آيه ۶ کهف و غدیر
«فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِيثِ أَسَفاً»[۱]
پس از اتمام مراسم حجةالوداع، يك روزى كه پيامبرصلى الله عليه وآله در مكه توقف داشت(يعنى روز چهاردهم ماه ذی الحجة) روز پرماجرايى بود. در كنار اعلام حركت براى صبح روز بعد و سپردن ودايع امامت به على عليه السلام، دستور خاصى درباره سلام كردن اصحاب به على عليه السلام به عنوان «اميرالمؤمنين» نازل شد:
«فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِيثِ أَسَفاً» : «گويى تو مىخواهى در اثر اعمال آنان خود را از تأسف و غم و اندوه هلاك كنى، اگر به اين گفتار ايمان نياورند» .
در روايات تأكيد شده كه نزول اين آيه قبل از آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ...» بوده، و آيه «بَلِّغْ» چند روز بعد نازل شده است. اينجا بود كه آيه «فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى آثارِهِمْ...» نازل شد.
جبرئيل نازل شد و لقب «اميرالمؤمنين» را به عنوان اختصاص به على بن ابىطالب آورد و خود نيز به آن حضرت با همين لقب سلام كرد و عرض كرد: «السلام عليك يا اميرالمؤمنين» . على عليه السلام كه متوجه سلام جبرئيل با اين لقب بود درباره آن پرسيد. حضرت پاسخ داد: اين جبرئيل است كه از سوى خداوند تحقق آنچه به من وعده داده را آورده است.
اكنون دستور الهى آمد كه بايد بزرگان اصحاب نزد على بن ابى طالب عليه السلام حضور يابند و به عنوان «اميرالمؤمنين» بر آن حضرت سلام كنند و «السلام عليك يا اميرالمؤمنين» بگويند.
پيامبرصلى الله عليه وآله كه از منصوب كردن اميرالمؤمنين عليه السلام در غدير ترس آن داشت كه او را تكذيب كنند و سخن او را نپذيرند، درباره سلام كردن آنان به عنوان «اميرالمؤمنين» ترس بيشترى داشت، و اين اطمينان الهى بود كه اجراى اين دستور را با نزول آيه ۶ سوره كهف در چنين موقعيتى مؤكد نمود:
«فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى آثارِهِمْ اِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَديثِ اَسَفاً» : «گويى تو مىخواهى در اثر اعمال آنان خود را از تأسف و غم و اندوه هلاك كنى، اگر به اين گفتار ايمان نياورند» . اين بدان معنى بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله وظيفه الهى خود را به انجام می رساند اگر چه مردم سرپيچى كنند.
پيرو آن پيامبرصلى الله عليه وآله به بزرگان اصحاب دستور داد تا نزد على عليه السلام بروند و خطاب به آن حضرت «السلام عليك يا اميرالمؤمنين» بگويند، تا بدين وسيله در زمان حيات خود از آنان اقرار بر امير بودن على عليه السلام بگيرد.
سرشناسان اصحاب خدمت على عليه السلام آمدند و با عنوان «اميرالمؤمنين» به آن حضرت سلام كردند و «السَّلامُ عَلَيْكَ يا اميرَالْمُؤْمِنينَ» گفتند. در بين آنها فقط ابوبكر و عمر به عنوان اعتراض به پيامبرصلى الله عليه وآله گفتند: آيا اين حقى از طرف خدا و رسولش است؟ حضرت غضبناك شده فرمود: آرى، حقى از طرف خدا و رسولش است. خداوند اين دستور را به من داده است.[۲]