آيه ۱۸ حشر و غدیر

از دانشنامه غدیر
نسخهٔ تاریخ ‏۱۰ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۰۰ توسط Modir (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «== «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّه وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَ...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّه وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّه إِنَّ اللَّه خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ»[۱]

على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام آن امامى است كه پيامبرصلى الله عليه وآله او را سبب امتحان امت قرار داد و فرمود: لَوْ لا انْتَ يا عَلِىُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدى: اى على، اگر تو نبودى مؤمنين بعد از من شناخته نمى‏ شدند.

پيامبرصلى الله عليه وآله فصلى از مراسم غدير و خطابه آن را به دشمنان ائمه ‏عليهم السلام اختصاص داده تا مردود شوندگان از امتحان علوى بدانند چه آينده ‏اى در انتظار آنان است. اقتباس از چند آيه و تضمين آياتى ديگر براى اين منظور، روى هم ۱۵ آيه را عنوان اين بخش قرار داده است.

در اين آيات از يك سو اوصاف و رفتار اعداء اهل ‏بيت ‏عليهم السلام در دنيا مطرح شده، كه ثابت قدم نبودن آنان در ايمان و گفتگوهاى نارواى آنان و متكبر بودن آنان ذكر شده است. از سوى ديگر جزاى اعتقاد و عملشان در دنيا و آخرت را بيان مى ‏كند كه سقوط ارزش اعمالشان، و استحقاق آتش ابدى بدون تخفيف و مهلت و بدون شفاعت، آن هم عذاب فوق ‏العاده ‏اى در پايين ‏ترين درجه جهنم با شنيدن صداى جوشش جهنم و ديدن شعله‏ هاى آتش نمونه ‏هاى آن است.

اين آيات تضمين شده در كلام پيامبرصلى الله عليه وآله ۱۵ آيه است، كه از جمله اين آيات آيه ۱۸ سوره حشر و آيه ۹۴ سوره نحل است:

«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّه وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّه إِنَّ اللَّه خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ» :

«اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد تقوا پيشه كنيد و هر نفسى ببيند كه براى فردا چه پيش فرستاده است. تقواى خدا را پيشه كنيد كه خداوند به آنچه انجام مى ‏دهيد آگاه است» .

«وَ لا تَتَّخِذُوا أَيْمانَكُمْ دَخَلاً بَيْنَكُمْ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها وَ تَذُوقُوا السُّوءَ بِما صَدَدْتُمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّه وَ لَكُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ»[۲] :

«قسم‏هايتان را بين خود دستاويز فساد قرار ندهيد تا مبادا قدمى پس از ثابت بودن آن بلغزد و بدى را به سزاى مانع شدن از راه خدا بچشيد و براى شما عذاب عظيمى خواهد بود» .

اين آيه از چهار بُعد قابل بررسى است:

متن خطبه غدير

الا انَّ جَبْرَئيلَ خَبَّرَنى عَنِ اللَّه تَعالى بِذلِكَ وَ يَقُولُ: «مَنْ عادى عَلِيّاً وَ لَمْ يَتَوَلَّهُ فَعَلَيْهِ لَعْنَتى وَ غَضَبى» ، «وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ، وَ اتَّقُوا اللَّه» انْ تُخالِفُوهُ «فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها، إِنَّ اللَّه خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ» :

بدانيد كه جبرئيل از جانب خداوند اين خبر را براى من آورده و مى‏ گويد: «هر كس با على دشمنى كند و ولايت او را نپذيرد لعنت و غضب من بر او باد» . «هر كس ببيند براى فردا چه پيش فرستاده است. از خدا بترسيد» كه با على مخالفت كنيد «و در نتيجه قدمى بعد از ثابت بودن آن بلغزد. خداوند از آنچه انجام مى‏ دهيد آگاه است» . [۳]

موقعيت تاريخى

خطابه غدير در لحظاتى است كه پيامبرصلى الله عليه وآله به بلند كردن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و معرفى آن حضرت نزديک مى‏ شود. براى آمادگى كامل مردم در اعلام مقام عظيم على‏ عليه السلام شمه ‏اى از فضايل آن حضرت را بيان كرده و ناگهان سخن از غضب الهى به ميان مى‏ آورد.

ابتدا كسانى را كه كلام او را درباره على‏ عليه السلام رد كنند لعنت شده و مورد غضب الهى اعلام مى‏ فرمايد. سپس به نقل از جبرئيل از خداوند تعالى لعنت و غضب را نثار كسى مى‏ داند كه ولايت را نپذيرد و با على‏ عليه السلام دشمنى كند. پس از اين جلوه غضبِ پروردگار درباره دشمنان على‏ عليه السلام، درباره روز قيامت بيدارباشى به مردم مى‏ دهد و اين منظور را با اقتباس از دو آيه قرآن و ادغام مضمون آنها بيان مى ‏فرمايد.

