ارتباط ولایت با حب و بغض
ارتباط ولايت با حبّ و بغض××× 1 اسرار غدير: ص 212. ×××
حديث »هَل الدّينُ إلاّ الحُبّ وَ الْبُغض«××× 2 بحار الانوار: ج 67 ص 52 و ج 68 ص 63 و ج 69 ص 241. ××× از مهمترين اركان اعتقادى ماست. ولايت اهلبيتعليهم السلام كه به معناى صاحب اختيار بودن آنان و اطاعت كامل مردم از ايشان است، لازمهاش محبت داشتن نسبت به آنان و بغض و كينه نسبت به دشمنان ايشان است. در اين باره سه جنبه در خطبه غدير بيان شده است:
1- اهميت حب و بغض اهلبيتعليهم السلام نزد خداوند، كه سه نكته در اين باره فرمودهاند:
الف. هر كس علىعليه السلام را دوست بدارد خدا او را دوست مىدارد، و هر كس علىعليه السلام را دشمن بدارد خدا او را دشمن مىدارد. در واقع مسئله حب و بغض ايشان به حب وبغض نسبت به خود خداوند برمىگردد.
ب. دشمن اهلبيتعليهم السلام مورد ذم و لعن خداوند است، و دوست ايشان مورد مدح خداوند است، و خدا او را دوست دارد.
ج. خداوند در يك وحى و خطاب خاص فرموده است: »هر كس با على دشمنى كند و ولايت او را نپذيرد لعنت و غضبم بر او باد« .
2- حب اهلبيتعليهم السلام ضابطه و ترازوى سنجش اعمال است، كه در اين باره فرموده است: »پس هر يك از شما، طبق آنچه در قلبش از حب و بغض نسبت به على مىيابد عمل كند« ، يعنى هر كس قبل از عمل، بايد ببيند چه اندازه محبت يا بغض نسبت به اميرالمؤمنينعليه السلام دارد و طبق آن عمل كند. از اين مطلب سه موضوع استفاده مىشود:
الف. آنان كه حب اهلبيتعليهم السلام را دارند قدرِ اين نعمت را بدانند، و به اقتضاى داشتن اين نعمت در اعمال حسنه كوشا باشند.
ب. محبّان و شيعيان در راهِ محبت اهلبيتعليهم السلام بيشتر كار كنند و عيار محبت خويش را بالا ببرند، و در راه ايشان و احياى امرشان فداكارى نمايند.
ج. دشمنانِ اهلبيتعليهم السلام بدانند كه تا ريشه و پايه را كه همان محبت ايشان است درست نكردهاند بيهوده خود را به اعمالى مشغول داشتهاند كه نزد خداوند بدون محبت آنان ارزشى ندارد. پس بهتر است اگر در فكر خودسازى و حركت در راه خدا هستند، اصلاح خود را از اين مرحله شروع كنند.
پيامبرصلى الله عليه وآله در حديثى مىفرمايد: »اِنَّما يَكْتَفى أحَدكُم بِما يَجِدُ لِعَلىٍّ فى قَلْبِه« : »هر يك از شما فقط به آنچه نسبت به على در قلب خود مىيابد اكتفا مىكند« .××× 1 بحار الانوار: ج 8 قديم ص 345. ×××
3- حب اهلبيتعليهم السلام درّ گرانمايهاى است كه به هر كس نمىدهند. اگر كسى آن را پذيرفت نشانه سعادت و تقواى اوست، و اگر كسى نپذيرفت نشانگرِ شقاوت اوست، و سزاوار نيست انسانهاى شقى به اين گوهر ناب دست يابند.