن آيات الهی را) خداوند قبل از روز قيامت آنها را هلاک خواهد كرد و آن را تحت حكومت امام مهدی خواهد آورد، و خداوند وعده خود را عملی مینمايد.[۲۲۴]
ای مردم، قبل از شما اكثر پيشينيان هلاک شدند، و خداوند آنها را هلاک نمود.[۲۲۵] و اوست كه آيندگان را هلاک خواهد كرد. خدای تعالی میفرمايد: «آيا ما پيشينيان را هلاک نكرديم؟ آيا در پی آنان ديگران را نفرستاديم؟ ما با مجرمان چنين میكنيم. وای بر مكذبين در آن روز.»[۲۲۶]
ای مردم، خداوند مرا امر و نهی نموده است، و من هم به امر الهی علی را امر و نهی نمودهام، و علم امر و نهی نزد اوست.[۲۲۷] پس امر او را گوش دهيد تا سلامت بمانيد، و او را اطاعت كنيد تا هدايت شويد و نهی او را قبول كنيد تا در راه درست باشيد، و به سوی مقصد و مراد او برويد و راههای بيگانه، شما را از راه او منحرف نكند.
بخش هفتم: پيروان اهل بيت عليهم السَّلام و دشمنان ايشان
ای مردم، من راه مستقيم خداوند هستم كه شما را به تابعيت آن امر نموده[۲۵۷] و سپس علی بعد از من، و سپس فرزندانم از نسل او كه امامان هدايتاند، به حق هدايت میكنند و به ياری حق به عدالت رفتار میكنند.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، الْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ...» تا آخر سوره حمد را خواندند و سپس فرمودند: اين سوره درباره من نازل شده، و به خدا قسم درباره ايشان (امامان) نازل شده است. به طور عموم شامل آنان است و به طور خاص درباره آنان است. [۲۵۸] ايشان دوستان خدايند كه «ترسی بر آنان نيست و محزون نمیشوند»، «بدانيد كه حزب خداوند غالب هستند».
بدانيد كه دوستان ايشان (اهل بيت) كسانیاند كه خداوند در كتابش آنان را ياد كرده و فرموده است: «نمی يابی قومی را كه به خدا و روز قيامت ايمان آورده باشند، و در عين حال با كسانی كه با خدا و رسولش ضديت دارند روی دوستی داشته باشند، اگر چه پدرانشان يا فرزندانشان يا برادرانشان يا فاميلشان باشند. آناناند كه ايمان در قلوبشان نوشته شده است و خداوند آنان را با روحی از خود تأييد فرموده و ايشان را به بهشتی وارد میكند كه از پايين آن نهرها جاری است و در آن دائمی خواهند بود. خدا از آنان راضی است و آنان از خدا راضی هستند. آنان حزب خداوند هستند. بدانيد كه حزب خدا رستگارند.»[۲۶۰]
بدانيد كه دوستان ايشان (اهل بيت) كسانیاند كه خداوند عز و جل آنان را توصيف كرده و فرموده است: «كسانی كه ايمان آوردهاند و ايمانشان را با ظلم نپوشاندهاند، آناناند كه برايشان امان است و آنان هدايت يافتگانند.[۲۶۱]
بدانيد كه دوستان ايشان كسانیاند كه با سلامتی و در حال امن وارد بهشت میشوند، و ملائكه با سلام به ملاقات آنان میآيند و میگويند: «سلام بر شما، پاكيزه شديد، پس برای هميشه داخل بهشت شويد».
ألا إنَّ أوْلِيائَهُمْ، لَهُمُ الْجَنَّةُ يُرْزَقُونَ فيها بِغَيْرِ حِسابٍ.[۲۴۲]
بدانيد كه دوستان ايشان كسانی هستند كه بهشت برای آنان است و «در آن بدون حساب روزی داده میشوند».[۲۶۲]
ألا إنَّ أعْدائَهُمُ الَّذينَ يَصْلَوْنَ سَعيراً.[۲۴۳] ألا إنَّ أعْدائَهُمُ الَّذينَ يَسْمَعُونَ لِجَهَنَّمَ شَهيقاً وَ هِيَ تَفُورُ وَ يَرَوْنَ لَها زَفيراً.[۲۴۴]
بدانيد كه دشمنان ايشان (اهل بيت) كسانیاند كه به «شعله های آتش وارد میشوند»، بدانيد كه دشمنان ايشان كسانیاند كه از جهنم در حالی كه میجوشد، صدای وحشتناكی میشنوند و شعله كشيدن آن را میبينند.
بدانيد كه دشمنان ايشان كسانیاند كه خداوند درباره آنان فرموده است: «هر گروهی كه داخل (جهنم) می شوند همتای خود را لعنت میكنند، تا آنكه همه آنان در آنجا به يكديگر بپيوندند آخرين آنان با اشاره به اولين آنان میگويند: پروردگارا، اينان ما را گمراه كردند؛ پس عذاب دو چندان از آتش به آنان نازل كن. خدا میفرمايد: برای هر دو گروه عذاب مضاعف است ولی شما نمیدانيد»[۲۶۳]
ألا إنَّ أعْدائَهُمُ الَّذينَ قالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: كُلَّما أُلْقِيَ فيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها ألَمْ يَاْتِكُمْ نَذيرٌ، قالُوا بَلی قَدْ جاءَنا نَذيرٌ فَكَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَيٍ، إنْ أنْتُمْ إلاّ في ضَلالٍ كَبيرٍ، وَ قالوُا لَوْ كُنّا نَسْمَعُ أوْ نَعْقِلُ ما كُنّا في أصْحابِ السَّعيرِ، فَاعْتَرَفوُا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعيرِ.[۲۴۶]
بدانيد كه دشمنان ايشان كسانیاند كه خداوند عزوجل میفرمايد: «هرگاه گروهی(از ايشان) را در جهنم میاندازند خزانه داران دوزخ از ايشان میپرسند: آيا ترساننده ای برای شما نيامد؟ میگويند: بلی، برای ما نذير و ترساننده آمد ولی ما او را تكذيب كرديم و گفتيم: خداوند هيچ چيز نازل نكرده است، و شما در گمراهیِ بزرگ هستيد. و میگويند: اگر میشنيديم يا فكر میكرديم در اصحاب آتش نبوديم. به گناه خود اعتراف كردند، پس دور باشند[۲۶۴] اصحاب آتش».[۲۶۵]
ای مردم، بدانيد كه من نذير و ترسانندهام و علی بشارت دهنده است.[۲۶۸] ای مردم، بدانيد كه من مُنذر و بر حذر دارندهام و علی هدايت كننده است. ای مردم، من پيامبرم و علی جانشين من است. ای مردم، بدانيد كه من پيامبرم و علی امام و وصی بعد از من است، و امامان بعد از او فرزندان او هستند. بدانيد كه من پدر آنانم و آنها از صلب او به وجود میآيند.
ای مردم، من راه مستقيم خداوند هستم كه شما را به تابعيت آن امر نموده[۲۵۷] و سپس علی بعد از من، و سپس فرزندانم از نسل او كه امامان هدايتاند، به حق هدايت میكنند و به ياری حق به عدالت رفتار میكنند.
ای مردم، من راه مستقيم خداوند هستم كه شما را به تابعيت آن امر نموده[۲۵۷] و سپس علی بعد از من، و سپس فرزندانم از نسل او كه امامان هدايتاند، به حق هدايت میكنند و به ياری حق به عدالت رفتار میكنند.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، الْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ...» تا آخر سوره حمد را خواندند و سپس فرمودند: اين سوره درباره من نازل شده، و به خدا قسم درباره ايشان (امامان) نازل شده است. به طور عموم شامل آنان است و به طور خاص درباره آنان است. [۲۵۸] ايشان دوستان خدايند كه «ترسی بر آنان نيست و محزون نمیشوند»، «بدانيد كه حزب خداوند غالب هستند».
