عقد اخوّت

نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۷:۵۶ توسط Modir (بحث | مشارکت‌ها) (اخوّت)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

يكى از مسائل تاريخ اسلام اين است كه پيامبرصلى الله عليه وآله هر دو نفر از مسلمانان را -  كه با يكديگر سنخيت داشتند -  با هم برادر اعلام كرد. اين حركت را عقد اخوت مى ‏نامند.

اخوّت اسلامى[۱]

در مورد عقد اخوّت در روز غدير، نكاتى چند مى‏ توان بيان كرد:

اخوت و برادرى

يكى از ابتكارات اسلام، ايجاد استوارترين ارتباطات بين كسانى است كه بر حسب ظاهر هيچ گونه ارتباطى با هم ندارند. برادرى نزديک ‏ترين ارتباطى است كه بين دو نفر وجود دارد.

علقه برادرى در بين تمام ملل علاقه‏ اى متقن و محكم است، ولى در ميان اعراب - خصوصاً در دوران‏ هاى گذشته - از اعتبار بيشترى برخوردار است؛ به طورى كه ملاک تمييز حق و باطل و درست و خطا قرار مى‏ گرفت.

در اين عرف، برادر ذى‏ حق است و بايد تأييد شود و بايد به يارى اش برخاست، اگر چه در حقيقت ظالم و متجاوز باشد، و كسى كه در مقابل او است بايد مغلوب گردد، اگر چه بر حق باشد. در چنين محيطى، اسلام با چنين تعريفى جديد از مفهوم اخوت و برادرى اين باور نادرست را هدف گرفته و چنين تعريفى از برادرى و اخوت ارائه ميدهد: «انما المؤمنون اخوة»[۲]: فقط مؤمنان با هم برادر اند.

پس غير از مؤمن در اين خانواده بيگانه است، اگر چه در همين خانواده زاده و بالنده شده باشد. اين اصلى است كه قرآن شريف بنا نهاده، و بر اساس اين اصل همه مؤمنان در اين خانواده بزرگ با هم برادر اند.

پيامبر گرامى اسلام‏ صلى الله عليه وآله در دو مقطع خاص زمانى -  قبل و بعد از هجرت -  به منظور حفظ انسجام مسلمانان و مقابله با مشكلات خاصى كه حكومت نوپا و جامعه اسلامى را تهديد مى ‏كرد، اين اصل عمومى دينى را عينيت بخشيد و به ايجاد علقه خاص برادرى بين مسلمانان اقدام نمود و همه مسلمانان را دو به دو با هم برادر كرد.

گروه بسيارى از علماى بزرگ تاريخ و حديث نوشته ‏اند[۳]كه ملاک پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله در تعيين برادر براى هر يک از مسلمانان، تناسب خصلت ‏ها و قرب مراتب ايمانى ايشان بود.

آن حضرت كسانى را كه مشابه و مماثل يكديگر تشخيص مى‏ داد با هم برادر مى ‏كرد؛ مثلا عمر را با ابوبكر، طلحه را با زبير، عثمان را با عبدالرحمن بن عوف، ابوذر را با مقداد، و دخترش فاطمه زهرا عليها السلام را با همسرش امّ سلمه پيوند داد.


به همين دليل، اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را با هيچ يک از مسلمانان برادر نكرده و او را براى خود ذخيره نمود[۴]، براى خود نيز برادرى انتخاب نكرد تا اينكه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام آمد و عرض كرد:

مى‏ بينم اصحابت را با هم برادر مى‏ كنى، ولى براى من برادرى انتخاب نكرده ‏اى!؟ روحم از كالبد خارج شده و كمرم شكسته است. اگر بر من خشمگينى حق سرزنش دارى. حضرت در جواب فرمود: قسم به خدايى كه مرا به حق برانگيخت، من اين كار را به تأخير انداختم تا تو را براى خود انتخاب كنم.[۵]

آثار اخوّت اسلامى

اصلى كه در اسلام با عنوان اخوت و برادرى تأسيس شده است، تنها يک امر اعتبارى محض و بر اساس برنامه ظاهرى نيست، بلكه حقيقتى است كه آثارى واقعى و حقيقى در پى دارد. امت راستين اسلام و خانواده بزرگ اهل ايمان تابع نظم خاصى است. هر عضو اين خانواده در قبال اعضاى ديگر وظايفى دارد، و متقابلاً از حقوقى برخوردار است.

