چه کسانی با غدیر دشمنی کردند؟
چه كسانى با غدير دشمنى كرده اند؟
براى شناسايى انواع دشمنان غدير و درجات آنان در دشمنى بايد برخورد و رفتار آنان را مورد مطالعه قرار دهيم. دشمنان غدير در دو گروه اصلى قابل تقسيم هستند: يكى دشمنانى كه در صدد نابودى و محو آن هستند. ديگرى دشمنان و دوستانى كه خواسته يا ناخواسته عمداً يا غير عمدى باعث وَهن غدير و سبك شمردن و يا تحريف آن مى شوند.
شدت عناد برخى ناصبيان تا آنجاست كه به صاحبان غدير و پيروانشان جسارت مى كنند و حتى تشنه خون آنان هستند، مانند آنچه در سقيفه گذشت و جان حضرت زهراعليها السلام و محسنش را گرفتند و سپس تا كربلا پيش رفتند!
دشمنى با غدير در درجات بعدى با عكس العمل هاى ضعيف تر ديده مى شود. در اين مرحله رو در رويى با غدير به صورت مخالفت با اعتقاد به دوازده امام معصوم بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله جلوه مىكند. در اين جلوه ضديت با غدير بدون آنكه درگيرى شديدى اتفاق بيفتد، اكثريت مسلمانان با غدير مخالفند و در راه دشمنان مُسلّم غدير گام برمىدارند و آنان را تقديس كرده محترم مىشمارند.
با اطلاع از ضابطه كلى دشمنى با غدير كه ذكر شد، از 3 جهت به شناسايى و معرفى كسانى كه در مقابل آن شمشير كشيدهاند؛ مىپردازيم:
الف . فايده شناسايى دشمنان غدير
جستجو و كشف كسانى كه در ضربه زدن به غدير دخالت داشتهاند 2 نتيجه مهم اعتقادى در بر دارد:
1 . با ضربههايى كه از سوى دشمنان غدير بر اين بنياد اعتقادىمان وارد شده آشنا مىشويم. آنگاه با شناسايى نوع ضربات آنان بر غدير، خود را براى مقابله با آنها آماده مىكنيم.
2 . وارد كنندگان اين ضربات را به عنوان نابود كنندگان غدير و دشمنان اصلى آن مىشناسيم، كه ديگران را هم آنان به دشمنى با غدير كشاندهاند.
ب . كيفيت شناسايى دشمنان غدير
غديريان بايد راه شناخت دشمنان را بياموزند، تا عيار دشمنى خود با آنان را تنظيم نمايند. از يك سو بايد قاعده تشخيص دشمنان غدير را از امامان عليهم السلام بياموزند، و از سوى ديگر از انواع برخوردهاى دشمنان با غدير آنان را علامت گذارى كنند. در اين باره 2 نكته مهم بايد در نظر گرفته شود:
1 . دشمنان غدير در كلام امامان غدير
دشمن شناسى براى دفاع از غدير، شيوهاى است كه صاحبان غدير در فرمايشاتشان حتى در دعاها و زيارات به ما آموختهاند، چنانكه 8 فراز زير را در زيارت غديريه و ساير زيارات صاحب غدير مىخوانيم:
1 . اللّهُمَّ اِنّا نَعلَمُ اَنَّ هذا هُوَ الحَقُّ مِن عِندِكَ فَالعَن مَن عارَضَهُ وَ استَكبَرَ وَ كَذَّبَ بِهِ وَ كَفَرَ.
خدايا، ما مىدانيم كه اين )غدير( حقى از جانب توست. پس لعنت كن هر كس را كه با آن مقابله كند، و از پذيرش آن سر باز زند و آن را تكذيب نمايد و به آن كافر شود.
2 . لَعَنَ اللَّهُ مُستَحِلِّى الحُرمَةِ مِنكَ وَ ذائِدِى الحَقِّ عَنكَ.
