بولس سلامه مسیحی
شعر غديرِ بولس سلامه و علل و انگيزه هاى آن[۱]
يكى از جلوه هاى زيبا در مورد غدير قصيده سرايى و غديريه گويى بولس سلامه مسيحى است! او در ديوان اشعار خود شعرى سروده و در آن به غدير اشاره كرده است. كتابى در همين باره از او چاپ شده، كه كتابشناسى آن از اين قرار است:
عيد الغدير، بولس سلامه (مسيحى) . عربى، چاپى، دارالكتاب اللبنانى، بيروت، سال 1406 ق، 1986 م، وزيرى، 318 ص. در اين كتاب اشعار مؤلف مسيحى در مورد اهل بيت عليهم السلام آمده است، و به خصوص پيامبرصلى الله عليه وآله و اميرالمؤمنين و امام حسين عليهما السلام است. در اين كتاب چهل و نه عنوان شعر آمده كه تنها يک عنوان درباره غدير است و به همان مشهور است.
درباره اين كتاب و مؤلف آن چند كتاب تأليف شده، كه از اين قرار است:
1. حماسه عيد الغدير، سيد حسين مرعشى. فارسى، چاپى، منير، تهران، اول، سال 1382 ش، وزيرى، 160 ص. در اين كتاب در مورد كتاب «عيد الغدير» بولس سلامه و خود او و اشعارش تحقيق نموده و درباره غدير نيست.
2. بولس سلامة و ملحمة عيد الغدير، عبدالحسين جواهرى. عربى، چاپى، چاپ بيروت (لبنان) ، سال 1425 ق، وزيرى، 48 ص.
3. حماسه عيد الغدير، بولس سلامه، انتخاب: سيد حسين مرعشى. فارسى، چاپى. منير، تهران، سال 1382 ش. وزيرى، 160 ص. اين كتاب انتخاب و توضيح بعضى از اشعار در مورد غدير از كتاب «عيدالغدير» بولس سلامه است. البته اصل كتاب به طور كامل درباره غدير نيست.
جا دارد در اينجا چند مورد از علل و انگيزه هاى شاعر مسيحى «بولس سلامه» و كتاب او «عيد الغدير» را بيان كنيم:
دلايل انتخاب موضوع
كتاب «عيد الغدير» از حماسه هاى مشهورى است كه جايگاه مناسبى را در ادبيات عرب به خود اختصاص داده است. اين كتاب به دليل رعايت بسيارى از ويژگى هاى فنىِ حماسه در جهان ادب، از مقبوليت بسيارى برخوردار است. به طورى كه به بولس سلامه لقب شاعر حماسى داده اند. تسميه كتاب «عيد الغدير» از باب تسميه كل به جزء است، زيرا داستان اين كتاب ترسيم زندگى پيامبرصلى الله عليه وآله و اهل بيت عليهم السلام از دوران جاهليت تا پايان حادثه كربلا است. شاعر قصيده اى نود بيتى در مورد ماجراى روز غدير و برگزيده شدن حضرت على عليه السلام به خلافت توسط پيامبرصلى الله عليه وآله آورده، و آن را عنوان قصيده اصلى حماسه خود قرار داده است. تا جايى كه حماسه خود را نيز به همين نام نهاده است.
اين حماسه در زمانى سروده شده است كه سرزمين هاى عربى و اسلامى شاهد موج شديدى از تهاجم فكرى و فرهنگى است، به طورى كه حتى براى به انجام رسيدن اين تهاجم فرهنگى از حملات مستقيم نظامى نيز ابايى نداشتند. اين امر در بيدار شدن روحيه حماسى و ملى گرايى در بين اعراب، از جمله بولس سلامه تأثير بسزايى داشت.
