تجلی امامتِ الهی غدیر در عصر ظهور
تجلّى امامتِ الهىِ غدير در عصر ظهور[۱]
چكيده
1 . امامت غدير مبتنى بر جانشينى پيامبران در قرآن است.
2 . جايگاه برتر امام غدير از طرف خدا اعلام مىشود.
3 . علم امام غدير ريشه اكتسابى ندارد و از طرف خداست.
4 . امامت غدير مبتنى بر عصمت است كه جز خدا و رسولصلى الله عليه وآله نمىتواند او را بشناسد.
5 . امام غدير قدرت انحصارى خود را با ادعا به دست نمىآورد؛ بلكه از طريق فرمان خدا و رسولصلى الله عليه وآله است.
6 . پيامبرصلى الله عليه وآله در خطابه غدير 26 بار تأكيد كردند كه ولايت علىعليه السلام از جانب من نيست، بلكه از جانب خداست.
7 . امامان غدير در هر فرصتى اعلام مىكردند كه امامت ما از طرف خداست.
8 . امامان غدير با غدير زدايى مقابله كردهاند و مقام الهى خود را يادآور شدهاند.
9 . در عصر ظهور، امام زمانعليه السلام مثل ساير امامان از حقّ منصوصى خود دفاع مىنمايد، چه از نظر گفتمان و چه در اجرا.
10 . غدير از زمان وقوع تا ظهور به صورت گفتمان بوده، و در زمان ظهور گذشته از گفتمان به صورت اجرا تحقّق مىيابد.
امامت غدير مبتنى بر جانشينى پيامبران
بنيان فكرى امامت در تشيع، مبتنى بر جانشينى پيامبران در قرآن است، كه خداوند آن را در يكى از فرزندان ذكور و يا برادر قرار داده است، همان گونه كه درباره نوح و ابراهيمعليهما السلام خداوند جانشينى را در فرزندانشان قرار داد.××× 1 حديد:26 ؛ عنكبوت: 27 ؛ انعام: 84 . ××× حضرت موسىعليه السلام از پروردگار خود تقاضا كرد: »از خاندانم كسى را وزير و معاون من قرار ده: برادرم هارون را، و به او پشتم را محكم كن و او را در امر رسالت من شريك ساز«.××× 2 طه: 32 - 29 . ×××
در آياتى ديگر، خداوند به داوود خليفه خود بر روى زمين سليمان را عطا كرد و سليمان وارث داوود شد.××× 3 ص: 30 ؛ نمل: 16 . ××× همچنين حضرت زكرياعليه السلام از خداوند ذريهاى پاك تقاضا كرد و خداوند نيز درخواست وى را اجابت كرد؛ و فرشتگان در نماز به وى ندا دادند كه خداوند تو را به يحيى بشارت مىدهد، در حالى كه او به كلمه خدا گواهى دهد و او خود پيشوا و پارسا و پيامبرى از شايستگان است.××× 4 آل عمران: 37 38. ×××
بدين سان خداوند مسئله جانشينى پيامبران را در خاندان آنان قرار داد، در حالى كه بايد شايستگى اخلاقى و مقام عصمت و علم را داشته باشند. آن گونه كه درباره حضرت ابراهيمعليه السلام فرمود: »عهد من به ستمكاران نخواهد رسيد«.××× 1 بقره: 124. ×××
در آياتى از سوره بقره خداوند به بنىاسرائيل مىفرمايد: »به شما نعمت دادم«.××× 2 بقره: 122 47 40. ××× با مقايسه اين آيات با آيه 150 سوره بقره و آيه سوم و ششم سوره مائده بر ما روشن مىگردد كه منظور از نعمت امامت است كه خطاب به رسول خداصلى الله عليه وآله مىفرمايد: »نعمت خود را بر شما تمام كردم«.××× 3 مائده: 3. ××× و اكمال نعمت بر آن حضرت در غدير خم با معرفى امام علىعليه السلام به امامت صورت گرفت.