خدا لعنت كند كسانى را كه حرمت تو را محترم نشمرند و حقت را از تو دور كنند.
3 . لَعَنَ اللَّهُ مَن ساواكَ بِمَن ناواكَ.
خدا لعنت كند كسى را كه تو را با آن كه با تو ضديت كرده مساوى بداند.
4 . لَعَنَ اللَّهُ مَن عَدَلَ بِكَ مَن فَرَضَ اللَّهُ عَلَيهِ وِلايَتَكَ.
خدا لعنت كند آن را كه به جاى تو كسى را جايگزين كند كه خدا ولايتت را بر او واجب كرده است.
5 . اللّهُمَّ العَن قَتَلَةَ اَميرِالمُؤمِنينَعليه السلام وَ مَن ظَلَمَهُ وَ اَشياعَهُم وَ اَنصارَهُم.
خدايا، قاتلين اميرالمؤمنينعليه السلام را، و كسانى را كه به او ظلم كردند و پيروان و ياران آنان را لعنت كن.
6 . لَعنَةُ اللَّهِ وَ لَعنَةُ مَلائِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ اَجمَعينَ ... عَلى مَن سَلَّ سَيفَهُ عَلَيكَ يا اَميرالمُؤمِنينَ مِنَ المُشرِكينَ وَ المُنافِقينَ اِلى يَومِ الدّينِ وَ عَلى مَن رَضِىَ بِما ساءَكَ وَ لَميَكرَههُ وَ اَغمَضَ عَينَهُ وَ لَم يُنكِر اَو اَعانَ عَلَيكَ بِيَدٍ اَو لِسانٍ اَو قَعَدَ عَن نَصرِكَ اَو خَذَلَ عَنِ الجِهادِ مَعَكَ اَو غَمَطَ فَضلَكَ اَو جَحَدَ حَقَّكَ اَو عَدَلَ بِكَ مَن جَعَلَكَ اللَّهُ اَولى بِهِ مِن نَفسِهِ.
يا اميرالمؤمنين، لعنت خدا و ملائكه و همه پيامبرانش تا روز قيامت بر كسانى از مشركين و منافقين كه به روى تو شمشير كشيدند و بر كسانى كه راضى شدند به آنچه تو را ناراحت كرد و اظهار نارضايتى نكردند، و چشم پوشيدند و انكار نكردند، يا بر عليه تو با دست يا زبان كمك كردند، يا از كمك به تو كنار كشيدند، يا در جهاد همراه تو كوتاهى كردند، يا فضيلت تو را مخفى كردند، يا حق تو را انكار نمودند، يا به جاى تو كسانى را پذيرفتند كه خداوند تو را نسبت به آنان صاحب اختيار قرار داده بود.
7 . اللّهمَّ خُصَّ اَوَّلَ ظالِمٍ وَ غاصِبٍ ِلآلِ مُحَمَّدٍ بِاللَّعنِ وَ كُلَّ مُستَنٍّ بِما سَنَّ اِلى يَومِ القيامَةِ.
خدايا، اولين ظالم و اولين غاصب حق آل محمدعليهم السلام را به لعن اختصاص ده، و هر كسى را كه بدعتهاى او را پذيرفته باشد.
8 . لَعَنَ اللَّهُ مَن دَفَعَكَ عَن حَقِّكَ وَ اَزالَكَ عَن مَقامِكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَن بَلَغَهُ ذلِكَ فَرَضِىَ بِهِ.
خدا لعنت كند كسى را كه تو را از حقت دور داشت و از مقامت زايل كرد، و خدا لعنت كند كسى را كه خبر مظلوميتهاى تو به او رسيد و به آن راضى شد.