احاديث زيادى از ائمه معصومين‏ عليهم السلام به دست ما رسيده كه وظايف و حقوق برادران ايمانى را تعيين مى ‏كند. جامع‏ ترين دستورالعمل در اين زمينه حديثى است كه از رسول مكرم اسلام‏ صلى الله عليه وآله رسيده است، و ما آن را از كتاب مكاسب محرمه شيخ انصارى نقل مى‏ كنيم:

شيخ انصارى از كتاب وسائل الشيعه، از كنز الفوائد شيخ كراجكى، از اميرالمؤمنين على ‏عليه السلام روايت كرده است كه رسول مكرم اسلام ‏صلى الله عليه وآله فرمود: هر مسلمانى بر برادر خود سى حق دارد، كه ذمّه او برئ نمى‏ شود مگر اينكه آن را ادا كند يا صاحب حق بر او ببخشد:

  1. ينفر زلّته: لغزش او را ببخشد.
  2. و يرحم عبرته: بر اشكش رحمت آورد.
  3. و يستر عورته: عيب‏ هايش را بپوشد.
  4. و يقبل عثرته: چون درافتد دست او گيرد.
  5. و يقبل معذرته: پوزش او را بپذيرد.
  6. و يرد غيبته: چون او را غيبت كنند از او دفاع كند.
  7. و يديم نصيحته: هميشه خيرخواه او باشد.
  8. و يحفظ خلّته: برادرى و مودتش را حفظ كند.
  9. و يرعى ذمته: امان او را مراعات كند.[۶]
  10. يعود مرضه: در بيمارى عيادتش كند.
  11. و يشهد ميته: چون درگذشت جنازه ‏اش را تشييع كند
  12. و يجيب دعوته: دعوت اورا بپذيرد.
  13. و يقبل هديه: هديه او را قبول كند.
  14. و يكافى صلته: نيكى ‏ها و هداياى او را جبران نمايد.
  15. و يشكر نعمته: نعمت‏ هاى او را شكر گزارد.
  16. و يحسن نصرته: به نيكى ياريش كند.
  17. و يحفظ حليلته: در حفظ ناموسش بكوشد.
  18. و يقضى حاجته: حاجت او را برآورد.
  19. و يستنجح مسئلته: به درخواستش پاسخ مثبت دهد.
  20. ويسمت عطسته: و چون عطسه كند به او بگويد: يرحمك الله.
  21. و يرشد ضالّته: گمشده او را راهنمايى كند.
  22. و يردّ سلامه: سلام او را پاسخ دهد.
  23. و يطيب كلامه: با او به نيكى مكالمه كند.
  24. و يبرّ انعامه: عطاى او را بپذيرد.
  25. و يصدّق اقسامه: قسم‏ هاى او را باور كند.
  26. و يوالى وليه: دوستانش را دوست بدارد.
  27. و لا يعاديه: و با آن ها دشمنى نكند.
  28. و ينصره ظالماً و مظلوماً؛ اما نصرته ظالماً فيردّه عن ظلمه، و اما نصرته مظلوماً فيعينه على اخذ حقه: او را يارى كند، چه ظالم باشد چه مظلوم؛ اگر ظالم است او را از ظالم باز دارد، و اگر مظلوم است او را در گرفتن حقش يارى كند.
  29. و لا يسلمه و لا يخذله: او را بى‏ ياور و تنها رها نكند.
  30. و يحبّ له من الخير ما يحبّ لنفسه، و يكره له من الشرّ ما يكره لنفسه: خوبى‏ هايى را كه براى خود مى ‏پسندد براى او بپسندد، و بدى ‏هايى را كه براى خود نمى ‏پسندد بر او هم نپسندد.


