آيه ۱ ملک و غدیر

لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَديرٌ[۱]

يكى از مسائل توحيدى كه پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى از بخش اول خطبه غدیر بيان فرمود اينكه حیات و مرگ و فقر و غنا، و خنده و گریه، و منع و عطا همه در يدِ قدرت اوست؛ و اين عبارات را با اشاره به آيه اول سوره مُلک به پايان برد كه   لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ   «بِيَدِهِ الْخَيْرُ»  وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَىْ‏ءٍ قَديرٌ  :

«لَمْ يَكُنْ لَهُ ضِدٌّ وَ لا مَعَهُ نِدٌّ، اَحَدٌ صَمَدٌ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ‏يَكُنْ لَهُ كُفْواً اَحَدٌ. اِلهٌ واحِدٌ وَ رَبٌّ ماجِدٌ، يَشاءُ فَيُمْضى، وَ يُريدُ فَيَقْضى، وَ يَعْلَمُ فَيُحْصى، وَ يُميتُ وَ يُحْيى، وَ يُفْقِرُ وَ يُغْنى، وَ يُضْحِكُ وَ يُبْكى، وَ يُدْنى وَ يُقْصى، وَ يَمْنَعُ وَ يُعْطى،»   لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ  «بِيَدِهِ الْخَيْرُ»   وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَىْ‏ءٍ قَديرٌ  :

براى او ضدّى و همراه او معارضى نبوده است. يكتا و بى‏ نياز است. زاييده نشده و نمى ‏زايد، و براى او هيچ همتايى نيست.

خداى يگانه و پروردگار با عظمت. مى‏ خواهد پس به انجام مى‏ رساند، و اراده مى‏ كند پس مقدّر مى‏ نمايد، و مى ‏داند پس به شماره مى‏ آورد.

مى‏ ميراند و زنده مى‏ كند، فقير مى‏ كند و غنى مى‏ نمايد، مى‏ خنداند و مى‏ گرياند، نزديک مى ‏كند و دور مى ‏نمايد، منع مى‏ كند و عطا مى ‏نمايد. پادشاهى از آن او و حمد و سپاس براى اوست. خير به دست اوست و او بر هر چيزى قادر است.

زید بن ارقم میگوید: از عبدالله بن ابى شنیدم که به یاران خود مى گفت: به کسانى که نزد پیامبر مى باشند به هیچ وجه انفاق و بخشش نکنید تا پراکنده شوند و ما اگر به مدینه برگردیم، عزیزترین افراد باید ذلیل ترین کسان را از آن شهر بیرون کنند و منظورش از عزیزترین، یهودیان و ذلیل ترین مسلمین بود.

زید بن ارقم در ادامه میگوید: این موضوع را که شنیدم به عموى خود گفتم. عموى من نیز به رسول خدا صلی الله علیه و آله خبر داد. پیامبر مرا طلب فرمود؛ من هم آنچه شنیده بودم به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفتم. پیامبر کس فرستاد و عبدالله بن ابى رئیس منافقین را احضار فرمود. آنان سوگند یاد کردند که چنین چیزى که زید بن ارقم گفته است به زبان نیاورده اند و سخنان من تکذیب شد.

از آن وقت به بعد روزگار بر من تیره گشت و از آن پس از منزل بیرون نمى آمدم. عموى من گفت: اى زید من فکر نمى کردم که آن‌ها تو را تکذیب نمایند و دروغگو تا این که این آیة نازل گردید. پس از نزول آیه پیامبر صلی الله علیه و آله مرا طلب فرمود و آیه را براى من قرائت کرد و فرمود: اى زید خداوند گفتار تو را تصدیق کرد.

برخى گویند: این واقعه در جنگ تبوک بوده و این آیه هم در شب به پیامبر نازل گردیده است.[۲]

پانویس

  1. تغابن /۱؛ سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۴۶،۱۳۷؛ واقعه قرآنى غدير: ص ۸۰ .
  2. صحیح بخارى و دیگران از علماء عامه؛ به نقل از: دانشنامه اسلامی.