مفهوم عید غدیر
مفهوم عيد غدير××× 1 غدير چشمه زلال ولايت )شيرازى( : ص 30 - 27. ×××
روزها و مناسبتها هر چند بزرگ باشند و دعا و اعمال خاصى در آن وارد شده باشد، زمانى عيد خواهند بود كه از سوى شرع اقدس به چنين صفتى خوانده شوند. به عنوان مثال روزهاى بزرگى در اسلام وجود دارد، مانند: روز شريف مبعث، روز تولد حضرت رسول گرامى اسلامصلى الله عليه وآله و مواليد ديگر معصومانعليهم السلام، روز عرفه و... .
ولى هيچ يك از اين روزها از سوى شرع عيد خوانده نشده است. همچنين رواياتى در باب استحباب برخى اعمال و ادعيه در روز نوروز آمده است، اما در حد مراسم دينى است و در هيچ روايتى از اين روز به عيد ياد نشده است.
از ميان اين روزها و مناسبتها، روز غدير در زبان روايات بسان عيد فطر و عيد قربان و روز جمعه عيد خوانده شده است، و بلكه با صيغه تفضيلى، مانند »افضل الاعياد«××× 2 بحار الانوار: ج 94 ص 110. ××× )برترين عيدها( و »عيد اللَّه الاكبر«××× 3 تهذيب الاحكام: ج 3 ص 143. ××× )عيد بزرگتر خداوند( آمده است.
درباره عظمت اين روز روايت شده است كه امام صادقعليه السلام به يكى از اصحاب خود فرمود:
لعلك ترى ان اللَّه عزوجل خلق يوماً اعظم حرمة منه؟ لا و اللَّه لا واللَّه××× 4 وسائل الشيعه: ج 8 ص 89 . ×××: شايد بپندارى كه خدا عزوجل روزى بزرگتر از آن )روز غدير( آفريده باشد؟ نه به خدا، نه به خدا )چنين نيست( .
از اين بيانها روشن مىشود كه روز غدير همسنگ روز دحوالارض، نيمه ماه رجب، نوروز و امثال آن نيست، بلكه به مراتب از اين روزها با عظمتتر و ارجمندتر است. البته مرحوم محدث قمى درباره روز عرفه آورده است: و آن روز )عرفه( از اعياد بسيار بزرگ است، هر چند عيد خوانده نشده است.××× 1 مفاتيح الجنان: اعمال روز نهم ذىالحجه، روز عرفه. ×××
توجه به اين نكته ضرورى است و آن اينكه بعيد است سخن مرحوم محدث قمى اجتهاد خود او باشد، چرا كه شيوه و روش او چنين نيست و احتمال مىرود كه عيد بودن عرفه را از پيشينيان گرفته باشد. اگر تنها در يك روايت از عرفه به عنوان عيد ياد شده باشد، از باب تسامح مىتوان آن را عيد خواند، زيرا بنا بر مشهور، مواردى از اين دست نياز به سند ندارد. اما اگر روايتى درباره آن نيامده باشد، نمىتوان آن را عيد خواند.
به تعبير ديگر: ملاك در نامها و حقايق شرعى فقط وجود ادله شرعى است. از همين رو، در صورتى مىتوان روزى را عيد اسلام خواند كه اين نام گذارى ريشه در قرآن كريم يا سنت مطهر داشته باشد. براى عيد خواندن عرفه هم بايد دليل شرعى داشته باشيم، و در غير اين صورت براى عيد خواندن اين روز - هر چند روزى ارجمند و با عظمت است - وجهى نمىيابيم.
درباره نوروز نيز همين امر صادق است. چه اينكه در روايات از آن به عنوان عيد ياد نشده است. البته روايات متضادى درباره نوروز وجود دارد. مرحوم علامه مجلسى پس از كند و كاو در روايات نوروز، روايات مؤيد نوروز را ترجيح داده، و علماى پس از وى نيز از او پيروى كردهاند.
اما علامه مجلسى در »بحار الانوار« پرسشى را مطرح كرده است به اين بيان كه: از كجا بدانيم نوروزى كه اعمال مستحبى مانند: نماز مخصوص، روزه و غسل براى آن روايت شده، همين نوروز معروف باشد )كه با آغاز بهار و تحويل شمس به برج حمل فرا مىرسد( ؟ وانگهى پادشاهان آلبويه، حمدانيان و ديگر شاهان كه اين روز را جشن مىگرفتند، بر معين بودن آن روز اتفاق نظر نداشتند. مثلاً نوروز معتضدى )نسبت به المعتضد يكى از حاكمان عباسى كه احمد بن طلحه نام داشت و به المعتضد باللَّه ملقب بود( نوروز جلالى و نوروز سلطانى از ديگر موارد نوروز است.××× 1 بحار الانوار: ج 56 ص 92. ×××
درباره نوروز، اقوال متعددى است كه آن را پنج يا شش روز خواندهاند. اما در تعيين قطعى آن همصدايى وجود ندارد، چرا كه چندين بار نوروز جا به جا شده، و در سدههايى اخير اولين روز بهار نوروز اعلام شد. لذا بسيارى از فقيهان در مبحث احكام نماز و روزه ى نوروز، درباره نوروز و تعيين دقيق آن تحقيقاتى كردهاند و شمارى نيز از تحقيق در اين زمينه صرف نظر كردهاند.
يادآورى مىشود كه در صورت شك در منحصر كردن نوروز، نمىتوان به »اصل عدم نقل« )عدم تغيير زمان آن( تمسك جست، بر خلاف غدير كه مىتوان اصل عدم نقل را در مورد آن حاكم دانست و از ابتدا روز هجدهم ذىحجه را روز غدير خواندهاند. در حالى كه نوروز اين گونه نيست، چرا كه جابه جايى آن در سدههاى گذشته قطعى است و ديگر جايى براى اصل ياد شده باقى نمى ماند.
مرحوم مجلسى در پژوهش خود اين احتمال را مطرح كرده است كه شايد نوروز با روز عيد غدير )هجدهم ماه ذىالحجه( مطابق باشد، زيرا در روايت آمده است: هجدهم ماه ذىالحجه سال دهم هجرى قمرى )روزى كه پيامبر اكرم اميرالمؤمنينعليه السلام را به جانشينى خويش منصوب نمود( با نوروز همزمان بوده است. بنابراين، محاسبه نوروز اسلامى - كه براى آن اعمال و ادعيه خاص لحاظ شده - با ماههاى شمسى مجوزى ندارد.××× 2 بحار الانوار: ج 56 ص 92. ×××
به هر حال، منظور از بيان اين مطالب اين است كه بدانيم نصوص دينى نوروز را عيد نخوانده است، در حالى كه از غدير به عنوان عيد نام برده، بلكه آن را بزرگترين عيدها خوانده است.