بدانيد كه دشمنان ايشان سفهای گمراه و برادران شياطيناند كه اباطيل را از روی غرور به يكديگر میرسانند.[۲۵۹]
بدانيد كه دوستان ايشان (اهل بيت) كسانیاند كه خداوند در كتابش آنان را ياد كرده و فرموده است: «نمی يابی قومی را كه به خدا و روز قيامت ايمان آورده باشند، و در عين حال با كسانی كه با خدا و رسولش ضديت دارند روی دوستی داشته باشند، اگر چه پدرانشان يا فرزندانشان يا برادرانشان يا فاميلشان باشند. آناناند كه ايمان در قلوبشان نوشته شده است و خداوند آنان را با روحی از خود تأييد فرموده و ايشان را به بهشتی وارد میكند كه از پايين آن نهرها جاری است و در آن دائمی خواهند بود. خدا از آنان راضی است و آنان از خدا راضی هستند. آنان حزب خداوند هستند. بدانيد كه حزب خدا رستگارند.»[۲۶۰]
بدانيد كه دوستان ايشان (اهل بيت) كسانیاند كه خداوند عز و جل آنان را توصيف كرده و فرموده است: «كسانی كه ايمان آوردهاند و ايمانشان را با ظلم نپوشاندهاند، آناناند كه برايشان امان است و آنان هدايت يافتگانند.[۲۶۱]
بدانيد كه دوستان ايشان كسانیاند كه ايمان آوردهاند و به شک نيفتادهاند.
بدانيد كه دوستان ايشان كسانیاند كه با سلامتی و در حال امن وارد بهشت میشوند، و ملائكه با سلام به ملاقات آنان میآيند و میگويند: «سلام بر شما، پاكيزه شديد، پس برای هميشه داخل بهشت شويد».
بدانيد كه دوستان ايشان كسانی هستند كه بهشت برای آنان است و «در آن بدون حساب روزی داده میشوند».[۲۶۲]
بدانيد كه دشمنان ايشان (اهل بيت) كسانیاند كه به «شعله های آتش وارد میشوند»، بدانيد كه دشمنان ايشان كسانیاند كه از جهنم در حالی كه میجوشد، صدای وحشتناكی میشنوند و شعله كشيدن آن را میبينند.
بدانيد كه دشمنان ايشان كسانیاند كه خداوند درباره آنان فرموده است: «هر گروهی كه داخل (جهنم) می شوند همتای خود را لعنت میكنند، تا آنكه همه آنان در آنجا به يكديگر بپيوندند آخرين آنان با اشاره به اولين آنان میگويند: پروردگارا، اينان ما را گمراه كردند؛ پس عذاب دو چندان از آتش به آنان نازل كن. خدا میفرمايد: برای هر دو گروه عذاب مضاعف است ولی شما نمیدانيد»[۲۶۳]
بدانيد كه دشمنان ايشان كسانیاند كه خداوند عزوجل میفرمايد: «هرگاه گروهی(از ايشان) را در جهنم میاندازند خزانه داران دوزخ از ايشان میپرسند: آيا ترساننده ای برای شما نيامد؟ میگويند: بلی، برای ما نذير و ترساننده آمد ولی ما او را تكذيب كرديم و گفتيم: خداوند هيچ چيز نازل نكرده است، و شما در گمراهیِ بزرگ هستيد. و میگويند: اگر میشنيديم يا فكر میكرديم در اصحاب آتش نبوديم. به گناه خود اعتراف كردند، پس دور باشند[۲۶۴] اصحاب آتش».[۲۶۵]
بدانيد كه دوستان ايشان (اهل بيت) كسانی هستند كه «در پنهانی از پروردگارشان میترسند[۲۶۶] و برای آنان مغفرت و اجر بزرگ است».
ای مردم، چقدر فاصله است بين شعلههای آتش و بين اجر بزرگ![۲۶۷]
ای مردم، دشمن ما كسی است كه خداوند او را مذمت و لعنت نموده، و دوست ما آن كسی است كه خداوند او را مدح نموده و دوستش بدارد.
ای مردم، بدانيد كه من نذير و ترسانندهام و علی بشارت دهنده است.[۲۶۸] ای مردم، بدانيد كه من مُنذر و بر حذر دارندهام و علی هدايت كننده است. ای مردم، من پيامبرم و علی جانشين من است. ای مردم، بدانيد كه من پيامبرم و علی امام و وصی بعد از من است، و امامان بعد از او فرزندان او هستند. بدانيد كه من پدر آنانم و آنها از صلب او به وجود میآيند.
بخش هشتم: حضرت مهدی عجل اللَّه فرجه
ألا إنَّ خاتَمَ الأئِمَّةِ مِنَّا الْقائِمُ الْمَهْدِيُّ.[۲۶۹] ألا إنَّهُ الظّاهِرُ عَلَی الدّينِ.[۲۷۰] ألا إنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظّالِمينَ. ألا إنَّهُ فاتِحُ الْحُصُونِ وَ هادِمُها. ألا إنَّهُ غالِبُ كُلِّ قَبيلَةٍ مِنْ أهْلِ الشِّرْكِ وَ هاديها.[۲۷۱]
ألا إنَّهُ الْمُدْرِكُ بِكُلِّ ثارٍ لِأوْلِياءِ اللَّهِ. ألا إنَّهُ النّاصِرُ لِدينِ اللَّهِ.
ألا إنَّهُ الْغَرَّافُ مِنْ بَحْرٍ عَميقٍ. ألا إنَّهُ يَسِمُ كُلَّ ذي فَضْلٍ بِفَضْلِه[۲۷۲] وَ كُلَّ ذي جَهْلٍ بِجَهْلِهِ. ألا إنَّهُ خِيَرَةُ اللَّهِ وَ مُخْتارُهُ. ألا إنَّهُ وارِثُ كُلِّ عِلْمٍ وَ الْمُحيطُ بِكُلِّ فَهْمٍ.
ألا إنَّهُ الْمُخْبِرُ عَنْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمُشَيِّدُ لِأمْرِ آياتِهِ.[۲۷۳] ألا إنَّهُ الرَّشيدُ السَّديدُ. ألا إنَّهُ الْمُفَوَّضُ إلَيْهِ.
ألا إنَّهُ قَدْ بَشَّرَ بِهِ مَنْ سَلَفَ مِنَ الْقُرُونِ بَيْنَ يَدَيْهِ.[۲۷۴] ألا إنَّهُ الْباقي حُجَّةً وَ لا حُجَّةَ بَعْدَهُ[۲۷۵] وَ لا حَقَّ إلاّ مَعَهُ وَ لا نُورَ إلاّ عِنْدَهُ.
ألا إنَّهُ لا غالِبَ لَهُ وَ لا مَنْصُورَ عَلَيْهِ. ألا وَ إنَّهُ وَلِيُّ اللَّهِ في أرْضِهِ، وَ حَكَمُهُ في خَلْقِهِ، وَ أمينُهُ في سِرِّهِ وَ عَلانِيَتِهِ.
ألا إنَّ خاتَمَ الأئِمَّةِ مِنَّا الْقائِمُ الْمَهْدِيُّ.[۲۶۹] ألا إنَّهُ الظّاهِرُ عَلَی الدّينِ.[۲۷۰] ألا إنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظّالِمينَ. ألا إنَّهُ فاتِحُ الْحُصُونِ وَ هادِمُها. ألا إنَّهُ غالِبُ كُلِّ قَبيلَةٍ مِنْ أهْلِ الشِّرْكِ وَ هاديها.[۲۷۱]
بدانيد كه آخرينِ امامان، مهدی قائم از ماست. اوست غالب بر اديان، اوست انتقام گيرنده از ظالمين، اوست فاتح قلعه ها و منهدم كننده آنها، اوست غالب بر هر قبيله ای از اهل شرک و هدايت كننده آنان.[۲۷۶]
ألا إنَّهُ الْمُدْرِكُ بِكُلِّ ثارٍ لِأوْلِياءِ اللَّهِ. ألا إنَّهُ النّاصِرُ لِدينِ اللَّهِ.
بدانيد كه اوست گيرنده انتقام هر خونی از اولياء خدا. اوست ياری دهنده دين خدا.
ألا إنَّهُ الْغَرَّافُ مِنْ بَحْرٍ عَميقٍ. ألا إنَّهُ يَسِمُ كُلَّ ذي فَضْلٍ بِفَضْلِه[۲۷۲] وَ كُلَّ ذي جَهْلٍ بِجَهْلِهِ. ألا إنَّهُ خِيَرَةُ اللَّهِ وَ مُخْتارُهُ. ألا إنَّهُ وارِثُ كُلِّ عِلْمٍ وَ الْمُحيطُ بِكُلِّ فَهْمٍ.
بدانيد كه اوست استفاده كننده از دريايی عميق.[۲۷۷] اوست كه هر صاحب فضيلتی را به قدر فضلش و هر صاحب جهالتی را به قدر جهلش نشانه میدهد.[۲۷۸] اوست انتخاب شده و اختيار شده خداوند. اوست وارث هر علمی و احاطه دارنده به هر فهمی.