2 . دشمنان اعتقادى و قلبى و عملى غدير
غديريان از كلمات صاحبان غدير مىآموزند كه بايد انواع دشمنان فكرى و عملى آن را بشناسند، و سعى كنند در موقعيتهاى مناسب آنان را به ديگران نيز بشناسانند. بايد درباره اولين ظالم تا آخرين پيرو و ياور و پشتيبان در ظلم نسبت به حق غدير، روشن شود كه همگى در اين جنايات شريكاند و به سهم خود بايد از آنان برائت جست و آنان را لعنت كرد. 4 نوع دشمنى با غدير از كلام معصومينعليهم السلام استفاده مىشود:
1 . دشمنان اعتقادى غدير كه از پذيرش آن سر باز مىزنند و آن را تكذيب و انكار مىنمايند و به آن كافر مىشوند. نماد ديگر اين دشمنى كسانى هستند كه ديگران را به جاى صاحب غدير مىپذيرند و جايگزين او مىنمايند، و يا او را با ضد او مساوى مىدانند، بلكه بدعتهاى دشمنان را هم مىپذيرند.
2 . دشمنان قلبى غدير كه خبر غصب حق صاحب آن و مظلوميت او به گوش آنان مىرسد ولى ناراحت نمىشوند و اظهار نارضايتى نمىكنند و چشم پوشى مىكنند و انكار نمىكنند، بلكه قلباً به آن راضى هستند.
3 . دشمنان قاصر در عملِ غدير كه با كوتاهى در انجام وظيفه و عمل نكردن به آنچه حق صاحب غدير است، مخالفت خود را با آن نشان مىدهند. آنان كسانى هستند كه فضيلت او را مخفى مىكنند و حرمت او را محترم نمىشمارند و از كمك به او كنار مىكشند.
4 . دشمنان عملى غدير كه اقدام به عملياتى بر ضد صاحب غدير كرده و مىكنند، و رسماً به مقابله با آن حضرت برمىخيزند، و درباره او با زبان دشمنى سخن مىگويند و نسبت به او ظلم روا داشته و مىدارند، مانند كسانى كه بر روى او شمشير كشيده و نگذاشتند در مقام غديرى قرار بگيرد و تا قتل او هم پيش رفتند.
ج . درجه بندى دشمنان غدير
كسى كه غدير را پذيرفته بايد دشمنان آن را درجه بندى كند، و درجه ضديت و بغض نسبت به آنان و برائت از آنان را بياموزد. در اين زمينه 3 درجه اصلى براى مخالفين غدير با عنوان بنيان گذاران و پرچمداران و پشتيبانان قابل تصور است:
1 . بنيان گذاران ضديت با غدير
بايد بدانيم بنيان گذار ضديت و دشمنى و مخالفت با غدير چه كسى است، و در مرحله آغاز چه كسانى و چه عواملى باعث پيشرفت كار آنان شدند، كه در نتيجه نسلهاى مسلمانان و بشريت از اعتقاد به غدير و استفاده از محضر امام غدير و زندگى در بهشت غدير محروم شدند.
اولين پيمان نامه ضد غدير
كسى كه به غدير معتقد است بايد بداند اين ابوبكر و عمر بودند كه صحيفه ملعونه را امضا كردند، و همزمان با غدير در حجة الوداع برنامههاى مخرب خود بر ضد غدير را با همراهى بيش از چهار هزار نفر از منافقين آغاز كردند.
بايد بداند اين دو نفر همراه با 32 نفر از منافقين درجه اول در مدينه، اساس نامه ضد غدير را طى طرح مفصلى تدوين كردند، كه تمام مراحل براندازى حكومت غديرى در آن پيش بينى شده بود؛ و به عنوان صحيفه ملعونه دوم معروف شد.
اولين جسارت به مبلغ اعظم غدير
غديرى بايد بداند ابوبكر و عمر انواع جسارت و اهانت و بىحرمتى را نسبت به پيامبرصلى الله عليه وآله را پايه گذارى كردند. همان كه حضرت زهراعليها السلام در خطبه مىفرمايد:
وَ اُضيعَ الحَريمُ وَ اُذيلَتِ الحُرمَةُ عِندَ مَماتِهِ . فَتِلكَ وَ اللَّهِ النازِلَةُ الكُبرى وَ المُصيبَةُ العُظمى ، لا مِثلُها نازِلَةٌ وَ لا بائِقَةٌ عاجِلَةٌ .
