احتجاج ابوذر غفاری با غدیر

از دانشنامه غدیر


ابوذر از اولين ياران غدير و از آن سه نفري است كه در روزهاي اول سقيفه مقاومت كردند و با غاصبين بيعت نكردند. او بارها مسئله‌ي غدير را با جزئياتش مطرح مي‌كرد و با آن احتجاج مي‌نمود. در عبارات ذیل مواردی از احتجاج ابوذر را که در منابع روایی و تاریخی منعکس شده است، بیان می کنیم.

۱. احتجاج با سران سقیفه در مسجد رسول الله صلی الله علیه و آله

آنگاه که امیر المؤمنین را به مسجد بردند تا از آن حضرت بیعت بگیرند، سلمان، ابوذر و مقدار هر کدام برخواستند و در دفاع از امیر مومنان علی علیه السلام و احتجاج با سران سقیفه سخنانی ایراد کردند. ابوذر برخاست و گفت:

اى امتى كه بعد از پيامبرش متحير شده و به سرپيچى خويش خوار شده ‏ايد، خداوند مى‏فرمايد: إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمِينَ، ذُرِّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ‏[1]، «خداوند آدم و نوح و آل ابراهيم و آل عمران را بر همه جهانيان برگزيد، نسلى كه از يك ديگرند، و خداوند شنونده‏

أسرار آل محمد عليهم السلام / ترجمه كتاب سليم، ص: 235

و دانا است». آل محمد فرزندان نوح و آل ابراهيم از ابراهيم و برگزيده و نسل اسماعيل و عترت محمد پيامبرند. آنان اهل بيت نبوت و جايگاه رسالت و محل رفت و آمد ملائكه‏اند. آنان همچون آسمان بلند و كوههاى پايدار و كعبه پوشيده و چشمه زلال و ستارگان هدايت‏كننده و درخت مبارك هستند كه نورش مى‏درخشند و روغن آن مبارك است‏[2]. محمد خاتم انبياء و آقاى فرزندان آدم است، و على وصيّى اوصياء و امام متقين و رهبر سفيد پيشانيان معروف است، و اوست صديق اكبر و فاروق اعظم و وصىّ محمد و وارث علم او و صاحب اختيارتر مردم نسبت به مؤمنين، همان طور كه خداوند فرموده:

النَّبِيُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى‏ بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ‏[3]، «پيامبر نسبت به مؤمنين از خودشان صاحب اختيارتر است و همسران او مادران آنان‏اند و خويشاوندان در كتاب خدا بعضى بر بعضى اولويت دارند». هر كه را خدا مقدّم داشته جلو بيندازيد و هر كه را خدا مؤخر داشته عقب بزنيد، و ولايت و وراثت‏[4] را براى كسى قرار دهيد كه خدا قرار داده است.[5]


[1] ( 43) سوره آل عمران: آيات 33 و 34.

[2] ( 44) اشاره به آيه 35 از سوره نور است كه خداوند تعالى مى‏فرمايد:\i اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فِيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فِي زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يَكادُ زَيْتُها يُضِي‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى‏ نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ\E ....

[3] ( 45) سوره احزاب: آيه 6.

[4] ( 46)« الف»: وزارت.

[5] هلالى، سليم بن قيس، أسرار آل محمد عليهم السلام / ترجمه كتاب سليم - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1416 ق.

احتجاج با ابوبکر در مسجد رسول الله صلی الله علیه و آله[۱]

پس از تشکیل سقیفه و غصب خلافت، جمعی از اصحاب رسول خدا که بعضی تعداد آنان را دوازده نفر میدانند، برخواسته و با ابوبکر در باره غدیر احتجاج کردند. یکی از کسانی که برخواست و با ابوبکر احتجاج کرد، عمار بود.

«يا معاشر قريش! قد علمتم و علم اخياركم ان النبي صلي الله عليه و آله و سلم قال: الامر من بعدي لعلي بن ابيطالب، ثم للحسن، ثم للحسين، ثم للائمة من ولد الحسين فتركتم قوله، و نبذتم امره و وصيته، و كذلك تركت الامم التي كفرت بعد انبيائها فغيرت و بدلت، فحاذيتموها حذو النعل بالنعل و القدة بالقدة، و عما قليل تذوقون و بال امركم و جزآء ما قد قدمت ايديكم، و ان الله ليس بظلام للعبيد.»