ألا إنَّهُ الْمُخْبِرُ عَنْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمُشَيِّدُ لِأمْرِ آياتِهِ.[۲۷۳] ألا إنَّهُ الرَّشيدُ السَّديدُ. ألا إنَّهُ الْمُفَوَّضُ إلَيْهِ.
بدانيد كه اوست خبر دهنده از پروردگارش، و بالا برنده آيات الهی.[۲۷۹] اوست هدايت يافته محكم بنيان. اوست كه كارها به او سپرده شده است.
ألا إنَّهُ قَدْ بَشَّرَ بِهِ مَنْ سَلَفَ مِنَ الْقُرُونِ بَيْنَ يَدَيْهِ.[۲۷۴] ألا إنَّهُ الْباقي حُجَّةً وَ لا حُجَّةَ بَعْدَهُ[۲۷۵] وَ لا حَقَّ إلاّ مَعَهُ وَ لا نُورَ إلاّ عِنْدَهُ.
اوست كه پيشينيان به او بشارت داده اند.[۲۸۰] اوست كه به عنوان حجت باقی میماند و بعد از او حجتی نيست. هيچ حقی نيست مگر همراه او، و هيچ نوری نيست مگر نزد او.
ألا إنَّهُ لا غالِبَ لَهُ وَ لا مَنْصُورَ عَلَيْهِ. ألا وَ إنَّهُ وَلِيُّ اللَّهِ في أرْضِهِ، وَ حَكَمُهُ في خَلْقِهِ، وَ أمينُهُ في سِرِّهِ وَ عَلانِيَتِهِ.
بدانيد او كسی است كه غالبی بر او نيست و كسی بر ضد او كمک نمیشود. اوست ولیِّ خدا در زمين و حكم كننده او بين خلقش و امين او بر نهان و آشكارش.
بدانيد كه آخرينِ امامان، مهدی قائم از ماست. اوست غالب بر اديان، اوست انتقام گيرنده از ظالمين، اوست فاتح قلعه ها و منهدم كننده آنها، اوست غالب بر هر قبيله ای از اهل شرک و هدايت كننده آنان.[۲۷۶]
بدانيد كه آخرينِ امامان، مهدی قائم از ماست. اوست غالب بر اديان، اوست انتقام گيرنده از ظالمين، اوست فاتح قلعه ها و منهدم كننده آنها، اوست غالب بر هر قبيله ای از اهل شرک و هدايت كننده آنان.[۲۷۶]
بدانيد كه اوست گيرنده انتقام هر خونی از اولياء خدا. اوست ياری دهنده دين خدا.
بدانيد كه اوست استفاده كننده از دريايی عميق.[۲۷۷] اوست كه هر صاحب فضيلتی را به قدر فضلش و هر صاحب جهالتی را به قدر جهلش نشانه میدهد.[۲۷۸] اوست انتخاب شده و اختيار شده خداوند. اوست وارث هر علمی و احاطه دارنده به هر فهمی.
بدانيد كه اوست خبر دهنده از پروردگارش، و بالا برنده آيات الهی.[۲۷۹] اوست هدايت يافته محكم بنيان. اوست كه كارها به او سپرده شده است.
اوست كه پيشينيان به او بشارت داده اند.[۲۸۰] اوست كه به عنوان حجت باقی میماند و بعد از او حجتی نيست. هيچ حقی نيست مگر همراه او، و هيچ نوری نيست مگر نزد او.
بدانيد او كسی است كه غالبی بر او نيست و كسی بر ضد او كمک نمیشود. اوست ولیِّ خدا در زمين و حكم كننده او بين خلقش و امين او بر نهان و آشكارش.
بدانيد كه من با خدا بيعت كردهام و علی با من بيعت كرده است، و من از جانب خداوند برای او از شما بيعت میگيرم.[۲۸۴] «كسانی كه با تو بيعت میكنند در واقع با خدا بيعت میكنند، دست خداوند بر روی دست آنان است. پس هر كس بيعت را بشكند اين شكستن بر ضرر خود اوست، و هر كس به آنچه با خدا عهد بسته وفادار باشد خداوند به او اجر عظيمی عنايت خواهد كرد.»[۲۸۵]
ای مردم، من برايتان روشن كردم و به شما فهمانيدم، و اين علی است كه بعد از من به شما میفهماند.
ای مردم، من برايتان روشن كردم و به شما فهمانيدم، و اين علی است كه بعد از من به شما میفهماند.
بدانيد كه من بعد از پايان خطابهام شما را به دست دادن با من به عنوان بيعت با او و اقرار به او، و بعد از من به دست دادن با خود او فرا میخوانم.
بدانيد كه من با خدا بيعت كردهام و علی با من بيعت كرده است، و من از جانب خداوند برای او از شما بيعت میگيرم.[۲۸۴] «كسانی كه با تو بيعت میكنند در واقع با خدا بيعت میكنند، دست خداوند بر روی دست آنان است. پس هر كس بيعت را بشكند اين شكستن بر ضرر خود اوست، و هر كس به آنچه با خدا عهد بسته وفادار باشد خداوند به او اجر عظيمی عنايت خواهد كرد.»[۲۸۵]
ای مردم، حج و عمره از شعائر الهی هستند، (خداوند میفرمايد: ) [۳۰۸] «پس هر كس به خانه خدا به عنوان حج يا عمره بيايد برای او اشكالی نيست كه بر صفا و مروه بسيار طواف كند، و هر كس كار خيری را بدون چشم داشتی انجام دهد خداوند سپاسگزار داناست».[۳۰۹]
ای مردم، به حج خانه خدا برويد. هيچ خاندانی به خانه خدا وارد نمیشوند مگر آنكه مستغنی میگردند و شاد میشوند، و هيچ خاندانی آن را ترک نمیكنند مگر آنكه منقطع میشوند و فقير میگردند.[۳۱۰]
ای مردم، هيچ مؤمنی در موقف (عرفات، مشعر، منی) وقوف[۳۱۱] نمیكند مگر آنكه خداوند گناهان گذشته او را تا آن وقت میآمرزد، و هر گاه كه حجش پايان يافت اعمالش را از سر میگيرد.
ای مردم، نماز را بپا داريد و زكات را بپردازيد همانطور كه خداوند عز و جل به شما فرمان داده است[۳۱۲] و اگر زمان طويلی بر شما گذشت و كوتاهی نموديد يا فراموش كرديد، علی صاحب اختيار شماست و برای شما بيان میكند، همو كه خداوند عز و جل بعد از من به عنوان امين بر خلقش او را منصوب نموده است. او از من است و من از اويم.[۳۱۳] او و آنان كه از نسل من هستند از آنچه سؤال كنيد به شما خبر میدهند و آنچه را نمیدانيد برای شما بيان میكنند.
بدانيد كه حلال و حرام بيش از آن است كه من همه آنها را بشمارم و معرفی كنم و بتوانم در يك مجلس به همه حلالها دستور دهم و از همه حرامها نهی كنم. پس مأمورم از شما بيعت بگيرم و با شما دست بدهم بر اينكه قبول كنيد آنچه از طرف خداوند عز و جل درباره اميرالمؤمنين علی و جانشينان بعد از او آوردهام كه آنان از نسل من و اويند، (و آن موضوع) امامتی است كه فقط در آنها بپا خواهد بود، و آخر ايشان مهدی است تا روزی كه خدای مدبِّرِ قضا و قدر را ملاقات كند.
ای مردم، هر حلالی كه شما را بدان راهنمايی كردم و هر حرامی كه شما را از آن نهی نمودم، هرگز از آنها برنگشتهام و تغيير ندادهام. اين مطلب را داشته باشيد[۳۱۴] و آن را حفظ كنيد و به يكديگر سفارش كنيد، و آن را تبديل نكنيد و تغيير ندهيد.
ألا وَ إنّي أُجَدِّدُ الْقَوْلَ: ألا فَأَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ.
من سخن خود را تكرار میكنم: نماز را بپا داريد و زكات را بپردازيد و به كار نيک امر كنيد و از منكرات نهی نماييد.