آنگاه حضرت على‏ عليه السلام فرمود: شنيدم رسول ‏خداصلى الله عليه وآله مى‏ فرمود: ان احدكم ليدع من حقوق اخيه شيئاً، فيطالبه به يوم القيامة فيقضى له عليه: گاهى يكى از شما بعضى از حقوق برادر خويش را ادا نمى ‏كند، و او در روز قيامت حقوق ضايع شده خود را مطالبه مى‏ كند و او (ضايع كننده حق برادرش) در محضر عدل الهى محكوم مى‏ شود.[۷]

عقد اخوت در روز غدير

با در نظر گرفتن آنچه گفته شد، عقد اخوت در روز غدير جلوه ديگرى به خود مى ‏گيرد. مرحوم محدث قمى در كتاب شريف مفاتيح الجنان، عقد اخوت را در زمره آداب عيد غدير شمرده مى ‏نويسد:

شايسته است در اين روز عقد اخوت با اخوان مؤمنين. كيفيت آن به نحوى كه شيخ ما در مستدرك وسائل[۸]از كتاب «زاد الفردوس» نقل فرموده چنين است كه بگذارد دست راست خود را بر دست راست بردار مؤمن خود و بگويد:

واخيتك فى اللَّه و صافيتك فى اللَّه و صافحتك فى اللَّه، و عاهدت اللَّه و ملائكته و كتبه و رسله و انبيائه و الائمة المعصومين عليهم السلام على انى ان كنت من اصحاب الجنة و الشفاعة و اذن لى بان ادخل الجنة، لا ادخلها الا و انت معى: در راه خدا با تو برادر شدم و در راه خدا با تو صافى شدم و در راه خدا با تو دست دادم، و با خدا و فرشتگان و كتاب‏هاى آسمانى و رسولان و پيامبرانش و ائمه معصومين -  كه سلام خدا بر ايشان باد -  عهد كردم كه اگر من از اهل بهشت و شفاعت بودم و اجازه يافتم وارد بهشت شوم، جز با تو وارد نشوم.

آنگاه طرف مقابل بگويد: قبلت: قبول كردم. پس آن بگويد: اسقطت عنك جميع حقوق الاخوة، ما خلا الشفاعة والدعاء والزيارة: تمام حقوق برادرى جز شفاعت و دعا و ديدار را از تو ساقط كردم.

وظايف هر مؤمن در قبال برادران دينى خود دو گونه است: برخى داراى حكم شرعى بوده و تكليف محسوب مى‏ شوند؛ بدين معنى كه هر مؤمنى موظف است در قبال برادران ايمانى خود به آنها ملتزم باشد. پاره ‏اى ديگر حقوقى هستند كه به ديگرى تعلق دارد.

از آنجا كه حكم شرعى قابل اسقاط نيست؛ يعنى هيچ كس نمى ‏تواند حكم شرع را ساقط كند، بنابراين آنچه در اين عقد اسقاط مى ‏شود جنبه دوم است؛ يعنى هر كس حق مطالبه خود را ساقط مى‏ كند.

اما از آن جهت كه هر يک از اين حقوق از احكام شرع بوده و هر كس مأمور به امتثال آن هاست، ساقط شدنى نيستند.

آثار عقد اخوت

بدون شک، اين عقد از جهت اجتماعى موجب تأليف قلوب و جلب محبت و احياى روحيه همكارى است. از نظر معنوى نيز ثمره‏ اى بس ارزنده دارد؛ كه همان تعهد شفاعت است. شفاعت اصلى است كه ما بر مبناى تعاليم قرآن آن را پذيرفته و بدان معتقديم، و مى ‏دانيم كه خداوند متعال به هر كس بخواهد اذن شفاعت مى ‏دهد.[۹]

يک دسته از شفاعت كنندگان در قيامت همان مؤمنان هستند، البته به اذن پروردگار.

بنابراين، انسان با خواندن اين عقد اخوت، در حقيقت راهى به سوى رحمت و رضوان پروردگار عالم مى ‏گشايد. ولى بايد توجه داشت آثارى كه بر برادرى نسبى و برادرى رضاعى چون محرميت، ارث و صله رحم مترتب است بر اين برادرى مترتب نيست.

بنابراين، دو نفر كه با هم عقد اخوت مى‏ خوانند، بايد از اختلاط با محارم يكديگر خوددارى كرده و بدانند كه اين عقد موجب نمى‏ شود هر يكکاز آن دو نسبت به خواهران، دختران و مادر ديگرى محرم شود.

