آيه ۳۶ احزاب و غدیر

«ما كانَ لِمُؤمِنٍ وَ لا مُؤمِنَةٍ اِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسولُهُ اَمراً اَن يَكونَ لَهُمُ الخِيَرَةُ مِن اَمرِهِم»[۱]

يكى از شاخص‏ هاى زندگى معصومين‏ عليهم السلام تبليغ غدير به شكل ‏هاى مختلف است.

از جمله استناد امام رضا علیه السلام به آيه قرآن   ما كانَ لِمُؤمِنٍ وَ لا مُؤمِنَةٍ اِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسولُهُ اَمراً اَن يَكونَ لَهُمُ الخِيَرَةُ مِن اَمرِهِم  درباره الهى بودن امامت غدير است كه ذيلاً به بيان آن مى ‏پردازيم:

آنگاه كه نوبت به نشر معارف غدير و مقايسه آن با دنياى سراسر جهلِ سقیفه مى ‏رسد، پشتيبانى آيات قرآن از غدير عظمت آن را به رخ دشمن مى‏ كشد.

يكى از اين موارد روزهاى اول ورود امام رضا عليه السلام به شهر مرو در خراسان بود. آن روز مردم در مسجد جامع شهر درباره مسئله امامت و اختلافاتى كه درباره آن مطرح است سخن مى‏ گفتند.مردى بحث‏ هاى مسجد را به حضرت گزارش داد. حضرت تبسمى كرده فرمود:

خداوند تبارک و تعالى پيامبرش را از اين جهان نبُرد مگر بعد از آنكه دين را برايش كامل فرمود.

از يک سو قرآن را بر او نازل كرد ... ، و از سوى ديگر در حجةالوداع كه آخر عمر او بود اين آيه را فرستاد كه   اليَومَ اَكمَلتُ لَكُم دينَكُمْ وَ اَتْمَمتُ عَلَيكُم نِعمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ الاِسلامَ ديناً  .[۲]

مسئله امامت كمال دين است. پيامبر صلى الله عليه و آله از اين جهان نرفت مگر آنكه براى امتش معارف دينشان را روشن ساخت و راهشان را مشخص فرمود و آنان را به قول حق سپرد و على ‏عليه السلام را عَلَم و امام براى آنان منصوب فرمود، و هر چه امت بدان نياز دارند بيان فرمود.

هر كس گمان كند كه خداوند دينش را كامل نكرده كتاب خدا را رد نموده و به آن كافر است ... .

آيا ارزش مقام امامت و موقعيت آن را در امت مى‏ دانند كه حق انتخاب امام را داشته باشند؟امامت منزلتى بالاتر و شأنى با عظمت ‏تر و مكانتى رفيع‏ تر و حدودى دقيق ‏تر و درونى عميق‏ تر از آن دارد كه مردم با عقل‏ هاى خود بدان برسند يا با نظريات خود بدان دست يابند يا بخواهند با انتخاب خود امامى براى خويش بپادارند ... .

انتخاب خدا و پيامبر و اهل ‏بيتش را كنار گذارده و به انتخاب خود روى آورده ‏اند، در حالى كه قرآن به آنان ندا داده است:

  وَ رَبُّكَ يَخلُقُ ما يَشاءُ وَ يَختارُ ما كان لَهُمُ الخِيَرَةُ  [۳]:

«پروردگارت آنچه بخواهد خلق مى ‏كند و انتخاب مى ‏نمايد، براى مردم حق انتخاب و اختيارى نيست ...» ، و همچنين فرموده:

  ما كانَ لِمُؤمِنٍ وَ لا مُؤمِنَةٍ اِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسولُهُ اَمراً اَن يَكونَ لَهُمُ الخِيَرَةُ مِن اَمرِهِم  [۴]:

«وقتى خدا و رسولش در مسئله‏ اى حكم كنند براى هيچ زن و مرد مسلمانى حق اختيار نمى ‏ماند» ...[۵]

