مفسّرین

از دانشنامه غدیر
نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۷:۱۴ توسط Modir (بحث | مشارکت‌ها)

براى توضيح و تفصيل مطلب در مورد آياتى كه در اين واژه به آن ها اشاره مى ‏شود، مراجعه شود به عنوان: قرآن.

آيات «رضاى خداوند» در قرآن[۱]

پيامبرصلى الله عليه وآله در مورد تفسير آيات «رضايت خداوند» به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در خطبه غدیر مى ‏فرمايد:

وَ ما نَزَلَتْ آيَةُ رِضىً فِى الْقُرْآنِ الاّ فيهِ: هيچ آيه رضايتى در قرآن نازل نشده مگر درباره او.[۲]


اين كلام رسول اللَّه‏ صلى الله عليه و آله از دو بُعد قابل بررسى است:

موقعيت تاريخى

خطابه پيامبرصلى الله عليه وآله پس از بلند كردن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بر سر دست، وارد مرحله معرفى كامل آن حضرت شده بود كه با فرازهايى عميق آن حضرت را به مردم مى‏ شناساند. از جمله اين فرازها بيان آيات «رضایت» در قرآن كريم درباره على ‏عليه السلام بود.

تحليل اعتقادى

در سراسر قرآن خداوند از جهات مختلفى نسبت به بندگانش رضايت خويش را اعلام فرموده است. اين رضايت گاهى مربوط به ايمان است، و گاهى درباره عمل به دستورات الهى از نماز و روزه و جهاد و امثال آن است و گاهى به اخلاق باز مى‏ گردد.

تمام گونه ‏هاى رضايت كه ذات الهى نسبت به بندگان دارد، همگى در على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام يكجا جمع شده است و خداى متعال از همه جهت از او راضى است.

قابل توجه است كه پيامبرصلى الله عليه وآله قبل از اين فراز فرمود: اين على از همه شما بيشتر مرا يارى نموده و از همه نسبت به من سزاوارتر و از همه به من نزديک ‏تر و از همه نزد من عزيزتر است؛ و خداوند عزوجل و من از او راضى هستيم.[۳]

جا دارد از عمق جان ندا برآوريم: اى وجود قدّیسى كه خدا و پيامبرش از تو راضی اند، «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ، ارْجِعِى إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً». ما خوب مى‏ فهميم كه اگر خدا از تو راضى است هرگز از دشمنان تو و آنان كه قلب تو و زهرايت را سوزاندند راضى نخواهد شد. خدايا از تو سپاسگزاريم كه خط رضايت خويش را در غدير به ما شناساندى و دشمنان على ‏عليه السلام را در آتش غضبت نشانمان دادى.

جا دارد اين تابلوى بلند اعتقاد را با طلاى ناب بر سينه آسمان حک كنيم كه على‏ عليه السلام مظهر رضاى خداست. از وجودش رضاى الهى متلألأ است، و كلامش مظهر رِضَى اللَّه است، و ما هم تا با على‏ عليه السلام هستيم در باغ سبز رضاى خداييم.

آيات مدح اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در قرآن[۴]

پیامبرصلى الله عليه وآله در مورد تفسير آيات مدح به اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در خطبه غدير مى‏ فرمايد:

وَ لا نَزَلَتْ آيَةُ مَدْحٍ فِى الْقُرآنِ الاّ فيهِ: هيچ آيه مدحى در قرآن نازل نشده مگر درباره او. [۵]

اين كلام رسول اللَّه‏ صلى الله عليه وآله از دو بُعد قابل بررسى است:

موقعيت تاريخى

پس از بلند كردن على‏ عليه السلام و معرفى آن حضرت توسط پيامبرصلى الله عليه وآله، در ادامه معرفى كامل عيار او جملاتى به گستردگى عظمتش بر لسان پيامبرصلى الله عليه وآله جارى بود كه از جمله تفسير موارد «مدح» در سراسر قرآن را بيان فرمود.

تحليل اعتقادى

با توجه به اينكه خداوند در قرآن از جوانب مختلفى بندگانش را مورد ستايش و مدح قرار داده است، مدح و ثناى الهى بر بنده ه‏اى به معناى برگزيدن او و ظهور كمالات قابل ستايش از اوست. پيامبر بزرگ در اين فراز، زيبايى مطلق را به على ‏عليه السلام مى ‏دهد كه سزاوار همه گونه ستايش خدايى است.

