آيات ۱ تا ۳ نصر و غدیر
نزول و متن و ترجمه
از نظر برخی محققان، سوره نصر آخرین سوره کاملی است که بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده است. این سوره در حجة الوداع و در سرزمین منا نازل شد.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ﴿١﴾وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ﴿٢﴾فَسَبِّـحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ ۚ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا ﴿٣﴾
«به نام خدا که رحمتش بیاندازه است و مهربانیاش همیشگی. هنگامی که یاری خدا و [آن] پیروزی فرا رسد (۱) و مردم را ببینی که گروهگروه در دین خدا درآیند (۲) پس پروردگارت را همراه با سپاس و ستایش تسبیح گوی و از او آمرزش بخواه که او همواره توبهپذیر است. (۳)»
موقعيت تاريخى نزول آیات
از سوی برخی محققان موقعیت تاریخی نزول آیات ۱ تا ۳ سوره نصر چنین ترسیم شده است: با پایان یافتن ایام تشریق در روز سيزدهم ذىالحجه و در روز چهارم توقف در منا و در مسجد خیف مراسم غدیر آغاز شد. در چنین شرایطی فرشته وحی نازل شد و آخرین سوره کامل قرآن، سوره نصر، را بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل کرد.[۱] به محض نزول اين سوره، پيامبر بهطور رسمى نزديكى مرگ خويش را خبر داد و گفت: «نُعِيَتْ الَىَّ نَفْسى بِأَنَّها مَقْبُوضَةٌ فى هذِهِ السَّنَةِ؛ نفسم به من خبر مىدهد كه در اين سال قبض روح خواهد شد».[۲]
پیامدهای نزول آیات
به گفته محققان نزول آیات ۱ تا ۳ سوره نصر سه پیامد داشت كه همواركننده راه براى مراسم عظيم غدير بود:
۱. سؤال مردم درباره جانشين پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله
اولين مسئلهاى كه پس از نزول سوره نصر و شنيدن خبر رحلت پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله به ذهن همه خطور كرد، جانشينى آن حضرت به معناى پر كردن جاى خالى حضرت بود؛ و اين بهترين مقدمه براى آغاز مراسمى بود كه مىتوانست پاسخ چنين سؤالى باشد.
اصحاب پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله كه از يك سو از مطرح كردن مسئله رحلت آن حضرت در حضورش خجالت مىكشيدند، سراغ سلمان فارسى رفتند كه با حضرتش خصوصىتر بود.
آنها با توجه به تصريح پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله درباره رحلتش از سلمان خواستند تا از حضرت بپرسد: امور ما را به كه مىسپارى، و پناه ما چه كسى خواهد بود و محبوبترين افراد نزد او كيست؟
در پاسخ اين سؤال آن حضرت تعلّلى نموده تا سه بار آن را به تأخير انداخت و گويا مردم را نسبت به مسئله حساستر و نسبت به پاسخ آن تشنهتر مىنمود.
سپس فرمود: «برادر و وزيرم و جانشينم در اهل بيتم و بهترين كسى كه بعد از خود باقى مىگذارم كه دِين مرا ادا مىكند و به وعدههاى من وفا مىنمايد، على بن ابى طالب است».[۳]
۲.سخنان پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله با على عليه السلام درباره خلافت
دومين پيامد نزول سوره نصر آن بود كه پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله اميرالمؤمنين عليه السلام را فرا خواند و به او چنين فرمود:
يا على، آنچه بدان وعده داده شده بودم آمد. فتح آمد و مردم گروه گروه در دين خدا داخل شدند. هيچكس از تو سزاوارتر به قرار گرفتن در مقام من نيست، به خاطر پيشتر بودن تو در اسلام و نزديكى تو با من و دامادى تو نسبت به من و اينكه سيده زنان جهان نزد توست، و قبل از آن حمايتهايى كه پدرت ابوطالب درباره من داشت و گرفتارىهايى كه هنگام نزول قرآن به خاطر من متحمل شد ...[۴]
اين احتمال وجود دارد كه حضرت اين سخنان را علناً در حضور مردم به على عليه السلام فرموده باشد، تا افكار مردم را نسبت به مسئله خلافت آمادهتر سازد.