بدانيد كه بالاترين امر به معروف آن است كه سخن مرا بفهميد و آن را به كسانی كه حاضر نيستند برسانيد و او را از طرف من به قبولش امر كنيد و از مخالفتش نهی نماييد[۳۱۵]،چرا كه اين دستوری از جانب خداوند عز و جل و از نزد من است.[۳۱۶] و هيچ امر به معروف و نهی از منكری نمیشود مگر با امام معصوم.[۳۱۷]
ای مردم، قرآن به شما میشناساند كه امامان بعد از علی فرزندان او هستند و من هم به شما شناساندم كه آنان از نسل من و از نسل اويند. آنجا كه خداوند در كتابش میفرمايد: «آن (امامت) را به عنوان كلمه باقی در نسل او قرار داد»[۳۱۸]، و من نيز به شما گفتم: «اگر به آن دو(قرآن و اهل بيت) تمسک كنيد هرگز گمراه نمیشويد».[۳۱۹]
مرگ و معاد و حساب و ترازوهای الهی و حسابرسی در پيشگاه رب العالمين و ثواب و عقاب را به ياد آوريد. هر كس حسنه با خود بياورد طبق آن ثواب داده میشود[۳۲۱] و هر كس گناه بياورد در بهشت او را نصيبی نخواهد بود.
ای مردم، حج و عمره از شعائر الهی هستند، (خداوند میفرمايد: ) [۳۰۸] «پس هر كس به خانه خدا به عنوان حج يا عمره بيايد برای او اشكالی نيست كه بر صفا و مروه بسيار طواف كند، و هر كس كار خيری را بدون چشم داشتی انجام دهد خداوند سپاسگزار داناست».[۳۰۹]
ای مردم، حج و عمره از شعائر الهی هستند، (خداوند میفرمايد: ) [۳۰۸] «پس هر كس به خانه خدا به عنوان حج يا عمره بيايد برای او اشكالی نيست كه بر صفا و مروه بسيار طواف كند، و هر كس كار خيری را بدون چشم داشتی انجام دهد خداوند سپاسگزار داناست».[۳۰۹]
ای مردم، به حج خانه خدا برويد. هيچ خاندانی به خانه خدا وارد نمیشوند مگر آنكه مستغنی میگردند و شاد میشوند، و هيچ خاندانی آن را ترک نمیكنند مگر آنكه منقطع میشوند و فقير میگردند.[۳۱۰]
ای مردم، هيچ مؤمنی در موقف (عرفات، مشعر، منی) وقوف[۳۱۱] نمیكند مگر آنكه خداوند گناهان گذشته او را تا آن وقت میآمرزد، و هر گاه كه حجش پايان يافت اعمالش را از سر میگيرد.
ای مردم، حاجيان كمک میشوند و آنچه خرج میكنند به آنان برمیگردد، و خداوند جزای محسنين را ضايع نمینمايد.
ای مردم، با دين كامل و با تَفَقُّه و فهم به حج خانه خدا برويد و از آن مشاهد مشرفه جز با توبه و دست كشيدن از گناه بر نگرديد.
ای مردم، نماز را بپا داريد و زكات را بپردازيد همانطور كه خداوند عز و جل به شما فرمان داده است[۳۱۲] و اگر زمان طويلی بر شما گذشت و كوتاهی نموديد يا فراموش كرديد، علی صاحب اختيار شماست و برای شما بيان میكند، همو كه خداوند عز و جل بعد از من به عنوان امين بر خلقش او را منصوب نموده است. او از من است و من از اويم.[۳۱۳] او و آنان كه از نسل من هستند از آنچه سؤال كنيد به شما خبر میدهند و آنچه را نمیدانيد برای شما بيان میكنند.
بدانيد كه حلال و حرام بيش از آن است كه من همه آنها را بشمارم و معرفی كنم و بتوانم در يك مجلس به همه حلالها دستور دهم و از همه حرامها نهی كنم. پس مأمورم از شما بيعت بگيرم و با شما دست بدهم بر اينكه قبول كنيد آنچه از طرف خداوند عز و جل درباره اميرالمؤمنين علی و جانشينان بعد از او آوردهام كه آنان از نسل من و اويند، (و آن موضوع) امامتی است كه فقط در آنها بپا خواهد بود، و آخر ايشان مهدی است تا روزی كه خدای مدبِّرِ قضا و قدر را ملاقات كند.
ای مردم، هر حلالی كه شما را بدان راهنمايی كردم و هر حرامی كه شما را از آن نهی نمودم، هرگز از آنها برنگشتهام و تغيير ندادهام. اين مطلب را داشته باشيد[۳۱۴] و آن را حفظ كنيد و به يكديگر سفارش كنيد، و آن را تبديل نكنيد و تغيير ندهيد.
من سخن خود را تكرار میكنم: نماز را بپا داريد و زكات را بپردازيد و به كار نيک امر كنيد و از منكرات نهی نماييد.
بدانيد كه بالاترين امر به معروف آن است كه سخن مرا بفهميد و آن را به كسانی كه حاضر نيستند برسانيد و او را از طرف من به قبولش امر كنيد و از مخالفتش نهی نماييد[۳۱۵]،چرا كه اين دستوری از جانب خداوند عز و جل و از نزد من است.[۳۱۶] و هيچ امر به معروف و نهی از منكری نمیشود مگر با امام معصوم.[۳۱۷]
ای مردم، قرآن به شما میشناساند كه امامان بعد از علی فرزندان او هستند و من هم به شما شناساندم كه آنان از نسل من و از نسل اويند. آنجا كه خداوند در كتابش میفرمايد: «آن (امامت) را به عنوان كلمه باقی در نسل او قرار داد»[۳۱۸]، و من نيز به شما گفتم: «اگر به آن دو(قرآن و اهل بيت) تمسک كنيد هرگز گمراه نمیشويد».[۳۱۹]
ای مردم، تقوا را، تقوا را. از قيامت بر حذر باشيد همانگونه كه خدای عز و جل فرموده: «زلزله قيامت شيئ عظيمی است»[۳۲۰].
مرگ و معاد و حساب و ترازوهای الهی و حسابرسی در پيشگاه رب العالمين و ثواب و عقاب را به ياد آوريد. هر كس حسنه با خود بياورد طبق آن ثواب داده میشود[۳۲۱] و هر كس گناه بياورد در بهشت او را نصيبی نخواهد بود.
ای مردم، شما بيش از آن هستيد كه با يک دست و در يك زمان با من دست دهيد، و پروردگارم مرا مأمور كرده است كه از زبان شما اقرار بگيرم درباره آنچه منعقد نمودم برای علی اميرالمؤمنين[۳۴۵] و امامانی كه بعد از او میآيند و از نسل من و اويند، چنان كه به شما فهماندم كه فرزندان من از صلب اويند.
پس همگی چنين بگوييد: «ما شنيديم و اطاعت میكنيم و راضی هستيم و سر تسليم فرود میآوريم درباره آنچه از جانب پروردگار ما و خودت به ما رساندی درباره امر امامتِ اماممان علی اميرالمؤمنين و امامانی كه از صلب او به دنيا میآيند. بر اين مطلب با قلبها و جان و زبان و دستانمان با تو بيعت میكنيم. بر اين عقيده زندهايم و با آن میميريم و (روز قيامت) با آن محشور میشويم. تغيير نخواهيم داد و تبديل نمیكنيم و شك نمیكنيم و انكار نمینماييم و ترديد به دل راه نمیدهيم و از اين قول برنمی گرديم و پيمان را نمیشكنيم.
تو ما را به موعظه الهی نصيحت نمودی درباره علی اميرالمؤمنين و امامانی كه گفتی بعد از او از نسل تو و فرزندان اويند، يعنی حسن و حسين و آنان كه خداوند بعد از آن دو منصوب نموده است.
پس برای آنان عهد و پيمان از ما گرفته شد، از قلبها و جان و زبان و ضماير و دستهايمان. هر كس توانست با دست بيعت مینمايد و گرنه با زبانش اقرار میكند. هرگز در پی تغيير اين عهد نيستيم و خداوند(در اين باره) از نفس هايمان دگرگونی نبيند.
ما اين مطالب را از قول تو به نزديک و دور از فرزندانمان و فاميلمان میرسانيم، و خدا را بر آن شاهد میگيريم. خداوند در شاهد بودن كفايت میكند و تو نيز بر اين اقرار ما شاهد هستی».[۳۴۶]
ای مردم، چه میگوييد؟ خداوند هر صدايی را و پنهانی های هر كسی را میداند. «پس هر كس هدايت يافت به نفع خودش است و هر كس گمراه شد به ضرر خودش گمراه شده است»، و هر كس بيعت كند با خداوند بيعت میكند. «دست خداوند بر روی دست بيعت كنندگان است».
ای مردم، با خدا بيعت كنيد و با من بيعت نماييد و با علی اميرالمؤمنين و حسن و حسين و امامان از ايشان در دنيا و آخرت، به عنوان امامتی كه در نسل ايشان باقی است بيعت كنيد. خداوند غدر كنندگان (بيعت شكنان) را هلاك و وفاداران را مورد رحمت قرار میدهد. «و هر كس بيعت را بشكند به ضرر خويش شكسته است، و هركس به آنچه با خدا پيمان بسته وفا كند خداوند به او اجر عظيمی عنايت میفرمايد».