جايگاه برتر امام غدير از طرف خدا
از مقايسه امتيازات خاندان پيامبران پيشين و اهل بيت رسول اللَّهصلى الله عليه وآله در قرآن جايگاه برتر آنان بر ما روشن مىگردد، زيرا علاوه بر آنكه مزد رسالت آن حضرت را دوستى اهل بيت قرار داده××× 4 شورى: 23 . ××× بخشى از خمس و غنايم و قسمتى از فىء××× 5 انفال: 41 ؛ حشر: 7 . ××× را به خاندان رسول اللَّهصلى الله عليه وآله اختصاص داده و آنان را از هر پليدى پاكيزه گردانيده است.××× 6 احزاب: 33. ×××
بدين گونه علم امام ريشه اكتسابى ندارد و لدنّى و افاضهاى و فراتر از آموختههاى مدرسه است. امامان اعلم معاصران خود هستند و آگاهترين مردم و حافظ و نگهبان شريعت بوده و اطاعت از آنان همچون اطاعت از خدا و رسول اللَّهصلى الله عليه وآله است. اولى الامر امامان دوازدهگانه هستند كه خداوند به اطاعت از آنان فرمان داده است.××× 7 نساء: 59 . ×××
امامت غدير مبتنى بر عصمت
يكى از آموزههاى قرآنى شيعيان عصمت امام است. از اين رو امام بايد از جانب خدا تعيين شده باشد××× 1 نهج الحقّ و كشف الصدق: ص 229. ×××، چرا كه امام معصوم را كسى جز خدا نمىتواند بشناسد، آن گونه كه رسول خداصلى الله عليه وآله فرمود: »الاَمرُ اِلَى اللَّهِ يَضَعُهُ حَيثُ يَشاءُ«××× 2 سيره ابن هشام: ج 2 ص 727 . ××× : »اين كار به دست خدا است هر جا كه بخواهد آن را قرار خواهد داد«.
قدرت انحصارى امام غدير از طرف خدا
رسول خداصلى الله عليه وآله با فرمانهاى گوناگون جانشينان و حاملان ميراث و نور نبوت را به مردم معرفى كرده است. چنين امامى قدرت انحصارى خود را با دعاوى سياسى به دست نمىآورد، بلكه انتخاب او از طريق فرمان خداوند و رسول خداصلى الله عليه وآله صورت گرفته و پس از وى نيز هر امامى مىبايست پيش از رحلت خود جانشينش را معرفى و منصوب كند. آن گونه كه رسول خداصلى الله عليه وآله فرمودند: »جانشينان من دوازده نفرند كه همگى آنان از قريش هستند«.××× 3 صحيح بخارى: ج 6 ص 2640. ×××
در روايت ديگر فرمودند: »اِنَّ خُلَفائى وَ اَوصِيائى وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَى الخَلقِ بَعدى اِثناعَشَرَ، اَوَّلُهُم عَلِىٌّ وَ آخِرُهُم وَلَدِىَ المَهدِىِّ«.××× 4 ينابيع المودة، قندوزى: ج 3 ص 266 . ××× در حديث جابر نيز نام امامان را به اسم معرفى كردند.
در آيات ديگرى خداوند به وراثت مقام الهى پيامبران در خاندان آنان اشاره كرده، و پيوستگى نسلى انبياء را به شكل وصايت موروثى بيان داشته است، آن گونه كه در سوره آل عمران آيات 34 و 33، و سوره انفال آيه 75، و سوره نساء آيه 164، آن را مورد تأكيد قرار داده است.
جانشين الهى امام علىعليه السلام
رسول خداصلى الله عليه وآله چندين روايت متواتر را بر ولايت امام علىعليه السلام بيان داشتهاند، كه از آن جمله حديث يوم الانذار به روايت بُريده بن حُصَيْب است كه فرمودند: »يا بُرَيدة! لا تَقَع فى عَلِىٍّ؛ عَلِىٌّ مِنّى وَ اَنَا مِنهُ وَ هُوَ وَلِيُّكُم بَعدى«××× 1 بحار الانوار: ج 38 ص 326. ×××: »اى بريده! درباره على شكايت نكن كه على از من است و من از او هستم، و او ولى شما پس از من است«.