ابتدا قسمتى از وسط آيه ۱۸ سوره حشر را مى ‏آورد: «وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّه» ؛ و آنگاه براى ارتباط آيه به موضوعِ سخن كلمه «انْ تُخالِفُوهُ» را اضافه مى ‏كند. سپس جمله‏ اى از وسط آيه ۹۴ سوره نحل را مى‏ آورد: «فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها» ، و آنگاه جمله «إِنَّ اللَّه خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ» را مى‏ آورد كه دنباله آيه سوره حشر است.

لازم به يادآورى است كه در فرازى ديگر از خطابه غدير نيز كه بعد از بلند كردن و معرفى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام آمده، اشاره ‏اى به جمله «فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها» با عبارت «فَتَزِلَّ اقْدامَكُمْ» ديده مى‏ شود؛ آنجا كه مى‏ فرمايد: مَعاشِرَ النّاسِ، انَّ ابْليسَ اخْرَجَ آدَمَ مِنَ الْجَنَّةِ بِالْحَسَدِ، فَلا تَحْسُدُوهُ فَتَحْبِطَ اعْمالَكُمْ وَ تَزِلَّ اقْدامَكُمْ: اى مردم، شيطان آدم را با حسد از بهشت بيرون كرد. مبادا به على حسد كنيد كه اعمالتان نابود شود و قدم ‏هايتان بلغزد. [۴]

موقعيت قرآنى

از نظر موقعيت قرآنى، آيه سوره حشر درباره به ياد داشتن روز قيامت است. در آيه قبل شيطان را ذكر مى‏ كند كه پس از گول زدن انسان از او بيزارى مى‏ جويد و تنهايش مى‏ گذارد، و در روز قيامت شيطان و انسانِ گول خورده هر دو به جهنم مى‏ روند. در اينجا خداوند سفارش مى ‏كند كه ببينيد براى فرداى قيامت چه مى‏ فرستيد، و مانند كسانى نباشيد كه خدا را فراموش كرده ‏اند، و خدا هم آنان را فراموش كرده است.

موضوع آيه سوره نحل از آيه ۹۰ آغاز مى ‏شود كه مى‏ فرمايد: «إِنَّ اللَّه يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ» ، تا آنجا كه در آيه ۹۲ مى‏ فرمايد: «مانند كسى نباشيد كه تافته خود را باز مى‏ كند» .

تا اينكه در آيه ۹۴ كه مى‏ فرمايد: «قسم ‏هاى خود را براى فريب مردم به كار نبريد كه در نتيجه قومى كه ثابت قدم است بلغزد» ، و در آيه بعد مى ‏فرمايد: «پيمان خود را به بهاى اندک نفروشيد» .

تحليل اعتقادى

آنچه اقتباس از اين دو آيه در چنين موقعيتى از خطبه به ما مى‏ فهماند -  به ضميمه جملات قبل آن -  دو امر مهم است: يكى انتخاب ولايت يا عداوت براى قيامت، و ديگرى لغزش ثابت قدمان با مخالفت على‏ عليه السلام.

الف. انتخاب ولايت يا عداوت براى قيامت

در آيه مى‏ فرمايد: «هر كس ببيند براى فرداى قيامت چه پيش فرستاده است» . اين جمله بعد از دو فراز مهم درباره على‏ عليه السلام آمده، و بدين معناست كه درباره اين دو مطلب مهم چه انتخابى براى قيامت داريد.

مطلب اول عبارت است از افضليت على ‏عليه السلام بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله از همه مردم تا آخر روزگار، و مطلب دوم پذيرفتن ولايت على‏ عليه السلام و دشمنى نكردن با آن حضرت است، و در هر دو مورد كسى كه نپذيرد مورد لعن و غضب الهى است. يعنى هر كس نپذيرد كه على ‏عليه السلام افضل از همه مردم است و نيز اگر ولايت او را نپذيرد و با او دشمنى كند ملعون و مغضوب است.

با ذكر اين دو مطلب مردم را بر سر دو راهى قرار مى‏ دهد و فرداى قيامت را يادآورى مى‏ كند كه آيا ولايت افضل الناس بعد رسول اللَّه‏ صلى الله عليه وآله را مى ‏پذيريد كه لازمه ‏اش دوستى و محبت اوست، يا ولايت او را نمى ‏پذيريد كه لازمه ‏اش دشمنى و عداوت با اوست.

ب. لغزش ثابت قدمان با مخالفت على‏ عليه السلام

پيرو مطلب قبلى كه دو راهى ولايت و عداوت بود، عنوان مخالفت با على ‏عليه السلام مطرح شده است. اگر دو جبهه موافق و مخالف با على‏ عليه السلام را در نظر بگيريم، هر كس بايد يكى از دو مسير را انتخاب كند و طبعاً در آن گام بردارد. پس از موافقت قلبى اعلام موافقت زبانى و كمک با همه وجود به راه آن حضرت و احقاق حق او نشانه انتخاب جبهه موافق است.

در نقطه مقابل، مخالفت زبانى و كمک به آنچه بر خلاف راه آن حضرت است حتى اگر با سكوت و يارى نكردن به موقع باشد نشانه انتخاب جبهه مخالف على‏ عليه السلام است، همان گونه كه در ماجراى سقيفه و نيز در ماجراى كربلا بسيارى از مردم با سكوت خود جبهه مخالف اميرالمؤمنين و امام حسين‏ عليهما السلام را تقويت كردند و از موافقت خود دست كشيدند.