ای مردم، آنچه به شما گفتم بگوييد: (تكرار كنيد) ، و به علی به عنوان «اميرالمؤمنين» سلام كنيد[۳۴۷] و بگوييد: «شنيديم و اطاعت كرديم، پروردگارا مغفرت تو را میخواهيم و بازگشت به سوی توست». و بگوييد: «حمد و سپاس خدای را كه ما را به اين هدايت كرد، و اگر خداوند هدايت نمیكرد ما هدايت نمیشديم فرستادگان پروردگارمان به حق آمده اند».
ای مردم، فضايل علی بن ابیطالب نزد خداوند -كه آن را در قرآن نازل كرده- بيش از آن است كه همه را در يک مجلس بشمارم، پس هر كس درباره آنها به شما خبر داد و معرفت آن را داشت او را تصديق كنيد.[۳۴۸]
خدايا، به خاطر آنچه ادا كردم و امر نمودم، مؤمنين را بيامرز، و بر منكرين كه كافرند غضب نما، و حمد و سپاس مخصوص خداوند عالم است.
ای مردم، شما بيش از آن هستيد كه با يک دست و در يك زمان با من دست دهيد، و پروردگارم مرا مأمور كرده است كه از زبان شما اقرار بگيرم درباره آنچه منعقد نمودم برای علی اميرالمؤمنين[۳۴۵] و امامانی كه بعد از او میآيند و از نسل من و اويند، چنان كه به شما فهماندم كه فرزندان من از صلب اويند.
ای مردم، شما بيش از آن هستيد كه با يک دست و در يك زمان با من دست دهيد، و پروردگارم مرا مأمور كرده است كه از زبان شما اقرار بگيرم درباره آنچه منعقد نمودم برای علی اميرالمؤمنين[۳۴۵] و امامانی كه بعد از او میآيند و از نسل من و اويند، چنان كه به شما فهماندم كه فرزندان من از صلب اويند.
پس همگی چنين بگوييد: «ما شنيديم و اطاعت میكنيم و راضی هستيم و سر تسليم فرود میآوريم درباره آنچه از جانب پروردگار ما و خودت به ما رساندی درباره امر امامتِ اماممان علی اميرالمؤمنين و امامانی كه از صلب او به دنيا میآيند. بر اين مطلب با قلبها و جان و زبان و دستانمان با تو بيعت میكنيم. بر اين عقيده زندهايم و با آن میميريم و (روز قيامت) با آن محشور میشويم. تغيير نخواهيم داد و تبديل نمیكنيم و شك نمیكنيم و انكار نمینماييم و ترديد به دل راه نمیدهيم و از اين قول برنمی گرديم و پيمان را نمیشكنيم.
تو ما را به موعظه الهی نصيحت نمودی درباره علی اميرالمؤمنين و امامانی كه گفتی بعد از او از نسل تو و فرزندان اويند، يعنی حسن و حسين و آنان كه خداوند بعد از آن دو منصوب نموده است.
پس برای آنان عهد و پيمان از ما گرفته شد، از قلبها و جان و زبان و ضماير و دستهايمان. هر كس توانست با دست بيعت مینمايد و گرنه با زبانش اقرار میكند. هرگز در پی تغيير اين عهد نيستيم و خداوند(در اين باره) از نفس هايمان دگرگونی نبيند.
ما اين مطالب را از قول تو به نزديک و دور از فرزندانمان و فاميلمان میرسانيم، و خدا را بر آن شاهد میگيريم. خداوند در شاهد بودن كفايت میكند و تو نيز بر اين اقرار ما شاهد هستی».[۳۴۶]
ای مردم، چه میگوييد؟ خداوند هر صدايی را و پنهانی های هر كسی را میداند. «پس هر كس هدايت يافت به نفع خودش است و هر كس گمراه شد به ضرر خودش گمراه شده است»، و هر كس بيعت كند با خداوند بيعت میكند. «دست خداوند بر روی دست بيعت كنندگان است».
ای مردم، با خدا بيعت كنيد و با من بيعت نماييد و با علی اميرالمؤمنين و حسن و حسين و امامان از ايشان در دنيا و آخرت، به عنوان امامتی كه در نسل ايشان باقی است بيعت كنيد. خداوند غدر كنندگان (بيعت شكنان) را هلاك و وفاداران را مورد رحمت قرار میدهد. «و هر كس بيعت را بشكند به ضرر خويش شكسته است، و هركس به آنچه با خدا پيمان بسته وفا كند خداوند به او اجر عظيمی عنايت میفرمايد».
ای مردم، آنچه به شما گفتم بگوييد: (تكرار كنيد) ، و به علی به عنوان «اميرالمؤمنين» سلام كنيد[۳۴۷] و بگوييد: «شنيديم و اطاعت كرديم، پروردگارا مغفرت تو را میخواهيم و بازگشت به سوی توست». و بگوييد: «حمد و سپاس خدای را كه ما را به اين هدايت كرد، و اگر خداوند هدايت نمیكرد ما هدايت نمیشديم فرستادگان پروردگارمان به حق آمده اند».
ای مردم، فضايل علی بن ابیطالب نزد خداوند -كه آن را در قرآن نازل كرده- بيش از آن است كه همه را در يک مجلس بشمارم، پس هر كس درباره آنها به شما خبر داد و معرفت آن را داشت او را تصديق كنيد.[۳۴۸]
ای مردم، «هر كس خدا و رسولش -و علی و امامانی را كه ذكر كردم- اطاعت كند به رستگاری بزرگ دست يافته است.»
ای مردم، كسانی كه برای بيعت با او و قبول ولايتش و سلام به او به عنوان «اميرالمؤمنين» سبقت بگيرند «آنان رستگارانند» و در باغهای نعمت خواهند بود.
ای مردم، سخنی بگوييد كه به خاطر آن خداوند از شما راضی شود، و اگر «شما و همه كسانی كه در زمين هستند كافر شوند» «به خدا ضرری نمیرسانند».
خدايا، به خاطر آنچه ادا كردم و امر نمودم، مؤمنين را بيامرز، و بر منكرين كه كافرند غضب نما، و حمد و سپاس مخصوص خداوند عالم است.
پانويس
↑اسرار غدير: ص ۱۲۷ ،۱۰۵. چهارده قرن با غدير: ۱۳۶،۱۲۵.
↑«ب» و «د»: علا بتوحيده و دنا بتفريده. «ج»: في توحيده..
↑«الف»: أحمده علی السراء. و في «ب» هذه الفقرة متصلة بما قبلها هكذا: أن يشكره و يحمده علی السراء... و ص «د»: أحمده و أشكره.
↑«ج»: أُبادر إلی رضاه. «الف»: أستسلم لقضائه. و هذه الفقرة في «د» هكذا: فاسمعوا و أطيعوا لِأمره و بادِروا إلی مرضاته و سلِّموا لما قضاه. «و»: أُبادر الی ما أرواه و أسلم لما قضاه.
↑كلمات اول خطبه حامل مطالب دقيقی از توحيد است كه احتياج به تفسير دارد. جمله مذكور را شايد بتوان چنين توضيح داد: حمد خدايی را كه در عين يگانگی دارای عالیترين مرتبه است و در عين تنهايی و با حفظ مرتبه بلند به بندگانش نزديك است. در «ب» و «د» عبارت چنين است: حمد خدايی را كه با يگانگی خود بلند مرتبه و با فرد بودن و تنهايی خود نزديك شده است.
↑منظور از اين جمله يكی از دو جهت میتواند باشد:
اول: علم خداوند به همه چيز احاطه دارد در حالی كه آن چيزها در جای خود هستند و خداوند احتياج به معاينه و ملاحظه آنها ندارد.
دوم: علم خداوند به همه چيز احاطه دارد در حالی كه خداوند در مكان خود است. البته برای خداوند مكان تصور ندارد، پس منظور اين است كه خداوند چنان احاطه بر موجودات دارد كه برای علمش احتياج به رفت و آمد و كسب علم ندارد.
↑كلمه «قُدُّوس» به معنی پاك و منزّه از هر عيب و نقص، و كلمه »سُبُّوح «به معنی كسی كه مخلوقات او را تسبيح میكنند، و تسبيح به معنی تنزيه و تمجيد خداوند است.