حديث سفينه نوح××× 2 عيون اخبار الرضاعليه السلام: ج 2 ص 27 . ××× و حديث متواتر ثقلين××× 3 بحار الانوار: ج 2 ص 100. ××× و سرانجام در غدير خم در ميان نمايندگان قبايل و شهرهاى اسلامى در بازگشت از حجة الوداع در يك سخنرانى مفصل 26 بار تأكيد كردند ولايت علىعليه السلام از جانب من نيست و از جانب خداوند است و پس از بيان فضايل امام علىعليه السلام و حديث ثقلين فرمودند: »مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ؛ اَللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ«××× 4 خطبه غدير . ×××: »هر كه را من مولاى اويم، على مولاى اوست. خدايا هر كس او را دوست بدارد دوست بدار، و هر كه او را دشمن بدارد دشمن بدار«.
استشهاد امامانعليهم السلام به امامت الهى
امامان شيعه از هر فرصتى براى تبيين جايگاه منصوصى خود استفاده مىكردند، از آن جمله امام علىعليه السلام فرمود: »من اگر حق خود را مىخواهم، خدا و رسول مرا به اين مقام برگزيدهاند و شما مرا از آن محروم مىكنيد و ميان من و خلافت فاصله مىاندازيد. بار خدايا! مرا بر قريش يارى كن زيرا آنان رحم مرا قطع كردند و حقّم را پايمال كردند و مقام بزرگ مرا تحقير نمودند، و در نزاع و جنگ با من متحد شدند. آنها مقامى را كه شايسته من بود، از من گرفتند«.××× 1 نهج البلاغة: خطبه 127 . ×××
مقابله امامان غدير با غدير زدايى
اميرالمؤمنينعليه السلام در چندين مورد براى مبارزه با غدير زدايى متعرض واقعه غدير شده و به استناد با آن به مقام الهى خود استناد كردهاند. از آن جمله در ميدان بزرگ كوفه بود كه 12 نفر از صحابه بدرى شهادت دادند كه حديث غدير را از رسول خداصلى الله عليه وآله شنيدهاند.××× 2 تاريخ مدينة دمشق: ج 2 ص 8 . ×××
همچنين امام علىعليه السلام در مسجد النبىصلى الله عليه وآله بپاخاست و مهاجران و انصار را بر فضايل خود و حديث غدير گواه گرفت و اصحابِ حاضر شهادت دادند اين حديث را از رسول خداصلى الله عليه وآله شنيدهاند.××× 3 نفحات الازهار: ج 3 ص 242. ×××
حضرت زهراعليها السلام نيز در خطبه خود در مسجد النبىصلى الله عليه وآله متعرض امامت اهل بيتعليهم السلام شده فرمودند: »امامت ما اهل بيتعليهم السلام موجب نظم شريعت و مصونيت از تفرقه مىگردد«.××× 4 خطبه فدكيه حضرت زهراعليها السلام. ×××
امام حسن مجتبىعليه السلام در نامهاى به معاويه به حقوق الهى خود اشاره داشته مىفرمايند: »ما به راستى از كسانى كه در ربودن حق ما بر ما يورش بردند در شگفتيم! زيرا خلافت رسول اللَّهصلى الله عليه وآله را كه حقّ مسلم ماست از چنگ ما ربودند«.××× 1 مقاتل الطالبييّن: ص 65 . ×××
همچنين امام حسينعليه السلام در نامهاى به بزرگان بصره مىنويسد: »ما خاندان رسالت جانشينان رسول خداصلى الله عليه وآله و وارثان وى بوديم، و از همه مردم نسبت به جايگاه وى شايستهتريم«.××× 2 تاريخ طبرى: ج 4 ص 266 . ×××
آن حضرت در محل »ذو حسم« در برابر سپاه حرّ بن يزيد رياحى فرمود: »اى مردم! ما خاندان رسول خداصلى الله عليه وآله به كار خلافت شما از اين مدعيان ناحق كه با شما رفتار ستمگرانه دارند شايستهتريم. مگر نمىبينيد كه به حقّ عمل نمىكنند و از باطل باز نمىدارند؟ به راستى مؤمن بايد مشتاق ديدار خدا باشد. من مرگ را جز نيك فرجامى نمىدانم و زندگى با ستمگران را جز ذلّت نمىبينم«.××× 3 تاريخ طبرى: ج 4 ص 303 . ×××
