بلال حبشی
اتمام حجت بلال با غدير[۱]
از نمونه هاى بارز اتمام حجت و استدلال و يادآورى هاى غدير، مواردى است كه توسط خود خداوند و معصومين عليهم السلام و اصحابشان صورت گرفته است. تمام راويانى كه در طول هزار و چهارصد سال حديث غدير را روايت كرده اند نيز به گونه اى جهاد خود را در مقابله با اهل سقيفه به نمايش گذاشته اند. يكى از اصحاب معصومين عليهم السلام كه با غدير اتمام حجت نموده بلال حبشى است.
از سوى ديگر: در كنار آيات غدير، مى توان همه احاديث وارد شده در ارتباط غدير با قرآن را به نوعى اتمام حجت غديرى - قرآنى به حساب آورد.
به خصوص استشهاد به آيات قرآن در بسيارى از مواضع خطابه غدير - آن هم از لسان پيامبر معظم صلى الله عليه وآله - بُعد ديگرى از جنبه قرآنى غدير را بيان مى كند. آياتى كه در خطابه غدير به عنوان شاهد يا تفسير قرآن آمده 50 مورد است كه اهميت اين سند دائمى غدير را با پشتوانه قرآنى جلوه گر مى سازد.
با توجه به همين استناد ريشه اى غدير به قرآن، اتمام حجت ها و دفاع از حريم غدير با تكيه بر آيات قرآنى در طول چهارده از سوى پيامبر و ائمه عليهم السلام و اصحابشان صورت گرفته، كه از جمله آنها اتمام حجت هاى قرآنىِ بلال به اين آيه است: «لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَىِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» اجازه بيعت با سقيفه را نمى دهد[۲]:
بلال مؤذن پيامبرصلى الله عليه وآله از كسانى بود كه با ابوبكر بيعت نكرد. از سوى ديگر ابوبكر در زمان پيامبر صلى الله عليه وآله بلال را كه غلام بود خريد و آزاد كرد. عمر از اين بهانه استفاده كرد و روزى گريبان بلال را گرفت و گفت: اى بلال، اين جزاى ابوبكر است كه تو را آزاد كرده، اكنون نمى آيى با او بيعت كنى!
بلال گفت: اگر مرا به خاطر خدا آزاد كرده، مرا به خاطر همان خدا به حال خودم رها كند، و اگر مرا براى غير خدا آزاد كرده و به خاطر خودش آزاد نموده آنوقت حرف تو را بايد عمل كرد. و اما بيعت با ابوبكر، من بيعت نخواهم كرد با كسى كه پيامبر صلى الله عليه وآله او را خليفه قرار نداده و او را مقدم نداشته است. خداوند تعالى مى فرمايد: «يا ايها الذين آمنوا لا تقدِّموا بين يدى اللَّه و رسوله» ، يعنى: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد از خدا و پيامبر جلوتر نرويد» .
اى عمر، تو خوب مى دانى كه پيامبرصلى الله عليه وآله براى پسر عمويش پيمانى بست كه تا قيامت بر گردن ماست. آن حضرت او را در روز غدير خم مولى و صاحب اختيار ما قرار داد. چه كسى جرأت دارد در برابر صاحب اختيار خود با ديگرى بيعت كند؟! عمر گفت: اگر بيعت نمىكنى با ما زندگى مكن! نه طرفدار ما باش و نه مخالف ما ! بلال هم مجبور شد بخاطر ولايت اميرالمؤمنينعليه السلام از مدينه بيرون رود و در جاى ديگرى زندگى كند!××× 1 مثالب النواصب )ابن شهرآشوب، نسخه خطى( : ص 135 134. ×××
2. بلال پس از خطبه غدير××× 2 واقعه قرآنى غدير: ص 148. ×××
پس از اتمام خطبه غدير توسط پيامبرصلى الله عليه وآله، شايعات منافقين و شبهه اندازى آنان تأثيراتى بين عدهاى مردم ضعيف الايمان ايجاد كرده بود. گروهى مىگفتند: »محمد گمراه شده است«! عدهاى ديگر مىگفتند: »اِغوا شده است« . گروه ديگرى مىگفتند: »درباره اهلبيتش و پسر عمويش از روى هواى نفس سخن مىگويد« .
