وادی جحفه
احرام و شروع حجةالوداع از جحفه[۱]
پيامبرصلى الله عليه وآله روز شنبه بيست و پنجم ماه ذى قعده سفر حجةالوداع را شروع نمودند. حضرت غسل كرده و دو لباس احرام همراه برداشتند با اهلبيت عليهم السلام و همسران و مسلمانان از مدينه خارج شدند.
حضرت روز جمعه با عبور از منزل شانزدهم كه همان«جُحْفه» و «غدير خُم»بود عازم «قُدَيد» شدند. در آنجا پياده ها سختى راه را مطرح كردند و از حضرت مركب هايى براى سوار شدن خواستند. حضرت ضمن اعلام نداشتن سوارى دستور داد براى آسانى سير كمرهاى خود را ببندند و با حركت سريعتر طى طريق را بر خود آسانتر نمايند.[۲]
اشكالِ عدم حضور پيامبرصلى الله عليه وآله در جحفه[۳]
بعضى از اهل سنت، به اين گونه در صحت حديث غدير تشكيک كرده اند: در حديث غدير كه زيد بن ارقم روايت كرده آمده كه پيامبرصلى الله عليه وآله در روز هجدهم ماه ذى الحجه در جُحفه خطبه خواند، حال آنكه ممكن نيست كسى كه پس از حج از مكه بيرون آمده در اين روز به جُحفه برسد.
علامه محمداسماعيل امير اين شبهه نقل و به پاسخ داده است: مسلّم است كه پيامبرصلى الله عليه وآله در روز پنجشنبه پانزدهم ذى الحجه از مكه خارج شد و راه مدينه را در پيش گرفت، و آنگونه كه مجدالدين فيروزآبادى در «قاموس» آورده، جُحفه در۸۲ ميلى مكه است.
همچنين روشن است كه مرحله عربى چهار بُرُد است، مانند فاصله ميان حَدَّه فاصله ميان دو منزل را مرحله گويند. (لسان العرب)بُرُد، جمع «بريد»: مسافت ميان دو منزلِ راه. (المعجم الوسيط) . «حدة»منزلى است ميان مكه و جدّه. [۴] تا مكه. دليل اين مدعى مطلبى است كه بخارى در دنباله حديث ابن عباس و ابن عمر آورده، مبنى بر اينكه اين دو از مكه تا عرفات نماز خود را شكسته مى خواندند.
همچنين، اندازه گذارى چهار برد به يك مرحله، بر پايه حديثى كه شافعى به سند صحيح روايت كرده است ثابت مى شود: به ابن عباس گفتند: آيا از مكه تا عرفات نمازت را شكسته مى خوانى؟ گفت: نه، اما تا عسفان و تا حدّه و تا طائف را شكسته مىخوانم، كه مسافت ميان هر يك از اين مناطق تا مكه يک مرحله است.
پس اگر هر مرحله چهار بُرُد و بريد دوازده ميل باشد، هر مرحله چهل و هشت ميل خواهد بود. اين كه معلوم شد، مشخص مى شود كه از مكه تا جُحفه كمتر از دو مرحله كامل است، زيرا فاصله بين اين دو ۸۲ ميل۱ هر ميل ۱۶۰۹ متر است. المعجم الوسيط (مترجم) است. وقتى پيامبرصلى الله عليه وآله روز پانزدهم ذى الحجه از مكه بيرون آمده باشد، روز هجدهم چهارمين روز سفرش خواهد بود. پس دانسته مى شود كه او شب هجدهم را در جُحفه گذرانده و نماز ظهر را در آنجا گذارده و پس از نماز در آن سرزمين خطبه خوانده است.
حتى اگر بگويند اين كار در زمان كنونى ممكن نيست، در پاسخ خواهيم گفت: اگر سفرهاى مرفّهان يا بيماران و زمينگيران مقصود باشد اعتبارى به آنها نيست، و اگر مقصود اين است كه در سفرهاى عرب چنين امرى ممكن نيست بايد دانست كه عرب در اين زمان، سواره در چهار روز از مكه به مدينه مىرسد، و مردم مدينه در عصر ما روز پنجم يا چهارم ذى الحجه از مدينه براى سفر حج حركت مى كنند و به موقع به عرفات مى رسند. پيامبرصلى الله عليه وآله هم به روش عرب عمل مى كرد و در اين حج بنا بر روايات مختلف، هفت يا هشت روزه از مدينه به مكه رسيد. [۵]
جغرافياى جحفه[۶]
در مورد جغرافياى جحفه چند نكته قابل توجه است:
۱- در كتب تاريخ
ابن جوزى فاصله غدير تا جحفه را يك مايل قبل گزارش كرده است.[۷]اين در حالى است كه سيد بن طاووس مى نويسد: مردم در جحفه توقف نمودند.[۸]
جحفه محل ميقات اهل مصر و شام بود، اگر به مدينه نروند. فاصله جحفه تا مدينه شش منزل، و فاصله جحفه تا غدير دو مايل است.[۹] بر اساس مشاهده هاى اخير و بازديد از مكان غدير، روشن شده است كه فاصله مكه تا جحفه با جاده كنونى حدود ۱۸۰ كيلومتر است.[۱۰]
۲- غدير در جحفه
اكثريت قائل اند كه غدير در جحفه است، و منظورشان اين است كه غدير خم در وادى جحفه قرار دارد.