اى على مظلوم، كه اين جلوه پر رنگت چشم‏ ها را خيره كرده و غير مسلمانان را هم به وجد آورده، اما هنوز بسيارى از مسلمانان چشم ديدن تو را ندارند، و يا ديگران را از تو زيباتر مى‏ بينند، و يا احساسى بيدار ندارند كه با درک زيبايى تو بى ‏اختيار لب به مدحت بگشايند. اى زيباى آسمان‏ها، چشمان ما را هم بر گلبرگ هايت بگشا و زبانمان را به مديحت باز كن.

آيات مربوط به اقدامات پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير[۶]

از آغاز حركت از مدينه به سوى مكه تا بازگشت به مدينه آيات بسيارى بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شده كه تعدادى از آنها مربوط به حج است، ولى 21 آيه مستقيماً درباره غدير و پيام آن است. در روايات غدير، موقعيت تاريخى نزول آن آيات و ارتباط مستقيم آنها با غدير تبيين شده است.

جهت گيرى عام اين روايات نشان دادن پشتوانه الهى و دستور مستقيم خداوند در سر تا سر مراسم غدير است. در نگاهى همه جانبه خواهيم ديد كه از آغاز سفر در مدينه دستور آن از سوى خداوند نازل مى‏ شود و اهداف آن نيز مشخص مى‏ گردد.

آيات ديگرى تأكيد بر ختم رسالت و آغاز ولايت مى‏ نمايد.

در آياتى ديگر دستور اكيد بر ابلاغ ولايت و ضمانت حفظ از شرّ انواع دشمنان اعلام مى ‏گردد، و بى‏ اعتنايى به مسخره كنندگان و مخالفان به صراحت اعلام مى‏گردد.

آياتى از قرآن نيز كمال نهايى دين و اوج نعمت پروردگار را با ولايت اعلام مى ‏كند و مُهر رضايت خدا را به همه نشان مى ‏دهد. اين آيات -  كه 49 آيه است و در 21 مورد نازل شده -  به ترتيب حروف الفبا بر حسب حرف ابتداى آيات با ترسيمى از موقعيت نازل شدن آنها در عنوان «قرآن» آمده است.

آيات مربوط به اقدامات منافقين در غدير[۷]

از آنجا كه منافقين از نخستين ساعات سفر غدير فتنه ‏گرى و توطئه را آغاز كردند و در موارد بسيارى به اجراى نقشه ‏هاى خود اقدام كردند، لذا در كنار آياتى كه درباره اقدامات پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير نازل مى ‏شد، آيات بسيارى هم درباره تحريكات و نقشه ‏هاى منافقين بر آن حضرت وحى مى‏ شد.

صحيفه ملعونه اول و دوم از بارزترين موارد نزول آيات در غدير است. سؤالات موذی گرانه منافقين نيز از مواردى است كه خداوند با قرآن پاسخ آنان را داده است.

مأيوس شدن منافقين پس از اعلان ولايت را خداوند در قرآن خبر داده، و با آيات قرآن از حركات تمسخرآميز آنان پرده برداشته است. در پاسخ به تقاضاى انتخاب ديگرى به جاى على‏ عليه السلام و نيز شريك نمودن ديگرى در خلافت آيات قاطعى نازل شده همان گونه كه سخنان نابجاى منافقين هنگام بيعت مورد حمله آيات الهى قرار گرفته است.

حركات و سخنان فتنه‏ آميز منافقين و به خصوص معاويه فصل ديگرى است كه آيه‏ هاى قرآن در مقابله با آنها نازل شده است. ماجراى حارث فهرى اوج نفاق و كفرى است كه از آنان سر زده و پنج آيه از پنج سوره قرآن حركت او را در هم كوبيده است.

ماجراهاى عايشه و حفصه در طول واقعه غدير و رساندن اخبار به پدرانشان، بخش ديگرى از زيرسازى‏ هاى منافقين است كه يك سوره كامل قرآن به افشاى آن اختصاص يافته است.

توطئه قتل پيامبرصلى الله عليه وآله در عقبه هَرشى نيز آيات افشاگرانه‏اى از قرآن را به دنبال داشته، و عاقبت سخنان ابليس با شياطين پس از اعلان ولايت چند آيه از قرآن را در افشاى آن به خود اختصاص داده است.

