وصابی
روايت احتجاج اميرالمؤمنين عليه السلام با صحابه به حديث غدير[۱]
از ادله دلالت حديث غدير بر امامت و خلافت اين است كه اميرالمؤمنين عليه السلام در رحبه كوفه حديث «مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلىٌّ مَولاهُ» را مطرح كرده و از شاهدان حاضر در مجلس از صحابه كه در غدير حاضر بودند طلب شهادت كرد. اين ماجرا را شمارى از بزرگان اهل سنت نقل كرده اند.
يكى از علما و بزرگان اهل سنت كه حديث غدير را نقل كرده ابراهيم بن عبداللَّه يمنى وصابى شافعى است. وصابى در «الاكتفاء فى فضل الأربعة الخلفاء» طى چهارده مورد حديث غدير را با اشاره به ماجراى غدير و ماجراى احتجاج حضرت بر طلحه در جنگ جمل روايت كرده است.[۲]
وصابى شافعى حديث مناشده را از عبدالرحمن بن ابى ليلى و زيد بن ارقم و عمير بن سعيد روايت كرده، و سپس مى گويد: عبداللَّه فرزند امام احمد در زوائد «المسند» و ابويَعلى در «المسند» و ابن جرير در «تهذيب الآثار» و خطيب در تاريخش و ضياء در «المختارة» و طَبَرانى در «المعجم الكبير» و «المعجم الاوسط» آورده است.[۳]
روایت ماجرای سنگ آسمانی در غدیر[۴]
از جمله دلايل قطعى بر دلالت حديث غدير بر امامت اميرالمؤمنين عليه السلام، ماجراى حارث فهرى و عذاب الهى با سنگ آسمانى و نزول آياتى از سوره معارج است.
اين ماجرا را شمارى از بزرگان اهل سنت نقل كرده اند، كه از جمله آنان ابراهيم بن عبداللَّه يمنى وصابى است. وى ماجراى حارث بن نعمان را از ثعلبى در تفسيرش نقل كرده است.
كتاب «الاكتفاء فى فضل الأربعة الخلفاء» اثر يمنى وصابى نزد اهل سنت از كتاب هاى مشهور است. محمدمحبوب در جاهايى از «تفسير شاهى» از اين كتاب نقل كرده است.[۵]
پانویس
- ↑ چکیدۀ عبقات الانوار (حدیث غدیر): ص274، 525.
- ↑ الاكتفاء فى فضل الأربعة الخلفاء (مخطوط): باب چهارم، با عنوان «اسنى المطالب فى مناقب على بن ابى طالب عليه السلام».
- ↑ الاكتفاء فى فضل الأربعة الخلفاء (مخطوط).
- ↑ چکیدۀ عبقات الانوار (حدیث غدیر): ص495.
- ↑ تفسیر شاهی: ذیل آیۀ 9 از سورۀ توبه. ذخیرة المآل (مخطوط).