عقد اخوت بين زنان

اخوت در لغت عرب معادل مفهوم برادرى نيست، بلكه معنايى گسترده‏ تر دارد كه خواهرى را نيز شامل مى‏ شود. اهل لغت مى‏ گويند: «اخ» يعنى كسى كه در يک صلب يا يک رحم با تو مشترک است.

بنابراين اخوت، خواهرى را نيز شامل مى ‏شود. به همين دليل معادل عربى خواهر يعنى «اخت» مؤنث «اخ» به حساب مى ‏آيد. از اين رو، تمام دستوراتى كه درباره اخوت مؤمنان وارد شده به طور يكسان شامل زنان و مردان مى ‏شود.

و لذا رسول مكرم اسلام‏ صلى الله عليه وآله نيز به هنگام ايجاد اخوت بين مؤمنان در مدينه، دخترش فاطمه زهرا عليها السلام را با همسرش امّ ‏سلمه خواهر قرار داد.[۱۰]

بنابراين، عقد اخوت در روز غدير اختصاصى به مردان نداشته و زنان نيز مى‏ توانند با هم عقد خواهرى بخوانند.

برادرى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام با پيامبرصلى الله عليه وآله در زيارت غديريه[۱۱]

يكى از مضامينى كه در زيارت غديريه آمده[۱۲] عقد اخوّت است:

أَشْهَدُ أَنَّكَ أَخُو رَسُولِ ‏اللَّه صلى اللَّه عليه و آله... :

شهادت مى‏ دهم كه تو برادر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله هستى... .

تبليغ غدير با عقد اخوّت[۱۳]

يكى از مراسمى كه براى عيد غدير ذكر شده برنامه «عقد اُخُوّت» است، به اين معنى كه برادران دينى -  طى يك سنت اسلامى -  برادرى خود را مستحكم مى‏ نمايند و با يكديگر پيمان مى ‏بندند كه در آخرت نيز به ياد يكديگر باشند. در ضمن درباره حقوق برادرى اسلام كه بسيار زياد است و مراعات آن ها احتياج به مواظبت دارد از يكديگر حليت مى‏ گيرند، و با همين حلاليت بار ديگر خود را متوجه لزوم مراعات آن ها مى ‏نمايند.

از سوى ديگر، يكى از شاخص‏ه اى زندگى معصومين‏ عليهم السلام تبليغ غدير به شكل‏ هاى مختلف است. از جمله تبليغ غدير با مسئله عقد اُخوّت در غدير است كه ذيلاً به بيان آن مى‏ پردازيم:

دستور عقد اُخوّت در غدير[۱۴]

چرا برادرى دينى در غدير به صورت عقد اخوت تجديد مى ‏شود؟ براى آنكه همه بدانند مسلمانى با راه ضد خدا نمى ‏تواند همه را برادر كند. براى همين است كه خدا در قرآن نفرموده:

«انما المسلمون اخوة»؛ بلكه فرموده: «اِنَّمَا المُؤمِنونَ اِخوَةٌ».[۱۵] ايمان واقعى بر اساس «اِهدِنَا الصِّراطَ المُستَقيم»[۱۶]است، كه برادران مؤمن را دست در دست هم تا «جنّات النعيم» مى ‏برد.

«راه مستقيم» را پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير «راه امامان غدير» معرفى كرده آنجا كه سوره حمد را قرائت كرده فرمود:


فِىَّ نَزَلَت وَ فيهِم وَ اللَّهِ نَزَلَت، وَ لَهُم عَمَّت، وَ اِيّاهُم خَصَّت[۱۷]: اين سوره (حمد) درباره من نازل شده، و به خدا قسم درباره ايشان (امامان) نازل شده است. به طور عموم شامل آنان است و به طور خاص درباره آنان است.

در اين راستا يكى از مراسمى كه براى عيد غدير ذكر شده برنامه «عقد اُخُوّت» است.

اين برنامه هم از نظر اجرا كيفيتى به ياد ماندنى و خاطره ‏اى فراموش نشدنى بر جاى مى‏ گذارد، و هم از نظر محتوا يک برادرى حقيقى و صحيح و ريشه‏ دار و مبتنى بر عقيده را بنا مى‏ كند.