روايات مربوط به اين آيات، شأن نزول و ارتباط مستقيم آنها را با غدير روشن كرده است. اين آيات -  كه 104 آيه است و در 39 مورد نازل شده -  به ترتيب حروف الفبا بر حسب حرف ابتداى آيات با ترسيمى از موقعيت نازل شدن آنها در عنوان »قرآن« آمده است.

آيات مربوط به امتحان و مقابله با دشمنان غدير[۸]

بزرگ‏ترين امتحان بشريت در غدير مطرح شد. امتحانى همه جانبه كه اتمام حجت آن به نحو اكمل انجام گرفت و براى هيچ كس به هيچ دليل و بهانه ه‏اى راه گريز نماند.

در اين امتحان عظيم، هم جهاتى كه مى ‏توانست سر منشأ آزمايش باشد متعدد بود، و هم عللى كه مى ‏توانست انگيزه شيطانى براى سقوط در امتحان باشد در جلوه ‏هاى مختلف به ميان آمد.

پيامبرصلى الله عليه وآله در خطابه بلند خود، اين شرايط امتحان را براى مردم تبيين فرمود تا با آمادگى كامل به استقبال آن بروند. جا داشت هنگام امتحان -  كه آغازش رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله بود -  كسى سقوط نكند، و همه پيروزمندانه و سرفراز در پيشگاه خداوند و در برابر قضاوت آينده تاريخ از آن بيرون آيند، ولى امت اسلام شكستى تأسف ‏انگيز در اين آزمايش الهى از خود به يادگار گذاشتند كه سرافكندگى آن پس از هزار و چهارصد سال هنوز رنگ نباخته است

مسلمانان به گونه‏اى امتحان دادند كه جا دارد عنوان آن را به امتحانِ دشمنى با على‏ عليه السلام تغيير دهيم و بگوييم: با بالاترين نمره ه‏اى از آن بيرون آمدند كه ما فوقش فرض نمى ‏شود. به گونه‏اى امتحان دادند كه گويا اصلاً غدير اتفاق نيفتاده و كمتر از 80 روز از خطابه پيامبرصلى الله عليه وآله نگذشته است!

اين آينده تلخِ امتحان را حضرتش در غدير به اشارت و صراحت پيش ‏بينى فرمود و مراحل چنين امتحان بزرگى را با استشهاد به آيات قرآن اين گونه ترسيم فرمود:

ابتدا يادآور شد كه خداوند بندگان را رها نمى‏ كند، و نتيجه عمر هر كس را بدون امتحان نمى‏ گويد. سپس تصريح فرمود كه امتحان بر سر ولايت على ‏عليه السلام وعده الهى است، و اين امتحانى است كه قبل از روز قيامت در برابر آن قرار خواهند گرفت.

سپس ضابطه ‏اى روشن براى پيروزى در چنين امتحانى به مردم ارائه فرمود و آن اينكه مخالفت با دستورات انبياى الهى به هر گونه‏اى باشد مخالفت با خداوند و سقوط در امتحان است. آنگاه سقوط در چنين امتحانى را هلاكت و جهنم و كفر خواند.

سپس تأكيد كرد كه خداوند در امتحان ولايت از كسى نمى ‏گذرد و با شكست خوردگان اين امتحان قاطعانه برخورد مى‏ نمايد. در موردى فرصت طلبان را نشانه گرفت كه گويا منتظر تغيير شرايطى هستند تا بر ضد ولايت على‏ عليه السلام اقدام كنند، غافل از اينكه همه اين تحولات بسترى براى امتحان است.

در فرازى ديگر يكى از عوامل سقوط در امتحان را منت گذاشتن بر خدا و رسول در قبول ولايت دانست كه اين غرور به دنبال خود شكستى عظيم دارد.

در قسمتى ديگر حسد نسبت به مقام شامخ ولايت را از عوامل سقوط در امتحان الهى اعلام كرد.

اينها سرفصل‏هاى اين موضوع بودند كه با مطرح كردن آيات تضمين شده در كلام پيامبرصلى الله عليه وآله -  كه ۱۱ آيه است -  در اينجا ذكر مى ‏كنيم، و البته هر كدام در محل خود در عنوان «قرآن» آمده است:

سوره آل عمران[۹]

«ما كانَ اللَّه لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ ما كانَ اللَّه لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَ لكِنَّ اللَّه يَجْتَبِى مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشاءُ، فَآمِنُوا بِاللَّه وَ رُسُلِهِ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ».