در اين موارد منظور از جحفه «وادى جحفه» است، نه روستاى جحفه كه ميقات است. دليل اين مطلب مسافتى است كه بين جحفه و غدير خم تعيين مى كنند، و معنايش مغايرت جحفه با غدير خم است كه فاصله بين آن دو در نظر گرفته مى شود.
دليل ديگر اينكه وادى جحفه از غدير آغاز مى شود و به درياى سرخ منتهى مى گردد و غدير جزئى از وادى جحفه مى شود. بنابر اين معنى ندارد بين آنجا و وادى جحفه كه جزء آن است مسافت تعيين گردد.
مطلبى كه فقط حميرى در الروض المعطار گفته تعيين محل غدير بين جحفه و عسفان است كه مى گويد: «بين جحفه و عُسفان غدير خم است».[۱۱]
بدون شك اين اشتباهى از او است، به خصوص آنكه صريحاً محل غدير را در سه مايلى جحفه در سمت چپ جاده تعيين كرده است، در حالى كه بين جحفه و عسفان محلى به نام غدير شناخته نشده است.
ظاهراً منشأ اشتباه آنجاست كه او عبارت تعيين كننده مسافت از سه مايلى جحفه در سمت چپ جاده را از كتاب «معجم ما استعجم» گرفته و متوجه نشده كه منظور بكرى از سمت چپ جاده نسبت به كسى است كه از مدينه به مكه مى رود نه از مكه به مدينه، ولذا اين اشتباه رخ داده است.
بكرى در معجم مىگويد:
«غدير خم در سه مايلى جحفه و در سمت چپ جاده است». [۱۲] و همانطور كه گفتيم منظورش سمت چپ جاده از سوى مدينه به مكه است. دليل اين مطلب گفته او در بيان مراحل جاده بين حرمين و مسافت هاى آن است كه از سمت مدينه آغاز مى كند و وادى عقيق را نام مى برد و مى گويد: «راه مكه از طرف مدينه از عقيق است: از مدينه تا ذى الحليفة ...».[۱۳]
از همه اين موارد استفاده مى شود كه غدير خم در انتهاى وادى خرّار و آغاز جحفه در سمت راست جاده حُجاج از مدينه به مكه واقع شده است و به همين جهت است كه عده اى غدير را به نام «خَرّار» خوانده اند.
۳- فاصله غدير تا جحفه
براى تعيين دقيق محل غدير از نظر جغرافيايى نسبت آن با جحفه در نظر گرفته شده، چون منطقه معروفى بوده و هست. منابع زير درباره تعيين فاصله غدير به دست آمده است:
بكرى فاصله را سه مايل تعيين كرده، و از زمخشرى از قول قائلى نقل كرده كه فاصله دو مايل است، و اشاره به ضعف اين قول نموده است [۱۴] حموى فاصله را دو مايل تعيين كرده است. [۱۵] فيروزآبادى فاصله را سه مايل تعيين كرده است. [۱۶] نصر و عرّام فاصله را يك مايل گفته اند.[۱۷] اين اختلاف فاصله از يك مايل تا سه مايل به خاطر جاده هاى مختلفى است كه بين غدير و جحفه وجود دارد، به خصوص آنكه وادى جحفه بعد از غدير رفته رفته پهن تر مى شود تا به جحفه و بعد از آن به دريا مى سد. ممكن است در موردى از كنار كوه ها اندازه گيرى شده باشد كه نزديكتر است و يك مايل گفته شده، و در موردى از وسط وادى طى طريق شده و دو مايل گفته شده، و در موردى از حاشيه وادى اندازه گيرى شده و سه مايل تعيين شده است.
