ابن مردویه

از ویکی غدیر
نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۱۹ توسط Modir (بحث | مشارکت‌ها) (احمد بن موسی بن مردویه اصفهانی (ابوبکر ابن مردویه))
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

روايت حديث غدير[۱]

يكى از علما و بزرگان اهل‏ سنت كه حديث غدير را نقل كرده احمد بن موسى اصفهانى، ابوبكر، ابن‏ مَردَوَيه (ت 323 -  م 410 ق) است.

ميرزا محمد بن معتمدخان بدخشانى حديث غدير را در «مفتاح النجا» از ابن‏ مردويه نقل كرده است.[۲]

سيوطى[۳]: ابن ‏مردويه خبره فنّ حديث و رجال بوده و در اين رشته ‏ها كتاب نوشته است. همچنين وى از خبرگانِ صاحب تفسير و تاريخ بوده و كتاب «المستخرج على البخارى» از او است.

او از ابوسهل بن زياد قطّان و ديگران حديث شنيده است.

روايتِ نزول آيه اكمال و آيه تبليغ در غدير[۴]

يكى از وجوه دلالت حديث غدير بر امامت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام نزول آيه اكمال و آيه تبليغ در رويداد غدير است. اختصاص آن به غدير هم نزد شيعه و غير شيعه از مسلمات است، و بين مفسرين و محدثين اهل ‏سنت مشهور است، اگر چه بعضى از آنان در صدد انحراف شأن نزول آيه بوده‏ اند.

از جمله احمد بن موسى بن مَردَوَيه اصفهانى، ابوبكر، ابن‏ مَردَوَيه (ت 323 -  م 410 ق) است. ميرزا محمد بن معتمدخان بدخشى در «مفتاح النجا فى مناقب آل ‏العبا»: حديث نزول آيه اكمال در واقعه غدير خم را از ابن مردويه از ابوسعيد خُدرى و نيز از عبدالرزاق رَسعَنى از ابن‏ عباس روايت كرده است.[۵]

همچنين سيوطى در «الدرّ المنثور» و بدخشى در «مفتاح النجا» نزول آيه تبليغ در غدير خم درباره على ‏عليه السلام را از ابن ‏مَردَوَيه از ابن ‏مسعود نقل كرده است.[۶]

ذهبى و سيوطى و زُرقانى و ابن‏ قيم جوزيّه و تاج ‏الدين سُبكى و سمعانى و ابن ‏كثير و كاتب چَلَبى و شمس ‏الدين محمد ابن‏ جَزَرى و دهلوى[۷]: او را توثيق كرده و دقت او در ثبت و ضبط اخبار و رجال و نيز تأليفات او را به خصوص در تفسير و تاريخ ستوده ‏اند. وى در اصفهان و عراق از ابوسهل بن زياد قطّان، ميمون بن اسحاق خراسانى، محمد بن عبداللَّه بن علم صفّار، اسماعيل خطبى، محمد بن على بن دُحَيم شيبانى، احمد بن عبداللَّه بن دليل، اسحاق بن محمد بن على كوفى، محمد بن احمد بن على اسوارى، احمد بن عيسى خفاف، احمد بن محمد بن عاصم كرانى و طبقه ايشان روايت كرده، و ابوالقاسم عبدالرحمن بن منده و برادرش عبدالوهّاب، ابوالخير محمد بن احمد، ابومنصور محمد بن سكرويه، ابوبكر محمد بن حسن بن محمد بن سُلَيم، ابوعبداللَّه ثقفى، ابومطيع محمد بن عبدالواحد مصرى، حمزةبن حسين مؤدِّب اصفهانى و بسيارى ديگر از او روايت كرده ‏اند.

وى كتاب‏ هاى «التاريخ» و «التفسير» و «المسند» و «المستخرج على البخارى» را نگاشت.

همچنين ابن‏ مردويه ملقّب به لقب حافظ است. لقبى كه در اصطلاح دانشمندان علم حديث از القاب بسيار ارزشمند است. شيخ على قارى و بدخشى و در «لواقح الأنوار» در شرح حال سُيوطى از ابن حجر، همگى در مورد لقب حافظ و جلالت آن سخن گفته ‏اند.[۸]


براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: اهل‏ سنت / نقل آيه تبليغ براى غدير، و عنوان: سند حديث غدير.

نقل غديريه حسّان بن ثابت[۹]

يكى از وجوه دلالت حديث غدير بر امامت و جانشينى، شعر حسّان بن ثابت است. قضيه شعر سرودن حسّان بن ثابت در روز غدير خم، در مقابل و به اذن پيامبرصلى الله عليه وآله را شمارى از بزرگان اهل‏ سنت نقل كرده‏ اند، كه از جمله آنان ابن‏ مَردَوَيه (ت 240 يا 241 -  م 327 ق) است.

در «كشف الغُمَّة» از ابن‏ مردويه از ابن‏ عباس نزول آيه تبليغ و حديث و ماجراى غدير را نقل كرده است. ابن‏ عباس مى ‏افزايد: به خدا سوگند كه ولايت على ‏عليه السلام بر گردن قوم واجب گشت. و حسّان بن ثابت اشعارش را سرود.

پانویس

  1. چكيده عبقات الانوار (حديث غدير): ص 258.
  2. مفتاح النجا (مخطوط).
  3. طبقات الحفّاظ: ص 412. همچنين ر.ك: تذكرة الحفّاظ: ج 3 ص 1050. النجوم الزاهرة: ج 4 ص 254. تاريخ اصفهان: ج 1 ص 168. طبقات الداوودى: ج 1 ص 93 . شَذَرات الذهب: ج 3 ص 190.
  4. چكيده عبقات الانوار (حديث غدير): ص 446، 463. غدير در قرآن: ج 1 ص 87.
  5. مفتاح النجا فى مناقب آل ‏العباعليهم السلام (مخطوط).
  6. الدرّ المنثور فى التفسير بالمأثور: ج 2 ص 298. مفتاح النجا (مخطوط). نفحات الازهار: ج 8 ص195، 257.
  7. تذكرة الحفّاظ: ج 3 ص 1050. العِبَر فى خبر من غَبَر: حوادث سال 410. طبقات الحفّاظ: ص 412. شرح المواهب اللَدنيّه: ج 1 ص 68 . زاد المعاد فى هدى خير العباد: ج 3 ص 56 . طبقات الشافعية (سُبكى) : ج 1 ص 317. الانساب: «الإصبهانى». تاريخ ابن‏كثير: ج 7 ص 353. كشف الظنون: ج 1 ص 439. الحصن الحصين من كلام سيدالمرسلين (با شرح قارى): ص 20 و 25. اصول الحديث (دهلوى).
  8. جمع الوسائل فى شرح الشمائل: ص 7. تراجم الحفّاظ (مخطوط).
  9. چكيده عبقات الانوار (حديث غدير): ص 477.