از يک سو پيمانى بسته مى‏ شود بر اساس اخلاص الهى كه ناظر آن خدا و حجج پروردگارند. از آنجا كه بر سر راه بهشت پيمان مى‏ بندند به يكديگر قول مى‏ دهند تنها وارد آن نشوند، و هر برادرى دست برادر ديگر را بگيرد و با هم وارد جنت شوند. از سوى ديگر حقوق برادرى را بر يكديگر حلال مى‏ كنند تا در حد امكان در مراعات آن بكوشند.


كيفيت اجراى عقد اُخُوّت چنين است: دست راست خود را در دست راست برادر مؤمن مى‏ گذارى و مى‏ گويى:

واخَيتُكَ فِى اللَّهِ وَ صافَيتُكَ فِى اللَّهِ وَ صافَحتُكَ فِى اللَّهِ، وَ عاهَدتُ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ اَنبِيائَهُ وَ الاَئِمَّةَ المَعصومينَ عَلَيهِمُ السَّلامُ عَلى اَنّى اِن كُنتُ مِن اَهلِ الجَنَّةِ وَ الشَّفاعَةِ وَ اُذِنَ لى بِاَن اَدخُلَ الجَنَّةَ لا اَدخُلُها اِلاّ وَ اَنتَ مَعى:

با تو در راه خدا برادرى و يك رويى (با صفايى) مى ‏نمايم و دست مى‏ دهم، و با خدا و ملائكه‏ اش و رسولان و انبيائش و امامان معصوم‏ عليهم السلام پيمان مى ‏بندم كه اگر من از اهل بهشت و اهل شفاعت بودم و به من اجازه ورود به بهشت داده شد، وارد آن نشوم مگر آنكه تو نيز همراه من باشى.

آنگاه برادر دينى در جواب او مى‏ گويد: «قَبِلتُ»: «قبول كردم. سپس مى‏ گويد:

اَسقَطتُ عَنكَ جَميعَ حُقوقِ الاُخُوَّةِ ما خَلاَ الشَّفاعَةَ و الدُّعاءَ وَ الزِّيارَةَ: همه حقوق برادرى جز شفاعت و دعا و زيارت را از تو ساقط كردم (و  بر تو بخشيدم).

عقد اخوّت در عيد غدير[۱۸]

از موارد بسيار مهم در مورد روز و عيد غدير، اعمال و آداب عيد غدير است. به علت اهميت اين روز، اعمال و آدابى ذكر شده كه با هيچ روزى برابرى نمى‏ كند و مختص به قشر خاص و سن معينى نيست، و داراى ابعاد اعتقادى و عبادى مختلفى است.

از جمله آداب عيد غدير عقد اخوّت است:

يكى از سنت‏ هاى حسنه در شرع مقدس اسلام عقد اخوت بين مؤمنين است، كه خود پيامبرصلى الله عليه وآله هم با على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام عقد اخوت بستند. گر چه مؤمنان نسبت به امور يكديگر اهتمام داشته و خود را مسؤول مى ‏دانند، به گونه ‏اى كه تا سر حد برادرى به هم نزديک شده ‏اند، ولى خواندن صيغه برادرى حال و هواى ديگرى را ايجاد مى ‏كند و تعهد بيشترى به دنبال خواهد داشت.

در روز غدير به اين عمل حسنه تأكيد به سزايى شده است. تا آنجا اگر كسى خواست با ديگرى پيمان اخوت ببندد و امكان حضور با برادر دينى ‏اش را پيدا نكرد، به كسى وكالت دهد كه آن عقد را بخواند.


مؤلف كتاب «زاد الفردوس» مى ‏گويد: شايسته است در اين روز با برادران عقد برادرى بسته شود؛ به اين صورت كه مؤمن دست راستش را در دست برادر مؤمنش مى‏ گذارد و به عنوان طرف ايجاب مى ‏گويد:

واخيتك فى اللَّه، و صافيتك فى اللَّه، و صاحفتك فى اللَّه، و عاهدت اللَّه و ملائكته و كتبه و رسله و انبياؤه و الائمة المعصومين ‏عليهم السلام على انى ان كنت من اهل الجنة و الشفاعة و اُذن لى بأن ادخل الجنة، لا ادخلها الا و انت معى:

در راه رضاى خدا با تو برادرى مى ‏كنم، و در راه رضاى خدا با تو رو راست و يكرنگ مى ‏شوم، و در راه رضاى خدا با تو دست مى‏ دهم، و با خدا و فرشتگان و كتاب ‏ها و فرستادگان و پيامبرانش و امامان معصوم‏ عليهم السلام پيمان مى‏ بندم كه اگر من اهل بهشت و اهل شفاعت گردم و به من اجازه دهند كه به بهشت بروم، داخل بهشت نشوم مگر اينكه تو همراه من باشى.