كارشكنى علنى منافقين در جحفه[۱۸]
در راه بازگشت از سفر حجةالوداع، وقتى پيامبرصلى الله عليه وآله نگذاشت منافقين از قافله جدا شوند و توطئه شان با شكست مواجه شد، فكر ديگرى كردند و آن اينكه با نزديك شدن به غدير بر سرعت خود بي افزايند و از آنجا بگذرند. ابوبكر و عمر و گروهى از همدستانشان پيشاپيش قافله حركت كردند و از غدير عبور كردند و خود را به نزديكىهاى »جحفه« رسانيدند.
هدف از اين كار آن بود كه دنباله قافله را هم در پى خود بكشانند، و وقتى عدهاى از آن جمعيت عظيم از محل تعيين شده عبور كرد ديگر بازگرداندن شتران با آن بار سنگين كار سادهاى نخواهد بود، و عملاً برنامه منتفى خواهد شد و پيامبرصلى الله عليه وآله نيز ترجيح خواهد داد كه در پى قافله راه را ادامه دهد!
ولى پيامبرصلى الله عليه وآله با رسيدن به منطقه غدير فرمان توقف كاروان را داد، و دستور داد آنان كه پيشتر رفتهاند بازگردانده شوند و آنان را كه پشت سر هستند از ادامه راه مانع شوند تا برنامه خود درباره معرفى علىعليه السلام را به انجام رساند. آنگاه از سمت راست جاده به سمت درختان غدير مسير خود را تغيير دادند. در اين مورد به خصوص سراغ ابوبكر و عمر فرستادند تا آنان را بازگردانند، و پس از آمدنشان آنان را به سختى مورد مؤاخذه قرار دادند.
آنان كه پيشتر رفته بودند بازگشتند و تا آخرين نفرات قافله خود را رساندند، و در منطقه غدير توقف كردند و پياده شدند.
پانویس
- ↑ اسرار غدير: ص ۳۶. واقعه قرآنى غدير: ص ۱۵.
- ↑ المغازى (واقدى) : ج ۲ ص ۱۰۹۶ - ۱۰۹۲. وفاء الوفاء: ج ۳ ص ۱۰۱۵ ۱۰۱۴. بحار الانوار: ج ۱۰ ص ۴۴۱ و ج ۱۵ ص ۱۶۲.
- ↑ چكيده عبقات الانوار (حديث غدير): ص ۹۸ ۹۷.
- ↑ معجم البلدان: ج ۲ ص ۲۲۹ (مترجم).
- ↑ الروضة النديّة، شرح التحفة العلويّة: ص ۷۸.
- ↑ زلال غدير )مجموعه مقالات( : ش ۱ ص ۸۹ - ۶۹ . غدير كجاست؟ : ص ۴۸ - ۴۶.
- ↑ المنتظم: ج ۱ ص ۱۴۶.
- ↑ اقبال الاعمال: ج ۱ ص ۴۵۵: فخرج رسول اللَّه صلى الله عليه وآله حتى نزل الجحفة. فلما نزل القوم و اخذوا منازلهم، اتاه جبرئيل. ××× محقق كتاب »الغارات« در معرفى جحفه مى نويسد: جحفه روستاى بزرگى بوده كه در مسير مدينه به مكه واقع است، و فاصله آن از مكه چهار منزل است.
- ↑ الغارات: ج ۲ ص ۵۰۷ ، پاورقى: الجحفة بالضم ثم السكون و الفا. كانت قرية كبيرة ذات منبر على طريق المدينة. من مكة على اربع مراحل، و هى ميقات اهل مصر و الشام، ان لم يمرّوا على المدينة. فان مرّوا بالمدينة فميقاتهم ذوالحليفة. و كان اسمها مهيعة، و انما سمّيت الجحفة لان السيل اجتفّها و حمل اهلها فى بعض الاعوام، و هى الان خراب. و بينها و بين ساحل الجار نحو ثلاث مراحل و بينها و بين اقرن موضع من البحر ستة اميال، و بينها و بين المدينة ستّ مراحل، و بينها و بين غدير خم ميلان.
- ↑ متن كامل گزارش بازديد از منطقه غدير در فصلنامه علوم حديث: سال سوم شماره ۷ بهار ۷۷ ص ۲۳۲ نوشته محمدحسين فلاحزاده آمده است.
- ↑ الروض المعطار: ص ۱۵۶.
- ↑ معجم ما استُعجم: ج ۲ ص ۳۶۸.
- ↑ معجم ما استُعجم: ج ۲ ص ۳۶۸.
- ↑ معجم ما استُعجم: ج 2 ص 368.
- ↑ معجم البلدان: ج ۴ ص ۱۸۸.
- ↑ قاموس: ماده »خم« .
- ↑ تاج العروس: ماده »خم« . معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۸۹.
- ↑ ژرفاى غدير: ص ۱۴۱.