حريم آن حضرت از بين رفت، و حرمت او پس از رفتنش مورد اهانت قرار گرفت. به خدا قسم اين بليه بسيار بزرگ و مصيبت عظيم است كه مصيبتى مثل آن و حادثه ناگوارى همچون آن در دنيا نخواهد بود.
در اينجا 4 مورد از جسارتهاى آنان را نسبت به پيامبرصلى الله عليه وآله مىآوريم:
1 . اين دو نفر براى جلوگيرى از اجراى مراسم غدير و خطابه آن سنگ اندازىهاى گوناگونى به راه انداختند، از عبورشان از غدير خم گرفته كه باز گردانده شدند، تا برخاستن از مقابل منبر غدير و تا نجواهاى اعتراض آميزشان هنگام خطبه.
2 . وقتى خطابه غدير با موفقيت به نتيجه رسيد، در سه روزه توقف در غدير از انواع توطئهها و تحريكات عملى و زبانى كوتاهى نكردند.
3 . وقتى در اين مراحل هم اقدامات آنان اثر نكرد، نقشه قتل پيامبرصلى الله عليه وآله در راه بازگشت از غدير به مدينه را عملى كردند؛ كه باز هم خنثى شد!
4 . در روزهاى شهادت پيامبرصلى الله عليه وآله كه به دست عوامل اين دو نفر در خانه حضرت صورت گرفت، چه جسارتهايى كه به شخص خاتم الانبياصلى الله عليه وآله كردند، و تا »اِنَّ الرَّجُلَ لَيَهجُرُ« پيش رفتند و محراب حضرت را در نماز صبح غصب نمودند.
اولين غاصبين حق غدير
هر غديرى بايد بداند ابوبكر و عمر بودند كه پايه غصب خلافت را گذاشتند، و آن را در 3 مرحله اجرا كردند:
1 . به محض بسته شدن چشم پيامبرصلى الله عليه وآله اين دو نفر بودند كه با نقشههاى پيش بينى شده، خلافت را به نفع خود مصادره كردند و حتى ملاحظه ساير مسلمين و يا انصار را نكردند، چرا كه قبلاً فكر همه مراحل غصب خلافت را نموده و 4000 منافق مسلح را براى اجراى منويات شومشان آماده كرده بودند.
2 . اين دو نفر بودند كه توانستند بيعت غدير را بشكنند و بيعت بر ضد غدير از مردم بگيرند، در حالى كه هنوز جنازه پيامبرصلى الله عليه وآله به خاك سپرده نشده بود.
3 . سپس تا آنجا پيش رفتند كه صاحب غدير را به بيعت غاصبانه خود فرا خواندند، و به قيمت ضرب و جرح و قتل حضرت زهراعليها السلام توانستند طناب بر گردن صاحب غدير بيندازند و شمشير بالاى سرش بگيرند و او را وادار به بيعت با خود نمايند.