و برادر مؤمن -  كه مخاطب او است -  به عنوان طرف قبول مى‏ گويد: قبلت: اين برادرى را پذيرفتم. سپس طرف ايجاب مى‏ تواند به ملاحظه برادر خود -  كه ممكن است از عهده اداى تمام حقوق برادرى بر نيايد -  بگويد: اسقطت عنك جميع حقوق الاخوّة، ما خلا الشفاعة و الدعاء و الزيارة[۱۹]: من همه حقوق برادرى را از عهده تو ساقط كردم. بجز شفاعت و دعا و زيارت.

محدث فيض نيز در «خلاصة الاذكار» صيغه اخوت را قريب به همين ذكر نموده، و آنگاه فرموده است: پس قبول نمايد طرف مقابل از براى خود يا موكّل خود به لفظى كه دلالت بر قبول نمايد. پس از يكديگر جميع حقوق اخوت به جز دعا و زيارت را ساقط كنند.[۲۰]

مرحوم ميرزا عبدالله افندى در كتاب «رياض العلماء» در بيان شرح حال سيد ابومكارم مدنى، اجازه شيخ نعمةاللَّه عاملى را براى آن بزرگوار نقل مى ‏كند. در متن آن اجازه آمده است: نص از جانب رسول‏ خداصلى الله عليه وآله در خصوص عقد اخوت در روز هجدهم ذى‏ الحجه موجود است.[۲۱]


مرحوم محدث نورى در «مستدرك الوسائل» پس از نقل عبارت فوق از كتاب «رياض العلماء» مى ‏نويسد: من نصى كه به عقد اخوت و كيفيت اين عقد در روز غدير اشاره كند نيافتم، مگر در كتاب «زاد الفردوس» كه در ضمن اعمال اين روز مبارک مى ‏نويسد: شايسته است كه در اين روز عقد اخوت با برادران ايمانى انجام شود. براى اين امر بايد فرد دست راست خود را در دست راست برادر ايمانى خويش بگذارد و بگويد:

واخيتك فى اللَّه و صافيتك فى اللَّه و صافحتك فى اللَّه، و عاهدت اللَّه و ملائكته و كتبه و رسله و الانبياء و الائمة المعصومين عليهم السلام، على انّى ان كنت من اهل الجنة و الشفاعة و اُذن لى بان ادخل الجنة لا ادخلها الا و انت معى. پس برادر مؤمن وى بگويد: قبلتُ. سپس بگويد: اسقطت عنك جميع حقوق الاخوة، ما خلا الشفاعة و الدعاء و الزيارة.[۲۲]

مرحوم محدث قمى در «مفاتيح الجنان» مى ‏نويسد: محدث فيض نيز در «خلاصة الاذكار» صيغه اخوت را قريب به همين نحو ذكر نموده است.[۲۳]

ماجراى اخوّت پس از حجةالوداع و پيش از غدير[۲۴]

در راه بازگشت از مكه و سفر حجةالوداع به سوى غدير خم، روز هفدهم ذى ‏الحجة كاروان پيامبرصلى الله عليه وآله به وادى «قُدَيد» رسيد كه تا غدير كمتر از يک روز ديگر فاصله داشت.

آبادى «قديد» در آغاز وادى قرار داشت و «غدير خم» در انتهاى همين وادى بود. با ورود به آبادى كاروان توقف كرد و مردم براى استراحت از راهى كه شبانه طى شده بود پياده شدند.

با نزول كاروان در قديد و فرا رسيدن هنگام نماز، صف‏ ها آماده شد. پيامبرصلى الله عليه وآله بعد از نماز صداى خود را بلند كرد به گونه ‏اى كه همه بشنوند:

«اللّهُمَّ هَبْ لِعَلِىٍّ الْمَوَدَّةَ فِى صُدُورِ الْمُؤْمِنينَ وَ الْهَيْبَةَ وَ الْعَظَمَةَ فى صُدُورِ الْمُنافِقينَ»: «خدايا، به على محبت در سينه مؤمنين و هيبت و عظمت در سينه منافقين عنايت فرما».