با اين دقت در مسئله مخالفت با على‏ عليه السلام معناى اين فراز خطابه غدير كه با اقتباس از آيه قرآن ادا شده به خوبى روشن مى‏ شود. در اين جمله خطبه مخالفت با على‏ عليه السلام را مستلزم لغزش قدم‏ هاى ثابت اعلام مى‏ كند.

يعنى بسيارى از آنان كه در ايمان خود ثابت قدم بودند با مخالفت على‏ عليه السلام -  اگر چه در حد سكوت و يارى نكردنشان -  از راه حق لغزيدند، و آن ايمان پايدار و ريشه ‏دار را -  و لو براى چند روزى -  از دست دادند، اگر چه بعداً به فكر بازسازى آن افتادند و توبه كردند و بازگشتند و عده ‏اى از آنان جانانه على‏ عليه السلام را يارى كردند.

امام باقرعليه السلام شدت و ادامه ارتداد و تحير مردم بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله را تا يك سال پس از شهادت آن حضرت بيان كرده مى‏ فرمايد: مردم تا يک سال بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله در ارتداد بودند به جز سه نفر. پرسيدند: آن سه كيانند؟ فرمود: مقداد و ابوذر و سلمان، و سپس فرمود: زمان زيادى نگذشت كه مردم معرفت پيدا كردند. [۵]

همچنين امام صادق‏ عليه السلام اولين توبه كنندگان از تزلزل سقيفه را چنين معرفى مى ‏نمايد: به خدا قسم همه -  به جز آن سه نفر -  هلاک شدند. البته بعد از زمانى چهار نفر ديگر ملحق شدند و روى هم هفت نفر شدند: ابوساسان، عمار، شتيره، ابوعمره! [۶]

در حديث ديگرى امام صادق‏ عليه السلام در بيان نمونه‏ اى از لغزش ثابت قدمان در اثر فتنه سقيفه فرمود: ارْتَدَّ النّاسُ بَعْدَ رَسُولِ اللَّه‏صلى الله عليه وآله الاّ ثَلاثَةَ نَفَرٍ: سَلْمانَ وَ اباذَرٍ وَ الْمِقْدادَ. پرسيدند: پس عمار چه شد؟! فرمود: او از راه راست تمايلى به راست و چپ پيدا كرد، ولى سپس بازگشت! [۷]

از ابوذر پرسيدند: چگونه عمار و حذيفه وقتى ابوبكر و عمر را ديدند، در كار خود بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله به ترديد افتادند؟ ابوذر پاسخ داد: آنان توبه و پشيمانى خود را بعداً اعلام كردند، ولى اولى براى خود مقامى ادعا كرد و دومى با سه نفر ديگر برايش شهادت دادند كه همان مطلب را از پيامبرصلى الله عليه وآله شنيده‏اند. عمار و حذيفه هم با خود گفتند: لابد اين مطلبى است كه بعد از مطلب اول (يعنى خلافت على عليه السلام) اتفاق افتاده، و لذا اين دو نفر هم با ساير شک كنندگان به ترديد افتادند. ولى بعداً توبه كردند و معرفت پيدا كردند و تسليم شدند. [۸]

وقتى همين سؤال را از خود حذيفه پرسيدند چنين گفت: به خدا قسم گوش و چشم ما گرفته شد و مرگ و شهادت را خوش نداشتيم و دنيا در قلبمان زينت يافت؛ و ما از خدا مى ‏خواهيم كه از گناهانمان چشم‏ پوشى كند، و در آنچه از عمرمان مانده ما را از لغزش حفظ نمايد. [۹]

از جهتى ديگر مى‏توان از كلمه «تَزِلَّ» -  كه به معناى لغزش است -  اين استفاده را كرد كه راه راست يكى بيشتر نيست و آن گام برداشتن در راه على‏ عليه السلام و موافقت تمام عيار با آن حضرت است. در نتيجه هر گونه لغزش و كوتاهى در آن راه به معناى انحراف از حق و مخالفت با آن است، ولى درجه آن از كوچک ‏ترين لغزش آغاز مى‏ شود تا به لغزش ‏هايى مى ‏رسد كه به قعر جهنم پرتاب مى‏ كند؛ و از همين ديدگاه مخالفين اهل ‏بيت‏ عليهم السلام قابل درجه‏ بندى هستند.

پانویس

  1. حشر /  ۱۸. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۳۷۳  - ۳۶۷.
  2. نحل /  ۹۴.
  3. اسرار غدير: ص ۱۴۳ بخش ۳.
  4. اسرار غدير: ص ۱۴۷ بخش ۵ .
  5. بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۳۵۱ ح ۷۶.
  6. بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۳۵۲ ح ۷۸.
  7. بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۴۴۰ ح ۹ و ج ۲۸ ص ۲۳۹ ح ۲۶ و ج ۶۴ ص ۱۶۵.
  8. كتاب سليم: ص ۲۷۲.
  9. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۴ و ج ۳۷ ص ۳۲۷.