عبدالعزیزبن‌مسلم گوید: در مرو همراه امام رضا علیه السلام بودیم. در آغاز ورودمان، در روز جمعه در مسجد جامع شهر گرد آمدیم و سخن از امامت و کثرت اختلاف مردم درباره‌ی آن به میان آمد. پس بر سرورم امام رضا علیه السلام وارد شده و او را از این امر آگاه کردم. امام علیه السلام لبخندی زد و آنگاه فرمود:

«ای عبدالعزیز! مردم را در نادانی و جهل نگاه داشته‌اند و از دینشان منحرف کرده‌اند. ... امام یگانه‌ی زمانه خویش است، کسی به منزلت او نمی‌رسد ... چگونه می‌توان چنین شخصی را انتخاب کرد و با کدام عقل و اینکه نظیر او در کجا یافت می‌شود؟! آیا گمان می‌برید که چنین شخصی را می‌توانید در غیر خاندان محمّد صلی الله علیه و آله پیدا کنید؟

به خدا سوگند که تمام وجودشان، آن‌ها را تکذیب می‌کند و اباطیل، آن‌ها را دچار آرزوهای دست‌نیافتنی کرده است، از این‌رو قصد کرده‌اند که از دیواری صاف و لغزنده بالا روند. دیواری که آنان را به حضیض ذلّت فرو می‌کشاند. در انتخاب امام بر عقل ناقص و تهی خود تکیه کرده‌اند و با آرای گمراه خود درپی دستیابی به وی بودند، لیکن چیزی جز دورترشدن از امام نصیبشان نشد. خدا آن‌ها را بکشد! که دروغ گفته و افترا بستند و از راه حق و صراط مستقیم منحرف شدند و دچار حیرت و سرگردانی گشتند وآنگاه که آگاهانه امام را رها کردند و شیطان اعمالشان را برای آنان آراسته بود، ازاین‌رو آنان را از راه [خدا] بازداشت درحالی‌که بینا بودند. شیطان، اعمال آن‌ها را برایشان آراست و از گام‌نهادن در راه درست باز داشت. آن‌ها آگاهانه از کسی که خدا و رسولش برگزیده بودند، روی برتافتند تا اینکه مخاطب قرآن واقع شدند که:   رَبُّکَ یَخْلُقُ ما یَشاءُ وَ یَخْتارُ ما کانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ سُبْحانَ اللهِ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ  :پروردگار تو هرچه بخواهد می‌آفریند، و هرچه بخواهد برمی‌گزیند آنان [در برابر او] اختیاری ندارند. خداوند منزّه است، و از همتایانی که برای او قائل می‌شوند برتر است!» و خداوند متعال میفرماید:   وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَی اللهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ.  :هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش امری را لازم بدانند، اختیاری (در برابر فرمان خدا) داشته باشد؛ و هر کس نافرمانی خدا و رسولش را کند، به گمراهی آشکاری گرفتار شده است![۶]

امام صادق از پدران بزرگوار خود نقل می‌کند که فرمود: «روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خندید، به‌طوری که دندان‌های مبارکش نمایان شد. بعد فرمود: «آیا علت خنده‌ی مرا نمی‌پرسید»؟ عرض کردند: «چرا، ای رسول خدا ! فرمود: «خوشحالم از اینکه هرگونه قضایی که خداوند برای فرد مسلمان داشته باشد، در نهایت خیر و سعادت او در آن است».[۷]

پانویس

  1. احزاب /  ۳۶؛ تبليغ غدير در سيره معصومين ‏عليهم السلام: ص ۶۶،۶۵ .
  2. مائده/۳.
  3. قصص/ ۶۸ .
  4. احزاب/۳۶.
  5. غيبت نعمانى: ص ۲۱۸ ح ۶ .
  6. تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۱۷۶؛ الکافی، ج۱، ص۲۰۱؛ بحار الأنوار، ج۲۵، ص۱۲۴؛ الاحتجاج، ج۲، ص۴۳۵؛ الأمالی للصدوق، ص۶۷۷؛عیون أخبارالرضا ج۱، ص۲۲۰.
  7. تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۱۷۸؛ بحار الأنوار، ج۶۸، ص۱۴۱/ نورالثقلین