امام على بن الحسينعليه السلام نيز در بيدارى وجدان جامعه و آشنايى مردم به حقوق الهى خاندان رسالت در قالب دعاهاى گوناگون تلاش وسيعى كردهاند، و از جمله در دعاى عرفه فرمودهاند: »پروردگارا! بر پاكان اهل بيت رحمت فرست كه آنان را براى امر خود برگزيدى، تا كليد داران خزائن علم تو و نگهبانان دين و خلفاى تو در روى زمين و حجتهاى فروزان تو بر بندگانت باشند. تو آنان را از پليدىها بر كنار داشتهاى و مقرر فرمودهاى كه ميان تو و بندگان تو وسيلهاى باشند و به سوى بهشت تو راه بنمايند«.××× 4 مفاتيح الجنان، دعاى عرفه: ص 200 . ×××
به همين سبب تلاش گسترده امام زين العابدينعليه السلام در دعاهاى گوناگون اين بود كه مردم را به حقوق اهل بيتعليهم السلام آشنا سازد. امام باقرعليه السلام نيز در تبيين امامت در مكتب اهل بيتعليهم السلام تلاش وسيعى را آغاز كردند و با استناد به روايات رسول خداعليه السلام درباره امامت فرمودند: »هر كس بدون امام بميرد به جاهليت مرده است«.××× 1 اصول كافى: ج 1 ص 371 . ××× و فرمودند: »امامت يكى از ستونهاى عمده اسلام است، و امامان حافظ و هادى مؤمنان بوده و اطاعت آنان واجب است. آنان اهل ذكر و خزائن علم الهى و نورى هستند كه مؤمنان را به راه راست هدايت مىكنند و دلهاى آنان را روشنايى مىبخشند. قرآن به آنان به ميراث داده شده و آنها مفسّران وحى و راسخان در علم هستند«.××× 2 اصول كافى: ج 2 كتاب الحجة . ×××
امام صادقعليه السلام نيز در تبيين نظريه امامت، شناسايى امام را بر هر مؤمنى واجب مىدانست و فرمود: »مَن ماتَ و لا يَعرفُ امامَه ماتَ ميتةً جاهليّةً«.××× 3 اصول كافى: ج 3 ص 40 . ××× آن حضرت با انتخاب سياست تقيّه و تبيين آن، از ادعاى امامت الهى خود دست برنداشت و در مراسم عرفه از امامت رسول اللَّهصلى الله عليه وآله و اجداد طاهرينش سخن گفت و فرمود: »رسول اللَّهصلى الله عليه وآله امام بود، سپس على بن ابىطالب، و سپس حَسَنين و پس از آن على بن الحسين و محمد بن علىعليهما السلام و سپس من امام هستم«.××× 4 فروع كافى: ج 4 ص 466 . ×××
داعيه امامت و رهبرى الهى بر جامعه اسلامى از سوى امام موسى بن جعفرعليه السلام در پاسخ سؤال هارون در تعيين حدود فدك بود، كه آن حضرت ادعاى خلافت بر جهان اسلام را طرح كردند و فرمودند: »يك حد آن عَدَن، حدّ ديگر سَمَرقند و حد ديگر اِفريقيّه و حد چهارم آن ارمينيه است«.××× 5 مناقب ابن شهر آشوب: ج 4 ص 320 . ×××
پيوند توحيد و امامت
امام رضاعليه السلام نيز پس از آنكه ناگزير به قبول ولايتعهدى گرديد در خطبهاى فرمود: »ما را به واسطه رسول اللَّهصلى الله عليه وآله بر شما حقّى است و شما را نيز به خاطر رسول خدا بر ما حقّى است. هر گاه شما حقّ ما را پرداختيد بر ما واجب است حقّ شما را ادا كنيم«.××× 1 مقاتل الطالبييّن: ص 455 . ×××
آن حضرت در نيشابور با بيان حديث سلسلة الذهب فرمود: »كَلِمَةُ لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ حِصنى؛ فَمَن دَخَلَ حِصنى اَمِنَ مِن عَذابى. سپس فرمود: »بِشُروطِها وَ اَنَا مِن شُروطِها«: »كلمه توحيد شروطى دارد و من يكى از اين شروط هستم«.××× 2 عيون اخبار الرضاعليه السلام: ج 1 ص 143 . ×××
بدين ترتيب امام رضاعليه السلام اين مسئله اساسى را براى مردم تبيين مىكنند كه توحيد با امامت برگزيدگان خداوند در پيوند است؛ چرا كه اسماء و صفات خدا در وجود انسان كامل، يعنى امام تجلى مىيابد؛ و به وسيله امام راه توحيد شناخته مىشود. شايد اين سخن بىتأثير نباشد كه كلمه »لا اله الا اللَّه« دوازده حرف است و امامت نيز در قرآن 12 مرتبه آمده است! (17 هود، 12 يس، 12 احقاف، 12 توبه، 5 قصص، 72 انبياء، 24 سجده، 74 فرقان، 124 بقره، 70 اسراء، 79 حجر و 41 قصص(.