عكسالعمل قاطعى لازم بود كه به همه شايعهها پايان دهد و شبههها را ريشه كن نمايد، كه با يك اقدام به موقع و غير قابل انتظار به ثمر رسيد. پيامبرصلى الله عليه وآله امر كرد تا سند مكتوبى براى غدير آماده شود. براى اين كار دستور داد تا بلال ندا دهد: »الصلاة جامعة« تا همه جمع شوند.
وقتى مهاجرين و انصار و ساير گروههاى مردم جمع شدند، حضرت سند نوشته شدهاى به اقرار همه به ثبت رساند كه من جمله بار ديگر حديث »من كنت مولاه فهذا على مولاه« را تكرار فرمود.
3. بلال پيش از ماجراى غدير××× 3 واقعه قرآنى غدير: ص 45. سخنرانى استثنائى غدير: ص 118. ×××
پيامبرصلى الله عليه وآله صبح روز چهاردهم ذىالحجه در سفر حجةالوداع پس از نماز صبح وارد سرزمين »ابطح« شد و همان گونه كه قبل از اعمال حج اعلام كرده بود، پس از بازگشت از منا نيز به خانههاى مكه نرفت و در همان خيمههاى ابطح ساكن شد تا روزى كه از مكه خارج شد.
روز چهاردهم ذىالحجة در سفر حجةالوداع روز پرماجرايى بود چرا كه اعلام شده بود در مكه يك روز بيشتر توقف نخواهند كرد. پيامبرصلى الله عليه وآله به بلال دستور داد تا بين مردم اعلان كند: »فردا كسى جز معلولان نبايد باقى بماند، و همه بايد به سوى غدير خم حركت كنند« .
با اين اعلام مردم متعجب از اينكه چرا پيامبرصلى الله عليه وآله در اين اولين و آخرين سفر خود به حَرم الهى، مدتى در آنجا توقف نكردهاند كه مردم سؤالات خود را بپرسند و از محضر آن حضرت استفاده كنند، خود را براى فردا آماده مىكردند.××× 1 مسند حُمَيدى: ج 1 ص 251. المغازى )واقدى( : ج 2 ص 1099. اخبار مكة: ج 2 ص 162. المصنف )ابن ابىشيبة( : ج 4 ص 469. الكافى: ج 4 ص 248 246. تهذيب الاحكام: ج 5 ص 438 457 275. الفقيه: ج 2 ص 555 . صحيح مسلم: ج 2 ص 729. اخبار مكة )ازرقى( : ج 2 ص 198 162 161. سنن البيهقى: ج 7 ص 349. ×××
4. دعوت بلال براى سندِ مكتوب غدير××× 2 سخنرانى استثنائى غدير: ص 93. ×××
از مواضع اعجاب برانگيز سخنرانى غدير آن بود كه براى ماندگارى مقاصد آن برنامه عظيم چند پيشبينى متفاوت در نظر گرفته شد كه در سراسر عمر پيامبرصلى الله عليه وآله سابقه نداشت. يكى از آنها سندى بود كه عصاره غدير با حضور بزرگان صحابه در آن ثبت شد.
برنامه چنين بود كه پس از سخنرانى غدير، در فرصت مناسبى از ايام سه روزه غدير، پيامبرصلى الله عليه وآله امر كرد تا سند مكتوبى براى غدير آماده شود. براى اجراى اين دستور سه مرحله طى شد:
ابتدا به بلال دستور دادند تا ندا دهد كه مردم جمع شوند. پس از اجتماع مردم حضرت مطالبى فرمود و در مورد توحيد و نبوت و امامت از همه اقرار گزفت و همه اينها ثبت شد.××× 1 بحار الانوار: ج 35 ص 282. عوالم العلوم: ج 3 / 15 ص 151. ×××
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: اسناد غدير / سند مكتوب در غدير.