اولين بدعت گذاران در مقابل غدير
هر غديرى بايد بداند اين دو نفر پس از غصب خلافت، تغيير سنتهاى پيامبرصلى الله عليه وآله و ايجاد بدعتها و حكمهاى ظالمانه را تا 14 سال پيش بردند، تا توانستند غدير را از فكر و قلب و اعتقاد و عمل مردم كاملاً دور سازند، و راه غلط خود را براى آيندههايى دور پايه ريزى كنند. اميرالمؤمنينعليه السلام خطاب به معاويه مىفرمايد:
تو و طلحه و زبير جرمتان كمتر و گناهتان كوچكتر و بدعت و گمراهيتان كمتر از كسانى نيست كه براى تو و رفيقت )عثمان( كه طالب خون او هستى پايه گذارى كردند، و راه را براى ظلم به ما اهل بيت برايتان باز كردند و شما را بر ما مسلط نمودند.××× 1 كتاب سليم: ح 25 . ×××
اگر يك غديرى پايه گذاران ضديت با آن را نشناسد، نمىتواند پاسخگوى اين سؤال باشد كه با آن همه سفارشات پيامبرصلى الله عليه وآله و با برنامه عظيم غدير، چطور ممكن است كسانى بتوانند اين انحراف عظيم از غدير به سقيفه را ايجاد كنند؟ با اين بصيرت در مسئله غدير عمق كلام امام باقرعليه السلام را درك مىكنيم كه فرمود:
مَن سَنَّ سُنَّةَ عَدلٍ فَاتُّبِعَ كانَ لَهُ مِثلُ اَجرِ مَن عَمِلَ بِها مِن غَيرِ اَن يُنقَصَ مِن اُجورِهِم شَىءٌ؛ وَ مَن سَنَّ سُنَّةَ جَورٍ كانَ لَهُ مِثلُ وِزرِ مَن عَمِلَ بِهِ مِن غَيرِ اَن يُنقَصَ مِن اَوزارِهِم شَىءٌ.××× 2 بحار الانوار: ج 68 ص 258 . ×××
هر كس سنتى بر اساس عدالت را پايه گذارى كند و مورد پيروى قرار گيرد، براى او خواهد بود اجر هر كس كه به آن عمل كند بدون آنكه از اجر عمل كنندگان چيزى كم شود؛ و هر كس سنتى بر اساس ظلم را پايه گذارى كند و مورد پيروى قرار گيرد، براى او خواهد بود اجر هر كس كه به آن عمل كند بدون آنكه از اجر عمل كنندگان چيزى كم شود.
پايه گذاران ظلم در مقابل غدير
بر اساس اين اعتقاد درباره دشمنان غدير كلام امام صادقعليه السلام را مىفهميم كه مىفرمايد:
كُلُّ ظُلامَةٍ حَدَثَت فِى الاِسلامِ اَو تَحدُثُ وَ كُلُّ دَمٍ مَسفوكٍ حَرامٍ وَ مُنكَرٍ مَشهورٍ وَ اَمرٍ غَيرِ مَحمودٍ فَوِزرُهُ فى اَعناقِهِما وَ اَعناقِ مَن شايَعَهُما اَو تابَعَهُما اَو رَضِىَ بِوِلايَتِهِما اِلى يَومِ القيامَةِ.
هر مظلوميتى كه در اسلام به وقوع پيوسته يا خواهد پيوست، و هر خونى به ناحق ريخته شده و هر عمل مُنكرى منتشر شده و هر كار ناپسندى، بار گناهش بر عهده آن دو نفر و حاميان و پيروان آنان و كسانى است كه تا روز قيامت به صاحب اختيارى آنان راضى باشند.××× 1 بحار الانوار: ج 29 ص 199. ×××
اولين دشمنان لعنت شده غدير
اينجاست كه مبلغ به عنوان شعار غدير از دست رفته به مخاطبانش مىآموزد كه براى هميشه در اولين مرحله، نفرين و برائت و لعن و بيزارى خود را نثار آغاز گرانِ نابودى غدير و منع از اجراى آن نمايند و فرياد بزنند:
اللّهُمَّ العَن اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ.
خدايا، اولين ظلم كننده در حق محمد و آل محمد و آخرين پيروان آنان را لعنت فرما.
اللّهُمَّ خُصَّ اَنتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعنِ مِنّى وَ ابْدَأ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ العَنِ الثّانِىَ وَ الثّالِثَ وَ الرّابِعَ ... .
خدايا، اولين ظالم )در حق محمد و آل محمدعليهم السلام( را به لعنت از سوى من اختصاص ده و اين لعنت را از اولى سپس دومى و سومى و چهارمى آغاز كن و يزيد را در مرتبه پنجم لعنت فرما.