لذا امام رضاعليه السلام فرمود: خداوند مىفرمايد: »كلمه "لا اله الا اللَّه" دژ من است«. آن حضرت در مسجد جامع مرو در تبيين مسئله امامت شئون گوناگون آن را تبيين فرمودند:
امامت از منازل انبياء و ارث اوصياست. امامت خلافت خداوند و رسول اكرمصلى الله عليه وآله و اميرالمؤمنينعليه السلام و ميراث حسن و حسينعليهما السلام است. امامت زمام دين و نظام مسلمين و صلاح دنيا و عزّت مؤمنين و ريشه اسلام و شاخه بلند آن است.××× 3 عيون اخبار الرضاعليه السلام: ج 1 ص 197 . ×××
همچنين امام على بن محمدعليه السلام در زيارت جامعه كبيره كه از مشهورترين و معتبرترين زيارات فرهنگ شيعه است، طرح اساسى مسئله امام شناسى و معارف عميق توحيدى و ولايى و فضايل انسان كامل را در انداختند؛ و امام را به عنوان حجّت خدا و معدن اسرار الهى و خزانه علم خداوند و رهبر سياسى و فكرى جامعه اسلامى معرفى نمودند.
دفاع امام زمانعليه السلام از حقّ منصوصى خود در گفتمان و اجرا
بدين سان بر ما روشن مىگردد مسئله امامت در قرآن، به عنوان وصايت و جانشينى انبياء و حاصل ميراث پيامبران در فرزندان ذكور و يا برادر به شرط علم و عصمت تحقق پيدا مىكند.
تعيين امام از سوى رسول خداصلى الله عليه وآله بر عهده خداوند گذاشته شده و مسئله منصوصى آن تأكيد شده و غدير خم تجلّى نص امامت و جانشينى آن حضرت است.
طرح امامت منصوصى و استشهاد به آن به عنوان حقّى كه خداوند بر عهده امامان گذاشته از سوى آنان تصريح شده است، و هر كدام از امامانِ شيعه به نحوى به تبيين وظايف و شئون و اختيارات امام در خطبهها و نامهها و زيارات و روايات خود به آن تصريح كردهاند و بيشتر آنان به شكلهاى گوناگون، داعيه امامت و رهبرى الهى خود را بيان داشتهاند.
به همين سبب، ريشه گفتمان منصوصى امامت در قرآن است و پايه و اساس آن بر غدير نهاده شده، و هر كدام از امامان به تبيين آن پرداختهاند. بنابراين در عصر ظهور امام زمانعليه السلام، ايشان نيز مثل ديگر اهل بيتعليهم السلام از حقّ خود دفاع نموده و آنچه در غدير بيان گرديده را محقق مىنمايند؛ هم در گفتمان منصوصى و هم در اجرا، تمام آن شئون و اختيارات را به امر خداوند بدون هيچ مانعى طبق وعده الهى انشاء اللَّه به ظهور خواهند رساند«. در زمان غدير و زمان اهل بيتعليهم السلام تا زمان ظهور امام زمانعليه السلام، فقط گفتمان بوده و در جاهايى خاص به اجرا در آمده است، و لكن در زمان ظهور امام زمانعليه السلام هم گفتمان منصوصى است و هم در اجرا به ظهور مىرسد.
- ↑ اصغر منتظر القائم