↑كنايه از اينكه شب و روز مانند دو كُشتی گيرنده هر يك بر ديگری غالب میشود و او را بر زمين میزند و خود بالا میآيد. درباره روز، عبارتِ «شب را به سرعت دنبال میكند» فرموده ولی درباره شب نفرموده است. چه بسا كنايه از اينكه چون روز از نور ايجاد میشود به مجرد كم شدن نور رو به شب میرود.
↑«ب»: در حال ركوع به خاطر خداوند زكات داده، خدا هم در هر حال او را اراده میكند و میخواهد.
↑يعنی يكی ديگر از علل درخواست معاف شدن از ابلاغ اين مهم اين جهت است.
↑توبه: آيه ۶۱.لازم به تذكر است كه فرق بين «يُؤْمِنُ بِاللَّهِ» كه همراه «باء» است با «يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمنينَ» كه همراه «لام» است اينكه: اولی به معنای تصديق كردن، و دومی به معنای اظهار تواضع و احترام است. در اينجا مراد اين طور میشود كه پيامبر صلی الله عليه وآله كلام خداوند را تصديق میفرمايد و در مقابل مؤمنين اظهار تواضع و احترام مینمايد و سخن آنان را ردّ نمیكند.
↑«ج» و «ه»: ولی به خدا قسم من با چشم پوشی بر آنان كرامت نمودهام.
↑هذه الفقرة ص «الف» و «ج» و «د» هكذا: و مَن شكّ في شيیءٍ من قولي هذا فقد شكّ في الكلّ منه، و الشاكّ في ذلك في النار. و في «ه» و «و»: و من شكّ في ءكء من قولي فقد شكّ في الكل منه...
↑هذه الفقرة في «ب»هكذا: معاشر الناس، إنَّ اللَّه قد فضَّل علي بن أبيطالب علی الناس كلّهم و هو أفضل الناس بعدي من ذكرٍ أو أنظ، ما أنزل الرزق و بقي واحد من الخلق. ملعون معلون من خالف قولي هذا و لم يوافقه... و في «ج» و «ه» و «و» هكذا: ... ملعون ملعون من خالَفَه، مغضوب عليه. قولي عن جبرئيل و قول جبرئيل عن اللَّه عز و جل. فلتنظر نفس ما قدّمت لِغدٍ، و اتّقوا اللَّه أنْ تخالفوه، إنّ اللَّه خبير بما تعملون.
↑إشارة إلی الآية 18 من سورة الحشر، و الآية 94 من سورة النحل.
↑«الف»و «ج»و «د»: هر كس در چيزی از اين گفتار من شک كند در همه آن شک كرده است و شک كننده در آن در آتش است. «ه» هر كس در چيزی از گفتار من شك كند در همه آن شک كرده است... لازم به تذكر است كه منظور از «كفر جاهليت اول»احتمالاً اشاره به شديدترين درجات كفر جاهلی باشد.
↑«ب»: ای مردم، خداوند علی بن ابیطالب را بر همه مردم فضيلت داده است
↑«ج» و «ه»: گفتار من از جبرئيل و قول جبرئيل از خداوند عز و جل است.
↑جنب: «یعنی كنار و جهت و ناحيه. شايد مراد در اينجا شدت ارتباط اميرالمؤمنين عليه السلام با خداست.
↑«الف» و «ب» و «د»: بدانيد كه «اميرالمؤمنين» جز اين برادرم نيست.
↑«ب»: ... علی درجة دون مقامه، فبسط يده نحو وجه رسول اللَّه صلی الله عليه وآله بيده (كذا) حط استكمل بسطهما إلی السماء و شال علياً عليه السلام حتی صارت رجلاه مع ركبتي رسول اللَّه صلی الله عليه وآله. و هذه الفقرة في كتاب «الاقبال» لابن طاووس هكذا: ثم ضرب بيده علی عضده... فرفعه بيده و قال: أيها الناس، من أولی بكم من أنفسكم؟ قالوا: اللَّه و رسوله. فقال: ألا من كنت مولاه فهذا علي مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله.
↑«ب»: ... علی من آمن بي، ألا إنّ تنزيل القرآن عليَّ و تأويله و تفسيره بعدي عليه و العمل بما يرضی اللَّه و محاربة أعدائه و الدال علی طاعته. «ج» و «و»: ... و علی تفسير كتاب ربي عز و جل و الدعاء إليه و العمل بما يُرضيه و المحاربة لأعدائه و الدال علی طاعته.
↑هذه الفقرة أوردناها طبقاً لما في «ج». و في «الف» هكذا: اللهمَّ إنّك أنزلت عليَّ أنّ الإمامة بعدي لعليّ وليّك عند تبياني ذلك و نصبي إيّاهُ بما أكملت لعبادك من دينهم و أتمممت عليهم بنعمتك و رضيت لهم الإسلام ديناً، فقلت: و من يبتغِ غير الإسلام ديناً فَلن يقبل منه و هو في الآخرة من الخاسرين. اللهم إنّي أُشهدك و كفی بك شهيداً أنّي قد بلّغت. و في «ب» هكذا: اللهم إنك أنزلت عليَّ أنّ الإمامة لعليّ و إنّك عند بياني ذلك و نصبي إيّاهلما أكملت لعبادك من دينهم... و في «د»: اللهمّ إنّك أنت أنزلت عليَّ أنّ الإمامة لعليّ وليّك عند تبيين ذلك بتفضيلك إيّاه بما أكملت لعبادك... و في «ه» هكذا: اللهم إنّك أنزلت في عليّ وليّك عند تبيغ ذلك و نصبك إيّاه لها: اليوم أكملت لكم دينكم و أتممت عليكم نعمتی و رضيت لكم الإسلام ديناً، و من يبتغ غير الإسلام ديناً فلن يقبل منه و هو في الآخرة من الخاسرين. اللهم أشهدك أنّي قد بلّغت. ثمّ إن الظاهر أن في هذا الموضع ينتهي الكلام الذي قاله صلی الله عليه وآله عند رفعه أميرالمؤمنين عليه السلام بيده.
↑«ب»: اميرالمؤمنين عليه السلام دست خود را به طرف صورت پيامبر صلی الله عليه وآله باز كرد تا آنكه هر دو دست او به طور كامل به سوی آسمان باز شد. پس علی عليه السلام را بلند كرد به طوری كه دو پای او مطابق زانوهای پيامبر صلی الله عليه وآله قرار گرفت. اين فقره در كتاب اقبال سيد بن طاووس چنين آمده است: ... پيامبر صلی الله عليه وآله علی عليه السلام را بلند كرد و فرمود: «ای مردم، چه كسی صاحب اختيار شماست؟» گفتند: «خدا و رسولش». فرمود: «بدانيد كه هر كس من صاحب اختيار او بودهام اين علی صاحب اختيار اوست. خداوندا، دوست بدار هر كس او را دوست دارد، و دشمن بدار هر كس او را دشمن بدارد، و ياری كن هر كس او را ياری كند و خوار كن هر كس او را خوار كند».
↑«ب»: ... و جانشين من در امتم بر آنان كه به من ايمان آورده اند. بدانيد كه نازل كردن قرآن بر عهده من است، و تأويل و تفسيرش بعد از من و عمل كردن به آنچه خدا را راضی میكند و جنگ با دشمنان خدا بر عهده اوست، و او راهنمايی كننده بر اطاعت خداوند است.
↑ناكثان: طلحه و زبير و عايشه و اهل جمل؛ قاسطان: معاويه و اهل صفين؛ و مارقان: اهل نهروان هستند.
↑«الف» و «ب» و «د» و «ه»: پروردگارا، تو بر من نازل كردی كه امامت بعد از من برای علی است آن هنگام كه اين مطلب را بيان نمودم و او را نصب كردم، به آنچه كامل كردی برای بندگانت دينشان را و تمام نمودی بر آنان نعمت خود را و فرمودی: «هر كس دينی غير از اسلام انتخاب كند از او قبول نمیشود و او در آخرت از زيانكاران است.» خدايا من تو را شاهد میگيرم كه من ابلاغ نمودم، و تو به عنوان شاهد كفايت مینمايی.
↑«ب»: معاشر الناس، هذا عليّ، إنّما أكمل اللَّه عز و جلّ لكم دينكم بإمامته.
↑«ب»: و قد كثر أعداء اللَّه. «ج» و «ه»: فكيف أنتم؟ فإن أبيتم فأنتم أعداء اللَّه.
↑«الف» و «د» و «ه»: و لايتوالی عليّاً. «ب»: لا يتولاّه. «و»: واللَّه ما يبغض علياً....
