آدم علیه السلام و غدیر
تقارن توبه آدم علیه السلام با غدیر[۱]
در آن روز از ایام سال که مقارن با روز غدیر بوده است وقایع بسیار مهمی در عالم خلقت رخ داده، همانطور که انبیاء علیهم السلام نیز برنامه های مهم خود را در این روز انجام داده اند. این به خاطر ارزشی است که صاحب این روز یعنی امیرالمؤمنین علیه السلام به آن داده است، و حاکی از آن است که واقعه ای مهم تر از آن در تاریخ عالم نبوده، که سعی شده سایر وقایع با آن مقارن گردد و از مبارکی این روز طلب برکت و یُمن شود.
یکی از روز های حساس از تاریخ انبیاء علیهم السلام که مقارن روز غدیر بوده، روز قبولی توبه حضرت آدم علیه السلام است.[۲]
حضرت آدم علیه السلام در خطبه غدیر[۳]
پیامبر صلی الله علیه و آله در فرازی از بخش چهارم خطبه غدیر، با یادی از حضرت آدم علیه السلام و ماجرای او با شیطان، مردم را متوجه دو نکته بزرگ نمود. از یک سو حسد شیطان را یادآور شد و هشدار داد که مبادا درباره علی علیه السلام حسد ورزید که اعمالتان نابود شود. از سوی دیگر لغزش حضرت آدم علیه السلام را با این عنوان مطرح کرد که او با یک خطا از بهشت رانده شد در حالی که صفوة الله بود، و متذکر شد که شما هر لحظه در معرض لغزش و خطا قرار دارید در حالی که مقام شما از حضرت آدم علیه السلام بسیار پایین تر است و در میان شما دشمنان خدا وجود دارند:
مَعاشِرَ النّاسِ، اِنَّ اِبْليسَ اَخْرَجَ آدَمَ مِنَ الْجَنَّةِ بِالْحَسَدِ، فَلا تَحْسُدُوهُ فَتَحْبِطَ اَعْمالُكُمْ وَ تَزِلَّ اَقْدامُكُمْ، فَإِنَّ آدَمَ اُهْبِطَ إلَى الاَرْضِ بِخَطيئَةٍ واحِدَةٍ، وَ هُوَ صَفْوَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ كَيْفَ بِكُمْ وَ اَنْتُمْ اَنْتُمْ وَ مِنْكُمْ اَعْداءُ اللَّهِ: اى مردم، شيطان آدم را با حسد از بهشت بيرون كرد. مبادا به على حسد كنيد كه اعمالتان نابود شود و قدمهايتان بلغزد. آدم به خاطر يك خطا به زمين فرستاده شد در حالى كه انتخاب شده خداوند عز و جل بود، پس شما چگونه خواهيد بود در حالى كه شماييد و در بين شما دشمنان خدا هستند.
روز غدیر همانند روز آدم علیه السلام[۴]
از جمله اتفاقات غدير حضور ابليس و ديگر شياطين در غدير و گفتگوى آنان و تشبيه ابليس روز غدير را به »روز آدمعليه السلام« و »روز عيسىعليه السلام« است. توضيح اين مطلب چنين است: شيطان براى گمراهى انسانها در جستجوى بهانه است، و از بيراهههاى عجيبى خود را بر سر راه فرزند آدم مىرساند تا او را از راه مستقيم به سوى جهنم بكشاند. در گفتگويى كه روز غدير بين ابليس و شياطين ديگر رخ داده معلوم مىشود سه مقطع بسيار مهم و استثنايى براى شيطان در ضلالت خلق وجود داشته است: يكى ماجراى حضرت آدمعليه السلام در بهشت، و ديگرى بدون پدر به دنيا آمدن حضرت عيسىعليه السلام، و سومى سقيفه. در اين باره چند عبارت در داستان ابليس در غدير مىبينيم:
شياطين به ابليس گفتند: يا سَيِّدَنا، انْتَ كُنْتَ لِآدَمَ: تو براى آدم بوده اى!
ابليس به شياطين گفت: اما عَلِمْتُمْ انّى كُنْتُ لِآدَمَ مِنْ قَبْلُ: مگر نمىدانيد كه من قبلاً براى آدم بودهام.
و نيز گفت: وَيْلَكُمْ، يَوْمُكُمْ كَيَوْمِ عيسى، وَ اللَّه لاَضِلَّنَّ فيهِ الْخَلْقَ: واى بر شما، امروزتان مانند روز عيسى است. به خدا قسم مردم را درباره او گمراه خواهم كرد.
و در روز سقيفه كه شيطان به عنوان بيعت با ابوبكر دست داد، گفت: يَوْمٌ كَيَوْمِ آدَمَ: روزى است مانند روز آدم!
و همان روز شياطين به او گفتند: انْتَ الَّذى اخْرَجْتَ آدَمَ مِنَ الْجَنَّةِ: تو بودى كه آدم را از بهشت بيرون آوردى!
آن روز كه توانست حضرت آدم عليه السلام را از بهشت بيرون كند، در واقع نسل بشريت را از بهشت اخراج كرد، و آنان را اسير حيله هاى خود در دنيا نمود.
روزى كه ولادت حضرت عيسى بن مريم عليه السلام بدون همسرى براى مريم عليها السلام اتفاق افتاد، اين معجزه الهى را بهانه غلوّ قرار داد و آن حضرت را به عنوان الوهيت مطرح كرد، و نسلهايى از بشر را با همين باور غلط مبتلا به شرك و كفر نمود و راهى جهنم كرد.