در اينجا قصد داريم به طور كوتاه شخصيت شاعر و روحيات او و سپس شرايطى كه او را به حماسه سرايى سوق داده بررسى كنيم. سلامه شاعرى مسيحى است، ولى از يک سو عاطفه انسانى و از سوى ديگر پرورش يافتن در محيط اسلامى، ارزش هاى اسلامى را به وى نوشانده، تا جايى كه او عضوى از جامعه اسلامى شده است.
بولس سلامه حماسه عيد الغدير را در سال 1948 م سروده است. او كه متوجه كمبود فن حماسه در ادبيات عرب شده بود و نياز شديدى را به حماسه اى جامع در اين ادبيات احساس مى كرد، همواره در پى اين بود تا با سرودن اثر حماسى و زيبا مطابق با معيارهاى يک اثر حماسى جهانى، جاى خالى اين نوع ادبى را در ادبيات عرب پر كند.
وى ابتدا در انتخاب موضوع حماسه مردد بود، تا اينكه شيخ عبداللَّه علايلى[۲] به وى پيشنهاد مى كند تا جنگ هاى عرب را تحت عنوان «ايام العرب» به نظم در آورد. خود وى در مقدمه اين حماسه در اين باره مى نويسد كه برخى از شخصيت هاى بزرگ دينى در پى داستان منظومى به نوشته او - كه در مجله «الاديب» به چاپ رسيده - از او خواسته اند تا حماسه اى درباره تاريخ اسلام بسرايد.
در اين ميان پيشنهاد سيد عبدالحسين شرف الدين[۳] مبنى بر اينكه واقعه غدير خم را به نظم در آورد، مورد قبول و رضايت او قرار مى گيرد. البته نبايد تأثير كتاب «الغدير فى الكتاب و السنة و الادب» را كه علامه امينى نجفى در آن زمان مشغول نگاشتن آن بود و حدود پنج جلد آن منتشر شده بود فراموش كرد.
بولس سلامه از ارتباطش با علامه امينى و از نامه نگارى هايى كه با هم داشتند نيز سخن مى گويد. گويا علامه امينى نيز اين موضوع را به وى پيشنهاد داده بود. بولس سلامه در مقدمه حماسه خود به نامه اى كه در جواب علامه نوشته است نيز اشاره مى كند:
از اينكه در پاسخ نامه تأخير داشتم عذر مى خواهم؛ عذرى كه تو را از پاسخ نامه بيشتر خوشحال مى كند و آن را بر پاسخ نامه ترجيح خواهى داد. عذرم اين است كه من در اين مدت از كوچك ترين فرصتى كه بيمارى به من داد، براى سرودن حماسه اى تحت عنوان «عيد الغدير» بهره مى جستم، تا آن را در حماسه اى منظوم در ارتباط با زندگى و مصايب اهل بيت پيامبرعليهم السلام از آغاز جاهليت تا پايان مصيبت كربلا بياورم. تعداد ابيات اين حماسه افزون بر 3500 بيت است كه عنوان «عيد الغدير» را بر آن نهاده ام.[۴]
البته خود شاعر اشاره مى كند كه دعوت سيد شرف الدين يا عبداللَّه علايلى تنها انگيزه سرودن اين حماسه نبوده، بلكه اين كارش را لبيک به دعوتى درونى مى داند كه خودش بى صبرانه منتظرش بوده است. خود شاعر در اين باره مى گويد: پوشيده نيست كه سرودن اين حماسه باعث نشر بخش عظيمى از تاريخ اعراب مى شود. عربيتى كه امروزه در سينه اعراب شعله ور شده - از باختر دور تا جزيرة العرب - بيش از اينها به الگو گرفتن از قهرمانان گذشته خويش نيازمند است؛ قهرمانانى كه تعدادشان زياد است، ولى هيچ يک از آنها شجاعت، دانش و خيرانديشى حضرت على عليه السلام را ندارند و هيچ كس چون حسين عليه السلام در مقابل ستمگران قيام نكرد. پدر براى حق زيست و شمشيرش را در جنگ بدر براى دفاع از حق از نيام كشيد، و فرزند در كربلا در راه آزادى به شهادت رسيد. بدون شک اولى دست پرورده رسول اللَّه صلى الله عليه وآله و ديگرى پاره تن او بود.[۵]
