آيه ۲۱ احزاب و غدیر

«لَقَدْ كانَ لَكُمْ فى رَسُولِ اللَّهِ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُو اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الآخَرَ»[۱]

 در صحیفه ملعونه دوم -  كه پس از غدير در مدینه و در خانه ابوبکر توسط رؤساى منافقین نوشته شد -  رسماً غدير انكار شده است! جالب اينكه در اينجا بار ديگر استناد به آيه قرآن را براى اثبات ادعاى باطل به كار گرفتند و آن را دليل بر پيروى مردم از مرام سقیفه قرار دادند.

آيا پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير خلافت را بر عهده مسلمين گذاشت؟

آيا حتى يك مورد وجود دارد كه پيامبر صلى الله عليه و آله چنين مطلبى فرموده باشد تا مردم هم در اين جهت پيرو آن حضرت باشند؟!

اين استناد به قرآن با اين تعبير در صحيفه منعكس شد و اين آيه در متن صحيفه ملعونه دوم كه پس از غدير در خانه ابوبكر به امضاى ۳۴ نفر رسيد آمده است. متن اين صحيفه چنين بود:

اين نوشته‏ اى است كه عده ‏اى از اصحاب محمد رسول‏ اللَّه از مهاجرين و انصار بر آن متفق شدند، همانان كه خدا آنان را در كتاب خود به لسان پيامبرش مدح كرده است.

آنان پس از اينكه فكر و مشورت كردند متفق القول شدند، اين صحيفه را با توجه به ايام گذشته و روزگارهاى باقيمانده نوشتند تا مسلمانانى كه بعد از آنان مى ‏آيند به اين عده اقتدا كنند!

اما بعد، خداوند با منت و كَرَم خود محمد را بر همه مردم مبعوث نمود براى دينى كه براى بندگانش انتخاب كرده بود.

او وظيفه خود را ادا نمود و آنچه خدا به وى امر كرده بود تبليغ نمود و بر ما واجب كرد كه تمام آنها را بپا داريم؛ تا زمانى كه دين را كامل و واجبات را واجب نمود و سنت‏ ها را پايه گذارى كرد.

آنگاه پروردگار پيشگاهِ خود را براى وى انتخاب كرد و او را با احترام و رضايت خاطر قبض روح نمود بدون اينكه كسى را براى بعد از خود به خلافت برساند.

پيامبر صلى الله عليه و آله اختيار خلافت را بر عهده مسلمين گذاشت تا هر كس كه به فكر او و دلسوز بودنش اطمينان دارند براى خود انتخاب كنند.

مسلمانان بايد به خوبى از پيامبر صلى الله عليه و آله پيروى كنند، همان طور كه خداوند فرموده است:

«لَقَدْ كانَ لَكُمْ فى رَسُولِ اللَّهِ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُو اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرِ»:

«براى شما نسبت به پيامبر پيروىِ نيكو لازم است براى كسانى كه به خدا و روز قيامت اميدوارند» ... .[۲]

پانویس

  1. احزاب /  ۲۱.  ژرفاى غدير: ص ۱۶۹. ژرفاى غدير: ص ۱۷۱. واقعه قرآنى غدير: ص ۱۹۳.
  2. بحار الانوار: ج ۲۸ ص۱۰۲-۱۱۱ و ج ۲۹ ص ۱۰۳ و ج ۳۰ ص ۲۷۱،۲۱۶.