در روز غدير هم قسم ياد كرد كه در اين باره مردم را گمراه خواهم كرد، و سقيفه تحقق اين قسم ابليس بود كه تا آخر روزگار اكثريتى از انسانها را با انكار ولايت على عليه السلام راهى جهنم كرد.
در واقع اين سه روز در تاريخِ اضلالِ ابليس، پيمودن راه هزار ساله در يك شب بود كه اين گونه در خاطره آنان ثبت شده و از آن ياد مىكنند.
به عبارت ديگر هزاران زحمت و تلاش شياطين در هزاران مكان و زمان و درباره هزاران انسان، با يك برنامه بنيادين و ريشهاى به انجام رسيد، و با »اسَّسَ اساسَ ذلِكَ« مرحله »بَنى عَلَيْهِ بُنْيانَهُ« به آسانى پيش رفت، و در طول تاريخ بدون زحمتِ شيطان »جَرى فى ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ« اتفاق افتاد. يعنى ابتدا پايه گمراهى و ضلالت را گذاشت، و سپس بر روى آن بناى گمراهى را بالا برد، و سپس بدون نگرانى مسير ظلم و جور هموار شد.
جالب است كه خود شيطان، روز سقيفه را قابل مقايسه با روز آدم عليه السلام نمىداند و در اين باره مىگويد: آدَمُ نَقَضَ الْعَهْدَ وَ لَمْ يَكْفُرْ بِالرَّبِّ، وَ هؤُلاءِ نَقَضُوا الْعَهْدَ وَ كَفَرُوا بِالرَّسُولِ: آدم پيمان را شكست، اما به خداوند كافر نشد، ولى اينان هم پيمان را شكستند و هم به پيامبر كافر شدند!
او كه در صدد ضلالت خلق است و درجات گمراهى را خوب مى داند، پيمان شكنان سقيفه را كافر مى داند، و نقض ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام را مساوى با مخالفت صريح با شخص پيامبرصلى الله عليه وآله و انكار نبوت آن حضرت می داند.
سجده ملائکه بر آدم علیه السلام به خطر نور امیرالمؤمنین علیه السلام
يكى از معارف بلند شيعه اين است كه سجده ملائكه بر حضرت آدم در واقع بر انوار معصومين عليهم السلام - كه در صلب او بودند - واقع شده است. در اين رابطه، از جمله آياتى كه در سفر حجةالوداع و در غدير بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شده اين آيات است:
«وَ إِنْ يَكادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ . وَ ما هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ»؛ «كسانى كه كافر شدند آنگاه كه ذكر را مىشنوند از روى غضب نگاههاى تندى به تو مىكنند و مىگويند: او ديوانه است، ولى آن جز ذكرى براى جهانيان نيست».
با توجه به اينكه در احاديث نزول اين آيه در غدير و پس از اهانت منافقين به پيامبرصلى الله عليه وآله بيان شده[۵] و براى تبيين كاملِ آيه «وَ ما هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ» رواياتى مربوط به ولايت مطلقه معصومين عليهم السلام و عموميت صاحب اختيارى ايشان نسبت به همه مخلوقات و نيز پذيرش تكوينى مخلوقات نسبت به ولايت ايشان و اقرار بسيارى از آنها به مقام با عظمت ايشان وارد شده است. از جمله در روايات صريحاً آمده است كه ملائكه با سجده بر آدم در واقع بر انوار معصومينعليهم السلام كه در صلب او بودند سجده كردند و در واقع سر تسليم در برابر ولايتشان فرود آوردند.[۶]
صحیفه و پیراهن آدم علیه السلام از ودایع امامت[۷]
پس از اتمام اعمال حج در حجةالوداع و بازگشت به مكه[۸] خداوند رسماً دستور ابلاغ ولايت را بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل كرد.
اولين مرحله جدّى از مسئله ولايت در همين روز آغاز مىشود. قبل از اعلام و ابلاغ ولايت على عليه السلام به مردم، بايد ودايع نبوت و امامت به على عليه السلام سپرده شود. پيامبرصلى الله عليه وآله مجلسى خصوصى با على عليه السلام تشكيل مى دهد كه احدى در آن راه ندارد.
اين ودايع دو قسم اند:
- ودايع معنوى
- ودايع مادى. که از جمله ودايع مادى صحيفه آدم عليه السلام و پيراهن آدم عليه السلام است.[۹]
پانویس
- ↑ اسرار غدیر: ص241-243. چهارده قرن با غدیر: ص231، 232.
- ↑ بحارالانوار: ج37 ص163. عوالم العلوم: ج3/15 ص212
- ↑ سخنرانی استثنائی غدیر: ص179-186. واقعه قرآنی غدیر: ص92.
- ↑ غدیر در قرآن: ج1 ص418-420.
- ↑ بحار الانوار: ج 35 ص 394 و ج 37 ص 221 172 160. عوالم العلوم: ج 3 / 15 ص 141 ح 222 208 149. الكافى: ج 4 ص 566 ح 2. اثبات الهداة: ج 3 ص 314 ح 67 . مناقب ابن شهرآشوب: ج 2 ص 238 ح 40. تفسير القمى: ج 2 ص 383.
- ↑ بحارالانوار: ج26 ص340.
- ↑ غدیر در قرآن: ج1 ص435.
- ↑ از نظر ترتيب زمانى اگر چه اين آيات مربوط به وقايعى است كه در مكه قبل از حركت به سوى غدير رخ داده، اما از آنجا كه ادامه آن تا ورود به مدينه است، در اينجا قرار داده شد.
- ↑ بحارالانوار: ج26 ص201-222.