شاعر از ديگر عللى كه وى را به سرودن اين اثر حماسى تشويق كرده است، آشنايى اش با قرآن كريم و شيفتگى او به شخصيت هاى اسلامى همچون پيامبرصلى الله عليه وآله، امام على و امام حسين عليهما السلام مى داند. وى در مقدمه قصيده «على و الحسين عليهما السلام» - كه در پايان كتاب «سرّ الايمان» به چاپ رسيده - در اين باره مى گويد: از كودكى شيفته قرآن مجيد و تاريخ اسلام بودم. اكنون كه حدود چهل سال از عمرم گذشته چگونه مى توان شيفته آن نباشم. هر گاه به ياد كشته شدن اميرالمؤمنين و فرزندش حسين عليهما السلام مى افتادم، سينه ام براى يارى حق و شكست باطل بر افروخته مى شد.[۶]
عشق به اهل بيت و حضرت على عليهم السلام
شاعر به دلايل ديگرى كه اين موضوع را براى حماسه برگزيده اشاره مى كند و مى گويد: شايد كسى بگويد چرا از بين همه اصحاب پيامبر صلى الله عليه وآله، على عليه السلام را براى اين حماسه برگزيدى؟ من جواب اين سؤال را جز با چند كلمه نمى دهم.
شاعر در بيتى مثال بسيار جالبى در مورد على عليه السلام و پيروزى هاى اسلام زده است؛ او على عليه السلام را به ابرى تشبيه مى كند كه براى باريدن باران لازم و ضرورى است، زيرا اگر ابرى نباشد بارانى نخواهد بود. اگر على عليه السلام هم نبود، براى اسلام و مسلمانان پيروزى رقم نمى خورد. بولس سلامه همه وقايع قبل از غدير خم را به نوعى مشيت و قضاى خداوندى مى داند كه از اين طريق توجه مسلمانان را به سوى على عليه السلام جلب مى كند، زيرا پيامبر صلى الله عليه وآله در همه حوادث و مناسبت ها از وى تمجيد مى نمايد و جايگاه والاى او را به مردم گوشزد مى كند. او بعد از اين كه همه اصحاب و ياران را امتحان مى كند، در نهايت على عليه السلام را براى آن امر مهم بر مى گزيند، تا همه عذرها از مردم گرفته شود. شاعر، اين حوادث را نشانه و مقدمه اى براى خلافت امام على عليه السلام مى داند.[۷]
واقعه غدير خم
از جمله مهم ترين وقايع صدر اسلام كه مى توان آن را نقطه عطفى در تاريخ اسلام دانست، ماجراى غدير و معرفى حضرت على عليه السلام به عنوان جانشين پيامبر صلى الله عليه وآله و ولى مسلمانان توسط پيامبرصلى الله عليه وآله بود.
از نظر بولس سلامه اين واقعه از مهمترين وقايع صدر اسلام است. به همين دليل است كه حماسه خود را نيز به همين نام نهاده است. يكى از قصائد اين حماسه طولانى «يوم الغدير» مى باشد، كه در آن شاعر به تفصيل به اين واقعه پرداخته است.
بولس سلامه بازگشت رسول خداصلى الله عليه وآله از مكه و حال و هوايى كه حاكم بر جمعيت بود را اين چنين توصيف مى كند:
عاد من حجةالوداع الخطير
و لفيف الحجيج موج البحور
لجة خلف لجة كانتشار ال
غيم صبحاً فى الفدفد المغمور
و تبارى للحج كل رشيد
يستطيع القيام للتكبير
و استفاض النبى نصحاً و احكا
ماً و هدياً الى الصراط القرير
بلغ العائدون بطحاء »خم«
فكأن الركبان فى التنور
عرفوه غدير خم و ليس ال
غور الا ثماله من غدير××× 1 عيد الغدير )بولس سلامه( : ص 106:
- از حج مهم خود برگشت در حالى كه انبوهى از حاجيان همچون موج دريا جمع شده بودند.