2 . پرچمداران ضديت با غدير
غديريان مطمئناند كه خط ضد غدير پس از بنيان گذاران آن، هرگز رها نشده و تا امروز پيروان آن رو به افزايش بوده وآثار آن خود را نشان مىدهد. دشمنان غدير با چيدن مهرههاى مورد اطمينان خود براى ادامه خطشان در آينده، برنامه ريزى جدى داشتهاند. اگر سؤال شود: آيا با مرگ بنيان گذاران ضد غدير همه چيز تمام شد و غدير به جاى خود بازگشت، فقط كسى مىتواند پاسخ دقيق ارائه دهد كه تاريخچه خط ضد غدير را بداند.
غديريان بايد بدانند كه با رفتن گروه آغازگر بر ضد غدير و مرگ آنان، چه كسانى نگذاشتند پرچم دشمنى با غدير بر زمين بماند يا سقوط كند؟ بنىاميه ادامه دهنده راه آن دو نفر بودند كه عثمان و معاويه آغاز راه آنان به حساب مىآيند. پيش بينى حضور آنان نيز از طرف عمر بود، كه براى شوراى شش نفره خلافت بعد از خود برنامهاى تدارك ديد كه نتيجهاى جز خلافت عثمان نداشته باشد، و معاويه را به سرزمين شام فرستاد تا پايههاى حكومت آينده خود بر ضد غدير را محكم نمايد.
ادامه راه ضد غدير به دست بنىاميه بود كه تا لعن و ناسزا به صاحب غدير بر سر منبرها و در قنوت نمازها پيش رفت، تا روزى كه در كربلا غدير را سر بريد. تا بنىاميه بر سر كار بودند راه ضد غدير ادامه داشت و امامان غدير يكى پس از ديگرى در محاصره بودند تا به دست آنان به شهادت مىرسيدند.
نوبت به بنىعباس كه رسيد همان شيوه دشمنى با امامان غدير ادامه يافت، تا روزى كه دوازدهمين امام غدير براى حفظ جان خود از شر آنان غايب شد، و جهان يك باره از ارتباط مستقيم با وجود امام غدير محروم شد، و فيوضات آن حضرت از پس پرده غيبت به مردم رسيد.
3 . پشتيبانان ضديت با غدير
هر كس غدير را قبول دارد بايد همچنان پيگير شناسايى دشمنان غدير در همه مراتب جرم و غصب باشد. بر اين اساس، پس از بنيانگذاران و پرچمداران دشمنى با غدير، نوبت به پشتيبانانشان مىرسد، چرا كه هرگز يك نفر به عنوان سردمدار به تنهايى نمىتواند مقاصد ضد غدير خود را پيش ببرد، مگر آنكه افرادى را تكيهگاه خود قرار دهد تا او را قدم به قدم يارى كنند. امام صادقعليه السلام در اين باره فرموده است:
لَولا اَنَّ بَنىاُمَيَّةَ وَجَدوا مَن يَكتُبُ لَهُم وَ يُجبى لَهُم الفَىءَ وَ يُقاتِلُ عَنهُم وَ يَشهَدُ جَماعَتَهُم لَما سَلَبونا حَقَّنا ...××× 1 بحار الانوار : ج 47 ص 138 . ×××
اگر نبود كه بنىاميه كسانى را يافتند كه براى آنان بنويسند و اموال را برايشان جمع كنند و از طرف آنان به جنگ بروند و در جماعت آنان حاضر شوند، نمىتوانستند حق ما را بگيرند.