↑الزيادة من «ج» و «ه» و «و». و الآيات في سورة العصر: الآيات ۳-۱.و جاء هذه الفقرة في كتاب الاقبال لابن طاووس هكذا: و في عليّ نزلت «والعصر» و تفسيرها: و ربِّ عصر القيامة، إنّ الإنسان لفي خسر أعداء آل محمد، إلاّ الذين آمنوا بولايتهم و عملوا الصالحات تمواساة إخوانهم و تواصَوا بالصبر في غيبة غائبهم.
↑«ب»: قد أشهدتُ اللَّهَ و بلَّغتكم رسالتي و ما عليَّ إلاّ البلاغ المبين. و في «ج» و «ه» و «و»: قد أشهدني اللَّه و أبلغتكم و ما علی الرسول...
↑حبط «بمعنی سقوط، فساد، نابود شدن و هدر رفتن و از بين رفتن است.
↑اشاره به آيه 12 سوره انسان است كه میفرمايد: «جزای ايشان در مقابل صبری كه نمودند بهشت و حرير است.»
↑«ب»: او ادا كننده قرض من و دفاع كننده از من است. «ه»: او دَيْن خداوند را ادا میكند.
↑يعنی درجه ايمان شما با حضرت آدم عليه السلام فاصله بسيار دارد.
↑«ب»: در حالی كه دشمنان خدا زياد شدهاند. «ج »و «ه»: اگر ابا كنيد شما دشمنان خداييد.
↑عصر: ۱، ۲. عبارت در كتاب اقبال سيد بن طاووس چنين آمده است: سوره «والعصر» درباره علی نازل شده است و تفسيرش چنين است: قسم به زمان قيامت، انسان در زيانكاری است كه منظور دشمنان آل محمد است، مگر كسانی كه به ولايت ايشان ايمان آورند، و با مواسات با برادران دينی عمل صالح انجام دهند و در غيبت غايبشان يكديگر را به صبر سفارش كنند.
↑«ب»: ألا و إن اللَّه قد جعلنا حجّة... و في «ج» و «و» هكذا: ... و بكلّ حقّ هو لنا بقتل المقصّرين و المعاندين (الغادرين)...
↑الزيادة من «د» و «و». وهذه الفقرة إشارة إلی الآية ۱۴۴ من سورة آل عمران.
↑أوردنا هذه الفقرة طبقاً ل «ب»، و ص «الف»: لا تمنّوا علی اللَّه إسلامكم فيسخط عليكم و يصيبكم بعذابٍ من عنده، إنّه لبالمرصاد. و في «ج»: ... و يبتليكم بسوط عذاب... و في «ه» و «و»: لاتمنّوا علی اللَّه فينا ما لا يطيعكم(«و»: لا يعطيكم) اللَّه و يسخط عليكم و يبتليكم بسوط عذاب...
↑إشارة إلی الآية ۱۴۵ من سورة النساء، و الآية ۲۹ من سورة النحل.
↑هذان الفقرتان في «ب» هكذا: معاشر الناس، إن اللَّه و أنا بريئان منهم و من أشياعهم و أنصارهم، و جميعهم في الدرك الأسفل من النار و لبئس مثوی المتكبرين. ألا إنهم أصحاب الصحيفة. معاشر الناس، فلينظر أحدكم في صحيفته.
↑أشار صلی الله عليه وآله في كلامه هذا إلی الصحيفة الملعونة الأولی التي تعاقد عليها خمسة من المنافقين في الكعبة في سفرهم هذا و كان ملخصها منع أهل البيت عليهم السلام من الخلافة بعد صاحب الرسالة. و قد مرّ تفصيلها في الفصل الثالث من هذا الكتاب. و قوله «فذهب علی الناس...» أي لم يفهم أكثرهم مراده صلی الله عليه وآله من «الصحيفة» و أثارت سؤالاً في أذهانهم.
↑أوردنا هذه الفقرة طبقاً ل «ج» و «ه» و «و». و في «الف» و «د» هكذا: معاشر الناس، إنَّه ما من قرية إلاّ و اللَّهُ مهلكها بتكذيبها و كذلك يهلك القری و هي ظالمة كما ذكر اللَّه تعالی، و هذا عليّ إمامكم و وليّكم و هو مواعيد اللَّه («د»: و هو مواعدٌ) ، و اللَّه يصدق ما وَعَده. و في «ب» هكذا: ... و كذلك يهلك قريتكم و هو المواعد كما ذكر اللَّه في كتابه و هو منّي و من صلبي و اللَّه منجز وعده.
↑«ب»: فأهلكهم اللَّه. «ج» و «ه»: و اللَّه فقد أهلك الأولين بمخالفة أنبيائهم. «و»: و اللَّه قد أهلك الأولين بمخالفة أنبيائهم.
↑اشاره به آیه۴۷،از سوره نساء.کلمه: «طمس» به معنای محو کردنِ نقش ونگار یک تصویراست. در اینجا(طبق احادیث) کنایه از محو هدایت از قلب و برگرداندن آن به گمراهی است. درباره جمله: «پس هرکس عمل کند مطابق آنچه در قلبش از حب یا بغض نسبت به علی مییابد.» در قست دوم از بخش هشتم توضیح داده شده است.
↑«مسلوک» یعنی داخل شده،ودر «ب» مسبوک به معنی قالب ریزی شده است.
↑«ج»: ... مهدی قائم كه میگيرد حق خداوند و هر حقی كه برای ما باشد با كشتنِ كوتاهی كنندگان و معاندان و مخالفان و خائنان و گناهكاران و ظالمان و غاصبان.
↑«ه»: درباره ما بر خداوند منت مگذاريد در آنچه خداوند كلام شما را نمیپذيرد و بر شما غضب میكند و شما را به شلاق عذاب گرفتار مینمايد.
↑اشاره حضرت به «صحيفه ملعونه اول»است كه پنج نفر از رؤسای منافقين در حجةالوداع در كعبه آن را امضا كرده بودند و خلاصه اش اين بود كه نگذارند خلافت بعد از پيامبر صلی الله عليه وآله به اهل بيتش برسد. در اين باره به قسمت دوم از بخش سوم اين كتاب مراجعه شود.
↑ ۲۲۳٫۰۲۲۳٫۱الزيادة من «ب». و في «د»: اعطب، مكان «اغضب».
↑«الف» و «د»: ای مردم، هيچ سرزمين آبادی نيست مگر آنكه خداوند به خاطر تكذيبش آن را هلاک میكند، و همچنان بوده كه آبادی ها را هلاک نموده در حالی كه ظالم بودند چنان كه خداوند تعالی (در قرآن) ذكر فرموده است. و اين علی امام و صاحب اختيار شماست و او وعدهگاه الهی است و خداوند وعدهاش را عملی میكند.
↑«ج»و «ه»: به خدا قسم، پيشينيان را به خاطر مخالفت با انبيائشان هلاک نمود.
↑«ب»: فيهم نزلت و فيهم ذُكِرت، لهم شملت، إيّاهم خصّت و عمّت. «ج» و «و»: فيمن ذُكِرت؟ ذُكرت فيهم. و اللَّهِ فيهم نزلت، و لهم و اللَّه شملت، و آبائهم(«و»: إيّاهم) خصَّت و عمّت.
↑«ب»: إنّي النّبي و عليّ الوصيّ. «ج»: إنيّ نبيٌّ و عليٌّ وصيٌّ.
↑الزيادة من «ب» و «ج» و «ه». و في «و» و «ج» خ ل: و الأئمة منه و من ولده. و في «ه»: ألا و إنّي والد الأئمة.
↑«الف»و «د»: بدانيد كه دشمنان علی اهل شقاوت و تجاوز كاران و برادران شياطين هستند.
↑«ج» و «و»: درباره چه كسی نازل شده است؟ درباره ايشان نازل شده. به خدا قسم درباره آنان نازل شده، به خدا قسم شامل آنان است و به پدران ايشان اختصاص دارد و به طور عام شامل آنان است.
↑«الف»و «ب»و «د»: اوست قاتل هر قبيله ای از اهل شرک.
↑«ب»: اوست عبور كننده از دريايی عميق. منظور از دريای عميق احتمالاتی دارد؛ از جمله دريای علم الهی، و يا دريای قدرت الهی، و يا منظور مجموعه قدرتهايی است كه خداوند به امام عليه السلام در جهات مختلف عنايت فرموده است.
↑«ب»: اوست كه هر صاحب فضلی را به قدر فضلش جزا میدهد.