- امواج مردم )حاجيان( پشت سر هم همچون تكههاى پراكنده ابرها در صبحگاه در بيابان بودند.
- هر انسان توانمندى كه توانايى قيام و تكبير داشت براى رفتن به حج از ديگران سبقت مى گرفت.
- پيامبرصلى الله عليه وآله شروع به نصيحت مردم و بيان احكام و هدايت آنها به راه راست كرد.
- مردم كه از حج برگشتند به سرزمين »خم« رسيدند، گويى كه كاروانيان از گرماى هوا در تنور بودند.
- آن سرزمين را به نام »غدير خم« مىشناختند، زيرا آن سرزمين پست جز ته ماندهاى از آبگير )رود( نبود. ×××
سپس حالت پيامبرصلى الله عليه وآله در پى نازل شدن آيه تبليغ را ترسيم مىكند:
و اذا بالنبى يرقب شيئاً
و هو فى مثل جمده المسحور
جاء جبرئيل قائلا يا نبى
اللَّه بلّغ كلام رب مجير
انت فى عصمة من الناس فانثر
بينات السماء للجمهور
اذعها رسالة اللَّه وحياً
سرمدياً و حجة للعصور××× 2 عيد الغدير )بولس سلامه( : ص 108:
- ناگهان گويى پيامبرصلى الله عليه وآله در انتظار چيزى است؛ گويى كه او در سكوتى جادو شده و چون شيفتگان مفتون بود.
- جبرئيل بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شده و عرض كرد: اى پيامبر خدا ! پيام پروردگار امنيت را ابلاغ كن.
- تو در بين مردم در امان خواهى بود، پس آيات روشن آسمانى را به همه مردم برسان.
- و رسالت خداوند را به عنوان وحى هميشگى و دليلى براى همه عصرها پخش كن. ×××
در اين چهار بيت، بولس سلامه حالت پيامبرصلى الله عليه وآله را هنگام نزول آيه و نيز مضمون آيه تبليغ را به نظم در آورده است.
4- حديث غدير
سپس شاعر مضمون حديث غدير را كه پيامبرصلى الله عليه وآله در آن روز بيان فرمودند به نظم مىكشد و تمام سخنان پيامبرصلى الله عليه وآله را از ابتدا تا انتها مىآورد. پيامبرصلى الله عليه وآله در ابتدا نزديك شدن زمان رحلتش به سوى پروردگار خويش و فراق از اصحاب را به آنها خبر مىدهد. مردم همه به گريه مىافتند. آنگاه پيامبرصلى الله عليه وآله آنها را شاهد مىگيرد كه آيا من مولاى شما نيستم؟ و همه تأييد مىكنند كه آرى. سپس دست علىعليه السلام را بالاى سرش مىبرد و او را به عنوان جانشين خود و ولىّ مردم بعد از خودش به مردم معرفى مىكند:
ايها الناس قال اوشك ان
ادعى و انى و انكم لنشور
و كلانا يجيب: هل تشهدون ال
-حق انى بلّغت امر القدير؟
ادركوا لهجة النعى خلال ال
-قول فالصوت فى جلال القبور
عبرات ملئ العيون و كبت
فى حلوق تأجّجت بالزفير
اننا شاهدون قالوا جزاك اللَّه
خيراً من ناصح و مشير
اوَ لا تشهدون ان لا اله
غير رب فرد رحيم غفور
و بانّى عبد له و رسول
لم يقصر فى النصح و التبشير
فاجابوا: بلى. فقال: الهى
انت فاشهد لعبدك المأمور
ايها الناس انما اللَّه مولا
كم و مولاى ناصرى و مجيرى
ثم انى وليكم منذ كان الد
هر طفلاً حتى زوال الدهور
يا الهى من كنت مولاه حقاً
فعلى مولاه غير نكير
يا الهى وال الذين يوالون اب
-نعمّى وانصر حليف نصيرى
كن عدواً لمن يعاديه و اخذل
كل نكس و خاذل شرير
قالها آخذاً بضبع على
رافعاً ساعد الهمام الهصور
لاح شعر الابطين عند اعتناق الز
ند للزند فى المقام الشهير
فكأن النبى يرفع بند ال
-عزّ عيداً للقائد المنصور
راوياً للزمان فضل على
باسطاً للعيون حق الوزير××× 1 با دشمنان او دشمن باش و انسانهاى پست و شكست خورده و شرور را تنها و بىياور بگذار.