«اى جماعت مردم شما حقا مى‏دانيد، و برگزيدگان شما نيز مى‏دانند كه: پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم گفت: امر ولايت‏بعد از من براى على بن ابيطالب است، و پس از او براى حسن و حسين، و سپس براى امامان از فرزندان حسين.شما گفتار پيغمبر را ترك گفتيد! و فرمان و وصيت او را دور افكنديد، و همچنين امت‏هائى كه بعد از پيامبرانشان كافر شدند، ايشان نيز اينطور رفتار كردند، پس تغيير دادند، و تبديل نمودند گفتار و وصيت پيامبرانشان را.شما نيز به محاذات آنها و نظير آنها، همانند تشابهى كه يك لنگه كفش با لنگه ديگر آن دارد، و همانند يك چوبه تير را كه در كمان مى‏گذارند، با چوبه ديگر كه از هر جهت‏ يك قسم و يك اندازه ‏بريده شده است، قرار گرفتيد، بزودى وخامت و سوء عاقبت امر خود را خواهيد چشيد، و پاداش آن كردارى كه انجام داده، و به دست‏هاى خود پيش فرستاده‏ايد به شما خواهد رسيد، و حقا كه خداوند به بندگان خود ستم نمى ‏كند»

۲. وصیت به امیر المؤمنین و احتجاج با یکی از اقوام

«أَبَانٌ عَنْ سُلَيْمٍ‏ قَالَ‏ شَهِدْتُ أَبَا ذَرٍّ مَرِضَ مَرَضاً عَلَى عَهْدِ عُمَرَ فِي إِمَارَتِهِ فَدَخَلَ عَلَيْهِ عُمَرُ يَعُودُهُ وَ عِنْدَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ سَلْمَانُ وَ الْمِقْدَادُ وَ قَدْ أَوْصَى أَبُو ذَرٍّ إِلَى عَلِيٍّ ع وَ كَتَبَ وَ أَشْهَدَ فَلَمَّا خَرَجَ عُمَرُ قَالَ رَجُلٌ [مِنْ أَهْلِ أَبِي ذَرٍّ مِنْ بَنِي عَمِّهِ بَنِي غِفَارٍ] مَا مَنَعَكَ أَنْ تُوصِيَ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عُمَرَ قَالَ قَدْ أَوْصَيْتُ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ حَقّاً حَقّاً أَمَرَنَا رَسُولُ اللَّهِ ص وَ نَحْنُ أَرْبَعُونَ رَجُلًا مِنَ الْعَرَبِ وَ أَرْبَعُونَ رَجُلًا مِنَ الْعَجَمِ‏ فَسَلَّمْنَا عَلَى عَلِيٍّ ع بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِينَ فِينَا هَذَا الْقَائِمِ الَّذِي سَمَّيْتَهُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَا أَحَدَ مِنَ الْعَرَبِ وَ لَا مِنَ الْمَوَالِي [الْعَجَمِ‏] رَاجَعَ رَسُولَ اللَّهِ ص إِلَّا هَذَا وَ صُوَيْحِبُهُ‏ الَّذِي اسْتَخْلَفَهُ فَإِنَّهُمَا قَالا أَ حَقٌّ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ [فَغَضِبَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ] قَالَ [اللَّهُمَّ نَعَمْ‏] حَقٌّ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ أَمَرَنِيَ اللَّهُ بِذَلِكَ فَأَمَرْتُكُمْ بِه‏»


[1] ( 1)« ب»: و عنه عن أبان عن سليم.

[2] ( 2)« ب»: عليّ عليه السلام.

[3] ( 3) الزيادة من« الف».

[4] ( 4)« الف»: و نحن ثمانون رجلا من العرب و أربعون رجلا من العجم.

[5] ( 5) الزيادة من« الف».

[6] ( 6)« ب»: صاحبه.

[7] ( 7) الزيادة من« ب».

[8] ( 8) الزيادة من« الف».

۳. احتجاج در مجلس ابن عباس

ابوذر در مجلس ابن عباس كه در خيمه‌اي برقرار بود نشسته بود و ابن عباس مشغول صحبت با مردم بود. ناگهان ابوذر برخاست و دست به عمود خيمه زد و گفت: اي مردم هر كس مرا مي‌شناسد كه مي‌شناسد، و هر كس مرا نمي‌شناسد من خود را به اسمم برايش معرفي مي‌كنم. من جندب بن جناده ابوذر غفاري هستم. بحق خدا و رسولش از شما مي‌پرسم كه آيا از پيامبر صلي اللَّه عليه و آله شنيديد كه مي‌فرمود: زمين حمل نكرده و آسمان سايه نينداخته بر راستگوتر از ابوذر؟ گفتند: آري بخدا قسم.

ابوذر گفت: اي مردم، آيا قبول داريد كه پيامبر صلي اللَّه عليه و آله در روز غدير خم ما را جمع كرد و فرمود: «اللهم من كنت مولاه فعلي مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله … ».

همه گفتند: آري بخدا قسم.[۲]

  1. امام شناسی، ج۸، ص۱۹۲: احتجاج یاران علی علیه السلام از صحابه در مسجد علیه ابوبکر
  2. بحارالانوار: ج ۳۷ ص ۱۹۳ ح ۷۶.