۳.سخنرانى عمومى درباره ولايت
سومين عكس العمل پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله به نزول سوره نصر آن بود كه در فرصت باقيمانده از آخرين روز مراسم حج، مردم را در مسجد خيف در مِنا جمع كند و براى آينده خلافت پيش بينىهاى اساسى بنمايد. با توجه به امامت ابدى دوازده امام عليهم السلام كه برنامه خلافت اسلام بود و مردم بايد دلسوزانه و از عمق جان از آنان حمايت مىنمودند و با حضور آنان از هر اختلافى پرهيز مىكردند، پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله در برابر جمعيت عظيم حاجيان بر فراز منبر مسجد خيف چنين خطابه خواند:
خدا آباد كند زندگى كسى را كه سخن مرا بشنود و آن را به خاطر بسپارد و به كسانى كه نشنيدهاند برساند، كه چه بسا حمل كننده علمى كه خود اهل تفكر نيست، و چه بسا حمل كننده علمى به كسى كه از او فقيهتر و فكر كنندهتر است.
اى مردم، من در ميان شما دو چيز گرانبها باقى گذاشتم كه اگر به آن دو تمسّك كنيد هرگز گمراه نمىشويد و لغزش پيدا نمىكنيد: كتاب خدا و عترت من اهل بيتم. خداوند لطيف خبير به من خبر داده است كه اين دو از يكديگر جدا نمىشوند تا بر سر حوض كوثر بر من وارد شوند، مانند اين دو انگشتِ من- و حضرت دو انگشت سبابه را كنار يكديگر قرار دادند- و نمىگويم: مانند اين دو- و حضرت انگشت سبابه و وسط را كنار هم قرار دادند- كه يكى بر ديگرى فضيلت داشته باشد.[۵]
پانویس
- ↑ عيون أخبار الرضا، ج۲، ص۶؛ عدة الداعی، ص۲۹۸.
- ↑ تفسير القمى، ج۲، ص۴۴۷؛ الاقبال، ج۲، ص۲۴۲؛ تفسير نور الثقلين، ج۵، ص۶۸۹؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۱۴.
- ↑ تفسير فرات، ص ۶۱۳. شرح الاخبار، ج ۱، ص ۲۱۱، ح ۱۸۳.
- ↑ بحار الانوار، ج ۴۰، ص ۸۵؛ شرح نهج البلاغة، ج ۹، ص ۱۷۴.
- ↑ بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۶۸ ح ۵. تفسير القمى: ج ۱ ص ۳.
منابع
- إقبال الأعمال؛ على بن موسى بن طاووس، م ۶۶۴ ق، تهران: دار الكتب الإسلاميه، دوم، ۱۴۰۹ ق.
- بحارالانوار؛ محمدباقر مجلسی، م ۱۱۱۰ ق، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، دوم، ۱۴۰۳ق.
- تفسير القمي؛ على بن ابراهيم قمى، م قرن ۳ ق، تحقیق: طيّب موسوى جزائرى، قم: دار الكتاب، سوم، ۱۴۰۴ ق.
- تفسير فرات الكوفی؛ فرات بن ابراهيم كوفى، م ۳۰۷ ق، تحقیق: محمد كاظم، تهران: مؤسسة الطبع و النشر في وزارة الإرشاد الإسلامي، اول، ۱۴۱۰ ق.
- تفسير نور الثقلين؛ عبد على بن جمعة العروسى الحويزى، م ۱۱۱۲ ق، تحقیق: هاشم رسولى محلاتى، قم: اسماعيليان، چهارم، ۱۴۱۵ ق.
- شرح الاخبار؛ نعمان بن محمد ابن حيون، م ۳۶۳ ق، تحقیق : محمد حسين حسينى جلالى، قم: جامعه مدرسين، اول، ۱۴۰۹ق.
- عدة الداعي و نجاح الساعي؛ احمد بن محمد ابن فهد حلى، م ۸۴۱ ق، تحقیق: احمد موحدى قمى، قم: دار الكتب الإسلامي، اول، ۱۴۰۷ ق.
- عيون أخبارالرضا عليه السلام؛ محمد بن على ابن بابويه، م ۳۸۱ ق، تحقیق: مهدى لاجوردى، تهران: نشر جهان، اول ، ۱۳۷۸ ق.