- اين سخن را پيامبرصلى الله عليه وآله در حالى كه بازوى علىعليه السلام را گرفته بود و ساق دست آن شير شجاع و در هم شكننده را بالا برد گفت.
- در هنگامى كه علىعليه السلام و پيامبرصلى الله عليه وآله دست در دست هم داده بودند در جايگاه مشهور، موى زير بغل آنها پيدا بود.
- گويى كه پيامبرصلى الله عليه وآله پرچم عزت و افتخار را در روز عيد براى فرمانده پيروز بالا مىبرد.
- در حالى كه فضل و برترى علىعليه السلام را براى روزگار روايت مىكند و مقام وزارت و جانشينى او را صريح و بدون پرده براى مردم بيان مى كند. ×××
. عيد الغدير )بولس سلامه( : ص 110:
- پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: اى مردم، نزديك است كه از طرف خداوند فرا خوانده شوم، من و شما با هم محشور خواهيم شد.
- و هر دوى ما پاسخ خواهيم داد: آيا به حق به اين كه من امر پروردگار قادر و توانا را به انجام برسانم گواه خواهيد بود؟
- صداى كسى را كه خبر مرگ مى دهد در بين سخنان پيامبرصلى الله عليه وآله شنيدند. اين صدا در عظمت شكوه قبر آشكار بود.
- آنگاه اشكها چشمها را پر كرد و صداها در گلوها خفه شد و آه و ناله بلند گرديد.
- مردم گفتند: ما گواه و شاهد هستيم. خداوند به تو جزاى خير دهد كه نصيحت كننده و راهنماى ما بودى.
- آيا گواهى نمىدهيد كه خداوند واحد و يگانه است و جز او كه مهربان و آمرزنده است خدايى نيست.
- و شهادت نمىدهيد كه من بنده و فرستاده او هستم و در پند و نصيحت شما كوتاهى نكردهام؟
- همه جواب دادند: آرى. سپس پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: خداوندا، تو شاهد باش كه بنده مأموريت خود را به انجام رساندم.
- اى مردم! خدا مولاى شما و مولاى و يار و ياور و پناه من است.
- و بعد از خدا من از زمان كودكى تا پايان روزگار، مولاى شما هستم.
- خدايا ! هر كس من به حقيقت مولاى او هستم، على نيز بدون ترديد مولاى او است.
- خدايا ! دوستان پسرعموى مرا دوست بدار و هم پيمانان ياور مرا يارى كن.
آنگاه شاعر، حديث معروف ثقلين را - كه در همين روز بيان فرمودهاند - به نظم مىكشد:
سوف القاكم على الحوض اذ
يأتى على بكير كل بكير
اسال المؤمنين: كيف حفظتم
عفو آى القرآن امر سفيرى
لا تضلّوا و استمسكوا بكتاب اللَّه
بعدى بعترتى بالأمير××× 1 عيد الغدير )بولس سلامه( : ص 111:
- شما را در روز قيامت بر سر حوض كوثر ملاقات خواهم كرد، در حالى كه علىعليه السلام پيشرو شماست.