آنگاه براى زمينه سازى جدى براى غدير على‏ عليه السلام را فرا خواند و در حضور مردم فرمود: «يا على، دستان خويش را به سوى آسمان بلند كن و دعا كن تا من آمين بگويم».

يا على، بگو: «اللّهُمَّ اجْعَلْ لى عِنْدَكَ عَهْداً وَ اجْعَلْ لى عِنْدَكَ وُدّاً وَ اجْعَلْ لى فى قُلُوبِ الْمُؤْمِنينَ مَوَدَّةً»:

«خدايا، براى من نزد خود عهد و پيمانى قرار ده، و براى من در پيشگاه خود دوستى و مودت قرار ده، و براى من در قلب مؤمنين محبتى قرار ده».

اميرالمؤمنين ‏عليه السلام هم اين دعا را تكرار كرد و پيامبرصلى الله عليه وآله آمين گفت. پس از آن پيامبرصلى الله عليه وآله دو دعاى ديگر نمود و آيات 96 و 97 سوره مريم نازل شد و سپس از خواسته قلبى خود داد و به اميرالمؤمنين ‏عليه السلام فرمود:

اِنّى سَأَلْتُ رَبّى اَنْ يُوالِىَ بَيْنى وَ بَيْنَكَ فَفَعَلَ، وَ سَأَلْتُ رَبّى اَنْ يُواخِىَ بَيْنى وَ بَيْنَكَ فَفَعَلَ، وَ سَأَلْتُ رَبّى أَنْ يَجْعَلَكَ وَصِيّى فَفَعَلَ.

من از پروردگارم خواستم كه بين من و تو ولايت قرار دهد، و خدا پذيرفت؛ و از او خواستم بين من و تو برادرى قرار دهد، او پذيرفت؛ و از او خواستم تو را جانشين من قرار دهد، و او پذيرفت.

اين مراسمِ دعا و آمين و استجابت فورى الهى با نزول آيه در حضور مردم و تفاصيلى كه ذكر شد، يک مقطع استثنايى در زندگانى پيامبرصلى الله عليه وآله به شمار مى ‏آمد كه همه را مبهوت و متعجب كرد و در آستانه غدير مقام عظيم على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام را در پيشگاه خداوند روشن ساخت.

ماجراى اخوّت در مِنى[۲۵]

پس از نزول سوره نصر در منى و سخنان پيامبرصلى الله عليه وآله در آن مورد در سفر حجةالوداع، حضرت آيه 10 سوره حجرات را قرائت كرده فرمود: اى مردم، «اِنِّمَا الْمُؤْمِنُونَ اِخْوَةٌ»:

«مؤمنين با يكديگر برادرند». براى هيچ مؤمنى اموال برادر مؤمنش جز با رضايت قلبى او حلال نيست. آيا ابلاغ كردم؟ خدايا شاهد باش.

سپس فرمود: «من مأمورم بجنگم تا مردم «لا اله الا اللَّه» بگويند. هرگاه آن را گفتند خون و اموالشان از طرف من در امان است مگر آنكه حق كسى باشد، و حساب آنان با خداست. اى مردم، آيا ابلاغ كردم؟ گفتند: آرى. فرمود: خدايا شاهد باش. سپس آينده پر خطر اعتقادى مردم را گوشزد كرده على را در چنان شرايطى نايب مناب خود اعلام كرد و فرمود: اى مردم، سخن مرا حفظ كنيد تا بعد از من از آن نفع ببريد؛ و در آن فكر كنيد تا بعد از من زندگى گوارا داشته باشيد.

اى مردم، سخن مرا بشنويد و درباره آن فكر كنيد؛ كه شايد بعد از اين سال شما را ملاقات نكنم. اى مردم، سخن مرا به خاطر بسپاريد تا بعد از من از آن استفاده كنيد و آن را بفهميد تا در زندگى بعد از من خوشبخت باشيد.