سوره حج[۱۰]

«فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها وَ هِىَ ظالِمَةٌ، فَهِىَ خاوِيَةٌ عَلى عُرُوشِها وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِيدٍ» .

سوره اسراء[۱۱]

«وَ إِنْ مِنْ قَرْيَةٍ إِلاّ نَحْنُ مُهْلِكُوها قَبْلَ يَوْمِ الْقِيامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوها عَذاباً شَدِيداً كانَ ذلِكَ فِى الْكِتابِ مَسْطُوراً».

سوره آل عمران[۱۲]

«وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ، أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّه شَيْئاً وَ سَيَجْزِى اللَّه الشَّاكِرِينَ» .

سوره حجرات[۱۳]

«يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا، قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَىَّ إِسْلامَكُمْ، بَلِ اللَّه يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَداكُمْ لِلْإِيمانِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ» .

سوره محمدصلى الله عليه وآله[۱۴]

«ذلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا ما أَسْخَطَ اللَّه وَ كَرِهُوا رِضْوانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ» .

سوره الرحمن[۱۵]

«يُرْسَلُ عَلَيْكُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ فَلا تَنْتَصِرانِ» .

سوره فجر[۱۶]

«فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذابٍ. إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ» .

سوره صافات[۱۷]

«وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ».

سوره طلاق[۱۸]

«وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّها وَ رُسُلِهِ فَحاسَبْناها حِساباً شَدِيداً وَ عَذَّبْناها عَذاباً نُكْراً».

سوره بقره[۱۹]

«فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِى وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ» .

آيات مربوط به دستورات الهى درباره ولايت[۲۰]

   غدير همان اندازه كه يك اعتقاد بود يك دستور نيز بود. دستورى به گستردگى جوانب مختلف آن، كه مجموعه‏اى از ايمان و اطاعت و پيمان در يك سو و حمد و سپاس و تشكر از اين نعمت در سوى ديگرِ آن به چشم مى ‏خورد. اين فرامين خاص كه در غدير به مردم داده شد وظايف آنان را در آن مقطع خاص به عنوان مقدمه‏اى براى آينده‏ ها تعيين كرد.

بسيار جالب است كه آيات قرآن پشتيبانِ اين اوامر غديرى است كه مستقيماً در كلام پيامبرصلى الله عليه وآله بدانها استشهاد شده است. آياتى كه به اين عنوان در غدير به صورت تركيب و تضمين در كلام حضرت ديده مى‏ شود 10 آيه به اين تفاصيل است كه در اينجا ذكر مى‏ كنيم، و البته هر كدام در محل خود در عنوان«قرآن» آمده است:

سوره تغابن[۲۱]

«فَآمِنُوا بِاللَّه وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِى أَنْزَلْنا وَ اللَّه بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ» .

سوره اعراف[۲۲]

«الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ النَّبِىَّ الْأُمِّىَّ الَّذِى يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِى التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِى كانَتْ عَلَيْهِمْ، فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِى أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» .

سوره احزاب[۲۳]

«يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمالَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّه وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِيماً» .

سوره فتح[۲۴]

«إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّه، يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ. فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ، وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّه فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيما» .

سوره زخرف[۲۵]

«وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِى عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» .

سوره بقره[۲۶]

«آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّه وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ، لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ» .

سوره اعراف[۲۷]

«وَ نَزَعْنا ما فِى صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ تَجْرِى مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ وَ قالُوا الْحَمْدُ للَّه الَّذِى هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِىَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه، لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ وَ نُودُوا أَنْ تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوها بِما كُنْتُمْ تعلمون» ..

سوره اسراء[۲۸]

«مَنِ اهْتَدى فَإِنَّما يَهْتَدِى لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى وَ ما كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً».

سوره ابراهيم[۲۹]

«وَ قالَ مُوسى إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِى الْأَرْضِ جَمِيعاً فَإِنَّ اللَّه لَغَنِىٌّ حَمِيدٌ» .

سوره آل عمران[۳۰]

«وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّه شَيْئاً وَ سَيَجْزِى اللَّه الشَّاكِرِينَ» .