- و از مؤمنان مىپرسم كه چگونه فضل آيات قرآن و امر سفير من را اطاعت كرديد.
- بعد از من گمراه نشويد و به كتاب خدا و عترتم چنگ زنيد و به اميرالمؤمنينعليه السلام تكيه كنيد. ×××
لازم به ذكر است كه بولس سلامه در حاشيه اين قصيده خود كلامى زيبا در مورد علامه امينى دارد. وى در مورد منابع مورد استفادهاش در مورد حديث غدير و ماجراى غدير مىگويد:
من از بين همه مؤلفان و كسانى كه در مورد غدير مطلب نوشتهاند، تواناترين آنها در جمع مستندات صحيح، عالم فاضل شيخ عبدالحسين امينى نجفى را - كه داراى ديدى بازتر نسبت به بقيه است - ترجيح مىدهم. او شخصى است كه در صبر، استقامت و رنج بسيار در جمعآورى مستندات و نقل صحيح اين واقعه )واقعه غدير( نمونه است.
او مستنداتى را جمع كرده است كه هيچ شكى در آنها نيست. مطالب او به دليل تواتر آمدن در كتابهاى اهلسنت - كه هر كدام بخشى از كتابهاى خود را به اين واقعه اختصاص دادهاند - همانند سيوطى و محمد بن جرير طبرى و احمد بن محمد بن عقده و محمد بن احمد بن عثمان الذهبى و... ، مورد تأييد همه است.
وى در كتاب خود به ساير افراد معتبر - كه جمعاً حدود هشتاد و نه حديث در مورد واقعه غدير نقل كردهاند - و نيز آيههاى قرآن استناد كرده است.××× 1 عيد الغدير )بولس سلامه( : ص 111. ×××
از نظر بولس سلامه، پيامبرصلى الله عليه وآله به طور واضح و بدون هيچ غموضى نظر خود را در مورد حضرت علىعليه السلام و ولايت او بيان كردهاند.
بثّ طه مقالة فى على
واضحاً كالنهار دون ستور
لا مجاز و لا غموض و ليس
يستحث الافهام للتفسير××× 2 عيد الغدير )بولس سلامه( : ص 112:
- پيامبرصلى الله عليه وآله سخنش را در مورد علىعليه السلام چون روز روشن واضح و بىپرده بيان كرد.
- سخن او بدون هيچ پيچيدگى و ابهامى كه نياز به تفسير و توضيح داشته باشد ادا شد. ×××
گويى پولس عقيده دارد كه گروهى در پى تحريف سخنان پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير بر آمدهاند و سخنان پيامبرصلى الله عليه وآله را پيچيده و در پرده دانستهاند. وى سعى كرده تا پاسخ آنها را بدهد، و چون خود عرب زبانى اصيل و نيز عالم به علوم زبانى و نيز اديبى بزرگ است، خوب شرايط قبل و بعد سخن پيامبرصلى الله عليه وآله را سنجيده؛ و اين چنين مىگويد كه معنى حديث غدير واضح و آشكار است و منظور پيامبرصلى الله عليه وآله را مىتوان بدون هيچ غموض و ابهامى دريافت.
بولس سلامه بعد از اين ابيات به تبريك صحابه و زنان پيامبرصلى الله عليه وآله و همه مردم حاضر در آن روز نيز اشاره كرده است. گويى او اين تبريك را نيز دليل بر وضوح منظور پيامبرصلى الله عليه وآله دانسته و تصميم دارد تا با آوردن شواهد به تثبيت اين معنى بپردازد:
فأتاه المهنّئون عيون ال
-قوم يبدون آية التوقير
جاء الصاحبان يبتدران ال
-قول طُلاًّ على حقاق العبير
بتّ مولى للمؤمنين هنيئاً
للميامين بالامام الجدير
هنّأته ازواج احمد يتلو
هنّ رتل من الجميع الغفير
عيدك العيد يا على فان يصم
-ت حسود او طامس للبدور
تنطق البيد ناثرات على الص
-صحراء وشياً من كل زهر نضير××× 1 عيد الغدير )بولس سلامه( : ص 112:
- تبريك گويان به نزد او آمدند، در حالى كه آيه تكريم را زمزمه مى كردند.
