ترکمنستان
مقاله غدير به زبان تركمنى[۱]
غديرِ سال ۱۴۲۳ براى اولين بار برنامه بى سابقه اى را تجربه كرد. افرادى از مليت ها و كشورهاى مختلف جهان فراخوانده شدند، تا در برنامه اى كه گفتمان ملت ها درباره غدیر را تداعى مى كرد، احساس خود را از اين واقعه در مقاله اى به تصوير كشند.
در اين برنامه ۲۱۴ نفر از ۳۶ كشور جهان با ۲۷ زبان مختلف شركت كردند، كه همه سعى كرده بودند دريافت درونیشان را از واقعه عظيم غدير نشان دهند، و برداشت خود را با ذوق و سليقه اى كه ظرافت اين ماجرا مى طلبد، با زيباترين كلام به رشته قلم درآورند، كه يكى از اين كشورها تركمنستان است.
مسير و كيفيت غدير اعلام ولايت را نشان مى دهد[۲]
شكل وقوع ماجراى غدير و مسيرى كه از آغاز تا انجام آن طى
شد و كيفيت خاص آن گوياى يك هدف مقدس از اين همه برنامه
است.
متوقف شدن در سرزمين گرم و خشك، بيعت و سلام به امرة
المؤمنين، تهديد الهى بر عدم انجام رسالت در صورت عدم ابلاغ
غدير، نزول آيه اكمال، شعر حسان، بخ بخ عمر و تبريك مردم
مجموعهاى منسجم براى اعلام كسانى است كه به جاى مقام
«الست اولى بالمؤمنين من انفسهم» خواهند نشست.
گونه خاص واقعه غدير نشان مىدهد كه منظور از كل اين واقعه اعلام ولايت
اميرالمؤمنين عليهالسلام است. نمونههايى از اين قرائن چنين است:
1. اگر كلمه «مولى» به معناى دوست باشد، پس چرا پيامبر صلىاللهعليهوآله در آن هواى گرم و در
آن سرزمين بىآب چند هزار نفر را متوقف كرد و فرمود: «آنهايى كه جلو رفتهاند
برگردند و آنهايى كه عقب ماندهاند برسند»؟ اگر «مولى» به معناى دوست بود پيامبر صلىاللهعليهوآله
مىتوانست در جاى ديگر بگويد و قبلاً هم گفته بود. مگر مردم نمىدانستند على عليهالسلام
بهترين دوست پيامبر صلىاللهعليهوآله است؟
2. اگر منظور از غدير اعلام خلافت نبوده پس چرا پيامبر صلىاللهعليهوآله در همانجا به همراه
بيعت دستور سلام به عنوان اميرالمؤمنين به مردم داد و فرمود: «سلِّموا عليه بإمرة
المؤمنين»: «به عنوان اميرالمؤمنين به على سلام دهيد».
3. اگر «مولى» به معناى صاحب اختيارى مردم نباشد پس چرا خداوند مىفرمايد:
«اگر اين رسالت را ابلاغ نكنى وظيفه خود را انجام ندادهاى»؟ اين هم دلالت مىكند كه
«مولى» به معناى دوست نيست.
4 . اگر منظور از غدير معرفى اميرالمؤمنين عليهمالسلام به عنوان خليفه نيست پس چرا
حتى در كتابهاى اهل سنت آمده كه بعد از دعاى «اللهم وال من والاه ...» آيه نازل شد:
«اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا»، و بعد
پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمود: «اللّه اكبر على اكمال الدين و اتمام النعمة و رضى الرب برسالتى و ولاية
على بن ابىطالب بعدى».
5 . اگر مراد از «مولى» در غدير ولايت و خلافت اميرالمؤمنين عليهالسلام نيست پس چرا
وقتى حسان بن ثابت در شعر خود گفت: «فقال له: قم يا على فاننى رضيتك من بعدى
اماما و هاديا»: «بلند شو يا على كه من تو را به عنوان جانشين بعد از خود انتخاب
كردم»، پيامبر صلىاللهعليهوآله هيچ اعتراضى نكرد؟ پيامبر صلىاللهعليهوآله مىتوانست بگويد: «اى حسان! مگر
من على را به عنوان جانشين و خليفه مشخص كردم»؟! نه تنها او را منع نكرد بلكه او
را تشويق نمود.
6. اگر هدف از مراسم غدير صاحب اختيارى مردم نبود، پس چرا عمر بن خطاب
نزد على عليهالسلام آمد و گفت: «اصبحت مولاى و مولى كل مؤمن و مؤمنة»: «تو امروز مولاى من
و هر مرد و زن مؤمنى شدهاى»؟
7. اگر على عليهالسلام در غدير خليفه پيامبر صلىاللهعليهوآله معرفى نشده بود، پس چرا مردم گروه گروه
مىآمدند و به حضرت على عليهالسلام تبريك مىگفتند؟ آيا فقط به خاطر آنكه پيامبر صلىاللهعليهوآله
فرمود: على دوست من است؟
گروهى از علماى اهل سنت درباره جمله «الست اولى بالمؤمنين من انفسهم»
گفتهاند: نصٌ صريحٌ فى اثبات امامته و قبول طاعته»: «اين جمله عبارت صريحى در
اثبات امامت اميرالمؤمنين و پذيرفتن اطاعت اوست».
منبع
دانشنامه غدیر،جلد ۶،صفحه ۲۰.