اگر آن روز در سقيفه حق غدير به دست ابوبكر و عمر غصب شد، بدون معاذ بن جبل و ابوعبيده جراح و سالم مولى ابىحذيفه و خالد بن وليد و مغيره و قنفذ و دو رئيس دو طايفه انصار يعنى اُسيد بن حَضير و بشير بن سعيد امكان نداشت. آن حكومت ضد غدير بدون آنان كه هيزم بر در خانه حضرت زهراعليها السلام آوردند، و بدون چهار هزار منافق مسلحى كه آماده حمله بودند، و بدون آنان كه براى غصب فدك رفتند، و بدون آنان كه درخت بيت الاحزان را قطع و سايبان آن را خراب كردند، و بدون حاكمانى كه آنان براى شهرها تعيين كردند، و بدون لشكرهايى كه براى سركوب مخالفينشان فرستادند، بدون همه اينها امكان پذير نبود.
ادامه آن راه ضد غدير، بدون عمروعاصها و ابوموسى اشعرىها و سعد بن ابىوقاصها و زيادها و ابن زيادها و ابن سعدها و شمرها و خولىها و حجاجها در كنار معاويهها و يزيدها و مروانيان امكان نداشت؛ همان گونه كه بنىعباس بدون همدستان و جلادانشان نمىتوانستند در مقابل غدير بايستند و آن همه جنايت را براى نابودى آن مرتكب شوند.
در اين فراز و نشيبى كه دشمنى با غدير در انواع آن خود را نشان داده، همه پيروان سقيفه چه كسانى كه به نفع آنان اقدامى كردهاند و چه آنان كه در مقابل ظلم به اهل بيتعليهم السلام مُهر سكوت بر لب زده و امام غدير را يارى نكردهاند شريك جرم حساب مىشوند. همه كسانى كه در قلب مؤمنين شك و شبهه و ترديد ايجاد كردهاند شريك اين جرماند. همه كسانى كه امامت 4 يا 6 يا 7 امام را پذيرفته و بقيه امامان غدير را نپذيرفتهاند يا در آخرين امام غدير تشكيك به راه انداختهاند، همدست سقيفه حساب مىشوند.
همه علما و دانشمندان طرفدار سقيفه در طول تاريخ، كه براى اباطيل غاصبين ادله علمى تراشيدهاند و آن را به مكتب تبديل كردهاند، و با مطرح كردن مغالطههاى علمى كه هرگز به فكر ابوبكر و عمر و ساير غاصبين نمىرسيد، آنان را يارى كردهاند؛ همه اينها شريك جرم سقيفهاند، و بدون معرفت به آنان و اقداماتشان اعتقاد به غدير ناقص مىماند.
بنابراين همان گونه كه غدير بدون شناسايى دشمنان پرچمدارش قابل درك نيست، بدون شناسايى پشتيبانانشان هم ناقص است. غديريان بايد عمق جنايت بر ضد غدير را بشكافند و تا جايى كه امكان دارد تك تك دشمنانش را با كوچكترين اقداماتشان بشناسند. اين پايه اعتقادى ما بر اساس كلام پيامبرصلى الله عليه وآله است كه مىفرمايد:
اِذا كانَ يَومَ القيامَةِ نادى مُنادٍ مِن قِبَلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: »اَينَ الظَّلَمَةُ؟ اَينَ اَعوانُ الظَّلَمَةِ؟ اَينَ مَن بَرَئ لَهُم قَلَماً؟ اَينَ مَن لاقَ لَهُم دَواةً؟ اَينَ مَن جَلَسَ مَعَهُم ساعَةً«؟ فَيُؤتى بِهِم جَميعاً فَيُؤمَرُ بِهِم ... ××× 1 مستدرك الوسائل: ج 13 ص 124 . ×××
روز قيامت كه مى شود منادى از طرف خداوند عزوجل ندا مى كند: «ظالمين كجايند؟ ياران ظالمين كجايند؟ كجايند آنان كه براى نوشتن ظالمان قلم تراشيدند؟! كجايند كسانى كه دوات ظالمان را براى نوشتن آماده كردند؟ كجايند آنان كه با ظالمان ساعتى نشستند؟ همه آنان را كنار هم جمع مىكنند و درباره آنان دستور داده مىشود ...