- صاحبان )ابوبكر و عمر( شتابان به نزد او آمدند در حالى كه سخنان عطر آگينى چون عبير ناب بر زبان مىراندند:
- »تو مولاى مؤمنان گشتى. مبارك باد بر تو كه به امامت شايستهاى« .
- زنهاى پيامبرصلى الله عليه وآله در حالى كه جماعتى از مردم پشت سر آنها بودند به او تبريك گفتند.
- اى على! عيد تو عيد همه مسلمانان است. هر چند كه حسودان و كسانى كه ماه را بىفروغ مىكنند ساكت باشند.
- بيابانهاى پراكنده در كوير، گلهايى شاداب مى پراكند. ×××
او معتقد است كه روز عيد غدير از اهميت بالايى برخوردار است. حتى در نظر او اين روز همتا و همارزش و حتى بالاتر از روز مبعث پيامبرصلى الله عليه وآله است، زيرا اگر اين روز - يعنى اعلام جانشينى علىعليه السلام - نبود، دين پيامبرصلى الله عليه وآله با همه زحمات بسيارى كه كشيده بود كامل نبود، و حتى به تعبير آيه قرآن رسالت پيامبرصلى الله عليه وآله ابلاغ نشده بود:
كان وهج الشروق يوم حراء
و جلال المغيب يوم غدير××× 2 عيد الغدير )بولس سلامه( : ص 113:
- درخشش طلوع دين در غار حرا بود و شكوه غروب آن در روز غدير. ×××
5 - شهادت پيامبرصلى الله عليه وآله
شهادت رسول گرامى اسلامصلى الله عليه وآله نيز از جمله موضوعاتى است كه در اين حماسه به آن اشاره شده است. بولس سلامه در آن منظرههايى جاودان از شهادت پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله به سوى حضرت حق ثبت مىكند؛ مدينه تا آن روز فاجعهاى بدتر از شهادت رسولخداصلى الله عليه وآله به خود نديده بود؛ زمانى كه همه مردم دسته دسته با ديدگانى اشكآلود و نوحهگويان به كوچهها ريختند، و در غم از دست دادن خاتم پيامبرانصلى الله عليه وآله در مصيبت و اندوهى عظيم فرو رفتند.
- ↑ چهارده قرن با غدير: ص 174،166. حماسه غدير در شعر بولس سلامه شاعر مسيحى (منتظمى، زرقامى) : ص 89-93 ،164-173 .
- ↑ عبداللَّه علايلى يكى از عالمان و بزرگان اسلامى است كه در مصر متولد شد. از مهمترين آثار او مى توان از «تاريخ الحسين عليه السلام» ، و «اشعة من حياة الحسين عليه السلام» نام برد.
- ↑ سيد عبدالحسين شرف الدين در سال 1290 ق در كاظمين در خانواده اى اصيل و مذهبى به دنيا آمد، و در سال 1377 ق وفات يافت. او آثار بسيار ارزشمندى از خود بر جاى گذاشته است، كه از جمله مى توان «الفصول المهمة فى تأليف الامة» و «الكلمة الغراء فى تفضيل الزهراءعليها السلام» را نام برد. دايرة المعارف تشيع: ج 9 ص 565 .
- ↑ عيد الغدير (بولس سلامه) : ص 8 .
- ↑ سلامه(عيد الغدير )بولس : ص 12.
- ↑ سرّ الايمان (مقرّم) : ص 69 .
- ↑ البته مشخصاً اين اعتقاد شيعه نيست، بلكه ملاک امر امامت و خلافت در مكتب تشيع صرفاً «نصبٌ من اللَّه» است.