↑هذه الفقرة في «ب» هكذا: ألا و إن رأس أعألكم الأمر باالمعروف و النهي عن المنكر، فعرّفوا من لم يحضر مقامي و يسمع مقالي هذا، فإنّه بأمر اللَّه ربّي و ربّكم.
↑«ه»: و لا أمر بمعروف و لا نهي عن منكر إلاّ بحضرة إمام. «و»: و لا أمر بعروف و لا نهي عن منكر بحضرة إمام.
↑هذه الفقرة في «ب» هكذا: معاشر الناس، إنّي أُخلف فيكم القرآن، و وصيّي عليٌّ و الأئمة من ولده بعدي، قد عرفتُمْ أنّهم منّي، فإن تمسّكتم بهم لن تضلّوا. «ه» و «و»: معاشر الناس، القرآن فيكم و عليّ و الأئمة من بعده، فقد عرّفتكم أنّهم منّي و أنا منهم... و في «الف»: إنّه منّي و أنا منه.
↑«ب»: ألا إنّ خير زادكم التقوی. و بعده في «و»: أُحذرِّكم الساعة.
↑شايد منظور از «منقطع شدن» كم شدن نسل باشد چون از كلمه «بتر» استفاده شده است، و در «د»و «ه» چنين است: «هيچ اهل بيتی وارد خانه خدا نمیشوند مگر آنكه رشد و نمو مینمايند و غصهشان زايل میشود، و هيچ خاندانی آن را ترک نمیكنند مگر آنكه هلاک و متفرق میشوند».
↑منظور مراسم وقوف در اين سه مكان است كه جزئی از اعمال حج محسوب میشود.
↑«ج»و «ه»: و زكات را بپردازيد همان طور كه به شما دستور دادم.
↑«الف» و «ج»و «ه»: كسی كه خداوند او را از من خلق كرده و من از اويم. «د»: كسی كه خداوند او را به جای خودش و به جای من خليفه قرار داده است.
↑اين جمله آخرين قسمت از خطبه در كتاب «التحصين» (نسخه «ج») است.
↑«ب»: بدانيد كه بالاترين اعمال شما امر به معروف و نهی از منكر است. پس به كسانی كه در اين مجلس حاضر نبودند و اين سخن مرا نشنيدند بفهمانيد، چرا كه اين دستور به امر خداوند، پروردگار من و شماست.
↑شايد منظور اين است كه تعيين معروفها و منكرات و نيز شرايط و كيفيت امر به معروف و نهی از منكر را بايد امام معصوم تعيين كند. در نسخه «ه» چنين آمده است: «امر به معروف و نهی از منكری نيست مگر در حضور امام».
↑«ب»: ای مردم، من در ميان شما قرآن را به جای میگذارم و جانشين بعد از من علی و امامان از فرزندان اويند، و فهميديد كه ايشان از من اند. اگر به ايشان تمسک كنيد هرگز گمراه نمیشويد.
↑هنا آخر النص الذي طلب رسول اللَّه صلی الله عليه وآله من الناس تكراره بعده و إقرارهم به. و قد أوردنا النص طبقاً ل «ب»، و من قوله «وعظتنا بوعظ اللَّه...» إلی هنا ورد في «الف» و «د» و «ه» و «و» بصورة أُخری نوردها فيما يلي بعينها مع الإشارة إلی تفاوت النسخ الثلاثة بين القوسين: ... و نطيع اللَّه و نطيعك(«و»: نعطي اللَّه و نعطيك) و عليّاً أميرالمؤمنين و ولده الأئمة الذين ذكرتهم من ذريتك من صلبه («ه» و «و»: ذكرتهم أنّهم منك من صلبه متی جاؤوا و ادّعوا) بعد الحسن و الحسين، الذين قد عرَّفتكم مكانهما منّي و محلّهما عندي ومنزلتهما من ربي عزوجل، فقد أدّيت ذلك إليكم و أنهما سيدا شباب أهل الجنة و أنهما الإمامان بعد أبيهما علي، وأنا أبوهما قبله». و قولوا: «أعطينا اللَّه بذلك و إياك و علياً و الحسن و الحسين و الأئمة الذين ذكرت عهداً و ميثاقاً مأخوذاً لأميرالمؤمنين («ه» و «و»: أطعنا اللَّه... علی عهد و ميثاق، فهي مأخوذة من المؤمنين) من قلوبنا و أنفسنا و ألسنتنا و مصافقة أيدينا، من أدركها بيده و إلاّ فقد أقرَّ بها بلسانه لا نبتغي بذلك بدلاً و لا نری من أنفسنا عنه حولاً أبداً («د» و «ه» و «و»: و لا يری اللَّه عز و جل منهما حولاً أبداً). نحن نؤدّي ذلك عنك الداني و القاصي من أولادنا و أهالينا («ه» «و»: ... عنك إلی كل من رأينا ممن ولدنا أو لم نلده)، أشهدنا
↑«ب»: و خائنة الأعين و ما تخفي الصدور. «و»: خافية كل نفس و عيب.
↑«الف»و «ب»و «ه»: درباره آنچه به عنوان «اميرالمؤمنينی»برای علی منعقد نمودم.
↑تا اينجا عبارتی بود كه پيامبر صلی الله عليه وآله از مردم خواسته بود آن را همراه او تكرار كنند و به مضمون آن اقرار نمايند. اين عبارات طبق نسخه «ب» ذكر شد، و در «الف» و «د» و «ه» از جمله: «تو ما را به موعظه الهی نصيحت كردی...» تا اينجا به اين صورت آمده است: «... و اطاعت میكنيم خدا را و تو را و علی اميرالمؤمنين و فرزندانِ امام او را كه گفتی آنان از فرزندان تو از صلب اويند. («ه»: گفتی آنان از تو از صلب اويند هر گاه بيايند و ادعای امامت كنند) بعد از حسن و حسين، آن دو كه منزلت آنان را نسبت به خودم و مقام آنان را نزد خودم و در پيشگاه خداوند عز و جل به شما فهماندم. اين مطالب را درباره آن دو به شما رساندم و اينكه آن دو آقای جوانان اهل بهشت هستند و اينكه آن دو بعد از پدرشان علی دو امام هستند، و من قبل از علی پدر ايشانم». و بگوييد: «ما در اين باره با خداوند و با تو و با علی و حسن و حسين و امامانی كه ذكر كردی پيمان میبنديم و ميثاقی از ما برای اميرالمؤمنين گرفته شود. («ه»: پس اين عهد و پيمان از مؤمنين گرفته شده باشد) از قلبها و جانها و زبانهای ما و به صورت دست دادن، برای هر كس ممكن باشد با دستش، و گرنه با زبانش به آن اقرار میكند. در پی تغيير آن نيستيم و در خود تصميم دگرگونی درباره آن را ابداً نمیبينيم. ما اين مطلب را از قول تو به دور و نزديک از فرزندان و فاميلمان میرسانيم. («ه»: ... از قول تو میرسانيم به فرزندانمان كه به دنيا آمدهاند يا نيامده اند)، خدا را بر اين مطلب شاهد میگيريم و خدا در شاهد بودن كافی است و تو بر ما شاهدی، و نيز هر كس كه خدا را اطاعت میكند -چه آشكارا و چه پنهانی- و نيز ملائكه خداوند و لشكر او و بندگانش را شاهد میگيريم، و خدا از هر شاهدی بالاتر است».
↑يعنی: بگوييد: «السلام عليك يا اميرالمؤمنين». و عبارت در «ب» چنين است: «ای مردم، آنچه به شما تلقين كردم تكرار كنيد و آنچه گفتم بگوييد و بر اميرتان سلام كنيد».
↑اين عبارت را دو نوع میتوان معنی كرد: الف: «عَرَفَها» بدون تشديد، يعنی كسی كه فضايل اميرالمؤمنين عليه السلام را میگويد بايد اهل معرفت باشد و فقط هر چه میشنود نقل نكند تا بتواند بعضی دسيسههای دشمنان را يا سقط هايی كه در بعضی عبارات شده متوجه شود و احياناً با ذكر يک فضيلت نتيجه معكوس گرفته نشود. ب: «عرَّفها» با تشديد، يعنی هر كس از فضايل اميرالمؤمنين عليه السلام خبر داد و آن را به مردم شناسانيد، او را تصديق كنيد. عبارت در «ب» چنين است: ای مردم، فضايل علی و آنچه خداوند او را در قرآن بدان اختصاص داده بيش از آن است كه در يک مجلس ذكر كنم. پس هر كس شما را از آنها خبر داد او را تصديق كنيد.