طرِمّاح
شعر غديرِ طرِمّاح در حضور معاويه[۱]
روزى سه نفر از شعرا نزد معاویه بودند: طرِمّاح، هشام مرادى، محمد بن عبداللَّه حميرى. معاويه كيسه زرى بيرون آورد و مقابل خود گذاشت و گفت: اى شعراى عرب،
درباره على بن ابى طالب شعرى بگوييد ولى جز حق نگوييد. من فرزند ابوسفيان نيستم اگر اين كيسه را به كسى بدهم جز آنكه درباره على حق را بگويد.
طرمّاح برخاست و درباره حضرت ناسزا گفت. هشام مرادى نيز ناسزا گفت. عمروعاص به محمد بن عبداللَّه حميرى گفت: اكنون تو بگو، ولى غير حق مگو.
سپس عمروعاص به معاويه گفت: قسم ياد كرده اى كه اين كيسه را ندهى جز به كسى كه درباره على حق را بگويد.
معاويه گفت: آرى. محمد بن عبداللَّه حميرى برخاست و اشعار بلندى در مدح اميرالمؤمنين عليه السلام سرود كه يک بيت آن درباره غدير بود:
تَناسَوْا نَصْبَهُ فى يَومِ خُمٍّ
مِنَ الْبارى وَ مِنْ خَيْرِ الاَنامِ
يعنى: فراموش كردند نصب على بن ابى طالب عليه السلام را در روز غدير خم از سوى خداوند و از سوى بهترين مردم!
معاويه گفت: تو از همه راست تر گفتى! كيسه زر را تو بردار![۲]