آيات مربوط به دشمنان غدير[۳۱]

   على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام آن امامى است كه پيامبرصلى الله عليه وآله او را سبب امتحان امت قرار داد و فرمود: لَوْ لا انْتَ يا عَلِىُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدى: اى على، اگر تو نبودى مؤمنين بعد از من شناخته نمى‏ شدند.

پيامبرصلى الله عليه وآله فصلى از مراسم غدير و خطابه آن را به دشمنان ائمه‏ عليهم السلام اختصاص داده تا مردود شوندگان از امتحان علوى بدانند چه آينده‏اى در انتظار آنان است. اقتباس از چند آيه و تضمين آياتى ديگر براى اين منظور، روى هم 15 آيه را عنوان اين بخش قرار داده است.

در اين آيات از يك سو اوصاف و رفتار اعداء اهل‏بيت ‏عليهم السلام در دنيا مطرح شده، كه ثابت قدم نبودن آنان در ايمان و گفتگوهاى نارواى آنان و متكبر بودن آنان ذكر شده است. از سوى ديگر جزاى اعتقاد و عملشان در دنيا و آخرت را بيان مى‏ كند كه سقوط ارزش اعمالشان، و استحقاق آتش ابدى بدون تخفيف و مهلت و بدون شفاعت، آن هم عذاب فوق ‏العاده‏ اى در پایینترین درجه جهنم با شنيدن صداى جوشش جهنم و ديدن شعله‏ هاى آتش نمونه‏ هاى آن است.

اينها سرفصل‏هاى اين موضوع بودند كه با مطرح كردن آيات تضمين شده در كلام پيامبرصلى الله عليه وآله -  كه 15 آيه است -  در اينجا ذكر مى‏ كنيم، و البته هر كدام در محل خود در عنوان «قرآن» آمده است:

سوره حشر[۳۲]

«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّه وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّه إِنَّ اللَّه خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ».

سوره نحل[۳۳]

«وَ لا تَتَّخِذُوا أَيْمانَكُمْ دَخَلاً بَيْنَكُمْ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها وَ تَذُوقُوا السُّوءَ بِما صَدَدْتُمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّه وَ لَكُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ» .

سوره انعام[۳۴]

«وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِىٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحِى بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ».

سوره بقره[۳۵]

«يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فِيهِ قُلْ قِتالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّه وَ كُفْرٌ بِهِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّه وَ الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَ لا يَزالُونَ يُقاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَأُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ».

سوره آل عمران[۳۶]

«كَيْفَ يَهْدِى اللَّه قَوْماً كَفَرُوا بَعْدَ إِيمانِهِمْ وَ شَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ وَ اللَّه لا يَهْدِى الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ. أُولئِكَ جَزاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللَّه وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ. خالِدِينَ فِيها لا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ».

سوره انشقاق[۳۷]

«وَ أَمَّا مَنْ أُوتِىَ كِتابَهُ وَراءَ ظَهْرِهِ، فَسَوْفَ يَدْعُوا ثُبُوراً، وَ يَصْلى سَعِيراً» .

  1. غدير در قرآن: ج ۲ ص۲۰، ۲۱.
  2. اسرار غدير: ص ۱۴۷ بخش ۵ .
  3. اسرار غدير: ص ۱۴۷ بخش ۵.
  4. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۲۲، ۲۳.
  5. اسرار غدير: ص ۱۴۷ بخش ۵ .
  6. غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۵..
  7. غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۱۳.
  8. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۲۳۵-۳۴۴.
  9. آيه ۱۷۹:
  10. آيه ۴۵
  11. آيه ۵۸
  12. آيه ۱۴۴
  13. آيه ۱۷
  14. آيه ۲۸
  15. آيه ۳۵
  16. آيه ۱۴و۱۳
  17. آيه ۷۱
  18. آيه ۸
  19. آيه ۲۴
  20. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۲۳۳  - ۱۹۷.
  21. آيه ۸
  22. آيه ۱۵۷
  23. آيه ۷۱
  24. آيه ۱۰
  25. آيه ۲۸
  26. آيه ۲۸۵
  27. آيه ۴۳
  28. آيه ۱۵
  29. آيه 8
  30. آيه ۱۴۴
  31. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۴۳۱  - ۳۶۶
  32. آيه ۱۸
  33. آيه ۹۴
  34. آيه ۱۱۲
  35. آيه ۲۱۷
  36. آيه ۸۸  - ۸۶
  37. آيه ۱۲  - ۱۰