آگاه باشيد! مبادا بعد از من از دين خود باز گرديد و كافر شويد و بر سر دنيا به روى يكديگر شمشير بكشيد. اگر شما چنين كنيد -  كه خواهيد كرد -  مرا در لشكرى همراه جبرئيل و ميكائيل خواهيد يافت كه رو در روى شما با شمشير مى‏ ايستم و يا على بن ابى‏ طالب به جاى من با شما مى‏ جنگد.[۲۶]

هفته غدير و عقد اخوّت[۲۷]

يكى از موضوعاتى كه در تأليف يا ساير فعاليت‏ هاى فرهنگى غدير بسيار اهميت دارد هفته غدير است، و نيز يكى از رخدادهاى هفته غدير -  به غير از خود غدير -  است، پيمان برادرى بين مهاجرين و انصار است كه پيامبرصلى الله عليه وآله هم خود را با اميرالمؤمنين‏ عليه السلام برادر نمود.

پانویس

  1. غدير از ديدگاه اهل ‏سنت (جبّاران): ص150-158.
  2. حجرات/10.
  3. فرائد السمطين: ج 1 ص 112 ح 80 و ص 118 ح 83 .
  4. فرائد السمطين: ج 1 ص 116 ح 80 .
  5. فرائد السمطين: ج 1 ص 112 ح 80 و ص 118 ح 83 .
  6. يكى از واجبات در دين مقدس اسلام كه داراى جنبه سياسى اجتماعى مى ‏باشد، مراعات ذمّه (امان) است؛ به اين معنى كه اگر يكى از مسلمانان به كافرى امان داد و او را تحت حمايت خود وارد منطقه نفوذ اسلام كرد، در صورتى كه نقشه و حيله‏ اى در كار نباشد، همه مسلمانان موظف اند به احترام برادر مسلمان خود از تعرّض به آن كافر خوددارى كنند و اين همان مراعات ذمّه يا احترام به امان است.
  7. مكاسب محرمه: ص 47. وسائل الشيعة: ج 12 ص 212 ب 16114.
  8. مستدرك الوسائل: ج 6 ص 278 ح 6843 .
  9. طه/109.
  10. الغدير: ج 3 ص 113.
  11. اسرار غدير: ص252، 253، 353-363.
  12. بحار الانوار: ج 97 ص 360.
  13. تبليغ غدير در سيره معصومين ‏عليهم السلام: ص100، 101. اسرار غدير: ص250، 251. چهارده قرن با غدیر: ص234، 235.
  14. مستدرك الوسائل (محدث نورى، چاپ قديم): ج 1 ص 456 باب 3، از كتاب «زاد الفردوس» نقل كرده است. همچنين از شيخ نعمةاللَّه بن خاتون عاملى نقل كرده كه بر اين مطلب از پيامبرصلى الله عليه وآله نصّ وارد شده است. همچنين فيض كاشانى در كتاب خلاصه الأذكار: باب دهم ص 99، برنامه «عقد اُخُوّت» را ذكر نموده است.
  15. حجرات/10.
  16. حمد/5.
  17. خطبه غدير: بخش هفتم.
  18. آداب عيد غدير (خانه كودک): ص56-145. غدير دعا و محبت (نيشابورى): ص37-62. همراه با ذى‏ الحجه (اوحدى): ج 2 ص105-181. چهارده قرن با غدير: ص233، 234. قنوت خورشيد: ص 29، به نقل از كتاب: غدير عيد برتر (صدرى). چهارده قرن با غدير: ص77، 153-157، 201-209، 233، 234. غدیر در قرآن: ج3 ص338-340. اسرار غدیر: ص246، 252، 254-256، 281، 353-363.
  19. مستدرك الوسائل: ج 6 ص 279 ح 6843 .
  20. مستدرك الوسائل: ج 6 ص 278.
  21. مستدرك الوسائل: ج 6 ص 278.
  22. مستدرك الوسائل: ج 6 ص 279، به نقل از زاد الفردوس.
  23. مفاتيح الجنان: اعمال روز غدير.
  24. واقعه قرآنى غدير: ص61-63.
  25. واقعه قرآنى غدير: ص 33.
  26. بحار الانوار: ج 9 ص 150 و ج 32 ص290، 291، 294، 317، 363 و ج36 ص23 و ج37 ص114. امالی طوسی: ص503. مجمع البیان: ج9 ص72. تفسیر فرات: ص280.
  27. غدير در آئينه كتاب: ص 31.